نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 14: نقش هجرت در اقتدار امت اسلامی

شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۶:۱۵ ب.ظ

سوره مبارکه نحل - 41 و  110

 

 

وَ الَّذینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (41)

۰۰/۰۹/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j14

نظرات  (۱۱)

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۲:۴۸ مجید برخورداری

#آیات مرتبط

 إِن‌َّ الَّذِین‌َ آمَنُوا وَالَّذِین‌َ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ أُولَئِک‌َ یَرْجُون‌َ رَحْمَة‌َ الله‌ِ وَالله‌ُ غَفُورٌ رَحِیم‌ٌ (بقره: 218)

کسانى که ایمان آورده و کسانى که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‏اند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

۲. فَاسْتَجَاب‌َ لَهُم‌ْ رَبُّهُم‌ْ أَنِّی‌ لاَ أُضِیع‌ُ عَمَل‌َ عَامِل‌ٍ مِنْکُمْ‌ مِنْ‌ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی‌ بَعْضُکُمْ‌ مِنْ‌ بَعْض‌ٍ فَالَّذِین‌َ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ‌ دِیَارِهِم‌ْ وَ أُوذُوا فِی‌ سَبِیلِی‌ وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَن‌َّ عَنْهُمْ‌ سَیِّئَاتِهِم‌ْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُم‌ْ جَنَّات‌ٍ تَجْرِی‌ مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابَاً مِن‌ْ عِنْدِ الله‌ِ وَالله‌ُ عِنْدَه‌ُ حُسْن‌ُ الثَّوَاب‌ِ (آل‌عمران: 195)

خداوند، درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود:) من عمل هیچ عمل‏کننده‏اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‏هاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را مى‏بخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مى‏کنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.

 

۳. إِن‌َّ الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوالِهِم‌ْ وَ أَنْفُسِهِم‌ْ فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ وَالَّذِین‌َ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَئِک‌َ بَعْضُهُم‌ْ أَوْلِیَاءُ بَعْض‌ٍ وَالَّذِین‌َ آمَنُوا وَ لَم‌ْ یُهَاجِرُوا مَا لَکُم‌ْ مِنْ‌ وَلاَیَتِهِمْ‌ مِنْ‌ شَی‌ْءٍ حَتَّی‌ یُهَاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُم‌ْ فِی‌ الدِّین‌ِ فَعَلَیْکُم‌ُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَی‌ قَوْم‌ٍ بَیْنَکُم‌ْ وَ بَیْنَهُمْ‌ مِیثَاق‌ٌ وَالله‌ُ بِمَا تَعْمَلُون‌َ بَصِیرٌ (انفال: 72)

کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنها یاران یکدیگرند و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت [دوستى و تعهّدى‏] در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یارى طلبند، بر شماست که آنها را یارى کنید، جز بر ضدّ گروهى که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل مى‏کنید، بیناست!

 

۴. وَالَّذِین‌َ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ وَالَّذِین‌َ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَئِک‌َ هُم‌ُ الْمُؤْمِنُون‌َ حَقَّاً لَهُمْ‌ مَغْفِرَة‌ٌ وَ رِزْق‌ٌ کَرِیم‌ٌ (انفال: 74)

و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یارى نمودند، آنان مؤمنان حقیقى‏اند براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شایسته‏اى است.

۵. وَالَّذِین‌َ آمَنُوا مِنْ‌ بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَکُم‌ْ فَأُولَئِک‌َ مِنْکُم‌ْ وَ أُولُوا الْأَرْحَام‌ِ بَعْضُهُم‌ْ أَوْلَی‌ بِبَعْض‌ٍ فِی‌ کِتَاب‌ِ الله‌ِ إِن‌َّ الله‌َ بِکُل‌ِّ شَی‌ْءٍ عَلِیم‌ٌ (انفال: 75)

و کسانى که بعداً ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامى که خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند خداوند به همه چیز داناست.

۶. الَّذِین‌َ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدَوا فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ بِأَمْوالِهِم‌ْ وَ أَنْفُسِهِم‌ْ أَعْظَم‌ُ دَرَجَة‌ً عِنْدَ الله‌ِ وَ أُولَئِک‌َ هُم‌ُ الْفَائِزُون‌َ (توبه: 20)

آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز و رستگارند!

 

۷. وَالَّذِین‌َ هَاجَرُوا فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ ثُم‌َّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُم‌ُ الله‌ُ رِزْقَاً حَسَنَاً وَ إِن‌َّ الله‌َ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِین‌َ (حج: 58)

و کسانى که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعى از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزى نیکویى مى‏دهد که او بهترین روزى‏دهندگان است!

۸. إِن‌َّ الَّذِین‌َ تَوَفَّاهُم‌ُ الْمَلاَئِکَة‌ُ ظَالِمِی‌ أَنْفُسِهِم‌ْ قَالُوا فِیم‌َ کُنْتُم‌ْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِین‌َ فِی‌ الْأَرْض‌ِ قَالُوا أَلَم‌ْ تَکُن‌ْ أَرْض‌ُ الله‌ِ وَاسِعَة‌ً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِک‌َ مَأْوَاهُم‌ْ جَهَنَّم‌ُ وَ سَاءَت‌ْ مَصِیرَاً (نساء: 97)

کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان‏] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند.

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۱ مجید برخورداری

#روایات

۱.هجرت، سبب گسترش و جهانی شدن اسلام

امیرالمونین (ع) در خصوص پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند:

مَولِدُهُ بمَکّةَ ، و هِجرَتُهُ بطَیبَةَ، عَلا بِها ذِکرُهُ ، و امتَدَّ مِنها صَوتُهُ[1]

زادگاهش مکّه است و هجرتش پاک و پاکیزه است ، که در آن جا[هجرت] آوازه اش بلند شد و صداى [دعوت ]او به همه جا کشیده شد.

 

۲.هجرت، راهکاری برای عدم اطاعت مسلمان از ظالم و حفظ دین

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِهِ یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی واسِعَةٌ یَقُولُ لَا تُطِیعُوا أَهْلَ الْفِسْقِ مِنَ الْمُلُوکِ فَإِنْ خِفْتُمُوهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ فَإِنَّ أَرْضِی وَاسِعَة[2]

از حضرت باقر العلوم (ع) درباره قول خدا: یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی روایت شده که: از زمامداران و حکومتهاى فاسق اطاعت ننمائید، و اگر ترس داشتید که شما را از دینتان خارج کنند، بدانید که زمین من فراخ است، و اوست که به اقامت کنندگان در زمین کفر که سبب نابودى ارزشهاى آنها شد میگوید: در چه وضعى بودید؟ گویند ما در زمین مستضعف بودیم، پس میفرماید: مگر زمین خدا وسعت نداشت تا در آن مهاجرت کنید.

۳.هجرت، سبب مجد و عظمت

«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): هَاجِرُوا تُورِثُوا أَبْنَائَکُمْ مَجْداً.»[3]

 امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌کند با هجرت خود برای فرزندانتان بزرگی و عظمت به ارث بگذارید.

 

۴.شناخت امام امت اسلامی و اقرار به امامت او، از لوازم مصادیق مهاجر اسلامی

امیر المومنین علی (ع) : لایَقَعُ اسْمُ المُهاجِرِ عَلی أَحَدٍ اِلاّ بِمَعْرِفَةِ الْحُجَّةِ فی الاَرْضِ فَمَنْ عَرَفَها وَ أَقَرَّ بِها فَهُوَ مُهاجِرٌ؛ نام مهاجر را بر کسی نمی‏توان گذاشت جز آنکه حجت (خدا) بر روی زمین را بشناسد، هر کس او را شناخت و به او اقرار کرد، مهاجر است.» [4]

۵.نیت مهاجر، هجرت الی الله و رسوله

پیامبر اکرم (ص) : أیُّها النّاسُ اِنَّما الاَعْمالُ بِالنّیّاتِ و اِنَّما لِکُلِّ امْری‏ءٍ ما نَوی، فَمَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ الی اللّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ اِلَی اللّه‏ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ اِلی دُنْیا یَصیبُها اَوْ اِمرَأةٍ یَتَزَوَّجُها فَهِجْرَتُهُ اِلی ما هاجَرَ اِلیهِ [5]

ای مردم! (ارزش و عدم ارزش )اعمال فقط با انگیزه‏ها است و فقط برای هر کس همان می‏ماند که نیت کرده است. پس کسی که هجرتش به سوی خدا و رسولش باشد، پس هجرتش به سوی خدا و رسول او است و کسی که هجرتش به سوی دنیایی باشد که به آن برسد، و یا زنی که با او ازدواج کند، هجرتش به سوی همان چیزی است که به سوی آن هجرت کرده است.

۶. نتیجه هجرت، همنشینی با انبیای الهی

پیامبر ص فرمود: «من فر بدینه من ارض الى ارض و ان کان شبرا من الارض استوجب الجنة و کان رفیق محمد و ابراهیم علیهما السلام‏»[6]

 کسى که براى حفظ آئین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر حتى به اندازه یک وجب مهاجرت کند استحقاق بهشت مى‏یابد و یار و همنشین محمد ص و ابراهیم ع خواهد بود

 

۷. بهشت، پاداش مهاجرین

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الارْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ

کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می‏یابد.»

۸. اختیار مهاجر

امام باقر (ع): مَنْ دَخَلَ فی الاِسلامِ طَوْعا فَهُو مُهاجِرٌ؛ [7]

هر کس داوطلبانه به اسلام در آید، مهاجر است.»

۹. هجرت مکانی توأم با هجرت روحی

امیرالمومنین علی (ع): وَیَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ وَلَمْ یُهاجِرْ اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَلَمْ یَأْتُوا بِها[8]

کسی می‏گوید مهاجرت کردم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده است، مهاجران (واقعی) آنها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند.

 

[1] نهج البلاغه، خطبه ۱۶۱

[2] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏19، ص: 38

[3]  نهج الفصاحة ص: 393

[4] نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه ۱۸۹، ص۳۷۲.

[5] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏67، ص: 211

[6] نور الثقلین جلد اول صفحه 541.

[7] کافی، ج۸، ص۱۴۸

[8] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏97، ص: 99

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۲ مجید برخورداری

# نکات تفسیری

هجرت راهبردی اساسی برای تقویت جبهه اسلام و ضربه ای مهلک بر پیکره دشمن 

مجتمع صالح اسلامی، حسنه وعده داده شده به مهاجرین

مهاجرین در راه خدا براى دین مهاجرت کردند که مجتمعى اسلامى و پاک تشکیل دهند که در آن مجتمع جز خدا کسى پرستش نشود، و جز عدل و احسان چیزى حکومت نکند، ... پس اگر از مهاجرتشان امید حسنه‏اى داشتند، و یا وعده حسنه‏اى داده شدند آن حسنه همین مجتمع صالح بود و نیز اگر آن شهر را که بدان مهاجرت کردند، ستودند براى این بود که جاى تشکیل چنین مجتمعى بوده نه براى اینکه آب و هوایش خوب بوده، پس هدف و غرض از حسنه‏اى که وعده داده شدند که در دنیا به آن برسند همین مجتمع صالح بوده چه اینکه مقصود از حسنه شهر باشد و یا حالت حسنه‏اى که در آن شهر به خود مى‏گیرند. [1]

جهانی شدن اسلام نتیجه ی فداکاری مهاجران

مقام مهاجران در اسلام مقام فوق العاده پر ارجى است، هم خود پیامبر و هم مسلمانان بعد، همگى براى آنها احترام خاصى قائل بودند، چرا که آنها به تمام زندگى خویش، براى گسترش دعوت اسلام، پشت پا زدند، بعضى جان خود را به خطر انداختند، و بعضى مانند صهیب از همه اموال خود چشم پوشیدند، و جالب اینکه خود را در این معامله نیز برنده مى‏دانستند.اگر فداکارى آن مهاجران در آن روزها نبود، محیط خفقان بار مکه و عناصر شیطانى که بر آن حکومت مى‏کردند هرگز اجازه نمى‏دادند صداى‏ اسلام به گوش کسى برسد، و این صدا را براى همیشه در گلوى مؤمنان خفه مى‏کردند، اما آنها با این جهش حساب شده، نه تنها مکه را زیر سیطره خود درآوردند، بلکه صداى اسلام را به گوش جهانیان رساندند و این سنتى است براى همه مسلمانان، در چنین شرائطى، و در همه تاریخ. [2]

 

هجرت ، راهکاری برای کسب قدرت بیشتر برای ضربه به دشمن

جمله" مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا"[3] نشان مى‏دهد که نباید فورا میدان را خالى کرد، بلکه باید تا آنجا که ممکن است ایستاد و تحمل نمود، اما هنگامى که تحمل آزار دشمن جز جرأت و جسارت او و تضعیف مؤمنان ثمرى نداشته باشد، در اینجا باید دست به هجرت زد، تا با کسب قدرت بیشتر و فراهم ساختن سنگرهاى محکمتر، جهاد در تمام زمینه‏ها از موضع بهترى تعقیب شود، و به پیروزى طرفداران حق در زمینه‏هاى نظامى، فرهنگى، تبلیغاتى منتهى گردد. [4]

 

از نتایج هجرت، یافتن مناطق امن و وسیع برای به خاک مالیدن بینی دشمن

 جمله" لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً" که از ماده" بوأت له مکانا" (مکانى براى او آماده ساختم و او را در آن جاى دادم) گرفته شده نشان مى‏دهد که مهاجران راستین اگر چه در آغاز کار، امکانات مادى خود را از دست مى‏دهند، ولى سرانجام حتى از نظر زندگى دنیا پیروزى با آنها است .

چرا انسان زیر فشار ضربات دشمن بماند و ذلیلانه بمیرد، چرا با شجاعت مهاجرت نکند و از موضع تازه‏اى به مبارزه بر نخیزد تا حق خویش را بگیرد؟! در سوره نساء آیه 100 همین مساله با صراحت بیشترى بیان شده است وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً:" کسانى که در راه اللَّه هجرت کنند در این دنیاى پهناور خدا، نقاط فراوان امن و وسیعى پیدا مى‏کنند که مى‏توانند در آنجا بینى مخالفان را به خاک بمالند.[5]

 

پیروزی، نتیجه تضمینی هجرت‏

مهاجران در هر صورت به پیروزى بزرگى نائل مى‏گردند، چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادى و حریت در انجام وظائف بهره گیرند، و چه نتوانند و جان خود را در این راه از دست بدهند، و با اینکه تمام پاداشهاى نیکوکاران بر خدا است، به خصوص که تصریح به این موضوع شده است که فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ:" پاداش او بر خدا لازم شده است" و این نهایت عظمت و اهمیت پاداش مهاجران را روشن مى‏سازد. [6]

هجرت و جهاد دو عامل پیروزی اسلام در برابر دشمنان

بررسى تاریخ اسلام نشان مى‏دهد که این دو موضوع دو عامل اصیل در پیروزى اسلام در برابر دشمنان نیرومند بوده، اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقان‏آور مکه از میان مى‏رفت، و اگر جهاد نبود اسلام هیچگاه رشد و نمو نمى‏کرد.هجرت اسلام را از شکل منطقه‏اى بیرون آورد و در شکل جهانى قرار داد، و جهاد به مسلمانان آموخت که اگر تکیه بر قدرت نکنند دشمنانى که پایبند منطق و حرف حساب نیستند هیچگونه حقى براى آنها قائل نخواهند شد! هم اکنون براى نجات اسلام از بن‏بستها و شکستن موانع مختلفى که دشمنان از هر سو در برابر آن ایجاد کرده‏اند راهى جز احیاى اصل" هجرت" و" جهاد" نیست، هجرت صداى آنها را بگوش جهانیان میرساند و دلهاى آماده و نیروهاى سازنده و اقوامى را که تشنه حق و عدالتند در اختیار آنها مى‏گذارد و جهاد به آنها حرکت و حیات مى‏بخشد و مخالفان لجوجى را که جز منطق زور بگوششان فرو نمى‏رود از سر راه خود بر میدارد.[7]

 

هجرت به حبشه،بذرپاشی اسلام به بیرون از جزیره العرب

هجرت مسلمانان مکه به" حبشه" که هم بذر اسلام را در بیرون جزیره عرب پاشید و هم سنگرى براى مسلمانان معدود نخستین در برابر فشار شدید دشمن بود.[8]

هجرت به مدینه،سنگ بنای کاخ پرشکوه اسلام

و هجرت پیامبر و مسلمانان نخستین به مدینه، این مهاجران که گاهى از آنها به مهاجرین بدر تعبیر مى‏شود اهمیت فوق العاده‏اى در تاریخ اسلام دارند، زیرا به ظاهر به سوى یک آینده کاملا تاریک حرکت کردند، و در حقیقت براى خدا از همه سرمایه‏هاى مادى خود چشم پوشیدند.[9]

این مهاجران که از آنها به" المهاجرون الاولون" تعبیر مى‏شود در حقیقت سنگ زیر بناى کاخ پر شکوه اسلام را تشکیل داده بودند، و قرآن از آنها با عظمت خاصى سخن مى‏گوید چرا که از فداکارترین مسلمانها محسوب مى‏شدند.

و" هجرت ثانیه" که به هجرت گروهى از مسلمانان بعد از صلح حدیبیه و بدست آمدن یک محیط نسبتا امن بدنبال این صلح صورت گرفت گفته مى‏شود و گاهى به هجرت تمام کسانى که بعد از واقعه بدر تا زمان فتح مکه به مدینه مهاجرت کردند این عنوان گفته مى‏شود. [10]

 

هجرت به عنوان مبدأ تاریخ، زیربنای همه حوادث سیاسی و تبلیغی و اجتماعی اسلام

جالب این است که هجرت- آن هم نه براى حفظ خود بلکه براى حفظ آئین اسلام- مبدء تاریخ مسلمانان مى‏باشد، و زیر بناى همه حوادث سیاسى، تبلیغى و اجتماعى ما را تشکیل مى‏دهد.

اما چرا سال هجرت پیامبر ص به عنوان مبدء تاریخ اسلام انتخاب شد؟

این موضوع جالب توجهى است، زیرا مى‏دانیم که هر قوم و ملتى براى خود مبدء تاریخى دارند مثلا مسیحیان مبدء تاریخ خود را سال میلاد مسیح‏ قرار داده‏اند، و در اسلام با اینکه حوادث مهم فراوانى مانند ولادت پیغمبر اسلام، بعثت او، فتح مکه و رحلت پیغمبر ص بوده، ولى هیچ کدام انتخاب نشده، و تنها زمان هجرت رسول خدا ص به عنوان مبدء تاریخ انتخاب شده است.

تاریخ مى‏گوید: مسلمانان در زمان خلیفه دوم که اسلام طبعا توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدء تاریخى که جنبه عمومى و همگانى داشته باشد، افتادند، و پس از گفتگوى فراوان نظر على ع را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان مبدء تاریخ پذیرفتند[11].

هجرت به عنوان درخشنده ترین برنامه پیاده شده اسلام، عامل تشکیل و تقویت دولت اسلامی

هجرت درخشنده‏ترین برنامه‏اى بود که در اسلام پیاده شد، و سر آغاز فصل نوینى از تاریخ اسلام گشت.مسلمانان تا در مکه بودند و دوران آموزش خود را مى‏دیدند، در ظاهر هیچ گونه قدرت اجتماعى و سیاسى نداشتند، اما پس از هجرت بلافاصله دولت اسلامى تشکیل شد، و با سرعت فراوانى در همه زمینه‏ها پیشرفت کرد، و اگر مسلمانان به فرمان پیغمبر ص دست به چنین هجرتى نمى‏زدند، نه تنها اسلام از محیط مکه فراتر نمى‏رفت، بلکه ممکن بود در همان جا دفن و فراموش مى‏شد.

روشن است که" هجرت" یک حکم مخصوص به زمان پیغمبر ص نبوده است، بلکه در هر عصر و زمان و مکانى اگر همان شرائط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتند. [12]

عدم انحصار حکم هجرت به زمان صدر اسلام(عدم نسخ حکم هجرت)

هجرت حکمی همیشگی

هر گاه شرائطى همانند شرائط زندگى مسلمانان نخستین پیدا شود قانون هجرت در باره آنها به قوت خود باقى است و تا آن روز که اسلام سراسر جهان را بگیرد بر قرار خواهد بود. متاسفانه امروز مسلمانان بر اثر فراموش کردن این اصل مهم اسلامى غالبا در لاک خود فرو رفته‏اند، در حالى که مبشران مسیحى و مبلغان فرق ضاله و مذاهب استعمارى بشرق و غرب و شمال و جنوب دنیا مهاجرت مى‏کنند حتى به میان قبائل وحشى و آدمخوار و حتى به مناطق قطب شمال و جنوب زمین، در واقع این دستور از آن مسلمانها است، و عملش از دیگران!

عجب‏تر اینکه در اطراف شهرهاى بزرگ اسلامى روستاهاى زیادى گاهى با فاصله چند فرسخ وجود دارد که از مسائل اسلامى بیخبر و گاهى حتى رنگ یک مبلغ اسلامى را به خود ندیده‏اند، لذا محیط آنها محیط آماده‏اى است براى نشو و نماى جرثومه‏هاى فساد و مذاهب ساختگى و استعمارى، و معلوم نیست مسلمانان امروز که وارث مهاجران اولین هستند چه پاسخى در برابر خدا براى این وضع فراهم ساخته‏اند؟! گرچه اخیرا حرکتى در این زمینه دیده مى‏شود. ولى هرگز کافى نیست.[13]

 

عدم وابستگی اسلام به مکان محدود و معین

اسلام با صراحت دستور میدهد که اگر در محیطى بخاطر عواملى نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید، به محیط و منطقه امن دیگرى" هجرت" نمائید، زیرا با وسعت جهان هستى" نتوان مرد به ذلت که در اینجا زادم"!. و علت این دستور روشن است، زیرا اسلام جنبه منطقه‏اى ندارد، و وابسته و محدود به مکان و محیط معینى نیست.و به این ترتیب علاقه‏هاى افراطى به محیط تولد و زادگاه و دیگر علائق مختلف از نظر اسلام نمیتواند مانع از هجرت مسلمان باشد.و لذا مى‏بینیم در صدر اسلام، همه این علاقه‏ها بخاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و به گفته یکى از مورخان غرب" قبیله و خانواده تنها شجره و درختى است که در صحرا مى‏روید و هیچ فردى جز در پناه آن نمى‏تواند زندگى کند، و محمد ص با هجرت خویش شجره‏اى را که از گوشت و خون خانواده‏اش پرورده شده بود براى پروردگارش قطع کرد." (و با قریش رابطه خود را برید) [14]

از اینها گذشته در میان همه موجودات زنده به هنگامى که موجودیت خود را در خطر مى‏بینند،" هجرت" وجود دارد. بسیارى از انسانهاى گذشته، پس از تغییر شرائط جغرافیایى زمین، از زادگاه خود براى ادامه حیات به نقاط دیگر کوچ کردند. نه تنها انسانها، بلکه در میان جانداران دیگر انواع بسیارى به عنوان مهاجر شناخته شده‏اند مانند پرندگان مهاجر که براى ادامه حیات گاهى تقریبا سرتاسر کره زمین را سیر مى‏کنند، و بعضى از آنها از منطقه قطب شمال تا منطقه قطب جنوب را طى مى‏نمایند، و به این ترتیب گاهى براى حفظ حیات خود در سال حدود 18 هزار کیلومتر پرواز مى‏نمایند و این خود مى‏رساند که هجرت یکى از قوانین جاودانه حیات و زندگى است.

آیا انسان ممکن است از یک پرنده کمتر باشد؟! و آیا هنگامى که حیات معنوى و حیثیت و اهداف مقدسى که از حیات مادى انسان ارزشمندتر است، به خطر افتاد، مى‏تواند به عذر اینکه اینجا زادگاه من است تن به انواع تحقیرها و ذلت‏ها و محرومیت‏ها و سلب آزادیها و از میان رفتن اهداف خود، بدهد؟! و یا اینکه طبق همان قانون عمومى حیات باید از چنین نقطه‏اى مهاجرت کند، و به محلى که آمادگى براى نمو و رشد مادى و معنوى او است، انتقال یابد؟[15]

باز بودن باب جامعه اسلامی به روی همه مومنان

جامعه اسلامى یک جامعه مدار بسته و انحصارى نیست، بلکه درهایش به سوى همه مؤمنان و مهاجران و مجاهدان آینده نیز گشوده است، هر چند مهاجران نخستین مقام و منزله خاصى دارند، ولى این برترى به آن معنى نیست که مؤمنان و مهاجران آینده که در زمان نفوذ و پیشرفت اسلام به آن گرویدند و به سوى آن آمدند، جزء بافت جامعه اسلامى نباشند.[16]

ویژگی های مهاجر فی سبیل الله

مهاجرت برای کسب رضای خدا

در آیه ۴۱ نحل جمله" فى اللَّه" متعلق است به" هاجروا" و مراد از مهاجرت در خدا این است که مهاجرت براى کسب رضاى خدا باشد و این هدف محیط به ایشان باشد و جز آن هدف دیگرى نداشته باشند هم چنان که وقتى گفته مى‏شود:" سافر فى طلب العلم" و یا" خرج فى طلب المعیشة" معنایش این است که مسافرت کرد به غرض کسب علم و بیرون شد براى بدست آوردن معیشت، و غرض دیگرى نداشت.

و از سیاق بر مى‏آید که جمله" مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا" نیز از نظر معنا مقید به همان جمله" فى اللَّه" است و تقدیرش این است که" و الذین هاجروا فى اللَّه من بعد ما ظلموا فیه- و کسانى که در راه خدا مهاجرت کردند بعد از آنکه در راه خدا ستم دیدند"[17]

تعبیر به هاجَرُوا فِی اللَّهِ که حتى کلمه" سبیل" هم در آن ذکر نشده اشاره به نهایت اخلاص این مهاجران است که تنها براى خدا و در مسیر اللَّه و به خاطر رضاى او و حمایت و دفاع از آئینش دست به چنین هجرتى زدند، نه براى نجات جان خود و یا استفاده مادى دیگر. [18]

صبر و توکل دو صفت جدایی ناپذیر مهاجر

 انتخاب دو صفت" صبر" و" توکل" براى مهاجران، دلیلش روشن است، زیرا در چنین حوادث سخت و طاقت‏فرسا که در زندگى انسان پیش مى‏آید در درجه اول شکیبایى و صبر و استقامت لازم است، استقامتى به عظمت حادثه و یا برتر و بیشتر، سپس توکل و اعتماد بر خدا، و اصولا اگر انسان در این گونه حوادث تکیه گاه محکم و مطمئن معنوى نداشته باشد، صبر و استقامت براى او ممکن نیست.

بعضى گفته‏اند انتخاب" صبر" بخاطر این است که در آغاز این مسیر به سوى اللَّه شکیبایى و استقامت در برابر خواسته‏هاى نفس، لازم است، و انتخاب توکل به خاطر آن است که پایان این مسیر به انقطاع و بریدن از هر چه غیر خدا است و پیوستن به او مى‏انجامد، بنا بر این صفت اول آغاز راه است و دوم پایان آن.

و به هر حال هجرت در بیرون، بدون هجرتى در درون، ممکن نیست، انسان نخست باید از علائق پست مادى درونى ببرد، و به سوى فضائل اخلاقى هجرت کند تا بتواند در بیرون دست به چنین هجرتى بزند و از دار الکفر- با پشت پا زدن به همه چیز- به دار الایمان منتقل گردد.[19]

" الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ".

این دو صفت در رسیدن به آن غایت حسن که خدا وعده داده کمال دخالت را دارد، زیرا اگر بر تلخى جهاد، صبر نمى‏کردند و در هنگام هجوم بلاها توکلى به خدا نمى‏داشتند و همه اعتمادشان به خودشان بود با آن ضعفى که از هر جهت داشتند جا خالى مى‏کردند، و نمى‏توانستند ایستادگى کنند، آنهم با آن دشمنانى که اصرار و پافشارى در دشمنى خود داشتند، و وقتى به دست دشمن متلاشى مى‏شدند آن اجتماع صالح که خدا وعده داده بود، درست نمى‏شد و از آن بهره برده نمى‏شد، و قهرا امر آخرتشان هم تباه مى‏گردید.[20]

هجرت مایه آزادی و آسایش

اساسا قرآن هجرت را مایه پیدایش آزادى و آسایش مى‏داند همانطور که در آیه مورد بحث صریحا آمده است و در سوره نحل آیه 41 نیز به بیان دیگرى این حقیقت ذکر شده:

وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً:

" و آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند جایگاه پاکیزه‏اى در دنیا خواهند داشت.

این نکته نیز لازم به تذکر است، که هجرت از نظر اسلام تنها هجرت مکانى و خارجى نیست، بلکه باید قبل از این هجرت هجرتى از درون آغاز شود، و آن" هجرت" و" دورى" از چیزهایى است که منافات با اصالت و افتخارات انسانى دارد، تا در سایه آن براى هجرت خارجى و مکانى آماده شود. و این هجرت لازم است، تا اگر نیازى به هجرت مکانى نداشت، در پرتو این هجرت درونى در صف مهاجران راه خدا در آید.

اصولا روح هجرت همان فرار از" ظلمت" به" نور" و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانى به اطاعت فرمان خدا است، و لذا در احادیث مى‏خوانیم: مهاجرانى که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتى نداشته‏اند، در صف مهاجران نیستند، و به عکس آنها که نیازى به هجرت مکانى نداشته‏اند، اما دست به هجرت در درون وجود خود زده‏اند، در زمره مهاجرانند. امیر مؤمنان على ع مى‏فرماید:

و یقول الرجل هاجرت، و لم یهاجر، انما المهاجرون الذین یهجرون السیئات و لم یاتوا بها

:" بعضى مى‏گویند مهاجرت کرده‏ایم در حالى که مهاجرت واقعى نکرده‏اند مهاجران واقعى آنها هستند که از گناهان هجرت مى‏کنند و مرتکب آن نمى‏شوند[21] پیامبر ص فرمود:

«من فر بدینه من ارض الى ارض و ان کان شبرا من الارض استوجب الجنة و کان رفیق محمد و ابراهیم علیهما السلام‏»[22] کسى که براى حفظ آئین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر حتى به اندازه یک وجب مهاجرت کند استحقاق بهشت مى‏یابد و یار و همنشین محمد ص و ابراهیم ع خواهد بود. [23]

پیام‏ها:

1- کسانى‏که براى نشر دین یا حفظ دین و یا حفظ جانِ خود، از وطن ومال بگذرند و هجرت کنند به نتیجه مى‏رسند. وَ الَّذِینَ هاجَرُوا ... لَنُبَوِّئَنَّهُمْ‏

2- اگر قدرت مقابله با ظالم را ندارى، حقّ ندارى سلطه‏ى او را بپذیرى، بلکه باید هجرت کنى. «هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا»

3- هجرت، صبر و توکّل، رمز پیروزى در برابر دشمن است. هاجَرُوا ... صَبَرُوا ... یَتَوَکَّلُونَ‏

4- در برابر ستمگران، به ایمان، توکّل و مقاومت خود وابسته باشید، نه‏ قدرت‏هاى بیگانه و خارجى. «صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»

5- گشایش و آسایش، بدون تحمّل سختى هجرت، حاصل نمى‏شود. هاجَرُوا ... لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَة. [24]

۶- هجرت، زمینه‏ساز گشایش و توسعه است. مَنْ یُهاجِرْ ... یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً نابرده رنج، گنج میسّر نمى‏شود.

۷- ما مکلّف به وظیفه‏ایم، نه نتیجه. مهم خروج از منزل است، نه وصول به مقصد. «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ»

۸- راه خدا و رسول را بروید، نگران مرگ و حیات نباشید. «ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ»

۹- پاداش «مهاجر» با خدا و بالاتر از بهشت است. «وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ».[25]

 

[1] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏12، ص: 37۰

[2] تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 237

[3] وَ الَّذِینَ هَاجَرُواْ فىِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً  وَ لَأَجْرُ الاْخِرَةِ أَکْبرُ  لَوْ کاَنُواْ یَعْلَمُونَ(41 نحل)

[4] تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 237

[5] تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 237

[6] تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 261

[7] همان

[8] همان

[9] همان

[10] همان

[11] تاریخ طبرى جلد دوم صفحه 112

[12] تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 261

[13] همان

[14] محمد خاتم پیامبران جلد اول

[15] تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 2۵۹

[16] تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 2۵۹

[17] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏12، ص: 37۰

[18] تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 238

[20] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏12، ص: 37۰

[21] سفینة البحار (هجر).

[22] نور الثقلین جلد اول صفحه 541.

[23] تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 2۵۹

[24] تفسیر نور، ج‏4، ص: 52۳

[25] تفسیر نور، ج‏2، ص: 14۳

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۵ مجید برخورداری

 

#امام و آقا

آقا

۱.هجرت از ولایت غیر خدا به دارالایمان، تحت ولایت امام

هجرت از دار­الکفر، از ولایت غیر خدا، از ولایت شیطان و طاغوت به کجا ؟ به دار­الهجرة، دار الایمان، تحت ولایتِ الله، تحت ولایت امام؛ تحت ولایت پیغمبر و ولی الهی باید هجرت کرد، این هجرت است. حالا اگر به فکر ایجاد دارالهجرة افتاد؟ خود پیغمبر هم جزوِ مهاجرین بود دیگر، مگر نبود؟ پیغمبر هم هجرت کرد؛ اما قبل از آنی که پیغمبر هجرت بکند، دار­الهجره‌ای تقریباً وجود نداشت، پیغمبر با هجرت خود، دارالهجرة را ایجاد کرد.گاهی لازم می‌شود که گروهی از انسان‌ها با هجرت خود، نقطه‌ی شروع هجرت را آغاز کنند، جامعه‌ی الهی و اسلامی را بنیان­گذاری کنند، به وجود بیاورند، دارالهجرة ایجاد کنند، آن وقت مؤمنین به آنجا هجرت کنند.( بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز سه‌شنبه ۵۳/۰۷/۲۴ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد)

۲.هجرت، کمک به تشکیل جامعه اسلامی

اولاً هجرت کردن به‌معنای یک‌باره از همه چیز دست شستن به‌خاطر هدف، به‌خاطر پیوستن به جامعه‌ی اسلامی، به‌خاطر قبول تعهد در مجموعه‌ی تشکیلات جامعه‌ی اسلامی محسوب می‌شود. از مکه که بلند می‌شدی بیرون می‌آمدی، مغازه‌ی پرمتاع و پرکالای خود را از دست می‌دادی و اموالت به تاراج می‌رفت. هجرت یعنی این. آن کسانی که هجرت می‌کردند همه‌ی این محرومیت‌ها و ناکامی‌ها را به‌جان می‌پذیرفتند.از سوی دیگر هجرت، یعنی برای بنای کاخ عظیم جامعه‌ی اسلامی یک خشت بردن... جامعه‌ی اسلامی که در مدینه به‌وجود آمده بود محتاج بود به عناصر مؤمن، فعال، پرتلاش، پرتوان، سابقه‌دار، اسلام‌فهم، محب و معتقد به این راه، با دلی سرشار از ایمان. آن کسی که هجرت می‌کرد از مکه، از انس و محبت و خاطره و راحتی و عیش و نوش می‌گذشت. و در حقیقت به سهم خودش، گام بزرگی برداشته بود در راه بنای آن چنان جامعه‌ای.

(بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در ۵۳/۰۶/۳۱ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد)

۳.هجرت، برای تقویت جامعه اسلامی و آسیب ناپذیری در برابر دشمن

در مورد زمان پیغمبر دارد گفته می‌شود، که مسئله‌ی هجرت هم آنجا مطرح بوده؛ هجرت به جامعه‌ی اسلامی. آن روز یک عده‌ای مسلمان می‌شدند، طرز فکر پیغمبر را قبول می‌کردند، اما حاضر نبودند از مکه بیایند بیرون، می‌گفتند خب، چرا بروم بیرون؟...    [درحالیکه] هجرت در آنجا لازم بود. جامعه‌ی اسلامی نوبنیاد بود، باید می‌رفتند، باید تقویت می‌کردند و باید آن جامعه را در مقابل دشمنانش آسیب ناپذیر می‌ساختند؛ لذا هجرت شرط قطعی قبول ایمان بود. اینها بعضی پیوستگان و هم‌­جبهگانِ بعض دیگر هستند. اینها همان مؤمنینی هستند که مثل آجرهای توی هم فرورفته‌اند. یک بنیان را نگاه کنید، این عمارت را نگاه کنید، آجرها تو هم رفته، چوب‌ها تو هم رفته، اجزای یک عمارت با سایر اجزا در هم پیوسته و گره خورده، مؤمنین در جامعه‌ی اسلامی همین جورند، همه به هم پیوسته و جوشیده و گره­‌خورده هستند.( بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در روز ۵۳/۰۷/۱۸ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد)

تعرب بعدالهجره و پشت کردن به کشور سبب ضعف در بدنه حکومت اسلامی

۴.عزت در ماندن و خدمت به کشور است نه خدمت به بیگانه

«اینکه گفته شود برای سالم ماندن ناچاریم برویم؛ نخیر، بنده این را قبول ندارم. سالم ماندن یعنی چه؟ شما خیال کرده‌اید که در خارج از کشور به مهاجران کشورهای دیگر چندان بهایی داده می‌شود؟ شما فکر می‌کنید در هر کشوری از این کشورها ارزش و شخصیت و شرف شما را به عنوان یک جوان ایرانی رعایت خواهند کرد؟ شما پای صحبت‌ها و درد دل‌های کسانی که رفته‌اند بنشینید تا ببینید چه می‌گویند. انسان در خانه خودش بماند، برای خانواده خودش مفید باشد، سخت تلاش کند، همه همت خودش را به کار گیرد، یک مقدار هم زندگی‌اش پایین‌تر باشد، این برای یک انسان با وجدان به مراتب خرسندکننده‌تر و شادمان‌کننده‌تر است تا اینکه به یک کشور دیگر برود و به میهن و خانه خودش و به خاکی که او را پرورش داده و این استعداد و معلومات را به او داده ...، پشت کند و در خانه بیگانه، با منت و با اخم و تخم کار کند، برای اینکه یک مقدار بیشتر به او پول می‌دهند. این شد هجرت!؟ هجرت اسلامی این است!؟ نخیر؛ به‌هیچ‌وجه. هجرت اسلامی این نیست؛ این «تعرّب بعد الهجرة» است؛ این فرار کردن از میدان کار و مسؤولیت و وظیفه و رفتن به جایی است که انسان میخواهد زندگی شخصی خودش را یک مقدار بهتر کند. من به‌هیچ‌وجه به این کار معتقد نیستم. اگر مسئولان کوتاهی کرده‌اند، معنایش این نیست که جوان ما هم برای خودش توجیهی درست کند. البته اگر انسان برای افزایش معلومات به خارج از کشور برود و بر گردد، یا تحقیقی بکند و بر گردد، این فرار نیست و اشکالی ندارد؛ اما اینکه انسان کوله بارش را ببندد و پشت کند و بگوید خداحافظ، ما رفتیم؛ نه، این را من قبول ندارم.» (دیدار با دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، ۱۳۷۹)

۵.فرار مغزها از دست دادن سرمایه ملی است

«صحبت فرار مغزها می‌شود. فرار مغزها ابعاد گوناگونی دارد. یک بعد بسیار زشت و بد آن این است که بیگانگانی می‌خواهند بیایند از ثروت ملی انسانی یک کشور سوء استفاده کنند. کشوری انسان‌هایی را پرورش دهد و استعدادهایی را با همه عوامل به وجود آورنده استعدادهای درخشان به وجود آورد و به قول دوستمان این را در طبق اخلاص بگذارد و به دیگران بدهد؛ دیگران هم بیایند با صرف پول که غالبا زحمت دیگری هم نمی‌کشند این ثروت را به ثَمَن بَخس از این ملت بگیرند و او را محروم کنند؛ این، بعد بسیار بد و دردناک قضیه است» (دیدار با جمعی از برگزیدگان المپیادهای جهانی و کشوری و افراد ممتاز آزمون‌های سراسری سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱).

۶.افتحار خدمت به سرزمین خود یا هضم در معده بی رحم جوامع بیگانه

«یک سفارش دیگری میکنم؛ یکی از چیزهایی که برای نخبه‌های ما پیش می‌آید [مهاجرت است‌]؛ چون همین‌طور که اشاره کردند، جوان‌های نخبه‌ی ما در کشورهای مختلف دنیا طلبکار و متقاضی کم ندارند، زیاد دارند، به دلایل مختلف؛ یکی از دلایلش این است که آن‌جاها جوان کم است، یا جوان با استعداد کم است، یا جوان بیگانه‌ای که طمعش کم باشد کم است؛ میخواهند جذب کنند. یک تصوّر خیالی از یک رفاه، در این مواقع ذهن انسان را پُر میکند؛ ممکن است خیالی باشد، توهّم باشد، ممکن هم هست واقعی باشد، واقعاً یک رفاهی در انتظار انسان باشد؛ اینجا را ترجیح بدهید. به‌جای اینکه خودتان را در معده‌ی بی‌رحم جوامع بیگانه هضم کنید، در کشور خودتان سازنده و تنظیم‌کننده‌ی مغز و سلسله اعصاب و استخوان‌بندی جامعه‌ی خودتان بشوید. این افتخار دارد؛ این شرف است؛ برای کشورتان کار کنید. می‌توانید شما کشورتان را بسازید، می‌توانید ضعف‌هایش را برطرف کنید؛ ما ضعف‌های زیادی داریم. من خیلی ستایش می‌کنم از وضع کشور امّا شاید کمتر کسی به قدر من اطّلاع دارد از ضعف‌هایی که در کشور وجود دارد. می‌دانیم خیلی ضعف داریم؛ این ضعف‌ها را باید برطرف کنیم؛ شما باید برطرف کنید. می‌توانید شما آن کسی باشید که هندسه‌ی صحیح سلامت این کشور را طرّاحی کنید؛ می‌توانید بخشی‌اش را پیش ببرید. وقتی رفتید یک‌جایی، حالا گیرم یک پولی هم گیرتان آمد، امکانات رفاهی هم -فرضاً اگر واقعیّت داشته باشد- گیرتان آمد، امّا شما آنجا در معده‌ی آزمندِ اجتماع‌های بیگانه هضم خواهید شد؛ [ولی‌] اینجا می‌توانید منشأ اثر باشید.» (دیدار با شرکت‌کنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا»، ۱۳۹۴)

۷.تشویق جوانان برای مهاجرت به کشورهای بیگانه پشت کردن به منافع و آینده کشور است

«یکی [دیگر] از خطرها: شناسایی کردن نخبه‌ها برای عوامل بیرونی؛ این هم هست؛ از این هم بنده گزارشهایی دارم، خبرهایی دارم؛ بررسی میکنند، جستجو می‌کنند، نخبه‌ها را پیدا می‌کنند؛ نه برای اینکه در داخل تشویق بشوند، تربیت بشوند؛ [بلکه‌] برای عوامل بیرونی، که به آن‌ها معرّفی کنند، حلقه‌ی واسطی بشوند برای مهاجرت نخبگان و به تعبیر رایج «فرار مغزها». این هم خیانت است؛ این خیانت است؛ این ولو ممکن است در پوشش دلسوزی برای این دانشجو انجام بگیرد امّا این دلسوزی نیست. اینکه ما دانشجو را تشویق کنیم و بگوییم «آقا! اینجا چیست؟ چه کسی به تو می‌رسد؟ چه کسی به تو اعتنا می‌کند؟ بگذار برو آن‌جا، زندگی کن، پیش برو، پیشرفت کن» این خیانت است، این پشت‌کردن به کشور و منافع کشور و آینده‌ی کشور است و وادارکردن یک جوان نخبه به این کار است.» (دیدار با شرکت‌کنندگان در نهمین همایش ملی «نخبگان فردا»، ۱۳۹۴)

تعرب بعدالهجره و پشت کردن به کشور سبب ضعف در بدنه حکومت اسلامی

 

امام:

۱.تلاش برای بی نیازی به کشور های بیگانه

«اما امیدواریم جوانانمان در خود ایران تربیت شوند، برای اینکه در خارج به جوانان ما درس اساسی نمی‌دهند. ان شاء الله روزی بیاید که از جاهای دیگر برای تحصیل به ایران بیایند و ما هرگز احتیاجی نداشته باشیم کسی را به خارج بفرستیم و این امری است شدنی و این طرز تفکر که غیر از خارج در جای دیگر نمیشود تحصیل کرد، امری است باطل. چرا که با این گونه تبلیغات می‌خواهند جوانان ما را به خارج بکشند و با تفکر خودشان به ایران برگردانند» (صحیفه امام، ج ۱۹ص ۳۱۶)

 

۲.تلاش بر عدم اعزام دانشجو به خارج

«در سایه کوشش و به کار انداختن افکار عالیه خود و اعتماد به نفس، احتیاج علمی دانشجویان عزیز را آن گونه بر آورند که از رفتن به خارج مستغنی شوند و این امری است شدنی و اگر تبلیغات خارجی و داخلی عمال غرب و دلباختگان به غربی‌ها نبود، تاکنون تحقق یافته بود. لکن روشنفکران غرب‌زده، این سرسپردگان به انگلستان و فرانسه در سابق و پس از آن به آمریکا، نگذاشتند ما به خود آییم و جوانان ما را مأیوس نمودند؛ جوانان عزیز ما، که سرمایه‌های میهن هستند، باید بدانند که رفتن به غرب و شرق برای آموختن علوم مختلف آنان را از رسیدن به مقصود، که استقلال و آزادی است، باز می‌دارد و وابسته‌ترشان خواهد نمود» (صحیفه امام، ج ۱۸ص۳۳۹)

۳.عدم مهاجرت و نیازمندی به کشور های استعماری

«ما باید فکری بکنیم که جوان‌های ما در همین جا خوب تحصیل بکنند و بر فرض احتیاجی به خارج رفتن باشد، به کشورهایی بروند که استعماری نباشد و طمع اینکه ما تحت سلطه آنان باشیم نداشته باشند. و من امیدوارم که به زودی وضعی پیش بیاید که نیازی به خارج رفتن نباشد و این بسته به فعالیت شما آقایان و سایر دوستان در این امر حیاتی است که از وجود این جوان‌های خوبی که داریم چقدر استفاده شود که در همین جا تربیت گردیده و مشغول خدمت به خدا و خلق باشند و از گوش خودمان بیرون بکنیم که همه چیزمان باید از خارج بیاید» (صحیفه امام، ج ۱۸ص ۲۱۸)

۴.دعوت به بازگشت مهاجران ایرانی خارج از کشور برای خدمت به ملت اسلامی

«همه باید این معنا را احساس کنیم که کارها را خودمان انجام دهیم و این مسئله خلافی که به ذهن دانش‌آموزان و دانشجویان ما تلقین کرده بودند که به غیر از رفتن به آمریکا و فرانسه و انگلستان در جای دیگری امکان ندارد به جایی رسید و همین امر موجب شد که جوان‌های ما را دسته دسته بردند و فاسد کردند از فکرمان دور کنیم. با بودجه این کشور تحصیل کرده‌اند، خارج رفته‌اند و اهل اینجا هستند و مردم به شما حق دارند، اسلام به شما نظر دارد. این ملت اسلام است که الان در اینجا با آن همه رنج‌هایی که به آن‌ها می‌دهند و با آن همه مصیبت‌هایی که ابرقدرت‌ها برای این‌ها پیش می‌آورند. این‌ها در رنج هستند و شما پزشکانی که در خارج هستید، ما فرض می‌کنیم که شما یک عمر زیادی هم بکنید و در رفاه هم باشید، آخر چه؟ بهتر نیست که در خدمت مستمندان باشید؟ در خدمت مریض‌های کشور خودتان باشید؟ در خدمت این کشوری که مظلوم است و تحت ستم بوده است در سال‌های طولانی و امروز که می‌خواهد از زیر بار ستم شرق و غرب خارج بشود» (صحیفه امام، ج ۱۸ص ۲۳۶).

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۳:۰۱ مجید برخورداری

#شان نزول

در آیات (41 ـ 42) سوره «نحل» می خوانیم: «وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لاَجْرُ الاْخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ * الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛ (آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه [و مقام] خوبى به آنها مى دهیم؛ و پاداش آخرت، از آن هم بزرگ تر است اگر مى دانستند * آنها کسانى هستند که صبر و استقامت پیشه کردند، و تنها بر پروردگارشان توکل مى کنند).

بعضى از مفسران در شأن نزول این آیات چنین نقل کرده اند که گروهى از مسلمانان مانند: «بلال»، «عمّار یاسر»، «صهیب» و «خبّاب» پس از اسلام آوردن در «مکّه» سخت تحت فشار بودند، و براى تقویت اسلام و رساندن صداى خود به دیگران، پس از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به «مدینه» هجرت کردند، هجرتى که باعث پیروزى آنها و دیگران شد. در این میان «صهیب» که مرد مسنى بود به مشرکان

«مکّه» چنین پیشنهاد کرد: من پیر مردم و بودن من با شما سودى به حال شما ندارد، و اگر مخالفتان باشم قدرت بر وارد کردن زیان به شما ندارم، بیائید اموال مرا بگیرید و بگذارید به «مدینه» بروم، آنها موافقت کردند.

«صهیب» تمام اموال خود را به آنها داد، و به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) هجرت کرد، بعضى به «صهیب» گفتند: معامله پر سودى کردى! آیات فوق نازل شد و پیروزى او و امثال او را در این جهان و جهان دیگر بازگو کرد.

در تواریخ آمده است: در زمان خلفاء هنگامى که اموال بیت المال تقسیم مى شد و نوبت به مهاجرین مى رسید، به آنها مى گفتند: سهم خود را بگیرید، این همان است که خدا در این دنیا به شما وعده داده، و آنچه در انتظار شما در جهان دیگر است بیشتر است، سپس آیه فوق را مى خواندند.[1]

 

[1] «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث؛ و «بحار الانوار»، ج 19، ص 34. و گردآوری از کتاب: شان نزول آیات قرآن(برگرفته از تفسیر نمونه)، محمد جعفر امامی، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ اول ، ص 285.

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۳:۰۵ مجید برخورداری

#داستان

قرآن کریم در باب هجرت داستان انبیا را مطرح می نماید که در نهایت این هجرتها ختم به گشایش ها و برکات شده است؛ از جمله آنان:

۱.داستان اصحاب کهف می باشد که قرآن می فرماید:

«وَ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالحَقِّ اِنّهُم فِتْیَةٌ امَنوُا بِرَبِّهِم وَ زِدْناهُمْ هُدیً وَ رَبَطْنا علی قُلُوبِهِمْ اِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّمواتِ وَ الاَرْضِ»[1]

«ما داستان آنها را به حق برای تو بازگو می‏کنیم، آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم و دلهای آنها را محکم ساختیم، در آن هنگام که قیام کردند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است.»

 

۲ داستان حضرت موسی

حضرت موسی علیه‏السلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقه‏ای برای یک انقلاب و هجرت بود.

دستگاه فرعونی نمی‏توانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود.

لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیه‏السلام را صادر کردند.

در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیه‏السلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیه‏السلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشسته‏اند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام.

موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏ای. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجّه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.

 

موسی علیه‏السلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند.

موسی علیه‏السلام، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشت سر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیّت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد.و بعد از هجرتش برکات و رحمت الهی شامل حال او و قومش می شود و امکان تربیت قومش فراهم می گردد.

 

۳.داستان حضرت ابراهیم

حضرت ابراهیم علیه‏السلام بعد از جریان آتش سوزی نمرود و انجام رسالت خویش در سرزمین بابل تصمیم گرفت به سوی شام هجرت کند.

در قرآن آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد:

۱. وَقالَ اِنّی مُهاجِرٌ اِلی رَبّی اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ

گفت من به سوی خدای خود مهاجرت می‏کنم. او عزیز و حکیم است.

۲. اِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی سَیَهْدین

 من به سوی خدای خویش می‏روم. بزودی مرا هدایت خواهد کرد.

۳. «وَ نَجَّیْناهُ وَلُوطا اِلَی الاَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ

 او (ابراهیم) و لوط را به سرزمینی که برای جهانیان پر برکتش ساخته بودیم، نجات (و رهائی) بخشیدیم.

«وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ

و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‏کنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب (آسمانی) قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.

خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیه‏السلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت پرستان بابل می‏خواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد.

آنها می‏خواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودمان‏اش پر شد.

بعضی از نزدیک‏ترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند.

ابراهیم علیه‏السلام در آغاز مال و جاهی نداشت، امّا خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد.

ابراهیم علیه‏السلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بت‏پرستان بابل هنگامی که می‏خواستند از او یاد کنند می‏گفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را می‏کرد که به او ابراهیم گفته می‏شود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازه‏ای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد.

این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود.

 

۴.هجرت پیامبر اکرم

 

بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله را از نقشه‏ های مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ َاللّه‏و َاللّه‏ خَیْرُ الُماکِرینَ».

 

«هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند (و نقشه بکشند) تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد می‏شوند و خداوند حیله می‏کند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.»

بررسی تاریخ نشان می‏دهد که هجرت پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود.

اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقان‏ آور مکه از میان می‏رفت. هجرت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اسلام را از شکل منطقه ‏ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد.

و آثار دیگری هم هستند که عبارتند از:

۱. توسعه اسلام و ازدیاد مسلمانان.

۲. تشکل مسلمین.

۳. ایجاد ارتش اسلام.

۴. ایجاد مرکز قدرت برای مسلمانان.

۵. تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، و تبدیل شدن یثرب (مدینه) به «مَدینَةُ الرَّسُول».

۶. مهار دشمنان و سرکوب آنها (اعم از مشرکین و یهودیان).

۷. بیرون آمدن اسلام از شکل منطقه‏ای و جهانی شدن و عزت آن.

۸. پیروزیهای پی در پی و فتح مکّه.

۹. فراهم آمدن زمینه تربیت انسانهایی چون سلمان و اباذر و عمّار و... .

 

 

۵.داستان هجرت جعفر بن ابیطالب به عنوان سفیر اسلام به حبشه نیز از هجرت های مهم تاریخ اسلام است.سخنان جعفر نزد نجاشی زمامدار حبشه چنان تاثیر گذاشت که شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.»و در نهایت ختم به اسلام آوردن حاکم حبشه می شود.

 

 

[1] سوره کهف آیه ۱۳

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۳:۰۶ مجید برخورداری

#شعر و ضرب المثل

ضرب المثل:

“از تو حرکت از خدا برکت .”

«و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً کثیراً و سعة ؛

کسی که در راه خدا هجرت کند در زمین (پهناور خدا) برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت».

شعر:

(انسان در مواجه با تکلیف باید به وظیفه اش عمل نموده و بین راحتی سکنی در منزل یا سختی هجران باید راضی به رضایت حق تعالی باشد.)

یکی درد و یکی درمُون پسندد                

یکی وصل و یکی هجرون پسندد

مو از درمون و درد و وصل و هجرون    

    پسندم آنچه را جانون پسندد

 

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۳:۰۷ مجید برخورداری

#نظرات شخصی

باید یک بازنگری در سیاست‌های جمهوری اسلامی در قبال مهاجرین صورت بگیرد از آغاز انقلاب اسلامی، ایران یکی از کشورهای پیشرو در زمینه پذیرش مهاجران و پناهندگان در جهان بوده است.

وجه تمایز کشورها در زمینه فرصت یا تهدید بودن مهاجرت برای آنها، نوع مواجهه کشورها با موضوع و نحوه سیاستگذاری و مدیریت آن است. سیاســتگذاری در حــوزه ی مهاجران حاضر در ایران، هیچ‌گاه یکپارچه و با دید طولانی‌مدت نبوده است. با استفاده از منابع و داده‌های مستند بسیاری می‌توان اثبات نمود که مهاجرت نه‌تنها هیچ‌گونه تهدیدی برای ملت‌ها محسوب نشده بلکه باتدبیر و مدیریت صحیح توانسته به ظرفیتی مطلوب و فرصتی نایاب برای حل معضلات بزرگ بسیاری از کشورها تبدیل شود. ظرفیتی که متأسفانه در جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار گرفته است و با عدم بهره‌گیری از مفاهیم قرآنی و روایی و عدم استفاده از تجربیات دیگر کشورها از همچین فرصت ویژه ای ، با عنوان تهدید یاد می‌شود. بسیاری از کشور ها مشکلات بزرگی از جمله کمبود نیروی انسانی، مشکلات اقتصادی، پیری جمعیت، ضعف در مسائل علمی و صنعتی کشورشان را با استفاده از ظرفیت مهاجرین و پذیرش نیرو انسانی دیگر کشورها به داخل کشورشان،حل کرده و بهبود می بخشند.

 

۱۴ دی ۰۰ ، ۱۳:۰۷ مجید برخورداری

#متفرقه

۱.مقصود مهاجر از هجرت، در قرارگیری فرد در دایره مصادیق مهاجر قرآنی مؤثر است، بنابراین مهاجرین مطرح در قرآن طبق مقاصدشان به چند دسته تقسیم می شوند:

الف. مهاجرت فی سبیل الله با قصد حفظ دین

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئکَةُ ظَالِمِى أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ  قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فىِ الْأَرْضِ  قَالُواْ أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا  فَأُوْلَئکَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ  وَ سَاءَتْ مَصِیرًا(97 نساء)

ب. مهاجرت فی سبیل الله با قصد حفظ جان

وَ الَّذِینَ هَاجَرُواْ فىِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً  وَ لَأَجْرُ الاَخِرَةِ أَکْبرَ  لَوْ کاَنُواْ یَعْلَمُون‏( 41نحل)

ج.مهاجرت فی سبیل الله با قصد کمک به تشکیل و تقویت حاکمیت اسلامی (نصرت خدا و رسولش و هزینه دادن در این مسیر)

لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِین‌َ الَّذِین‌َ أُخْرِجُوا مِنْ‌ دِیَارِهِم‌ْ وَ أَمَوَالِهِم‌ْ یَبْتَغُون‌َ فَضْلاً مِن‌َ الله‌ِ وَ رِضْوَانَاً وَ یَنْصُرُون‌َ الله‌َ وَ رَسُولَه‌ُ ...( 8حشر)

...الَّذِین‌َ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ‌ دِیَارِهِم‌ْ وَ أُوذُوا فِی‌ سَبِیلِی‌ وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا...( 195آل عمران)

د.مهاجرت فی سبیل الله با قصد ضربه‌زدن به دشمن و عدم تقویت او

...الَّذِین‌َ هَاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ‌ دِیَارِهِم‌ْ وَ أُوذُوا فِی‌ سَبِیلِی‌ وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا...( 195 آل عمران)

 

۲. مهاجرین علمی که حتی در طلب علومی غیر از علوم اسلامی باشند اما چون این طلب و یادگیری، با قصد کمک و خدمت به اسلام است، می‌توان آن را در دایره مصادیق مهاجر قرآنی جای داد شهید مطهری در این رابطه می فرمایند:

در تفسیر این آیه۱۰۰ سوره نساء ، تعمیمی داده‌اند (شاید هم حدیث‌ داشته باشد، الان یادم نیست) که این تعمیم خیلی بجا و مناسب است و بعید نیست که درست باشد (اگر حدیثی باشد که دیگر قطعاً خواهیم گفت همین‌جور هم هست) [و آن اینکه این آیه] شامل یک گروه دیگر هم می‌شود و آن گروه‌ طالبان علم هستند، طالبان علمی که از شهر و وطن خودشان هجرت می‌کنند به‌ شهر دیگری، برای چه؟ برای اینکه علم و معارف اسلامی بیاموزند. هدفشان‌ از این آموزش چیست؟ آیا نام است؟ نه، شهرت است؟ نه، افتخار است؟ نه، بالادست دیگران بنشینند؟ نه، دستشان را ببوسند؟ نه، وجوهات به ایشان بدهند؟ نه، بلکه هدفشان فقط و فقط ارشاد وتبلیغ مردم‌، ازدیاد ایمان خودشان و بعد هم ارشاد و هدایت مردم است. چنین افرادی‌ اگر پیدا بشوند و زیاد پیدا می‌شوند اینها مهاجرند، این غریبانی که از وطن‌ها و شهرهای خودشان دور شده‌اند برای آموزش علم ودانش و هدفشان از آموزش علم و دانش رفع نیازهای اسلامی و برای خداست . حتی لزومی ندارد که چنین انسانی فقط برای آموزش معارف خاص اسلامی رفته باشد، برای‌ اینکه عقاید اسلامی، تفسیر، احکام اسلامی و ... بیاموزد. اگر کسی یک‌ رشته دیگر را انتخاب کند [و هدفش رفع یک نیاز اسلامی باشد نیز مصداق‌ این آیه است]  مثلاً شخصی رشته پزشکی را گرفته است ولی چرا رفته دنبال‌ این رشته؟ برای این احساس: جامعه اسلامی ، احتیاج به پزشک مسلمان دارد . رفته دنبال پزشکی نه برای اینکه جیبش را پر کند، نه برای اینکه تیتر دکتری روی اسمش بیاید بلکه برای اینکه ابن فریضه کفایی، این واجب کفایی‌ دنیای اسلام را که اسلام نیاز دارد به یک عده پزشک به‌قدری که کافی باشند و مسلمین رفع‌ نیازشان بشود و بیماری‌هایشان معالجه بشود، انجام دهد. چنین شخصی هم‌ مهاجر الی الله و رسوله است . « و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد و قع اجره علی الله »[1] . چنین افرادی هم‌ اگر در خلال این مهاجرت بمیرند ، برادر کوچک شهدا هستند چون مهاجر برادر کوچک مجاهدت است ومجاهد ، برادر بزرگ مهاجر .[1]

 

۳.راهبرد هجرت و جذب هوشمند نیرو انسانی

راهبرد هجرت تقریبا مسیر پیشنهادی خداوند برای حرکت حکومت الهی و پیشرفت است. راهبردی که در آن موجب آزمایش شدن بسیاری از مومنین خواهد شد و افرادی که از پس این امتحان برآیند بهترین نیروهای انسانی برای حرکت حکومت الهی خواهند بود. فراخوان عمومی برای مهاجرت همه مسلمان ها و تشکیل جبهه واحدی علیه طاغوت در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی معمولا با سختی فراوانی همراه هست. کشور اسلامی هنوز خیلی قدرتمند نشده است و از طرفی دشمنان قوی دارد و این دشمنان قوی پیوسته در پی کارشکنی و ضربه زدن هستند و طبیعتا وقتی فراخوان هجرت عمومی را از جانب حکومت اسلامی مشاهده میکند در مقابل تمام تلاش خویش را برای جلو گیری از این امر خواهد نمود و هزینه مهاجرت را بالا خواهد برد و با ابزارهای مادی خویش مانند مجازات و تطمیع و جذابیت ها و مجازات های دیگر سعی بر جلو گیری از هجرت عمومی خواهد نمود. ترس و دلهره نسبت به هجرت برای بسیاری از مومنین نیز بسیار زیاد است، همه اینها باعث میشود که تعداد اندک ولی افراد با ایمان قوی و شجاع هجرت کنند. معمولا نیز از قشر جوان هستند که امروزه همه شاهد هستند نیروی جوان متعهد به آرمان های کشور برای هر دولتی آرزویی ست که همه تلاشش را برای جذب آنها به کار میگیرد. همین سختی شرایط یکی از مولفه های اصلی این راهبرد است که باعث میشود افراد مخلص و شجاع و بسیار قوی نصیب جبهه اسلام شود ،افرادی که همه زندگی مادی خویش را رها کرده اند و در پی احقاق دین الهی تابع ولی الهی شده اند. هجرت در کنار مبارزه با قطب اصلی به مثابه فرایند جذب هوشمند نیروی انسانی است. و مبارزه سخت و جهاد با مستبکر اصلی به مثابه فرایند گزینش هوشمند است که تنها افراد با ایمان و قوی را جذب می کند و انسان های بی ایمان و ضعیف تر دلیلی برای هجرت نمی بینند. جذب تعداد نیروی انسانی کم اما هدفمند و با اراده قوی برای جریان سازی و پیشبرد اهداف اسلامی بسیار بهتر از تعداد نیروی زیاد اما نا همانگ است.(گروه سیاست خارجی برهان)

جذب نیروی انسانی آن هم با چنین ویژگی های متناسب با پیشبرد اهداف اسلامی، قطعا باعث افزایش سرعت حرکت به سمت آرمان های انقلاب اسلامی خواهد شد؛ مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت نیروی انسانی چنین می فرمایند:

«نیروى انسانى براى یک کشور همه‌چیز است. ما اگر نیروى انسانى نداشته باشیم، هیچ‌چیز نداریم. من چند سال قبل از این مطالعه‌اى میکردم روى بعضى از این کشورهایى که سالها پیش از ما انقلاب کردند و توفیقهایى هم در عرصه‌هاى اقتصادى و صنعتى و فنّى و مانند اینها به دست آوردند؛ دیدم اینها بیشترین تکیه و برنامه‌ریزى را در اوایل انقلاب روى تربیت نیروى انسانى گذاشتند؛ به‌طوری‌که بعضى از این کشورها همین الان نیروى انسانى کارآمد و ماهر را صادر میکنند. یعنى نه اینکه کشور خودشان سرریز شده و بی‌نیاز شده، نه، [بلکه] کشور آنها از جهات دیگر آماده‌ی قبول این همه متخصّص نیست؛ یعنى وضع اقتصادی‌شان جورى نیست که این همه متخصّص را بتوانند مصرف کنند؛ این است که به کشورهاى دیگر صادر میکنند.» (بیانات در دیدار رئیس و اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى ۱۳۶۸/۰۹/۲۱)

 

[1] گفتارهای معموی ص۲۴۹

۱۴ دی ۰۰ ، ۲۱:۵۴ مجید برخورداری

#

تعرب بعد الهجره، صدمه به اقتدار امت اسلامی

 

امام رضا (ع )می فرمایند:

حَرَّمَ اللَّهُ التَّعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَةِ لِلرُّجُوعِ عَنِ الدِّینِ وَ تَرْکِ الْمُوَازَرَةِ لِلْأَنْبِیَاءِ وَ الْحُجَجِ ع وَ مَا فِی ذَلِکَ مِنَ الْفَسَادِ وَ إِبْطَالِ حَقِّ کُلِّ ذِی حَقٍّ لِعِلَّةِ سُکْنَى الْبَدْو[1]

حـرام کـرده خداونـد تعـرب بعـد از هجـرت را، زیـرا باعـث بازگشـت از دیـن، تـرک حمایـت از انبیـا و حجت هـای الهـی اسـت و در آن فسـاد اسـت و باطـل سـاختن حـق هـر صاحـب حقـی اسـت.

 أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ الْمُتَعَرِّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ التَّارِکُ لِهَذَا الْأَمْرِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ[2]

متعـرب پـس از هجـرت، ترک کننـدە حکومـت و ولایـت، پــس از شــناخت آن اســت.[3]

 

[1] وسائل الشیعة، ج‏15، ص: 100

[2] وسائل الشیعة، ج‏15، ص: 100

[3] امـر» در فرهنـگ شـیعه و روایـات اهـل بیـت به معنـای امامـت و حکومـت حـق اسـت .

۱۴ دی ۰۰ ، ۲۱:۵۸ مجید برخورداری

👆👆

دو روایت که باید اضافه شود به قسمت روایات

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی