نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 4 (ولایت، محور انسجام)

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۱۹ ب.ظ

سوره مبارکه آل عمران - 103   

 

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰۳﴾

۹۹/۱۲/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j4

نظرات  (۳۳)

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۴۶ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

پیام‏ها:

1- وحدت و دورى از تفرقه، یک وظیفه‏ى الهى است. «وَ اعْتَصِمُوا»

2- محور وحدت باید دین خدا باشد، نه نژاد، زبان، ملّیت و .... «بِحَبْلِ اللَّهِ»

3- از برکات و خدمات اسلام غافل نشوید. «إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ»

4- وحدت، عامل اخوّت است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً»

5- اتّحاد، از نعمت‏هاى بزرگ الهى است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ»

6- تفرقه و عدوات، پرتگاه و گودال آتش است. «شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ»

7- نعمت‏هاى خداوند، آیات او هستند. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ ... یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ»

8- یادآورى نعمت‏هاى الهى عامل عشق و زمینه‏ساز هدایت است. «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ ... لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»

تفسیر نور

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۴۷ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

" وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا" خداى تعالى در آیات قبل یعنى آیه:" وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ ..." فرموده بود که تمسک به آیات خدا و رسول او (و یا تمسک به کتاب و سنت) تمسک به خدا است و شخص متمسک و معتصم در امان است، و هدایتش ضمانت شده است. کسى که دست به دامن رسول شود، دست به دامن کتاب شده است چون همین کتاب است که در آن آمده:" وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ...".

پس مراد از اعتصام همگانی به حبل الله:

اینک در این آیه، اعتصام مذکور و سفارش شده در آن آیه را، مبدل کرد به اعتصام بحبل اللَّه. در نتیجه فهماند که اعتصام به خدا و رسولى که قبلا گفتیم، اعتصام بحبل اللَّه است. یعنى آن رابط و واسطه‏اى که بین عبد و رب را به هم وصل مى‏کند، و آسمان را به زمین مرتبط مى‏سازد. چون گفتیم که اعتصام به خدا و رسول، اعتصام به کتاب خدا است که عبارت است از وحیى که از آسمان به زمین مى‏رسد. و اگر خواستى، مى‏توانى اینطور بگویى: حبل اللَّه همان قرآن و رسول خدا ص است. چون قبلا هم توجه فرمودى که برگشت همه اینها به یک چیز است.

و قرآن کریم، هر چند که جز به حق تقوا و اسلام ثابت دعوت نمى‏کند، لیکن غرض این آیه غیر از آن غرضى است که آیه قبلى یعنى:" اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ ..." داشت، آن آیه متعرض حکم تک تک افراد بود که مراقب باشند حق تقوا را به دست آورده، جز با اسلام نمیرند. ولى این آیه متعرض حکم جماعت مجتمع است. دلیلش این است که مى‏فرماید:

" جمیعا" و نیز مى‏فرماید:" وَ لا تَفَرَّقُوا".

پس این دو آیه همانطور که فرد را بر تمسک به کتاب و سنت سفارش مى‏کنند به مجتمع اسلامى نیز دستور مى‏دهند که به کتاب و سنت معتصم شوند.

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏3، ص: 572

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۴۸ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

" وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً" جمله" اذ کنتم" بیان است براى کلمه" نعمته" و جمله بعدى که مى‏فرماید:" وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها" عطف است به همین جمله.

و اینکه خداى تعالى امر مى‏کند به یادآورى این نعمت، اساسش رسم و عادتى است که‏ قرآن کریم دارد و آن این است که تعلیمات خود را با ذکر علل و اسباب بیان نموده و از این راه، خلق را به سوى خیر و هدایت دعوت مى‏کند، بدون اینکه مردم را وادار به تقلید کورکورانه بسازد، و حاشا از تعلیم الهى که بشر را به سوى سعادتش یعنى به سوى علم نافع و عمل صالح هدایت نموده، حیرت، تقلید و ظلمت جهل را هم تجویز نماید ولى لازم است که مساله بر اهل علم و تدبر مشتبه نشود (و بدانند که ممنوعیت تقلید در تشخیص راه سعادت، منافاتى با تسلیم شدن براى خدا ندارد. به این معنا که مورد هر یک غیر مورد دیگرى است، آنجا که تقلید ممنوع است، مسائل مربوط به اصول و معارف اصولى دین است. و آنجا که جاى تسلیم است، مسائل فروع و احکام عملى است." مترجم")

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏3، ص: 572

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۴۸ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

و شاید وجه اینکه اعتصام بحبل اللَّه و متفرق نشدن را نعمت خدا خوانده، و فرمود:" اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ" اشاره به همین معنایى باشد که ما خاطرنشان ساختیم یعنى خواسته باشد بفرماید، اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه مى‏خوانیم بى‏دلیل نیست. دلیل بر اینکه شما را بدان دعوت کرده‏ایم، همین است که خود به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع و تلخى عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادرى را چشیدید و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه آتش رفتید و در اثر اتحاد و الفت از آتش نجات یافتید، و اگر ما این دلیل را به رخ شما مى‏کشیم، نه از این باب است که بر خود واجب مى‏دانیم هر چه مى‏گوئیم، دلیلش را هم ذکر بکنیم و اگر ذکر نکنیم دلیل بر این است که گفتارمان حق نبوده، نه، گفتار ما همیشه حق است، چه دلیلش را هم ذکر بکنیم و چه نکنیم بلکه از این باب است که بدانید این تمسک به حبل اللَّه و اتحاد شما نعمتى است از ناحیه ما و در نتیجه متوجه شوید که تمامى دستوراتى که ما به شما مى‏دهیم،همه‏اش مثل این دستور به نفع شما است و سعادت و راحت و رستگارى شما را تامین مى‏کند.

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏3، ص: 574

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۴۹ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

خلاصه اگر جامعه مستقیما نتواند اختلاف را برطرف سازد، با یک واسطه مى‏تواند. و آنهم این است که بدنها را بهم متصل و مرتبط سازد، پس با این حال، اگر امتى نخواهد اینکار را بکند امتى باغى و ستمگر است. و خودش به دست خود اختلاف راه انداخته و در آخر هلاکت را براى خود فراهم کرده است.

و قرآن کریم به همین جهت دعوت به اتحاد را بسیار تاکید نموده و نهى از اختلاف را به نهایت رسانده و این نیست مگر به خاطر اینکه تفرس و ژرف‏نگرى مى‏کرده، و مى‏دانسته که این امت مانند امتهایى که قبل از ایشان بودند و بلکه بیش از آنان دستخوش اختلاف مى‏شوند.

و ما مکرر خاطر نشان ساخته‏ایم که از دأب قرآن مى‏فهمیم هر گاه در تحذیر و هشدار دادن از خطرى و نهى از نزدیک شدن به آن بسیار تاکید مى‏کند، نشانه این است که این خطر پیش مى‏آید، و یا مثلا این عملى که بسیار از آن نهى فرموده ارتکاب خواهد شد و مساله وقوع اختلاف در امت اسلام را رسول خدا ص هم خبر داد، و فرمود: چیزى نمى‏گذرد که اختلاف بطور نامحسوس و آرام آرام در امتش رخنه مى‏کند و در آخر امتش را به صورت فرقه‏هایى گوناگون در مى‏آورد و امتش مختلف مى‏شوند، آن طورى که یهود و نصارا مختلف شدند... جریان حوادث هم این پیشگویى قرآن و پیامبر ص را تصدیق کرد، چیزى از رحلت رسول خدا ص نگذشت که امت اسلام قطعه قطعه شد و به مذاهبى گوناگون منشعب گشت، هر مذهبى صاحب مذهب دیگر را تکفیر کرد و این بدبختى از زمان صحابه آن حضرت تا امروز ادامه دارد و هر زمانى که شخصى خیرخواه برخاست تا اختلاف بین این مذاهب را از بین ببرد، به جاى از بین بردن اختلاف، و یک مذهب کردن دو مذهب، مذهب سومى بوجود آمد.

و آنچه که بحث ما با تجزیه و تحلیل ما را بدان رهنمون مى‏شود، این است که همه این اختلاف‏هایى که در اسلام پدید آمد همه به منافقین منتهى مى‏گردد، همان منافقینى که قرآن کریم خشن‏ترین و کوبنده‏ترین بیان را در باره آنان دارد و مکر و توطئه آنان را عظیم مى‏شمارد.

چون اگر خواننده عزیز بیاناتى را که قرآن کریم در سوره بقره و توبه و احزاب و منافقین و سایر سوره‏ها در باره منافقین دارد، به دقت مورد مطالعه قرار دهد لحنى عجیب خواهد دید. تازه این‏ لحن منافقین در عهد رسول خدا ص است که هنوز وحى قطع نشده بود. (و اگر دست از پا خطا مى‏کردند و حتى در درون خانه‏هایشان توطئه‏اى مى‏چیدند، بلافاصله خبرش به وسیله وحى به رسول خدا ص و به وسیله آن جناب به عموم مسلمانان مى‏رسید." مترجم") آن وقت چطور شد که بعد از درگذشت رسول خدا ص دیگر هیچ سخنى از منافقین در میان نیامد. و ناگهان سر و صدایشان خوابید (آیا هیچ عاقلى احتمال مى‏دهد که با رفتن آن جناب نفاق تمام شد و منافقین هم از بین رفتند؟!) به هر حال بعد از رحلت آن جناب بسیار زود مردم متفرق شدند و مذاهب گوناگون بین آنها جدایى و دورى افکند. و حکومتها مردم را در بند تحکم و استبداد خود کشیدند و سعادت حیاتشان را به شقاوت، و هدایتشان را مبدل به ضلالت و غى نمودند (و اللَّه المستعان).

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏3، ص: 58

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۰ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

خداى تعالى در آیه شریفه، دو دلیل بر لزوم اعتصام به حبل اللَّه و عدم تفرقه آورده یکى در جمله:" إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً ..." و دوم در جمله:" وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ ..." دلیل اول مبتنى است بر اصل تجربه، و اینکه خود شما در سابق با یکدیگر دشمن بودید، و تلخى‏هاى دشمنى را چشیدید، و خدا شما را از آن نجات داد، و دلیل دوم مبتنى است بر بیانى عقلى و آن اینکه در تفسیر " وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها ..." اگر مراد از آن" آتش" جنگ باشد، منظور این خواهد بود که حال آنان را در مجتمع فاسدشان بیان نموده، بفرماید شما قبل از ایمان آوردنتان در لبه آتش جنگهایى قرار داشتید که هر لحظه ممکن بود برپا گردد. و این تعبیر یعنى آتش خواندن جنگ، استعمالى شایع دارد. البته استعمالى مجازى و بطور استعاره.

پس در این صورت، مقصود این است که بفرماید: مجتمعى که با اجتماع دلهایى مختلف و هدفهایى گوناگون و هوا و هوسهاى مختلف تشکیل شود. با در نظر گرفتن اینکه راهنماى چنین مجتمعى واحد نیست، تا به هدفى واحد سوقش دهد، بلکه راهنماها بخاطر اختلاف امیال شخصى و تحکمات بیهوده فردى متعدد است. و به سوى هدفهاى مختلف دعوت مى‏کند و شدیدترین خلاف و اختلاف را پدید مى‏آورد. خلاف و اختلاف کارشان را به تنازع مى‏کشاند، و دائما به قتال و بانزال و فناء و زوال تهدیدشان مى‏کند. و این همان آتشى است که در حفره جهالت مى‏افتد، و همه چیز را مى‏سوزاند. و کسى که در آن حفره بیفتد، مخلص و راه نجاتى ندارد.

معلوم مى‏شود قبل از نزول این آیه، طایفه‏اى از مسلمانان بعد از کفرشان ایمان آورده بودند، طایفه‏اى خاص بوده‏اند که در خطاب این آیات، از سایر طوائف نزدیکتر بوده‏اند چون در طول زندگى قبل از اسلامشان لحظه‏اى فارغ از دلواپسى نبودند، دلواپسى از جنگها و مقاتلاتى که هر آن تهدیدشان مى‏کرده. نه امنیتى داشته‏اند و نه راحتى و فراغت و اصلا به حقیقت امنیت عمومى (امنیتى که تمام جامعه و جمیع جهاتش را فرا گیرد، آبرو و مال و عرض و جان و سایر شؤون زندگى عمومى را تامین کند) پى نبرده و طعم آن را نچشیده بودند.

و بعد از آنکه دسته جمعى به حبل خدا متمسک شدند و آثار سعادت زندگى برایشان نمودار شده، چیزى از حلاوت نعمتهاى الهى را چشیدند، آن وقت فهمیدند که تذکرات الهى راست بوده، و خداى تعالى چه نعمت و چه سعادت لذیذى به ایشان ارزانى داشته است.

پس خطاب در این آیات، در نفوس چنین مردمى جاى‏گیرتر و مؤثرتر از نفوس اقوام دیگر است.

و به همین جهت مبناى کلام و اساس دعوت بر مشاهده و دریافت قرار گرفته، نه صرف فرض و تئورى. چون هیچوقت بیان اثر عیان و تجربه را کاربرد فرض و تئورى ندارد. و به همین جهت بود که تحذیر آینده یعنى در آیه: وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا ..." به حال پیشینیان اشاره کرد. چون مال حال آنان را همه دیده بودند، تجربه‏اى بود براى مؤمنین. پس این مؤمنین باید از سرانجام کار آنان عبرت گیرند و راهى را که آنها رفتند نروند تا به سرنوشت آنان مبتلا نگردند.

ترجمه تفسیر المیزان، ج‏3، ص: 57

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۰ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

دعوت به سوى اتحاد

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا:

در این آیه بحث نهایى که همان" مسئله اتحاد و مبارزه با هر گونه تفرقه" باشد مطرح شده و مى‏فرماید: همگى به ریسمان الهى چنگ بزنید، و از هم پراکنده نشوید.

در باره اینکه منظور از" بِحَبْلِ اللَّهِ" (ریسمان الهى) چیست؟ مفسران احتمالات مختلفى ذکر کرده‏اند، بعضى مى‏گویند منظور از آن قرآن است، و بعضى مى‏گویند اسلام، و بعضى دیگر گفته‏اند منظور خاندان پیامبر و ائمه معصومین هستند.

در روایاتى که از پیامبر ص و ائمه اهل بیت نقل شده نیز همین تعبیرات گوناگون دیده مى‏شود، مثلا در تفسیر" در المنثور" از پیغمبر اکرم ص و در کتاب" معانى الاخبار" از امام سجاد ع نقل شده که فرمودند:" بِحَبْلِ اللَّهِ" قرآن‏

است، و در تفسیر" عیاشى" از امام باقر ع که فرمود: ریسمان الهى" آل محمد ص مى‏باشند، که مردم مامور به تمسک به آن هستند.

ولى نه این احادیث و نه آن تفسیرها، هیچ کدام با یکدیگر اختلاف ندارند، زیرا منظور از ریسمان الهى هر گونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر و اهل بیت او، و به عبارت دیگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسیع" ارتباط با خدا" که از معنى‏" بِحَبْلِ اللَّهِ" استفاده مى‏شود، جمع است.

تعبیر به‏" بِحَبْلِ اللَّهِ" براى چیست؟

نکته جالب اینکه تعبیر از این امور به حبل اللَّه در واقع اشاره به یک حقیقت است، که انسان در شرائط عادى و بدون داشتن مربى و راهنما، در قعر دره طبیعت، و چاه تاریک غرائز سرکش، و جهل و نادانى باقى خواهد ماند. و براى نجات از این دره و برآمدن از این چاه نیاز به رشته و ریسمان محکمى دارد که به آن چنگ بزند و بیرون آید، این رشته محکم همان ارتباط با خدا از طریق قرآن و آورنده قرآن و جانشینان واقعى او مى‏باشد، که مردم را از سطوح پائین و پست بالا برده و به آسمان تکامل معنوى و مادى مى‏رسانند.

تفسیر نمونه، ج‏3، ص:30

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۱ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

اعتراف مورخان و دانشمندان‏

اهمیت موضوع (وحدت و برادرى در میان قبائل کینه‏توز عرب) از نظر دانشمندان و مورخان حتى دانشمندان و مورخان غیر مسلمان مخفى نمانده و همگى با اعجاب فراوان از آن یاد کرده‏اند، به عنوان نمونه:

" جان دیون پورت" دانشمند معروف انگلیسى مى‏نویسد:" ... محمد یک نفر عرب ساده، قبائل پراکنده کوچک و برهنه و گرسنه کشور خودش را مبدل به- یک جامعه فشرده و با انضباط نمود و در میان ملل روى زمین آنها را با صفات و اخلاق تازه‏اى معرفى کرد، و در کمتر از سى سال، این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه را مغلوب کرد، و سلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانه دریاى خزر و تا رود سیحون بسط داد." " توماس کارل" مى‏گوید:" خداوند عرب را بوسیله اسلام از تاریکیها بسوى روشنائیها هدایت فرمود، از ملت خموش و راکدى که نه صدایى از آن مى‏آمد و نه حرکتى محسوس بود، ملتى بوجود آورد که از گمنامى بسوى شهرت، از سستى بسوى بیدارى، از پستى بسوى فراز، و از عجز و ناتوانى بسوى نیرومندى سوق داده شده، نورشان از چهار سوى جهان مى‏تابید. از اعلان اسلام یک قرن بیشتر نگذشته بود که مسلمانان یک پا در هندوستان و پاى دیگرى در اندلس نهادند و بالآخره در همین مدت کوتاه اسلام بر نصف دنیا نورافشانى میکرد." " دکتر گوستاولوبون" باین حقیقت این چنین اعتراف کرده است:

" .. تا زمان این حادثه حیرت‏انگیز یعنى" اسلام" که دفعتا نژاد عرب را بلباس جهانگیرى و خلاق معانى بما نشان داد، هیچیک از قسمتهاى عربستان نه جزء تاریخ تمدن شمرده مى‏شد و نه از حیث علم یا مذهب نشانى از آن بود." " نهرو" دانشمند و سیاستمدار فقید هندى در این باره مى‏نویسد:" .. سرگذشت عرب و داستان اینکه چگونه بسرعت در آسیا و اروپا و افریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالى و بزرگى را بوجود آوردند یکى از شگفتیهاى تاریخ بشرى مى‏باشد، نیرو و فکر تازه‏اى که عربها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد بنفس و قدرت سرشار ساخت" اسلام" بود ..."

تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 30

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۲ جعفر منهجی

#نکات تفسیری

ایجاد الفت میان دلها تنها به دست خداست. «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ» قرآن خطاب به پیامبر مى‏فرماید: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ» اگر همه‏ى سرمایه‏ هاى زمین را خرج کنى نمى‏توانى بدون خواست او بین دلها ایجاد الفت نمایى.

تفسیر نور

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۲ جعفر منهجی

#آیات مرتبط

1- وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (46 أنفال)

2- وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ (105 آل عمران)

3- إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ (55) وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (55 و56 مائدة)

4- الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِینا (3 مائدة)

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۵ جعفر منهجی

#روایات

الخصال أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع‏ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یَصْلُحُ لِلْمُؤْمِنِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ قَالَ ع‏: وَ لَوْ فَقَدْتُمُونِی لَرَأَیْتُمْ مِنْ بَعْدِی أُمُوراً یَتَمَنَّی أَحَدُکُمُ الْمَوْتَ مِمَّا یَرَی مِنْ أَهْلِ الْجُحُودِ وَ الْعُدْوَانِ مِنَ الْأَثَرَةً وَ الِاسْتِخْفَافِ بِحَقِّ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ وَ الْخَوْفِ عَلَی نَفْسِهِ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ وَ التَّقِیَّةً.

امام علی (علیه السلام) چون مرا از دست بدهید پس از من چیزهایی خواهید دید که از دست ملحدان و دشمنان آرزوی مرگ می‌کنید. از دست افراد خودخواه که حقّ خدا را سبک شمارند و از جان خود بترسید چون چنین شد به رشته‌ی محکم حق بچسبید و دسته‌دسته نشوید و صبر و نماز و تقیّه را از دست ندهید.

بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۰۴

 

الطرائف رَوَى الثَّعْلَبِیُّ فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَى‏ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً بِأَسَانِیدَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:  إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ خَلِیفَتَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابَ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَوْ قَالَ إِلَی الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردم من میان شما دو چیز گران نهادم که جانشین منند اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی‌شوید بعد از من یکی از دیگری بزرگ‌تر است کتاب خدا که ریسمان آویخته از آسمان به زمین است. یا فرمود: «تا زمین و عترت و اهل‌بیتم (علیهم السلام) این دو از هم جدا نمی‌شوند تا در حوض بر من وارد شوند».

بحارالأنوار، ج۲۳، ص۱۱۷

 

أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ نَجِیحٍ الْکِنْدِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَیْنٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ الصَّائِغُ،- قَالَ أَبُو الْعَبَّاسِ: هُوَ عُمَرُ بْنُ رَاشِدٍ، أَبُو سُلَیْمَانَ- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) فِی قَوْلِه‏‏ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً قَالَ نَحْنُ الْحَبْلُ.

امام صادق (علیه السلام) وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً؛ ما حبل و ریسمان پیوسته به خداییم.

 الأمالی للطوسی، ص۲۷۲

 

سعد بن عبد الله القمی، بإسناده عن إسحاق بن غالب، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال فی خطبة طویلة له: «مضى رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و خلف فی أمته کتاب الله و وصیه علی بن أبی طالب (علیه السلام) أمیر المؤمنین، و إمام المتقین، و حبل الله المتین، و العروة الوثقى لا انفصام لها، و عهده المؤکد، صاحبان مؤتلفان، یشهد کل واحد منهما لصاحبه بالتصدیق».

البرهان فى تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 524

 

وَ فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ فِی قَوْلِهِ‏ وَ لا تَفَرَّقُوا قَالَ- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّهُمْ سَیَفْتَرِقُونَ بَعْدَ نَبِیِّهِمْ وَ یَخْتَلِفُونَ‏ فَنَهَاهُمْ‏ عَنِ التَّفَرُّقِ- کَمَا نَهَى مَنْ کَانَ قَبْلَهُمْ- فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَجْتَمِعُوا عَلَى وَلَایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ لَا یَتَفَرَّقُوا.

القمی، ج۱، ص۱۰۸

 

قَالَ السَّیِّدُ ابْنُ طَاوُسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِ کَشْفِ الْمَحَجَّةِ لِثَمَرَةِ الْمُهْجَةِ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ فِی کِتَابِ الرَّسَائِلِ: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، بِإِسْنَادِهِ، قَالَ: کَتَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ کِتَابا... وَ قَدْ خَصَّ اللَّهُ قُرَیْشاً بِثَلَاثِ آیَاتٍ وَ عَمَّ الْعَرَبَ بِآیَةً ... وَ أما الْآیَهً الَّتِی عَمَّ بِهَا الْعَرَبَ فَهُوَ قَوْلُهُ وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ فیَا لَهَا نِعْمَهًًْ مَا أَعْظَمَهَا إِنْ لَمْ تَخْرُجُوا مِنْهَا إِلَی غَیْرِهَا، وَ یَا لَهَا مُصِیبَةً مَا أَعْظَمَهَا إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا بِهَا وَ تَرْغَبُوا عَنْهَا.

امام علی (علیه السلام) خداوند قریش را به سه آیه اختصاص داد و یک آیه را به همه عرب عمومیت داد ... و امّا آیه‌ای که شامل همه‌ی عرب شد، این سخن خداوند است وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون؛ پس اگر از این نعمت به‌سوی غیر آن بیرون نروند، چه نیکو نعمتی است و چه نعمت با عظمتی است ولی اگر به آن ایمان نیاورند و از آن روی برگردانند، چه بد مصیبتی است و چه مصیبت بزرگی است!.

بحارالأنوار، ج۳۰، ص۷

و باسناده الى أبى هارون المکفوف عن أبى عبد الله علیه السلام قال: کان أبو عبد الله علیه السلام إذا ذکر رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم قال: بأبى و أمی و قومی و عشیرتی، عجب للعرب کیف لا تحملنا على رؤسها، و الله عز و جل یقول فی کتابه: «وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها»؟ فبرسول الله صلى الله علیه و آله و سلم نقذوا.

تفسیر نور الثقلین، ج‏1، ص: 378

 

قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)إسمعوا و أطیعوا لمن ولاه الله الأمر، فإنه نظام الإسلام.

امالی مفید، ج1، ص 14

 

اَلْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ ... فأنتم [اهل البیت] أهل الله عزوجل الذین بهم تمت النعمة و اجتمعت الفرقة و ائتلفت الکلمة.

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شما اهل بیت، اهل الله هستید که به برکت شما، نعمت کامل گشته و پراکندگی بر طرف شده و اتحاد کلمه پدید آمده است.

الکافی، جلد 1، ص 446

 

قالت فاطمة الزهراء ( علیها السلام)و طاعتنا نظاما للملة و امامتنا لما للفرقة و الجهاد عز الاسلام.

فاطمه زهرا (علیها السلام) فرمود: پیروی از ما «اهل بیت» نظام امت، و رهبری ما عامل وحدت، و جهاد مایه عزت و سربلندی اسلام است.

کشف الغمة، جلد 2، ص 109

 

قال الإمام علی (علیه السلام)و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذافیره أبدا.

امام علی (علیه السلام) فرمود: جایگاه رهبر و سرپرست در اجتماع، جایگاه رشته ای است که دانه ها را بهم پیوند داده و جمع می کند، و آنگاه که آن رشته بگسلد، دانه ها پراکنده گشته و هرگز تمام آنها جمع نخواهند شد.

 نهج البلاغة  ,  جلد۱  ,  صفحه۲۰۳  

 

قال الإمام علی (علیه السلام)و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجتمع بحذافیره أبدا.

امام علی (علیه السلام) فرمود: جایگاه رهبر و سرپرست در اجتماع، جایگاه رشته ای است که دانه ها را بهم پیوند داده و جمع می کند، و آنگاه که آن رشته بگسلد، دانه ها پراکنده گشته و هرگز تمام آنها جمع نخواهند شد.

نهج البلاغه، خطبه 146

 

قال الامام علی (علیه السلام)فرض الله الإمامة، نظاما للأمة و الطاعة تعظیما للإمامة.

امام علی (علیه السلام) فرمود: امامت، موجب نظم و هماهنگی مردم و اطاعت، برای عظمت رهبری است.

نهج البلاغه، حکمت 252

 

قال علی (علیه السلام)إن هؤلاء قد تمالؤوا علی سخطة إمارتی و سأصبر ما لم أخف علی جماعتکم فإنهم إن تمموا علی فیالة هذا الرأی إنقطع نظام المسلمین.

امام علی (علیه السلام) فرمود: سینه اینان (خوارج) از دشمنی با حکومت من انباشته است و تا آن هنگام که بیم از هم پاشیدن جماعت (امت) نباشد، صبر می کنم، براستی اگر اینان بر این اندیشه سست ادامه دهند، نظام مسلمانان از هم خواهد گسست.

نهج البلاغه، خطبه 169

 

قال الإمام الرضا (علیه السلام)إن الإمامة زمام الدین و نظام المسلمین و صلاح الدنیا و عز المؤمنین، ان الإمامة أس الإسلام النامی و فرعه السامی.

امام رضا (علیه السلام) فرمود: امامت، زمام دین و مایه نظام و تشکیلات مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. رهبری، پایه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است.

کافی، جلد 1، ص 200

 

قال الإمام السجاد (علیه السلام)یا زهری، اما علیک أن تجعل المسلمین منک بمنزلة أهل بیتک، فتجعل کبیرهم بمنزلة والدک، و تجعل صغیرهم بمنزلة ولدک، و تجعل تربک منهم بمنزلة أخیک.

امام سجاد (علیه السلام) به زهری فرمود: ای زهری، چه می شود که مسلمانان را مانند اهل خانه خود بدانی، بزرگ آنان را بمنزله پدر خود و کوچکشان را بمنزله فرزند و همسال خود را بمنزله برادرت قرار دهی.

بحارالانوار، جلد 68، 230

 

...وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَمَنْ فَارَقَ جَمَاعَةَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ نَکَثَ صَفْقَةَ اَلْإِمَامِ جَاءَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْذَمَ .

امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس از جماعت مسلمین جدا شود و عهد و پیمان خود را با رهبر بشکند، دست بریده محشور خواهد شد.

کافی، جلد 1، ص 405

 

قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)ما اختلف أمة بعد نبیها الا ظهر أهل باطلها علی اهل حقها.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هیچ امتی پس از پیامبرشان، اختلاف نکردند مگر آنکه گروه باطل بر حق گرایان چیره شدند.

کنز العمال، حدیث 929

قال الامام علی (علیه السلام)و إنی و الله لأظن أن هؤلاء القوم سید الون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم و بمعصیتکم إمامکم فی الحق و طاعتهم إمامهم فی الباطل.

امام علی (علیه السلام) می فرماید: به خدا سوگند! گمان دارم اینان قدرت را از شما بگیرند، زیرا آنان بر باطل خویش، وحدت دارند و شما در حق خود پراکنده اید، آنان از رهبر خود در مسیر باطل اطاعت می کنند و شما از رهبر خود در راه حق فرمان نمی برید.

نهج البلاغه، خطبه 25

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۶ جعفر منهجی

#شان نزول

مى‏دانیم که در دوران جاهلیت دو قبیله بزرگ در مدینه به نام" اوس" و" خزرج" وجود داشتند که بیش از یکصد سال! جنگ و خون‏ریزى و اختلاف در میان آن دو جریان داشت، و هر چند وقت ناگهان به جان یکدیگر مى‏افتادند و خسارات جانى و مالى فراوانى بیکدیگر وارد مى‏کردند.

یکى از موفقیتهاى بزرگ پیغمبر (ص) پس از هجرت به مدینه، این بود که بوسیله اسلام صلح و صفا در میان آن دو ایجاد کرد، و با اتحاد آنها جبهه نیرومندى در مدینه بوجود آمد.

اما از آنجا که ریشه‏هاى اختلاف فوق العاده زیاد و نیرومند، و اتحاد تازه‏و جوان بود گاه بیگاه، بر اثر عواملى، اختلافات فراموش شده شعله‏ور مى‏شد، که بزودى در پرتو تعلیمات اسلام و تدبیر پیامبر (ص) خاموش مى‏گشت.

در آیات پیش نمونه‏اى از بروز اختلافات را بر اثر تحریکات دشمنان دانا مشاهده کردیم، ولى این آیات اشاره به نوع دیگرى از این اختلافات است که بر اثر دوستان نادان و تعصبهاى جاهلانه به وجود آمد.

مى‏گویند روزى دو نفر از قبیله" اوس" و" خزرج" به نام" ثعلبة بن غنم" و" اسعد بن زراره" در برابر یکدیگر قرار گرفتند، و هر کدام افتخاراتى را که بعد از اسلام نصیب قبیله او شده بود برمى‏شمرد،" ثعلبه" گفت: خزیمة بن ثابت (ذو الشهادتین) و حنظله (غسیل الملائکه) که هر کدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنین عاصم بن ثابت، و سعد بن معاذ از ما مى‏باشند.

در برابر او" اسعد بن زراره" که از طایفه خزرج بود گفت: چهار نفر از قبیله ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگى انجام دادند: ابى بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و ابو زید، به علاوه" سعد بن عباده" رئیس و خطیب مردم مدینه از ما است.

کم کم کار بجاى باریک کشید، و قبیله دو طرف از جریان آگاه شدند، و دست به اسلحه کرده، در برابر یکدیگر قرار گرفتند، بیم آن مى‏رفت که بار دیگر آتش جنگ بین آنها شعله‏ور گردد و زمین از خون آنها رنگین شود! خبر به پیامبر رسید، حضرت فورا به محل حادثه آمد، و با بیان و تدبیر خاص خود به آن وضع خطرناک پایان داد، و صلح و صفا را در میان آنها بر قرار نمود.

آیات فوق در اینجا نازل گردید و بصورت یک حکم عمومى همه مسلمانان را با بیان مؤثر و مؤکدى دعوت به اتحاد نمود.

تفسیر نمونه، ج‏3، ص: 25

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۷ جعفر منهجی

#امام و آقا

الآن چهل میلیون جمعیت ایران یک قدرت اسلامى بزرگ است که ان شاء اللَّه اگر با همین وضع باقى باشد، به همین انسجام‏ باقى باشد، طرفدارى از دولتشان بکنند، طرفدارى از مجلس‏شان بکنند و پشتیبان باشند براى جنگ‏هایى که در این کشور به بار آورده‏اند، اگر اینها به همین حال باشند، آن وقت یک پرده‏اى از مقام ولایت‏ در این کشور جلوه پیدا کرده است. کوشش کنید بر اینکه، کوشش بکنند همه جمعیت‏ها و ارگان‏ها و همه نهادهاى اسلامى در اینکه این تبعیت از مرام على- علیه السلام- را حفظ کنند و به پیش ببرند. قانع نشوند به اینکه ما حالا تا یک حدودى چه شده است، نخیر، هیچ قانع نشوید.

صحیفه امام، ج‏18، ص: 159

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۷ جعفر منهجی

#امام و آقا

ملتهاى مسلمان باید اصل را بر دشمنى و فریب ابرقدرتها با خود بگذارند، مگر اینکه خلاف عینى و عملى آن را مشاهده و لمس و باور نمایند. ما به حبل ولایت‏ خدا و پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- چنگ زده‏ایم؛ و جداً باید از هر آنچه غیر رضایت آنان است متنفر و بیگانه باشیم، و از این بیگانگى هم بر خود فخر و مباهات کنیم.

صحیفه امام، ج‏21، ص: 119

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۸ جعفر منهجی

#امام و آقا

وجود مقدس نبی مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترین نقطه‌ی ایجاد وحدت است. قبلاً هم این را عرض کردیم که دنیای اسلامی میتواند در این نقطه به هم پیوند بخورد؛ اینجا، جایی است که عواطف همه‌ی مسلمانها در آنجا متمرکز میشود؛ این، کانون عشق و محبت و دنیای اسلام است. حالا شما ببینید قلمهای پول گرفته‌ی از صهیونیست‌ها، همین کانون را مورد توجه قرار میدهند و به آن اهانت میکنند؛ برای اینکه اهمیت اهانت به امت اسلامی و تحقیر دنیای اسلام، کم‌کم از بین برود. این، نقطه‌ی اصلی است؛ سیاستمداران، نخبگان علمی و فرهنگی، نویسندگان، شعرا و هنرمندان ما روی این نقطه تکیه کنند و همه‌ی مسلمانها با این شعار به هم نزدیک شوند. موارد مورد اختلاف را در نظر نگیرند، یکدیگر را متهم نکنند، یکدیگر را تکفیر نکنند و یکدیگر را از حوزه‌ی دین خارج نکنند. دلها در سراسر امت اسلامی، به یاد پیامبر و به عشق پیغمبر طراوت پیدا میکند؛ همه‌ی ما دلباخته و عاشق آن بزرگواریم.

بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27/۰۱/1385

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۸ جعفر منهجی

#امام و آقا

امروز در دنیای اسلام گرفتاری‌ها بسیار زیاد است. اسلام این‌همه بر وحدت و یکپارچگی مسلمین و برادری مسلمانان تأکید فرموده است؛ حتّی در اعتصام به حبل‌الله، میتوان تک‌تک به حبل‌الله اعتصام پیدا کرد، [امّا] این را اسلام توصیه نمیکند؛ وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا؛همه با هم به حبل الهی تمسّک کنید، با هم باشید. با این‌همه سفارش و این‌همه تأکید، امروز ما مسلمانها متأسّفانه به این دستور اسلام عمل نمیکنیم؛ نتیجه‌اش هم همین است که ملاحظه میکنید. من میخواهم از آحاد مسلمین، مخصوصاً از علما، روشنفکران، مسئولان دولتها، سیاستمداران، زبدگان، نخبگان در همه‌ی کشورها درخواست کنم که دست خائن دشمنان امّت اسلامی را در این تفرقه ببینند و مشاهده کنند. این تفرقه طبیعی نیست، این تفرقه تحمیلی است، این تفرقه تلقینی است. مسلمانان به‌طور طبیعی در کنار هم میتوانند زندگی کنند و تجربه‌ها نشان داده است که آن‌وقتی که وسوسه‌ی دشمن، دمدمه‌ی دشمن، خباثت دشمن وارد میدان نشده است، با هم زندگی کرده‌اند. این را ما در کشور خودمان دیده‌ایم، در عراق دیده‌ایم، در کشورهای دیگر اسلامی [هم‌] مشاهده کرده‌ایم.

 این تفرقه را تزریق میکنند به دنیای اسلام؛ چرا؟ برای اینکه منافع قدرتهای بزرگ در این تفرقه است. نمیخواهند امّت اسلامی یکپارچه باشد؛ نمیخواهند این قدرت عظیم، در افق قدرتهای جهانی سر بلند کند و خودش را نشان بدهد؛ نمیخواهند. اگر امّت اسلامی یکپارچه بود، اگر بر روی مشترکات خود تکیه میکرد، در سپهر سیاست جهانی بدون تردید یک قدرت منحصربه‌فرد میشد با این جمعیّت عظیم، با این کشورها در مناطق حسّاس عالم، با این منابع و ذخایر زیرزمینی، با این ثروت طبیعی و با این ثروت نیروی انسانی؛ اگر ما متّحد میشدیم، یک‌چنین پدیده‌ای دنیا را فرامیگرفت. نمیخواهند این اتّفاق بیفتد. رژیم صهیونیستی را در این منطقه کاشتند برای اینکه ایجاد اختلاف کنند؛ برای اینکه کشورهای منطقه را مشغول کنند به درون خود.

بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامی 27/۰۴/139

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۹ جعفر منهجی

#امام و آقا

غدیر حادثهی مهمی است؛ یک حادثهی اصولی است؛ ناظر به توجه اسلام به مهمترین رکن تشکیل نظام اسلامی و جامعهی اسلامی است. یعنی مسئلهی امامت و مسئلهی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئلهی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئلهی غدیر میتواند وحدتآفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحلهی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالیترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئلهی غدیر متجلی کرده است. امیدواریم که ما به معنای واقعی کلمه، به دنبال مفهوم و مضمون و معنای حقیقی غدیر و ولایت باشیم؛ که این را شما جوانها باید در ذهنتان داشته باشید و انشاءاللّه در طول زندگی دنبال کنید.

بیانات در دیدار دانش‌آموزان‌ و دانشجویان 10/۰۸/1391

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۵۹ جعفر منهجی

#امام و آقا

مسأله‌‌ی اهل‌بیت(علیهم‌الصّلاةوالسّلام)، یکی از مهمترین و بزرگترین مسایل اسلام و در ردیف مسایل درجه‌ی اول این دین مقدس است. محبت اهل‌بیت، فریضه‌یی است که مسلمانان عالم از هر فرقه و وابسته به هر جریان و گروهی، آن را پذیرفته‌اند و به آن مباهات میکنند. ما که مفتخر به پیروی از فقه اهل‌بیت مکرّم هستیم و دین را - اصولاً و فروعاً - از آنها آموخته‌ایم، نباید گمان کنیم که محبت اهل‌بیت، مخصوص ماست و نباید اشتباه کنیم و فکر کنیم که اهل‌بیت، فقط متعلق به ما هستند. اهل‌بیت متعلق به اسلامند؛ همچنان که جدشان نبی اکرم، متعلق به اسلام بود. اهل‌بیت متعلق به جهان و تاریخند؛ همچنان که جدشان نبىّ‌اکرم(صلّی اللَّه‌علیه واله‌وسلّم)، متعلق به بشریت و تاریخ بود.

مهم این است که دنیای اسلام میتواند بر محور دو نقطه‌ی مربوط به اهل‌بیت، اتفاق و اتحاد داشته باشد: یکی محبت است که یک امر عاطفی و عقیدتی است و مسلمین به محبت اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) امر شده‌اند و همه آن را قبول کرده‌اند. این نقطه میتواند نقطه‌ی تمرکز عواطف و احساسات همه‌ی مسلمین باشد. نقطه‌ی دوم، آموزش دین و تعلم معارف و احکام الهی به مثابه‌ی عِدل قرآن و به موجب حدیث ثقلین است، که باز این حدیث را شیعه و سنی و فرق مختلف اسلامی روایت کرده‌اند.

این چیز مهمی است که برافراشتن پرچم اهل‌بیت(علیهم‌‌السّلام) در دنیای اسلام، حقیقتاً میتواند دنیای اسلام و مسلمین را از این دو نقطه‌نظر گرد هم مجتمع کند. امروز این فرصت عظیم در اختیار همه‌ی مسلمین است؛ مخصوصاً آنهایی که مکتب اهل‌بیت را در عمل تحقق بخشیده‌اند و ایماناً و عملاً به آن متصل شده‌اند.

امروز در ایران اسلامی - که حاکمیت اسلام و قرآن در آن، امیدی به همه‌ی مسلمین عالم داده است - بحمداللَّه پرچم اهل‌بیت در اهتزاز است و ما میبینیم که همه‌ی مسلمین گوشه و کنار عالم، به این نظام و به این جمهوری و به این پرچم و به پرچم متعالی اسلام که در این‌جا در اهتزاز است، احترام میگذارند و از آن احساس عزت میکنند. «بموالاتکم تمّت الکلمة و عظمت النّعمة و ائتلفت الفرقة». امروز لازم است که پیروان مکتب اهل‌بیت، دو کار اساسی را وجهه‌ی همت خود قرار بدهند؛ در مرتبه‌ی اول، با هم آشنا بشوند، همکاری و همفکری بکنند، معضلات را حل کنند، گرهها را باز کنند، احساس خویشاوندی نمایند و در هر نقطه‌یی از دنیا که هستند، بدانند که تعارف آنها با هم و تشکلشان به شکل صحیح، قلب مقدس ولىّ‌‌عصر(ارواحنافداه‌وعجّل‌اللَّه‌تعالی فرجه) را شاد میکند. این بزرگواران، از تفرقه و تشتت و جدایی و بَغضا متنفر بودند؛ اهل وحدت و عامل جمع و شمع انجمن بودند. امروز هم پیروان و علاقه‌مندان آنها، باید این را تأمین کنند.

دوم این‌که مجموعه‌‌ی پیروان مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السّلام)، در هرجای دنیا که هستند، با همه‌ی وجود باور کنند که جزیی از عایله‌ی بزرگ مسلمینند؛ نه به زبان، بلکه با همه‌ی احساس. اگر غیر از این باشد، دشمنان اسلام و اهل‌بیت، حداکثر خشنودی و خوشحالی را پیدا خواهند کرد.

از مدتها پیش، دشمنان اسلام، علاج کار خود و منویات خبیثشان را در منطقه‌ی اسلامی در این دیدند که مسلمین را متفرق و شعبه شعبه کنند، مشترکاتشان را تضعیف و یا کمرنگ کنند و به چیزهایی که آنها را از هم جدا میکند، تکیه نمایند. بحمداللَّه انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی نگذاشت، یا بسیاری از خواسته‌‌ها و اهداف آنها را خنثی کرد.

امروز در سرتاسر جهان، مذاهب مختلف و پیروان فرق گوناگون اسلامی، به نام جمهوری اسلامی شعار میدهند. امام بزرگوار ما (قدّس‌اللَّه‌نفسه‌الزّکیّه) در اعماق دل توده‌های مسلمان در شرق و غرب عالم جا داشت و آنها بدون توجه به این‌که اهل کدام مذهب و کدام فرقه‌ی اسلامی هستند، او را دوست میداشتند و به او عشق میورزیدند. همین قضیه موجب شد که دشمنان اسلام تلاش کنند، شاید بتوانند ایران اسلامی را از بقیه‌ی مسلمین جدا کنند. امروز در دنیا میلیونها دلار صرف تبلیغات میشود، تا بتوانند عرق و عصبیت فرقه‌یی را در کسانی بیدار کنند و آنها را از جمهوری اسلامی و از مشی انقلاب جدا نمایند. شما باید این را خنثی کنید.

ما به عنوان عایله‌‌ی تشیع، باید با همه‌ی وجود احساس و اعلام کنیم که معتقد به وحدت جهان اسلام و وحدت پیروان «لااله‌الااللَّه و محمّد رسول‌اللَّه» هستیم. ما امروز در دنیا باید مایه‌ی وحدت بشویم؛ همچنان که همه‌ی ائمه‌ی بزرگوار ما(سلام‌اللَّه‌علیهم) همیشه عامل جمع و وحدت بوده‌اند.

همه چیز آن بزرگواران الگوست. مبارزه‌ی آنان با قدرتهای ظالم هم الگوست. همه‌ی ائمه‌ی ما بدون استثنا، در راه ایجاد حکومت علوی و حکومت حق الهی مبارزه کردند. سیره‌ی این بزرگواران، در مقابل چشم ماست. ما امروز خوب میفهمیم که آنان چه میکردند. همه‌ی آنان تقیه کردند، و به همین جهت همه‌ی آن بزرگواران بدون استثنا به شهادت رسیدند. تقیه مربوط به میدان مبارزه است؛ «التّقیّة تُرس المؤمن». تُرس (سپر) مربوط به میدان مبارزه است و شهادت نتیجه‌ی آن میباشد. معرفت، عبادت، ایمان، عمل، اخلاص، عرفان، حلم، علم و همه چیز آنان - که حقیقتاً گل سرسبد عالم آفرینشند - برای ما وسیله‌‌ی تبعیت و پیروی است.

برادران عزیز ما از پیروان مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السّلام)! در هرجای دنیا که هستید، این دو نکته را هرگز فراموش نکنید؛ اول، تعارف و ارتباط و وصل و خبرگیری از هم و اطلاع از نظرات هم و کمک به یکدیگر... آن نکته‌‌ی دوم، همین ایجاد وحدت و مهربانی با فرق دیگر اسلامی است. نگذارید دشمن سوء استفاده کند. نگذارید دشمن به دست برادران، آنها را ضعیف کند و از بین ببرد؛ «و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم». در دنیای اسلام، همه را برادر بدانید. امروز مجموعه‌ی اسلام، از سوی دشمنان مورد تهدید است. امروز از سوی قدرتهای استکبار جهانی، اصل دین مورد فشار و تهدید است.

امریکا و اذنابش خوب فهمیده‌اند که با حاکمیت و شیوع دین و معرفت دینی، نخواهند توانست نظام سلطه‌ی عالمی و جهانی را حفظ کنند. راه موفقیت امریکا و دیگر قدرتها و مرتجعان و حکام ظالم و حلقه‌های زنجیره‌ی سلطه‌ی جهانی این است که مردم از دین و معرفت و ایمان دینی عاری بشوند؛ بیبندوبار، بیایمان، بیعقیده، بیتعصب و بیغیرت دینی بشوند. مردم و ملتها را این‌طور میپسندند. لذا وقتی میبینند از کانونی مثل ایران اسلامی، ایمان و عمل و جهاد تراوش میشود و به همه‌جا پر میکشد، بشدت با آن مبارزه میکنند. امروز همه‌ی قدرتهای مستکبر و ظالم و شیطانی، با اسلام و ایران اسلامی - به عنوان کانون اسلام - مخالفند. ما در چنین وضعیتی، باید با همه‌ی وجود و امکانات، دودستی و محکم به اسلام و وحدت اسلامی بچسبیم و آن را حفظ کنیم.

بیانات در دیدار میهمانان و شرکت‌کنندگان کنفرانس جهانی اهل‌‌بیت(ع) 04/۰۳/136

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۰ جعفر منهجی

#امام و آقا

 پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به این دین هدایت کرده؛ لذا جمهورِ ما اسلام را میخواهند و این دین الهی را بحمدالله خدای متعال به ما داده است. بنابراین «جمهوری اسلامی» است؛ یک منظومه است، یک مجموعه است، یا بگوئیم واحدِ دارای ابعادی است که این ابعاد باید با همدیگر مورد ملاحظه قرار بگیرد و با هم باشد؛ این درهم‌‌تنیدگی باید حفظ بشود. هر کدام از این جهات تضعیف بشود، کل و مجموعه تضعیف شده است.

مسئله‌‌ی ولایت هم پایبندی به همین مجموعه است؛ چه ولایت معصومین (علیهم السّلام)، چه ولایت فقیه که دنباله‌‌ی ولایت معصومین و ادامه‌‌ی او هست. مسئله‌‌ی پایبندی به این مجموعه و رعایت حفظ این مجموعه در کشور و در نظام است، که زاویه‌‌ای پیدا نکند، مشکلی برایش به وجود نیاید، در او تنقیصی و تبعیضی حاصل نشود، با همین جامعیت حرکت کند و پیش برود. و این اسلام ناب هم که در فرمایش امام بود، ناظر به همین است؛ چون امام اسلام ناب فرمودند، در مقابل اسلام آمریکائی. اسلام آمریکائی فقط آن نیست که آمریکاپسند باشد؛ هر چیزی که خارج از این اسلام ناب است

بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 02/۰۷/1388

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۰ جعفر منهجی

#امام و آقا

از همه‌ی کسانی که در مقابله‌ی با سیاستهای تفرقه‌افکنانه‌ی آمریکا ایستادگی میکنند حمایت میکنیم؛ با همه‌ی کسانی که این تفرقه‌افکنی را به‌وجود می‌آورند طرفیم و مقابلیم. ما تشیّعی را که مرکز و پایگاه تبلیغاتش لندن است قبول نداریم؛ این تشیّعی نیست که ائمّه (علیهم‌السّلام) آن را ترویج کردند و آن را خواستند. تشیّعی که بر پایه‌ی ایجاد اختلاف، بر پایه‌ی تمهید و صاف‌کردن جادّه برای حضور دشمنهای اسلام است، این تشیّع، تشیّع نیست؛ این انحراف است. تشیّع مظهر تامّ اسلام ناب است، مظهر قرآن است. ما از کسانی که کمک به وحدت میکنند حمایت میکنیم، با کسانی که ضدّ وحدت عمل میکنند مخالفت میکنیم، از همه‌ی مظلومان دفاع میکنیم.

بیانات در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی 26/۰۵/1394

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۱ جعفر منهجی

#امام و آقا

من از همین جا میخواهم به ملت خودمان و ملت عراق و ملت پاکستان و دیگر ملتهای مسلمان هشدار بدهم؛ اختلافات مذهبی و اختلافات شیعه و سنی را مهار کنند. من امروز دستهایی را میبینم که با برنامه، به عنوان شیعه و سنی، میان مسلمانان جنگ ایجاد میکنند. کشتارهایی که اتفاق میافتد و انفجارهایی که در مساجد، حسینیه‌ها، نمازهای جماعت و نمازهای جمعه به‌وجود می‌آید، یقیناً دست خبیث صهیونیسم و استکبار در آنها وجود دارد؛ این کارِ خود مسلمان‌ها نیست. هم در عراق، هم در ایران، هم در افغانستان، هم در پاکستان و هم در همه‌ی کشورهای دیگر، امروز مسلمانان وظیفه دارند به موارد اتحاد و وحدتِ خودشان بپردازند. توحید، یکی؛ خدا، یکی؛ نبوت، یکی؛ معاد، یکی؛ قرآن، یکی؛ بیشترین احکام شریعت اسلامی، یکی؛ همه مشترک، اما دشمن می‌آید روی نقاط افتراق انگشت میگذارد و دلها را پُر از کینه‌ی به یکدیگر میکند؛ برای این‌که بتواند به هدفهای خود برسد. امام بزرگوار ما که این‌همه روی وحدت مسلمین تأکید میکرد، به‌خاطر این بود که این خطر را میدید و میشناخت. در کشور ما و سایر کشورهای اسلامی، انگلیسیها و دستگاه جاسوسی انگلیس میان شیعه و سنی اختلاف ایجاد کردند؛ آنها تجربه‌ی زیادی در این کار دارند؛ همه باید مراقب باشند. امروز ایادی صهیونیسم هم در این کارها دخالت میکنند. اطلاعات ما خبر از این میدهد که دستهای خبیث صهیونیست‌ها و عوامل دشمنان اسلام، در همه‌ی حوادثی که انسان در گوشه و کنار دنیای اسلام میبیند، با واسطه‌یا بیواسطه دخالت دارند.

بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۴/۰۳/1384

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۱ جعفر منهجی

#امام و آقا

امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) شخصیتی است که همه‌ی فرق اسلامی درباره‌ی عظمت او، درباره‌ی خصوصیات او و درباره‌ی شأن و منزلت والای او در اسلام، با یکدیگر اتفاق نظر دارند.
لذا به جرأت میتوان گفت که علی بن ‌ابی طالب (علیه‌الصّلاةوالسّلام)، میتواند نقطه‌ی اشتراک و تلائم و همبستگی میان فِرق اسلامی قرار بگیرد. در همه‌ی زمانها و دوره‌ها، فرقه‌های اسلامی -به جز گروه ناچیز و اندک نواصب که خارج از فِرق اسلامی هستند- شأن امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) را همان شأن والا و برجسته و ممتازی میدانستند که شما در کتابهای فریقین -چه شیعه و چه سنی- ملاحظه میکنید. بنابراین امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) ملتقی و محل اشتراک فرقه‌های اسلامی است و میتواند منبعی برای وحدت بین مسلمین به حساب بیاید.
این امروز برای دنیای اسلام مورد نیاز است. امروز که دشمنان اسلام -که نه طرفدار این فرقه و نه طرفدار فرقه‌ی دیگر نیستند؛ گاهی از یک فرقه‌ای به ضرر فرقه‌ی دیگر حمایت میکنند، گاهی هم عکس آن عمل میکنند- دنبال ایجاد افتراق و شکاف بین مسلمانها هستند و در یک چنین دورانی که مسلمانها به وحدت و یکدلی احتیاج مبرمی دارند، امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) میتواند مظهر این وحدت باشد؛ نقطه‌ای باشد که همه‌ی مسلمانها در مقابل آن نقطه، مذعن و معترف و مقرّند. هیچ طرفی نمیتواند ادعا کند که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) متعلق به اوست. خب، ما شیعیان در زیارت جامعه میگوئیم: «معروفین بتصدیقنا ایّاکم»؛ ما معروفیم به ارادت و علاقه و عشق به امیرالمؤمنین و خاندان پیغمبر؛ لکن نمیتوانیم ادعا کنیم که امیرالمؤمنین فقط متعلق به ماست. نه، همه‌ی مسلمانهای عالَم -از فرقه‌های مختلف- درباره‌ی امیرالمؤمنین این را قائلند که این شخصیت عظیم، این انسان بی‌نظیر و این مظهر کامل اسلام، ذره‌ای و لحظه‌ای از متابعت پیغمبر اکرم سرپیچی نکرد؛ تخلف نکرد؛ کوتاهی نکرد؛ از دوران کودکی، تا دوران نوجوانی، تا دوران ریعان شباب و تا آخر عمر، یک لحظه در راه مجاهدت برای خدا و برای اسلام و برای قرآن فروگذار نکرد.

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد حضرت علی (علیه‌السلام) 26/۰۴/138

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۲ جعفر منهجی

#امام و آقا

بک سطر از سطور کتاب قطور منقبت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) این است که این بزرگوار در طول این زندگی پرماجرای خود به چیزهائی اهتمام داشتند، از جمله عدالت و وحدتدر آنجائی که امیرالمؤمنین به خاطر خدا، به خاطر مصالح اسلام، به خاطر وحدت مسلمانان، از حقی که برای خود او مسلّم است، چشم‌پوشی میکند و در مقام معارضه برنمی‌آید؛ اسلام را، مسلمانان را، جامعه‌ی اسلامی را، وحدت اسلامی را پاس میدارد.. اینها برای ما درس استوحدت امت اسلامی برای امیرالمؤمنین مهم بود. ... «فامسکت یدی حتّی رأیت راجعة النّاس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محقّ دین محمّد (صلّی اللَّه علیه و اله)»؛ نهج البلاغه، نامه‌ی ۶۲  .یعنی آن وقتی که دیدم مسئله‌ی اسلام مطرح است، مصالح اسلامی، مصالح جامعه‌ی اسلامی مطرح است، در آنجا دیگر سکوت را جایز ندانستم، آمدم وسط میدان برای ایجاد وحدت. مال دوران اولِ پس از رحلت پیغمبر و آن دوران محنت امیرالمؤمنین است؛ آنجا هم حق را با قاطعیت دنبال میکند. این حق در اینجا وحدت است. اینها برای ما درس است.... دنیای اسلام نیازمند اتحاد است. امیرالمؤمنین مایه‌ی وحدت دنیای اسلام باید باشد. دشمنان اسلام میخواهند بین طوائف مسلمان به وسیله‌ی امیرالمؤمنین که خود وسیله‌ی وحدت و اتحاد است، اختلاف ایجاد کنند. اینها را باید دنیای اسلام بگوش باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مردم در سالروز ولادت حضرت امیرالمؤمنین (ع) 15/۰۴/1388

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۲ جعفر منهجی

#امام و آقا

 این حادثه که تعیین جانشین برای پیغمبر در ماه‌های آخر زندگی ایشان - تقریباً هفتاد روز به پایان زندگی پیغمبر - بود، رخ داده است و در حقیقتِ خود نشان‌دهنده‌ی اهمیت مسئله‌ی حکومت و سیاست و ولایت امر امت اسلامی از نظر اسلام است. اینکه امام بزرگوار ما و پیش از ایشان بسیاری از بزرگان فقها بر روی مسئله‌ی وحدت دین و سیاست و اهمیت مسئله‌ی حکومت در دین تکیه میکردند، ریشه‌اش در تعالیم اسلام و از جمله در درس بزرگ غدیر است. این اهمیت موضوع را میرساند. همه‌ی مردمانی که از واقعه‌ی غدیر خم این معنا را میفهمند - یعنی ما شیعیان و حتی بسیاری از غیر شیعه که همین معنا را احساس کردند یا درک کردند از قضیه‌ی غدیر - بایستی در همه‌ی دوران‌های تاریخ اسلام توجه کنند به اینکه مسئله‌ی حکومت یک مسئله‌ی اساسی و مهم و درجه‌ی اول در اسلام است؛ نمیشود نسبت به مسئله‌ی حکومت و حاکمیت بیاعتناء و بیتفاوت بود. نقش حکومت‌ها هم در هدایت مردم یا در گمراه کردن مردم امری است که تجربه‌ی بشر به آن حکم میکند. اینکه در نظام جمهوری اسلامی - چه در قانون اساسی، چه در بقیه‌ی معارف جمهوری اسلامی - این همه بر روی مسئله‌ی مدیریت کشور اسلامی تکیه میشود، به خاطر همین ریشه‌ی بسیار عمیق و عریقی است که در اسلام نسبت به این قضیه هست. این یک نکته است که نباید از نظر دور باشد.

بیانات در دیدار جمعی از مردم در روز عید غدیر 27/۰۹/138

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۳ جعفر منهجی

#داستان

نقش ولی الهی در تاریخ اسلام

ایجاد وحدت مذهبی در زمان پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع)
قبایل ساکن مدینه سال‌ها با یکدیگر نزاع و اختلاف داشتند و یهودیان با سوء‌استفاده از این اختلافات بر آن‌ها سلطه سیاسی یافته بودند، پیغمبر اکرم(ص) پس از هجرت به مدینه و قبول رهبری، با پیمان‌هایی میان آن‌ها همبستگی و الفت برقرار کردند، که یکی از مهم‌ترین این پیمان‌ها، اولین قراردادی بود که بین پیامبر و طوائف و قبایل موجود یثرب بسته شد و بعضی آن را نخستین قانون اساسی مکتوب جهان دانسته‌اند.
این تدبیر بهترین روش برای به وجود آوردن وحدت و همبستگی دینی بود، چرا که وحدت میان قبایل درگیر، حقوق اجتماعی یهودیان و نیز مهاجران مسلمان را تضمین می‌کرد و از سوی دیگر، این پیمان‌ها مقدمات تشکیل یک وحدت سیاسی و حکومتی را فراهم می آورد.
به عنوان نمونه در مفاد قرار داد بین مسلمین به روشنی قید شده بود که مسلمین امت واحده‌ای، جدای از مردم دیگر هستند، «أنهم اُمه واحده من دون الناس» و ارتباطی بین مسلمانان و کافران نیست و بین مسلمانان نباید جدایی باشد. حال برای روشن شدن مطلب به بعضی از موارد قرار داد یاد شده اشاره می‌کنیم:
ـ مسلمین در برابر ظلم و تجاوز، توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
ـ تمامی گروه‌ها (که به جنگ مشغول‌اند) به ترتیب وارد جنگ خواهند شد و جنگیدن به یک گروه (دوباره پشت سرهم) تحمیل نخواهد شد.
ـ اگر اختلافی بین مسلمین بروز کرد، مرجع حل آن، خدا و رسول خدا خواهند بود.
ـ مسلمین، فرد مقروض و مدیونی را که قرض او سنگین است، رها نخواهند ساخت، بلکه او را کمک می‌کنند.
به هر حال، باید چنین نتیجه گرفت که کوشش برای ایجاد حساسیت مشترک دینی یکی از شاخص‌ترین راه‌حل‌های پیامبر اکرم(ص) در جهت تحقق وحدت اسلامی شمرده می‌شود.
اما بعد از رحلت پیامبر اکرم، اختلافات شدیدی میان مسلمانان پدید آمد، امام علی(ع) با روح بلندی که داشت به وظیفه بالاتر از خلافت ظاهری پرداخت و به جای اینکه جنگ و جدال به راه بیندازد و خود را از جمع مسلمانان کنار بکشد و با توطئه‌کنندگان همدست شود، با تقوای الهی مردم را از تفرقه به اتحاد فراخواند و فرمود: «ای مردم! امواج فتنه‌ها را با کشتی‌های نجات(علم، ایمان، اتحاد) در هم شکنید و از مسیر اختلاف و پراکندگی دوری نمایید و تاج تفاخر و برتری‌جویی را از سر بردارید. (دو کس راه صحیح را پیمودند) آن کس که با داشتن یار و یاور و نیروی کافی به پا خاست، پیروز شد و آن کس که با نداشتن نیروی کافی کناره‌گیری کرد، مردم را راحت ساخت»

حضرت علی(ع) که تنها هدفش حفظ اسلام و پایه اساسی آن یعنی وحدت بود با خلفا بیعت کرد و از آنجا که روحش بالاتر از آن بود که بخاطر مقامات دنیوی کینه کسی را به دل گیرد با آنان صمیمانه رفتار کرد و در نتیجه این صبر انقلابی، آنچنان وحدتی میان مسلمانان به وجود آورد که مسلمانان به‌جای جنگ و اختلاف داخلی به صدور انقلاب عظیم اسلامی پرداختند.
همین وحدت باعث پیروزی و پیشرفت آنان شد، بطوری که در مدت بسیار کوتاهی دو امپراطوری عظیم و پهناور روم و ساسانی را تصرف کردند، اگر آن حضرت این وحدت و آرامش را به وجود نمی‌آوردند، محال بود که این همه پیشرفت و فتوحات نصیب مسلمانان گردد.

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۴ جعفر منهجی

#شعر

نکته وحدت مجوی از دلِ بی معرفت                  

گوهر یک دانه را در دل دریا طلب

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۵ جعفر منهجی

#متفرقه

تمسک به حبل‌الله

خداوند متعال در قرآن مجید می‌فرمایدوَاعْتَصِمُواْ بِحبل‌الله جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَـۂ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَہ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ «و همگی به ریسمان خدا – قرآن و اسلام‏، و هرگونه وسیله وحدت‏-، چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت بزرگِ‏خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دل‌های شما، الفت ایجاد کرد و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره‏ای از آتش بودید که خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین‏، خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‏سازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.» قرآن مجید تمسک به حبل‌الله را نماد وحدت می‌داند. حال که حبل‌الله محور وحدت بین مسلمانان است، باید دانست که مراد از حبل‌الله چیست؟ یکی از بارزترین خصوصیات حبل‌الله آن است که مسلمانان را از گمراهی نجات داده و آنان را به راه راست رهنمون می‌شود. کسی که به حبل‌الله متمسک شود، گمراه نخواهد شد.

برای فهم معنای حبل‌الله می‌توان به حدیث متواتر ثقلین مراجعه کرد. متن حدیث از این قرار است: قال رسول‌الله: «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل‌بیتی ما إن تمسّکتم بهما لن تضّلوا أبدأ»؛ پیامبر(ص) فرمودند: «من در میان شما دو شیء گران‌بها باقی می‌گذارم، یکی قرآن و دیگری اهل‌بیتم، اگر به هر دوی اینها متمسک شوید، ابداً گمراه نخواهید شد.» درباره حبل‌الله گفته شد که یکی از خصوصیات آن هدایت‌گری و جلوگیری از گمراهی است. در این حدیث نیز دو چیز باعث هدایت و رفع گمراهی معرفی شده‌اند: یکی کتاب خدا و دیگری اهل‌بیت پیامبر (ص) بنابراین تمسک به قرآن کریم و اهل‌بیت پیامبر(ص)  که همان حبل‌الله هستند و عمل به فرامین آنها، مسلمانان را به وحدت واقعی خواهد رساند. نکته قابل توجه در این حدیث این است که پیامبر (ص) قرآن و عترت را با هم باعث هدایت می‌داند. یعنی تمسک به هر کدام از این دو بدون دیگری کامل نیست و باعث هدایت نخواهد بود.

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۶ جعفر منهجی

#متفرقه

#کلام بزرگان

#مطهری

عوامل فناى امتها از نظر قرآن‏

از نظر قرآن مجید چه چیزهایى عامل فناى اقوام و به تعبیر قرآن امتها (قرآن از هر جامعه‏اى به« امت» تعبیر مى‏کند) است؟ چه‏ چیزهایى اگر پیدا بشود امتى را متلاشى، مضمحل و فانى مى‏کند؟ علل انحطاط، علل فنا و اضمحلال امتها چیست؟ و قهراً بعد هم ببینیم آیا این نشانه‏ها در امت اسلامى پیدا شده بود که على علیه السلام و امام حسین این خطر را احساس مى‏کردند یا نه؟ آیه‏ «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ» را دیشب تلاوت و تفسیر کردم. خدا مى‏گوید الآن (در آخر عمر پیغمبر) کار مسلمین به جایى رسیده است که خطرى از خارج، دیگر اسلام را تهدید نمى‏کند، کفارْ دیگر مأیوس شده‏اند که بتوانند با مواجهه رو در رو اسلام را از میان ببرند، خطر از ناحیه دیگر است، بعد از این از آنها دیگر نترسید از من بترسید. «از من بترسید» یعنى چه؟ گفتیم یعنى از این بترسید که خود امت در درون خودش به نحوى فاسد بشود که من روى سنت قاطع خودم (انَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِانْفُسِهِمْ‏) آنچه که به شما انعام کرده‏ام از شما پس بگیرم، پس مراقب خودتان باشید. [عوامل فنای امت ها چند عامل است که یکی از آنها] تفرق و تشتت است؛ دسته دسته شدن، فرقه فرقه شدن، دو قبیله شدن، هر دسته‏اى یک فکرى، عقیده‏اى، مسلکى داشتن؛ هر دسته‏اى در گوشه‏اى یک کشور تشکیل دادن. تفرق و تشتت و نقطه مقابلش اتحاد و وحدت از مسائلى است که قرآن روى آن خیلى تکیه مى‏کند. اسلام دین وحدت و اتفاق است. الآن شما ببینید کار تبلیغات استعمارى به کجا رسیده که اگر کسى سخن از وحدت اسلامى بگوید عده‏اى از نظر مذهبى او را تکفیر مى‏کنند که تو مى‏گویى وحدت اسلامى؟! وحدت اسلامى بر خلاف مذهب تشیع است!

على فداى وحدت اسلامى شد. چه کسى به اندازه على براى وحدت اسلامى احترام قائل بود؟ این دیگران بودند که مى‏بریدند و این على بود که وصل مى‏کرد.

یک آقایى روى منبر مى‏گفت: الحمد للَّه، یادم است که از اول عمرم با وحدت اسلامى مخالف بودم! (خدا مثل تو را زیاد نکند در این جامعه!) قرآن مى‏فرماید: وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا وَ اذْکُروا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اذْ کُنْتُمْ اعْداءً فَأَلّف بَیْنَ قُلوبِکُمْ‏ ( آل عمران/ 103). آیه دیگر: وَ لا تَکونوا کَالَّذینَ تَفَرَّقوا وَ اخْتَلَفوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ‏[1]. آیه دیگر: وَ لا تَنازَعوا فَتَفْشَلوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ‏ ( آل عمران/ 105). مسلمین! با یکدیگر تنازع و اختلاف نداشته‏باشید که فَشَل و سست مى‏شوید، نیروى شما گرفته مى‏شود، بعد بو و خاصیت از شما گرفته مى‏شود. یک جمعیتى که وحدت نداشته باشد و اختلاف داشته باشد سست است، دیگر آن بو و رایحه خوشى که از یک جامعه واقعى اسلامى بلند مى‏شود از آن جامعه بلند نمى‏شود. على علیه السلام در آن لحظات آخر عمرشان وصیتى کرده‏اند که مجموعا بیست ماده است، یکى از آنها درباره وحدت و اتفاق است.

حال، این که در این زمینه هم دشمنان چه کرده‏اند، از ده دوازده قرن پیش تا قرن خودمان چه شده است، خود مسلمین چقدر مسئول این کارند (که واقعا هم مسئول‏اند) و عوامل خارجى بالاخص یهودى‏ها چقدر نقش مؤثر داشته‏اند، این هم داستان مفصلى است.

در جنگهاى صلیبى دویست سال مسلمین با مسیحى‏ها جنگیدند و آخرش مسیحى‏ها شکست خوردند و بعد شروع کردند به نیرنگ زدن، از داخل تفرقه ایجاد کردن که محققین امروز به این مطلب پى برده‏اند که بسیارى از حوادثى که در دنیاى اسلامْ بعد از جنگهاى صلیبى رخ داده به تحریک همان صلیبى‏ها بوده که وقتى از مواجهه رو در رو مأیوس شدند، با اختلاف ایجاد کردن‏ها و با شعارهاى [محرک نژادى در پى اهداف خود بودند.]

مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (نقش حادثه کربلا در تحول تاریخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج‏25، ص: 301

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۶ جعفر منهجی

#متفرقه

#کلام بزرگان. محمدی ری شهری

 اتّحاد امّت اسلامى

رمز عزّت ، عظمت و بزرگى امّت اسلامى ، وحدت کلمه است . شرایط سیاسى ـ اجتماعى حاکم بر جهان اسلام و توطئه هاى پیچیده استکبار جهانى بر ضدّ اسلام و جوامع اسلامى ، ضرورت وحدت کلمه داشتن میان مسلمانان را دوچندان کرده و توجّه همه اندیشمندان مسلمان متعهّد را به این موضوع ، معطوف کرده است . امّا مسئله اصلى این است که : چگونه مى توان میان همه مسلمانان جهان ، با همه اختلافات قومى و مذهبى ، وحدت کلمه ایجاد کرد ؟

جمله «وَ ائتَلَفَتِ الفُرقَةُ ؛ [ با دوستى شما ، ] جدایى به اُلفت تبدیل مى شود» ، پاسخ این سؤال است . دوستى اهل بیت علیهم السلام ، مهم ترین محور اتّحاد امّت اسلامى است ، چنان که از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود :

حُبُّنا أهلَ البَیتِ نِظامُ الدّینِ. الأمالى ، طوسى ، ص ۲۹۶ ، ح ۵۸۲ . دوست داشتن ما اهل بیت ، نظام دین است .

قرآن ، براى آن که مسلمانان به محور اتّحاد ، دست یابند ، محبّت اهل بیت علیهم السلام را واجب کرده است :

«قُل لَا أَسْـئلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى. سوره شورا ، آیه ۲۳ . بگو : «بر این [رساندن پیام] ، هیچ مزدى از شما نمى خواهم ، مگر دوستى در باره خویشاوندان [نزدیکم]» ».

بنا بر این ، کسى نمى تواند بگوید : من مسلمانم و قرآن را قبول دارم ؛ ولى اهل بیتِ پیامبر صلى الله علیه و آله را دوست ندارم ؛ زیرا همان طور که آمد ، خطاب به اهل بیت علیهم السلام مى گوییم : «وَ لَکُمُ المَوَدَّةُ الواجِبَةُ ؛ یکى از حقوق شما ، وجوب دوستى است» .

این دوستى ، مى تواند همه مسلمانان جهان را به هم پیوند دهد و زمینه حکومت جهانى اسلام را فراهم سازد ، که به اذن خدا ، در آینده ، چنین خواهد شد .

پایگاه اطلاع رسانی حدیث شیعه. شرح جامعه کبیره آیت الله محمدی ری شهری

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۷ جعفر منهجی

#متفرقه

تاریخ شاهد فراوان صحنه هایی در زمینه ایجاد الفت و مودّت بین مردم و زدودن کینه ها و کدورت ها در حیات پیامبر است. داستان تدبیرِ وحدت بخش او در نصب حجرالأسود در جای خود و جلوگیری از خونریزی میان قبایل قریش، یکی از آنهاست. ایجاد برادری بین مسلمانان پس از هجرت به مدینه، نمونه دیگر است. نهی آن حضرت از عیب جویی دیگران در حضورش نسبت به افراد غایب، تأکید بر مزیت نداشتن عرب بر عجم و سفید بر سیاه، مگر براساس تقوا، پذیرش یکسان دعوت فقیر و غنی و برده و آزاد برای رفتن به مهمانی و خانه آنها، جلوگیری از درگیری و حل نزاع دیرین میان اوس و خزرج در یثرب و ایجاد آشتی و الفت میان ایشان و... از این نمونه هاست. حتی سخنان حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نیز مایه وحدت و الفت بود. امام حسن مجتبی علیه السلام از قول امیرالمؤمنین علی علیه السلام این روش پیامبر را چنین توصیف می کند: پیامبر خدا زبان خود را از حرف زدن نگه می داشت؛ مگر در جایی که برایش مفید بود و به او مربوط می شد. مردم را الفت و وحدت می بخشید و آنان را متفرق و بیزار از هم نمی ساخت) نقل از مکارم الاخلاق، ص14).
پیامبر به تشکیل «امت واحده» پرداخت و براین اساس، عوامل جدایی و مرزبندی که در دیگر جوامع بشری بود، کنار رفت.

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۷ جعفر منهجی

#متفرقه

#تمثیل

(تمثیلی درباره ایجاد وحدت توسط ولایت فقیه)

ما در وجود خود اعضای مختلفی را می بینیم که همه با هم کار می کنند، کارهای همه هم با هم متفاوت است و هیچکدام هم نمی توانند کار دیگری را انجام دهند چشم می بیند و گوش می شنود. شما چشمتان را ببندید، با گوشتان چیزی نمی توانید ببینید، یا با چشمتان چیزی را نمی توانید بشنوید. در عین حال می بینید چشم و گوش و دیگر اعضاء هر کدام یار و مددکار یکدیگرند. چون یک قلب و یک مغز بر هر دو حکومت می کند و تحت لوای یک ولایت قرار دارند یک ولایتی بودن، اینها را با همه ی تفاوتهایی که دارند با هم یگانه می کند، پس تفاوتها موجب اختلاف نمی شود چون وقتی از فرماندهی واحدی دستور می گیرند با هم متحد می شوند، با اینکه پُستهایشان فرق کند.

ماخذ: مثل ها و پند ها -حائری شیرازی- جلد: 2 -صفحه: 78

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۸ جعفر منهجی

متفرقه#

ولایت همان مقام اولی به نفس بودن بر افراد و مدیریت همه شئون جامعه براساس قانون الهی و دور ساختن قدرت و حکومت طاغوتیان و نابودی سلطه مستکبران از صحنه عالم است . ولایـت کـلیـد اجـرای هـمـه احکام و ((ولی )) دلیل و هدایت کننده بر همه قوانین الهی است . ولایـت مـهـمـتـر از هـمـه فـرائض و اصـل ریـشـه هـمـه واجـبـات و در راءس هـمـه فـضـایـل اسـت . ولایـت پـذیـری مـحـور یـکـدسـت مـانـدن و عـامـل انـسـجام امت است . کسانی که از ولایت پذیری امام حق پیروی نکنند و حق را رها کرده و بر گرد ولایت باطل جمع شوند، از امت ((محمد(ص ) )) بیرون اند و مسلمان نیستند.

پایگاه اطلاع رسانی حوزه. ولایت و ولایتمداری از دیدگاه شهید مطهری

۱۴ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۰۸ جعفر منهجی

#نظر شخصی و بیان مصادیق

همانطور که می دانید در سوره توحید که خداوند می فرماید: اهدنا الصراط المستقیم، پس وقتی به صورت جمع آمده برای اجتماع به کار می رود و صراط مستقیم صرفا برای فرد نیست. پس وحدت جامعه نیز می تواند در مسیر و صراط مستقیم قرار گیرد کما اینکه حالت مقابل آن نیز ممکن است و واقع شده است که این همان مغضوب علیهم و الظالین می باشد.نتیجه اینکه وحدتی که عامل خوشبختی و سعادت جامعه است، باید در صراط مستقیم باشد که صراط مستقیم هم همان حبل الله است که در روایات داریم که حبل الله ائمه علیهم السلام می باشند. بنابر قاعده عقل نیز جامعه ای که ذیل ولی فقیه باشد که مدیریتش بر اساس ثقلین است و ولی فقیه، محور انسجام و وحدت آن باشد، ان شاءالله سعادتمند و غالب خواهد بود.

پس ما منکر وحدت طاغوت و کفار علیه مسلمین نیستیم ( کما اینکه استکبار جهانی امروز در مقابل جمهوری اسلامی تمام قد ایستاده و تمام توان و ابزارهایی که در اختیار دارد را برای مقابله با ایران اسلامی که پرچم دار اتحاد اسلامی تحت ولایت الهی ست، به کار بگیرد.) امروز کشور های دنباله رو غرب در پی ولی طاغوتی خود؛ آمریکا هستند و ذیل این شیطان بزرگ علیه بشریت اتحاد کرده اند. این اتحاد شیطانی هست و موجود می باشد ولکن ناپایدار خواهد بود و از بین خواهد رفت و این حاصل نمی شود مگر به اتحاد جبهه حق تحت رهبری ولی فقیه الهی. و این مطلب به روشنی در تاریخ پیامبر صل الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام مشهود است و هرجا که لغزشی در تبعیت از ولی الهی بوده، اتحاد مسلمین از بین رفته و طاغوت بر مسلمین چیره شده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی