نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

29-5. برخی ویژگیهای بهشت ابرار (انسان/ 13 - 19)

چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۵۵ ق.ظ
76:1376:14
76:15
76:16
76:17
76:18
76:19
۹۷/۰۳/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j29

نظرات  (۲)

۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۳۵ محمدجعفر مصلحی
تفسیر نمونه

*** سپس مى‏افزاید:" این در حالى است که آنها بر تختهاى زیبا تکیه کرده، نه گرمى آفتاب را مى‏بینند، و نه سردى هوا را" (مُتَّکِئِینَ فِیها عَلَى الْأَرائِکِ لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً":

ذکر این حالت اشاره به آرامش و راحتى کامل آنها است، چرا که انسان معمولا در حالت آرامش در چنین حالتى به سر مى‏برد، و ذیل آیه نیز اشاره به اعتدال کامل هواى بهشت است.

در حدیثى آمده است که در جهنم نقطه‏اى وجود دارد که از شدت سرما اعضاى بدن از هم متلاشى مى‏شود[1].

" آلوسى" مفسر معروف اهل سنت در" روح المعانى" در حدیثى از ابن عباس چنین نقل مى‏کند: بینا اهل الجنة فى الجنة اذا راوا ضوءا کضوء الشمس، و قد اشرقت الجنان به فیقول اهل الجنة یا رضوان ما هذا؟

و قد قال ربنا لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً، فیقول لهم رضوان لیس هذا بشمس، و لا قمر، و لکن على (ع) و فاطمة (ع) ضحکا، و اشرقت الجنان من نور ثغریهما!:" هنگامى که بهشتیان در بهشت هستند ناگهان نورى‏

همچون نور آفتاب مشاهده مى‏کنند که صحنه بهشت را روشن ساخته، بهشتیان به رضوان (فرشته مامور بهشت) مى‏گویند: این نور چیست با اینکه پروردگار ما فرموده در بهشت نه آفتاب را مى‏بینند و نه سرما را؟! او در پاسخ مى‏گوید:این نور خورشید و ماه نیست، ولى على ع و فاطمه س خندان شده‏اند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است"![2].

*** آیه بعد در ادامه این نعمتها مى‏افزاید:" این در حالى است که سایه‏هاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده، و چیدن میوه‏هایش براى آنها بسیار سهل و آسان است": (وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِیلًا.

نه مشکلى وجود دارد، نه خارى در دست مى‏رود، و نه احتیاج به تلاش و حرکتى براى چیدن میوه‏ها است!

*** در آیه بعد به توضیح قسمتى از چگونگى پذیرایى از این میهمانان بهشتى خدا وسائل پذیرایى آنها، و پذیرایى کنندگان مى‏پردازد و مى‏فرماید:" در گرداگرد آنها ظرفهایى از نقره و قدحهایى بلورین مى‏گردانند" (وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَکْوابٍ کانَتْ قَوارِیرَا).

***" ظرفهاى بلورینى از نقره! که آن را به اندازه لازم آماده کرده‏اند" (قَوارِیرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِیراً).

عجب اینکه مى‏فرماید: ظرفهاى بلورین بهشتى از نقره ساخته شده! در حالى که در عالم دنیا چنین ظرفى مطلقا وجود ندارد، و ظرفهاى بلورین را از سنگهاى مخصوصى که ذوب مى‏کنند مى‏سازند، ولى همان خدایى که این امکان را در سنگ تیره آفرید که قابل تبدیل به شیشه و بلور باشد، مى‏تواند در فلزى همچون نقره نیز بیافریند.

قابل توجه اینکه: در حدیثى از امام صادق ع آمده است که‏ ینفذ البصر فى فضة الجنة کما ینفذ فى الزجاج![3].

*** سپس مى‏افزاید:" در آنجا از جامهایى سیراب مى‏شوند که لبریز از شراب طهورى است که با زنجبیل آمیخته" (وَ یُسْقَوْنَ فِیها کَأْساً کانَ مِزاجُها زَنْجَبِیلًا).

بسیارى از مفسران تصریح کرده‏اند که عرب جاهلى از شرابهایى که آمیخته با زنجبیل بود لذت مى‏برد زیرا که تندى مخصوصى به شراب مى‏داد، و قرآن در اینجا از جامهایى سخن مى‏گوید که شراب طهورش با زنجبیل آمیخته‏ است، ولى بدیهى است میان این شراب و آن شراب تفاوت از زمین تا آسمان است! و یا به تعبیر دیگر تفاوت از دنیا تا آخرت است!.

به نظر مى‏رسد که عرب دو نوع شراب با دو حالت مختلف داشته یکى به اصطلاح نشاط آور و محرک، و دیگرى سست کننده و آرام بخش که اولى را با" زنجبیل" مى‏آمیخته، و دومى را با" کافور"، و از آنجا که حقایق عالم آخرت در قالب الفاظ این جهان نمى‏گنجد چاره‏اى جز این نیست که این الفاظ با معانى گسترده‏تر و والاترى براى آن حقایق بزرگ استخدام شود.

*** سپس مى‏افزاید:" این جامها از چشمه‏اى در بهشت پر مى‏شود که سلسبیل نامیده مى‏شود" (عَیْناً فِیها تُسَمَّى سَلْسَبِیلًا).

" سلسبیل" نوشیدنى بسیار لذیذى را مى‏گویند که به راحتى در دهان و گلو جارى مى‏شود و کاملا گوارا است، بسیارى معتقدند که از ماده" سلاسه" به معنى" روانى" گرفته شده، همانگونه که به عبارات روان و جالب نیز" سلیس" گفته مى‏شود.

*** سپس از پذیرایى کنندگان این بزم پرسرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا مى‏شود سخن به میان آورده، مى‏گوید:" بر گرد آنها نوجوانان جاودانى مى‏گردند که هر گاه آنها را ببینى گمان مى‏کنى مرواریدهاى پراکنده‏اند"! (وَ یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً).

هم خودشان در بهشت جاودانى هستند، و هم طراوت و زیبایى و نشاط جوانى آنها جاودانى است، و هم پذیرایى کردن آنان، چرا که تعبیر" مخلدون" از یک سو، و تعبیر" یَطُوفُ عَلَیْهِمْ‏" (بر آنها طواف مى‏کنند) از سوى دیگر بیانگر این واقعیت است.

تعبیر به" لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً" (مرواریدهاى پراکنده) اشاره‏اى است به زیبایى و صفا و درخشندگى و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جاى این بزم الهى و روحانى.

 



[1] ( 1)" در المنثور" جلد 6 صفحه 300.

[2] ( 1)" روح المعانى" جلد 29 صفحه 159.

[3] ( 1)" مجمع البیان" جلد 10 صفحه 410.

۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۳۶ محمدجعفر مصلحی

بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏39 ؛ ص223

وَ قَدْ رَوَاهُ الْخَطِیبُ فِی تَارِیخِهِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ وَ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ فِی أَمَالِیهِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى هَارُونَ الرَّشِیدِ عَنِ الْمَهْدِیِّ عَنِ الْمَنْصُورِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ إِلَّا أَنَّهُمَا لَمْ یَذْکُرَا حَمْزَةَ وَ قَالا فِی مَوْضِعِهِ فَاطِمَةَ ع‏ قَوْلُهُ تَعَالَى‏ إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً وَ قَوْلُهُ تَعَالَى‏ وَ یُطافُ عَلَیْهِمْ بِآنِیَةٍ مِنْ فِضَّةٍ إِلَى قَوْلِهِ‏ سَلْسَبِیلًا النَّبِیُّ ص فِی خَبَرٍ أَنَّ عَلِیّاً أَوَّلُ مَنْ یَشْرَبُ السَّلْسَبِیلَ وَ الزَّنْجَبِیلَ وَ أَنَّ لِعَلِیٍّ ع وَ شِیعَتِهِ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى مَکَاناً یَغْبِطُهُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی