نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 28

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۵ ق.ظ

سوره حشر بنی نضیر و آیات مقابله با یهود در ابتدای سوره حشر
آیه 9 همدلی و ایثار مردم مدینه
آیه 14 قلوبهم شتی
فضای نفاق در سوره حدید و منافقون

۹۸/۰۳/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j28

نظرات  (۲۲)

کلیت داستان از ترجمه ی فیض الاسلام:

در تفسیر علىّ ابن ابراهیم قمىّ «رضى اللَّه» است: قبیله‏هایى از یهود بنى نضیر و بنى قریظه و بنى قینقاع «که در اطراف مدینه جاى داشتند» با پیغمبر اکرم تا هنگام معیّنى عهد و پیمان بسته بودند، و بنى نضیر نقض عهد کرده و پیمان را شکستند، چون کسى از اصحاب پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله دو کس را ناگهان کشته بود، و حضرت براى دیه و خونبهاى آن دو کس نزد کعب ابن اشرف که از اشراف و بزرگان بنى نضیر بود رفته خواست از او وام گیرد، کعب چون حضرت را دید از راه مکر و حیله گفت: مرحبا یا ابا القاسم و اهلا «اى ابو القاسم بجاى خود رسیدى آسوده و خوش باش» و همان دم برخاست گوئیا میخواهد براى آن بزرگوار طعام و خوراک آماده سازد، و در باطن و نهان میخواست رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را بکشد، و باصحاب و یاران خود ملحق شده و بپیوندد، آن گاه جبرئیل فرود آمده آن حضرت را از مکر او آگاه ساخت، حضرت بمدینه بازگشت و بمحمّد ابن مسلمه انصارى «که برادر رضاعى کعب بود» فرمود: نزد بنى نضیر برو و آنان را آگاه ساز به اینکه خداى تعالى مرا از مکر و حیله شما آگاه گردانید، یا از شهرهاى ما بیرون روید یا آماده جنگ باشید، ایشان گفتند: ما از شهرهاى شما بیرون میرویم، عبد اللَّه ابن ابىّ کسى را نزد ایشان فرستاد که بیرون نروید و ایستادگى داشته باشید با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله جنگ را آشکار سازید، من با قوم و گروه و هم سوگندهاى خود شما را یارى میکنم، اگر بیرون رفتید با شما بیرون میآیم، و اگر جنگ کردید با همراهى شما جنگ میکنم، پس بنى نضیر ایستادگى نموده قلعه‏ها و پناهگاههاى خود را محکم و استوار کرده و آماده کارزار شدند، و کسى را نزد پیغمبر اکرم فرستادند که ما بیرون نمیرویم تو هر چه خواهى انجام ده، پس رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بپا ایستاده تکبیر «اللَّه اکبر» گفت، و اصحاب و یاران آن حضرت تکبیر گفتند، و بامیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: تو پیشرو لشگر باش، پس امیر المؤمنین علیه السّلام پرچم را گرفت و پیشرو لشگر شد، آن گاه پیغمبر اکرم و اصحاب آن حضرت بنى نضیر را محاصره نموده اطراف قلعه‏هاشان را گرفته نگذاشتند کسى آنان را کمک نماید، و چون پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله در جلوى خانه‏هاى ایشان آشکار میگشت خانه‏هایى که نزدیک خودشان بود پناهگاه مینمودند، و خانه‏هایى که نزدیک بحضرت بود خراب و ویران میکردند، و کسى که از ایشان خانه نیکویى داشت آن را ویران میساخت، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله بقطع و بریدن نخلستانشان فرمان داد، ایشان از این کار جزع و ناشکیبایى کرده گفتند: اى محمّد صلّى اللَّه علیه و آله خدا تو را بفساد و تباهکارى فرمان میدهد؟ اگر این نخلستان از آن تو است آن را بگیرید، و اگر از آن ما است آن را قطع ننمائید، پس از آن گفتند: اى محمّد صلّى اللَّه علیه و آله از شهرهاى تو بیرون میرویم، مال و دارایى ما را بما بده، حضرت فرمود: نمیدهیم، و لیکن هر کدام یک شتر بار برداشته بیرون روید، آنان آن را قبول نکرده و نپذیرفتند، و چند روزى ماندند پس از آن گفتند: بیرون میرویم و براى هر کدام از ما است یک بار شتر، حضرت فرمود: بیرون روید و کسى از شما نباید چیزى بار کند و اگر کسى را یافتیم که از مال و دارایى چیزى برداشته او را میکشیم، پس چیزى با خود برنداشته گروهى از اینان بسوى فدک و وادى القرى و گروهى بسوى شام رفتند، خداى تعالى از داستان ایشان خبر و آگهى داده میفرماید:)

البته در منابع دیگه در مورد علت شروع جنگ اختلاف نقل هایی وجود دارد

مطلب متفق موارد این است که علت شروع جنگ پیمان شکنی آنها بود.  پیام مهم:

پیمان شکنی دشمنان اسلام به ویژه یهود مطلب تازه ای نیست

اشاره به پیمان شکنی در برجام، نقض معاهده های بین المللی توسط رژیم اشغالگر قدس، نقض توافقات آتش بس و ...


دشمن در توهم امنیت داشتن توسط قدرت پوشالی ظاهری خود است

هُوَ الَّذِى أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الحَْشْرِ  مَا ظَنَنتُمْ أَن یخَرُجُواْ  وَ ظَنُّواْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَئهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یحَْتَسِبُوا

مثلا صهیونیست تصور میکردند سامانه ی دفاع موشکی گنبد آهنین از ایشان محافظت میکند در حالی که حتی در برابر موشک های ساده ی فلسطینی هم نتوانست از ایشان دفاع کند.

یا تصور اینکه موشک های اتمی ای که در اختیار دارند میتواند مانع از پیروزی جبهه حق بر ایشان باشد

فَأَتَئهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یحَْتَسِبُوا

در حالیکه در جنگ با دشمن همه چیز از معادلات روی زمین که قابل مشاهده ی ماست پیروی نمیکند، مواردی هست که ما قادر به فهم و تحلیل آن بدون وحی و تعلیم الهی از طریق پیامبر ص و ائمه ع نیستیم. و احتساب آن احتیاج به ایمان به غیب دارد. یعنی ایمان به چیزی که قابل مشاهده نیست

وَ قَذَفَ فىِ قُلُوبهِِمُ الرُّعْب

در حالیکه در همین حال هم در دلشان از ما وحشت دارند. به محض کوچکترین تحرکی پناهگاه های اسرائیلی پر میشود، فشار بر دولتشان آغاز میشود. از اقدامات خود عقب نشینی میکنند و ...

نمونه های ترس ایشان زیاد است، توقف ناو آمریکایی در دریای سرخ، ترس ملوانان آمریکایی و انگلیسی هنگام دستگیری و ترس سربازان اسرائیلی در مواجهه با حتی نوجوانان فلسطینی و ...

تفسیر نور:در قرآن بارها ترس در دل دشمن به عنوان یکی از امداد های الهی شمرده شده است از جمله قذف فی قلوبهم الرعب، سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب، سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب

در حدیث میخوانیم: سه لشکر برای یاری حضرت مهدی عج می آیند لشکری از فرشتگان لشکری از مومنان و ایجاد رعب و وجشت در دل دشمنان

ذَالِکَ بِأَنهَُّمْ شَاقُّواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ  وَ مَن یُشَاقّ‏ِ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ(4)

دو نکته از تفسیر نور: علت جنگ یهودی بودن ایشان نبود بلکه ستیزه جویی ایشان سبب آن بود.

نکته ی دیگر اینکه این ستیزه جویی کیفری سخت در پی دارد.

اشاره به هر سه مطلب، وعده های دروغ آنها، قدرت پوشالی و برخورد قاطع با آنها در یک بند از بیانیه گام دوم:
پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه‌حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

مَا قَطَعْتُم مِّن لِّینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائمَةً عَلىَ أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیُخْزِىَ الْفَاسِقِینَ(5)

نباید در مبارزه با کفر و نفاق گرفتار برخی فکرهای قالب بندی شده، شد. گاهی ممکن است مقداری از محیط زیست برای مبارزه با کفر خراب شود. اگر در چارچوب باشد ایرادی ندارد. محیط زیست و ما فیها برای این است که جبهه ی حق بتواند اهداف خود را تامین کند

وَ الَّذِینَ تَبَوَّءُو الدَّارَ وَ الْایمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یحُِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِْمْ وَ لَا یجَِدُونَ فىِ صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُواْ وَ یُؤْثِرُونَ عَلىَ أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کاَنَ بهِِمْ خَصَاصَةٌ  وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(9)

کلیت داستان از ترجمه ی فیض الاسلام:

از ابن عبّاس رسیده، پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله پس از گرفتن قلعه‏هاى بنى نضیر بانصار فرمود: اگر میخواهید خانه‏ها و داراییهاتان را براى مهاجرین تقسیم نمائید من هم غنیمت و سود جنگى را براى شما تقسیم میکنیم چنان که براى ایشان تقسیم مینمایم، و اگر میخواهید غنیمت براى اینان باشد، و خانه‏ها و داراییهاتان براى شما، انصار گفتند: ما خانه‏ها و دارائیهامان را براى آنان تقسیم میکنیم و در غنیمت با ایشان شرکت نمینمائیم، پس از آن این آیه فرود آمد

آیه در روایات آیه ی مورد توجهی ه و تعداد روایات در این مورد قابل توجهه

حدیث: غرر اصحاب

ٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلَاؤُکُمْ وَ مِنْ خَالِصِ الْإِیمَانِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ إِنَّ الْبَارَّ بِالْإِخْوَانِ لَیُحِبُّهُ الرَّحْمَنُ وَ فِی ذَلِکَ مَرْغَمَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرَانِ «2» وَ دُخُولُ الْجِنَانِ یَا جَمِیلُ أَخْبِرْ بِهَذَا غُرَرَ أَصْحَابِکَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ غُرَرُ أَصْحَابِی «3» قَالَ هُمُ الْبَارُّونَ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ-

ثُمَّ قَالَ یَا جَمِیلُ أَمَا إِنَّ صَاحِبَ الْکَثِیرِ یَهُونُ عَلَیْهِ ذَلِکَ وَقَدْ مَدَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ذَلِکَ صَاحِبَ الْقَلِیلِ فَقَالَ فِی کِتَابِهِ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏

حدیث: نیکی به مقدار نیست، درصد مهم ه(تو جامعه در گیر این فکر هستیم که خوش به حال پولدارها راحت خرج میکنن و میرن بهشت) کافی

ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ مِمَّا خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْمُؤْمِنَ أَنْ یُعَرِّفَهُ بِرَّ إِخْوَانِهِ وَ إِنْ قَلَّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِالْکَثْرَةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ- وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة

حدیث: میزان الحکمه

الإمامُ الصّادقُ علیه السلامـ فی صِفَةِ الکامِلینَ مِنَ المُؤمِنینَ ـ: هُمُ البَرَرَةُ بِالإِخوانِ فی حالِ الیُسرِ وَ العُسرِ ، المُؤثِرونَ عَلى أنفُسِهِم فی حالِ العُسرِ ، کَذلِکَ وَصَفَهُمُ اللّهُ فَقالَ«وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ، فازوا وَ اللّهِ و أفلَحوا.

حدیث:کافی

عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلَامُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ «1»: أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ؟

قَالَ: «جُهْدُ الْمُقِلِّ «2»، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «3»: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»؟ تَرى‏ هَاهُنَا فَضْلا

حدیث: کافی

 

ُ فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ فَقَالَ یَا أَبَانُ دَعْهُ لَا تَرِدْهُ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ فَلَمْ أَزَلْ أُرَدِّدُ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَبَانُ تُقَاسِمُهُ شَطْرَ مَالِکَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَیَّ فَرَأَى مَا دَخَلَنِی فَقَالَ یَا أَبَانُ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَکَرَ الْمُؤْثِرِینَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ أَمَّا إِذَا أَنْتَ قَاسَمْتَهُ فَلَمْ تُؤْثِرْهُ بَعْدُ إِنَّمَا أَنْتَ وَ هُوَ سَوَاءٌ إِنَّمَا تُؤْثِرُهُ إِذَا أَنْتَ أَعْطَیْتَهُ مِنَ النِّصْفِ الْآخَرِ.

اشاره به یک مشکل واقعی در جامعه:

گاها در صف بندی ها و اظهار نظر ها در مورد مجاهدین مطلب قومیت و ملیت مورد توجه عده ای قرار میگیرد. و عزیزانی از مجاهدین از کشورهای دیگر(به شکل خاص مجاهدین افغان، پاکستانی و عراقی) در رتبه ی پایین تر قرار میگیرند. این رتبه بندی یقینا قرآنی نیست.

ضمن اینکه باید اشاره بشود مهاجرین مجاهدی در کشور وجود دارند که با مشکلات قابل ملاحظه ای رو به رو هستند. عده ای از ایشان در جنگ تحمیلی همراه ما به مجاهده با رژیم بعث مشغول بودند و عده ای هم اکنون در مبارزه با تکفیری ها و دفاع از حریم اهل بیت. لکن در حال حاضر عده ای شان با مشکل اقامت مواجه اند، عده ای با مشکلات معیشتی، عده ای با مشکلات درمانی و ...

تعداد این افراد در خود شهر قم هم قابل ملاحظه است. حل این مشکلات اولا به عهده ی دولت است. در صورت کوتاهی دولت باید بدانیم که قطعا این وظیفه متوجه آحاد مومنین است

منافق

کلیت داستان: از ترجمه فیض الاسلام

گفته‏اند: در غزوه و جنگ بنى المصطلق میان انصار و قریش بر سر چاهى نزاع و زد و خورد روى داد، و چون عبد اللَّه ابن ابىّ از آن آگاه شد، خشمناک گردیده و روى بانصار کرد و گفت: این بر اثر کارهاى ناپسندیده شما است، چرا بایست قریش را بخانه‏هاتان فرود آورید و در راه ایشان جان و مال دهید تا امروز اینگونه زبون و پست شوید، پس از آن گفت: لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ «ى 8» و زید ابن ارقم پیغمبر اکرم را از گفتار او آگاه ساخت، حضرت درباره اینکه شاید عبد اللَّه ابن ابىّ این سخن را نگفته کوشش نمود، زید بر راستى گفتار خود قسم یاد کرد، پس آن بزرگوار هنگامى که هوا بسیار گرم بود، و براى کوچ کردن شایسته نبود، شقران غلام خویش را بکوچ کردن فرمان داد، عبد اللَّه ابن ابىّ نزد آن حضرت آمده سوگند یاد نمود که من این سخن نگفته‏ام، و گفت: گواهى میدهم که جز خدا معبود و پرستیده شده‏اى نیست و تو هر آینه رسول و فرستاده شده خدایى، پس از آن خزرجیان که عبد اللَّه ابن ابىّ رئیس و پیشواى آنان بود زید ابن ارقم را ملامت و سرزنش نموده دشنام دادند، و گفتند: تو بر سیّد و مهتر ما دروغ گفتى، زید ابن ارقم گفت: بار خدایا تو میدانى من بر عبد اللَّه ابن ابىّ دروغ نگفتم، خداى تعالى به پیغمبر اکرم خطاب نموده میفرماید: اى محمّد صلّى اللَّه علیه و آله)

آیه ی 1و2: إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشهَْدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ  وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشهَْدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ(1)

اتخََّذُواْ أَیْمَانهَُمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ

منافق دو روست در جلوی شما چیزی را با قسم و قاطعیت میگوید ولی آن را برای خود سپری قرار داده، تا به هدفش برسد. اگر سپر در جنگ فرد را از کشته شدن نجات میدهد اینجا هم سپر از کشته شدن منافق جلوگیری میکند، کشته شدن منافق به شناخته شدن است اگر منافق شناخته شود یعنی در معادلات بین حق و باطل از بین رفته و کاری از آن بر نمی آید. پس راه جلوگیری از رسیدن به هدف منافق این است که او ار بشناسیم.

یکی از دلایلی که علائم منافق در قرآن بیان شده به همین دلیل است.

اینجا میتوان مواردی از علائم منافق را بیان کرد.(مطلب سال گذشته ی آ.صفاریان)

ویژگى‏هاى منافق در قرآن‏(مطلب آ.صفاریان)

1. دروغ گویى: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ» «3»

2. بى‏هدف و سرگردان: «لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ» «4» نه با این گروه و نه با آن گروهند.

3. عدم درک عمیق: «لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَفْقَهُونَ» «5»

4. جمود و عدم‏انعطاف: «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ» «6»

5. نماز بى‏نشاط: «قامُوا کُسالى‏» «7» با کسالت به نماز مى‏ایستند.

6. تندگویى وتندخویى: «سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ» «8» زبان‏هاى تند وخشن را به شما مى‏گشایند.

7. سوگند دروغ: «اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً» سوگندهایشان را سپر توطئه‏هایشان قرار دادند.

8. انتقاد از رهبر معصوم: «یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ» «9» در تقسیم زکات، نیش مى‏زنند و تو را در تقسیم آن عادل نمى‏دانند.

9. تضعیف رزمندگان: «لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ» «1» مى‏گویند: هوا گرم است، به جبهه نروید.

10. ایجاد مرکز توطئه به نام مسجد: «وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً» «2» (در برابر مسجد پیامبر) مسجدى مى‏سازند تا (با توطئه‏هاى شوم خود) به مسلمانان ضرر بزنند.

11. پیمان شکنى: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا» «3» بعضى از آنان با خداوند پیمان بستند که اگر از فضلش به ما داد حتماً صدقه مى‏دهیم و از افراد صالح خواهیم بود، پس چون خداوند از فضلش به آنان عطا کرد، بخل ورزیدند و زکات مال خود را ندادند.

12. تحقیر مسلمانان: «أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ» آیا همچون سفیهان ایمان بیاوریم؟

13. محاصره اقتصادى مسلمانان: «لا تُنْفِقُوا عَلى‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا» به اطرافیان پیامبر چیزى ندهید تا از دور او پراکنده شوند.

14. فریب‏کارى و نیرنگ‏بازى: «یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ» «4» مى‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند، در حالى که جز خودشان را فریب نمى‏دهند.

15. بخل در انفاق: «لا یُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ کارِهُونَ» «5» جز با کراهت انفاق نمى‏کنند.

16. امر به زشتى‏ها و نهى از خوبى‏ها: «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ» «6»

17. فراراز جهاد: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا» «7» بازماندگان‏

(از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحالند و از اینکه به جهاد بروند، ناراحت.

18. شایعه پراکنى: «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ» «1» هرگاه خبرى از آرامش یا ترس را دریافت کنند، (قبل از تحقیق یا مصلحت‏سنجى) آن را پخش مى‏کنند.

ویژگی منافق در حدیث: میزان الحکمه(تعداد روایات زیاد بود، چند روایت انتخاب شده است)

رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :المُنافِقُ مَن إذا وَعَدَ أخلَفَ ، و إذا فَعَلَ أفشى ۷ ، و إذا قالَ کَذَبَ ، و إذا ائتُمِنَ خانَ ، و إذا رُزِقَ طاشَ ، و إذا مُنِعَ عاشَ۸

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :منافق کسى است که هرگاه وعده دهد خلف وعده کند، هرگاه کارى کند آن را فاش سازد (در بوق دَمَد)، هرگاه سخن بگوید دروغ گوید، هرگاه امانتى به او سپارند خیانت ورزد، هرگاه روزى داده شود سبکسرى کند و هرگاه روزى داده نشود (تنگ دست گردد) به غلّ و غش روى آورد.

لإمامُ زینُ العابدینَ علیه السلام :المُنافِقُ یَنهى و لا یَنتَهی ، و یأمُرُ بما لا یأتی ، إذا قامَ فی الصَّلاةِ اعتَرَضَ ، و إذا رَکَعَ رَبَضَ ، و إذا سَجَدَ نَقَرَ ، و إذا جَلَسَ شَغَرَ ، یُمسی و هَمُّهُ الطَّعامُ و هُو مُفطِرٌ ، و یُصبِحُ و هَمُّهُ النَّومُ و لَم یَسهَرْ ، إن حَدَّثَکَ کَذبَکَ ، و إن وَعَدَکَ أخلَفَکَ ، و إنِ ائتَمَنتَهُ خانَکَ ، و إن خالَفتَهُ اغتابَکَ(از امالی)

.امام زین العابدین علیه السلام :منافق نهى مى کند و خود نهى نمى پذیرد، به آنچه دستور مى دهد خودش عمل نمى کند، چون به نماز ایستد به چپ و راست مى نگرد، چون رکوع کند خود را به زمین اندازد، چون سجده کند [مانند پرندگان] منقار به زمین زند و چون بنشیند نیم خیز نشیند ۴ ، چون شب شود با اینکه روزه نداشته است همه اش به فکر خوردن غذاست و در روز با آنکه شب زنده دارى نکرده است، همّ و غمش خفتن است. اگر سخنى (حدیثى) به تو گوید، دروغ گوید و اگر به تو و عده اى دهد، خلف وعده کند و اگر به او اعتماد کنى و امانتى سپارى به تو خیانت کند و اگر با او مخالفت کنى، پشت سرت بدگویى کند.

عنه علیه السلام :المُنافِقُ إذا نَظَرَ لَها ، و إذا سَکَتَ سَها ، و إذا تَکَلَّمَ لَغا ، و إذا استَغنى طَغا ، و إذا أصابَتهُ شِدَّةٌ ضَغا ، فهُو قَریبُ السُّخطِ بَعیدُ الرِّضا ، یُسخِطُهُ علَى اللّهِ الیَسیرُ ، و لا یُرضیهِ الکثیرُ ، یَنوی کثیرا مِن الشَّرِّ و یَعمَلُ بطائفَةٍ مِنهُ ، و یَتَلَهَّفُ على ما فاتَهُ مِن الشَّرِّ کیفَ لَم یَعمَلْ بهِ !(از تحف العقول)

.امام على علیه السلام :منافق هرگاه نگاه مى کند براى سرگرمى است، هرگاه سکوت مى کند همراه غفلت است، وقتى سخن مى گوید بیهوده گویى مى کند، هرگاه بى نیاز شود طغیان مى کند، وقتى گرفتارى به او رسد داد و فریاد راه مى اندازد، زود ناراحت مى شود و دیر خشنود مى گردد، از اندکِ خدا ناخشنود مى شود و بسیارش هم او را خشنود نمى سازد، شرّ بسیار در سر مى پروراند و مقدارى از آنها را به کار مى بندد و افسوس مى خورد که چرا فلان کار بد را انجام نداده است.

رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :مَن خالَفَت سَریرَتُهُ عَلانِیَتَهُ فهُو مُنافِقٌ کائنا مَن کانَ۱

۲۰۶۲۲.عنه صلى الله علیه و آله :ما زادَ خُشوعُ الجَسَدِ على ما فی القَلبِ فهُو عِندَنا نِفاقٌ

دلیل دیگر بیان ویژگی های منافق

یکی از دلائل بیان علائم نفاق برای شناسایی منافق است، یکی هم میتواند این باشد که انسان به خودش نگاه کند ببیند کدام یک از این صفات را دارد. چرا که نفاق یک مسئله ی تشکیکی و درجه دار است ممکن است اعلی درجه ی نفاق در من نباشد ولی ممکن است مقداری از نفاق در وجود من باشد که لازم است با آن مقابله کنم تا ضعیف است

حدیث، میزان الحکمه از کنزالعمال:

.رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :إنّ النِّفاقَ یَبدو لُمظَةً سَوداءَ ، فکُلّما ازدادَ النِّفاقُ عِظَما ازدادَ ذلکَ السَّوادُ ، فإذا استَکمَلَ النِّفاقُ اسوَدَّ القَلبُ

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :نفاق ابتدا به صورت نقطه اى سیاه [بر دل ]ظاهر مى شود و هرچه نفاق بیشتر شود آن نقطه بزرگتر مى گردد و چون نفاق به مرحله کمال رسید، دل به کلّى سیاه مى شود.

عنه صلى الله علیه و آله :أربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ فهُو مُنافِقٌ ، و إن کانَت فیهِ واحِدَةٌ مِنهُنَّ کانَت فیهِ خَصلَةٌ مِن النِّفاقِ حتّى یَدَعَها : مَن إذا حَدَّثَ کَذَبَ ، و إذا وَعَدَ أخلَفَ ، و إذا عاهَدَ غَدَرَ ، و إذا خاصَمَ فَجَرَ۱

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :چهار خصلت است که در هر که باشند منافق است و اگر یکى از آنها در او باشد یک خصلت نفاق در او وجود دارد تا اینکه آن را رها کند : کسى که هرگاه سخن گوید دروغ گوید و هرگاه وعده دهد خُلفِ وعده کند و هرگاه پیمان بندد پیمان شکنى کند و هرگاه ستیزه کند از حق تجاوز نماید.

علت نفاق

آیه ی 3: ذَالِکَ بِأَنهَُّمْ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ فَطُبِعَ عَلىَ‏ قُلُوبهِمْ فَهُمْ لَا یَفْقَهُونَ(3)

اگر کسی زمانی در جبهه ی حق بوده و ایمان داشته اما پس از زمانی به دلائلی پشت کند به ایمان خودش این فرد دیگر قلبش مهر میخورد و حقیقتا دیگر حقایق را نمیفهمد

اگر میبینیم کسانی هم اکنون در جمهوری اسلامی طوری صحبت میکنند کانّ یک دیپلمات غربی دارد حرف میزند در حالی که در سالیان قبل از مومنین و بلکه از مسئولین جبهه ی حق بوده، تعجب ندارد. این فرد واقعا دیگر حقایق را وارونه میبند و آنچه میبیند را گزارش میکند ولی حقیقت آن است که نمیفهمد. در زمان حضرات ع هم بودند کسانی که زمانی با رسول خدا بودند ولی در زمان امیرالمونین با دست و زبان به مخالفت ایشان پرداختند. حتی در ابتدا یار امیرالمونین ع بودند ولی پس از مدتی سر از سپاه معاویه در آوردند.

علت این کفر پس از ایمان در کلام رهبری
دشمن و آفت دوم، آفتِ «اضمحلال درونی» است. یعنی در درون نظام، که این مال غریبه‌ها نیست؛ این مالِ خودیهاست. خودیها ممکن است در یک نظام، بر اثر خستگی، بر اثر اشتباه در فهم راه درست، بر اثر مغلوب احساسات نفسانی شدن و بر اثر نگاه کردن به جلوه‌های مادّی و بزرگ انگاشتن آنها، ناگهان در درون، دچار آفت‌زدگی شوند. این، البته خطرش بیشتر از خطر اوّلی است. این دو نوع دشمن - آفت برونی و آفت درونی - برای هر نظامی، برای هر تشکیلاتی و برای هر پدیده‌ای وجود دارد. اسلام برای مقابله با هر دو آفت، علاج، معیّن کرده و جهاد را گذاشته است. جهاد، مخصوص دشمنان خارجی نیست. «جاهدالکفّارو المنافقین(۲).» منافق، خودش را در درون نظام قرار میدهد. لذا با همه اینها باید جهاد کرد. جهاد، برای دشمنی است که میخواهد از روی بیاعتقادی و دشمنی با نظام، به آن هجوم بیاورد.

 بیشتر بودن خطر منافق برای جبهه ی حق در کلام امام خمینی

#امام خمینی
در زمان رسول اللَّه هم آن گرفتاریى که اسلام براى منافقین داشت و از دست منافقین داشت، از دست کفار نداشت. کفار ایستاده بودند در مقابل هم و جنگ هم مى‏کردند و تو سر هم مى‏زدند و پیش مى‏بردند و یا عقب مى‏نشستند. لکن با منافقین چه بکنند؟ منافقى که آمده و مى‏گوید من براى اسلام هستم و اسلام آوردم؟ و مثل اسلام ابو سفیان و دارودسته او، با او چه بکنند؟ این که دارد مى‏گوید من مسلمانم، با مسلمان که نمى‏شود کارى کرد، این که ظاهرش آمده و اسلام و نماز هم مى‏خواند و جماعت هم مى‏خواند و پاى منبر رسول اللَّه هم مى‏نشیند و اشک هم مى‏ریزد، با این که نمى‏شود کارى کرد. امروز هم مسلمانها مبتلاى به دسته‏اى از منافقین‏
                        صحیفه امام، ج‏11، ص: 234

هستند که کار این مسلمانها با این منافقین مشکلتر است، تا کارشان با محمد رضا.
محمد رضا ایستاده بود و مى‏زد و مى‏کشت. و تکلیف ملت با او معلوم بود. ملت مى‏رفت به جنگش. اما یک دسته‏اى که در ظاهر اظهار اسلام مى‏کنند، در ظاهر براى اسلام دعوت مى‏کنند، در ظاهر حرف اسلام مى‏زنند، قلمهایشان و قدمهایشان براى اسلام است، لکن زیر پرده با اسلام مخالف‏اند. مخالفت با اسلام مى‏کنند در زیر پرده. با اینها باید چه بکنیم؟ کار با اینها بسیار مشکل است. و حل مسئله منافقین [دشوار است‏] پیغمبر اکرم هم نمى‏توانست حل بکند. حضرت امیر هم گرفتار اینها بود و حلش نمى‏شد بکنى.
حلش مشکل است.

منافقیق چرب زبان و خوش بیان اند

آیه ی 4:  وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ  وَ إِن یَقُولُواْ تَسْمَعْ لِقَوْلهِِم...

 

حدیث: میزان الحکمه

رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله :إنّی لا أتَخَوَّفُ على اُمَّتی مُؤمِنا و لا مُشرِکا ، أمّا المُؤمنُ فیَحجُرُهُ إیمانُهُ ، و أمّا المُشرِکُ فیَقمَعُهُ کُفرُهُ ، و لکن أتَخَوَّفُ علَیکُم مُنافِقا عالِمَ اللِّسانِ ؛ یَقولُ ما تَعرِفونَ ، و یَعمَلُ ما تُنکِرونَ۱(کنزالعمال)

۲۰۶۳۵.عنه صلى الله علیه و آله :إنّ أخوَفَ ما أخافُ علَیکُم بَعدی کلُّ مُنافِقٍ عَلیمِ اللِّسانِ (الترغیب و الترهیب)

 

آیه ی 5: هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُواْ عَلىَ‏ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتىَ‏ یَنفَضُّواْ

این که عده ای سال گذشته میخواستند و خواسته ی خود را بیان میکردند که به نهادهای رسیدگی کننده ی به احوال فقرا(به صورت خاص کمیته امداد) کمک نکنید در همین زمینه میتواند معنا شود. میخواهند به این واسطه ضعیف کنند. کلا و حاشا  وَ لِلَّهِ خَزَائنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَاکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ(7)

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُلْهِکمُ‏ْ أَمْوَالُکُمْ وَ لَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ  وَ مَن یَفْعَلْ ذَالِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(9)

وَ أَنفِقُواْ مِن مَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىِ‏َ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبّ‏ِ لَوْ لَا أَخَّرْتَنىِ إِلىَ أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ(10)

در آستانه ی پرداخت زکات فطره به فقرا خیلی اهمیت دارد که انسان از مال گذشته باشد و به فقرا تا میتواند رسیدگی کند، به اقل اکتفا نکند اگر وسع بیشتر دارد

حسن ختام جلسه: عنه صلى الله علیه و آله :ارفَعوا أصواتَکُم بالصَّلاةِ علَیَّ ؛ فإنّها تَذهَبُ بالنِّفاقِ 

ممنون از اعتمادی که به ما کردید
اگه نقص و کوتاهی ای بود، حلال کنید
آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی