جزء 21 (برخورد قاطع با مفسدان فرهنگی)
سوره مبارکه لقمان - 6 و 7
#روایات
الصّادق (علیه السلام)- کَانَ النَّضْرُ بْنُ الْحَرْثِ یَتَّجِرُ فَیَخْرُجُ إِلَی فَارِسَ فَیَشْرِی أَخْبَارَ الْأَعَاجِمِ وَ یَحْدُثُ بِهَا قُرَیْشاً وَ یَقُولُ لَهُمْ: إِنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) حَدَّثَکُمْ حَدِیثَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ أَنَا أُحَدِّثُکُمْ بِحَدِیثِ إِسْفَنْدِیَارَ وَ رُسْتَمَ فَیَسْتَمْلِحُونَ حَدِیثَهُ وَ یَتْرُکُونَ اسْتِمَاعَ الْقُرْآنِ فَنَزَلَ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ.
امام صادق (علیه السلام)- نضربنحرث، تاجر بود. روزی برای تجارت به سمت فارس (ایران) رفت و از عجمها، کتاب داستان [و کتابهای افسانه و قصّه] خرید. [وقتی به مکّه بازگشت] آن قصّهها را برای قریش میخواند و میگفت: «محمّد برای شما قصّهی قوم عاد و ثمود را تعریف میکند و من هم برای شما قصهی رستم و اسفندیار را میگویم». مردم به شنیدن قصّههای او گرایش پیدا کردند و شنیدن قرآن را ترک کردند که این آیه نازل شد: وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لهْوَ الحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۵۰۶
المناقب، ج۱، ص۵۲
#نکات_تفسیری
عبارت" لهو الحدیث" تنها یک بار در قرآن در آیه ی ۶ سوره ی لقمان آمده
«لهو الحدیث» مفهوم وسیع و گستردهای دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهای سر گرم کننده و غفلتزا که انسان را به بیهودگی یا گمراهی میکشاند در بر میگیرد، خواه از قبیل «غنا» و الحان و آهنگهای شهوتانگیز و هوس آلود باشد، و خواه سخنانی که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوا انسان را به بیهودگی و فساد، سوق میدهد(تفسیر نمونه)
آیه ۶ سوره مبارکه لقمان به یکى از مهمترین عوامل گمراه کننده که سخن باطل است اشاره نموده است. در آیات دیگر قرآن، به برخى دیگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده که عبارتند از:
الف: طاغوت، که گاهى با تحقیر «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» و گاهى با تهدید مردم را منحرف مىکند. «لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ»
ب: شیطان، که با وسوسههایش انسان را گمراه مىکند. «یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ»
ج: عالم و هنرمند منحرف که با استفاده از دانش و هنرش دیگران را منحرف مىسازد. «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ»
د: صاحبان قدرت و ثروت، که با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمى دارند. «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا»
ه: گویندگان و خوانندگانى که مردم را سرگرم کرده و آنان را از حقّ و حقیقت باز مىدارند.
«یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»
(تفسیر نور)
#امام و آقا
لزوم مشخص شدن حدّومرز در مورد غنا و مجمسه سازی
امروز هم جوامع بشرى با هنر آمیخته است؛ در متن زندگى بشر است؛ اینجور نیست که هنر یک چیز زائد یا تشریفاتىاى باشد. مثلاً معمارى؛ معمارى یک هنر است؛ خب، معمارى با زندگى انسان آمیخته است. انسان در یک ساختمانى که زندگى میکند، سبک معمارى آن ساختمان در روح انسان، در فکر انسان، در ممشاى انسان، در سبک زندگى انسان اثر میگذارد. اینها همهاش چیزهاى واضح و روشنى است. بله، نسبت به شُعب گوناگون -در مورد غنا، در مورد مجسّمهسازى- باید حدّومرز مشخّص کرد. بعضى از این فتاواى معروف هم که در بین فقها معروف است، وقتى انسان عمقیابى میکند -مثل همان قضیّهى منزوحات بئر(۱) که تا یک زمانى یکجورى میگفتند، بعد بکلّى عوض شد- واقعاً همانجور است؛ یعنى روى احتیاط [بوده]. همین مسئلهى مجسّمهسازى یا همین مسئلهى غنا ازاینقبیل است. این حرف بسیار درستى است که آقاى علىدوست بیان کردند. خب، مهمترین روایات هم ذیل همین آیهى شریفه است: *لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ اللهِ بِغَیرِ عِلم: خب فقط «لَهو» نیست، «یُضِلَّ» هم هست.* روایت دارد در چهارچوب آیه حرف میزند با ما؛ آیه میگوید: وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشتَرى لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبیلِ اللهِ بِغَیرِ عِلم؛(۲) پس شرط حرمت اینها است. روایت هم که تفسیر میکند، همین آیه را تفسیر میکند؛ چیز دیگرى را که تفسیر نمیکند؛ همین را بیان میکند.
۱.«بئر» به معناى چاه آب و «منزوحات» تعداد سطلهاى آب است که به هنگام آلوده شدن آب چاه به نجاستى (مثلاً مردار حیوانى) از چاه کشیده میشود تا چاه پاک گردد.۱۳۹۴/۱۰/۲۱
بیانات در دیدار هیأت علمی و دستاندرکاران برگزارى همایش ملى «فقه هنر»