نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

20-5. هیچکس بار کسی را بر نمیدارد (عنکبوت/12 و 13)

سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۰۶ ق.ظ
29:1229:13
۹۷/۰۳/۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j20

نظرات  (۶)

حاج شیخ محسن قرائتی
سوره 29.‏ عنکبوت آیه 13

آیه
وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَیُسْئَلُنَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَمَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ
ترجمه
بی شک آنان هم بار (خطای) خودشان و (هم) بارهای دیگر را با بار خود بر دوش خواهند کشید، و مسلّماً در روز قیامت از آنچه به دروغ می‏بافتند بازخواست خواهند شد.
نکته ها
سؤال: چگونه در آیه قبل فرمود: کسی بار گناه دیگری را حمل نمی‏کند و در این آیه می‏فرماید: گمراه کنندگان، بار گناه دیگری را حمل می‏کنند؟!
پاسخ: آیه اول در جواب کفّاری بود که به مسلمانان می‏گفتند: شما از ما پیروی کنید، گناه شما به گردن ما و شما هیچ مسئولیّتی ندارید، خداوند فرمود: این چنین نیست و هر کس مسئول گناهان خود است؛ امّا این آیه می‏فرماید: فرد اغفال شده مسئول کار خود است؛ ولی اغفال‏کننده علاوه بر مسئولیّت کار خود، مسئول گناهان اغفال شدگان نیز هست، بدون آنکه چیزی از گناه اغفال شده کم شود.

در تفاسیر درّالمنثور و نمونه روایات متعدّدی آمده است که هرکس در کار خوب یا بدی راه را برای دیگران باز کند، علاوه بر پاداش یا کیفری که به هریک از عمل کنندگان و پویندگان آن راه می‏دهند، پاداش یا کیفری نیز به راهنما، مؤسّس و پایه‏گذار آن می‏دهند
المیزان 

و قال الذین کفروا للذین آمنوا اتبعوا سبیلنا، و لنحمل خطایاکم و ما هم بحاملین من خطایاهم من شى ء انهم لکاذبون

مشرکین نه تنها عذاب دیگران را بدوش نمى کشند بلکه عذابشان مضاعف خواهد بود

مراد از جمله آنان که کافر شدند، مشرکین مکه است، که براى اولین بار نسبت به دعوت حقه اسلام اظهار کفر کردند، و مراد از جمله (کسانى که ایمان آوردند، مؤمنین به آن دعوت است، که براى اولین بار به آن دعوت ایمان آوردند، و اینکه آن کفار به این مؤمنین گفتند: اگر راه ما را پیروى کنید خطاهایتان را گردن مى گیریم )، در حقیقت نوعى دلجویى از مؤمنین است، خواسته اند بگویند اگر به شرک قبلى برگردید، و راه ما را که همان شرک است پیروى کنید، بهر حال ضرر نمى بینید، براى اینکه اگر این برگشتن خطا نباشد، که هیچ، و اگر هم خطا و گناه باشد، ما گناهتان را گردن مى گیریم، و به همین جهت نگفتند: اگر خطا باشد گردن مى گیریم، بلکه به طور مطلق گفتند ما خطاهاى شما را گردن مى گیریم.

پس گویا گفته اند: به فرض که پیرویتان از طریقه ما خطا باشد، ما آن را از شما گردن مى گیریم، و تمامى لوازمى هم که بر آن خطا مترتب شود گردن مى گیریم، و یا گفته اند ما از شما تمامى خطاها را که از جمله آنها یکى همین خطاى برگشتن به شرک است گردن مى گیریم.

(و ما هم بحاملین من خطایاهم من شى ء) - این جمله رد کلام مشرکین است، که گفتند ما حتما خطاهاى شما را گردن مى گیریم، البته ردى است که محفوف به حجت است، چون اگر پیروى طریقه مشرکین و برگشتن از ایمان به خدا به راستى خطا باشد این خطا نزد خدا محفوظ خواهد بود، و روزى به صاحبش برگشت خواهد کرد، و انتقال این خطا از عهده مرتکب آن به عهده دیگرى محتاج به اذن خدا است، چون اوست که در برابر خطا مواخذه و کیفر مى کند، و خدا هم نه تنها چنین اجازه اى نداده، بلکه صریحا فرموده : آنان نمى توانند خطاهاى ایشان را گردن بگیرند، و به طور عموم گردن گرفتن تمامى خطاهاى ایشان را از آنان نفى کرده، نه یک خطاى معین.

جمله (انهم لکاذبون ) مشرکین نامبرده را تکذیب مى کند، چون سخن مشرکین به طور ضمنى دلالت داشت بر اینکه اگر حاضر شوند و خطاهاى مؤمنین را گردن بگیرند، آن خطا، به عهده آنان منتقل مى شود، و خدا هم چنین اجازه اى به ایشان مى دهد، جمله مورد بحث مى فرماید که در این دعوایشان دروغ مى گویند، پس تکذیب جمله مورد بحث مربوط به دعوایى است که از فحواى کلام آنان استفاده مى شد، نه از خود کلامشان، چون در کلامشان دروغى نمى گفتند.

و لیحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم، و لیسئلن یوم القیمه عما کانوا یفترون

این آیه تتمه کلام سابق است، که مشرکین را رد مى کرد، و جنبه استدراک دارد، و معنایش این است که : کفار نمى توانند عین خطاهاى مؤمنین را حمل کنند، براى اینکه خطاى هر کسى به گردن خود اوست، و لیکن خطاهاى خود را با مثل وزر و وبال مومنینى که به دست آنان کافر شده اند، حمل مى کنند بدون اینکه چیزى از وبال خود آن شخص از ایمان برگشته، کم شود، اما از وبال آنان کم نمى شود؟ براى اینکه به اختیار خود دست از اسلام برداشتند، و اما مشرکین که مثل خطاهاى آنان را با خطاهاى خود حمل مى کنند، براى اینکه باعث گمراهى آنان شدند، پس دو عذاب خواهند دید یکى براى ضلالتشان و یک عذاب دیگر براى اضلالشان.

پس مى توان گفت آیه مورد بحث در معناى آیه (لیحملوا اوزارهم کامله یوم القیمه و من اوزار الذین یضلونهم بغیر علم )، مى باشد.

(و لیسئلن یوم القیمه عما کانوا یفترون ) - این جمله مى فهماند که شرک مشرکین افتراء بر خداى سبحان است، و همچنین این ادعایشان که ما مى توانیم به آنچه وعده دادیم که خطایاى شما را حمل کنیم وفا کنیم، و خدا چنین اجازه اى به ما داده.

و روایت در ذیل : (لیحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم )

و در الدر المنثور است که ابن ابى شیبه در کتاب المصنف، و ابن منذر، از ابى حنیفه، روایت آورده اند که گفت ابوجهل و بزرگان قریش افرادى را که نزد رسول خدا (صلى الله الیه و آله و سلم) رفته، و مسلمان مى شدند، مى دیدند، و مى گفتند: محمد (صلى الله الیه و آله و سلم) شراب را حرام کرده، و زنا و هر عملى که عرب انجام مى داد تحریم نموده، از دین او برگردید، و ما گناه شما را به گردن مى گیریم، پس این آیه نازل شد: (لیحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ).

و نیز در همان کتاب آمده که احمد از حذیفه روایت کرده که گفت : مردى در عهد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از مردم گدایى کرد، مردم چیزى به او ندادند، تا آنکه یک نفر چیزى به او داد، مردم هم دادند، حضرت فرمود: کسى که کار خیرى را فتح باب کند، و مردم هم آن را انجام دهند، هم اجر خودش را به او مى دهند، و هم اجر کسانى که از او پیروى کردند، بدون اینکه از اجر آنان چیزى کاسته شود. و همچنین کسى که عمل شرى را فتح باب کند، و دیگران هم به پیروى او آن کار را مرتکب شوند، هم وزر گناه خود او را به او مى دهند، و هم وزر کسانى را که پیروى اش کردند، بدون اینکه از وزر آنان بکاهند.

مؤلف: این مضمون در روایاتى دیگر نیز آمده، و در بعضى از آنها جمله (و لیحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم )به آن تفسیر شده است.

المیزان جلد 8 حکم ملکوتی الحاق برای توضیح آیه13 با روایت 

دسته پنجم از اخبار این باب روایاتى است که دلالت دارد بر انتقال حسنات افراد شقى در روز قیامت به نامه عمل افراد سعید و بعکس ، انتقال سیئات افراد سعید به نامه عمل افراد شقى ، مانند روایتى که علل الشرایع به سند خود از ابراهیم لیثى از امام باقر (علیه السلام ) نقل کرده که آنجناب در ضمن حدیث طویلى فرمود: اى ابراهیم ! بگو ببینم وقتى قرص خورشید طلوع مى کند، و شعاع خود را به همه جا مى تاباند آیا شعاعش از خود قرص جدا است یا نه ؟ عرض کردم آرى ، در حال طلوع شعاعش از خودش جدا است . فرمود: آیا جز این است که وقتى غروب مى کند دامنه شعاعش نیز بر چیده شده به دنبالش مى رود. عرض کردم چرا. فرمود: به همین نحو هر موجودى به سوى اصل و جوهر خود بازگشت مى کند، و وقتى قیامت قیام مى کند خداى تعالى وزر و و بال ها را که از سنخ وجود ناصبى ها و از طینت آنان است از نامه مؤ منین به نامه ناصبیها منتقل نموده و حسنات و نیکى ها و مساعى خیرى که در نامه عمل ناصبیها است از آنجایى که از سنخ وجود مؤ من و از جنس طینت او است به نامه مؤ منین منتقل مى کند آیا این ظلم و تعدى است ؟ عرض ‌ کردم نه ، یا ابن رسول الله . فرمود به خدا سوگند نه تنها ظلم و عدوان نیست ، بلکه قضاء فاصل و حکم قاطع و عدالت آشکار است : (( لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون (( اى ابراهیم ! این حقى است از ناحیه پروردگارت ، و حکمى است از احکام ملکوت او.
...
توضیح بخش دیگرى از کلام امام (ع )
اینکه امام (علیه السلام ) فرمود: اى ابراهیم (( بگو ببینم وقتى قرص ‌ خورشید طلوع مى کند...(( خواست تا با این مثال محسوس بفهماند هر اثرى مظهر مؤ ثر و هم سنخ آن و وجودش قائم به وجود آن و ملازم وجود آن است ، و این هم که فرمود: (( این عمل نه تنها ظلم و عدوان نیست ، بلکه به خدا سوگند قضاء فاصل و حکم قاطع و عین عدالت است (( با این که بظاهر و به حسب نظر ابتدائى عملى مخالف عدالت بنظر مى رسد، مبنى بر همان سنخیت بین فعل و فاعل و اثر و مؤ ثر است . چون این سنخیت از چیزهایى است که عقل به ضرورت و بداهت ، حکم به آن مى کند، همچنانکه حکم مى کند به اینکه هر فعلى از افعال که فرض ‌ شود، فاعلى آن را از خود ابراز مى کند که ذاتش تناسب با آن فعل را داشته باشد،
بحث معرفتی دقیق تر برای تبیین موضوع 
و اگر نظر سطحى بر خلاف این حکم کند براى این است که انسان به نظر سطحى از هر فعلى همان حرکات و سکنات ظاهریش را مى بیند، و لذا مى گوید این شرابخوارى از زید مؤ من سر زده به چه ملاک در نامه عمرو کافر نوشته شود؟ و لیکن اگر دقیق شود و درک کند که این فعل داراى معنویتى است که آن معنا یا از معانى حسنه است و از آثار سعادت و یا از معانى سیئه و از آثار شقاوت است ، آن وقت تصدیق خواهد کرد که این اثر اثر ذاتى است که در وصف سعادت و شقاوت هم سنخ آن عمل است ، و اگر درباره یک عمل زشتى که از ذات انسان سعیدى سر زده دو جور حکم مى کنیم ، براى اختلاط و امتزاجى است که بین دو موضوع رخ داده عینا نظیر حرارتى است که ما آن را به آب نسبت داده و مى گوییم : (( آب گرم (( است و حال آنکه عامل اصلى آن آتش و یا تابش خورشید است .
بنابراین ، در نظر یک دانشمند آشنا به حقایق ، جمیع حسنات از هر کس ‌ سر بزند عمل کسانى است که ذاتا نیکوکار و سعیدند، و جمیع سیئات از هر کس صادر شود عمل کسانى است که ذاتا بدکار و شقى اند، عدالت واقعى و همچنین سراى آخرت که ظرف حق و حقیقت است نیز همین را اقتضا مى کند.
البته این معنا با امثال آیه (( فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره (( و آیه (( الا تزر وازره وزر اخرى (( و آیه (( لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت (( که ثواب و عقاب هر عمل نیک و بدى را عاید فاعل آن عمل مى داند، منافاتى ندارد. زیرا مفاد این قبیل آیات هم در محل خود صحیح و بجا است .
البته بر حسب نظر اجتماعى دنیوى ، فاعل هر فعلى همان کسى است که حرکت و سکون فعل از او سر زده و پیامدهاى فعل و آثار آن هم اگر مدح و ثواب و یا ذم و عقاب است به او عاید مى شود، و لیکن این را هم باید دانست که این حکم در ظرف اجتماع دنیوى صحیح است ، و اما در ظرف حقیقت و واقع ، فاعل هر فعلى آن اصلى است که متسانخ و متناسب آن فعل است ، و آن اصل ممکن است غیر آن کسى باشد که حرکات و سکنات فعل از او سر زده 

این باور عامیانه، متأسفانه بیشتر در بین عوام دیده می شود، و شاید گناهانی با همین توجیهات، در جامعه رواج یابد. البته شکی در این نیست که اگر کسی دیگری را به گناهی، به راه خلافی بکشاند؛ گناه کشاندن آن فرد به گناه را باید بر دوش بکشد ولی آن فرد گناهکار هم چون از روی اختیار و عقل (نه از روی جبر) گناه را مرتکب شده؛ باید عواقبش را ببیند، چنانکه در سوره عنکبوت آمده است: «وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقَالهَمْ وَ أَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالهِمْ؛[عنکبوت/13]و آنها علاوه بر بار سنگین گناهان خود، بار گناهان هر که را گمراه کرده ‏اند نیز به دوش مى‏ گیرند» و در حدیث دیگری پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در همین زمینه می فرماید: «مَنِ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً کانَ عَلَیْهِ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَیْءٌ[2]کسی که سنت بدی را پایه گذاری نموده باشد (که طبعا باعث گمراهی گروهی می شود) بار گناهان دیگران را بر دوش می کشد بدون از اینکه از گناه آن پیروان گمراه، چیزی کم شود».
به نطر می رسد که بیشتر مردم، یک طرف آیه و حدیث  را گرفته اند و از طرف دیگری غافل شده اند.

از آن روز بترسیم
باید همه ی ما اهل ایمان از روزی بترسیم که هر کس بار گناه خودش را بر دوش خواهد کشید. «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‏ حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى‏؛[فاطر/18]و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نگیرد و آن که بارش سنگین است اگر دیگرى را هر چند خویش (و پدر و فرزند هم) باشد کمک بر سبکبارى خود طلبد ابدا بارى از دوشش برداشته نشود».
این آیه فوق، انسان را به یاد آیات دیگری از قرآن می اندازد که گرفتاری آن روز  ــ که حاکی از مسؤل بودن هر کس در برابر گناه خود است ــ را یادآور می شود. «یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدی‏ مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنیهِ؛[معارج/11] خویشانشان را به آنها مى‏ نمایند؛ [ولى کارى از آنها ساخته نیست و هر] گناهکار [ى‏] دوست دارد که فرزندان و همسر و برادر خود را در برابر رهایى از عذاب آن روز فدا کند» و آیه های مشابه این [3]

سخن آخر
مشرکان مکه اعتقاد داشتند که انسان می تواند بار گناه دیگران را بر دوش بکشد. این باور غلط هم در بین مردم کم و بیش وجود دارد. فردای قیامت هر کسی  بار گناه خود را بر دوش می کشد، و البته کسی که دیگران را گمراه نموده باشد؛ گناه گمراه نمودن دیگران را باید بر دوش بکشد ولی این به معنی تبرئه کسی که  گمراه شده، نیست.

پی نوشتها
[1]. برگزیده تفسیر نمونه، ج1 ص670.
[2]. اصول کافی، جلد 5، صفحه 9، دار الکتب الاسلامیة؛ و همچنین کتاب: وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 24
[3]. سوره عبس آیات 33 تا 37

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی