نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

70:4
۹۷/۰۳/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j29

نظرات  (۵)

المیزان

تعرج الملئکه و الروح الیه فى یوم کان مقداره خمسین الف سنه

منظور از روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است، به طورى که از سیاق آیات بعدى بر مى آید، روز قیامت است، و مراد از این مقدار - به طورى که گفته اند - این است که اگر آن روز با روزهاى دنیا و زمان جارى در آن تطبیق شود، معادل پنجاه هزار سال دنیا مى شود، (نه اینکه در آنجا هم از گردش خورشید و ماه سالهایى شمسى و قمرى پدید مى آید)

منظور از عروج ملائکه و روح در روز قیامت به سوى خدا

منظور از عروج ملائکه و روح به سوى خدا در آن روز، رجوع آنها است به سوى خداى تعالى در هنگامى که همه عالم به سوى او بر مى گردند، چون روز قیامت روزى است که اسباب و وسائط از بین مى رود و روابط بین آنها و بین مسبباتشان مرتفع مى گردد و ملائکه، که وسائط موکل بر امور عالم و حوادث هستى اند هنگامى که سببیت بین اسباب و مسببات قطع گردد و آن را خداوند زایل گرداند و همه به سوى او برگردند آنها نیز بر مى گردند و به معارج خود عروج مى کنند. و همه ملائکه پیرامون عرش پروردگارشان را فرا مى گیرند و صف مى کشند، همچنان که فرمود: (و ترى الملئکه حافین منحول العرش )، و نیز فرموده : (یوم یقوم الروح و الملئکه صفا) .

و از ظاهر کلام چنین بر مى آید که مراد از (روح ) آن روحى است که در آیه شریفه (قل الروح من امر ربى ) آن را از امر خودش خوانده، و این روح غیر ملائکه است، همچنان که از ظاهر آیه (ینزل الملئکه بالروح من امره )، این تفاوت به روشنى استفاده مى شود، پس نباید به گفتار بعضى از مفسرین اعتنا کرد که گفته اند: مراد از روح، جبرئیل است. هر چند که در آیه (نزل به الروح الامین على قلبک )، و آیه (قل نزله روح القدس من ربک)، به جبرئیل اطلاق شده، و لیکن در اولى مقید شده به قید (امین )، و در دومى به قید(قدس )، و مطلق غیر مقید است.

نمونه
مرتب سازی بر اساس                              ---                             تاریخ ایجاد                             لیست الفبایی                         
سوره معارج/ آیه 4- 7سوره معارج/ آیه 8- 18


بعد از ذکر داستان عذاب دنیوى کسى که تقاضاى عذاب الهى کرده بود، وارد بحث هاى معاد و عذاب هاى اخروى مجرمان در آن روز مى شود، نخست مى فرماید: «فرشتگان و روح به سوى او (خداوند) عروج مى کنند در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است» (تَعْرُجُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْم کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَة).
مسلماً، منظور از «عروج فرشتگان»، عروج جسمانى نیست، بلکه عروج روحانى است، یعنى آنها به مقام قرب خدا مى شتابند، و در آن روز، که روز قیامت است، آماده گرفتن فرمان، و اجراى آن مى باشند، همان گونه که در تفسیر آیه 17 سوره «حاقه» گفتیم: منظور از جمله وَ الْمَلَکُ عَلى أَرْجائِها: «فرشتگان در اطراف آسمان قرار مى گیرند» این است که: در آن روز آنها گرداگرد آسمان ها ایستاده و آماده انجام هر گونه فرمانند.(1)
منظور از «روح»، همان «روح الامین»، بزرگ فرشتگان است که در سوره «قدر» نیز به او اشاره شده است، آنجا که مى گوید: تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر: «در شب قدر، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى تقدیر امور نازل مى شوند».(2)
البته، «روح» معانى مختلفى دارد که در هر مورد، به تناسب قرائن موجود، ممکن است مفهوم خاصى ببخشد: روح انسان، روح به معنى قرآن، و روح به معنى «روح القدس» و به معنى فرشته وحى، همه از معانى «روح» است که در آیات دیگر قرآن به آنها اشاره شده.(3)
و اما تعبیر به «پنجاه هزار سال» از این نظر است که آن روز، بر حسب سال هاى دنیا تا این حدّ ادامه پیدا مى کند، و با آنچه در آیه 5 سوره «سجده» آمده است که مقدار آن را یک هزار سال تعیین مى نماید، منافاتى ندارد; زیرا همان گونه که در روایات وارد شده است در قیامت «پنجاه موقف» است، و هر موقف به اندازه یک هزار سال طول مى کشد.(4)
بعضى نیز احتمال داده اند: عدد «پنجاه هزار سال» براى «تکثیر» باشد، نه تعداد، یعنى آن روز بسیار طولانى است.
و به هر حال، این درباره مجرمان و ظالمان و کافران است; لذا در حدیثى از «ابو سعید خدرى» آمده است: بعد از نزول این آیه کسى عرض کرد: «اى رسول خدا! چقدر آن روز طولانى است»؟ فرمود: وَ الَّذِى نَفْسُ مُحَمَّد بِیَدِهِ اِنَّهُ لَیَخِفُّ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَتّى یَکُونُ أَخَفَّ عَلَیْهِ مِنْ صَلاة مَکْتُوبَة یُصَلِّیْها فِى الدُّنْیا: «قسم به کسى که جان محمّد به دست او است! آن روز براى مؤمن سبک و آسان مى شود، آسان تر از یک نماز واجب که در دنیا مى خواند».(5)

* * *

امام صادق ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه‎ی فوق می فرماید: «در روز قیامت 50 توقفگاه برای رسیدگی به اعمال و حساب انسان ها مهیا شده و هر توقفگاه به اندازه‎ی هزار سال که در مجموع 50 هزار سال دنیایی است. »(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 7، ص 126)
شیخ صدوق در رسالة اعتقادات می فرماید: عقیده ما این است که اسم هر یک از عقباتی که در محشر هستند اسم یکی از فرایض اوامر و نواهی الهی است، که در هر عقبه دربارة آن از انسان سؤال می شود و در صورتی که کوتاهی کرده باشد در آن حبس شده و حقّ خداوند از او مطالبه می شود .

از مجموع دو آیه و روایت و قواعد اصولی (عام و خاص) استفاده می شود که هر روز قیامت، 50 هزار سال دنیایی است و دارای 50 توقفگاه است که آیه‎ی 4 سوره‎ی معارج به صورت عموم به آن اشاره کرده است؛ اما آیه‎ی 5 سوره‎ی سجده به صورت خاص، به اولین توقفگاه اشاره نموده که هزار سال است؛ بدین ترتیب ادعای تناقض در آیات ادعایی پوچ و عبث است. (جعفر سبحانی، مفاهیم قرآن، مکتبه التوحید، ج 8، ص 245 مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه،، سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ،‌ذیل آیات فوق)

در سوره معارج آیه چهار آمده است: تعرج الملائکة والروح الیه فی یومٍ کان مقداره خمسین الفَ سنَةٍ .

بسیاری از مفسرین در ذیل این آیه به حدیثی از امام صادق ـ علیهالسّلام ـ اشاره کرده اند که حضرت در فرازی از آن می فرمایند: حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبو علیها فان للقیامة خمسین موقفاً، کلّ موقفٍ مقداره الف سنةٍ .(کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،  ج8، ص 143، ح 108) یعنی نفس خود را حسابرسی کنید پیش از آنکه در قیامت از شما حسابرسی کنند ؛ زیرا در قیامت پنجاه موقف و ایستگاه است که هر یک (مقدار) هزار سال طول می کشد.

همین حدیث را علامه مجلسی نیز در بحارالانوار با کمی تفاوت از امالی شیخ طوسی نقل کرده اند(مجلسی، محمد باقر، بحارالنوار، ج7، ص126، ح3) چنان که از حدیث بر می آید مواقف قیامت را پنجاه موقف ذکر کرده اند ولی هیچ حدیثی بدست نیامد که این پنجاه موقف را ذکر کرده باشد ولی بر اساس سایر روایات در این باره اظهار نظرهایی صورت گرفته است.

شیخ صدوق در رسالة اعتقادات می فرماید: عقیده ما این است که اسم هر یک از عقباتی که در محشر هستند اسم یکی از فرایض اوامر و نواهی الهی است، که در هر عقبه دربارة آن از انسان سؤال می شود و در صورتی که کوتاهی کرده باشد در آن حبس شده و حقّ خداوند از او مطالبه می شود. (همان، ص129)

 روز قیامت معادل پنجاه هزار سال

...کان مقداره و خمسین ألف سنة(160)
در جلد سوم بحارالأنوار، چندین روایت از معصوم رسیده که می فرماید: قیامت پنجاه موقف دارد که هر کدام، هزار سال می باشد(161)؛ یعنی برای هر یک هزار سال، بایستی توقف کرد، پنجاه هزار سال از آنچه که می شماریم مما تعدون از سال شمسی یا قمری. اگر سؤال شود که عالم قیامت روز و شبی که ندارد، آفتاب و مهتاب که نیست، پس چرا تعبیر از قیامت، به روز شده؟ گوییم: چون روز، عبارت است از قطعه ای از زمان که به وسیله آفتاب عالم روشن شده به طوری که چشم انسان هرچه را در شب نمی دید، در کمال وضوح و ظهور می بیند. همچنین در قیامت آنچه در دنیا پنهان بود از باطن اشخاص و درستی و نادرستی عقاید و خوبی و بدی اعمال و آثار آنها تماماً در قیامت آشکار می شود: یوم تبلی السرآئر (162) قیامت روزی است که تمام سریره و نهانیهای بشر فاش می گردد.
و نیز می فرماید: ...وبدا لهم من الله مالم یکونوا یحتسبون(163).
ظاهر می شود برای ایشان آنچه را گمان نمی کردند.
آری، دنیا شب است. ظلمت است. کسی از دیگری خبر ندارد، بلکه از باطن خود هم بی خبر است و روی کارها سرپوش است؛ اما قیامت روز است. واقعا هم روز است. روزی که شب ندارد روزی که پنجاه هزار سال است. آفتاب حقیقت قیامت که بتابد می فهمیم که چه هستیم و دیگران چه اند. خلاصه، مواقفی دارد؛ موقف حیرت را گفتیم. موقف دیگر سکوت از ترس است که در آیه شریفه می فرماید: جز همهمه، صدای دیگری شنیده نمی شود(164).
می خواهند صدا بدهند لیکن دلها از ترس در گلوها گیر کرده(165).
صدایی از کسی برنمی خیزد.
موقف دیگر، هنگام صحبت است. از یکدیگر سؤال می کنند(166) از گناهان و ثواب همدیگر می پرسند.
در موقف دیگر از یکدیگر می گریزند؛ پدر از فرزند، زن از شوهر، برادر از برادر و غیره که در قرآن از مردم در آن روز، به پروانه های پراکنده تعبیر می فرماید(167) در سوره طور می فرماید: کافران، ترس از چشمانشان می بارد، از قبرها بیرون آمده مانند ملخ در صحرای محشر متفرق می شوند(168).
دیده اید وقتی که ملخ می آید چطور هر یک از جهتی می رود، بعضی پایین و برخی بالا، گروهی به چپ و عده ای به راست بدون نظم پراکنده می شوند، زن و مرد هم در قیامت این طور از یکدیگر فرار می کنند که پراکنده می شوند؛ البته فرارشان سودی ندارد؛ چنانچه در تفسیر سوره الرحمن است که در آن روز امر می شود که ملائکه آسمان دوم دور ملائکه آسمان اول را بگیرند، همین طور تا هفت صف از ملائکه آسمانهای هفتگانه. این قشون الهی است که اطراف صحرای محشر را گرفته(169). ای جن و انس! اگر می توانید فرار کنید لیکن فرار محال است. در آن روز انسان می گوید: کجا فرار کنم؟ کجا بروم؟ اما هیچ جای فراری نیست مگر به سوی پروردگار برای کسی که با خدا سر و کاری داشته و گرنه برای دیگران مفری نیست(170).
موقف دیگر سؤال است. هرکس از آشنایان خودش استدعا می کند که حسنه ای از خود به او بدهند لیکن هیچ کس نمی دهد؛ چون خودش هم محتاج است. پدر از فرزندش می خواهد که در دنیا چقدر من زحمت تو را کشیدم. چه رنجها که در تربیت تو بردم، حالا حسنه ای به من بده. فرزند گوید: من از تو محتاجترم. و همچنین برادر به برادر و غیره هیچ کس به فریاد دیگری نمی رسد؛ یعنی خودش هم گرفتار و محتاج است.

متن بالا از آیت الله دستغیب است 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی