نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

جزء 15

جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۳۲ ق.ظ
سوره اسراء و کهف
داستان موسی و خضر. استفاده معنوی در راه رسیدن به مقامات بلند.
داستان اصحاب کهف: همت و عدم یاس جوانان و نقش جوان در مبارزه فرهنگی. انهم فتیه (جوان یا جوانمرد)
۹۸/۰۲/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j15

نظرات  (۲۰)

همت و عدم یاس جوانان و نقش جوانان در مبارزه فرهنگی. انهم فتیه (جوان یا جوانمرد)

در ابتدای داستان خداوند اشاره میکند این افرادی که با این امید در این مسیر قدم نهادند عده ای جوان بودند:

در دو آیه ی 10 و 13 به لفظ فتیه اشاره شده است.

إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلىَ الْکَهْفِ فَقَالُواْ رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَ هَیئّ‏ِْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا(10)

نحَّْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُم بِالْحَقّ‏ِ  إِنهَُّمْ فِتْیَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى(13)


در مورد حضرت ابراهیم ع در زمان بت شکنی به همین مسئله ی جوانی اشاره شده است: قالُوا سَمِعْنا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهیمُ (60)

بقیه انبیا هم به عنوان خط شکنان حرکت فرهنگی جوان مبعوث شدند:

عنه صلی الله علیه و آلهما بَعَثَ اللّه ُ عز و جل نَبِیّاً إلاّ وهُوَ شابٌّ ، ولا اُوتِیَ عِلمٌ عالِماً إلاّ وهُوَ شابٌّ[ الفردوس : ج 4 ص 82  ]

پیامبر صلی الله علیه و آلهخداوند عز و جل ، هیچ پیامبرى را جز در جوانى ، مبعوث نکرد ، و به هیچ دانشمندى ، جز درجوانى ، دانش عطا نشد .

نقش جوانان در حکومت خاتم پیامبران

بحارالأنواروکانَ مُصعَبٌ نازِلاً عَلى أسعَدَ بنِ زُرارَةَ ، وکانَ یَخرُجُ فی کُلِّ یَومٍ فَیَطوفُ عَلى مجالِسِ الخَزرَجِ یَدعوهُم إلَى الإِسلامِ فَیُجیبُهُ الأَحداثُ

بحار الأنوارمصعب ، بر اسعد بن زراره وارد شد و هر روز از خانه بیرون مى رفت و در اطراف مجالس خزرجیان مى چرخید و آنان را به اسلام ، فرا مى خواند و جوانان ، دعوت او را اجابت مى کردند .

خود حضرت عج نیز به شکل جوان ظهور خواهند کرد(جوان یعنی زیر چهل)

کمال الدین عن أبی الصَّلت الهَرَویّقُلتُ لِلرِّضا علیه السلام : ما عَلاماتُ القائِمِ مِنکُم إذا خَرَجَ؟ 
قالَ : عَلامَتُهُ أن یَکونَ شَیخَ السِّنِّ شابَّ المَنظَرِ حتّى أنَّ النّاظِرَ إلَیه لَیَحسَبُهُ ابنَ أربَعینَ سَنَةً أو دونَها[ کمال الدین : ص 652 ح 12

کمال الدین ـ به نقل از ابا صَلت هِرَوى ـ به امام رضا علیه السلام گفتم : نشانه هاى قائم شما ، آن گاه که قیام کند ، چیست؟ 
فرمود : «نشانه اش آن است که کهن سالى جوانْ سیماست که هر کس به وى مى نگرد ، او را چهل ساله یا کمتر مى انگارد» .

نقش جوانان در حکومت امام زمان

الإمام علی علیه السلامأصحابُ المَهدِیِّ شَبابٌ لا کُهولٌ فیهِم إلاّ مِثلَ کُحلِ العَینِ وَالمِلحِ فِی الزّادِ وَأقَلُّ الزّادِ المِلحُ

امام على علیه السلامیاران مهدى(عج) جوان اند و کهن سالان ، در میان آنان ، اندک اند ، مانند سرمه در چشم و نمک در زاد و توشه ، که کمترین قسمت توشه ، نمک است .

نمایش منبع

 الإمام الصادق علیه السلامبَینا شَبابُ الشّیعَةِ عَلى ظُهورِ سُطوحِهِم نِیامٌ إذ تَوافَوا إلى صاحِبِهِم فی لَیلَةٍ واحِدَةٍ عَلى غَیرِ میعادٍ فَیُصبِحونَ بِمَکَّةَ

امام صادق علیه السلامهنگامى که جوانان ، شبانگاه بر پشت بام ها در خواب اند ، به ناگاه ، بدون وعده قبلى ، در یک شب ، گِرد صاحب خود جمع مى شوند و صبحْ هنگام در مکّه خواهند بود .

 

نقش جوانان در جمهوری اسلامی

نقش جوانی در مورد انبیا، نبی خاتم ص و حضرت حجت عج گفته شد.

در جمهوری اسلامی هم اگر بخواهد در مسیر رشد و تعالی قرار بگیرد وضعیت به همین شکل باید باشد. چیزی که در کلام و عمل رهبر انقلاب به وضوح دیده میشود(اگه بعضیا شوق خدمت اجازه بده بهشون یه کم به جوونا میدون بدن!)

 

 جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفته‌ی اسلامی
امّا راه طی‌شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.

از هفت توصیه ی آخر ایشون در گام دوم شش مورد از آن توقع از جوانان است

از مهم ترین آن، حرکت علمی:

عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراین‌باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.

که در مورد جوانان و حرکت علمی روایت هایی هم داریم:

 

روایت، جوانان علمداران حرکت علمی

الإمام الباقر علیه السلامکانَ أبی زَینُ العابِدینَ علیه السلام إذا نَظَرَ إلَى الشَّبابِ الَّذینَ یَطلُبونَ العِلمَ أدناهُم إلَیهِ وقالَ : مَرحَبا بِکُم أنتُم وَدائِعُ العِلمِ ویوشِکُ إذ أنتُم صِغارُ قَومٍ أن تَکونوا کِبارَ آخَرینَ

امام باقر علیه السلامپدرم زین العابدین علیه السلام ، هر گاه به جوانانى که دانش مى اندوختند ، مى نگریست ، آنان را به خود نزدیک مى کرد و مى فرمود : «آفرین بر شما که امانت هاى [مردم براى آموختن] دانشید و به زودى شما کم سالان جامعه ، بزرگان جامعه اى دیگر مى شوید» .

نمایش منبع

الإمام الصادق علیه السلاملَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشَّبابَ مِنکُم إلاّ غادِیا فی حالَینِ : إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما ، فَإِن لَم یَفعَل فَرَّطَ ، فَإِن فَرَّطَ ضَیَّعَ ، وإن ضَیَّعَ أثِمَ ، وإن أثِمَ سَکَنَ النّارَ . وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا صلی الله علیه و آلهبِالحَقِّ

امام صادق علیه السلامدوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببینم : دانشمند یا دانشجو . اگر [جوانى] چنین نکند ، کوتاهى کرده و اگر کوتاهى کرد ، تباه ساخته و اگر تباه ساخت ، گناه کرده است و اگر گناه کند ، سوگند به آن که محمّد صلی الله علیه و آله را به حق برانگیخت ، دوزخ نشین خواهد شد .

 

اجرای عدالت و مبارزه با فساد:

چشم امید رهبری برای مبارزه با فساد به جوانان است

در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله

 

برای عدالت چشم رهبری به جوانان است:

... البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.

سن و سالداران جامعه باید به جوانان میدان دهند

حرکتی رهبر انقلاب خودشون از همه جلوترند در این قضیه و این رو از توصیه ها و انتصابات ایشون میشه فهمید.

روایت برای میدان دادن به جوانان

الإمام علی علیه السلام ـ فی الحِکَمِ المَنسوبَةِ إلَیهِ ـ إذَا احتَجتَ إلَى المَشورَةِ فی أمرٍ قَد طَرَأَ عَلَیکَ فَاستَبدِهِ بِبِدایَةِ الشُّبّانِ ؛ فَإِنَّهُم أحَدُّ أذهانا ، وأسرَعُ حَدسا ، ثُمَّ رُدَّهُ بَعدَ ذلِکَ إلى رَأیِ الکُهولِ وَالشُّیوخِ لِیَستَعقِبوهُ ویُحسِنُوا الاِختِیارَ لَهُ ؛ فَإِنَّ تَجرِبَتَهُم أکثَرُ

امام على علیه السلام ـ در حکمت هاى منسوب به ایشان ـ هرگاه به مشورت نیازمند شدى ، نخست ، از مشورت با جوانان آغاز کن؛ زیرا ذهن آنان ، تیزتر و حدس آنان ، سریع تر است . پس مسئله را به میان سالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقّادى کرده ، بهترین را برگزینند؛ چرا که تجربه آنان ، بیشتر است
ادامه ی خود داستان از زبان خود قرآن که این افراد با وجود عدد کم خودشون چه طور شجاعانه در مقابل همه ی مردم شهر ایستادند(روایت نترسیدن از قلت اهل حقأَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ)
وَ رَبَطْنَا عَلىَ‏ قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَاْ مِن دُونِهِ إِلَاهًا 
 
اشاره به همان مطلب که خدا اگر کسی در راه او قدم گذارد او را کمک میکند که در مسیر بماند(ربطنا علی قلوبهم)

شایدم بهتر باشه ابتدا تصویر سازی خود داستان انجام بشه که اینان افرادی بودند که چند نفر بیشتر نبودند(گفته میشود، فتیه جمع قلت است برای بین 3تا10) ولی در مقابل شهر و قبیله ی خودشون هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتخََّذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَةً  ایستادگی کردند و تسلیم فضای موجود نشدند.  این مسئله باعث نشد که از راه ایمان مستدل و متقن خودشون برگردند لَّوْ لَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَنِ  بَینِ‏ٍّ .حتی مجبور به فرار از شهر و پناه بردن به غار شدند ولی دست از اعتقادات خودشون نکشیدندوَ إِذِ اعْتزََلْتُمُوهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُاْ إِلىَ الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکمُ‏ْ رَبُّکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَ یُهَیئّ‏ِْ لَکمُ مِّنْ أَمْرِکمُ مِّرْفَقًا
و بقیه ی داستان هم به همت و اراده ی این افراد برنمی گرده
بعد از این مطلب نقش جوان در سیر انبیا و نبی خاتم و حضرت حجت عج و جمهوری اسلامی میتونه گفته بشه
موسی و خضر ع

بحار به نقل از علل:

انسان در هر جایگاهی که باشد نباید معجب به خود و علمش باشد.

... ُ وَ إِنَّ مُوسَى‏ لَمَّا کَلَّمَهُ اللَّهُ تَکْلِیماً وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ التَّوْرَاةَ وَ کَتَبَ‏ لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ جَعَلَ آیَتَهُ فِی یَدِهِ وَ عَصَاهُ وَ فِی الطُّوفَانِ وَ الْجَرَادِ وَ الْقُمَّلِ وَ الضَّفَادِعِ وَ الدَّمِ وَ فَلْقِ الْبَحْرِ وَ غَرَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِرْعَوْنَ وَ جُنُودَهُ عَمِلَتِ الْبَشَرِیَّةُ فِیهِ حَتَّى قَالَ فِی نَفْسِهِ مَا أَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً أَعْلَمَ‏ مِنِّی فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى جَبْرَئِیلَ یَا جَبْرَئِیلُ أَدْرِکْ عَبْدِی مُوسَى قَبْلَ أَنْ یَهْلِکَ(دلا چنان معاش کن که گر بلغزد پای، فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد. انسان اگر در طول زندگی مسیر را درست گام نهاده منتظر آن باشد که در لغزشگاه هایی هدایت های خاص الهی برسد و مانع از هلاک او گردد)

 

 وَ قُلْ لَهُ إِنَّ عِنْدَ مُلْتَقَى الْبَحْرَیْنِ رَجُلًا عَابِداً فَاتَّبِعْهُ وَ تَعَلَّمْ مِنْهُ فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى مُوسَى بِمَا أَمَرَهُ بِهِ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِمَ مُوسَى عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنَّ ذَلِکَ لِمَا حَدَّثَتْ بِهِ نَفْسُهُ فَمَضَىهُو وَ فَتَاهُ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ حَتَّى انْتَهَیَا إِلَى مُلْتَقَى الْبَحْرَیْنِ فَوَجَدَا هُنَاکَ الْخَضِرَ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَتَعَبَّدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا و...

(بعد از اینکه متوجه شد عالم تر از او هم هست برای زانو زدن در محضر وی درنگ نکرد)

قَالَ لَهُ مُوسىَ‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلىَ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا

شعر:

طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن *** ظلمات است بترس از خطر گمراهی ( حافظ)

بزرگان ما نیز در دریافت موعظه از دیگران همین شیوه را داشتند مثلا شیخ انصاری با این جلالت علمی در موعظه پای صحبت های سید شوشتری زانو میزده

چنانکه از ملا حسین‌قلی همدانی یکی از شاگردان سید علی چنین نقل شده است: »روزگاری در نجف اشرف به درس شیخ انصاری می‌رفتم. پس از مدتی دریافتم که شیخ انصاری همیشه روزهی چهارشنبه به منزل شاگردش (در اصول و فقه) سید علی شوشتری می‌رود. روزی من نیز به آن‌جا رفتم، دیدم شیخ به هیات شاگرد، و سید به هیأت استاد نشسته و مواعظی بیان می‌کند. به ذهنم آمد که من نیز همیشه به نزد سید آمده و استفاده کنم، سپس بلند شدم که بروم سید به من فرمود: اگر خواستی به مجلس ما بییى، بیا؛ و من نیز از آن روز به بعد به آن مجلس راه یافتم.

روایت، بدون مربی هلاکت در انتظار ماست

وَ قَالَ ع‏ هَلَکَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَکِیمٌ یُرْشِدُهُ وَ ذَلَّ مَنْ لَیْسَ لَهُ سَفِیهٌ یَعْضُدُهُ.(از امام سجاد ع از بحار)

روایت، کافی، اهمیت داشتن راهنما، واسه راه های زمینی راهنما میخواید واسه آسمون نه!

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا أَبَا حَمْزَةَ، یَخْرُجُ أَحَدُکُمْ فَرَاسِخَ، فَیَطْلُبُ لِنَفْسِهِ‏ دَلِیلًا، وَ أَنْتَ‏ بِطُرُقِ‏ السَّمَاءِ أَجْهَلُ مِنْکَ بِطُرُقِ الْأَرْضِ، فَاطْلُبْ لِنَفْسِکَ دَلِیلًا».

روایت، مصباح الشریعه، ره چنان رو که رهروان رفتند

ِ وَ لَا طَرِیقَ‏ لِلْأَکْیَاسِ‏ مِنَ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ أَسْلَمَ مِنَ الِاقْتِدَاءِ لِأَنَّهُ الْمَنْهَجُ الْأَوْضَحُ وَ الْمَقْصَدُ الْأَصَح‏

 

روایت از امیرالمومنین ع:

رحم اللّه امراءً سمع حکما فوعی الی رشاد فدنا و اخذ بحجزة هاد فنجا...»

آمرزش خدای کسی را باد که سخنی خردمندانه بشنود و به کار بندد و به راه راست خوانده شود ونزدیک آید و بپذیرد و دست به دامان رهنمایی زند و رستگار گردد.

ابن میثم بحرانی(ره) در شرح جمله «و اخذ بحجزة هاد فنجا» گفته است:

«یعنی در پیمودن راهی که بسوی خدا می رود باید به استادی ارشادگر و دانا اقتدا کرد تا رستگاری به چنگ آید... و از سخن مولی وجوب و ضرورت استاد برای سیر و سلوک فهمیده می شود(از پایگاه اطلاع رسانی حوزه)

روایت، کفایه الاثر، عرضه کردن دین و اعتقادات

عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَلَمَّا بَصُرَ بِی قَالَ لِی مَرْحَباً بِکَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِیُّنَا حَقّاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَیْکَ دِینِی فَإِنْ کَانَ مَرْضِیّاً أَثْبُتُ عَلَیْهِ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ هَاتِ یَا أَبَا الْقَاسِمِ قُلْتُ إِنِّی‏

... فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ع یَا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِینُ‏ اللَّهِ‏ الَّذِی‏ ارْتَضَاهُ‏ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَیْهِ ثَبَّتَکَ اللَّهُ‏ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ.

نقل از بزرگان

عارف بلند پایه، حاج میرزا علی آقای قاضی، استاد عرفان و سیر و سلوک علامه طباطبایی فرموده است: « اهم آنچه در این راه لازم است، استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الهیه رسیده و انسان کامل است. کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد، اگر برای پیدا کردن استاد این راه، نصف عمر خود را در جست و جو و تفحص بگذراند تا پیدا کند، ارزش دارد. کسی که به استاد رسید نصف راه را طی کرده است». (سایت راسخون، 2. رساله ی سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص 176، پانوشت.)

 

به نقل از امام خمینی: ایشان در جای دیگر نیز لزوم تسلیم به استاد الهی در مسیر سیر و سلوک را چنین یادآور شده و می‌فرمایند: «انسان باید کوشش کند تا طبیب حاذق پیدا کند. چون طبیبی کامل یافت در نسخه‌های او اگر چون و چرا کند و تسلیم او نشود و با عقل خود بخواهد خود را علاج کند چه بسا که به هلاکت رسد. در سیر ملکوتی، باید انسان کوشش کند تا هادی طریق پیدا کند و چون هادی پیدا کرد باید تسلیم او شود و در مسیر سیر و سلوک دنبال او برود و قدم را جای قدم او گذارد.»( شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 403)(سایت مکتب روح الله)

مرحوم آیت الله سعادت پرور(پهلوانى) مى فرمایند:

“بر هیچ عاقلى پوشیده نیست که بدون استاد نمى توان بر هیچ یک از علوم مادى آگاهى یافت، سیر و سلوک و رسیدن به مقامات عالیه انسانیت فراتر از هر علمى و مشکل تر از هر هنرى است که ممکن نیست بدون استاد و راهنما به پایان رسانید. لذا بر طالبین این راه است که قبل از هر چیز، استاد و مرشدى پاکیزه سیرت و آگاه بر مبانى اسلام را که خود نیز استاد دیده باشد برگزینند تا بتوانند با عمل به دستورات وى راه پر خطر و عظیم الهى را طىّ نمایند…

و چنانچه استاد، خود استادِ شایسته ندیده و یا کامل نبوده و یا عقاید خود را با مبانى اسلام منطبق نکرده باشد، نه تنها خود در گمراهى است، بلکه دیگران را نیز به مهلکه و اشتباه انداخته و باعث تضییع عمر و نابودى جسم آنان مى گردد. و حتّى اگر کسى با جذبه، به مطلوب و گوهر یکتاى هستى دست یافته باشد، اگرچه کامل هم باشد، نمى تواند راهنماى دیگران گردد، زیرا خود راه و چاهى ندیده است.” (جمال آفتاب، ج‏3 ص11)(از سایت آ.فروغی)

بعید میدونم فرصت بشه ولی اگه فرصت میشد داستان ذی القرنین و یاجوج و ماجوج هم با فضای روز کشور سازگاری داره:
او با توجه به مکنتی که خدا به وی داده بود توانست جلوی یاجوج و ماجوج را بگیردءَاتُونىِ زُبَرَ الحَْدِیدِ  حَتىَّ إِذَا سَاوَى‏ بَینْ‏َ الصَّدَفَینْ‏ِ قَالَ انفُخُوا
الان اگه کسی جلوی توانایی علمی و موشکی رو بخواد بگیره در اصل داره توان دفاع از کشور رو میگیره
۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۱۱ حاج ابوالقاسم
سلام بر آقای ورکش عزیز
بسیار عالی نوشتید و زحمت زیادی کشیدید.
سعیکم مشکور
داستان ذو القرنین مربوط به جزء 16 هست
اگر بشه در روز شانزدهم اشاره ای خواهم کرد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی