جزء 23
ابراهیم و ذبح فرزند (صافات .101) ،
اهمیت حکمت در داوری(سوره صاد) ماجرای
داوری داوود،
اهمیت قضاوت در جامعه،
نقش قوه قضاییه در گام دوم
ابراهیم و ذبح فرزند (صافات .101) ،
اهمیت حکمت در داوری(سوره صاد) ماجرای
داوری داوود،
اهمیت قضاوت در جامعه،
نقش قوه قضاییه در گام دوم
#گام دوم:
امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است.#حدیث
در زیارت غدیریه امیرالمومنین ع که از امام هادی ع نقل شده است، خطاب به امیرالمومنین ع بیان می شود که حرکت شما در لیلة المبیت مشابه حرکت اسماعیل بود:
المزار الکبیر (لابن المشهدی) ؛ ص279
وَ أَشْبَهْتَ فِی الْبَیَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِیحَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، إِذْ أَجَبْتَ کَمَا أَجَابَ، وَ أَطَعْتَ کَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِیلُ صَابِراً مُحْتَسِباً، إِذْ قَالَ لَهُ:
«یا بنی إنی أرى فی المنام أنی أذبحک فانظر ما ذا ترى قال یا أبت افعل ما تؤمر ستجدنی إن شاء الله من الصابرین»[1] وَ کَذَلِکَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَکَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکُمَا، وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْطَجِعَ فِی مَرْقَدِهِ، وَاقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ، أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِیعاً، وَ لِنَفْسِکَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً، فَشَکَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَکَ، وَ أَبَانَ عَنْ جَمِیلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»[2][3]
خلاصه ای از تفسیر نمونه:
" داود" یکى از پیامبران بزرگ بنى اسرائیل بود، که حکومتى عظیم داشت، و در آیات متعددى از قرآن مجید مقام والاى او ستوده شده است.
از نظر قدرت سیاسى، حکومتى نیرومند داشت که با قدرت تمام در برابر دشمنان مىایستاد، حتى گفتهاند در اطراف محراب عبادت او هزاران نفر شب تا به صبح به حال آماده باش بودند!.
داود مردى بود نیرومند در جنگها، در عبادت، در علم و دانش و در حکومت، و هم صاحب نعمت فراوان.
" ما نظام حکومت او را استحکام بخشیدیم" (وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ).
آن چنان که همه سرکشان و طاغیان و دشمنان از او حساب مىبردند.
علاوه بر این" به او حکمت و علم و دانش دادیم" (وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ).
همان حکمتى که قرآن در باره آن مىگوید: وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً:" هر کس حکمت به او اعطا شده خیر فراوان نصیب او شده است".
" حکمت" در اینجا به معنى علم و دانش و نیروى تدبیر امور کشور یا مقام نبوت و یا همه اینها است.
" حکمت" گاه جنبه علمى دارد که از آن تعبیر به" معارف عالیه" مىشود، و گاه جنبه عملى که از آن تعبیر به" اخلاق و عمل صالح" مىگردد، و داود از همه اینها بهره وافر داشت.
آخرین نعمت بزرگ خدا بر داود این بود که مىفرماید:" ما به او علم قضا و داورى صحیح و عادلانه دادیم" (وَ فَصْلَ الْخِطابِ).
و به راستى پایههاى هیچ حکومتى بدون این صفات: علم، قدرت منطق، تقواى الهى، توانایى بر ضبط نفس، و نیل به مقام عبودیت پروردگار محکم نمىشود.
- ولى داود در اینجا در فکر فرو رفت و با این که مىدانست قضاوت عادلانهاى کرده چه اینکه اگر طرف دعوا ادعاى شاکى را قبول نداشت حتما اعتراض مىکرد، سکوت او بهترین دلیل بر این بوده که مساله همان است که شاکى مطرح کرده، ولى با این حال آداب مجلس قضا ایجاب مىکند که داود در گفتار خود عجله نمىکرد، بلکه از طرف مقابل شخصا سؤال مىنمود سپس داورى مىکرد، لذا از این کار خود سخت پشیمان شد
- (یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّه
o در جمله دوم دستور مىدهد: اکنون که این موهبت بزرگ به تو داده شده وظیفه تو این است که در میان مردم به حق حکم کنى، در حقیقت نتیجه خلافت الهى حکومت حق است، و از این جمله مىتوان استفاده کرد که حکومت حق نیز تنها از خلافت الهى ناشى مىشود و محصول مستقیم آن است.
o در جمله سوم به مهمترین خطرى که یک حاکم عادل را تهدید مىکند اشاره کرده، مىگوید:" هرگز از هواى نفس پیروى مکن".
o آرى هواى نفس پرده ضخیمى بر چشمان حقیقتبین انسان مىافکند، و میان او و عدالت جدایى مىاندازد.
o بالآخره در پنجمین جمله به این حقیقت اشاره مىکند که گمراهى از طریق حق از فراموشى" یوم الحساب" سرچشمه مىگیرد و نتیجهاش عذاب شدید الهى است.
#حدیث
نهج البلاغه:
ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع، الهوى و طول الامل فاما اتباع الهوى فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسى الآخرة:
نهج البلاغه / عهد نامه مالک
وَ إِنَ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیَّة
صفات قاضی در عهد نامه مالک
ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لَا تَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّکُهُ 4081 الْخُصُومُ وَ لَا یَتَمَادَى 4082 فِی الزَّلَّةِ 4083 وَ لَا یَحْصَرُ 4084 مِنَ الْفَیْءِ 4085 إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ 4086 نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ 4087 وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ 4088 وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ 4089 الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ 59 عَلَى تَکَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ 4090 عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لَا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ 4091 وَ لَا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیل
براى داورى بین مردم برترین شخص نزد خودت را انتخاب کن، کسى که امور داورى او را دچار تنگنا نکند، و برخورد مدعیان پرونده وى را گرفتار لجبازى ننماید، و در خطا پافشارى نورزد، و هنگام شناخت حق از بازگشت به آن در نماند، و درونش به طمع میل نکند، و در رسیدن به حقیقت مقصود به اندک فهم اکتفا ننماید، و درنگش در شبهات از همه بیشتر باشد، و دلایل را بیش از همه به کار گیرد، و از رفت و آمد نزاع کنندگان کمتر ملول شود، و در کشف امور از همه شکیباتر، و در وقت روشن شدن حکم از همه قاطعتر باشد، کسى که ستایش مردم او را دچار خودبینى نکند، و تمجید و تعریف او را به تعریف کننده مایل ننماید، که آراستگان به این صفات در جامعه اندکند.
... فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا
در زمینه انتخاب قاضى از هر جهت دقت کن دقّتى بلیغ و رسا، که این دین اسیر دست اشرار بود، در آن به هوا و هوس عمل مىکردند، و وسیله دنیا طلبى آنان بود.
#گام دوم
چهار) عدالت و مبارزه با فساد
#نکته
خداوند حضرت ابراهیم ع را مورد امتحانات و ابتلائات مختلفی قرار داد. یکی از سخت ترین آنها امتحان به ذبح فرزندش بود. و پس از این سربلندی از این امتحانات بود که به مقام امامت رسید.
بقره 124: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً
برای این که جامعه ما به امامت جوامع دیگر در آید باید از امتحانات سخت سربلند بیرون بیاید. که تا کنون نیز این گونه بوده است. و در ادامه هم باید این راه را ادامه بدهد. تا به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک شود.