نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 14 (نظام غذایی اسلام)

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۰۴ ب.ظ

سوره مبارکه نحل - 114 و 115   

فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (114)

إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (115)

 

۹۹/۱۲/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j14

نظرات  (۱۰)

#آیات مرتبط

1-یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (5 مومنون)

2-قُلْ لا أَجِدُ فی‏ ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى‏ طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ (145 انعام)

3-وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (57 بقره)

4-یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (168 بقره)

5-یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (172 بقره)

6-وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (88 مائده)

7-کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبی‏ وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی‏ فَقَدْ هَوى‏ (81 طه)

#روایات

اذا وَقَعتِ اللُّقمَةُ مِن حرامٍ فی جَوفِ العَبدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فی‌ السَّمواتِ و الأرضِ!(بحار، ص ١٠٣، ص ١٢)

#روایت

وَ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُنَادِی عَلَى بَیْتِ الْمَقْدِسِ کُلَّ لَیْلَةٍ مَنْ أَکَلَ حَرَاماً مَا لَمْ یَقْبَلِ‏ اللَّهُ‏ مِنْهُ‏ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا وَ الصَّرْفُ النَّافِلَةُ وَ الْعَدْلُ الْفَرِیضَةُ[1].

کسی که مال حرامی را بخورد هر چند اندک باشد، خداوند هیچ عملی از او قبول نمی‌کند چه واجب باشد چه مستحب.

 

[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏100، ص: 16

 

 

#روایات

 

2- رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عُذَافِر عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَال‏ : الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ‏ لَمْ‏ یَنَلْ‏ أَحَدٌ مِنْهَا إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ وَهَنَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا یَمُوتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً[1].

مردار را هیچکس از آن نمى‏خورد مگر اینکه بدنش ضعیف و رنجور مى‏شود، نیروى او را مى‏کاهد، و نسل را قطع مى‏کند، و آن کس که به این کار ادامه دهد با سکته و مرگ ناگهانى از دنیا مى‏رود.

3- کَتَبَ الرِّضَا ع إِلَیْهِ کِتَاباً نُسْخَتُهُ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ ... إِنَّ صَلَاحَ‏ الْبَدَنِ‏ وَ قِوَامَهُ‏ یَکُونُ بِالطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ فَسَادَهُ یَکُونُ بِهِمَا فَإِنْ أَصْلَحْتَهُمَا صَلَحَ الْبَدَنُ وَ إِنْ أَفْسَدْتَهُمَا فَسَدَ الْبَدَنُ.[2]

حضرت امام رضا (ع) در نامه ای بیان داشتند : بسم الله الرحمن الرحیم ... سلامتی و پایداری بدن و همچنین بیماری آن به غذا و نوشیدنی است ، بنابراین اگر غذا و نوشیدنی انسان اصلاح شد ، بدن اصلاح خواهد شد و اگر غذا و نوشیدنی فاسد گشت ، بدن فاسد می‌گردد.

4- الْحَسَنُ بْنُ فَضْلٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ،: سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا نَأْکُلُ وَ لَا نَشْبَعُ قَالَ لَعَلَّکُمْ تَفْتَرِقُونَ عَنْ طَعَامِکُمْ فَاجْتَمِعُوا عَلَیْهِ وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ یُبَارَکْ لَکُمْ [فِیه‏][3]

رسول خدا (ص) می فرمایند : با جماعت بخورید و بسم الله الرحمن الرحیم بگویید تا برکت غذا زیاد شود.

5- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الطَّاعِمُ الشَّاکِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ کَأَجْرِ الصَّائِمِ الْمُحْتَسِب[4]

رسول گرامی اسلام (ص) می فرمایند : پاداش کسی که می‌خورد و سپس آن را می‌گذارد همانند کسی است که برای خدا روزه می‌گیرد.

6- کَتَبَ الرِّضَا ع إِلَیْهِ کِتَاباً نُسْخَتُهُ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ ...کُلِ الْبَارِدَ فِی الصَّیْفِ وَ الْحَارَّ فِی الشِّتَاءِ وَ الْمُعْتَدِلَ فِی الْفَصْلَیْنِ عَلَى قَدْرِ قُوَّتِکَ وَ شَهْوَتِک[5]

حضرت امام رضا (ع) در نامه ای بیان داشتند : بسم الله الرحمن الرحیم ...به اندازه توان و میل خود در تابستان غذای با طبع سرد و در زمستان غذای با طبع گرم و در دو فصل دیگر غذای معتدل بخور.

7- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هَارُونَ قَال‏  قَالَ [الرضاء ع] یَا غُلَامُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنِّی لَا آکُلُ عَلَى مَائِدَةٍ لَیْسَ عَلَیْهَا خَضْرَاء.[6]

امام رضا ع به غلامشان احمد بن هارون می فرمایند : ای غلام ، آیا نمی ندانی که من از سفره ای که در آن سبزی نباشد ، غذا نمی‌خورم.

8- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعَبْدِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ الْجُبُنُّ وَ الْجَوْزُ إِذَا اجْتَمَعَا فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا شِفَاءٌ وَ إِنِ افْتَرَقَا کَانَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا دَاءٌ.

امام صادق (ع) می فرمایند : هرگاه پنیر و گردو با هم خورده شوند در هر یک شفایی هست ؛ ولی اگر جداگانه خورده شوند در هر یک دردی هست.

 

[1] من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 346

[2] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏59، ص: 316

[3] مکارم الاخلاق ص 149

[4] کافی ، جلد 2 ، ص 94

[5] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏59، ص: 311

[6] مکارم الاخلاق ص 176

1-اسلام خوردن چیزى را اجازه مى‏دهد که هم طیّب باشد و هم حلال. چیزهایى مثل شراب و گوشت خوک ممنوع است، چون ذاتاً خبیث و ناپاک است. و چیزهایى که با پول غصبى خریدارى شود، گرچه خودش طیّب باشد، ممنوع است چون حرام است‏. پس در اسلام ریاضت و رهبانیّت نیست‏ و مصرف، در چارچوب حلال مجاز است، نه هر چه بدست آمد.[1]

2-مراد از حلیت و طیب بودن این است که رزق طورى باشد که طبع نوع انسان آن را پاکیزه بداند و از آن خوشش بیاید، و ملاک حلیت شرعى هم همین است، چون حلیت شرعى، تابع حلیت فطرى است. آرى دین خدا همه‏اش مطابق فطرت است و خداى سبحان انسان را مجهز به جهاز تغذیه خلق کرده است و موجوداتى از زمین مانند حیوانات و نباتات را ملایم با قوام بشر قرار داده، و طبع بشر بدون هیچ نفرتى مایل آنها هست، و چنین چیزى براى او حلال است.[2]

3- حرام کردن چیزى تنها بدست خداست و کسى حقّ ندارد از پیش خود یا براساس خرافات و موهومات چیزى را حرام یا حلال کند.[3]

4-امروز در علم غذاشناسى ثابت شده که غذاها از طریق تاثیر در غده‏ها و ایجاد هورمونها در روحیات و اخلاق انسان اثر مى‏گذارند. [4]

5- تمام میکربهایى که وارد بدن انسان مى‏شوند به خون حمله مى‏کنند، و آن را مرکز فعالیت خویش قرار مى‏دهند. تا زمانی که خون داخل بدن است به وسیله گلبول های سفید از شر این میکروب ها پاک هستند اما به محض اینکه این خون‌ها از جریان می افتند و به اصطلاح می میرند گلبولهاى‏ سفید از بین مى‏روند و به همین دلیل میکربها که میدان را خالى از حریف مى‏بینند به سرعت زاد و ولد کرده گسترش مى‏یابند، بنا بر این اگر گفته شود خون به هنگامى که از جریان مى‏افتد آلوده‏ترین اجزاى بدن انسان و حیوان است گزاف گفته نشده‏ است.[5]

6-خوک حتى نزد اروپائیان که بیشتر گوشت آن را مى‏خورند سمبل بى‏غیرتى است، و حیوانى است کثیف‏. گوشت این حیوان پلید داراى دو نوع انگل خطرناک بنام کرم" تریشین" و یک نوع" کرم‏کدو" است‏، تنها کرم" تریشین" کافى است که در یک ماه 15 هزار تخم‏ریزى کند و در انسان سبب پیدایش امراض گوناگونى مانند کم خونى، سرگیجه، تبهاى مخصوص اسهال، دردهاى رماتیسمى، کشش اعصاب، خارش داخل بدن، تراکم پیه‏ها، کوفتگى و خستگى، سختى عمل جویدن و بلعیدن غذا و تنفس و غیره گردد. بعضى مى‏گویند با وسائل امروز مى‏توان تمام این انگلها را کشت و گوشت خوک را از آنها پاک نمود، ولى به فرض که با وسائل بهداشتى با پختن گوشت خوک در حرارت زیاد انگلهاى مزبور بکلى از میان بروند باز زیان گوشت خوک قابل انکار نیست، زیرا طبق اصل مسلمى که اشاره شد گوشت هر حیوانى حاوى صفات آن حیوان است و از طریق غده‏ها و تراوش آنها (هورمونها) در اخلاق کسانى که از آن تغذیه مى‏کنند اثر مى‏گذارد، و به این ترتیب خوردن گوشت خوک مى‏تواند صفت بى‏بند و بارى جنسى و بى اعتنایى به مسائل ناموسى را که از خصائص بارز نر این حیوان است به خورنده آن منتقل کند.[6]

7- در مورد حیواناتى که با نام غیر" اللَّه" ذبح مى‏شدند (به جاى‏ بسم اللَّه‏ که امروز ما مى‏گوئیم نام بتها برده مى‏شد، و یا اصلا هیچ نامى را نمى‏بردند) مسلما فلسفه تحریم آن جنبه بهداشتى نیست، بلکه جنبه اخلاقى و معنوى دارد، چرا که از یک سو مبارزه‏اى است با آئین شرک و بت پرستى و از سوى دیگر توجهى است به آفریننده این نعمتها.[7]

 

[1] تفسیر نور، ج‏4، ص: 592

[2] المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏12، ص: 364

[3] تفسیر نور، ج‏4، ص: 593

[4] تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 586

[5] تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 585

 

[6] تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 586

[7] تفسیر نمونه، ج‏11، ص: 439

#امام و آقا 

از امور لازم قضیه جلوگیرى از بیمارى است، آن اهمیتش بیشتر از خود معالجه است. ما بتوانیم، شماها بتوانید که طورى بکنید که مرض کم بشود، یک طورى بشود در کشور که آبها از آلودگى بیرون بیاید، غذاها آلوده نباشد، آن طورى که پزشکان دستور مى‏دهند کارى بشود که مرض نیاید. نه ما منتظر باشیم که مرض بیاید بعد رفعش بکنیم.[1]

 

[1] صحیفه امام، ج‏18، ص: 236

#امام و آقا

 

 «شکر»چیست؟ شکر، چند پایه‌ی اصلی دارد: اول، شناختن نعمت و توجه پیدا کردن به آن است. آفتِ اول ما این است که به نعمت توجه نمیکنیم؛ نعمت سلامت را جز بعد از مریض شدن و ناقص‌العضو شدن نمیفهمیم..، دوم، نعمت را از او دانستن. سوم، از خدا سپاسگزار بودن. نه اینکه بگوییم نعمت را خدا داده و وظیفه‌اش بوده که بدهد؛ نه، بلکه بدهکار بودن در مقابل خدای متعال. و چهارم، این نعمت را به کار گرفتن؛ مثل یک پلّکان. وقتی نعمتی را به شما میدهند، این پله‌ای از یک نردبان است که پایتان را روی آن گذاشته‌اید، تا بالا بروید؛ حالا نوبت پله‌ی بعدی است. اگر دسترسی به پله‌ی بعدی پیدا کرده‌اید، پس این هم یک نعمت است؛ از آن استفاده کنید و پایتان را روی آن بگذارید و بروید بالا. آن کسی که دسترسی به پلّکانِ نردبان پیدا میکند، اما پایش را روی آن نمیگذارد، شکر نکرده است. شما ببینید خود این شکر با این ارکان، چه نعمت بزرگ خدایی است. امام حسین (علیه‌السلام) در دعای عرفه عرض میکند که من اگر هر کدام از نعمتهای تو را شکر کنم، خود آن شکر، یک نعمت است؛ پس من اگر تا آخر دهر زنده بمانم، با همه‌ی وجودم گواهی میدهم که شکر یک نعمت تو را نمیتوانم به‌جا بیاورم؛ چون همین که آن نعمت را شکر کنم، خود اینکه توفیق شکر پیدا کرده‌ام، یک نعمت دیگر است و باید آن را شکر کنم و همین‌طور تسلسل پیدا میکند تا ابد.[1]

 
[1] بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی  29 / .3 / 1385

 

#داستان

علی بن ابی حمزه میگوید:در کوفه دوستی داشتم که از نویسندگان بنی امیه بود . روزی بمن گفت : از مولای خود امام جعفر صادق علیه السلام اجازه بگیر تا مر خدمت آن حضرت برسم من از برای او اجازه گرفتم وقتی خدمت آن حضرت رسید سلام کرد و نشست سپس عرض کرد فدایت شوم من مدتی از نویسندگان بنی امیه بودم و از این راه پولهای زیادی بدست آورده ام .

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر بنی امیه نویسندگانی نداشتند که برای آنها بنویسند ، لشکر برایشان بیاورد و بنفع آنان جنک کنند و بجماعت آنها حاضر شوند ، آنها حق مارا نصب نمیکردند و آن همه ستمگری نمی کردند و بر پیکر قوانین و حکومت اسلامی ضربه وارد نمینمودند اگر مردم بنی امید را بخودشان واگذاشته بودند آنهاخودشان بودند و بس ، چیزی نداشتند و کسی نبودند (پس شما باعث آن جنابات شدید) .

وی عرض کرد: فدایت شوم اکنون آپاراه نجاتی برای من هست ..

امام صادق علیه السلام فرمود : اگر بگویم عمل میکنی ؟

عرض کرد : بلی عمل می کنم .

امام صادق علیه السلام فرمود : « آنچه مال از دستگاه بنی امیه بدست آورده ئی هرکدام از صاحبانش را که میشناسی بأنها ردکن و هر چه از آنها را که صاحبانش را نمی شناسی برای آنها صدقه بده و من بهشت را برای تو ضمانت می کنم.

آن مرد سر خود را پائین انداخت ، کمی فکر کرد سپس سرش را بلند کرد و عرض کرد انجام میدهم .

علی بن ابی حمزه می گوید : « این مرد وقتیکه به شهر خود بکوفه آمد آنچه داشت حتی لباسهای بدن خود را بیرون آورد صدقه داد و چیزی برای خود نگذاشت سپس ما از میان خود پولی جمع آوری کردیم و از برای او لباس خریدیم و مخارجی هم باو دادیم. چند ماهی طول نکشید که آن مرد مریض شد و ما از او عیادت می کردیم . روزی من بعیادت اورفتم دیدم در حال جان دادن است . ناگاه چشم

خودرا باز کرد و گفت : ای علی بن ابی حمزه بخدا سوگند مولایت امام صادق علیه السلام بعهد خود وفا کرد .

بعداز مدتی من به مدینه رفتم و خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم . امام علیه السلام تا اینکه چشمش به من افتاد .

فرمود : «ای علی بن ابی حمزه بخدا سوگند ما عهد خودرا در مورد رفیقت وفاکردیم .

من عرض کردم بلی یابن رسول الله (علیه السلام) فدایت کردم خود او هم وقت مرگش بهمین مطلب اعتراف کرد و از دنیا رفت .[1]

 

[1] قصه های اسلامی ماه/صفحه ۱۹۰تا۱۹۳

#متفرفه

1-زیان های گوشت خوک[1]

1.زیانهای معنوی و اخلاقی : این موضوع در علوم طبیعی ثابت شده که انسان گوشت هر حیوانی را بیشتر بخورد متصف به اخلاق برجسته آن حیوان می گردد ، مثلا اگر دائما خوراکش گوشت گاو باشد صفت گاوی و زورمندی بهیمی در او پیدا میشود و اگر شیر و گوشت گوسفند بخورد خوی نرم و گوسفندی پیدا می کند ، خوردن گوشت خوک نیز در انسان شبیه اخلاق خوک تولید می کند خوکها در بی غیرتی و بی ناموسی مشهورند و هیچگونه ادبی در زناشوئی ندارند هیچ حیائی از خود بروز نمی دهند و عصبیت جنسی در وجودشان پیدا نمیشود تعجب اینجاست که اروپائیان خود متوجه نقص این حیوان شده و هرکس را که می خواهند به بی غیرتی و نقص حمیت سب کنند او را به نام خوک می خوانند و یکی از بزرگترین فحشهای آنهاست یکی دیگر از زیانهای معنوی خوک این است که این حیوان هرگونه کثافتی را پیدا می کند می خورد و از هیچ چیز باک ندارد در نتیجه وجودش سراپا کثافت است.

2.زیانهای جسمی : زیان‌های جسمی خوک بسیار است که دو قسمت آنها مهمتر از همه میباشد یکی تریکین تاتریشین و دیگری کرم کدو ،  که ذیلا به تفضیل شرح داده میشود :

1-تریکین حیوان کوچکی است که در میان گوشت خوک لانه می کند . تریکین کرم کوچکی است که نر آن تا یک میلیمتر و نیم و ماده آن تا سه میلیمتر قطر دارد. در عرض یکماه می تواند از ده تا پانزده هزار تخم گذارد. به محض اینکه در اثر خوردن گوشت خوک تریکین وارد بدن انسان شود گلبولهای سرخ خون ابتدا شروع به زیادی کرده و بعد از بین می روند و کار به جائی می رسد که گلبول خون خیلی کم میشود و انسان دچار مرض کمخونی میگردد و ممکن است این حالت او را به مرگ بکشد.

هنگامی که تریکین ها وارد معده شدند جدار آهکی خود را در اثر دخالت عصیرهای معدی از دست می دهند و به سرعت تولید مثل نموده از راه معده و خون داخل بدن میشوند.

اولین اثر آن سرگیجه و تب های مخصوص من جمله تب های مربوط به دستگاه هضم میباشد بعدا اسهال دست می دهد تب حاصله از این حالت ابتدا ضعیف است ولی رفته رفته سخت و مزمن میگردد.

دردهای دیگری از قبیل روماتیسمی مختلف ، کشش اعصاب ، خارش داخلی بدن ، تراکم پی ها ، کوفتگی و خستگی سخت در تمام کالبد ، جمع شدن عضلات صورت و بالاخره دردهای ناشی از ضعف فوق العاده بدن به وجود آمده پس از چهار پنج روز مرگ فرا میرسد.

آثار دیگری هم در مریض به وجود می آید از قبیل سختی عمل مضغ و بلع ( خوردن ) و تنفس.

ممکن است مرگ در اثر عوامل دیگری نیز تولید گردد زیرا کرمها در هفته سوم اقامتشان در معده شروع به حمله به عضلات می کنند و در هفته هفتم به ریه هجوم می برند و تولید مرض ضعف قوا نموده و مریض را میکشد.

مرضی که از کرم تریکین حاصل میگردد به نام تریکیوز مشهور است این مرض در کشورهائیکه گوشت خوک زیاد مصرف میشود زیاد است و در کشورهای اسلامی که خوک حرام است اصلا دیده نمیشود.

تریکین که داخل معده میشود هیچ دوای کرم کش یا ورمیفوژی قادر به دفع آن نیست هنگامی که نوزادهای تریکین در عضلات نفوذ کند چاره ای نیست و مریض باید تن به مرگ دهد.

برای نشان دادن اهمیت این مرض و سرایت آن کافیست بگوئیم که در یک کیلو گوشت خوک ممکن است 400 میلیون نوزاد تریکین باشد.

2-مرض لادرری : یکی از خطرناک ترین امراض که به وسیله خوردن گوشت خوک به انسان سرایت می کند مرض لادرری است که عامل مولده آن تنیا یا کرم کدو است بدن این کرم ، مرکب از یک سر است که دو ردیف قلاب و چهار بادکش دارد و به وسیله آن خود را به جدار معده می چسباند بعد از سر زنجیر خیلی طولانی از حلقه است که بدن او را تشکیل می دهد و گاهی مجموع این حلقه ها چندین متر میشود حلقه نزدیک سر خیلی کوچک است و هرچه از آنجا دور شود حلقه ها متدرجا درشت میشوند و دائما حلقه های جدید بین سر و آخرین حلقه تشکیل شده ، طول حیوان را بیشتر می کند ولی حلقه هائی از انتهای بدن که پر از تخم اند جدا شده و با مدفوع خارج میگردند ، هر حلقه تنیا دارای دو جنس نر و ماده و جفت گیری در خود آن انجام می گیرد ، خوکها تخمهائیکه به دین وسیله دفع و جزء زباله ها میشود را میخورند به محض اینکه تخمهای مزبور داخل معده خوک شد تخم باز شده تولید نوزاد میکند اگر گوشت این خوک را انسان بخورد ( خیلی کم اتفاق می افتد که گوشت خوک فاقد نوزاد تنیا باشد ) نوزاد ها به محض داخل شدن در روده انسان رشد کرده و تبدیل به تنیا خواهند شد بر خلاف مشهور که می گویند کرم کدو بیش از یکی نیست ممکن است چندین کرم وارد بدن انسان گردد ، وجود کرم کدو در بدن انسان موجب اختلال های بسیار خواهد شد و بهترین طرز مصون بودن از آن به عقیده علمای امروز نخوردن گوشت خوک است.

مرض لادرری در کشورهائی که گوشت خوک زیاد مصرف میشود مانند آلمان فراوان است.

زیانهای گوشت خوک منحصر به این دو که گفتیم نیست ، گوشت خوک اصولا ثقیل الهضم است و معده را سخت در زحمت می دارد.

در اثر خوردن گوشت خوک اغلب سمی به وجود می آید که در اصطلاح علمی آنرا بوتولیسم می نامند.

حقیقتا باید به حال کسانی که از روی تجربیات علمی زیانهای خوک را فهمیده اند و باز در خوردن آن اصرار دارند افسوس خورد و ضمنا نسبت به بزرگی دین اسلام که در هزارو چهارصد سال پیش در وقتی که دنیا از این گونه مسائل خیلی دور بوده زیانهای خوک را در نظر داشته و آنرا حرام نموده اقرار باید نمود.

چنانچه درباره سگ که دین اسلام آنرا نجس العین دانسته و حکم به نجس العین بودنش فرموده و نهی از جا دادن او در داخل خانه نموده ، اخیرا کشف شده که ناخوشی ها و بیماریهای بسیار ممکن است از سگ به انسان منتقل شود که از آن جمله این امراض است :

جرب ، کچلی و امراض جلدی که در اثر قارچ ها به وجود می آید ، هاری و بالاتر از همه مرض کرم کدوی سگ ، انتقال انواع شپشها از سگ به انسان ، سرایت سل و غیره.

و تفصیل هریک از این امراض و ابتلاء به آنها را در کتاب مزبور ذکر کرده و نیز می نوسید : دانسته شده میکروبی که از زبان سگ در هنگام لیسیدن ظرف به آن میرسد چیزی جز خاک آنرا برطرف نمی سازد چنانچه در اسلام طاهر شدن آنرا موقوف و فقط به خاکمالی دانسته اند.

 

[1] گناهان کبیره جلد 2 صفحه 187 الی 191

#روایت

لمّا عَبَّأَ عُمَرُبنُ سَعدٍ أصحابَهُ لِمُحارَبَتِهِ علیه السلام و أحاطُوا بهِ مِن کُلِّ جانِبٍ حتّى جَعَلُوهُ فی مِثلِ الحَلْقَةِ فَخَرَجَ علیه السلام حتّى أتى الناسَ فَاستَنصَتَهُم فَأبَوا أن یُنصِتُوا حتّى قالَ لَهُم ـ : وَیلَکُم! ما علَیکُم أن تُنصِتوا إلَیَّ فَتَسمَعوا قَولی؟! و إنّما أدعُوکُم إلى سَبیلِ الرَّشادِ ... و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.[1]

هنگامى که عمربن سعد سپاهیان خود را براى جنگ با ایشان آماده کرد و از هر سو آن حضرت را در محاصره گرفتند و امام علیه السلام به‌سوى دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند خطاب به آنها فرمود: واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مى‌خوانم بشنوید ... همه شما از من نافرمانى مى‌کنید و به سخنان من گوش نمى‌دهید؛ زیرا شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر دل‌هایتان مُهر [غفلت] خورده است.

 

[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 45، ص: 8

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی