نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 22 (برخورد شدید با منافقان و شایعه پراکنان)

دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ

سوره مبارکه احزاب - 60 تا 62 

 

 لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً (60)

مَلْعُونینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً (61)

سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدیلاً (62)

۹۹/۱۲/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j22

نظرات  (۳۴)

۱۵ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۳۵ سیدحسین مرتضوی

#آیات مرتبط

1) وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا (12 احزاب)

و آن گاه که منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [ضعف ایمان] بود، می گفتند: خدا و پیامبرش جز به فریب، ما را وعده [پیروزی] نداده اند!

2) إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَٰؤُلَاءِ دِینُهُمْ ۗ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (49 انفال)

و [یاد کنید] هنگامی را که منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [شک و تردید نسبت به حقایق] است، می گفتند: مؤمنان را دینشان [با این جمعیت اندک و اسلحه ناچیز برای شرکت در میدان نبرد] فریفت، و [آنان باور نمی کردند که] هر کس بر خدا توکل کند [بی تردید پیروز می شود]؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.

3) أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ (29 محمد)

بلکه کسانی که در دل هایشان بیماری است، گمان کردند که خدا کینه هایشان را آشکار نخواهد کرد.

4) کَلَّا لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ (15 العلق)

این چنین نیست که می پندارد [که ما کارهایش را زیرنظر نداریم،] اگر [از کارهایش] باز نایستد، به شدت موی جلوی سرش را می گیریم [و به سوی دوزخ می کشانیم.]

5) فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ (10 بقرة)

در دلِ آنان بیماریِ [سختی از نفاق] است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ می‌گفتند، عذابی دردناک است.

6) وَأَنْزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا (26 احزاب)

و [خدا] کسانی را از اهل کتاب که گروه های دشمن را پشتیبانی کردند از قلعه های محکم و استوارشان پایین کشید و در دل هایشان ترس و بیم افکند، گروهی را می کشتید و گروهی را اسیر می کردید.

7) وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُوا ۚ وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا ۖ قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاکُمْ ۗ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمَانِ ۚ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ ۗ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ (167 آل عمران)

و نیز کسانی را که نفاق و دورویی ورزیدند، معلوم و مشخص کند. و به آنان گفته شد: بیایید در راه خدا بجنگید یا [از مدینه و کیان جامعه] دفاع کنید. گفتند: اگر جنگیدن می دانستیم، قطعاً از شما پیروی می کردیم. آنان در آن روز به کفر نزدیک تر بودند تا ایمان. به زبانشان چیزی را می گویند که در دل هایشان نیست؛ و خدا به آنچه پنهان می کنند، داناتر است.

8) إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (1 منافقون)

چون منافقان نزد تو آیند، می گویند: گواهی می دهیم که تو بی تردید فرستاده خدایی. و خدا می داند که تو بی تردید فرستاده اویی، و خدا گواهی می دهد که یقیناً منافقان دروغگویند.

9) وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ۖ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ (4 منافقون)

چون آنان را ببینی جسم و ظاهرشان [از آراستگی و وقار] تو را به شگفت آورد، و اگر سخن گویند [به علت شیرینی و جذابیّت کلام] به سخنانشان گوش فرا می دهی [اما از پوچی باطن، سبک مغزی و دورویی] گویی چوب های خشکی هستند که به دیواری تکیه دارند [و در حقیقت اجسادی بی روح اند که در هیچ برنامه ای اطمینانی به آنان نیست، از شدت بزدلی] هر فریادی را به زیان خود می پندارند. اینان دشمن واقعی اند؛ از آنان بپرهیز؛ خدا آنان را بکشد؛ چگونه [با دیدن این همه دلایل روشن، از حق به باطل] منحرف می شوند.

10) نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَىٰ عَذَابٍ غَلِیظٍ (24 لقمان)

اندکی [از نعمت های مادی] برخوردارشان می کنیم، سپس آنان را [به وارد شدن] در عذابی سخت ناچار می کنیم.

11) إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَىٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا (142 نساء)

منافقان همواره با خدا نیرنگ می کنند، و حال آنکه خدا کیفر دهنده نیرنگ آنان است. و هنگامی که به نماز می ایستند، با کسالت می ایستند، و همواره در برابر مردم ریاکاری می کنند؛ و خدا را جز اندکی به یاد نمی آورند.

12) وَمِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ ۖ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ ۖ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ ۖ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ۚ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِیمٍ (101 توبه)

و گروهی از بادیه نشینانی که پیرامونتان هستند منافق اند؛ و نیز گروهی از اهل مدینه بر نفاق خو گرفته اند، تو آنان را نمی‌شناسی ما آنان را می شناسیم، به زودی آنان را دوبار عذاب می‌کنیم [عذابی در دنیا و عذابی در برزخ] سپس به سوی عذابی بزرگ بازگردانده می شوند.

13) یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ (64 توبه)

منافقان از اینکه سوره ای بر ضدشان نازل شود که آنان را از اسراری که [در جهت دشمنی با خدا، پیامبر، مؤمنان و حکومت اسلامی] در دل هایشان وجود دارد، آگاه نماید اظهار ترس و نگرانی می کنند؛ بگو: مسخره کنید، خدا آنچه را از آن بیمناک و نگرانید، آشکار خواهد کرد.

14) إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا (145 نساء)

بی تردید منافقان در پایین ترین طبقه از آتش اند، و هرگز برای آنان یاوری نخواهی یافت.

15) یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ (73 توبه)

ای پیامبر! با کافران و منافقان به جهاد برخیز و نسبت به آنان سخت گیری کن [و درشت خو باش]؛ و جایگاهشان دوزخ است؛ و دوزخ بد بازگشت گاهی است.

16) یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ (9 تحریم)

ای پیامبر! با کافران و منافقان جنگ کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و بد بازگشت گاهی است.

17) أُولَٰئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا (63 نساء)

اینان کسانی هستند که خدا آنچه را که [از نیّات شوم، کینه و نفاق] در دل های آنان است می داند؛ بنابراین از آنان روی برتاب، و پندشان ده، و به آنان سخنی رسا که در دلشان اثر کند بگوی.

18) وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا (83 نساء)

و هنگامی که خبری از ایمنی و ترس [چون پیروزی و شکست] به آنان [که مردمی سست ایمان اند] رسد، [بدون بررسی در درستی و نادرستی اش] آن را منتشر می کنند، و [در صورتی که] اگر آن خبر را به پیامبر و اولیای امورشان [که به سبب بینش و بصیرت دارای قدرت تشخیص و اهل تحقیق اند] ارجاع می دادند، درستی و نادرستی اش را در می یافتند؛ [چنانچه به مصلحت جامعه بود، انتشارش را اجازه می دادند و اگر نبود، از انتشارش منع می کردند] و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، یقیناً همه شما جز اندکی، از شیطان پیروی می کردید.

19) إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ (11 نور)

به یقین کسانی که آن تهمت [بزرگ] را [درباره یکی از همسران پیامبر به میان] آوردند، گروهی [هم دست و هم فکر] از [میان] خود شما بودند، آن را برای خود شرّی مپندارید، بلکه آن برای شما خیر است، برای هر مردی از آنان کیفری به میزان گناهی است که مرتکب شده، و آن کس که بخش عمده آن را بر عهده گرفته است، برایش عذابی بزرگ است.

20) وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (14 نور)

و اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت بر شما نبود، به یقین به خاطر آن تهمت بزرگی که در آن وارد شدید، عذابی بزرگ به شما می رسید.

21) إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (19 نور)

کسانی که دوست دارند کارهای بسیار زشت [مانند آن تهمت بزرگ] در میان اهل ایمان شایع شود، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت، و خدا [آنان را] می شناسد و شما نمی شناسید.

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۲۶ سیدحسین مرتضوی


#شان نزول

گروهى از منافقین در مدینه بودند و انواع شایعات را پیرامون پیامبر ص  به هنگامى که به بعضى از غزوات می‏رفت در میان مردم منتشر می‏ساختند، گاه می‏گفتند: پیامبر کشته شده، و گاه می‏گفتند: اسیر شده، مسلمانانى که توانایى جنگ را نداشتند و در مدینه مانده بودند سخت ناراحت می‏شدند، شکایت نزد پیامبر ص آوردند، این آیه نازل شد و سخت این شایعه‏ پراکنان را تهدید کرد . (تفسیر" على بن ابراهیم" طبق نقل" نور الثقلین" جلد 4 صفحه 307.)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۵۶ سیدحسین مرتضوی


#نکات تفسیری

«مرجفون» از «ارجاف»، به کسانى گفته می‏شود که با شایعه ‏سازى، در جامعه‏ ى اسلامى دلهره ایجاد میکنند. کسانى که به جبهه نمی‏رفتند، امّا در شهر شایعه میکردند که مسلمانان شکست خوردند و کفّار پیروز شدند یا پیامبر اسلام شهید شد، آنان با این اقدام زشت سبب‏ نگرانى مردم می‏شدند.

(تفسیر نور، ج‏7، ص: 401)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۵۹ سیدحسین مرتضوی


#نکات تفسیری

این آیه را اگر در ادامه آیه قبل ببینیم(آیه 59)، مراد آن است که منافقان و بیماردلان مدینه مزاحم زنان مؤمن بودند که خداوند در آیه قبل به زنان دستور پوشش کامل داد و در این آیه به این بیماردلان هشدار می‏دهد و ممکن است این آیه مستقل باشد، و مراد این باشد که با توطئه ‏گرانى که با جنگ سرد و شایعه ‏سازى، ایجاد دلهره می‏کنند برخورد کرده و آنها را قلع و قمع نمایید.

(تفسیر نور، ج‏7، ص: 402)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۳۲ سیدحسین مرتضوی


#نکات تفسیری

مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا. و در روایت ابى الجارود از ابى جعفر (ع) آمده که فرمود: معناى" ملعونین" این است که به فرمان خدا واجب شده است بر آنان لعنت بعد از لعنت‏.
(تفسیر قمى، ج 2، ص 196 و 197)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۴۷ سیدحسین مرتضوی


#نکات تفسیری

- ریشه کن کردن ماده فساد

آیا آنچه در آیات فوق براى ریشه کن کردن مفاسدى همچون توطئه‏ هاى منافقان و مزاحمت مستمر نسبت به نوامیس مسلمانان و مفسده‏ جویى شایعه پراکنان آمده است در سایر اعصار و قرون و براى حکومتهاى اسلامى نیز مجاز است؟کمتر کسى از مفسران در این زمینه بحثى به میان آورده است، ولى به نظر می‏رسد که این حکم مانند سایر احکام اسلامى اختصاص به زمان و مکان و اشخاصى نداشته باشد. اگر به راستى سمپاشى و توطئه از حد بگذرد و به صورت یک جریان در آید، و جامعه اسلامى را با خطرات جدى روبرو سازد چه مانعى دارد که حکومت‏ اسلامى دستور آیات فوق را که به پیامبر ص داده شده است به اجرا در آورد، و مردم را براى در هم کوبیدن ریشه‏ هاى فساد بسیج کند؟!، ولى بدون شک این گونه کارها و مانند آن، به خصوص اینکه آن را یک سنت تغییر ناپذیر معرفى میکند، بطور خودسرانه مجاز نیست، و تنها باید به اذن ولى امر مسلمین و حکام شرع صورت گیرد.

(تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 434)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۴۸ سیدحسین مرتضوی


#امام وآقا

1) افراد بیمار دل، در پی خراب کردن فضای جامعه

امروز ملت ما به کار و تلاش پیگیر و مستمر برای سازندگی احتیاج دارد. مطلبی که فرماندار محترم ورامین راجع به این شهر در این‌جا بیان کردند، ما همین مسائل یا شبیه آن را در بسیاری از مناطق کشور داریم. اینها احتیاج دارد به این‌که مسؤولان با جدّیت بنشینند برنامه‌ریزی کنند - که مشغول هم هستند - قانون بگذرانند، پیگیری کنند، مدیریّت کنند، اجرا کنند و کسانی را که از روشهای قانونی تخلّف می‌کنند، مورد تعقیب قرار دهند. اینها وظایف مسؤولان کشور است؛ این احتیاج به محیط امن و امان و آرام دارد.
کسانی هستند که می‌خواهند محیط را متشنّج و فضا را مغشوش کنند، می‌خواهند این کارها نشود، می‌خواهند کشور ساخته نشود، می‌خواهند برنامه‌ریزان و مدیران کشور موفق نشوند؛ چهار نفر آدم «فی قلوبهم مرض»هم این گوشه و آن گوشه و احیاناً در بخشی از دستگاههای نظام لانه کرده، صدا به صدای بیگانه بدهند، فضا را خراب کنند و مانع از کار شوند .

(بیانات در دیدار مردم ورامین‌،1382/3/22)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۵۱ سیدحسین مرتضوی


#امام وآقا

- هر بیان عقیده‌ای آزاد است مگر بیان گمراه ‌کننده

 اگر یک سخنی از گوینده‌ای در فضا و محیطی و در شرایطی و با مخاطبینی صادر بشود که مایه‌ی گمراهی جمعی از مردم هست، این از نظر اسلام ممنوع است. دلیل و فلسفه‌ی این ممنوعیت هم واضح است؛ چون اساساً آزادی برای هدایت افکار است، برای رشد افکار است، برای پیشرفت جامعه است. آن آزادی‌ای که موجب گمراهی افکار باشد، موجب رکود افکار باشد، موجب عقبگرد جامعه باشد، این یقیناً قابل قبول نیست. پس یکی از مرزهای آزادی بیان عبارت است از اغواگری، گمراه‌سازی. هر سخنی که گمراه کننده و به خطا افکننده‌ی دلها و ذهنها در جامعه باشد، این ممنوع است.
یکی از مرزها، تشنج عمومی در جامعه است. در قرآن، اگر برای آزادی بیان عرض کردم من یک دلیل و مدرک صریحی پیدا نکردم، برای آزاد نبودن بیان در موارد تشنج عمومی، دلیل واضحی هست که در سوره‌ی احزاب در آیه‌ای میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم ».«مرجفون» یعنی آن کسانی که در جامعه تشنج‌آفرینی میکنند، جامعه را به اضطراب میکشانند، به حرکات ناسالم میکشانند؛ اینها مرجفون در مدینه‌اند. «مرجف» یعنی آن کسی که با سخن خود، با شایعه‌پراکنی خود، با موضعگیری خود، با اظهارنظر خود جو عمومی جامعه را به تشنج میکشاند. این قابل قبول نیست، حتی در جامعه‌ی کوچک زمان پیغمبر.

...

به هر حال اسلام اینجوری است؛ تشنج‌آفرینی را در جامعه قبول نمیکند. این یکی از مرزهاست. کسی حق ندارد بگوید که من میخواهم عقیده‌ی خودم را بیان کنم و بیان در اسلام آزاد است؛ اجازه بدهید من حرفم را بزنم. بله، بیان آزاد است، اما اگر با این بیان کسی بخواهد جو آرام جامعه را، سلامت محیط همزیستی مردم این جامعه را به هم بزند، اسلام به هیچ وجه این را قبول ندارد. میفرماید: «لنغرینّک بهم»؛ دستگاه‌ها موظف خواهند بود که یک چنین بیانی را در مقابلش بایستند و تعقیب قانونی و سیاسی و حقوقی بکنند؛ این قابل قبول نیست. این هم یکی از مرزهای آزادی است. پس بیان اظهار عقیده غیر از تشنج‌آفرینی است.

(خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران،1366/2/18)

۱۷ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۵۸ سیدحسین مرتضوی

#امام وآقا

 

برخورد قاطع با تخلفات، دستور خدا به پیامبر(صلی الله علیه و اله)

آیا واقعاً سزاوار است که عده‌یی انسان این همه زحمت بکشند، برای این‌که سازمانی را در جای خودش منظم و مرتب درست کنند، بعد این‌گونه افراد [برخی مسئولین رده بالا] آن زحمات را از بین ببرند؟! این، تضییع و ضربه و خطاست؛ این خطا باید سزا داده شود. اگر ما با تخلفاتِ این‌طوری برخورد نکردیم، سپاه از بین خواهد رفت. اگر شما در واحد زیردستتان با خطاها برخورد نکنید، تکان خواهد خورد و از هم خواهد پاشید.
قرآن با آن حکمت، پیامبر با آن گذشت، خدای متعال به پیامبر می‌گوید: «لئن لم ینته المنافقون والّذین فی قلوبهم مرض والمرجفون فی‌المدینة لنغرینّک بهم». یعنی کسانی که از زیر می‌خواهند ضربه بزنند، می‌خواهند انفجار ایجاد کنند، می‌خواهند مردم را بترسانند، می‌خواهند دل مردم را خالی کنند، می‌خواهند امیدها را از دلها بگیرند، اگر اینها بس نکنند، «لنغرینّک بهم»؛ ما - یعنی خدای متعال - تو - یعنی پیامبر - را به جان اینها می‌اندازیم.
ببینید لحن قرآن، چه‌طور لحن خشن و غلیظی می‌شود.

(بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه،27/6/1370)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۰۰ سیدحسین مرتضوی

#امام وآقا

- کناره گرفتن از میدان خطر ، ویژگی منافقان

عزیزان من! در صدر اسلام - در زمان طلوع اسلام - قرآن از کسانی یاد می‌کند که به بعضی از آنها منافق می‌گوید: «فی قلوبهم مرض». اینها در هنگام سختیها وقتی با دشمن مواجه می‌شوند، بی‌کاره‌اند، ترسو، کناره‌گزین و عافیت‌طلبند، وقتی که یک ملت در شداید و سختیها قرار می‌گیرد، از اینها هیچ اثری نیست! «فاذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون الیک»، مثل کسی که مرگ در مقابل او قرار گرفته است، به تو نگاه می‌کنند؛ از مرگ می‌ترسند! چرا؟ چون خطر را احساس کرده‌اند. اما وقتی که خطر برطرف می‌شود، وقتی که دیگر میدانِ نشان دادن گوهر حقیقی انسان نیست، وقتی که میدان فرصت‌طلبانه است: «فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحة علی الخیر»! اینها کسانی هستند که وقتی میدان، میدان نشان دادن گوهر مردانگی است، نشان دادن جهاد و فداکاری است، نشان دادن مجاهدت است، اصلاً پیدایشان نیست! اما وقتی که میدان، میدانی است که خطری - علی‌الظّاهر - آن را تهدید نمی‌کند، می‌بینید که زبانشان بر روی مؤمنان دراز است، زبانشان روی جوانان بسیجی و روی خانواده‌های شهدا دراز است. اینها آن نقاطی نیستند که قرآن با چشم تحسین نگاهشان کند.

(بیانات در دیدار مردم آمل‌،1377/3/21)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۰۷ سیدحسین مرتضوی


#امام وآقا

- برخورد حکومت اسلامی با منافق درصورتی که ضرر به جامعه بزند

تا زمانی که از نفاقِ منافق اثر عملی علیه جامعهی اسلامی سر نزده است، جامعه و حکومت اسلامی ممکن است با او بسازد، امّا همین اندازه که نفاق آنها به ضرر جامعهی اسلامی شد، قابل بخشش و گذشت نیست.
اگر نفاق منافق بهگونهای باشد که از او ضرری به جامعهی اسلامی نرسد، جامعه در صدد اصلاح او برخواهد آمد و به او کاری ندارد. امّا اگر زندگی منافق در قلمروی اسلامی باعث ضرر باشد، طبق این آیه، حکومت اسلامی از او نخواهد گذشت و با او نمیسازد و عدّهای را عذاب خواهد کرد؛ چراکه مجرمند و صدمه زدهاند و عملاً علیه اسلام کار کردند.
(تفسیر سوره برائت، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ص  ۴۲۳ تا ۴۳۴(خلاصه).)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۱۸ سیدحسین مرتضوی

#امام وآقا

- با بررسی آیات انفاق در قرآن، میبینیم که بهتصریح بسیاری از این آیات، یا به کمک قرائن، انفاق مالی مراد است؛ امّا در بسیاری دیگر از آیات، سخن از انفاق بهطور مطلق مطرح شده و مسلّم است که شامل انفاق مالی و نیز غیر مالی میشود.
بنابراین، انفاق در قرآن تنها پول دادن نیست. انفاق مالی در برابر انفاقات دیگر بسیار ناچیز است. انفاق این است که آنچه خدا به تو داده، برای دیگران انفاق کنی. ازجمله ویژگیهای منافق، عدم انفاق است. منافقان برای غیر خودشان انفاق ندارند و اموال و داراییهای خود را در جایی بهکار میبردند که نفعش عاید خودشان شود. مردمی که وجودشان فقط برای خودشان است، مصداقِ «یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ» هستند. مثَل اینها مثَل کرم ابریشمی است که تمام آب دهانش را دور خود میتَنَد و بعد در میان همان دیوار و حصاری که بهدست خود ساخته، میمیرد و چیزی هم درک نمیکند و بعد از او منفعت آن را دیگری میبرد.

( تفسیر سوره برائت، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای،ص ۴۳۷ تا ۴۴۵(خلاصه).)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۲۶ سیدحسین مرتضوی


#امام وآقا

- به همان اندازه که ملّت ایران به ساختن و پرداختن کشور و جامعه‌ی خود مشتاق است، دشمنان از آن هراسان و نسبت به آن خشمگینند. آنها نیز میدانند که توفیق ملّت ایران در بناى جامعه‌اى آباد و برخوردار از خیرات مادّى و معنوى، مشوّق دیگر ملّتها به پیمودن راه این ملّت بزرگ خواهد شد؛ و این به معناى خطّ بطلان کشیدن بر مطامع استعمارى و استکبارى قدرتهاى جهانى است. اینجا است که داستان طولانى و پُرماجراى توطئه‌هاى استکبار در مقابله با جمهورى اسلامى آغاز میشود. جنگ تحمیلى، محاصره‌ی اقتصادى، دروغ‌پراکنى دائمى در رسانه‌هاى جهانىِ وابسته به استکبار و ارتجاع و صهیونیسم، حمایت از ضدّانقلاب ‌-از چپ افراطى تا راست افراطى و منافقین روسیاه و امثال آن- همه به‌خاطر این بود که ملّت ما را از رسیدن به آن آینده‌ی روشن باز دارند.

 
در آینده نیز توطئه خواهد بود. اگرچه احتمال تهاجم نظامى بسیار ضعیف مینماید، امّا توطئه‌هاى سیاسى و شایعه‌پراکنى و تلاش براى دلسرد کردن مردم و جنگ روانى و کارشکنی‌هاى گوناگون، محتمل است. ملّت ما باید کاملاً هشیار و بانشاط، هر توطئه‌اى را با قدرت و صلابتِ خود خنثى کند و بخصوص مراقب نفوذی‌هاى دشمن و شایعهپراکنان و خنّاسانِ پنهان و آشکار باشد.

(پیام به ملّت ایران به‌مناسبت چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف)، 1368/4/23)

 

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۳۷ سیدحسین مرتضوی

#نکات تفسیری

کلمه" انتهاء" به معناى امتناع از عملى و ترک کردن آن است، و کلمه" مرجفون" جمع اسم فاعل از" ارجاف" است، و" ارجاف" به معناى اشاعه باطل، و در سایه آن استفاده‏ هاى نامشروع بردن است، و یا حد اقل مردم را دچار اضطراب کردن است.

و کلمه" لنغرینک" از" اغراء" است، و" اغراء" به معناى تحریک کسى است به انجام عملى.

و معناى آیه این است که: سوگند می‏خورم، اگر منافقین و بیماردلان دست از فساد انگیزى بر ندارند، و کسانى که اخبار و شایعات دروغى در بین مردم انتشار می‏دهند، تا از آب گل ‏آلود اغراض شیطانى خود را بدست آورند، و یا حد اقل در بین مسلمانان دلهره و اضطراب پدید آورند، تو را مامور مى‏کنیم تا علیه ایشان قیام کنى، و نگذارى در مدینه در جوارت زندگى کنند، بلکه از این شهر بیرونشان کنى، و جز مدتى کم مهلتشان ندهى، و منظور از این مدت کم فاصله بین مامور شدن، و ماموریت را انجام دادن است.

(ترجمه تفسیر المیزان، ج‏16، ص: 511)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۳۹ سیدحسین مرتضوی


#روایات

 ... ممکن است کسانى که به تاریخ اشعث بن قیس، این منافق کوردل آشنا نباشند، از برخورد شدیدى که امام علیه السلام نسبت به او کرده تعجّب کنند که چگونه او را لعن و نفرین مى کند و لعن خدا و همه لعن کنندگان را نثار او مى کند! سپس او را به اوصافى مانند بافنده دروغ و باطل و منافق و فرزند کافر، کسى که نه در اسلام ارزش و منزلتى داشته و نه در کفر; کسى که حتّى نسبت به اقوام و نزدیکانش مرتکب خیانت شده، توصیف مى کند.

ولى هنگامى که تاریخچه سیاه و زشت و شوم زندگى این مرد را که در غالب تواریخ اسلامى آمده است بررسى کنیم و ببینیم تا چه حد مایه فساد در میان مسلمین و حتّى در دوران جاهلیّت بود; و چگونه آتش بیار معرکه هاى مختلف مى شد تا آن جا که او را عرف النّار نامیدند، آن گاه تعجّب ما زایل مى شود و قبول مى کنیم که «اشعث» بن قیس استحقاق بیش از این مقدار را داشت و آنچه امام علیه السلا )بیان فرموده، تنها مقدارى از اعمال و صفات زشت اوست; هر چند این چند جمله کوتاه، گویا و رساست که مى تواند چهره واقعى او را در افکار منعکس کند.

در واقع آنچه در این کلام آمده، بیان بخشى از اوصاف اشعث بن قیس است و یک رهبر آگاه باید در موقع لزوم، افراد منافق، و توطئه گر را به جامعه معرفى کند تا در دام او گرفتار نشوند، مخصوصاً گروهى از مردم، به ویژه نسل جوان که از سابقه زندگى او خبر ندارند، گرد او جمع نشوند; و این همان افشاگرى بحق است، نه دشنام گویى و ناسزا.

چرا امام علیه السلام وجود او را تحمّل مى کرد و دستور اعدامش را نمى داد؟!

پاسخ این است که: برخورد پیشوایان اسلام با منافقین پیچیده بوده است; چرا که آنها چهره دوگانه اى داشته اند; در باطن، کفر و توطئه و فساد و در ظاهر، اسلام و نماز و قرآن; به همین دلیل حذف کردن آنها از صحنه اجتماع منشأ تنشهایى مى شده و دستاویز به دست منافقان دیگر مى داده که چرا مسلمان و نماز خوان به سوى قبله را مى کشند، بخصوص اگر مانند اشعث، قوم و قبیله نیرومندى داشت تنشها بیشتر مى شد.

آرى! گروهى از منافقین بودند که در صفوف مسلمین خود را پنهان مى کردند و حتّى در میدانهاى جنگ همگام با مسلمانان شرکت مى کردند، و برخورد شدید با آنها، این توهّم را براى بعضى از ناآگاهان ایجاد مى کرد که اسلام حافظ خون مسلمین نیست! و به همین دلیل به خاطر نداریم که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دستور قتل منافقى را در تمام دوران زندگیش داده باشد.

ولى این امر مانع از آن نبود که پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و از آن بالاتر قرآن مجید در مورد آنها به طور عام و احیاناً به طور خاص افشاگرى کند تا مردم مراقب آنها باشند.

(خطبه 19 نهج البلاغه،ترجمه و شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۴۹ سیدحسین مرتضوی

#روایات

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه‏ ص: لَوْلا اَنّى اَکْرَهُ اَنْ یُقالَ اِنَّ مَحَمَّداً صلى الله علیه وآله وسلم اِسْتَعانَ بِقَوْم حَتّى اِذا ظَفَرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ اَعْناقَ قَوْم کَثیر.

اگر نه به خاطر این بود که من ناخوش دارم افرادى بگویند: محمد صلى الله علیه وآله وسلما از گروهى کمک گرفت و پس از پیروزى بر دشمنان، یاران خود را کشت (اگر چنین نبود) من گردن هاى گروه زیادى را مى زدم.

(وسائل الشیعة، ج‏28، ص: 333)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۲۸ سیدحسین مرتضوی


#شعر و داستان

نفاق

دور باش ، ای خواجه ، از اهل نفاق

در جهنم دان منافق را وِثاق

 

سه علامت در منافق ظاهر است

زان سبب مقهورِ قهرِ قاهرست

 

وعده های او همه باشد خلاف

قول او نَبْوَد بغیر از کذب و لاف

 

مؤمنان را کم رعایت می کند

هم امانت را خیانت می کند

 

نیست در وعده ، منافق را وَفا

زان نباشد در رُخش نور و صفا

 

تا نپنداری منافق را امین

نیست بادا تخمش از روی زمین

 

از منافق ، ای پسر، پرهیز کن

تیغ را از بهرِ قتلش تیز کن

 

با منافق ، هر که همره می شود

منزلِ او در تَهِ چَه می شود

(عطار نیشابوری- پند نامه- ص305)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۲۹ سیدحسین مرتضوی


#شعر و داستان

تمثیلی درباره حقیقت نفاق

 آدمی همین که بخواهد خدا را گول بزند، خودش را گول زده است، چرا؟ هیچ گاه حقیقت و واقعیت را نمی شود فریب داد، و هر کس که به فکر فریب دادن حقایق بیفتد، در واقع خودش را فریب داده است! طبیب را می شود فریب داد، ولی طب را نمی شود فریب داد؛ مثلاً، انسان می تواند به طبیب دروغ بگوید و بدین وسیله او را گول بزند؛ فرض کنید وقتی از او سؤال می کند: آیا دوایی را که داده بودم مصرف کردی یا خیر؟ در جواب بگوید: آری و حال آنکه مصرف نکرده باشد، و بالاخره دستورات طبیب را به کلی عمل نکند،  ولی بگوید: عمل کردم، در اینجا طبیب گول می خورد، ولی طب گول نمی خورد و در واقع خود شخص دروغگو گول خورده است؛ زیرا طبیب طبق اظهارات او نسخه می دهد و به این ترتیب شخص مریض منافق دروغگو روز به روز بر مرضش افزوده می شود و هستی او را به باد می دهد. در اینجا ( خدعه و نیرنگ منافقان) نیز مسلمانان را می توان گول زد و با آنها از در نیرنگ وارد شد، ولی هیچ گاه بر خداوند که عین حق و حقیقت است نمی توان نیرنگ زد و در حقیقت خودشان را گول زده اند.

 ( آشنایی با قرآن شهید مطهری، ج2، ص153)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۳۹ سیدحسین مرتضوی

#شعر و داستان

مفسّران در شأن نزول آیات (107 تا 110 سوره توبه) بیان کرده اند که این آیات درباره گروهى دیگر از منافقان نازل شده که براى تحقّق بخشیدن به نقشه هاى شوم خود اقدام به ساختن مسجدى در مدینه کردند که بعداً به نام مسجد «ضرار» معروف شد.
این موضوع را همه مفسّران اسلامى و بسیارى از کتب حدیث و تاریخ ذکر کرده اند، اگرچه در جزئیّات آن تفاوت هایى دیده مى شود.
خلاصه جریان به طورى که از تفاسیر و احادیث مختلف استفاده مى شود، چنین است: گروهى از منافقان نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و عرض کردند: به ما اجازه بده مسجدى در میان قبیله بنى سالم (نزدیک مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیر مردان از کار افتاده در آن نماز بگزارند، و همچنین در شب هاى بارانى که گروهى از مردم توانایى آمدن به مسجد شما را ندارند، فریضه اسلامى خود را در آن انجام دهند; و این در موقعى بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله)عازم جنگ تبوک بود. پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها اجازه داد، ولى آنها اضافه کردند: آیا ممکن است شخصاً بیایید و در آن نماز بگزارید؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: من فعلاً عازم سفرم، و هنگام بازگشت بخواست خدا به آن مسجد مى آیم و نماز در آن مى گزارم. هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از تبوک بازگشت، نزد او آمدند و گفتند: اکنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایى و در آنجا نماز بگزارى، و از خدا بخواهى ما را برکت دهد; و این در حالى بود که هنوز پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد دروازه مدینه نشده بود. در این هنگام پیک وحى خدا نازل شد و آیات فوق را آورد و پرده از اسرار کار آن ها برداشت، و به دنبال آن پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور داد مسجد مزبور را آتش زنند، و بقایاى آن را ویران کنند، و جاى آن را محلّ ریختن زباله هاى شهر سازند.
اگر به چهره ظاهرى کار این گروه نگاه کنیم، از چنین دستورى در آغاز، دچار حیرت خواهیم شد; مگر ساختن مسجد، آن هم براى حمایت از بیماران و پیران و مواقع اضطرارى که در حقیقت، هم یک خدمت دینى است و هم یک خدمت انسانى، کار بدى است که چنین دستورى درباره آن صادر شده.
امّا هنگامى که چهره باطنى مسأله را بررسى کنیم خواهیم دید این دستور چقدر حساب شده بوده است.

(تفسیر نمونه،آیات 107 تا 110 سوره توبه)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۵۴ سیدحسین مرتضوی

#روایات

روی عن محمد بن علیٍ الجواد علیهم السلام قال: لَا تَکُنْ وَلِیّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِیَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ.

از آن‏هایی نباش که در ظاهر و علن طوری خودشان را جلوه می‏دهند که از دوستان خدا هستند، آدم متدیّن و خوبی هستند، امّا در خفا دشمن خدایند!

(بحارالانوار ج 75 ص 365)

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۲۷ سیدحسین مرتضوی


#نظرات شخصی و بیان مصادیق

یکی از مصادیق بسیار خوب برای نشان دادن برخورد با منافقان و به خصوص شایعه پراکنان در حکوکت اسلامی، روح الله زم میباشد.شخص نام برده با شایعه های سوء در شبکه های ضد انقلابی و آمدنیوز، سعی در به هم ریختن و مشوش کردن جامعه اسلامی داشته و در مسیر غلطش نیز ثابت قدم بوده است. اما در نهایت مشاهده کردیم که تمام ادعاهای دروغش برملا شده و خود نیز به سزای اعمالش رسید.  

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۲۸ سیدحسین مرتضوی

#شرح کلی موضوع

در بین رذائلی که انسان به آن مبتلا می‏شود و در معارف ما حتّی بیش از کفر نسبت به آن نکوهش شده، مسأله نفاق است که از آن به دورویی تعبیر می‏کنیم.نفاق با فساد ملازم و همراه است، و اولین اثر این فساد، فساد در ایمان شخص منافق است که موجب مفسده‌انگیزی و فسادهای بعدی نیز می‌گردد.کسی که ظاهر قولش با باطن قلبش مخالف است وقتی در زمین فساد می‌کند، به گونه ای عمل نمی کند که ظاهر آن فساد نباشد بلکه به شکلی انجام می‌دهد که ظاهرش اصلاح است. یعنی کلمات را از جای خود تحریف می‌کند و حکم خدا را از آنچه هست تغییر می‌دهد و در تعالیم دینی دخل و تصرّف می‌کند، تصرّفی که منجر به فساد اخلاق و اختلاف کلمه شود و معلوم است که در فساد اخلاق و اختلاف کلمه، مرگ دین و فنای انسانیت و فساد دنیا حتمی است.در هر حال محبت و شدت عملی که اسلام توصیه کرده بیانگر آن است که در قرآن در کنار محبت، شمشیر هم آمده است؛ همان‌گونه که جامعه اسلامی را به تجهیز و تکمیل قوای نظامی در برابر دشمن دعوت می‌کند، محبت و رافت را هم به همگان گوشزد می‌کند بنابراین شدت‌هایی که مورد تاکید قرار گرفته است درباره مومنین نیست بلکه معمولا شدت برخوردهای احکام دینی بر کافران و منافقان تاکید دارد.

همچنین یکی از راه‌کارهای موثر در قبال برخورد با شایعات، برملا کردن و افشای درون مایه‌های تزویر و گمراهی درونی شایعه است. وظیفه‌ی انسان مومن این است که در برخورد با برخی اخبار و شایعات که برای او آشکار و واضح است این است که به افشاگری علیه آن بپردازد. لذا نمونه‌ی این عمل را در سیره‌ی امیرالمومنین علی(علیه اسلام) در برخورد با اشعث‌بن قیس مشاهده می کنیم.

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۵۳ سیدحسین مرتضوی

#متفرقه

حدیث را چهار نفر براى تو می ‏آورند که پنجمى ندارد:

یکى منافقى که ایمان را در ظاهر نشان می‏دهد و به اسلام ظاهرسازى می‏کند و پروا ندارد و ابا نمی‏کند که عمدا بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نسبت دروغ دهد.اگر مسلمانان بدانند که او منافق‏ و کذّاب است از او نمی‏پذیرند، و او را تصدیق نمی‏کنند، ولى با خود می‏گویند: «او صحابى پیامبر است. آن حضرت را دیده و از او شنیده است. نه دروغ می‏گوید و نه دروغ بر پیامبر را حلال می‏داند».خداوند از منافقین خبر داده و آنان را توصیف نموده‏و فرموده است: وَ إِذا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ‏، «هر گاه آنان را ببینى اجسامشان ترا به تعجب وامیدارد و اگر سخن بگویند به کلام آنان گوش میدهى».همین افراد بعد از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ماندند و با باطل و دروغ و نفاق و بهتان خود را به امامان ضلالت و دعوت‏ کنندگان به آتش نزدیک کردند. آنها هم ایشان را بر سر کارها گماردند و آنان را بر گرده مردم سوار نمودند و به وسیله آنان از دنیا استفاده کردند. مردم هم در دنیا با پادشاهان هستند مگر آنان که خدا حفظشان کند. این اوّلى از چهار گروه راویان حدیث است.

(أسرار آل محمد علیهم السلام / ترجمه کتاب سلیم، ص: 269)

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۰۱ سیدحسین مرتضوی

#روایات

قال الصادق (ع): لا تراء بعملک من لا یحیى و لا یمیت (و یمیت) و لا یغنى عنک شیئا، و الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفى، و أصلها النفاق، یقال للمرائى یوم القیامة خذ ثواب عملک (ثوابا تعدل ثواب عملک- ثوابک مع ثواب عملک) ممن اشرکته معى (ممن عملت له)، فانظر من تعبد و تدعو و من ترجو و من تخاف، و اعلم أنک لا تقدر على اخفاء شى‏ء من باطنک علیه تعالى، و تصیر مخدوعا بنفسک، قال اللَّه عز و جل: یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون‏

حضرت صادق (ع) فرمود: ریاء مکن به عمل خود در مقابل مخلوقى که قدرت ندارد کسى را زنده کند و یا بمیراند، و هیچ گونه توانایى ندارد که تو را از چیزى بی‏نیاز کند. و ریاء درختى است که میوه و نتیجه آن شرک پنهانى است، و ریشه و منشأ آن نفاق است، و روز قیامت به شخص منافق‏ که ریا کار است گفته می‏شود: اجر و مزد خود را از کسى بگیر که براى او عمل کردى. پس هنگام‏ عبادت و طاعت متوجه خود باش که براى که عبادت می‏کنى و که را می‏خوانى و از که امیدوار هستى و از که می‏ترسى. و بدان که تو نمی‏توانى چیزى را از ضمیر و فکر خود از پروردگار متعال پنهان بدارى، و از آنچه در دل بگیرى خداوند آگاه است، و تو خودت خود را فریب می‏دهى و خداوند هرگز غفلت نکرده و گول نمی‏خورد. خداوند متعال می‏فرماید: منافقین خدعه می‏کنند با خدا و مؤمنین و نمی‏دانند که آنان خود را خدعه کرده و خود را فریب می‏دهند.

(مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: 209)

 

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۰۶ سیدحسین مرتضوی

#روایات

مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ، عَنْ کُلَیْبٍ الْأَسَدِیِّ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُصْعَبٍ، عَنْ سَعْدِ بْنِ طُرَیْفٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: صَانِعِ الْمُنَافِقَ‏ بِلِسَانِکَ، وَ أَخْلِصْ وُدَّکَ لِلْمُؤْمِنِ، وَ إِنْ جَالَسَکَ یَهُودِیٌّ فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَهُ.

با منافق‏ فقط با زبانت سازش کن، ولى مؤمن را مخلصانه دوستدار و دلسوز باش؛ و اگر فردى یهودى همنشین تو گردد با او همنشین خوبى باش.

(من لا یحضره الفقیه: 4/ 404 ح 5872)

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۱۱ سیدحسین مرتضوی

#روایات

6) الْقَاسِمُ، عَنْ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ النَّاسَ یُقْسَمُ بَیْنَهُمُ النُّورُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى قَدْرِ إِیمَانِهِمْ، وَ یُقْسَمُ لِلْمُنَافِقِ‏ فَیَکُونُ نُورُهُ عَلَى إِبْهَامِ رِجْلِهِ الْیُسْرَى، فَیُعْطَى [فَیَطْفَأُ] نُورُهُ فَیَقُولُ: مَکَانَکُمْ حَتَّى أَقْتَبِسَ‏ «مِنْ نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» یَعْنِی حَیْثُ قُسِمَ النُّورُ.

روز قیامت نور (رحمت الهى) بین مردم بر مبناى ایمانشان تقسیم می‏گردد؛ و براى منافق‏ (یکسان) داده می‏شود که به مقدار انگشت ابهام پاى چپش باشد، پس چون نورش خاموش شود (به مؤمنین) گوید: «سر جایتان توقّف کنید تا از نور شما بهره گیریم، (به منافقین) گفته می‏شود: برگردید پشت سرتان، و در جستجوى نور باشید»- یعنى آن جایگاهى که نور تقسیم شده است‏.

(زاهد کیست؟ وظیفه اش چیست؟ / ترجمه الزهد، ص: 213)

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۳۵ سیدحسین مرتضوی

#روایات

حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعِیدٍ الْعَسْکَرِیُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْوَلِیدِ الْعَدْلُ قَالَ حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ حَاتِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ مَسْرُوقٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَ إِنْ کَانَتْ فِیهِ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى یَدَعَهَا مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا عَاهَدَ غَدَرَ وَ إِذَا خَاصَمَ فَجَرَ.

 

چهار چیز در هر کس باشد منافق است و اگر یکى از آن‏ها باشد، خصلتى از نفاق در وجود اوست تا وقتى که آن را از خود دور کند: کسى که وقتى سخن می‏گوید دروغ می‏گوید و چون وعده می‏دهد تخلف می‏کند و چون پیمان و عهد می‏بندد، می‏شکند و چون با کسى دشمنى می‏کند، به گناه می‏افتد.

(الخصال، ج‏1، ص: 255)

۱۹ اسفند ۹۹ ، ۰۱:۴۵ سیدحسین مرتضوی

#روایات

الامام الصادق «ع»- فیما رواه عن الامام علیّ بن الحسین السّجّاد: ... لیس لک أن تتکلّم بما شئت! لأنّ اللَّه عز و جل قال: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ‏»، و لأنّ رسول اللَّه «ص» قال: «رحم اللَّه عبدا قال خیرا فغنم‏، او صمت‏ فسلم». و لیس لک أن تسمع ما شئت! لأنّ اللَّه عز و جل یقول: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا».

امام صادق «ع»- به روایت از امام سجّاد «ع»: تو را نرسد که هر چه خواهى بر زبان آرى! چه خداى عز و جل گفته است: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ‏ پیرو آنچه بدان علم ندارى مباش»؛ و پیامبر «ص» گفته است: «خدا رحمت کند بنده‏اى را که سخن نیک گوید و سود برد، یا خاموشى گزیند و در امان ماند». و تو را نرسد که به هر چه خواهى گوش فرا دارى، چه خداى عز و جل گفته است: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا هر آینه از گوش و چشم و قلب از همه پرسیده خواهد شد».

(الحیاة / ترجمه احمد آرام، ج‏2، ص: 464)

۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۰۱ سیدحسین مرتضوی

#شرح کلی موضوع

خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است چرا که از یک سو شناخت آنها غالباً آسان نیست و از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تارو پود جامعه نفوذ می کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است و از طرفی روابط مختلف آنها با سایر اعضاء جامعه، کار مبارزه را با آنها دشوار می سازد. افراد دو چهره که معمولا به حسب ویژگی های شخصیتی به دنبال منافع فردی، گروهی و باندی خود هستند، از منظر قرآن دارای ویژگی هایی اند که به راحتی قابل شناسایی می باشند. مسلمانان برای شناخت دقیق راه های زندگی در جامعه که نیازمند آگاهی از هویت فکری افراد مختلف به ویژه مدعیان تصدی در امورات عمومی و موثر بر زندگی مردم اند، اگر به اخبار و راهنمایی های قرآن بیشتر توجه نمایند، معیارهای شناخت دقیق و موشکافانه ای را استخراج خواهند کرد که می تواند آنان را در پیشبرد اهداف بلند زندگی اجتماعی موفق نماید. و خطر منافقین در هر جامعه ای هشداری است که باید مردم و مسولین با دقت نظر نسبت به عملکرد آنان حساس باشند.

همچنین اگر به سیره پیامبر در برخورد با منافقان بپردازیم خواهیم دید، تدابیر ایشان، انزوای اجتماعی منافقان و مصونیت بخشی به جامعه اسلامی از تأثیرگذاری منفی آنان را در برداشته و در نتیجه، موقعیت آنان در جامعه اسلامی به تدریج سقوط کرده است.

۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۰۰ سیدحسین مرتضوی

#روایات

نکوهش اهل کوفه و نفاق آنها

أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَةُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ کَلَامُکُمْ یُوهِی الصُّمَّ الصِّلَابَ وَ فِعْلُکُمْ یُطْمِعُ فِیکُمُ الْأَعْدَاءَ تَقُولُونَ فِی الْمَجَالِسِ کَیْتَ وَ کَیْتَ فَإِذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ حِیدِی حَیَادِ مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ وَ لَا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَاکُمْ أَعَالِیلُ بِأَضَالِیلَ دِفَاعَ ذِی الدَّیْنِ‏ الْمَطُولِ لَا یَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلِیلُ وَ لَا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ وَ مَعَ أَیِّ إِمَامٍ بَعْدِی تُقَاتِلُونَ الْمَغْرُورُ وَ اللَّهِ مَنْ غَرَرْتُمُوهُ وَ مَنْ فَازَ بِکُمْ فَازَ بِالسَّهْمِ الْأَخْیَبِ وَ مَنْ رَمَى بِکُمْ فَقَدْ رَمَى بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ لَا أُصَدِّقُ قَوْلَکُمْ وَ لَا أَطْمَعُ فِی نَصْرِکُمْ وَ لَا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِکُمْ مَا بَالُکُمْ مَا دَوَاؤُکُمْ مَا طِبُّکُمْ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکُمْ أَقْوَالًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ غَفْلةً مِنْ غَیْرِ وَرَعٍ وَ طَمَعاً فِی غَیْرِ حَقٍّ.

اى مردمى که بدنهاتان با هم، و خواهشهاتان مختلف است! کلامتان سنگ سخت را مى شکند، و عملتان دشمن را نسبت به شما به طمع مى اندازد. در مجالس لاف و گزاف مى زنید، و به وقت جنگ فریاد مى کنید: اى جنگ از ما دور شو! دعوت کسى که شما را بخواند ارزش نیابد، و قلب آن که رنج شما را تحمل کند آسایش ندارد. بهانه هاى دور از منطق مى آورید، همانند بدهکارى که بى دلیل از طلبکار تمدید مى طلبد. ذلیل و ترسو ستم را از خود بازنمى دارد، و حق بدون تلاش به دست نمى آید. از کدام خانه بعد از خانه خود دفاع مى کنید؟ و همراه کدام پیشوا پس از من به جنگ مى روید؟ به خدا قسم فریب خورده کسى است که شما او را فریب داده اید، و آن که شما بهره او شوید به خدا قسم که به تیر قرعه اى که سهمى ندارد دست یافته، و آن که به کمک شما تیر انداخت تیرى بى کمان و پیکان پرتاب کرد. به خدا سوگند نه گفته شما را باور مى کنم، و نه طمعى به یارى شما دارم، و نه دشمن را از شما مى ترسانم. شما را چه شده؟ دواى دردتان چیست؟ و راه علاجتان کدام است؟ دشمن هم مانند شماست. چرا سخن بدون عمل؟! و غفلت بدون ورع؟! و طمع در غیر حق؟

(نهج البلاغه، خطبه 29)

۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۲۶ سیدحسین مرتضوی

#نکات تفسیری

پیام‏ها

1- قبل از برخورد با متخلّفان، اتمام حجّت کنید. لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ‏ ... لَنُغْرِیَنَّکَ‏.

2- سعه‏ى صدر حدّ و اندازه دارد. «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ» همیشه تساهل و تسامح جوابگو نیست.

3- بیمار دلان در کنار منافقانند. «الْمُنافِقُونَ‏- الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»

4- قیام مسلمانان، بر اساس انتقام یا هوس نیست، بلکه با اراده و فرمان خداست«لَنُغْرِیَنَّکَ»

5- امّت وفادار باید در رهبر ذوب شود و یکى شوند. «لَنُغْرِیَنَّکَ» به جاى «لنغرینکم»

6- اوّل کسى‏که باید در برابر به مخاطره اندازان امنیّت جامعه قیام کند، رهبر اسلامى است. «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ»

7- اسلام چنان به امنیّت جامعه اهمیّت مى‏دهد که فرمانِ اخراج کسانى را که در میان مردم دلهره و ناامنى ایجاد مى‏کنند، صادر نموده است. «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ»

8- دشمنان را باید از شورش و اقدام انقلابى مسلمانان ترساند. «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ»‏.

(تفسیر نور، ج‏7، ص: 402)

۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۴۰ سیدحسین مرتضوی

#نکات تفسیری

پیام‏ها

1- «مرگ بر منافق» یک شعار قرآنى است. الْمُنافِقُونَ‏ ... مَلْعُونِینَ‏.

2- اجراى حکم خدا در مورد فتنه انگیزانِ حقّ ستیز، به زمان و مکان و مرز محدود نیست. «أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

3- براى فتنه انگیزان و اخلال‏گران امنیّت جامعه، هیچ جایى نباید محل امن باشد.

«أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

4- فرار فتنه انگیزان، نباید مانع برخورد شما شود. «أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

5- در دستگیرى دشمنان، همه مردم باید بسیج شوند. «أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

6- آنان که امنیّت مردم را به هم می‏زنند، امنیّت جانى ندارند. «أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا»

7- گاهى باید توطئه‏ى شوم دشمن را که در قالب جنگ سرد است با جنگ گرم پاسخ داد. «مرجفون- قُتِّلُوا»

8- کسانى که از ایجاد فتنه و دلهره دست بر نمی‏دارند، باید با شدّت و ذلّت کشته شوند. «قُتِّلُوا تَقْتِیلًا»

9- جهاد علیه فتنه‏گران، یک سنّت الهى در همه‏ى ادیان بوده است. «سُنَّةَ اللَّهِ»

10- در شیوه‏ى تبلیغ، احکام سخت و سنگین را با سابقه ‏ى آن در طول تاریخ گره بزنید. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»، وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ‏ ... ، قُتِّلُوا تَقْتِیلًا سُنَّةَ اللَّهِ‏ ... مِنْ قَبْلُ‏

11- مقام انسانیّت و ارزش امنیّت در همه‏ى ادیان الهى به قدرى است که سخت‏ ترین مجازات‏ها در مورد کسانى که از این راه به جامعه ضربه می‏زنند اعمال میشود. قُتِّلُوا- سُنَّةَ اللَّهِ‏ ... مِنْ قَبْلُ‏

12- قانون اعدامِ فتنه‏انگیزان و اخلال‏گران، تبدیل‏ ناپذیر است. «وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا»

(تفسیر نور، ج‏7، ص:403)

۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۱۹ سیدحسین مرتضوی

#نظرات شخصی و بیان مصادیق

همچنین بسیاری هستند که میخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و در این شرایط دشوار اقتصادی و کرونا با شایعه پراکنی و خبرهای دروغ جّو جامعه را به خصوص قبل از انتخابات مشوش کنند و قشر خاکستری را هم صدای خود سازند . مانند شبکه های ماهواره ای(من و تو و ...)

۲۲ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۲۲ سیدحسین مرتضوی

#نظرات شخصی و بیان مصادیق

از این قبیل اند بسیاری از اشخاصی که امروزه در قامت مسئولین میباشند و میبینیم که برای توجیه کارهای خود از قرآن و روایت و سخنان رهبری بهره میبرند و چقدر متدینانه صحبت میکنند، اما وقت عمل که میشود بر خلاف نظرات ولایت فقیه عمل کرده و در پشت پرده با دشمنان هم مسیر شده اند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی