نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 23 (سنت الهی پیروزی سپاه حق)

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۰۲:۴۲ ب.ظ

سوره مبارکه صافات/ 171 - 173

 

وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلینَ (171)

إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ (172)

وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ (173)

۹۸/۱۲/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j23

نظرات  (۱۰)

روند بحث:

1)مرور سریع سوره(به نظر اگر بخواهیم چند هدف برای سوره بشماریم از اولین آنها این مطلب است که تثبیت کند جبهه ی حق را یاری میکنیم و پیروز میگردانیم، در ابتدا این هدف اعلام نمیشود تا مستمع خودش در مسیر شنیدن روند سوره به همین نتیجه برسد)

2)دفع دخل مقدر:خدا با کسی قرابت ندارد، شرط امداد در مسیر بودن است. به اسم نیست به رسم است

3)قانون کلی: وَ إِنَّ جُندَنَا لهُمُ الْغَالِبُونَ(173)(در انتها وقتی که با ذکر پیامبران مختلف مشخص شد، که غلبه با جبهه ی حق است، قانون کلی و توضیح پیرامون اون داده میشه)

4)از قدرت پوشالی دشمن نباید ترسید

روند سوره:

سوره با رفت و برگشت با تردید کنندگان در کتاب و کلام حق شروع میشود، پس از بیان عاقبت اخروی آنها، برای عبرت گرفتن شان سرگذشت انبیاء سابق و قومی که در مقابل آنها قرار گرفتند را بیان میفرماید

وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثرَُ الْأَوَّلِینَ(71)

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ(72)

فَانظُرْ کَیْفَ کاَنَ عَقِبَةُ الْمُنذَرِینَ(73)

 

بیان سرگذشت انبیاء سابق:نوح علی نبینا و آله وعلیه السلام:

وَ نجَّیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ(76)

ثمَ أَغْرَقْنَا الاْخَرِینَ(82)

ابراهیم علی نبینا و آله وعلیه السلام:

اشاره به ماجرای آتش انداختن ایشان(که البته ایشان غالب بر آنها شد) قَالُواْ ابْنُواْ لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فىِ الجَحِیمِ(97)

در سوره ی مبارکه ی انبیا کامل تر این مطلب بیان شده است: قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ انصُرُواْ ءَالِهَتَکُمْ إِن کُنتُمْ فَعِلِینَ(68)قُلْنَا یَنَارُ کُونىِ بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلىَ إِبْرَاهِیمَ(69)وَ أَرَادُواْ بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَهُمُ الْأَخْسرِینَ(70)

#ذکر یک نکته،با خفت مردن مستکبرین

خوب است اشاره شود که مستکبرینی که در جلوی جبهه ی حق ایستادگی میکردند از بین رفتند، با خفت هم از بین رفتند

عاقبت نمرود:

#روایت، بحار:

18- ج، الإحتجاج قَالَ الصَّادِقُ ع‏ فِی حِکْمَةِ خَلْقِ الْأَشْیَاءِ فَأَمَّا الْبَعُوضُ وَ الْبَقُّ فَبَعْضُ سَبَبِهِ أَنَّهُ جُعِلَ أَرْزَاقَ الطَّیْرِ وَ أَهَانَ بِهَا جَبَّاراً تَمَرَّدَ عَلَى اللَّهِ وَ تَجَبَّرَ وَ أَنْکَرَ رُبُوبِیَّتَهُ فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَضْعَفَ خَلْقِهِ لِیُرِیَهُ قُدْرَتَهُ وَ عَظَمَتَهُ وَ هِیَ الْبَعُوضُ فَدَخَلَتْ فِی مَنْخِرِهِ حَتَّى وَصَلَتْ إِلَى دِمَاغِهِ فَقَتَلَتْه‏

به نقل از سایت "حوزه":

شکست عظیم نمرود و پایان عمر او

نمرود که با دیدن صحنه گلستان شدن آتش، در برابر قوم خود شکست خورده بود،

[99]

تصمیم گرفت با خدای ابراهیم، جنگ نماید، به همین خاطر برجی بلند ساخت تا به بالای آن برود و به آسمان نزدیک شده و با خداوند مبارزه نماید ولی خداوند با طوفانی عظیم، برج او را درهم ریخت.

نمرود تصمیم گرفت راه دیگری را برای مبارزه انتخاب کند، لذا تصمیم گرفت با چهار پرنده، و اطاقی که به آنها وصل کرده بود خود را به آسمان نزدیک کند و با خداوند بجنگد. گویند آنقدر بالا رفته بود که زمین را همچون دایره می دید، ولی از ترس ارتفاع به زمین بازگشت و دوباره شکست خورد.

قرآن در سوره نمل آیه 27 می فرماید:

«پیشینیان (همانند بت پرستان سرکش) مکرها و نیرنگها نمودند، ولی خداوند پایه های ساختمانشان را منهدم کرد و سقف آن را به رویشان ویران ساخت».

با شکست نمرود، بر شخصیت ابراهیم افزوده شد و بیش از بیش در دلها جای گرفت. نمرود روز به روز بر غرور خود می افزود، او به جای شکرگزاری از خداوند تعالی، همیشه ناسپاس بود و همچنان به فساد و زورگویی خود ادامه داد، بالاخره خداوند با لشکر عظیم خود که پشه های کوچک بودند به جنگ نمرود و لشکر او رفت و تمامی نمرودیان را از میان برداشت. نمرود به کاخ خود فرار کرد ولی خداوند پشه ای را مأمور کرد تا وارد مغز او شد و هر روز او را عذاب می داد، گویند برای آرام کردن سردردهای نمرود با پتک به سر او می زدند تا پشه برای چند لحظه آرام گیرد و سردرد نمرود خوب شود.

این روال چهل سال ادامه پیدا کرد و سرانجام با این وضع نکبت بار بدون ایمان به خداوند از دنیا رفت.(1)

قرآن با تعبیر جالبی به این مطلب اشاره می کند و می فرماید؛

«نمرود و نمرودیان با مکر و نیرنگ و نقشه های گوناگون خواستند ابراهیم را شکست دهند، ولی ما پشتیبان ابراهیم بودیم و دشمنان او را جزء شکست خوردگان و زیانکاران قرار دادیم.»(2)

[100]1 - اقتباس از حیوة القلوب مجلسی، ج 1؛ مجمع البیان، ج 2، ص 635.2- - انبیاء، 70.

مرگ حسنی مبارک، معمر قذافی(مردم احتمالا عکس عبرت آموز قذافی در لحظات مرگش و به یاد دارن، در حالی که هنگام فرار کرفتنش و سر و صورتش زخمی بود و با خفت کشتنش)، علی عبدالل صالح هم همین طور، صدام، مرگ رضا شاه،

مرگ محمدرضا شاه

به نقل از سایت جوان آنلاین:

... با این اوصاف، شاه بیشتر از چند هفته در مکزیک دوام نیاورد و مرتب با هنری کیسینجر و اردشیر زاهدی در امریکا در تماس بود تا موافقت دولت امریکا را برای سفر به امریکا کسب کند، بالاخره کارتر راضی شد تا صرفاً تحت عنوان تحقیرآمیز ملاحظات انسانی، شاه را در امریکا بپذیرد.


شاه و فرح و همراهانشان در فرودگاه دورافتاده فورت لادردیل در امریکا فرود آمدند، اما هیچ کس انتظار آن‌ها را نمی‌کشید مگر کارشناس اداره بازرسی مواد کشاورزی امریکا که با بازرسی دقیق وسایل و اثاثیه خانواده سلطنتی می‌خواست مطمئن شود که آن‌ها برخلاف قوانین قرنطینه، از مکزیک با خود گل و گیاه یا تخم سبزیجات و میوه به امریکا وارد نکرده‌اند! مادر فرح به یاد می‌آورد که شاه از این بی‌اعتنایی امریکایی‌ها بسیار عصبانی شد و گفته بود: ببینید روزگار با ما چه کرد! در همین خاک امریکا ترومن و جان اف. کندی و کارتر به استقبال من می‌آمدند و فرش قرمز جلوی پایم پهن می‌کردند! اردشیر زاهدی نیز به یاد می‌آورد که در همین ایام، فرح در مورد شاه می‌گفت: «محمدرضا توان عقلی و فکری خود را از دست داده است.»...

بعد هم که با اون خفت در تنهایی و عزلت مرد

اونها اون طور مردند در حالیکه عکس اون اتفاق برای جبهه ی حق میفته:

وَ تَرَکْنَا عَلَیْهِ فىِ الاْخِرِینَ(108) سَلَامٌ عَلىَ إِبْرَاهِیمَ(109)

مقایسه با رحلت امام خمینی ره ، حاج قاسم و ابو مهدی

ادامه ی سوره

حضرت موسی و هارون علی نبینا و آله و علیهما السلام:

وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلىَ‏ مُوسىَ‏ وَ هَرُونَ(114)

وَ نجَیْنَاهُمَا وَ قَوْمَهُمَا مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ(115)

وَ نَصَرْنَهُمْ فَکاَنُواْ هُمُ الْغَلِبِینَ(116)

اینجا به عاقبت فرعون اشاره نمیشود و فقط غلبه ی بنی اسرائیل ذکر شده، ولی در آیه ی 50 سوره ی مبارکه بقره این طور آمده است: وَ إِذْ فَرَقْنَا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَیْنَاکُمْ وَ أَغْرَقْنَا ءَالَ فِرْعَوْنَ وَ أَنتُمْ تَنظُرُونَ(50)

حضرت لوط علی نبینا و آله و علیه السلام:

وَ إِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِینَ(133)

إِذْ نجَیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ(134)

إِلَّا عجُوزًا فىِ الْغَبرِینَ(135)

در مورد حضرت لوط نیز به عاقبت جبهه ی باطل اشاره نمیشود، به نظر میرسد سوره بیشتر حیث غلبه ی جبهه ی حق را هدف قرار داده، (هر چند ملازمه ی این مطلب مشخص است) ولی از آنجا که هدف فعلی بیان سوره نیست بلکه تبیین قاعده ی کلی غلبه ی جبهه ی حق است خوب است به سرنوشت جبهه ی باطل هم اشاره شود.

در سوره ی مبارکه ی شعرا مطلب کامل تر آمده است.

فَنَجَّیْنَاهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِینَ(170)إِلَّا عَجُوزًا فىِ الْغَابرِینَ(171)

ثمَ دَمَّرْنَا الاْخَرِینَ(172)وَ أَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَرًا  فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنذَرِینَ(173)

 

حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام:

وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ(139)

...

فَالْتَقَمَهُ الحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ(142)فَلَوْ لَا أَنَّهُ کاَنَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ(143)لَلَبِثَ فىِ بَطْنِهِ إِلىَ‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ(144)

#دفع یک شبهه

ذیل آیات مربوط به حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام مناسب است یک دفع دخل مقدر انجام شود: حرکت های حقی را در طول تاریخ میبینیم که شکست خورده اند. چگونه این مطلب توجیه میشود؟

اولا) این شکست ظاهری و زود گذر است. ممکن است چند صباحی به ظاهر باطل پیروز گردد و انسان احساس کند جبهه ی باطل به هدفش رسید، اما گذر ایام باعث میشود نور حق جلوه گر گردد، که این همان هدف حرکت جبهه ی حق است که به معنی پیروزی جبهه ی حق است بعد از گذر ایام.

ممکن است شخصیتی نورانی مثل شهید صدر با آن توصیفی که وارد شده است به دست صدام شهید شود ولی چه چیز هم اکنون مانده است؟ راه شهید صدر یا صدام؟ کدام به هدف خود رسیدند؟ او میخواست حق را جلوه گر کند که این کار را کرد و به هدفش رسید اما صدام ملعون هم به هدفش رسید؟ شخصی را میتوان گفت که پیروز شده که به هدفش برسد.

#بیانات آقا: ... یکی از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامه‌ای نوشته است که اگر فرض کنیم - به فرض محال - همه‌ی کارهایی که نبیّ‌مکرّم اسلام صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام می‌گرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضی بود؟ آیا می‌گفت که چون به نام دیگری است، نخواهم کرد؟ آیا این‌گونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسی انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است...

مثل جریان کربلا

آیه ی 17 سوره ی مبارکه رعد: أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةُ  بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا  وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فىِ النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ  کَذَالِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ  فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً  وَ أَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فىِ الْأَرْضِ  کَذَالِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ(17)

مدت زمان اندکی ممکن است کف مشاهده شود ولی میرود و آن چه حق است و حقانیت دارد میماند. که ان الباطل کان زهوقا

دوما) باید دانست که در این موارد دلیل همان شکسیت ظاهری اولیه هم ، عدم همراهی شایسته با حق بوده است.

خداوند با هیچ قومی قرابت و خویشاوندی ندارد اگر قومی از حرکت رو به جلوی خود برگردند آن حمایت ها و نصرت ها برداشته خواهد شد.

بنی اسرائیل یک مرتبه عصیان میکنند و پس از آن توبه میکنند و به پیروزی میرسند به ایشان دستور استواری بر حق داده میشود، این مطلب را در سوره ی مبارکه ی اسراء این طور میخوانیم:

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکمُ‏ْ  وَ إِنْ أَسَأْتمُ‏ْ فَلَهَا  فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاَْخِرَةِ لِیَسُُواْ وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبرُِّواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا(7)

عَسىَ‏ رَبُّکمُ‏ْ أَن یَرْحَمَکمُ‏ْ  وَ إِنْ عُدتمْ عُدْنَا...

اگر شما برگردید ما هم برمیگردیم. این مطلب بسیار حائز اهمیت است که در آیه به ورود و تخریب مسجد الاقصی اشاره شده است، بدون هیچ تعارفی. اگر جبهه ی حق کوتاهی کند خدای متعال با هیچ کسی و طایفه ای مماشات نخواهد کرد. حتی اگر آن شخص فرستاده ی خودش باشد. در ادامه ی سوره ی مبارکه صافّات به ماجرای حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام اشاره میشود که به واسطه ی فعلی که از او سر زد، و در آن اِستوا از ایشان نباید سر میزد به عقوبت این فعل اشاره میشود:

فَالْتَقَمَهُ الحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ(142)فَلَوْ لَا أَنَّهُ کاَنَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ(143)لَلَبِثَ فىِ بَطْنِهِ إِلىَ‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ(144)

 

 

سپس در مورد ایشان بر خلاف انبیا سابق که فقط به بحث غلبه ی آنها اشاره شده بود اشاره به این مطلب میشود که قوم حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام تا مدت ها از تمتع برخوردار بودند :(همه ی اقوام ایمان نیاوردند آن طور شدند، قوم ایشان ایمان آورد و از تمتع برخوردار شد)

وَ أَرْسَلْنَهُ إِلىَ‏ مِاْئَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ(147)

فَامَنُواْ فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلىَ‏ حِینٍ(148)

وقتی قوم در مسیر قرار بگیرند بر عکس حالتی که عذاب قوم را در بر میگرفت آنها را در بر میگیرد

 قانون کلی

و در انتها بعد از بیان سرگذشت قوم های سابق، قانون کلی  را بیان میفرماید:

وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ(171)

إِنهُّمْ لهُمُ الْمَنصُورُونَ(172)

وَ إِنَّ جُندَنَا لهُمُ الْغَالِبُونَ(173)

این قانون کلی توسط آیات بسیار دیگری تایید و تثبیت میشود:

#آیه:

در سوره ی مبارکه ی مائده هم شبیه به این مضمون آمده است:

وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ(56)

إِن یَنصرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ  وَ إِن یخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِى یَنصرُکُم مِّن بَعْدِهِ  وَ عَلىَ اللَّهِ فَلْیَتَوَکلَ‏ِ الْمُؤْمِنُونَ(160)(سوره ی  مبارکه آل عمران)

در سوره ی مبارکه هود نیز تقریبا با همین سیر به این قانون و وعده ی الهی اشاره شده است.

بعد از ذکر ماجرای حضرت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام و عذاب اهل کفر و استیلای ایشان میفرماید:

تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ  مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَ لَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَاذَا  فَاصْبرْ  إِنَّ الْعَقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ(49)

در سوره ی مبارکه ی اعراف نیز داریم:

قَالَ مُوسىَ‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُواْ بِاللَّهِ وَ اصْبرُواْ  إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ  وَ الْعَقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ(128)

راه حل صبر و استقامت است، ما اگر جندالله باشیم حقیقتا، در عمل نه در زبان، اگر حزب الله باشیم، اگر عباد الله باشیم قطعا قطعا قطعا نصرت غلبه خواهد آمد. باید صبر و استقامت کرد و از قدرت پوشالی باطل بیم نداشت

قدرت باطل ظاهری است، پشتوانه ندارد

از یال و کوپال باطل نباید هراسید، در همان زمان که آنها فکر میکنند پیروزند، نصرت و غلبه نصیب جبهه ی حق خواهد شد:

در رویارویی بین موسی و فرعون تصویر این طور نبوده که از قبل مشخص بوده باشد که پیروزی از آن موسی علی نبینا و آله و علیه السلام است. حتی تصویر صحنه ی نبرد، نبرد بین دو گروه دارای قدرت یکسان نیست که قرار است در مقابل هم قرار بگیرند. بلکه یک طرف فرعون و اعوان و انصار پادشاهی اش بوده اند که با همه ی قدرت و شوکت ظاهر شده بودند. در طرف دیگر مستضعفین جامعه. یک طرف جلال و شکوه و ساز و برگ، یک طرف فرد ساده پوشی به همراه برادرش و عده ای از ضعفای جامعه. و در ابتدای رویارویی دست برتر از آن آنها بود، تعبیر قرآن از کار آنها سحر عظیم است: قَالَ أَلْقُواْ  فَلَمَّا أَلْقَوْاْ سَحَرُواْ أَعْینُ‏َ النَّاسِ وَ اسْترْهَبُوهُمْ وَ جَاءُو بِسِحْرٍ عَظِیمٍ(116)(سوره ی مبارکه اعراف)

در این حال تصور آنها این بود که غلبه از آن آنها خواهد بود

فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِیَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44)(سوره مبارکه شعرا)

در همین حال است که باید دانست، این موارد در درستگاه محاسباتی عالمی که خدا خلق کرده است به گونه ی دیگری است:

سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَ نجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَنًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا  بَِایَاتِنَا أَنتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَلِبُونَ(35)(سوره ی مبارکه قصص)

همین مطلب در مورد جنگ بدر نیز آمده است، آنها گمان میکردند غلبه از آن آنهاست:

وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاس(سوره مبارکه انفال)

که در آیات بعدی اشاره به شباهت آنها به آل فرعون نیز مینماید: کَدَأْبِ ءَالِ فِرْعَوْنَ  وَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم...(سوره مبارکه انفال)

 در حالی که در همین زمان نصرت الهی نازل شد و جنگ مغلوبه شد:

وَ لَقَدْ نَصرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّةٌ  فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(123)

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَن یَکْفِیَکُمْ أَن یُمِدَّکُمْ رَبُّکُم بِثَلَاثَةِ ءَالَافٍ مِّنَ الْمَلَئکَةِ مُنزَلِینَ(124)

و کم من نظیرٍ در همین تاریخ چند ساله ی خودمون:

عملیات طبس و طوفان شن

خاطرات مکرر در مکرر دفاع مقدس خیلی زیاده ولی خوبه به عنوان نمونه یه خاطره ذکر بشه(این خاطراه رو خودم از آقای به طلب (قاری، معلم قرآن ما بودن در راهنمایی) شنیدم: تو یکی از عملیات ها میخواستیم تو شب عملیات و شروع کنیم چند تا مشکل داشتیم: مهتاب بود و کاملا روشن بود. نگهبان های زیادی در مقابلمون بودن. زمین بین ما و مقر دشمن رمل بود و خیلی سخت میشد توش حرکت کرد. دفعتا ابر اومد و بارون گرفت. مهتاب از بین رفت، نگهبان ها کم شدن، و زمین رمل سفت شد و ما حمله  کردیم)

البته این موارد همین الان هم هستن فقط باید حرکت از ما باشه. آ.قاسمیان به نقل از مدیر شرکتی که اون سامانه ی پدافند و کار کرده بودن یکی دو جا گفتن(نقل به مضمون): که خودشون هم تعجب کردن چه طوری با یه شلیک به پهباد اثابت کرد، معمولش این بود که چند تا شلیک بشه و یکی بخوره. انگار یکی نوک موشک و گرفت و زد به پهباد.(باید باور کرد که قدرت باطل پوشالی ه، اگه ما در جایگاهی که باید ثابت قدم بایستیم، در برابر ایمان هیچ آهن و باروتی کار ساز نخواهد بود همونطور که در همون قضیه ترامپ تشکر کرد!!!! یا در قضیه ی گرفتن کشتی انگلیسی، ناو انگلیسی هیچ کاری نکرد و بعدش کشتی ما آزاد شد. اما اگه ما ترسیدیم و کوتاه اومدیم اونا شجاع تر میشن و قطعا جلو تر میان. دیگه اینجا زبون بسته ست که بخوایم بگیم اونا عماد مغنیه و جهاد مغنیه و شاطری و ... زدن، وقتی دیدن خبری نشد، حاج قاسم و زدن، حالا که دیدن خبری نشد...)

حرکت و نصرت و غلبه رو نباید محدود به ایران کنیم در اذهان: حمله ی آمریکا به عراق باعث شد پای جبهه ی حق در عراق هم گسترده شود

حمله اسرائیل به لبنان باعث تقویت بنیان مرصوص حزب الله شد

ظهور داعش همه ی جببه ی مقاومت در منطقه رو با هم متحد کرد.

حمله ی عربستان به یمن باعث قدرت حزب الله شد(جمله ی بسیار زیبای حوثی خطاب به بن سلمان تاثیر به سزایی دارد در اینکه مخاطب متوجه بشود دستگاه محاسباتی خدا شکل دیگری ست،:   وقتی دریا با توست، جو با توست، خشکی با توست، نفت با توست، پول با توست، مزدوران با تو هستند، اِمریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و اتحاد کشورهای عربی با تو هستند، اما پیروز نمی‌شوی، یقین بدان که خدا با تو نیست...)

 

و کلام نهایی: وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ(105)(سوره مبارکه انبیا)

من مطلب پیوست با کرونا رو تازه دیدم. 

اونجایی که داستان نمرود گفته میشه یه روایتی آورده شده: ... فَسَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَضْعَفَ خَلْقِهِ لِیُرِیَهُ قُدْرَتَهُ ...

میشه اینجا اشاره کرد، علاوه بر زحماتی که برای ما داشت و خیلی ناراحتیم. از اون طرف هم درس بود، از این جهت که ما به خودمون بیایم که چقدر ضعیفیم، دانش پزشکی با همه ی قدرت و پیشرفتی که کرده(و ما ممنونش هستیم) چه قدر در برابر قدرت خدا ضعیف ه، کمپانی های بزرگ اقتصادی چقدر ضعیف هستند. موجودی که حتی با چشم هم دیده نمی شود همه ی این قدرت ها را به چالش کشید.

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی