نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 3 (فرهنگ انفاق)

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۱۲ ب.ظ

سوره مبارکه بقره - 265   

 

وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۲۶۵﴾

 

 

۹۹/۱۲/۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j3

نظرات  (۷)

#شرح کلی موضوع

یکی از محور های اصلی که در قرآن،انفاق است که علاوه بر اثرات مهم فردی، آثار بی بدیل اجتماعی هم دارد. انسان با انفاق، از آفت های دلبستگی به دنیا، دو رویی و نفاق و حرص و طمع، نجات پیدا می کند و طعم شیرین ایمان را می چشد. همچنین یکی از عوامل مهم دشمنی وکینه ورزی ها در جوامع چه در سطح خُرد و چه کلان، إختلاف طبقاتی است که راهکار اصلی قرآن برای کاهش آن، انفاق است. به نحوی که جامعه از دو قطب غنی و فقیر، به نحوی از تعادل برسد که عامّه ی مردم از نظر آسایش، شرایط نزدیک به هم داشته باشند. فخر فروشی، تجمّل و اسراف و از طرفی، فقر و محرومیت در آن نباشد. چنین جامعه ای می تواند بستر پرورش انسانها به درجات بالای ایمان و معرفت و عبودیت باشد. بنابراین منافعی که برای مردمش دارد، به مراتب ارزشمند تر از انفاق آنهاست. لذا قرآن، نتیجه ی انفاق مؤمنین را به باغی در زمینی مرتفع مثال زده که حتّی با رطوبت حاصل از شبنم ها، هم طراوت و شادابی خود را حفظ می کند.  البته انفاق شکل های مختلف مالی، علمی و عملی دارد. دولت اسلامی باید بتواند با تکیه بر مردم  و با سازماندهی و فراهم آوردن لوازم مشارکت آنها، اعتماد آنها را جلب نموده و  از قدرت بزرگ انفاق مردمی برای رفع مشکلات جامعه در حوزه های مختلف استفاده کند.

#آیات مرتبط

  1. مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی‏ کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم‏ (261 بقره)
  2. لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ کَالَّذی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر(بقره 264)
  3. أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فیهِ (بقره 267)
  4.  إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُم‏ (بقره271)
  5. لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم‏  (بقره 273)
  6. یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم‏  (بقره 215)
  7. خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها (توبه 103)
  8. مِنْهُمْ مَنْ عاهَد اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحینَ.فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ. فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی‏ قُلُوبِهِمْ إِلى‏ یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (توبه 75-77)

#روایات

  1. حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ رَوَى لَنَا أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ عَامِرٍ الْکُوفِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ الْفَرَزْدَقِ الْفَزَارِیُّ الْبَزَّازُ قِرَاءَةً عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عِیسَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ عَمْرَوَیْهِ الطَّحَّانُ وَ هُوَ الوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِ ابْنِ دَأْب:... قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ مَا عَمِلْتَ فِی لَیْلَتِکَ قَالَ وَ لِمَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَزَلَتْ فِیکَ أَرْبَعَةُ مَعَالِیَ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی کَانَتْ مَعِی أَرْبَعَةُ دَرَاهِمَ فَتَصَدَّقْتُ بِدِرْهَمٍ لَیْلًا وَ بِدِرْهَمٍ نَهَاراً وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلَانِیَةً قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ فِیکَ‏ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون[1]

ترجمه: معالی: أمری که شرافت محسوب می شود.

  1. عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ یُبْغِضُ‏ الْمُلْحِف‏[2]

ترجمه: خداوند تعالی گدای سِمِج را دوست ندارد

  1. إِسْمَاعِیلُ بْنُ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُول‏: ....مَا مِنْ عَبْدٍ یَبْخَلُ‏ بِنَفَقَةٍ یُنْفِقُهَا فِیمَا رَضِیَ اللَّهُ إِلَّا ابْتُلِیَ أَنْ یُنْفِقَ أَضْعَافاً فِیمَا یُسْخِطُ اللَّه‏[3]

ترجمه: هیچ بنده اى نیست که از خرج کردن چیزى در راهى خدا پسندانه بخل ورزد، مگر اینکه به خرج کردن دو چندانِ آن در راهى خدا ناپسند گرفتار شود.

  1. ذیل آیه شریفه:" لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ‏ ..." قال أبو جعفر (ع) نزلت‏ الآیة فی‏ أصحاب‏ الصفه [4]

و کذلک رواه الکلبی عن ابن عباس و هم نحو من أربعمائة رجل لم یکن لهم مساکن بالمدینة و لا عشائر یأوون إلیهم فجعلوا أنفسهم فی المسجد و قالوا نخرج فی کل سریة یبعثها رسول الله فحث الله الناس علیهم و کان الرجل إذا أکل و عنده فضل أتاهم به إذا أمسى.

ترجمه: امام ابو جعفر ع فرموده: این آیه در باره اصحاب صفه نازل شد، سپس اضافه کرده است که این روایت را کلبى هم از ابن عباس نقل کرده، و اصحاب صفه نزدیک به چهار صد نفر بودند، که در مدینه نه خانه‏اى داشتند و نه خویشاوندى که به خانه آنان بروند، ناگزیر در مسجد زندگى مى‏کردند، و بنا گذاشتند در هر سریه و لشگرى که رسول خدا ص به جنگ مى‏فرستد شرکت کنند، و به همین سبب بود که خداى تعالى در این آیه شریفه به مسلمانان سفارش کرد تا مراقب وضع آنان باشند، و لذا آنان آنچه که از غذایشان زیاد مى‏آمد هنگام عصر براى اصحاب صفه مى‏آوردند

  1. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا آمَنَ‏ بِی‏ مَنْ‏ بَاتَ‏ شَبْعَانَ‏ وَ جَارُهُ جَائِعٌ» قَالَ: «وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیَةٍ یَبِیتُ فِیهِمْ جَائِعٌ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».[5]
  2. إمام رضا علیه السّلام در نامه اش خطاب به امام جواد علیه السلام می فرمایند:«فَأَنْفِقْ وَ لَاتَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَارا» در راه خدا انفاق کن پسرم و نترس از اینکه خدای متعال تو را در سختی و تنگدستی نگه دارد. [6]
 

[1] الإختصاص النّص ص 150 - همچنین المیزان در ج 2 ص 623 این مضمون را از تفاسیر متعدّد شیعه و أهل تسنّن نقل می کند

 

[2] تفسیر العیّاشی، ج 1 ص 151

[3] الإختصاص، النص، ص: 242

[4] تفسیر مجمع البیان، جلد 2، ص 666

[5] کافی(دارالحدیث)، ج4، ص 761

[6] کافی(دارالحدیث) ج7 ص 312

#نکات تفسیری

  1. المیزان:«غرض قرآن از انفاق این است که طبقات پائین را که نمى‏توانند بدون کمک مالى از ناحیه دیگران حوائج زندگى خود را برآورند- مورد حمایت قرار داده تا سطح زندگیشان را بالا ببرند، تا افق زندگى طبقات مختلف را به هم نزدیک ساخته و اختلاف میان آنها را از جهت ثروت و نعمات مادى کم کند.و از سوى دیگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت یعنى از تجمل و آرایش‏ مظاهر زندگى، از خانه و لباس و ماشین و غیره نهى فرموده‏....، تا در نتیجه، ناموس وحدت و همبستگى زنده گشته، خواستهاى متضاد و کینه‏هاى دل و انگیزه‏هاى دشمنى بمیرند، ....قرآن می خواهد انسان را به گونه ای تربیت کند که در دنیا و آخرت سعادتمند باشد...و چنین چیزى حاصل نمى‏شود مگر در محیطى پاک که زندگى نوع، در پاکى و خوشى و صفا شبیه به هم باشد، و چنین محیطى هم درست نمى‏شود مگر به اصلاح حال نوع، به اینکه حوائج زندگى تامین گردد، و این نیز بطور کامل حاصل نمى‏شود مگر به اصلاح جهات مالى و تعدیل ثروت‏ها، و به کار انداختن اندوخته‏ها، و راه حصول این مقصود، انفاق افراد- از اندوخته‏ها و ما زاد آنچه با کد یمین و عرق جبین تحصیل کرده‏اند- مى‏باشد.» [1]
  2. «المیزان در تفسیر این آیه می گوید:همه مى‏دانیم منظور، فقراى مسلمین است، که در راه خدا دچار تنگدستى شده‏ اند جلد 2 ص 621»لِلْفُقَراءِ الَّذینَ أُحْصِرُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم‏  (بقره 273)
  3. ظاهر شدن فساد در جامعه(علامه رحمه الله در المیزان با شاهد مثال آوردن آیات سوره روم و با تحلیل جامعه شناسی، یکی از پیامدهای عدم انفاق را دشمنی ها و جنبش های ناشی از اختلاف طبقاتی و ظهور فساد و فحشاء در جامعه می داند[2]) فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.... ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ » (سوره روم)
  4. تقویت روح ایمان و ایجاد آرامش در دل و جان ها و استوار کردن (ملکات عالى انسانى) در روح‏(تفسیر نمونه)[3]یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ...(بقره 265)
 

[1] ترجمه تفسیر المیزان، ج‏2، ص: 588

[2] ترجمه المیزان ج 2 ص 590

[3] تفسیر نمونه ج2 ص 326

امام و آقا:

مقام معظم رهبری مدّظلّه العالی

  1. این انفاقی که در اسلام هست، اعم از انفاق واجب -که مالیات نام دارد- و انفاقات مستحب است. انفاق واجب، یعنی آن چیزی که در تنظیم سیستم مالی شرکت میکند. اگر این انفاق کافی بود، انفاق مستحب، کمک به همسایه، صله‌ی رحم، کمک به ایتام و کمک به سائل دیگر چه بود؟ ما نمیتوانیم بگوییم که انفاق واجبمان را کردیم، مالیاتمان را دادیم، خمس و زکاتمان را هم دادیم، از این پول نمیخواهیم خرج کنیم؛ در حالی که میدانیم در جامعه فقر و کمبود هست؛ نخیر، این آدم پیش خدای متعال سعادتمند نیست؛ انفاقات استحبابی را هم برای ما قرار داده‌اند. مستحب است، یعنی آن حکم واجب را ندارد که من در هر موردی لزوماً این کار را بکنم؛ اما اگر کسی بالمرّة باب این مستحب را بر روی خودش ببندد، بلاشک خلاف اراده و خلاف اقتضای احکام الهی کار کرده است؛[1]

 

  1. "بحث مسئولیت عمومی به تناسب امکانات و به تناسب بهره‌مندی‌ها در مقابل نیازهای عمومی، در مقابل دفاع از کشور، دفاع از مرزها، دفاع از نوامیس، دفاع از نظام اسلامی و در مقابل بقیه‌ی تهاجمهائی که میشود. این یکی از وظایف و فرایضی است که بر دوش مردم هست."[2]

 

  1. البته انفاق فقط انفاق پول نیست، انفاق علم هم انفاق است، همان وقتی که بیکار هستید و می‌توانید کمک کنید به بی‌سوادی و نادانی، دانش‌تان را انفاق کنید و همین انفاق هم اتفاقا اول فایده‌اش به خودتان می‌رسد. یعنی پیش از اینکه دیگری از علم شما استفاده کند وقتی آن علم را تکرار می‌کنید استفاده‌اش به خود شما می‌رسد، یا انفاق وجاهت،وجاهت اجتماعی و آبروتان را انفاق کنید! یک‌جایی ممکن است آبروی شما به‌درد یک مسلمانی بخورد یا به‌درد یک مجموعه‌ی مسلمانانی بخورد آنرا انفاق کنید و انفاقات گوناگون"[3]

 

  1. «در حکومت حق، یک جای خالی برای کمک به سائل و محروم باقی می‌ماند؛ «و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم».(۱) شما (مسئولین کمیته امداد) بحمداللَّه بخش سازمانیِ این کار را به عهده گرفته‌اید.البته اگر بخواهید حقیقتاً این کار به سامان واقعی برسد، باید کاری کنید که در مردم جوشش انفاق به وجود بیاید. اگرچه بودجه‌ی دولت و کمک دولتی حتماً لازم است، و اگرچه همین کمکهای مراکزی مثل بنیاد مستضعفان و غیره لازم است - اینها پولهایی است که اصلاً برای همین کارهاست و باید صرف بشود - لیکن آن جوشش اصلی که مانع خشکیدنِ حتّی یک لحظه‌ی جریان خواهد بود، اینها نیست؛ این است که جیبهای مردم به صندوق شما راهی پیدا کند. [4]

 

  1. برای رفع فقر در جامعه، برای پر کردن خلأهای مالی در جامعه، برای شریک کردن همه‌ی آحاد مردم در اداره‌ی جامعه، بهترین راه و موفقترین وسائل، همان وسیله و راهی است که اسلام معین کرده. یعنی اینکه کسانی که تمکن دارند، به هر اندازه‌ای که تمکن دارند، به مخارج عمومی، به مصارف عمومی کمک کنند که یکی از آنها کمک به فقراست، اما منحصر در کمک به فقرا هم نیست...........البته در مقیاس جهانی هم بین کشورهای فقیر و غنی مسائلی از همین قبیل و حادتر از این وجود دارد [5]

 

  1. اصل قضیه دل‌کندن از آن چیزی است که شما آن را متعلق به خودتان می‌دانید و این کار بزرگ است، که در آیه‌ی شریفه قرآن می‌فرماید: «و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون» کسی که نگاه داشته شود از شح او رستگار است و مشکل دنیای امروز همین است [6]
 

[1]مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان کمیته امداد امام خمینی(ره) ۱۳۷۰/۱۲/۱۴

[2] مقام معظم رهبری خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران 24/7/1366

[3] مقام معظم رهبری در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره 24/7/1370

[4] مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان کمیته امداد امام خمینی(ره) 14/12/1370

[5] مقام معظم رهبری/خطبه نماز جمعه 29/8/66

[6] مقام معظم رهبری در جلسه هشتم تفسیر سوره بقره 24/7/1370

#داستان و شعر

1- انفاق امیرالمؤمنین علیه السلام

روایتی است که «تاریخ بلاذری» و کتاب «فضایل احمد» آن را نقل کرده‌اند و در انفاق امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است که: «کانت غلَّة علىٍّ اربعین الف دینار.» ظاهراً مربوط به دوران بیست و پنج ساله است که آن بزرگوار فراغت بیشتری داشت و به آباد کردن ملک و حفر چاه و از این قبیل امور میپرداخت. زمینهای زیادی را آن حضرت به دست خود آباد کرده بود. در یک روایت دارد: «بکدّ یَدِه و عرق‌جبینه.» چنین نبود که کارگر بگیرد و آنها حفر چاه کنند؛ نه. خودش کلنگ بر میداشت، با بازوی خودش چاه میکَند و زمین آباد میکرد و در آمد زیادی هم داشت.

باری؛ آن روایت میگوید: در یک سال، چهل هزار دینار در آمد ملکی آن حضرت بود که گندم و خرما و از این قبیل، کاشته و برداشته بود. چهل هزار دینار در آمدِ یک سال! «فجعلها صدقة»؛ تمام این چهل هزار دینار درآمدِ یک سال خود را صدقه داد!

حرف را در ذهن خودتان مرور کنید! امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، تمام در آمد سالش را صدقه داد! پول دیگری هم نداشت که خیال کنیم زندگی را از آن طریق خواهد گذراند.

دنباله روایت این است: «و انّه باع سیفه»؛ همان روز که درآمدِ خود را صدقه داد، به بازار رفت و شمشیرش را در معرض بیع گذاشت که بفروشد. گفتند: یا امیرالمؤمنین! شما امروز چهل هزار دینار وجه نقد یا جنس داشتی و صدقه دادی! یعنی حالا شمشیرت را میفروشی؟

فرمود - طبق این روایت - : «قال لوکان عندی عشاء مابعته.» اگر برای شام، غذا داشتم، شمشیرم را نمیفروختم![1]

 

2- انفاق بزغاله توسّط پیامبر صلّی الله علیه و آله

در زمان پیامبر اکرم(ص) بزغاله‌یی را خدمت ایشان آوردند و حضرت آن را ذبح کردند. فقرا و مستحقان نزد ایشان آمدند و طلب گوشت کردند. پیامبر(ص) مرتب از گوشت آن بزغاله‌یی که برای خودشان ذبح کرده بودند، می‌بریدند و به فقرا می‌دادند. نهایتا از تمام گوشتها، فقط کتف آن باقی ماند. چون دیگر کسی نبود، آن را به خانه‌ی خود بردند، تا بپزند و بخورند. یکی از همسران حضرت عرض کرد: یا رسول‌الله! همه‌ی بزغاله‌ی ما رفت و فقط همین کتفش برایمان ماند. پیامبر(ص) فرمودند: خیر، همه‌اش ماند و همین کتفش است که از دست ما خواهد رفت؛ چون این کتف را می‌خوریم و تمام می‌شود.اما آنهایی را که انفاق کرده‌ایم، برای ما می‌ماند. [2]

 

3-شأن نزول و انفقوا فی سبیل اللّه و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة

یعنی در راه خدا انفاق کنید و به دست خودتان، خودتان را در هلاکت نیندازید. که یک روایتی در بعضی از تفاسیر نقل کردند در ذیل این آیه که در یکی از جنگهای مسلمین با روم که ابوایوب انصاری صحابی پیغمبر اکرم هم در آن شرکت داشت، یکی از سربازان اسلام که مرد متهور و شجاعی بود، رفت به میدان و جنگید و در صفوف دشمن رخنه کرد تا اینکه رفت به قلب دشمن. عده‌ای که در این طرف او را نگاه میکردند، فریادشان بلند شد که: «سبحان اللّه القی بنفسه الی التّهلکة»؛ این شخص خودش را به هلاکت انداخت، یعنی اشاره‌ی به آیه‌ی قرآن که: «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة». حالا حساسیت یک مسلمان قرآن‌شناس را اینجا ببینید که چقدر زیاد است. ابوایوب انصاری در آنجا حاضر بود، دید اینها دارند در معنای «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة» اشتباه میکنند و فکر میکنند معنای اینکه نباید انسان خود را به دست خود در هلاکت بیندازد، این است که نباید به قلب لشگر دشمن بزند و دارند این جوان مسلمان شجاع را به خاطر شجاعتش محکوم میکنند؛ فریادش بلند شد، گفت ساکت باشید، این آیه درباره‌ی ما نازل شد. ما آنجا بودیم و میدانیم که این آیه برای چه نازل شد. ماجرا این بود که وقتی اسلام بعد از گذشت چند سالی بعد از هجرت یک عزتی پیدا کرد و یاوران اسلام زیاد شدند، ما که انصار بودیم با خودمان فکر کردیم که خب، روز اول مهاجرین محتاج به کمک ما بودند، ما آنها را کمک میکردیم و به مصارف جامعه‌ی اسلامی مدد میرساندیم. امروز دیگر خوب است ما یک قدری به خودمان برسیم، برویم سراغ کسب و کارمان و ترمیم خرابی‌هامان و تهیه‌ی لوازم زندگی به قدر یک زندگی مرفه و از جهاد در راه خدا و از انفاق در راه خدا غافل میشدیم. این آیه نازل شد، به ما گفت: «و انفقوا فی سبیل اللّه»؛ در راه خدا انفاق کنید، «و لا تلقوا بایدیکم الی التّهلکة»؛ خودتان در تهلکه نیندازید با این فکر غلط، با این تصوری که دیگر حالا ما کار خودمان را کردیم، خوب است یک قدری هم به خودمان بپردازیم و برسیم. «فتهلکة فی الاقامة فی المال و الولد»؛ ابوایوب انصاری گفت: تهلکه در این است که مسلمان پابند مال خود و زندگی خود و خانواده‌ی خود بشود و از تکلیف الهی که جهاد و انفاق هست، غافل بشود.[3]

 

[1] مقام معظّم رهبری- خطبه نماز جمعه-7/1/1371

[2] بیانات در مراسم بیعت مسئولان احداث مرقد امام خمینی(ره) 24/8/1368

 

[3] ( مقام معظم رهبری/ خطبه نماز جمعه 29/8/66) - ذکر داستان از ابی ایّوب انصاری در تفسیر روح البیان، ج 1 ص 309

#شعر_و_داستان

شعر خانوم ریحانه عظیم زادگان

 

در کیش ما وقتی برادر تنگ دست است،

دیگر برادر ها نمی خوابند آسان

....

ان‌الذین ینفقون فی سبیله

هم آبرو، هم مال و مکنت را و هم جان

 

پل میزند رنگین کمان از دستهاشان

تا سفره‌ی چشم انتظار خالی از نان

 ....

حالا خدا دارد صدایت می‌کند، هان!

بیدارشو... کاری بکن... برخیز، انسان "

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی