نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 23

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۲ ق.ظ

ابراهیم و ذبح فرزند (صافات .101) ،

اهمیت حکمت در داوری(سوره صاد) ماجرای داوری داوود،

اهمیت قضاوت در جامعه،

نقش قوه قضاییه در گام دوم

۹۸/۰۳/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j23

نظرات  (۶)

۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۷ سید مهدی اکرمی

#نکته

خداوند حضرت ابراهیم ع را مورد امتحانات و ابتلائات مختلفی قرار داد. یکی از سخت ترین آنها امتحان به ذبح فرزندش بود. و پس از این سربلندی از این امتحانات بود که به مقام امامت رسید.

بقره 124: وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً

برای این که جامعه ما به امامت جوامع دیگر در آید باید از امتحانات سخت سربلند بیرون بیاید. که تا کنون نیز این گونه بوده است. و در ادامه هم باید این راه را ادامه بدهد. تا به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک شود.

۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۸ سید مهدی اکرمی

#گام دوم:

امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است.
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۹ سید مهدی اکرمی

#حدیث

در زیارت غدیریه امیرالمومنین ع که از امام هادی ع نقل شده است، خطاب به امیرالمومنین ع بیان می شود که حرکت شما در لیلة المبیت مشابه حرکت اسماعیل بود:

المزار الکبیر (لابن المشهدی) ؛ ص279

وَ أَشْبَهْتَ فِی الْبَیَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِیحَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، إِذْ أَجَبْتَ کَمَا أَجَابَ، وَ أَطَعْتَ کَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِیلُ صَابِراً مُحْتَسِباً، إِذْ قَالَ لَهُ:

«یا بنی إنی أرى فی المنام أنی أذبحک فانظر ما ذا ترى قال یا أبت‏ افعل‏ ما تؤمر ستجدنی إن شاء الله من الصابرین‏»[1] وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَکَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکُمَا، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْطَجِعَ فِی مَرْقَدِهِ، وَاقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ، أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِیعاً، وَ لِنَفْسِکَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً، فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَکَ، وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله‏»[2][3]



[1] ( 4) الصّافّات: 102.

[2] ( 5) البقرة: 207.

[3] ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الکبیر (لابن المشهدی) - قم، چاپ: اول، 1419 ق.

۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۰ سید مهدی اکرمی

خلاصه ای از تفسیر نمونه:

" داود" یکى از پیامبران بزرگ بنى اسرائیل بود، که حکومتى عظیم داشت، و در آیات متعددى از قرآن مجید مقام والاى او ستوده شده‏ است.

از نظر قدرت سیاسى، حکومتى نیرومند داشت که با قدرت تمام در برابر دشمنان مى‏ایستاد، حتى گفته‏اند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند!.

داود مردى بود نیرومند در جنگها، در عبادت، در علم و دانش‏ و در حکومت، و هم صاحب نعمت فراوان.

" ما نظام حکومت او را استحکام بخشیدیم" (وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ‏).

آن چنان که همه سرکشان و طاغیان و دشمنان از او حساب مى‏بردند.

علاوه بر این" به او حکمت و علم و دانش دادیم" (وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ).

همان حکمتى که قرآن در باره آن مى‏گوید: وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً:" هر کس حکمت به او اعطا شده خیر فراوان نصیب او شده است".

" حکمت" در اینجا به معنى علم و دانش و نیروى تدبیر امور کشور یا مقام نبوت و یا همه اینها است.

" حکمت" گاه جنبه علمى دارد که از آن تعبیر به" معارف عالیه" مى‏شود، و گاه جنبه عملى که از آن تعبیر به" اخلاق و عمل صالح" مى‏گردد، و داود از همه اینها بهره وافر داشت.

آخرین نعمت بزرگ خدا بر داود این بود که مى‏فرماید:" ما به او علم قضا و داورى صحیح و عادلانه دادیم" (وَ فَصْلَ الْخِطابِ‏).

و به راستى پایه‏هاى هیچ حکومتى بدون این صفات: علم، قدرت منطق، تقواى الهى، توانایى بر ضبط نفس، و نیل به مقام عبودیت پروردگار محکم نمى‏شود.

-          ولى داود در اینجا در فکر فرو رفت و با این که مى‏دانست قضاوت عادلانه‏اى کرده چه اینکه اگر طرف دعوا ادعاى شاکى را قبول نداشت حتما اعتراض مى‏کرد، سکوت او بهترین دلیل بر این بوده که مساله همان است که شاکى مطرح کرده، ولى با این حال آداب مجلس قضا ایجاب مى‏کند که داود در گفتار خود عجله نمى‏کرد، بلکه از طرف مقابل شخصا سؤال مى‏نمود سپس داورى مى‏کرد، لذا از این کار خود سخت پشیمان شد

-          (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّه‏

o       در جمله دوم دستور مى‏دهد: اکنون که این موهبت بزرگ به تو داده شده وظیفه تو این است که در میان مردم به حق حکم کنى، در حقیقت نتیجه خلافت الهى حکومت حق است، و از این جمله مى‏توان استفاده کرد که حکومت حق نیز تنها از خلافت الهى ناشى مى‏شود و محصول مستقیم آن است.

o       در جمله سوم به مهمترین خطرى که یک حاکم عادل را تهدید مى‏کند اشاره کرده، مى‏گوید:" هرگز از هواى نفس پیروى مکن".

o       آرى هواى نفس پرده ضخیمى بر چشمان حقیقت‏بین انسان مى‏افکند، و میان او و عدالت جدایى مى‏اندازد.

o       بالآخره در پنجمین جمله به این حقیقت اشاره مى‏کند که گمراهى از طریق حق از فراموشى" یوم الحساب" سرچشمه مى‏گیرد و نتیجه‏اش عذاب شدید الهى است.

۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۱ سید مهدی اکرمی

#حدیث

نهج البلاغه:

ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع، الهوى و طول الامل فاما اتباع الهوى فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسى الآخرة:

نهج البلاغه / عهد نامه مالک

وَ إِنَ‏ أَفْضَلَ‏ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیَّة

صفات قاضی در عهد نامه مالک

ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّکُهُ‏ 4081 الْخُصُومُ وَ لَا یَتَمَادَى‏ 4082 فِی الزَّلَّةِ 4083 وَ لَا یَحْصَرُ 4084 مِنَ الْفَیْ‏ءِ 4085 إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ‏ 4086 نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ‏ 4087 وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ‏ 4088 وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ 4089 الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ 59 عَلَى تَکَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ‏ 4090 عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لَا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ 4091 وَ لَا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیل‏

براى داورى بین مردم برترین شخص نزد خودت را انتخاب کن، کسى که امور داورى او را دچار تنگنا نکند، و برخورد مدعیان پرونده وى را گرفتار لجبازى ننماید، و در خطا پافشارى نورزد، و هنگام شناخت حق از بازگشت به آن در نماند، و درونش به طمع میل نکند، و در رسیدن به حقیقت مقصود به اندک فهم اکتفا ننماید، و درنگش در شبهات از همه بیشتر باشد، و دلایل را بیش از همه به کار گیرد، و از رفت و آمد نزاع کنندگان کمتر ملول شود، و در کشف امور از همه شکیباتر، و در وقت روشن شدن حکم از همه قاطع‏تر باشد، کسى که ستایش مردم او را دچار خودبینى نکند، و تمجید و تعریف او را به تعریف کننده مایل ننماید، که آراستگان به این صفات در جامعه اندکند.

... فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا

در زمینه انتخاب قاضى از هر جهت دقت کن دقّتى بلیغ و رسا، که این دین اسیر دست اشرار بود، در آن به هوا و هوس عمل مى‏کردند، و وسیله دنیا طلبى آنان بود.

۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۳ سید مهدی اکرمی

#گام دوم

 چهار) عدالت و مبارزه با فساد
۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده‌زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه‌گانه حضور دائم داشته باشد و به‌معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.

البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند دراین‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.

عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به‌صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به‌صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم‌انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به‌طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی