نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

25-2. همنشین جهنمیان (زخرف/ 36 - 38)

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۳ ب.ظ
43:36
43:37
43:38
۹۷/۰۳/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j25

نظرات  (۸)

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۳۲ محمد هادی انصاریپور
تفسیر نور (محسن قرائتی)

وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ «36»

و هر که از یاد خداى رحمن روى گردان شود شیطانى بر او مى‌گماریم که همراه و دمساز وى گردد.

وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ «37»

و آنها (شیاطین) مردم را از راه (حقّ) باز مى‌دارند ولى گمان مى‌کنند که هدایت یافته‌اند.

نکته ها

آیات قبل، سخن از کفّار و غرق شدن در مادیات بود، این آیه یکى از آثار غوطه‌ور شدن در زر و زیور را بیان مى‌کند.

«یَعْشُ» از «عشو» به معناى آفتى در چشم است که سبب ضعف دید مى‌گردد. این کلمه هرگاه با حرف «عن» همراه باشد به معناى اعراض کردن است.

سیاست شیطان گام به گام است: «خُطُواتِ» «1»*

مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ» «2»

در مرحله دوم تماس مى‌گیرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» «3»

مرحله سوم در قلب فرو مى‌رود. «فِی صُدُورِ النَّاسِ» «4»

مرحله چهارم در روح مى‌ماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» «5»

مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مى‌دهد. «حِزْبُ الشَّیْطانِ» «6»*

مرحله ششم سرپرست انسان مى‌شود. «وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا» «7»

مرحله هفتم انسان خود یک شیطان مى‌شود. شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ ... «8»

امام على علیه السلام در نهج البلاغه مى‌فرماید: شیطان در روح انسان تخم گذارى مى‌کند. «فباض و فرخ فى صدورهم» «9»

آثار اعراض از یاد خدا

1. باز ماندن از راه خیر. «لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ»

2. انحراف فکرى که خیال مى‌کند هدایت یافته است. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»

3. دیگر موعظه‌پذیر نیست. «وَ إِذا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ» «10»

4. توبه نمى‌کند چون خود را کج نمى‌داند.

5. زندگى نکبت بار دارد. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» «11»

6. کسى که در دنیا از دیدن حقّ کور است، «یَعْشُ» در آخرت نیز کور محشور مى‌شود. «مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‌» «12»


«1». بقره، 168.

«2». طه، 120.

«3». اعراف، 201.

«4». ناس، 5.

«5». زخرف، 36.

«6». مجادله، 19.

«7». نساء، 119.

«8». انعام، 112.

«9». نهج‌البلاغه، خطبه 7.

«10». صافّات، 13.

«11». طه، 124.

«12». اسراء، 72.

شیطانِ همراه، ممکن است از دوستان ناباب یا همسر و فرزند یا شریک فاسد باشد. به همین دلیل کلمه شیطان نکره ذکر شده است تا شامل هر نوع شیطانى شود.

نماز، ذکر رحمن است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی» «1» قرآن، ذکر رحمن است، «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ» «2» پس هر کس از نماز و قرآن اعراض کند دچار سلطه شیطان همراه مى‌شود. «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»

پیام ها

1- سلطه شیطان در اثر اعمال خود ماست. وَ مَنْ یَعْشُ‌ ... نُقَیِّضْ‌

2- دل یا جاى رحمن است یا شیطان. «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً»

3- کیفر روى گردانى از سرچشمه رحمت، بندگى شیطان سلطه‌گر است. «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»

4- تلاش شیطان براى بازداشتنن انسان از راه حقّ جدّى است. «إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ»

5- بدتر از انحراف عملى، انحراف فکرى است. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۳۳ محمد هادی انصاریپور
برگزیده تفسیر نمونه

(آیه 36)- همنشین شیاطین! از آنجا که در آیات پیشین سخن از دنیا پرستانی بود که همه چیز را بر معیارهای مادی ارزیابی می‌کنند، در اینجا از یکی از آثار مرگبار دلبستگی به دنیا که بیگانگی از خداست سخن می‌گوید، می‌فرماید:

«و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطانی را به سراغ او می‌فرستیم، پس همواره قرین اوست»! (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ).

آری! غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می‌شود که شیطانی بر انسان مسلّط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‌ای در گردنش افکنده، «می‌برد هرجا که خاطر خواه اوست»!

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۳۸ محمد هادی انصاریپور
تفسیر نور

نکته آیه 38:

4- هم‌نشینان دنیا، هم‌نشینان قیامت خواهند بود. فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ‌ ... فَبِئْسَ الْقَرِینُ‌

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۵۷ محمد هادی انصاریپور

تفسیر المیزان

قوله تعالى: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ‏» یقال: عشی‏ یعشى عشا من باب علم یعلم إذا کان ببصره آفة لا یبصر مطلقا أو باللیل فقط، و عشا یعشو عشوا و عشوا من باب نصر ینصر إذا تعامى و تعشى بلا آفة، و التقییض‏ التقدیر و الإتیان بشی‏ء إلى شی‏ء، یقال: قیضه له إذا جاء به إلیه.

لما انتهى الکلام إلى ذکر المتقین و أن الآخرة لهم عند الله قرنه بعاقبة أمر

المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏18، ص: 102

المعرضین عن الحق المتعامین عن ذکر الرحمن مشیرا إلى أمرهم من أوله و هو أن تعامیهم عن ذکر الله‏ یورثهم ملازمة قرناء الشیاطین فیلازمونهم مضلین لهم حتى یردوا عذاب الآخرة معهم.

فقوله: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً» أی من تعامى عن ذکر الرحمن و نظر إلیه نظر الأعشى جئنا إلیه بشیطان، و قد عبر تعالى عنه فی موضع آخر بالإرسال فقال: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»: مریم: 83، و إضافة الذکر إلى الرحمن للإشارة إلى أنه رحمة.

و قوله: «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ‏» أی مصاحب لا یفارقه.

قوله تعالى: «وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ‏» ضمیر «أنهم» للشیاطین، و ضمائر الجمع الباقیة للعاشین عن الذکر، و اعتبار الجمع نظرا إلى المعنى فی «وَ مَنْ یَعْشُ‏» إلخ، و الصد الصرف، و المراد بالسبیل ما یدعو إلیه الذکر من سبیل الله الذی هو دین التوحید.

و المعنى: و إن الشیاطین لیصرفون العاشین عن الذکر و یحسب العاشون أنهم- أی العاشین أنفسهم- مهتدون إلى الحق.

و هذا أعنی حسبانهم أنهم مهتدون عند انصدادهم عن سبیل الحق أمارة تقییض القرین و دخولهم تحت ولایة الشیطان فإن الإنسان بطبعه الأولی مفطور على المیل إلى الحق و معرفته إذا عرض علیه ثم إذا عرض علیه فأعرض عنه اتباعا للهوى و دام علیه طبع الله على قلبه و أعمى بصره و قیض له القرین فلم یر الحق الذی تراءى له و طبق الحق الذی‏ یمیل إلیه بالفطرة على الباطل الذی یدعوه إلیه الشیطان فیحسب أنه مهتد و هو ضال و یخیل إلیه أنه على الحق و هو على الباطل.

و هذا هو الغطاء الذی یذکر تعالى أنه مضروب علیهم فی الدنیا و أنه سینکشف عنهم یوم القیامة، قال تعالى: «الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِی غِطاءٍ عَنْ ذِکْرِی‏- إلى أن قال- قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»: الکهف: 104، و قال فیما یخاطبه یوم القیامة و معه قرینه: «لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ»- إلى أن قال- «قالَ قَرِینُهُ رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ وَ لکِنْ کانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ»: ق: 27.

المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏18، ص: 103

قوله تعالى: «حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ‏» «حَتَّى‏» غایة لاستمرار الفعل الذی یدل علیه قوله فی الآیة السابقة: «لَیَصُدُّونَهُمْ‏» و قوله: «یَحْسَبُونَ‏» أی لا یزال القرناء یصدونهم و لا یزالون یحسبون أنهم مهتدون حتى إذا جاءنا الواحد منهم.

و المراد بالمجی‏ء إلیه تعالى البعث، و ضمیر «جاء» و «قال» راجع إلى الموصول باعتبار لفظه، و المراد بالمشرقین المشرق و المغرب غلب فیه جانب المشرق.

و المعنى: و أنهم یستمرون على صدهم عن السبیل و یستمر العاشون عن الذکر على حسبان أنهم مهتدون فی انصدادهم حتى إذا حضر الواحد منهم عندنا و معه قرینه‏ و کشف له عن ضلاله و ما یستتبعه من العذاب الألیم، قال مخاطبا لقرینه متأذیا من صحابته: یا لیت بینی و بینک بعد المشرق و المغرب فبئس القرین أنت.

و یستفاد من السیاق أنهم معذبون بصحابة القرناء وراء عذابهم بالنار، و لذا یتمنون التباعد عنهم و یخصونه بالذکر و ینسون سائر العذاب.

 

 

ترجمه و تلخیص:

[وصف حال کور دلان روى گردان از ذکر خدا، که قرین شیطانى دارند و در عین ظلالت خود را راه یافته مى‏پندارند]

" وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ" در باره کسى گفته مى‏شود" عشى"،" یعشى"،" عشا"- از باب علم یعلم- که چشمانش دچار آفتى شده باشد که هیچ نبیند، و یا تنها شبکور باشد. و در باره کسى گفته مى‏شود" عشا"،" یعشوا"،" عشوا" و" عشوا"- از باب نصر ینصر- که خود را به کورى و یا شبکورى زده باشد، بدون اینکه در چشمانش آفتى باشد. و کلمه" نقیض" از مصدر" تقییض" است که هم به معناى تقدیر است، و هم چیزى را نزد چیزى بردن. مى‏گوییم" قیضه له" یعنى فلانى را نزد فلان کس آورد.

بعد از آنکه گفتار به ذکر متقین منتهى شد که آخرت نزد خدا خاص ایشان است، این موقعیت پیش آمد که چیزى از سر انجام معرضین از حق که خود را از یاد رحمان به کورى مى‏زنند بگوید، و به مال امر آنان اشاره نماید، و بفرماید اینکه خود را از یاد خدا به کورى‏ مى‏زنند، باعث مى‏شود که قرین‏هایى از شیطان ملازمشان گردند که هیچگاه از ایشان جدا نشوند، تا در آخر با خود وارد عذاب آخرتشان کنند.

پس معناى آیه چنین مى‏شود: کسى که از یاد خداى رحمان خود را به کورى بزند، و به این مساله به نظر شبکورها بنگرد، ما شیطانى برایش مى‏آوریم. و در جاى دیگر تعبیر به ارسال کرده مى‏فرماید:" أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا" و در آیه مورد بحث کلمه" ذکر" را به کلمه" رحمان" اضافه نموده تا اشاره باشد به اینکه یاد خدا خود رحمتى است از خدا.

و معناى قرین در جمله‏" فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ" مصاحبى است که هرگز از شخص شبکور جدا نمى‏شود." وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ" ضمیر در" انهم" به شیاطین و بقیه ضمیرهاى جمع به آنهایى که از ذکر خدا کورند بر مى‏گردد. و اگر در آیه قبل ضمیر آنان را مفرد آورد و فرمود:" کسى که از ذکر رحمان خود را به کورى زند شیطانى برایش قرار مى‏دهیم" و در این آیه ضمیر را جمع آورده، به اعتبار معناى" من یعش" مى‏باشد، و کلمه" یصدونهم" از مصدر" صد" است که به معناى برگرداندن و منصرف کردن است. و منظور از" السبیل" راه خدا است که عبارت است از دین توحید که ذکر، بشر را به سویش دعوت مى‏کند.

و معناى آیه این است که: شیطانها اینگونه افراد را که از یاد خدا خود را به کورى مى‏زنند از ذکر منصرف مى‏کنند، و آن وقت است که مى‏پندارند به سوى حق راه یافته‏اند.

و این پندار غلط- که وقتى از راه حق منحرف مى‏شوند گمان مى‏کنند هدایت یافته‏اند- خود نشانه تقییض قرین است، یعنى نشانه آن است که از تحت ولایت خدا در آمده، و در تحت ولایت شیطان قرار گرفته‏اند، براى اینکه انسان به طبع اولى خود مفطور بر این است که متمایل به حق باشد، و به حکم فطرتش مى‏خواهد هر چیزى را که به وى عرضه مى‏شود بشناسد، ولى اگر سخن حقى بر او عرضه شود و او به پیروى هواى نفسش از پذیرفتن آن سرباز زند و همین روش را ادامه دهد، خداوند مهر بر دلش زده، چشم دلش را کور مى‏کند، و قرینى برایش مقدر مى‏کند، آن وقت دیگر با هر حقى که مواجه شود آن را بر باطل منطبق مى‏کند، با اینکه فطرتا متمایل به آن است، ولى شیطانش او را به این تطبیق دعوت مى‏کند، در نتیجه مى‏پندارد که راه همین است، و نمى‏فهمد که در بیراهه است، مى‏پندارد که بر حق است، و احتمال هم نمى‏دهد که راه باطل را مى‏رود.

و این حالت همان غطایى است که خداى تعالى مى‏فرماید: در دنیا بر جلو دیده‏هایشان مى‏اندازد و به زودى در قیامت آن را از پیش رویشان برمى‏دارد:" الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِی غِطاءٍ عَنْ ذِکْرِی‏ ... قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً"

و نیز این معنا را در جاى دیگر که خطابش در آن به اینگونه افراد است که در دنیا قرینى از شیطان داشتند، و روز قیامت ایشان را مخاطب به آن مى‏کند، فرموده:" لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ ... قالَ قَرِینُهُ رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ وَ لکِنْ کانَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ"

[بیزارى جستن کافر کور دل از قرین شیطانى خود در قیامت‏]

" حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ" کلمه" حتى" غایتى است براى فعل مستمرى که آیه قبلى بر آن دلالت داشت، یعنى فعل" یعبدونهم". و معناى جمله" یحسبون" این است که این قرینان شیطانى مدام ایشان را از راه خدا باز مى‏داشتند، و مدام مى‏پنداشتند که راه همان است که ایشان مى‏پیمایند، تا آنکه مرگ یکى از ایشان برسد.

و منظور از اینکه فرمود" تا نزد ما بیاید" روز قیامت است. و ضمیر در" جاء" به موصول" من یعش" بر مى‏گردد، و چون لفظ موصول مفرد بود" جاء" نیز مفرد آمده. و مراد از" مشرقین" مشرق و مغرب است که در آن جانب مشرق غلبه داده شده.

و معنایش این است که: اینان هم چنان بر جلوگیرى از راه خدا ادامه مى‏دهند و آنان هم که از ذکر ما کور صفتى مى‏کنند هم چنان بر پندار غلطشان- که گمان مى‏کنند راه یافتگانند- ادامه مى‏دهند تا آنکه مرگ یکى از ایشان برسد و نزد ما آید، در حالى که قرینش‏ هم با او باشد، آن وقت برایش کشف مى‏شود که عمرى گمراه بوده، و اینک عواقب و آثار گمراهى یعنى عذاب قیامت فرا مى‏رسد، آن وقت قرین خود را مخاطب قرار داده، با لحنى که مى‏رساند از او متاذى و بیزار است مى‏گوید: اى کاش بین من و تو به مقدار فاصله بین مغرب و مشرق دورى مى‏بود و من همنشین تو نمى‏شدم، که چه بد همنشینى هستى.

از سیاق آیه استفاده مى‏شود که این گونه افراد غیر از عذابى که در آتش از آتش دارند، عذابى هم از همنشینى با قرینها مى‏چشند، و بدین جهت آرزو مى‏کنند که از آنان دور مى‏بودند، و از بین همه عذابها تنها دورى از این عذاب را یاد مى‏کنند، و سایر عذابها را از یاد مى‏برند.

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۵۹ محمد هادی انصاریپور
پیشنهاد

ذیل این آیه طبع قلب را باز کنید و هشدار بدهید که اگر انسان در گناه کردن و طی کردن مسیر باطل جلوی خودش رو نگیرد و از رحمت الهی مثل ایام ماه رمضان و محرم و... بهره مند نشود اینطور نیست که همیشه فرصت توبه برای او باقی باشد بلکه انسان به مرحله ای میرسه که یک قرین شیطانی پیدا میکنه و دیگه هیچ وقت حق رو نمی فهمه  تأیید نمیکنه و بهش عمل نمیکنه. اون موقع دیگر بازگشت غیر ممکن یا به شدت سخت است.

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۰۶ محمد هادی انصاریپور
نهج البلاغه

َ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ فَارْحَمُوا نُفُوسَکُمْ فَإِنَّکُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِی مَصَائِبِ الدُّنْیَا أَ فَرَأَیْتُمْ جَزَعَ أَحَدِکُمْ مِنَ الشَّوْکَةِ تُصِیبُهُ وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِیهِ وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ فَکَیْفَ إِذَا کَانَ بَیْنَ طَابَقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَان‏


(14) و بدانید این پوست نازک (بدن شما) را شکیبائى بر آتش نیست، پس (از ابتلاى بآن) به خودتان رحم کنید که شما خود را در دنیا به مصیبتها و سختیها آزموده‏اید (نتوانسته‏اید بر کوچکترین ناکامیهاى آن شکیبا باشید) (15) آیا دیده‏اید یکى از خودتان که چگونه ناله و اظهار درد میکند از خارى که ببدن او فرو رود، و از لغزیدنى که او را خونین کند، و از ریگ گرم (بیابان) که او را بسوزاند، پس چه حالتى خواهد داشت هرگاه بین دو تاوه‏

از آتش باشد در حالیکه همخوابه سنگ سوزان و همنشین شیطان گردد؟!

<!-- p.MsoFootnoteText, li.MsoFootnoteText, div.MsoFootnoteText {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-link:"Footnote Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} span.MsoFootnoteReference {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; vertical-align:super;} span.FootnoteTextChar {mso-style-name:"Footnote Text Char"; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-unhide:no; mso-style-locked:yes; mso-style-link:"Footnote Text"; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-ascii-font-family:"Traditional Arabic"; mso-hansi-font-family:"Traditional Arabic"; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} -->

<!-- p.MsoFootnoteText, li.MsoFootnoteText, div.MsoFootnoteText {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-link:"Footnote Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} span.MsoFootnoteReference {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; vertical-align:super;} span.FootnoteTextChar {mso-style-name:"Footnote Text Char"; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-unhide:no; mso-style-locked:yes; mso-style-link:"Footnote Text"; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-ascii-font-family:"Traditional Arabic"; mso-hansi-font-family:"Traditional Arabic"; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} -->
۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۳ محمد هادی انصاریپور

وَ فِی الْخِصَالِ، عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ مَنْ تَصَدَّى بِالْإِثْمِ أَعْشَى عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَنْ تَرَکَ الْأَخْذَ عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ قَیَّضَ‏ لَهُ‏ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ‏ قَرِینٌ‏.

کسی که از پیروی ولایت اولیاء الله سر باز بزند به ناچار به همنشینی با شیطان و کم کم تبعیت و پیروی از او گرفتار خواهد شد.

پس کسی گمان نکند که میتواند در این دنیا و زندگی بدون ولی باشد. یا به ولایت ولی الهی زندگی میکند یا به ولایت شیاطین و جنود او.

<!-- p.MsoFootnoteText, li.MsoFootnoteText, div.MsoFootnoteText {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-link:"Footnote Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} span.MsoFootnoteReference {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; vertical-align:super;} span.FootnoteTextChar {mso-style-name:"Footnote Text Char"; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-unhide:no; mso-style-locked:yes; mso-style-link:"Footnote Text"; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-ascii-font-family:"Traditional Arabic"; mso-hansi-font-family:"Traditional Arabic"; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} -->

<!-- p.MsoFootnoteText, li.MsoFootnoteText, div.MsoFootnoteText {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-link:"Footnote Text Char"; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-fareast-font-family:Calibri; mso-fareast-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} span.MsoFootnoteReference {mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; vertical-align:super;} span.FootnoteTextChar {mso-style-name:"Footnote Text Char"; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-unhide:no; mso-style-locked:yes; mso-style-link:"Footnote Text"; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt; font-family:"Traditional Arabic","serif"; mso-ascii-font-family:"Traditional Arabic"; mso-hansi-font-family:"Traditional Arabic"; mso-bidi-font-family:Traditional Arabic; mso-bidi-language:AR-SA;} -->
۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۳ محمد هادی انصاریپور
این قسمت آخری که در پیام قبل نوشتم رو هم پیشنهاد میکنم که بیان بفرمایید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی