نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 25 (اقامه دین اصلی ترین وظیفه حاکمیت)

دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۴۰ ب.ظ

سوره مبارکه شوری - 13   

 

شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبی‏ إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ (13)

 

۹۹/۱۲/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j25

نظرات  (۷)

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۴۳ مجید برخورداری

#آیات_مرتبط

1- وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ (66 مائده)

2- وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (132 بقره)

3- قُلْ إِنَّنی‏ هَدانی‏ رَبِّی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ (161 انعام)

۴- وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکینَ (105 یونس)

۵- فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (30 روم)

۶- هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً (28 فتح)

۷- وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَةِ (5 بینه)

۸- قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ (108 یوسف)

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۴۵ مجید برخورداری

#روایات

- ما أوهن الدّین کترک إقامة دین اللّه سبحانه و تضییع الفرائض[1].

 

2- عَنْ‏ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ‏ عَبَّاسٍ قَالَ‏ قَالَ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ص‏ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا لِمَنْ‏ وَلَّاهُ‏ اللَّهُ‏ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَام[2].

3- قَالَ فَحَدَّثَنِی أَبِی عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ‏ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ‏ قَالَ الْإِمَامُ‏ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ‏ کِنَایَةٌ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قَالَ‏ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ‏ مِنْ أَمْرِ وَلَایَةِ عَلِیٍ‏ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ کِنَایَةٌ عَنْ عَلِیٍّ ع‏ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ‏ ثُمَّ قَالَ‏ فَلِذلِکَ فَادْعُ‏ یَعْنِی إِلَى وَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ‏ فِیهِ‏ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ‏ إِلَى قَوْلِهِ‏ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیر[3].

ترجمه: علیّ‌بن‌مهزیار از یکی از یاران ما از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که آن حضرت (علیه السلام) درباره‌ی آیه: أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ فرمود: «و لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ، یعنی درباره‌ی امیرالمؤمنین (علیه السلام) دچار تفرقه نشوید. کَبُرَ عَلی المُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلیهِ یعنی برای مشرکان، دعوت‌کردنشان به پذیرش ولایت حضرت علی (علیه السلام) گران و دشوار خواهد بود. اللهُ یجْتَبِی إِلیهِ مَن یشَاءُ؛ منظور آن است که خداوند امیرالمؤمنین (علیه السلام) را برگزیده است. فَلذَلکَ فَادْعُ یعنی مردم را به ولایت حضرت علی (علیه السلام) فرا بخوان، و لا تَتَّبِعْ أَهْواءهُمْ و دراین‌باره از رأی و خواسته‌های آن‌ها پیروی مکن. و قُل آمَنتُ بِمَا أَنزَل اللهُ مِن کِتَابٍ و أُمِرْتُ لأَعْدِل بَینَکُمُ اللهُ رَبُّنَا و رَبُّکُمْ لنَا أَعْمَالنَا و لکُمْ أَعْمَالکُمْ لا حُجَّةَ بَینَنَا و بَینَکُمُ اللهُ یجْمَعُ بَینَنَا و إِلیهِ المَصِیرُ.

۴- علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه) شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ‏ مُخَاطَبَةً لِمُحَمَّدٍ ص- ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ‏ یَا مُحَمَّدُ- وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‏ وَ عِیسى‏ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ‏ أَیْ تَعَلَّمُوا الدِّینَ یَعْنِی التَّوْحِیدَ وَ إِقَامَ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَ صَوْمَ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجَّ الْبَیْتِ وَ السُّنَنَ وَ الْأَحْکَامَ الَّتِی فِی الْکُتُبِ وَ الْإِقْرَارَ بِوَلَایَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع- وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ‏ أَیْ لَا تَخْتَلِفُوا فِیهِ- کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ‏ مِنْ ذِکْرِ هَذِهِ الشَّرَائِع‏کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ‏ مِنْ ذِکْرِ هَذِهِ الشَّرَائِعِ ثُمَّ قَالَ‏ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ أَیْ یَخْتَارُ- وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ‏ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ اجْتَبَاهُمُ اللَّهُ وَ اخْتَارَهُمْ[4]‏.

ترجمه:  عبارت شَرَعَ لکُم مِّنَ الدِّینِ، مخاطب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و ضمیر مخاطب در أَوحَینَا إِلیکَ نیز به آن حضرت (علیه السلام) برمی‌گردد. و مَا وصَّینَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ و مُوسَی و عِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ، اقامه‌ی دین به معنای یادگرفتن آن یعنی توحید، نمازخواندن، زکات‌دادن، گرفتن روزه‌ی ماه رمضان، حجّ خانه‌ی خدا و سُنن و احکامی است که در کتب آمده و همچنین پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. و لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ یعنی درباره‌ی دین دچار اختلاف نشوید. کَبُرَ عَلی المُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلیهِ، برای مشرکان، دعوت کردنشان به ذکر این آیین‌ها دشوار و غیرقابل تحمّل است. اللهُ یجْتَبِی إِلیهِ مَن یشَاءُ؛ خداوند کسانی را که بخواهد انتخاب می‌کند و به‌سوی خودش باز می‌گرداند. یهْدِی إِلیهِ مَن ینِیبُ؛ منظور از کسانی که به‌سوی خداوند باز می‌گردند، ائمّه (علیهم السلام) هستند که خداوند آن‌ها را برگزیده و انتخاب کرده است.

۵-امام رضا ع نَحْنُ الَّذِینَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِینَهُ فَقَالَ فِی کِتَابِهِ- شَرَعَ لَکُمْ‏ یَا آلَ مُحَمَّدٍ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ‏ نُوحاً قَدْ وَصَّانَا بِمَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ‏ یَا مُحَمَّدُ- وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‏ وَ عِیسى‏ فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا عِلْمَ مَا عَلِمْنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ- أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ‏ یَا آلَ مُحَمَّدٍ- وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ‏ وَ کُونُوا عَلَى جَمَاعَةٍ- کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ‏ مَنْ أَشْرَکَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍ‏ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ‏ مِنْ وَلَایَةِ عَلِیٍّ إِنَّ اللَّهَ یَا مُحَمَّدُ یَهْدِی إِلَیْهِ‏ مَنْ یُنِیبُ‏ مَنْ یُجِیبُکَ إِلَى وَلَایَةِ عَلِیٍّ ع.[5]

 

[1] غرر الحکم ج ۱، ص: ۷۰۰

[2] امالی مفید

[3] بحارالأنوار، ج۶۵، ص: ۳۲۸

[4] بحارالأنوار، ج۳۶، ص: ۸۳

 

[5] الکافی، ج۱، ص: ۲۲۴

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۰ مجید برخورداری

#نکات-تفسیری

المیزان:

[مقصود از اقامه دین و تفرقه نکردن در آن با توجه به اینکه بعضى شرایع احکامى مخصوص به خود داشته‏اند]

" أن أقیموا الدین و لا تتفرقوا"- کلمه" أن" در این جمله تفسیرى است. و معناى" اقامه دین" حفظ آن است به اینکه پیروى‏اش کنند و به احکامش عمل نمایند، و الف و لام در کلمه" الدین" الف و لام عهد است، یعنى آنچه به همه انبیاء نامبرده وصیت و وحى کرده بودیم این بود که این دینى که براى شما تشریع شده پیروى کنید، و در آن تفرقه ننمایید، و وحدت آن را حفظ نموده، در آن اختلاف نکنید.

بعد از آنکه تشریع دین براى نامبردگان به معناى این بود که همه را به پیروى و عمل به دین دعوت کند، و اینکه در آن اختلاف نکنند، در جمله مورد بحث همین را به اقامه دین تفسیر نموده، و اینکه در دین خدا متفرق نشوند. در نتیجه حاصل معناى جمله این مى‏شود: بر همه مردم واجب است دین خدا را به طور کامل به پا دارند، و در انجام این وظیفه تبعیض قائل نشوند، که پاره‏اى از احکام دین را به پا بدارند، و پاره‏اى را رها کنند. و اقامه کردن دین عبارت است از اینکه به تمامى آنچه که خدا نازل کرده و عمل بدان را واجب نموده ایمان بیاورند.

و مجموع شرایعى که خدا بر انبیاء نازل کرده یک دین است که باید اقامه شود، و در آن ایجاد تفرقه نکنند، چون پاره‏اى از احکام الهى است که در همه ادیان بوده، و معلوم است که چنین احکامى ما دام که بشر عاقل و مکلفى در دنیا باقى باشد، آن احکام هم باقى است، و وجوب اقامه آن واضح است. و پاره‏اى دیگر هست که در شرایع قبلى بوده و در شریعت بعدى نسخ شده، این گونه احکام در حقیقت عمر کوتاهى داشته، و مخصوص طایفه‏اى از مردم و در زمان خاصى بوده، و معناى نسخ شدن آن آشکار شدن آخرین روز عمر آن احکام است نه اینکه معناى نسخ شدنش این باشد که آن احکام باطل شده، پس حکم نسخ شده هم تا ابد حق‏ است، چیزى که هست مخصوص طایفه معینى و زمان معینى بوده، و باید آن طایفه و اهل آن زمان هم ایمان به آن حکم داشته باشند، و هم به آن عمل کرده باشند، و اما بر دیگران واجب است تنها به آن ایمان داشته باشند، و بس، و دیگر واجب نیست که به آن عمل هم بکنند، و معناى اقامه این احکام همین است که قبولش داشته باشند.

پس با این بیان روشن گردید که امر به اقامه دین و تفرقه نکردن در آن، در جمله‏" أن أقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه" به اطلاقش باقى است، و شامل همه مردم در همه زمانها مى‏باشد.

نمونه:

آیات مورد بحث این حقیقت را روشن مى‏سازد که دعوت اسلام به توحید دعوت تازه‏اى نیست، دعوت تمام پیامبران اولو العزم است، نه تنها اصل توحید بلکه تمام اصول دعوت انبیا در مسائل بنیادى در همه ادیان آسمانى یکى بوده است.

مى‏فرماید:" خداوند آئینى را براى شما تشریع کرد که به نخستین پیامبر اولو العزم نوح توصیه کرده بوده" (شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا).

" همچنین آنچه را بر تو وحى فرستادیم، و ابراهیم و موسى و عیسى را به آن سفارش کردیم" (و الذی أوحینا إلیک و ما وصینا به إبراهیم و موسى و عیسى‏).

و به این ترتیب آنچه در شرایع همه انبیا بوده و در شریعت تو است و" آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى"! تعبیر" من الدین" نشان مى‏دهد که هماهنگى شرایع آسمانى تنها در مساله توحید و یا اصول عقائد نیست، بلکه مجموعه دین الهى از نظر اساس و ریشه همه جا یکى است، هر چند تکامل جامعه انسانى ایجاب مى‏کند که تشریعات و قوانین فرعى هماهنگ با تکامل انسانها رو به تکامل رود تا به حد نهایى و خاتم ادیان رسد.

به همین دلیل در آیات دیگر قرآن شواهد فراوانى وجود دارد که نشان مى‏دهد اصول کلى عقائد و قوانین و وظایف در همه ادیان یکسان بوده.

مثلا در شرح حال بسیارى از انبیا در قرآن مجید مى‏خوانیم که نخستین دعوتشان این بود یا قوم اعبدوا الله‏[1].

و در جاى دیگر مى‏خوانیم‏ و لقد بعثنا فی کل أمة رسولا أن اعبدوا الله‏:

" ما در هر امتى رسولى را فرستادیم تا به مردم بگویند خداوند یگانه را پرستش کنید".

انذار به رستاخیز نیز در دعوت بسیارى از انبیا آمده است (انعام 130، اعراف 59، شعراء 135، طه 15، مریم 31).موسى و عیسى و شعیب ع از نماز سخن مى‏گویند (طه 14، مریم 31 هود 87) ابراهیم دعوت به حج مى‏کند (حج 27).و روزه در همه اقوام پیشین بوده است (بقره 183).لذا در دنباله آیه به عنوان یک دستور کلى به همه این پیامبران بزرگ مى‏افزاید:" به همه آنها توصیه کردیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید" (أن أقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه‏).توصیه به دو امر مهم: نخست برپا داشتن آئین خدا در همه زمینه‏ها (نه تنها عمل کردن بلکه اقامه و احیاى آن).دوم پرهیز از بلاى بزرگ، یعنى تفرقه و نفاق در دین.و به دنبال آن مى‏افزاید:" هر چند این دعوت شما، بر مشرکان سخت گران است" (کبر على المشرکین ما تدعوهم إلیه‏).آنها بر اثر جهل و تعصب سالیان دراز آن چنان به شرک و بت پرستى خو گرفته‏اند و در اعماق وجودشان حلول کرده که دعوت به توحید مایه وحشت آنها است، بعلاوه در شرک منافع نامشروع سران مشرکان محفوظ است، در حالى که‏ توحید مایه قیام مستضعفان مى‏گردد و جلو هواپرستیها و مظالم آنها را مى‏گیرد.

نور:

پیام ها:

۱-اسلام دین جامع است و تعالیم همه‏ى پیامبران پیشین را در بردارد. ما وصى به نوحا ... و ما وصینا به إبراهیم و موسى و عیسى‏

۲- وحدت واقعى در سایه دین الهى امکان دارد. «أقیموا الدین و لا تتفرقوا»

۳- مانع اقامه دین و اجراى احکام آن اختلافات دینى است. «أقیموا الدین و لا تتفرقوا»

۴-وحدت مؤمنان براى مشرکان سخت است. لا تتفرقوا ... کبر على المشرکین‏

۵- مشرکان را به حق دعوت کنید گرچه بر ایشان سنگین است. «کبر على المشرکین ما تدعوهم إلیه»

تفسیر قمی:

«و ما وصینا به‏ إبراهیم‏ و موسى‏ و عیسى‏ أن‏ أقیموا الدین‏» أی تعلموا الدین یعنی التوحید و إقام الصلاة و إیتاء الزکاة و صوم شهر رمضان و حج البیت و السنن و الأحکام التی فی الکتب و الإقرار بولایة أمیر المؤمنین ع‏ «و لا تتفرقوا فیه‏» أی لا تختلفوا فیه‏

البیان فی مجازات القرآن:

قوله تعالى: أن‏ أقیموا الدین‏ و لا تتفرقوا فیه و هذه استعارة. و المراد بإقامة الدین إعلان شعاره، و إعلاء مناره، و الدوام على اعتقاده، و الثبات على العمل بواجباته.

 

[1] اعراف 59، 65، 73، 85 هود- 50، 61، 84 که به ترتیب در مورد نوح، هود، صالح، شعیب آمده است

 

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۲ مجید برخورداری

#امام و آقا

 

حضرت آقا:

۱- بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى۱۳۹۳/۱۲/۲۱

اساس کار اقامه دین بتمامه(همه‌ی اجزا و همه‌ی ارکان دین)

...آیه‌ی شریفه میفرماید که «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر». یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکّنین در ارض دارد، اینها است که اوّلش «اَقامُوا الصّلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ‌ عاقِبَةُ الاُمور» [است]. این‌جور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامه‌ی صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه » اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت « که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان میدهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است. یا وصیّتی که خدای متعال در آن آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی شوری، به نوح و به ابراهیم و به موسی‌ و به بقیّه کرده است: اَن اَقیمُوا الدّین؛  آنکه مورد نظر است، اقامه‌ی دین است؛ یعنی همه‌ی دین را باید اقامه کرد؛ وَ لاتَتَفَرَّقوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ماتَدعوهُم اِلَیهِ اللهُ یَجتَبی اِلَیهِ مَن یَشآءُ وَ یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب؛ یعنی همه‌ی دین - همه‌ی اجزا و همه‌ی ارکان دین - مورد توجّه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامه‌ی دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکلّه - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعوهُم اِلَیه؛  آنچه تو به آن دعوت میکنی، برای مشرکین‌[گران است]؛... موفّقیّت ما، پیشرفت ما وابسته به این است که ان‌شاءالله بتوانیم [اسلام کامل را محقّق کنیم]. اگر این‌جور شد، خدای متعال هم کمک خواهد کرد، و نصرت الهی قطعاً و یقیناً و بدون هیچ تردیدی متوقّف به این است که ما دین خدا را نصرت کنیم. اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم؛  دیگر صریح‌تر از این و واضح‌تر از این، حرفی وجود ندارد؛ «اِن تَنصُرُوا الله» یعنی دین خدا را نصرت کنید؛ اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ () وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛  اینها دیگر چیزهای مؤکّدی است که وعده‌های الهی است؛ نباید به این وعده‌های الهی بی‌توجّه بود؛

۲- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۹۲/۰۳/۲۲

اقامه دین، سعادت دنیوی و اخروی

...حرکت قاطبهی ملت ایران در جهت و حرکت حسینبنعلی است. سرنوشت آن بزرگوار شهادت بود امّا درس او فقط درس راه شهادت نیست. این حرکت حرکت بابرکتی است، گاهی ممکن است مثل ماجرای حسینبنعلی علیه‌السّلام منتهیبه شهادت بشود، امّا این حالت، این روحیّه، برای اقامهی دین خدا و همهی برکاتی که بر اقامهی دین خدا مترتّب است مفید است. ملت ایران با این روحیّه وارد میدان شد، یک بنای ظلمِ ملی و بینالمللی را در ایران ویران کرد، به جای آن بنای اسلامی پایهگذاری کرد. اینجور نیست که حالا هر کس راه حسینبنعلی را رفت، حتماً آخر کار بایستی به صورت ظاهر، به شکل دنیایی، ناکامی باشد؛ نخیر، این راه را، این درس را در مقابل چشم بشریّت گذاشتهاند، میگویند اگر دنیا هم میخواهی، اگر عزّت هم میخواهی، در این راه است؛ باید حرکت کنی.

 

۳-بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی رضوی  ۱۳۸۹/۰۱/۰۱

اقامه دین،تامین کننده آسایش معنوی و روانی انسان

ایمان به خدای متعال موجب میشود که بشر در زندگی مادىِ خود بتواند همه‌ی آن چیزهائی را که انسان به آن نیازمند است، به دست بیاورد. «و لو انّهم اقاموا التّوریة و الانجیل و ما انزل الیهم من ربّهم لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛ اگر اقامه‌ی دین بشود، اگر تعالیم اسلامی در جامعه عمل بشود، انسانها از لحاظ رفاه به آن حدی میرسند که هیچ نیازی برای آنها باقی نماند که تأمین نشده باشد. از لحاظ آسایش معنوی و روانی انسان، احساس امنیت و آرامش، باز نقش ایمان برجسته است. به گفته‌ی قرآن: «قد جائکم من اللَّه نور و کتاب مبین. یهدی به اللَّه من اتّبع رضوانه سبل السّلام»؛ راه‌های سلامت را، راه‌های آرامش را، راه‌های امنیت روانی را قرآن به انسان تعلیم میدهد؛ این راهی است که بشر را به آرامش روانی میرساند؛ یعنی همان چیزی که امروز دنیا در فقدان آن، در حال التهاب است.

۴- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۸۱/۰۶/۳۰

اقامه دین اولین شاخصه حکومت علوی

اگر بخواهیم شاخصه‌های حکومت امیرالمؤمنین را بیان کنیم، شاید ده شاخصه مهم را بشود بیان کرد. چند شاخصه اینهاست که من عرض میکنم:
اوّل، پایبندىِ کامل به دین خدا و اصرار بر اقامه دین الهی. این شاخصه اوّل است. هر حکومتی که اساس کارش بر اقامه دین خدا نباشد، علوی نیست. ... این یک شاخصه است. اگر در نظام اسلامی و در جمهوری اسلامی که به نام حکومت علوی خود را معرّفی میکند، اقامه دین خدا هدف نباشد؛ مردم به دین خدا عمل بکنند یا نکنند؛ اعتقاد داشته باشند یا نداشته باشند؛ اقامه حقّ الهی بشود یا نشود و بگوییم به ما چه ربطی دارد - اگر این طور باشد - این حکومت علوی نیست. اقامه دین الهی، اوّلین شاخصه است و این مادرِ همه خصوصیّات دیگرِ زندگی امیرالمؤمنین و حکومت امیرالمؤمنین است. عدالت او هم ناشی از این است. مردم‌سالاری و رعایت مردم در زندگی امیرالمؤمنین هم مربوط به همین است.

۵-بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان لرستان ۱۳۷۰/۰۵/۳۰

اقامه دین،هدف همه ادیان

اقامه‌ی دین، وظیفه است. حاکمیت دین، هدف مهم همه‌ی ادیان است؛ «لیقوم النّاس بالقسط»(1). قیام به قسط، قیام به عدل و حاکمیت الهی، هدف بزرگ ادیان است. اصلاً ائمه‌ی ما(علیهم‌الصّلاةوالسّلام) تمام زجر و مصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ والّا اگر امام صادق و امام باقر(صلوات‌اللَّه‌علیهما) یک گوشه مینشستند و چندنفر دور خودشان جمع میکردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی میگفتند، کسی به آنها کاری نداشت. خود امام صادق در یک حدیث میفرماید: «هذا ابوحنیفة له اصحاب و هذا الحسن البصری له اصحاب»(2)؛ ابوحنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آنها کاری ندارند؟ چون میدانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آنها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابوحنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف اهل سنت - محدثان و فقهایشان - داعیه‌ی امامت نداشتند. اینها امام زمان را که هارون، منصور و عبدالملک بود، قبول داشتند.... پس، این معنای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند. حالا حاکمیت دین، در بلد و در وطن خود ما - نه آن سر دنیا - به وجود آمده است؛ آیا میشود یک نفر بگوید من دیندارم، من آخوندم، اما خودش را سرباز این دین نداند؟ مگر چنین چیزی میشود؟ هر کسی که ادعای دینداری کند و حاکمیتی را که بر مبنای دین است، از خود نداند و دفاع از آن را وظیفه‌ی خود نشمارد، دروغ میگوید. وقتی که میگوییم دروغ میگوید، یعنی اشتباه میکند و خلاف واقع میگوید؛ ولی نمیفهمد. بعضیها ملتفت نیستند، تشخیصشان چیز دیگر است و منکرند که این برنامه‌ها بر اساس دین است.

حضرت امام:

۱-معرفت و معنویات ، هدف تشکیل حکومت اسلامی

عرض من این است که تمام تشکیلاتی که در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است، و تمام چیزهایی که انبیا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولیای اسلام تا آخر دارند، معنویات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در راس همه امور این معنویات واقع است. تشکیل حکومت برای همین است، البته اقامه عدل است، لکن غایت نهایی معرفی خداست و عرفان اسلام. هیچ کتابی از کتب الهی و فلسفی مثل قرآن نیست که حقایق معارف را به طور صریح در بعضی جاها و به طور کنایه بسیاری جاها فرموده است
امام خمینی (ره)؛ 11 تیر 1366

۲-این نهضت برای اقامه اسلام است ،پس همه مسلمین در آن شریک اند

همه مسلمین در این نهضت شرکت داشتند و این نهضتی بود که برای هدف اسلامی بود، نه فقط برای ایران؛ منتها نقطه ابتدا از ایران است و همه مسلمین در این هدف شریک هستند. و نهضت برای اقامه عدل است که باید بگویم همه بشر در آن شرکت دارند؛ و چون برای اقامه اسلام است همه مسلمین در آن شرکت دارند. بنا بر این لازم است که همه مسلمین با هم یکصدا در این نهضت عظیم‌ اسلامی شرکت بکنند و آن معنایی که در ایران تحقق پیدا کرد- که آن حقیقتْ فداکاری در راه اسلام و وحدت همه اقشار ملت برای پیشرفت مقاصد اسلام است- این در همه ملتها ان شاء الله حاصل بشود. و اگر همچو وحدت کلمه‌ای با یک همچو مقصد بزرگی که اقامه عدل است در این کشورها، در کشورهای پهناور اسلام پیدا بشود قدرت عظیمی است که هیچ قدرت و ابرقدرتی در مقابل آن ایستادگی نمی‌تواند بکند.
امام خمینی (ره)؛ 17 اردیبهشت 1358

 

۳-اینکه این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قائل شده‌اند- و ارج هم دارد- برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق، همه این مسائل حل می‌شود، همه انحرافات از بین می‌رود. اگر حکومت عدل بپا شود، اگر گذاشته بودند که حضرت امیر- سلام الله علیه- حکومتی را که می‌خواهد بپا کند، تمام انحرافات از بین می‌رفت و محیط یک محیط صحیح و سالم‌ می‌شد ... از این جهت، اسلام بُنِیَ عَلی‌ خَمْس، نه معنایش آن است که ولایت در عرض این است، ولایت اصلش مسئله حکومت است، حکومت هم این طوری است، حکومت حتی از فروع هم نیستغدیر آمده است که بفهماند که سیاست به همه مربوط است، در هر عصری باید حکومتی باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن سیاست اقامه صلاه کند، اقامه صوم کند، اقامه حج کند، اقامه همه معارف را بکند.
امام خمینی (ره)؛ 02 شهریور 1365
 

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۳ مجید برخورداری

#داستان

داستانی در رابطه با اهمیت اقامه دین با بیان حضرت آقا در مورد امیرالمومنین :

آنهایی که در دوران دفاع هشت ساله، در میدان بودند میفهمند من چه میگویم - در آن بحبوحه رزم که هر رزمنده و هر سربازی همّتش این است ببیند چطور میتواند حمله کند و چطور میتواند از خودش دفاع نماید، یک نفر نزد امیرالمؤمنین آمد و مسأله‌ای راجع به توحید پرسید. گفت در «قل هواللَّه احد» این کلمه «احد» یعنی چه؟ حالا این یک مسأله اصلی هم نیست. از اصل وجود خدا سؤال نکرد؛ یک مسأله فرعی را سؤال کرد. دوروبریهای امیرالمؤمنین آمدند جلو که مرد حسابی، حالا وقت این سؤالهاست!؟ حضرت فرمود: «نه؛ بگذارید جوابش را بدهم. ما برای همین میجنگیم.» یعنی جنگِ امیرالمؤمنین، سیاستِ امیرالمؤمنین، جبهه‌بندىِ امیرالمؤمنین، خون دلهای امیرالمؤمنین و همه خطوط اصلیای که در حکومت خود انتخاب میکند، برای این است که دین خدا اقامه شود.

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۴ مجید برخورداری

#شعر و ضرب المثل

دیوان اقبال لاهوری:

هست دین مصطفی دین حیات             

شرع او تفسیر آیین حیات

 

گر زمینی آسمان سازد ترا                 

آنچه حق می خواند آن سازد ترا

 

صیقلش آیینه سازد سنگ را               

از دلِ آهن رباید زنگ را

۲۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۵۵ مجید برخورداری

#متفرقه

بیانات حضرت آیت‌الله مصباح در سی و یکمین نشست انجمن فارغ‌التحصیلان موسسه امام خمینی(ره)

تاریخ سخنرانی 

۱۳۹۵/۰۲/۲۴

...به فرض این‌که کسی موفق شود همه ابعاد دین را به‌طور جامع بشناسد و هیچ زاویه‌ای از آن را فراموش نکند، باز هم کافی نیست؛ وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ. وقتی علم جامع به دین پیدا شد، «وما تفرقوا» از کجا تأمین می‌شود؟ به‌ویژه آن‌که  قرآن تأکید دارد: وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ؛ یعنی عمدا و آگاهانه ایجاد اختلاف کردند، و از روی جهل نبود. خطر اول و مهم‌تر این است که دین را درست نشناسیم؛ مثل این‌که فقط بعد فردی‌، عبادی‌ و یا معاملات آن را بشناسیم! باید اعتراف کنیم که بسیاری از ابعاد دین زمین مانده است و وظیفه‌مان را نسبت به آن‌ها انجام نداده‌ایم. اما وقتی همه این‌ کارها را انجام دادیم، نوبت می‌رسد به این که دستور أَقِیمُوا الدِّینَ را عمل کنیم. دستور به اعرف‌ الدین نیست؛ زیرا اعرف الدین همان جاءهم العلم است؛ وقتی علم آمد و دین را شناختیم، با شناختن کار تمام نمی‌شود،‌ بلکه باید اقامه دین کنیم و از تفرقه در دین بپرهیزیم. آیه شریفه توجه می‌دهد که تفرقه در دین «عن بغیٍ» است؛ حجت بر شما تمام است؛ و آن‌جایی که این اختلافات ویرانگر در دل پیدا می‌شود، منشأش سوءاختیار است، و نقص از حجت نیست.

حجة الاسلام محسن قرائتی:         

«أَقیمُوا الدِّینَ» یعنی باید دین را به پا داشت. به پا داشتن دین چیست؟ نباید ما تو جاده ها که می رویم چلوکبابی ها همه قشنگ، نمازخانهاش آن پشته «أَقیمُوا الدِّینَ» یعنی مسجدها باید بهتر باشد. یعنی ساختمانهای خوب باید مسجد شود، جاهای خوب باید مسجد شود. کنار دریا هست، نماز جماعت هم بخوانند، پارک هم هست، نمازشان را بخوانند، دین را به پا داشته باشید. کسی که نمازش را آن پشت می خواند، این «أَقیمُوا الدِّینَ» نیست. اقامه دین یعنی تظاهر کن به دین. بازاری چطور کفش و طلا و واکس و  اینها را می گذارد پشت ویترین، تا ظهر شد، یک سجاده بیندازد در مغازه اش الله اکبر آقا توی دکان بله مردم می بینند، خوب ببینند، مردم که جنس های من را می بینند خودم را هم ببینند. مردم که من را در حال راست گفتن و دروغ گفتن می بینند، من در موقع نماز «أَقیمُوا الدِّینَ» اقامه دین، هر کجا هستیم خجالت نکشیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی