نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 22

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۲ ق.ظ

سنت های غلط فرهنگی و سبک زندگی(آیات مربوط به زید در سوره احزاب)،

قوم سبأ (سوره سبأ)، خواص و رسالت آنان که تحقق دین است.

ماجرای حبیب نجار(سوره یس) این عمار...

۹۸/۰۳/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j22

نظرات  (۷)

۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۱ سید مهدی اکرمی

#نکته

سنت جاهلانه در ازدواج و طلاق. عرب جاهلی فرزند خوانده را فرزند نسبی فرض می کرد و احکام آن را بر او بار می کرد که از جمله آنها این بود که با همسر طلاق گرفته فرزند خوانده اش نمی شد ازدواج کرد. خدا این احکام را باطل دانست.

در حالی که احکام اسلام حق است.

ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی‏ جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللاَّئی‏ تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ‏ أَبْناءَکُمْ ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِی السَّبیلَ (4) احزاب

این سنت آنقدر رسوخ کرده بود که باید برای از بین بردن آن خود رسول الله ص اقدام می کرد. در حالی که قبلا حکم آن در سوره نساء بیان شده بود.

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی‏ أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاَّتی‏ فی‏ حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاَّتی‏ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ‏ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً (23) نساء

امروزه هم سنت های جاهلانه خصوصا در بحث ازدواج و زندگی مشترک وجود دارد. و فقط رنگ مدرن گرفته است. این سنت ها باعث بالا رفتن هزینه تشکیل خانواده و سخت شدن ازدواج ها، و بالا رفتن سن ازدواج. و چشم و هم چشمی های که وجود دارد. توقعات مالی بالایی که از داماد ها دارند وووو

بعضا این سنت های جاهلانه مدرن توسط قشر تازه به دوران رسیده و افرادی که به اشتباه مرجعیت اجتماعی پیدا کردند (برخی از سلبریتی ها) ترویج می شود.

بزرگان و عقلای و فرهیختگان گروه های مختلف باید به شکستن این سنت های اقدام کنند. البته این کار سخت است، و همیشه مورد تهمت و افتراء مردم قرار می گیرد. ولی از حرف های مردم نباید ترسید بلکه از خدا ترسید و به حمایت های او دل بست « وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ »

۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۶ سید مهدی اکرمی
جریان مشابه سوره سبأ در دو داستان در سوره کهف (32 تا 43) و سوره قلم (17 تا 32)
<!-- p.MsoFootnoteText, li.MsoFootnoteText, div.MsoFootnoteText {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-link:"Footnote Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} span.MsoFootnoteReference {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; vertical-align:super;} span.FootnoteTextChar {mso-style-name:"Footnote Text Char"; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-unhide:no; mso-style-locked:yes; mso-style-link:"Footnote Text"; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-ascii-font-family:"Traditional Arabic"; mso-hansi-font-family:"Traditional Arabic"; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} -->

وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً (32) کهف

<!-- p.MsoFootnoteText, li.MsoFootnoteText, div.MsoFootnoteText {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-link:"Footnote Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} span.MsoFootnoteReference {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; vertical-align:super;} span.FootnoteTextChar {mso-style-name:"Footnote Text Char"; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-unhide:no; mso-style-locked:yes; mso-style-link:"Footnote Text"; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-ascii-font-family:"Traditional Arabic"; mso-hansi-font-family:"Traditional Arabic"; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} -->

إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّها مُصْبِحینَ (17) قلم



۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۲ امیرحسین صفاریان
قوم سبأ: به جمعیتی گفته شده  که در جنوب جزیره عربستان زندگی داشته،که برخوردار ازحکومت و تمدنی درخشان بودند.[1] سباء شهری در یمن و نام قبیله‌ای از اولاد سبأ بن یشحب که پادشاه آنها بلقیس ،[2] و دین آنها، آفتاب پرستی و پرستش ماه و گوزن و گوساله نیز در آن سرزمین رونق داشت ،[3] آنها به دست حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ خداپرست شدند.[4] حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ دستور داده بود لشگریانش، خلیجی را از دریای شیرین به سوی بلاد هند جاری کرده بودند و سد عظیمی از سنگ و آهک بسته بودند که آب از آن سد بر شهرهای قوم سبأ جاری  و از آن خلیج راهی چند به سوی آن سد گشوده بودند وبرای سد آب راهای متعددی تعبیه کرده بودند، تاهر وقت که می‌خواستند آنرا ‌گشوده و آب به قدر نیازشان بر شهرها و مزارع جاری می‌شد.
 قوم سبأ با استفاده از آن آب فراوان، باغهای بسیار وسیع و کشتزارهای انبوه ایجاد کردند، از شاخسارهای درختان آن قدر میوه آشکار شد که می‌گویند: هر گاه کسی سبدی روی سر می‌گذاشت و از زیر آنها عبور می‌کرد، پشت سر هم میوه‌های درختان می‌افتاد و در مدت کوتاهی پر می‌شد.[5]
زیادی نعمت، آمیخته با امنیت محیطی بسیار مرفه برای زندگی آنها آماده ساخته بود، اما آنها قدر این همه نعمت را ندانستند، خدا را به دست فراموشی سپردند و به کفران نعمت پرداختند، تا اینکه موشهای صحرایی دور از چشم مردم مغرور به دیوارة این سد خاکی روی آورده و آن را از درون سست و ناگهان باران شدیدی بارید و سیلاب عظیمی به راه افتاده دیواره‌های سد که تاب تحمل فشار سیلاب را نداشت در هم شکست و آبهای بسیار زیادی که پشت سد جمع شده بود، ناگهان بیرون ریخت و تمام آبادیها، باغها، کشتزارها، و خانه‌های آنها را ویران و آن سرزمین آباد را به صحرائی خشک و بی آب و علف مبدل ساخت و از آن همه باغهای خرم و درختان بارور، تنها چند درخت تلخ «اراک» و «شور گز» و اندکی درختان «سدر» به جای ماند، مرغان غزل خوان از آنجا کوچ کردند و بوم‌ها و زاغان جای آنها را گرفتند.[6]
و بعضی گفته اند؛ قوم سبأ دارای دوازده شهر بودند که در هر شهری پیامبری به ارشادشان مشغول و آنها را به سوی خدا دعوت می‌کرد، اما همواره مورد تکذیب و اهانت آن مردمان بودند و در نتیجه خداوند متعال تمامی نعمت‌های خود را از آنها گرفت.[7]
نتیجه اینکه؛ اولین پیامبر آنها حضرت سلیمان بود که به دست ایشان خداپرست شدند و با توجه به بعضی گفته ها، قوم سبأ دارای دوازده شهر، که در هر شهری پیامبری به ارشادشان مشغول بود،می‌توان گفت که قوم سبأ، دارای پیامبران متعددی بود که نام آنها به غیر از حضرت سلیمان معلوم نیست.
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۴ امیرحسین صفاریان
شاخصه‌های توسعه و تمدن در حکومت داود(ع)

حضرت داود‌(ع) اولین پیامبری بود که به حکومت گسترده دست یافته، موفق به اجرای وسیع احکام الهی شده است. نام داود‌†‌ شانزده بار در قرآن آمده و داستان زندگی و دعوتش طی حدود دوازده آیه ذکر شده است. به موجب آیه 163 سوره نساء به داود‌(ع) کتاب زبور داده شده است: «وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً» . از نکات برجسته شخصیت او آن بود که به‌رغم منصب نبوت و حکومت، با تواضع تمام از دسترنج خویش زندگی می‌گذراند و در حرفه‌هایی چون آهنگری، زره‌بافی و ... تخصصی شایان داشت. داود‌(ع)‌ را می‌توان اسوة کار و تلاش و صنعت دانست، چرا که زندگی او حتی در زمان حکومت، مشحون از فعالیت‌های فنی، هنری و صنعتی به منظور رفاه مردم و معاش خود بود. از محورهای توسعه و تمدن در حکومت او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. مبارزه با فساد

در سپاه طالوت شاهد حضور دو طیف نیروی انسانی و به عبارتی دو حزب هستیم. گروهی از اشراف که در پی خواسته‌های شخصی خویش بودند و در مقابل، گروهی که با ایمان و توکل به خدا به جنگ پرداختند و توانستند خطر دشمن را بر طرف سازند.6 بنابراین می‌توان گفت همة جوامع برای رفع چالش‌ها نیازمند اشموئیل (رهبر)، طالوت (دولت) و احزابی هستند که در از بین بردن تهدید‌ها پیشرو باشند. داود‌†‌ پس از شرکت در جنگ در حزب اقلیت قرار گرفت و جالوت را به قتل رساند و پس از طالوت به پادشاهی انتخاب شد. خداوند در بارة وی می‌فرماید:

خداوند به داود‌(ع) پادشاهی و حکمت عطا کرد و از آنچه می‌خواست به او علومی آموخت و اگر خدا خطر مردم را به وسیلة خودشان از یکدیگر دفع نمی‌کرد، زمین را فساد در بر می‌گرفت...(بقره: 251)

داود‌(ع)‌ در اینجا قهرمان بر کندن ریشة فساد است. اساساً در جوامع امروزین، همچون جوامع سنتی نیز مسئله فساد از چالش‌های مهم زندگی اجتماعی محسوب می‌شود. در جوامع مدرن از شاخصه‌های بارزی چون دموکراسی، تقویت احزاب، بهبود مدیریت در سطح کلان و نظارت‌های قانونی به عنوان عواملی برای تقلیل فساد یا جلوگیری از آن یاد شده است، اما باید توجه داشت که این عوامل و امثال آن، شرایط کافی برای از بین بردن فساد نیست. راه حل قرآن در رفع این نوع فساد، دفع خطر بعضی مردم به وسیلة بعض دیگر است. سید قطب نیز با اشاره به نبرد طالوت و جالوت می‌گوید: داود در آن زمان نوجوانی بیش نبود و جالوت پادشاهی نیرومند و گردنکش، اما خدا خواست که کار بر مجرای ظواهر قدرت و حشمت دنیوی نچرخد، بلکه حقیقت امور آشکار شود. بر این اساس، هر کس موظف است به وظیفة خود عمل کند. اما آنچه خدای تعالی اراده کند تحقق خواهد یافت.7 در قصص الانبیاء نیز به شجاعت داود اشاره شده و او را جنگ‌جویی شجاع و با صلابت معرفی کرده، که هرگز از صحنة نبرد نگریخت و با دشمن سازش نکرد.8 بنابراین، داود‌(ع) مصداق اصلی مبارزه با جالوت یا مبارزه با فساد و تباهی است و از آنجا که راهکار اصلی مبارزه با فساد از نظر منطقی، قانون است و محور قانون، عدالت است، می‌توان چنین استنباط کرد که داود‌(ع) ‌تجسم قانون و تحقق آن در جامعه بنی‌اسرائیل بود، زیرا با فساد مبارزه کرد.

2. مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی

جمع حاکمیت و رسالت در مورد پیامبران حکومت‌گری چون داود‌(ع) نمونه‌ای از چگونگی معیارهای الهی در حکومت است، زیرا بی‌تردید خداوند اراده داشته تا رسالت خود را به داود‌(ع) بدهد. در عین حال، داود شایسته‌ترین فرد از نظر مردم برای حکومت هم بود و این مسئله تحقق یافتن هماهنگی دین و مردم در مسئله حکومت را نشان می‌دهد. قرآن دربارة حکومت حضرت داود‌(ع) ‌می‌فرماید: «و اتاه الملک...؛ خداوند به او پادشاهی داد...»(بقره: 251) یا «و شددناه ملکه....؛ پادشاهی او را تقویت کردیم».(ص: 20) پدیده حاکمیت داود‌(ع) در عین حال که نتیجه اقبال مردم و مناسبات اجتماعی است، پدیده‌ای منبعث از خدا نیز می‌باشد. بنابراین، اقبال مردم برای پادشاهی داود‌(ع) پدیده‌ای اجتماعی و انسانی بود، اما جامعیت داود برای نبوت و حکومت، امری الهی تلقی می‌شود؛ بدین معنا که در حکومت انبیای الهی توفیق ظاهری آنان به اقبال مردمی وابسته است.

3. بر پایی عدالت و احقاق حق

داود‌(ع) پیامبری عدالت گستر و قانون محور بود تا آنجا که حضرت علی‌(ع) و دیگر اولیای الهی در قضاوت‌ها و احکام خویش به معیار بودن قضاوت‌های آن پیامبر استناد می‌کردند. این قضاوت‌ها را می‌توان در کتاب‌هایی چون عیون اخبار الرضا(ع) و الامالی شیخ صدوق، قصص الانبیاء راوندی، التهذیب شیخ طوسی و دیگر کتب حدیثی و تاریخی یافت. مزیت حکومت داود‌(ع) آمیختگی آن با حکمت بود؛ یعنی تدبیری درست و اصیل برای استقرار یک حکومت توانا تا سنجش قانون را به دقیق‌ترین شکل در همة شئون دولتی و ملتی به کار اندازد.9 «پس میان مردم به حق داوری کن و زنهار از هوس پیروی نکن».(ص: 26)

از قضاوت‌هایی که داود به منظور برپایی عدالت انجام داد، کار قضاوتی مشترک با فرزند خود، سلیمان بود. این قضاوت مربوط به داوری بین صاحب گله دام و کشاورزی بود که کشت او توسط دام آن فرد آسیب دیده بود و در این زمان سلیمان‌†‌ نوجوان بود.10 این پدیدة تاریخی، اشار‌ه‌هایی به محوریت عدالت در حکومت داوود†‌، و تداوم آن در روش حکومتی سلیمان دارد. نقش سلیمان در حاکمیت ابتدا با همان قضاوت آغاز شد، اما به توسعة اقتصادی ـ فرهنگی و علمی منجر گردید. بنابراین، میوه‌های درخت عدالت زمان داوود، همان رشد و بالندگی علمی و اقتصادی و تمدن باشکوه دورة سلیمان است.

4. ایجاد فرهنگ کار و تولید

با اینکه داوود حکومتی نیرومند داشت و قادر به تصرفاتی خارق‌العاده در طبیعت بود، از در آمد و حاصل کارهای دستی و صنعتی خود بهره می‌برد که عبارت بود از ساخت جامه و لوازم جنگی. قرآن می‌فرماید: «به او ساختن زره (لباس جنگ) را آموختیم تا شما را از تأثیر سلاح جنگ نگاه دارد. پس آیا شما سپاسگذارید». (انبیاء: 8)

تفسیرهای مختلفی در مورد این آیه، وجود دارد. طبرسی در مجمع البیان از قول امام صادق‌(ع) روایت کرده که داود به دست خود زره می‌بافت و بدین ترتیب از بیت‌المال بی‌نیاز شد.11

و آهن را برای او نرم گردانیدیم و امر کردیم که زره‌های گشاده بساز و حلقه‌های آن را به اندازه قرار داده و کار شایسته انجام دهید.(سبأ: 10ـ11)

در تفسیر این آیه گفته شده است که آهن در دست او از صلابت می‌افتاد و استواری خود را از دست می‌داد.12 داوود‌†‌ به ساختن زره مشغول بود تا اینکه از هر زرهی که می‌ساخت یک سوم آن را می‌بخشید و با یک سوم دیگر مایحتاج خود و خانواده‌اش را تهیه می‌کرد و یک سوم باقیمانده را نگه می‌داشت تا زرهی دیگر بسازد.13

سر فلندرز پتری، در حفاری‌های خود در جمه و عصیون جابر، نزدیک خلیج عقبه به معادنی از آهن دست یافته که زمان آنها به عصر داود و سلیمان(ع) بر می‌گردد و به نظر می‌رسد که داود پس از جنگ ادومیان بر آنها دست یافته است. 14

5. ارتباط با حامیان

داود‌(ع) دولتی را بنیان گذارد که سراسر شام و جزیرة‌العرب را شامل می‌شد.15 وی تلاش گسترده‌ای برای استوار داشتن روابطش با حامیان و پشتیبانانی که در دورترین نقطة شمال کشورش قرار داشتند، مبذول داشت.16 او حتی در صدد ارتباط با مخالفان خود بود و از آنان خواست که به او بپیوندند، چنان‌که بسیاری نیز دعوت او را پذیرفتند.17

6. التزام به نظم و نظارت و وقت شناسی

در حکومت داود‌†‌، نظم و انضباط جایگاهی بس مهم داشت و می‌توان آن را یکی از شاخصه‌های مهم توسعة حکومت این پیامبر دانست. گفته شده است داود‌(ع) روزهای خدا را بر چهار قسم کرده بود، روزی را برای خانواده‌اش، روزی را برای عبادت، روزی را برای رسیدگی به امور مسلمانان و یک روز برای بنی‌اسرائیل اختصاص داده بود که با آنان (برای حل مسائلشان) گفت‌وگو می‌کرد و نشست پرسش و پاسخ داشت.18 همچنین برای حفظ نظم و هماهنگی و انسجام امور، به نظارت کارها می‌پرداخت، چنان‌که طبرسی می‌گوید: او پیامبر و در عین حال پادشاه بود و به صورت ناشناس در کشور می‌گشت و بر امور کارگزاران و احوال مردم نظارت می‌کرد.19

به طور کلی نقش داود‌(ع) را در بنیان تمدن می‌توان این‌گونه ذکر کرد:

الف: آهن در دست وی نرم شده بود که می‌توانست آن را بدون گرم کردن در آتش به هر شکلی که می‌خواهد در آورد (صنعت ذوب آهن).

ب: صنعت زره بافی به او تعلیم شد که در جنگ‌ها بسیار مورد استفاده بود و سبب پیروزی بنی‌اسرائیل می‌گردید.

ج: پایه‌های فرمانروایی و سلطنت او محکم بود و از خلیج عقبه تا رود فرات را تحت فرمان و اطاعت خویش در آورد و شهرهای فلسطین را پس از جنگ‌های بسیار گرفت. وی شهرهای ساحلی فرات را فتح کرد و به طور کلی از خلیج عقبه تا مرزهای کشور ایران را تحت حکومت خود در آورد.20

د: او حکمت، نفوذ کلام، علم داوری و قضاوت داشت: «وَ آتَیْناهُ الْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ».(ص: 20)

ذ: او قواعد پرستش را منظم ساخت و حکومتی عادلانه آمیخته با حکمت ایجاد کرد. حکمت و غیرت او حکومت یهود را قدرتمند ساخت و صنعت زره‌سازی و مهارت جنگی‌اش او را بر دشمنان پیروز گرداند.21

ر: خداوند کوه‌ها را (برای صنایع معماری و فلزات) در تسخیر وی در آورد و با وحی خود به او صنعت ذوب فلزات و زره بافی با آهن را آموخت. «وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ کُنَّا فاعِلِینَ؛ وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ».(انبیاء: 79ـ80)

حکومت سلیمان‌(ع)

حکوت سلیمان‌(ع) نمونه‌ای از ساختار توسعه‌مند در میان حکومت‌های الهی است. او با برخورداری از موهبت پیامبری، حکمت، علم و نیروهایی که در تسخیر او بودند، به توسعه‌ای جامع مبادرت ورزید. در آیات مربوط به حاکمیت حضرت سلیمان‌(ع) شواهد روشنی بر نوع مدیریت علمی او به دست می‌آید و بعضی از مورخان نیز به توسعه علمی در زمان او صحه گذاشته‌اند. همچنین در زمان حضرت سلیمان‌(ع) پیشرفت‌هایی در هر معماری و حجاری پدید آمد و همچنین امور بازرگانی و توسعه شهرها و تزئینات ساختمانی اهمیتی بسزا یافت22. سلیمان در قرآن وارث داود‌(ع) خوانده شده است. «و ورث سلیمان داود»(نمل: 16)

صفاتی که در قرآن برای این پیامبر ذکر شده عبارتند از:

الف: علم؛ «و هر آینه داود و سلیمان را دانشی بدادیم.»؛ (نمل: 15)

ب: منطق الطیر؛ «یعنی زبان مرغان و سخن‌گویی با آنان: «و گفت ای مردم ما را سخن مرغان آموختند.»؛(نمل: 16)

ج: تسخیر نیروهای نامرئی (مثل جنیان)؛ «لشکریان سلیمان‌†‌ مشتمل بر جنیان، انسانها و آدمیان برگردش بودند».(نمل: 17)

د: تسخیر عوامل طبیعی (مثل باد): «و برای سلیمان باد را مسخر کردیم، چندان که یک شبانه روز مسیر دو ماه (پیاده) را می‌پیمود»؛(نمل: 12)

در آیه دیگر چنین آمده است: «و باد تند و سخت را برای سلیمان [رام کردیم] که به فرمان او به سوی سرزمین که در آن برکت نهاده‌ایم ـ سرزمین شام‌ـ روان بود و ما به همه چیز دانا بودیم».(نمل: 81)

این نیروی طبیعی گاهی خود او یا لشکریانش را به جایی می‌برده و گاهی به امر او در جریان بوده تا در اموری مثل کشاورزی به کار آید.

گفتنی است حفریات باستان‌شناسی نشان می‌دهد طراحی کوه به گونه‌ای بوده که از بادهایی که از عربه (نام محلی) می‌وزیده بیشترین استفاده را می‌کردند و این همان معنای تسخیر باد برای سلیمان است.23

سلیمان‌(ع) با داشتن این توانایی‌ها، توانست به توسعه و گسترش فرهنگ وحدانیت بپردازد. در همه شهرها و کشورهایی که به تسخیر این پیامبر در می‌آمد، گسترش عدالت، عمران و‌ آبادی و ترویج فرهنگ خداپرستی جزء اساسی‌ترین برنامه بود. ساخت عمارت‌هایی در شهرهای بیت‌المقدس، بعلبک (لبنان) و سرزمین سباء همگی سبب شد نام تمدن سلیمان در تاریخ جهان ثبت شود.24 مورخان معتقدند سیطره حکومت او بر تمام سرزمین حجاز و یمن و سرزمین‌های فلسطین و شام تا اطراف بلاد روم قدیم بود.25

شناخت و به کار گیری زبان پرندگان:

در قرآن آمده است که حضرت سلیمان فرمود: «.... ای مردم به ما زبان مرغان آموخته شده است». 26 همچنین پرندگان جزء لشکریان سلیمان محسوب شده‌اند. در تفسیر این آیات برخی آنها را جزء معجزات حضرت سلیمان دانسته‌اند.27 ولی اگر بخواهیم با نگاه پیشین (چگونگی تسخیر باد) تبیین کنیم این مسئله جزء علوم و توانایی دستگاه حکومتی سلیمان‌(ع) است.

گر چه بعضی مدعی هستند که تعبیر نطق و سخن گفتن در مورد غیر انسان‌ها جز به عنوان مجاز ممکن نیست، ولی اگر غیر انسان نیز اصوات و الفاظی از دهانش بیرون بفرستد که بیانگر مطالبی باشد دلیل ندارد که آن را نطق نگوییم، زیرا نطق به هر لفظی گفته می‌شود که بیان‌گر حقیقتی و مفهومی باشد.28 در همین آیه این‌گونه آمده است؛ سلیمان گفت: «و از همه چیز به ما داده شده است، و این فضیلت آشکاری است»؛ یعنی تمام وسائلی که از نظر معنوی و مادی برای تشکیل این حکومت الهی لازم است به ما داده شده است.29

نیروهای نامرئی طبیعت:

قرآن از تسخیر گروهی از جنیان و شیاطین برای سلیمان‌(ع) حکایت دارد که او از آنها در کارهایی چون بنایی، غواصی، ساخت بناهای بلند، تندیس‌ها و دیگ‌های محکم بهره می‌گرفت.30 باید توجه داشت که اگر بخواهیم با نگاه علمی، اما به صورت غیر پوزیتیویستی به مسئله بنگریم، آن را امری ممکن می‌یابیم، چنانکه در مواردی مثل تسخیر باد شاهد تحقق آن هستیم. به تعبیر ابن‌سینا، فیلسوف بزرگ مسلمان، کلیة اموری را که در نظر اول عجیب و شگفت بوده، اما منجر به تناقض نیستند باید با نگاه امکان نگریست و آنگاه تا حد توان به تحلیل علل آن پرداخت.31 بنابراین اگر بخواهیم تمام کارهای فوق‌العاده دولت حضرت سلیمان را صرفاً با کلید معجزه تبیین کنیم، باید آنها را ـ‌ چنان که گفته شد و دلایل و قراینی برای آن هم موجود است‌ـ به رشد علمی و توسعه یافتگی این حکومت تفسیر کنیم؛ توسعه‌ای که مدیون گسترش عدل و داد در زمان داود و دولت سلیمان بود.

الف) شاخصه‌های توسعه و تمدن در حکومت سلیمان‌(ع) 1. سیاست داخلی

سلیمان ارزش و فضیلت قانون و نظم را به ملت خویش آموخت و آنان را از جنگ باز داشت و به صنعت و صلح و آرامش رساند.32 سلیمان برای توسعة حکومت خود در صدد ایجاد ملت یکپارچه و حذف قبایل مستقل بود. او تمامی تلاش خود را در راه در هم شکستن هر گونه پیمانی صرف کرد که امکان ایجاد آن در میان قبایل می‌رفت. بنابراین، سلیمان کشور خویش را به دوازده ولایت تقسیم کرد و بر هر ولایتی کارگزار می‌گمارد تا به امور مالیات بپردازد.33 او بر همة رعایای خود، مالیات سرانه قرار داده بود. تجارت ریسمان، اسب و ارابه در انحصار دولت بود. وی بیشتر در آمد مملکت را برای تحکیم اصول حکومت و زیباسازی پایتخت هزینه می‌کرد.34

2. سیاست خارجی

سلیمان‌(ع) سیاست‌مداری فرزانه، جنگاوری بزرگ و مدیری توانا بود. او با اندیشة مدارا گونه‌اش به این حقیقت رهنمون شده بود که تنها در صورتی خواهد زیست که با همسایگانش به تفاهم برسد. یکی از وسایل برای رسیدن به این تفاهم و نیز انتشار دعوت او، آن بود که با پادشاهان و امیران همسایه رابطة خویشاوندی برقرار کند، از این رو از دختران هر یک از امیران عمونی، موآبی، آرامی، کنعانی، حبشی و... یکی را به زنی گرفته بود. وی با فرعون مصر نیز چنین رابطه‌ای برقرار کرد، چنانکه امیرة مصری، بانوی نخست کشور او بود.35 چیزی که هیچ تردیدی در آن باقی نمی‌ماند این است که این ازدواج بنا بر رأی سیل روث، مورخ یهودی، به سلیمان کمک کرد که اقلیم جازر را نیز به کشور خویش ضمیمه کند. جازر از مهم‌ترین مراکز بازرگانی در خاور نزدیک کهن بود.36

3. تشکیلات نظامی و مجهز کردن سپاه به تکنولوژی روز

مورخان در این باره اتفاق نظر دارند که سلیمان‌(ع) به ضرورت تشکیل لشکری نیرومند برای دفاع از دولت پی برده بود. منابع تاریخی کاربرد نخستین بار «ارابه‌های جنگی» را در سپاه اسرائیل به سلیمان نسبت می‌دهند.37 در تورات می‌خوانیم: وقتی که داود‌†‌ مملکت «آرام صوبه» را شکست داد، بر صدها اسب دست یافت.38 وی با اینکه در جنگ‌هایش با آرامیان به اهمیت چنین سلاحی پی برده بود، اما یک ارابة جنگی در اختیار نداشت. اما سلیمان آ‌ن‌ را در دستو ر کار خود قرار داد. و حتی آن را به عنوان یک نیروی نظامی اصلی در ارتش خود در نظر گرفت.39

4. استفاده بهینه از تمام نیروها

در دولت سلیمان اگر کسی برای خدمت نظامی فرا خوانده نمی‌شد، به اموری مانند ساختن پناهگاه‌ها و مقر ویژة ارابه‌ها گمارده می‌شد، ضمن آنکه در موارد ساختمانی نیز او را به ‌کار می‌گرفتند. بنا بر کشفیات ثابت شده، افراد موظف به خدمات عمومی را برای انجام دادن کارهایی که در حد توان آنها بود، از قبیل کشاورزی و صنعت فرا می‌خواندند.40 طبق کشفیات به عمل آمده، در کنار کوره‌های ذوب فلزات، اردوگاه‌های کارگران ذوب آهن و ذوب مس وجود داشته است.41

5. فعالیت تجاری

از ویژگی‌های ممتاز روزگار سلیمان فعالیت عظیم تجارتی است، حتی یکی از اهداف به کارگیری ارابه‌ها ـ در صورتی که در دفاع از دولت و نشر دعوت به آن نیاز نبودـ‌ استفاده از آنها برای تجارت بود. سیطرة سلیمان‌(ع) بر راه‌های تجارتی در سوریه و فلسطین و دیگر راه‌هایی که در زمان فرمانروایی پدرش مقرر بود، به توفیقات او در امور بازرگانی کمک شایان توجهی کرد. وی در بهسازی مراکزی که در راه‌های مهم کاروان‌های تجارتی کشورش قرار داشت، اهتمام ویژه‌ای داشت، چنانکه فلسطین به پلی میان آسیا و افریقا تبدیل شده بود و سلیمان‌(ع) از یک سو از روابط دوستانه و از دیگر سو از مهارت سیاسی‌اش در این راه بهره می‌گرفت.42

توجه وی به اسب‌ها، به جهت کارآیی‌شان در کسب و وسیله‌ای برای جهاد در راه خدا بود. هیئت حفاری امریکایی در «مجدو» به اسطبل‌های نگهداری این اسبان دست یافته‌اند.43

6. فعالیت دریایی

سلیمان‌(ع) به دریا نیز توجه ویژه‌ای داشت و از آن برای توسعة حکومت خود بهره می‌برد، اما چون قوم عبرانی او در این زمینه تخصصی نداشتند، بر آن شد تا با توافق پادشاه صور در بندر «عصیون جابر» کشتی بسازد و از مهارت فینیقیان در کشتی‌سازی استفاده کند. در تورات نیز می‌خوانیم: «سلیمان در عصیون جابر در کنار أیله در کنارة دریای سوف در سرزمین ادوم کشتی‌هایی ساخت».44

7. فعالیت صنعتی

عصیون جابر تنها بندر بازرگانی نبود، بلکه مرکز صنعتی نیز به شمار می‌رفت و گزینش آن به عنوان مرکز تجارتی، در واقع گزینشی موفق بود، به گونه‌ای که می‌توانست از بادی که از شمال می‌وزید تا دورترین مرزهای خویش استفادة بهینه کند؛ بادی که در میانة صحرای عربه به نهایت سرعت خویش می‌رسید. این پدیده برای بهره‌برداری از آن باد در شعله‌ور ساختن مکرر آتش مورد نیاز (در ذوب فلزات) بود. در زمان سلیمان‌(ع) منابع مس و آهن به میزان بسیار استخراج و ذوب شد. تا امروز هیچ کارگاهی برای ذوب مس در هیچ جای دنیای کهن کشف نشده است که بتواند با کارگاه‌های عصیون جابر برابری کند.45 این کشفیات با آیه «أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ؛ ما آهن را در دست او نرم کردیم» و «وَ أَسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ؛ چشمه مس را برای سلیمان روان ساختیم» منطبق است.

کشفیات باستان‌شناسی نشان می‌دهد که برخی از اصول ساختمان کوره‌های ذوب فلزات امروزی در بنای کوره‌های ذوب آهن و مس داود و سلیمان(ع) رعایت شده است.46

ب) گسترة حکومتی سلیمان‌(ع):

حکومت‌های انبیاء‌(ع) ذاتاً فرهنگ آفرین بود، و بنابراین بیشتر آنها شرایط گسترش سیاسی را به دست می‌آورد. حکومت حضرت سلیمان‌(ع) به دلیل برخورداری از زمینه‌ها و استعدادهای ویژه که مهم‌ترین آنها تسخیر نیروهای طبیعی و قدرت تصرف در طبیعت بود، این گسترش را در بالاترین حد خود به دست آورد. ساختن شهرهای بیت‌المقدس، بعلبک و غیر آن و فتح شهرها و کشورها در توسعه فرهنگی و گسترش سیاسی حکومت سلیمان‌(ع) جای دارند. داستان ملکه سبأ و دعوت سلیمان از او برای پذیرش آیین توحید از مصادیق مهم این گسترش محسوب می‌شود. این مسئله سرشار از راهبرد‌های حکومتی در توسعة فرهنگ، شیوة روابط خارجی و گسترش سیاسی در حکومت دینی و الهی است.

ج) راهبردهایی در مواضع سیاسی و ارتباطات فرهنگی

داستان فتح سرزمین سبأ با کشف این سرزمین توسط پرنده‌ای از لشکریان سلیمان آغاز می‌شود؛47 به این صورت که سلیمان با گزارش این پرنده پی به غیر الهی بودن این حکومت می‌برد، از این‌رو، تصمیم می‌گیرد آنان را به پرستش خدای یکتا فرا خواند. او طی نامه‌ای مردم این سرزمین را به خدا پرستی دعوت می‌کند. به هر حال، مضمون نامه در اوج برتری و حزم و محتوای آن، در نهایت سادگی بوده و مهم‌تر اینکه این نامه با نام خدا (بسم اله الرحمن الرحیم) آغاز شده توحید و تسلیم، اصل و دلیل ارتباط قرار گرفته است.48 در مجموع می‌توان گفت که اخلاق و خداپرستی دلایل این ارتباط سیاسی ـ فرهنگی معرفی شده‌ است.

ماجرای قوم و ملکه سبأ با تفصیلی که دارد سرانجام به تسلیم ملکة سبأ و فتح آن سرزمین منجر شد. برخی از مسائلی که در گسترش روابط خارجی و سیاسی مورد توجه دولت سلیمان بود، عبارت بود از: 1. اطلاع یابی دقیق از اوضاع جغرافیایی و سیاسی کشور مورد نظر ـ چنانکه هدهد تصویری دقیق از آن ارائه داد؛ 2. مبنای گسترش روابط که در نامة سلیمان اخلاق و خدا‌پرستی به عنوان مبانی اساسی جلوه گرند؛ 3. برخورد ملکه سبأ با حکومت سلیمان است. ابتدا هدیه‌ای ملوکانه برای حضرت سلیمان فرستاد که عدم قبول آن توسط سلیمان او را به این مسئله آگاه کرد که با یکی از نیکوترین برگزیدگان روبه‌رو است.49 ملکه سبأ در صدد آزمایش سلیمان بود و برای این کار از هدیه استفاده کرد.

پادشاهان علاقه زیادی به هدایا دارند و یکی نقطة ضعف و زبونی آنها نیز همین جاست و آنها را می‌توان با هدایای گران‌بها تطمیع کرد. از نظر ملکه سبأ اگر او با این هدایا تسلیم می‌شد، معلوم بود که شاه است و گرنه پیامبر خداست و در این صورت، لازم بود عاقلانه با او برخورد شود. اما سلیمان با دیدن هدایا خوشحال نشد وگفت: می‌خواهید مرا با مال کمک کنید (فریب دهید) آنچه خداوند به من داده بهتر است از آنچه به شما داده است.50

در حکومت دینی اگر چه منافع مادی جایگاه مهمی دارد، اما در تضاد با اعتقادات، اهمیت خود را از دست می‌دهند و اولویت با مسائل اعتقادی است. سلیمان قوم سبأ را به توحید و ترک بت‌پرستی فرا خواند و در این فراخوان، منافع مادی را جست‌وجو نمی‌کرد. سخن حضرت سلیمان در این موضوع که اگر قرار بر طلب مال باشد، آنچه خداوند به من داده بسیار بیشتر و بهتر از چیزی است که به شما داده است، 51 جلوة دیگری از قدرت یک حکومت الهی را به نمایش می‌گذارد.

د) رابطة حکومت دینی و توسعه یافتگی

در گزارشی که از قوم سبأ ارائه شده است، ملکة آنان از هر نعمتی برخوردار بود.52 در بقیه ماجرای سلیمان‌(ع) سه مؤلفه بیان شده که حاکی از اقتصاد، مدیریت و توسعة برتر آن حکومت در مقایسه با مردم سرزمین سبأ است و نشان می‌دهد که دولت الهی سلیمان با خداپرستی به توسعه‌ای فراتر از آنان دست یافته است. در این ماجرا مسئله مهم، هوشمندی حکومت دینی، قدرت و سرعت عمل در روابط خارجی و توجه به توسعه علمی و اقتصادی را می‌توان یافت.

اولین مؤلفه در شیوه سلیمان برای احضار بلقیس و تخت اوست که کمتر از چشم به هم زدن نزد سلیمان حاضر شد.53 مفسران معتقدند قصد سلیمان از این عمل، نشان دادن قدرت خارق العاده‌ای بود که خدا در اختیارش گذاشته و می‌خواسته با آن، آنان را از قدرت الهی و شأن و شکوه آن با خبر کند.54 مؤلفه دوم، خلاقیت سلیمان در برخورد با تخت بلقیس و تغییر دادن آن است.55 مؤلفة سوم، اعجاب ملکه سبأ از عظمت و ظرافت قصر سلیمان است؛ او با قصری از آبگینه روبه‌رو شد و آن شیشه‌ها را آب پنداشت و جامه از ساق پا بالا زد56 و با دیدن این آثار شگفت به خدا ایمان آورد.

به هر حال، در دوران حاکمیت سلیمان شاهد پیشرفت عظیم اقتصادی و صنعتی هستیم. صنعت ذوب فلزات در زمان او رونق یافت. خداوند می‌فرماید: «و چشمه مس را برایش روان کردیم».57 خداوند دانش ذوب کردن مس را به او آموخت، آن چنان که نرم کردن آهن را به پدرش آموخت.

امروزه با کاوش‌های دیرینه شناسان معلوم شده است که شهر عصیون جابر، بندر و مرکز صنعتی در زمان دولت سلیمان بوده است.58 او در صدد گسترش فعالیت‌های تجاری و دریایی بود، در برخورد با همسایگان بسیار دقیق عمل می‌کرد. بازرگانان فینیقی را تشویق می‌کرد تا کاروان‌های بازرگانی خود را از اراضی فلسطین عبور دهند. در زمان وی، تجارت پرسودی از مبادلة محصولات کشاورزی فلسطین با مصنوعات صور و صیدا برای مردم آن سرزمین فراهم شد
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۶ امیرحسین صفاریان
ویژگی‌های تمدنی حکومت حضرت داود و سلیمان(ع)

اطاعت خداوند با همة گسترش دایرة حکومتشان؛

اجرای عدالت با دستگاه قضایی نیرومند؛

توجه به طبقات محروم و رعایت حقوق آنان؛

گزینش وزرایی عادل، عالم و پاکدل؛

گسترش صنایع، به خصوص صنعت ذوب آهن و ذوب مس و زره سازی؛

گسترش بازرگانی به طوری که کشتی‌های تجارتی سلیمان‌(ع) همواره در دریای مدیترانه و هند در حرکت بودند؛

توجه به شهرسازی و عمران و آبادی که آثار بعضی از آنها هم اکنون موجود است،

توجه به گسترش فرهنگ و ابداع حروف عربی و سریانی60.

به هر حال، باستان‌شناسی صنایع فلزات در عصر داود و سلیمان‌(ع) بر پیشرفت فرهنگ و تمدن بشر در این دوران حکایت می‌کند.61

نتیجه

حکومت داود و سلیمان‌(ع) که نمونه‌های بی‌نظیری از پیوستگی دین و دولت تلقی می‌شود، و نمونه‌های مهمی از همراهی مشروعیت الهی همراه با مقبولیت مردمی است؛ بدان گونه که مقبولیت‌های مردم با مشروعیت الهی تقویت شده. و مقام‌های حاکمیت به طور تشریعی و نه تکوینی، داود و سلیمان(ع) به داده شده است.

در حکومت این دو بزرگوار، عدالت مانند سرمایه‌ای است که توسعه را به وجود می‌آورد. این ویژگی، به‌خصوص در دولت سلیمان که آغازش با یک حکم عادلانه بود، ظهور بیشتری دارد. حکومت سلیمان با توسعة علمی تعریف می‌شود. آموزش، تربیت، تسخیر نیروهای طبیعت و شناخت زبان پرندگان، همگی از ارکان این دولت و راهبردهای آن به سمت توسعه هستند.

توسعة روابط سیاسی با محوریت گسترش توحید و نه با محوریت منافع مادی، از دیگر مؤلفه‌های دولت سلیمان است. ایجاد ارتباط و دعوت به آیین توحید و نشان دادن قدرت و عظمت حکومت الاهی، راهبردهای مهم و موفق در شناخت مواضع سیاسی و ارتباط فرهنگی در حکومت الاهی و دینی است.

۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۲۶ امیرحسین صفاریان
#حضرت آقا

جمهوری اسلامی - یعنی نظام مردمی، نظام مستقل، نظام مبتنی بر ارزش‌های اصیل، نظام مبتنی بر آزادی فکر و عدالت اجتماعی - یک هدیه‌ی الهی به ملت ایران است. خدای متعال این هدیه را مفت و مجانی به ملت ایران نداده است. نسل‌هایی تلاش کردند، نسل قبل از شما مجاهدتِ سخت و دشواری را متحمل شدند؛ خدای متعال هم وعده کرده است که برای مجاهدت پاداش قائل است. پاداش نه فقط پاداش اخروی است، بلکه در همین نشئه‌ی زندگی هم پاداش داده می‌شود؛ «کلاً نمد هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربک»(۱)؛ هرکس تلاش کند، به نتیجه‌ی آن تلاش خواهد رسید. ملت ایران تلاش کردند؛ خدای متعال هم این هدیه را به آنها داد؛ یعنی یک نظام مردمی که پایه‌های آن بر ضدیت با فساد و انحراف و کجروی و وابستگی نهاده شده است. این هدیه را باید نگه داشت. این‌طور نیست که اگر خدا به قومی نعمت داد، آن قوم خاطرجمع باشند که این نعمت برای آنها خواهد ماند. شما در سوره‌ی حمد می‌خوانید: «صراط الّذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و لاالضّالّین»(۲)؛ یعنی «مغضوب علیهم» و «ضالّین» هم جزو «انعمت علیهم»اند. نباید تصور شود که خدا به عده‌یی نعمت می‌دهد و عده‌یی را گمراه می‌کند و مورد غضب قرار می‌دهد؛ نه، «غیر المغضوب علیهم» به حسب ترکیب نحوی عربی، صفت «انعمت علیهم» است. خدا به انسان‌های زیادی نعمت داده است. نعمت دادشده‌گان دو نوع‌اند؛ یک عده کسانی هستند که با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلی خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوس‌های زودگذرِ منحرف کننده، نعمت را بر باد دادند؛ یک عده هم کسانی هستند که نعمت را با کوشش و تلاش و شکرانه‌ی خود نگه داشتند. کسانی که نعمت را بر باد دادند، «مغضوب علیهم» و «ضالین»اند؛ آنهایی که نعمت را نگه داشتند، «غیرالمغضوب علیهم و لا الضّالّین»اند.
خدای متعال، هم به انبیا و اولیا و شهدا و صالحین نعمت داده است - «فاولئک مع الّذین انعم اللَّه علیهم من النّبیّین و الصّدیقین و الشّهداء و الصّالحین»(۳) - هم به بنی‌اسرائیل نعمت داده است؛ «اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم».(۴) در سوره‌ی بقره سه مرتبه این تعبیر تکرار شده است. خدا به بنی‌اسرائیل هم نعمت داد، منتها آنها نعمت را کفران کردند. خدای متعال در سوره‌ی سبأ می‌فرماید: «ذلک جزیناهم بما کفروا و هل نجازی الّا الکفور»(۵). خداوند کفران کنندگان نعمت را تنبیه و مجازات می‌کند. پس باید نعمت را نگه‌داشت. انبیا و شهدا و صالحین و صدیقین کسانی هستند که نعمت خدا را نگه‌داشتند. نعمت خدا را باید نگه‌دارید، پرورش دهید، کامل کنید و نقایص‌اش را برطرف سازید - که این نقایص هم باز از عمل ما ناشی می‌شود - این کار بزرگی است که بر عهده‌ی شما جوانها و بخصوص جوانان دانشجوست، که امیدهای آینده‌اید و در افق آینده، انسان شماها را می‌بیند. مدیران و تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان کشور در آینده شماها هستید؛ هم می‌توانید این کشور را به اوج قله‌ی افتخار و ترقی برسانید - همان‌طور که آرزوی نظام جمهوری اسلامی است - هم می‌توانید خدای نکرده نعمتِ به دست آمده را از دست بدهید. لذا به افق دوردست نگاه کنید و ببینید چه باید کرد و چالش‌هایی که در مقابل ماست، چیست.
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۳۲ امیرحسین صفاریان
شخصیتى مسیحى که در منابع اسلامى به مؤمن آل‌ یس ملقب است.

نسب حبیب نجار را به اختلاف، حبیب‌ بن اَبریا، حبیب‌ بن مرى و حبیب‌ بن اسرائیل ضبط کرده‌اند.[۱] شغلهاى گوناگونى چون ریسمان‌بافى و کفاشى براى او ذکر شده،[۲] گرچه حرفه وى در بیشتر منابع نجارى و لقبش نجار است و گفته‌اند چون پیش از ایمان آوردن بت‌تراش بوده است.[۳] او را با این لقب خوانده‌اند.[۴] درباره زندگى زاهدانه و رفتارهاى عابدانه وى مطالب اندکى در منابع آمده است.[۵]

نام حبیب نجار صریحاً در قرآن نیامده اما در منابع اسلامى، ضمن نقل ماجراى «اصحاب‌القریة» [۶] به نام وى تصریح شده است. بنابراین آیات پس از این که اصحاب قریه دو رسولى را که براى دعوت آنان به توحید آمده بودند، تکذیب می‌کنند. مردى شتابان از دوردست شهر می‌آید و مردم را به پیروى از رسولان فرامی‌خواند و ایمان خود را به پروردگار آشکار می‌سازد. پس از مرگ وى قوم او با صیحه‌اى هلاک می‌گردند. در منابع اسلامى، این مرد مؤمن حبیب نجّار دانسته شده است.

در تفاسیر و تواریخ اسلامى این داستان با تفصیل بیشتر و گاه با اختلافاتى نقل شده است. بر این اساس عیسى علیه‌السلام دو تن از حواریون خود را به انطاکیه (که در قرآن «القَرْیة» خوانده شده است) می‌فرستد. فرستادگان عیسى در حوالى شهر با چوپان پیرى روبرو می‌شوند و او را به پرستش خدا و دین عیسى علیه‌السلام دعوت می‌کنند. چوپان از آنان درخواست معجزه می‌کند و ایشان پسر بیمار او را شفا می‌دهند و پیرمرد (که همان حبیب نجّار است) به گفته‌هاى آنان ایمان می‌آورد.

دلایل دیگرى نیز براى ایمان آوردن حبیب نقل شده است، از جمله این که رسولان، پسر او را که هفت روز از مرگش می‌گذشت زنده کردند و دیگر این که خودِ حبیب را که به جذام مبتلا بود شفا دادند. فرستادگان پس از ورود به انطاکیه به دستور پادشاه زندانى می‌شوند. عیسى رسول سومى را به یاریشان می‌فرستد و آنان در حضور پادشاه معجزاتى از خود نشان می‌دهند اما پادشاه و اطرافیان او (بنابه قولی) تصمیم به قتل رسولان می‌گیرند. حبیب نجّار هنگامی‌ که از این خبر آگاه می‌شود، شتابان خود را به منکران می‌رساند و آنان را به پذیرش یگانه‌پرستى و معاد دعوت می‌کند، اما مردم به او حمله می‌کنند و او را به طرز فجیعى به قتل می‌رسانند.[۷]

در منابع تفسیرى و روایى، از حبیب نجّار و ایمان وى تجلیل شده است. اگر چه به نوشته برخى منابع، وى پیش از ایمان به رسولان، مشرک بوده است و حتى گفته‌اند هفتاد سال بت می‌پرستیده است،[۸] ولى عده‌اى وى را در زمره کسانى چون ورقة بن نوفل، بحیرا و قس‌ بن ساعده شمرده‌اند که پیش از بعثت پیامبر اکرم به او ایمان داشته‌اند،[۹] چنان‌ که تصریح شده حبیب نجار ششصد سال پیش از ظهور اسلام به حضرت محمد صلی‌ اللّه‌ علیه‌ و آله‌ و سلم مؤمن بوده است.[۱۰]

بر اساس حدیثى نبوى، حبیب نجّار (که از او با لقب مؤمن آل‌ یس یاد شده است) به همراه حزقیل (ملقب به مؤمن آل‌ فرعون) و حضرت على علیه‌السلام کسانی‌اند که حتى لحظه‌اى به خدا کافر نشدند.[۱۱] در احادیث دیگرى از پیامبر اکرم، حبیب نجّار از صدیقان، مقربان الهى و اهل بهشت و یکى از مصادیق «ثُلَّةٌ من الاَوَّلین» [۱۲] معرفى شده است.[۱۳]

در منبعى متقدم، محل دفن حبیب نجّار بازار انطاکیه ذکر شده است،[۱۴] اما به گزارش منابع جدید، مقبره وى در مشرق انطاکیه در دامنه کوه سلبیوس که جبل حبیب نجار نامیده می‌شود، قرار دارد.[۱۵] در خیابان اصلى انطاکیه نیز مسجدى به نام حبیب نجار هست که ابتدا کلیساى جامع انطاکیه بوده و در دوره اسلامى، مسجد شده است.[۱۶] در منبعى قدیمى نیز از وجود این مسجد خبر داده شده است.[۱۷] همچنین در یکى از تراجم نسبتاً متأخر از قریه‌اى به نام سیدى حبیب نجّار سخن گفته شده است.[۱۸] در انطاکیه امروزى قریه‌اى به این نام وجود ندارد اما ناحیه هم‌جوار مسجد حبیب نجّار، داربوس نام دارد که شاید همان قریه باشد.[۱۹]

براى یافتن پیشینه تاریخى ماجراى حبیب نجّار در منابع مسیحى، به‌ ویژه در عهد جدید تلاش هایى شده است. گاهى حبیب نجّارِ منابع اسلامى را با یکى از پیامبران عهد جدید به نام آغابوس،[۲۰] یکى دانسته‌اند.[۲۱] همچنین در برخى منابع به قرابت معنایى نام تئوفیلس (به معناى دوستدار خدا) که در عهد جدید آمده،[۲۲] با نام حبیب نجار توجه شده است،[۲۳] اما بر اساس توضیحات مفسران مسیحى عهد جدید، تطبیق این دو فرد صحیح به نظر نمی‌رسد.[۲۴] علاوه بر این، گفته شده که حبیب نام چند تن از شهداى مسیحى بوده است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی