نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

7:48
۹۷/۰۳/۰۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j8

نظرات  (۵)

روایاتى که در زمینه اعراف و اصحاب اعراف نقل شده نیز ترسیمى از دو گروه متضاد مى کند، در بسیارى از روایات که از ائمه اهلبیت (علیهم الاسلام ) نقل شده مى خوانیم : نحن الاعراف : (مائیم اعراف ) یا (آل محمد هم الاعراف ):(خاندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اعرافند) و مانند این تعبیرات .
و در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم : هم اکرم الخلق على الله تبارک و تعالى : (آنها گرامیترین مردم در پیشگاه خدایند) و یا هم الشهداء على الناس و النبیون شهدائهم : (آنها گواهان بر مردمند و پیامبران گواهان آنها هستند) و روایات دیگر که حکایت دارد آنها پیامبران و امامان و صلحاء و بزرگانند.
ولى دسته دیگرى از روایات مى گوید: آنها و اماندگانى هستند که بدیها و نیکى هایشان مساوى بوده است یا گنهکارانى هستند که اعمال نیکى نیز داشته اند، مانند حدیثى که از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: هم قوم استوت حسناتهم و سیئاتهم فان ادخلهم النار فبذنوبهم و ان ادخلهم الجنة فبرحمته : (آنها گروهى هستند که حسنات و سیئاتشان مساوى است ، اگر خداوند آنها را
به دوزخ بفرستد بخاطر گناهانشان است و اگر به بهشت بفرستد به برکت رحمت او است ).
روایات متعدد دیگرى در تفاسیر اهل تسنن از (حذیفه ) و (عبد الله بن عباس ) و(سعید بن جبیر) و امثال آنها به همین مضمون نقل شده است .
در همین تفاسیر نیز مدارکى بر اینکه اهل اعراف ، صلحاء و فقها و علما و یا فرشتگان هستند دیده مى شود.
گرچه ظاهر آیات و ظاهر این روایات در ابتدا متضاد به نظر مى رسد، و شاید همین امر سبب شده است که مفسران در این باره اظهار نظرهاى متفاوت و گوناگون کنند، اما با دقت روشن مى شود که نه در میان آیات و نه در میان روایات تضادى وجود ندارد، بلکه همه یک واقعیت را تعقیب مى کنند.
توضیح اینکه همانطور که گفتیم از مجموع آیات و روایات چنین استفاده که اعراف گذرگاه سخت و صعب العبورى بر سر راه بهشت سعادت جاویدان است ، طبیعى است که افراد نیرومند و قوى یعنى صالحان و پاکان با سرعت از این گذرگاه عبور مى کنند اما افرادى که خوبى و بدى را به هم آمیختند در این مسیر وامى مانند.
همچنین طبیعى است که سرپرستان جمعیت و پیشوایان قوم در گذرگاه هاى سخت همانند فرماندهانى که در اینگونه موارد در آخر لشکر راه مى روند تا همه سپاهیان بگذرند، در آنجا توقف مى کنند تا به کمک ضعفاى مومنان بشتابند و آنها که شایستگى نجات را دارند در پرتو امدادشان رهائى یابند.
بنابراین در اعراف ، دو گروه وجود دارند، ضعیفان و آلودگانى که در رحمتند و پیشوایان بزرگى که در همه حال یار و یاور ضعیفانند، بنابراین قسمت
اول آیات و روایات اشاره به گروه نخستین یعنى ضعفا است و قسمت دوم اشاره به گروه دوم یعنى بزرگان و انبیاء و امامان و صلحا.
در بعضى از روایات نیز شاهد این جمع به خوبى دیده مى شود مانند روایتى که در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده که فرمود:(الاعراف کثبان بین الجنة و النار و الرجال الائمة یقفون على الاعراف مع شیعتهم و قد سبق المؤ منون الى الجنة بلا حساب ...):(اعراف ، تپهاى است میان بهشت و دوزخ ، و امامان آن مردانى هستند که بر اعراف در کنار شیعیان (گنهکارشان ) قرار مى گیرند، در حالى که مؤ منان (خالص ) بدون نیاز به حساب در بهشت جاى گرفته اند ...)
بعد اضافه مى کند: (امامان و پیشوایان در این موقع به پیروان گناهکار خود مى گویند خوب نگاه کنید، برادران با ایمان خود را چگونه بدون حساب به بهشت شتافته اند، و این همان است که خداوند مى گوید: سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون (یعنى آنها به بهشتیان درود مى فرستند در حالى که خودشان هنوز وارد بهشت نشده اند و آرزو دارند).
تفسیر نمونه
و نیز در همان کتاب به سند خود از اصبغ بن نباته نقل کرده که گفت : در محضر مبارک امیر المؤ منین (علیه السلام ) بودم، مردى از آنجناب معناى آیه (و على الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم ) را پرسید، حضرت در جوابش فرمود: اعراف مائیم که انصار خود را به سیمایشان مى شناسیم، اعراف مائیم که کسى خدا را جز از راه ما نمى تواند بشناسد، اعراف مائیم که در قیامت بین بهشت و دوزخ مى ایستیم و کسى داخل بهشت نمى شود مگر اینکه ما او را شناخته، او نیز ما را بشناسد، و در آتش داخل نمى شود مگر کسانى که ما را نشناسند و ما آنان را نشناسیم، این است معناى آیه، و خداوند اگر مى خواست خود را به همه مردم مى شناسانید، تا قدرتش را بشناسند و از درى که قرار داده بر وى در مى آمدند، و خداوند ما را باب خود و صراط و سبیل خود قرار داده، همان بابى که هر کس ‍ بخواهد به درگاهش راه یابد، باید از آن باب وارد شود.
المیزان

اشکال وارد بر روایاتى که اصحاب اعراف را به کسانى که داراى حسنات و سیئات مساوى هستند تفسیر مى کنند

مؤلف: این روایات همانطورى که مى بینید اصحاب اعراف را به کسى تفسیر مى کند که حسنات و سیئاتش در میزان برابر هم باشد، و اینکه در بعضى از روایات دارد که جمله (لم یدخلوها و هم یطمعون ) کلام اصحاب اعراف است، با آیات اعراف منطبق نیست، و بیانش گذشت.

علاوه بر اینکه در تفسیر (والوزن یومئذ الحق ) گفتیم که میزان یا به رجحان حسنات سنگین مى شود، و یا به رجحان سیئات خفیف، و اما اینکه حسنات و سیئات در میزان با هم برابر باشد فرض ندارد چون معنا ندارد میزان هم سنگین شود و هم سبک و اگر هم فرض کنیم کسانى باشند که حسنات و سیئات شان باهم برابر باشد چنین کسانى مانند کفار و مستضعفینى که حجت بر آنها تمام نشده و در اثر ضعف مشاعر مکلف به تکلیف نگردیده اند، اعمالشان سنجیده نمى شود.

بله، از روایت اخیر چه بسا استفاده شود که منظور از کسانى که حسنات و سیئاتشان برابر است همان مستضعفینى هستند که در انتظار امر خدایند، که اگر خواست مشمول غفرانشان قرار دهد و اگر خواست عذابشان کند. و خلاصه استفاده شود که برابرى حسنات و سیئات کنایه از نبودن رجحان باشد. بنابراین، اشکال وزن بر طرف مى شود، و لیکن اشکال دیگرى در روایت باقى مى ماند، و آن این است که با ظاهر آیات اعراف منطبق نیست، چون در این آیات براى اصحاب اعراف صفاتى ذکر شده که جز بر مردان فوق العاده و مقربین درگاه خدا و صدرنشینان مقام کرامت و سعادت تطبیق نمى شود، و معلوم است که مستضعفین هر چه هم ما آنان را اهل سعادت بدانیم داراى چنین مقامى نیستند.

- در لوامع- این آیه را سؤال نمودند از حضرت باقر علیه السّلام، قال:

نزلت فى هذه الامّة، و الرّجال هم الائمّة من ال محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قلت فما الاعراف؟ قال صراط بین الجنّة و النّار فمن شفع له الامام منّا من المؤمنین المذنبین نجى و من لم یشفع له هوى فیه. «2» فرمود: این آیه در شأن عصاة این امت نازل شده، و مراد رجال ائمه آل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مى‌باشند. پرسید: اعراف چیست؟ فرمود: راهى بین جنت و نار. هر که را امامى از ما شفاعت نماید نجات، و هر که را شفاعت نکند خاسر شود.


3- لوامع التنزیل- از حضرت صادق علیه السّلام قال: الاعراف سور بین الجنّة و النّار علیه محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و علىّ علیه السّلام و الحسن علیه السّلام و الحسین علیه السّلام و فاطمة علیها السّلام و خدیجة الکبرى علیها السّلام، فینادون این محبّونا و شیعتنا فیقبلون الیهم فیعرفونهم باسمائهم و اسماء آبائهم و ذلک قوله تعالى: یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‌ اى باسمائهم فیأخذون بایدیهم فیجوزون‌ بهم على الصّراط و یدخلوا الجنّة «1» فرمود: اعراف دیوارى است میان بهشت و جهنم، بر او حضرت محمد و على و حسن و حسین و فاطمه و خدیجه کبرى علیهم السلام مى‌باشند. پس ندا کنند کجا هستند دوستان و شیعیان ما. پس حاضر شوند نزد ایشان، و مى‌شناسند آنان را به اسماء آنها و اسماء پدرانشان؛ و اینست معنى: یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‌. پس دستهاى آنها را گرفته عبور بر صراط و داخل در بهشت نمایند.


4- در تفسیر صافى و برهان و نور الثقلین و غیره از سلمان فارسى رحمه اللّه مروى است: انّه قال سمعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم یقول، لعلىّ علیه السّلام اکثر من عشر مرّات: یا علىّ انّک و الاوصیاء من بعدک اعراف بین الجنّة و النّار، لا یدخل الجنّة الّا من عرفکم و عرفتموه و لا یدخل النّار الّا من انکرکم و انکرتموه. «2» سلمان رحمه اللّه گوید: شنیدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را مى‌فرمود به على علیه السّلام بیشتر از ده مرتبه: یا على، بدرستى که یا على، تو و اوصیاى بعد از تو اصحاب اعرافند بین بهشت و جهنم، داخل بهشت نشود مگر کسى که بشناسد شما را و شما بشناسید او را، یعنى قبول کنید او را به معرفت در حق شما. و داخل جهنم نشود مگر کسى که انکار کند شما را و انکار نمائید شما او را.


5- مناقب العترة- حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به ابن الکوّا فرماید:

مائیم اصحاب اعراف، و ما مى‌شناسیم انصار خود را به علاماتشان. و ما اصحاب اعرافیم که شناخته نشود خدا مگر به معرفت ما. و ما اصحاب اعرافیم که خداى تعالى وقوفه مى‌دهد ما را بر صراط، پس داخل بهشت نشود هیچکس مگر آنکه او ما را و ما او را بشناسیم، و داخل جهنم نشود هیچکس مگر آنکه انکار ما کند و ما او را انکار کنیم؛ اگر خدا مى‌خواست، مى‌شناساند خود را به مردم، و لکن مقرر فرموده ما را ابواب معرفت و صراط و وسیله و وجه، آنچنانى که از آن معرفت یابند، پس هر که عدول کند از ولایت ما و تفضیل دهد بر ما غیر ما را، بتحقیق از صراط به جهنم برو درافتند. «1» وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ: و ندا کنند مجرمین محبوسین در اعراف نزد معاینه اهل بهشت بطور دعا و تحیت، أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ‌: به اینکه سلامتى از آفات و مکاره و زوال نعمات بر شما باد، لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ‌: و حال آنکه داخل بهشت نیستند و امید طمع دارند به دخول در بهشت به شفاعت نبى یا امامى یا به عفو.


و از سروده‌های اوست:
ای پیشوایان ما، شما بهترین عارفانی هستید که در «اعراف» دوستان و دشمنان خود را به صورت باز می‌شناسید.
و در فردای رستاخیز که همگان در پیشگاه خداوند، می‌ایستیم، ما را بنام شما فرا می‌خوانند ما ببرکت بهترین خلق یعنی جدتان و ببرکت پدرتان، راه رستگاری را یافته و از گمراهی رهیدیم. اگر شما نبودید، خداوند آفریدگانش را نمی‌آفرید و این دنیای فریبنده نام نمی‌گرفت و ما نیز نبودیم و از جهت شما بود که خداوند آسمان و زمین را برای مردم آفرید و انس و جنّ را آزمود.
شما از همانندی با تمام مردم برترید، شأن شما بالاتر و ارجتان والاتر است.
چون ضرری به ما روی آرد خداوند را به پایگاهی که در پیشگاه او دارید، می‌خوانیم و خدا آن زیان را از ما می‌راند.
و اگر دشواری و اندوهی ما را فرا گیرد، شما را دژ استوار خود می‌سازیم تا از آن سختی و دیگر سختیها برهیم و چون روزگار بر ما ستم کند و به عزّت شما پناهنده شویم، آن ستم از ما دور می‌شود. و آنگاه که از گناهان خود بر ما بیمی رود، شفاعت امان بخش شما، برات بیزاری ما خواهد بود.

در بیت نخست اشارتی به این سخن خدای تعالی در سوره اعراف است که:
وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یعْرِفُونَ کلًّا بِسِیماهُمْ‏

و نیز اشاره دارد به احادیثی که در تفسیر این آیه آمده است و از آن جمله: «حاکم بن حدّاد حسکانی» (که شرح زندگیش در ج 1 ص 112 گذشت) به اسناد خود از «اصبغ بن نباته» یاد کرده است که گفت در خدمت علی نشسته بودم که «ابن کوّا» شرفیاب شد و از معنی این سخن خدای تعالی پرسید: علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم. حضرت فرمود: وای بر تو ای «ابن کوّا» ما به روز رستاخیز در جایگاهی میان بهشت و جهنّم می‌ایستیم و یاران خود را به چهره می‌شناسیم و به بهشت در می‌آریم و دشمنان خویش را نیز می‌شناسیم و به دوزخ می‌فرستیم، و «ابو اسحاق ثعلبی» در کتاب «کشف البیان» در تفسیر آیه شریفه از «ابن عباس» روایت کرده است که گفت:
اعراف جایگاه بلندی بر صراط است که «عباس» و «حمزه» و «علی بن ابی طالب» و «جعفر طیار» در آن می‌ایستند و دوستان خود را به سیمای سپیدشان و دشمنان خود را به روی سیاهشان باز می‌شناسند. این روایت را ابن طلحه شافعی در «مطالب السؤل» ص 18 و ابن حجر در ص 101 و «الصواعق» و شوکانی در ص 198 ج 2 «فتح القدیر» آورده‌اند.

و بیت دوم اشاره است به این سخن خدای تعالی که یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ‏
و امامان شیعه خاندان پاک پیغمبرند که شیعیان را به نام آنان فرا می‌خوانند و با آنها محشور می‌کنند. چه به گفته پیغمبر پاک نهاد، «انسان با دوست خود خواهد بود» «1» و نیز «هر کس به قومی مهر بورزد، با آنان محشور می‌شود «2»،» و نیز، «آنکه گروهی را دوست می‌دارد، خداوند وی را در زمره آنان محشور می‌فرماید «3».»

معانی برخی از بقیه ابیات واضح و بیان بعضی دیگر، بیش از این گذشت.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 430



2- عن مجاهد عن ابن عبّاس قال:

قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم: «إذا کان یوم القیامة أقام اللَّه جبریل و محمداً على الصراط، فلا یجوز أحدٌ إلّا من کان معه براءةٌ من علیِّ بن أبی طالب». أخرجه الخطیب الخوارزمی فی المناقب «3» (ص 253)، و الفقیه ابن المغازلی فی المناقب «4» بلفظ: «علیٌّ یوم القیامة على الحوض، لا یَدْخلُ إلّا من جاء بجواز من علیِّ بن أبی طالب». و ذکره القرشیُّ فی شمس الأخبار «5» (ص 36).

 

3- أخرج الحاکمی «6» عن علیّ قال:

 

قال رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم: «إذا جمع اللَّه الأوّلین و الآخرین یوم القیامة، و نصب

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 458

الصراط على جسر جهنم ما جازها أحدٌ، حتى کانت «7» معه براءة بولایة علیِّ بن أبی طالب». و ذُکر فی فرائد السمطین «8» فی الباب الرابع و الخمسین، و الریاض النضرة «9» (2/172).

4- عن الحسن البصری عن عبد اللَّه قال:

قال رسول اللَّه صلى الله علیه و سلم: «إذا کان یوم القیامة یقعد علیُّ بن أبی طالب على الفردوس، و هو جبلٌ قد علا على الجنّة و فوقه عرش ربِّ العالمین، و من سفحه یتفجّرُ أنهار الجنّة و تتفرّق فی الجنان، و هو جالسٌ على کرسیّ من نور یجری بین یدیه التسنیم، لا یجوز أحدٌ الصراط إلّا و معه براءة بولایته و ولایة أهل بیته، یُشرِف على الجنَّة، فیُدْخِلُ محبّیه الجنَّة و مبغضیه النار». أخرجه الخوارزمی فی المناقب «10» (ص 42)، و الحمّوئی فی فرائد السمطین «11» فی الباب الرابع و الخمسین.

5- أخرج القاضی عیاض فی الشفا «12» عن النبیِّ صلى الله علیه و سلم أنّه قال:

 

 «معرفة آل محمد براءةٌ من النار، و حبُّ آل محمد جوازٌ على الصراط، و الولایة لآل محمد أمانٌ من العذاب». و یوجد فی الصواعق «13» (ص 139)، و الإتحاف (ص 15)، و رشفة الصادی (ص 459).

6- أخرج الخطیب فی تاریخه (3/161) عن ابن عبّاس قال:

قلت للنبیّ صلى الله علیه و سلم: یا رسول اللَّه للنار جواز؟ قال: «نعم. قلت: و ما هو؟ قال:

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 459

حبُّ علیِّ بن أبی طالب».

و یأتی

حدیث: «علیٌّ قسیم الجنّة و النار»

فی محلّه إن شاء اللَّه تعالى.

و من شعر العبدیِّ یمدح أمیر المؤمنین:

و علَّمَکَ الذی عَلِمَ البرایا             و ألهَمَکَ الذی لا یعلمونا

فزادَک فی الورى شَرَفاً و عِزّا             و مجداً فوق وَصْفِ الواصفینا

لقد أُعطِیتَ ما لم یُعطِ خلقاً             هنیئاً یا أمیر المؤمنینا

إلیکَ اشتاقتِ الأملاکُ حتى             تحنَّتْ من تشوُّقِها حنینا

هناکَ برا لها الرحمنُ شخصاً             کشِبْهِکَ لا یُغادرُهُ یقینا «14»

 

أشار بالبیت الأوّل إلى حدیث مرّ (ص 41) و مرَّ بیان بقیّة الأبیات (ص 288). و من شعره:

لأنتُمْ على الأعرافِ أعرفُ عارفٍ             بسیما الذی یهواکمُ و الذی یَشْنا «15»

أئمّتُنا أنتمْ سنُدعى بِکمْ غداً             إذاما إلى ربِّ العبادِ مَعاً قُمْنا

بجدِّکُم خیرِ الورى و أبیکمُ             هُدینا إلى سُبُلِ النجاةِ و أُنقذْنا

و لولاکمُ لم یَخْلُقِ اللَّهُ خَلقَهُ             و لا لقَّبَ الدنیا الغَرورَ و لا کُنّا

و من أجلکم أنشا الإلهُ لِخلقِهِ             سماءً و أرضاً و ابتلى الإنس و الجِنّا

تَجِلُّونَ عن شِبْهٍ من الناس کلِّهمْ             فشأنکُمُ أعلى و قدرکُمُ أسنى‏

إذا مسَّنا ضُرٌّ دَعَونا إلهَنا             بموضِعکمْ منهُ فیکشفُه عنّا

و إن دَهَمَتَنا غُمّةٌ أو مُلِمَّةٌ             جعلناکُمُ منها و من غیرها حصنا

و إن ضامَنا دهرٌ فعُذنا بعزِّکمْ             فیبعد عنّا الضیم لمّا بکم عُذنا

 

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 460

و إن عارضتنا خِیفةٌ من ذنوبنا             بَراةٌ لنا منها شفاعتکم أمنا «1»

 

البیت الأوّل إشارةٌ إلى قوله تعالى فی سورة الأعراف «2»: (وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‏) و ما ورد فیه.

أخرج الحاکم بن الحذّاء الحسکانی «3»، المترجم (1/112) بإسناده عن أصبغ ابن نباتة، قال: کنت جالساً عند علیّ فأتاه ابن الکوّاء فسأله عن قوله تعالى: (وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ…). فقال: «ویحک یا ابن الکوّاء نحن نوقَفُ یوم القیامة بین الجنّة و النار، فمن نَصَرَنا عَرَفناه بسیماه فأدخلناه الجنّة، و من أبغَضَنا عَرَفناه بسیماه فأدخلناه النار».

و أخرج أبو إسحاق الثعلبی فی الکشف و البیان «4» فی الآیة الشریفة عن ابن عبّاس أنّه قال: الأعراف موضعٌ عالٍ من الصراط، علیه العبّاس و حمزة و علیُّ بن أبی طالب و جعفر ذو الجناحین، یعرفون محبّیهم ببیاض الوجوه و مبغضیهم بسواد الوجوه.

و رواه ابن طلحة الشافعی فی مطالب السؤول (ص 17)، و ابن حجر فی الصواعق «5» (ص 101)، و الشوکانی فی فتح القدیر «6» (2/198).

و البیت الثانی إشارةٌ إلى قوله تعالى: (یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ‏) «7». و أئمّة الشیعة هم العترة الطاهرة یُدعَونَ بهم و یُحشَرون معهم، إذ

 «المرء- کما قال النبیُّ

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 461

الأقدس- مع من أحبَّ» «8».

 «و من أحبَّ قوماً حُشِر معهم» «9».

 «و من أحبَّ قوماً حَشَرَهُ اللَّه فی زُمرتهم» «10».

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی