گفتگوی ویژه خبری با موضوع حوزه و نظام سازی
سلام علیکم
وظایف و خدمات حوزه در برابر نظام اسلامی
رابطه امام و امت
سلام علیکم
وظایف و خدمات حوزه در برابر نظام اسلامی
رابطه امام و امت
مطلب اول این است که نظامی بر اساس اسلام تحقق پیدا کرده است و موفقیت و عدم موفقیت آن در دنیا و تاریخ، به حساب اسلام گذاشته خواهد شد؛ چه من و شما بخواهیم و چه نخواهیم. این نظام، بر محور تفکرات اسلامی بنا شده و بایستی برمحور مقررات و بینشهای اسلامی اداره بشود. این تفکرات و بینشها و مقررات، در کجا بایستی تحقیق و تنقیح بشود؟ این استفهامها، در کجا باید پاسخ داده بشود؟ اگر حوزهی علمیهی قم که امروز در کشور ما و بلکه در عالم تشیع، مادر و محور حوزههای علمیه است و در درجهی بعد بقیهی حوزهها، تنقیح و تبیین مقررات و احکام و معارف اسلامی را - که نظام با آنها حرکت خواهد کرد - به عهده نگیرند، چه کسی باید به عهده بگیرد؟ حوزهها بایستی این مسؤولیت را احساس بکنند.
حوزه، تاکنون این مسؤولیت را به صورت مستقیم برعهده نگرفته است. من، این نکته را به صورت صریح عرض میکنم. غیرمستقیم به عهده گرفته است؛ ولی مستقیم نه. در حوزهها کسانی هستند که کار و تلاش میکنند و از لحاظ فکری، مشکلات و گرههای نظام را با مباحث خود باز میکنند. کسانی از حوزهها متخرج شدهاند و به سراسر کشور یا در داخل تشکیلات گوناگون نظام رفتهاند و کار میکنند؛ اما حوزه - به ماهی حوزه - هنوز تنظیم و تدوین مقررات اسلامی و نظام ارزشی اسلام و اخلاق عمومییی را که ما میخواهیم ملت داشته باشند و متکی به مدارک قطعی شرع باشد و دیگر جای بحث و لَیت و لعلّ ولِمَ و بِمَ نداشته باشد، متکفل نشده و الگوی زندگی اسلامی را ارایه نداده است. هی به ما میگویند: الگوی زندگی اسلامی را بدهید. چه کسی باید این کار را بکند؟ طبیعی است که حوزه باید در این جهت گام بردارد.
حوزه باید مراکز متعدد تحقیقاتی داشته باشد تا در تمام این زمینهها، مثل یک مجموعهی تولیدی مرتب و مدرن کار کند و محصول بدهد. اگر چنانچه دستگاه در مسألهیی دچار سؤال شد - مثل مسألهی زمین و موسیقی و در یک چارچوب وسیعتر، سیستم اقتصادی و روابط خارجی و ارتباط با ملتها و مسایل پولی و ارزشهای کارگزارانِ حکومت و صدها مسأله از این قبیل که هر دستگاهی همواره با این سؤالات از لحاظ مبنایی مواجه است که ما بر چه اساسی قانون بگذرانیم و بر چه اساسی مقررات اداری بگذاریم و بر چه اساسی عمل بکنیم - بداند که مرکزی این گونه سؤالها را جواب میدهد.
حوزههای علمیه - مخصوصاً حوزهی علمیهی قم - در تصویر مطلوب و ایدهآلی، یک کارگاه ایدئولوژی و مرکز ایدئولوگهاست. البته - همان طور که مطرح کردم - تاکنون حوزه این نقش را مستقیماً به عهده نگرفته است. اگر چه برکات نازل بر این کشور، از شخص شخیص امام بزرگوارمان - که ریشهی همه چیز و مایهی اصلی همهی این برکات بود - ناشی میشد و دیگران همه متخرجان حوزهاند؛ اما این غیرمستقیم است. حوزه باید مستقیماً در این مسایل دخالت کند.
مطلب دوم در باب کارهای اصلییی است که باید از حوزه توقع داشته باشیم. ما وقتی به تصویر دنیای اسلامی کشورمان نگاه میکنیم، پنج کار اصلی را میبینیم که باید انجام آن را از حوزه توقع داشته باشیم. از آن پنج کار، سه کار است که خود حوزه برای بقای خودش، تقریباً به آنها احتیاج دارد و دو کار دیگر را بیرون حوزه بدان احتیاج دارند. البته، این تعریف و تقسیمبندییی که ما میکنیم، جامع و مانع نیست.
کار اول، عبارت از مرجعیت و افتاست. مردم همیشه محتاج مرجع و مفتی هستند و حوزه متکفل تربیت و تولید مرجع و مفتی است. کار دوم، تربیت مدرّس است. حوزه، طبعاً مدرّسانی لازم دارد که باید در خود حوزه تربیت بشوند. کار سوم، تحقیق و تألیف در مسایل علمی است؛ چه کارهایی که از بیرون به حوزه عرضه میشود و چه کارهایی که متعلق به خود حوزه است و به محققان و مؤلفانی که کتابهایی بنویسند، احتیاج دارد و چه کتابهایی که برای بیرون حوزه لازم است و چه کتابهایی که حاوی تحقیقات جدید در مسایل فقهی است و شیوهی نوین استنباط را بیان میکند - که امام در همین پیام و یکی از پیامهای قبلیشان به آن اشاره کردند - و چه کتابهای درسی. این سه کار، بیشتر به درون حوزه توجه دارند؛ ولی دو کار دیگر به بیرون حوزه نگاه میکنند.
کار چهارم، مسألهی قضاست. سیستم قضایی اسلامی، فقیه و مجتهد و عادل را میطلبد. قضای اسلامی این است. آن وقتی که ما مجتهد و مفتی و صاحبنظر نداریم، به قاضی مأذون مِن قِبَلالمجتهد اکتفا میکنیم. این از باب ضرورت است که «الضّرورات تبیح المحذورات». آن وقتی که قاضی عادل قطعی نداریم، به آن که مورد اعتماد باشد، اکتفا میکنیم؛ والّا باید فقیه و مجتهد عادل، منصب قضا را به عهده بگیرد. پس، این هم کار دیگر حوزههای علمیه است که بایستی دایماً یک رشته از رشتههای پنجگانهی آن، برای این مهم کار کند.
کار پنجم، تبلیغ در سطح وسیع و به شیوهی مطلوب و مدرن است که در مطلب سوم، شأن تبلیغ و ابعاد گوناگون تبلیغی را که امروز از ما متوقع است، توضیح خواهم داد.
این پنج مسؤولیت را حوزهی علمیه باید انجام بدهد. آیا بدون نظم و تقسیمبندی و تقسیم کار و کوتاه کردن راهها و زدن از زواید و پرداختن به بعضی از کارهای لازمی که امروز به آنها پرداخته نمیشود، ممکن است این پنج وظیفه را از حوزه متوقع باشیم و حوزه آنها را برآورده کند؟ ما باید حساب کنیم فرضاً در سی سال آینده، این کشور اسلامی چند نفر قاضی مجتهد عادل لازم دارد. حوزه بایستی این طور خیز بردارد که بتواند تا سی سال آینده، این تعداد را تربیت کند. همچنان که برای تربیت پزشک، به دانشگاهها میگوییم مثلاً برای بیست سال آینده، این تعداد پزشک لازم داریم. دانشگاههای پزشکی هم طوری برنامهریزی میکنند که این نیاز تأمین بشود. حالا اگر پزشک نداشتیم، از کشورهای دیگر میآوریم؛ ولی اگر ملا نداشتیم، از کجا بیاوریم؟ این توقع نیز جز با سازماندهىِ درست انجام نمیگیرد.
روز یکشنبه ۱۹ آذر ماه حسن روحانی لایحه بودجه سال ۹۷ را تقدیم مجلس کرد که براساس آن میزان بودجه در نظر گرفته شده برای سازمان اوقاف، ستاد اقامه نماز، مرکز خدمات حوزه علمیه، و ... مشخص شده است.
* برآوردِ بودجه سازمان اوقاف و امور خیریه چهار هزار و ۳۹ میلیارد و ۸۰۸ میلیون ریال است که در این میان سازمان اوقاف و امور خیریه (دو هزار و ۷۸۲ میلیارد ریال)، دانشگاه علوم و معارف قرآنی (۳۸۹ میلیارد و۴۰۸ میلیون ریال) و حمایت از مدارس علوم دینی اهل سنت (۸۸۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال) از این بودجه سهم خواهند داشت.
* برآوردِ بودجه سازمان تبلیغات اسلامی مجموعا چهار هزار و ۳۶۴ میلیارد و ۵۸۲ میلیون ریال است که از میان زیرمجموعههای آن، سهم سازمان تبلیغات اسلامی یکهزار و ۷۰۲ میلیارد و ۴۱۶ میلیون ریال، موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی (۲۵۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیون ریال)، بنیاد دایرهالمعارف اسلامی (۹۱ میلیارد و ۷۳۱ میلیون ریال)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (۱۴۰ میلیارد و ۸۳۹ میلیون ریال)، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه (۴۲۴ میلیارد ریال)، مرکز رسیدگی به امور مساجد (۳۸۵ میلیارد ریال) و همچنین ستاد اقامه نماز (۲۲۹ میلیارد ریال) برآورد شده است.
* برآوردِ بودجه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به صورت کلی بیش از سه هزار و ۳۴۸ میلیارد ریال است. در این بین بودجههای پیشبینی شده برای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (دو هزار و ۱۸۴ میلیارد ریال)، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی (۳۷۳ میلیارد ریال) مجمع جهانی اهل بیت (۴۷۸ میلیارد ریال)، دانشگاه اهل بیت (۴۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال) و دانشگاه مذاهب اسلامی (۱۴۵ میلیارد و ۸۲۷ میلیون ریال) در نظر گرفته شده است.
* برآوردِ بودجه شورای عالیه حوزههای علمیه مجموعا چهار هزار و ۴۶۴ میلیارد و ۵۵۷ میلیون ریال و شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران دو هزار و ۷۱۳ میلیارد و ۳۱۰ میلیون ریال تعیین شده است.
* برآوردِ بودجه جامعه المصطفی برای سال آینده سه هزار و ۵۱ میلیارد و ۲۰۳ میلیون ریال پیشنهاد شده استحضرت آیت الله العظمی صانعی نسبت به بودجه حوزه های علمیه در لایحه بودجه ۹۷ واکنش نشان داد و خطاب به نمایندگان گفت: بیت المال مسلمین و دین امانتی در دستان شماست و تک تک مردم از صغیر و کبیر در آن سهیم هستند پس در اختصاص بودجه به بازده بودن آن توجه کنید.
به گزارش جماران، این مرجع تقلید در ابتدای درس خارج فقه خود از برخی بودجه های دولتی حوزه های علمیه انتقاد کرد و اظهار داشت: حوزه باید بر پایه خودش و مردم بایستد، بدانیم روایات دارد در مورد کسی که دنبال علوم دینی می رود، خداوند روزی او را «من حیث لا یحتسب» می رساند؛ نترسید و فکر نکنید که باید وابسته شویم و اگر وابسته نشویم چنین و چنان می شود بلکه خداوند روزی ها را مقدر کرده و آنچه را که او مقدر کرده است همان مقدرات می رسد کمااینکه خداوند «من حیث لا یحتسب» روزی حوزه های علمیه و روحانیت را رسانده است.
او با اشاره به اهمیت محبوبیت طلاب و روحانیت نزد مردم تصریح کرد: اگر مردم روحانی را دوست داشته باشند، وقتی بدانند گرفتاری دارد بدون منت و بدون توقع می آیند و گرفتاری او را رفع می کنند. چه بودجه ای از این بهتر که اخبار اهل بیت را بدهید آیات قرآن را تفسیر کنید و مسائل اسلامی را بیان کنید و مردم قربه الی الله به شما کمک کنند و زندگی خود را اداره کنید؟
آیت الله صانعی ادامه داد: مطمئن باشید هرچه بیشتر بین مردم محبوب باشیم، خداوند هم قلوب مردم را به طرف ما متوجه می کند و با توجه قلوب مردم زندگی ما اداره می شود.
او توسعه حوزه های علمیه را به صلاح ندانست و تاکید کرد: عریض و طویل کردن حوزه صحیح نیست. این همه ساختمان و مدرسه برای چه می خواهیم که مرتب حوزه های علمیه را اضافه کنیم.
این استاد حوزه خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفت: حجت خدا برای شما تمام است اینگونه نیست که بودجه مملکت در اختیار شما هست همانگونه که دولت لایحه اش را نوشته، کار کنید البته از این جهت خوب است و روشن شد که چه کسی به چه مقدار می گیرد.
او با بیان اینکه چرا اینقدر مفاسد اجتماعی آمده است؟ به مقاله مندرج در روزنامه جمهوری اسلامی استناد کرد و افزود: طبق قول نویسنده این مقاله، با این بودجه های کلان جلوی خیلی از مفاسد را می توان گرفت. آقایان نمایندگان توجه کنند روی یک ریال این بودجه هم من مسئولم هم آن آقایان. من مسئولم که نگفتم و آن آقایان مسئولند که فکر نمی کنند. مگر نشنیدند از امام امت که فرمود: علی (ع) فرمود : «قلمها را ریز کنید تا کمتر از بیت المال مسلمین مصرف شود». اینگونه نیست که ما چون نماینده ایم هرقدر بودجه می خواهیم به هرکسی بدهیم.
آیت الله صانعی اظهار داشت: شاید بگویند چون بودجه را به شما نمی دهند این حرف را می زنید؛ بنده از روزی که در حکومت رفتم اگر یک ریال از بودجه حکومت و دولت گرفتم شما بیاورید من سرم را در مقابل آن می دهم. اگر داشتم که تمام بلندگوهای دنیا را پر می کردند.
او با ذکر این مطلب که ما مطابق سنت جواهری و فقه امام امت نظر می دهیم، گفت: دیدید چه کردند اما آنچه کردند به ضرر خودشان تمام شد. بنده زندگی ام را با منبر رفتن در تهران اداره کردم. ۱۸ سال تمام شب پنجشنبه و جمعه تهران منبر می رفتم.
این مرجع تقلید خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی این تذکر را داد که بیت المال مسلمین امانتی در دستان شماست و صغیر و کبیر در آن سهم دارند، آن بیماری که پول دارو ندارد، آن معتادی که از بیکاری به اعتیاد کشیده شده، کسانی که براثر طلاق زندگیشان بهم خورده، همه در آن سهم دارند پس هربودجه ای که می خواهید بدهید به بازده بودن آن توجه کنید.
او با تاکید بر اینکه حوزه علمیه نباید به دولتها وابسته و آلوده به بودجه دولتی شود، یادآور شد: دولتها می آیند و می روند. بودجه ها تصویب می شوند و می گذرد. زمانها باهم اختلاف دارند، آنچه می ماند عمل صالح و شایسته است و آنچه در امور موثر است خدای بزرگ است.
این نکته را بدانند که اگر انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحوّل در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنّمىِ تحقیرآمیز امریکا و حکومت دیکتاتورىِ قسىّالقلب پهلوی از این مملکت برکنده شود. همه راههای ممکن در این کشور تجربه شد و همه ناکام و ناموفّق از آب درآمد. احزاب گوناگون سیاسی، جریانهای وابسته به شرق و غرب و حرکتهای مسلّحانه، همه و همه در این کشور در برههای از زمان سر بلند کردند؛ اما هیچکدام نتوانستند برای این ملت کاری انجام دهند. لذا اختناق و سرکوب در این کشور روزبهروز شدیدتر شد. حتّی در سالهای آخرِ قبل از پیروزی انقلاب، وقتی جوانانی به مبارزه مسلّحانه رو آوردند، آن حرکتهای مسلّحانه بهشدّت سرکوب شد؛ تسلّط رژیم پهلوی هم بیشتر گردید و بتدریج یأس دلها را فرا گرفت. آن نیرویی که میتوانست در مقابل رژیم پهلوی به معنای واقعىِ کلمه بایستد، ملت بود؛ یعنی باید همه ملت به صحنه میآمد تا میتوانست رژیم فاسد و وابسته و دیکتاتور و ظالم پهلوی و پشت سرش امریکا را شکست دهد. هیچ کانون و مرکزی در ایران وجود نداشت که بتواند ملت را بسیج کند؛ مگر روحانیت و پرچمداران دین، با شعار دین. در کشور ما این یک تجربه طولانی است؛ اینها را باید با چشم دقّت نگاه کرد.
در قضیه مشروطه اگر علما نبودند، مشروطیت به وجود نمیآمد و به پیروزی نمیرسید. وقتی هم که غربزدهها و نوچههای انگلیسی در ایران، علمای دین و شعارهای دینی را کنار زدند، باز استبداد و تسلّط و نفوذ خارجی مسلّط شد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت هم همینطور بود. تا وقتی روحانیت وسط میدان بود - که مرحوم آیةاللَّه کاشانی یکی از اصلیترین محورهای این مبارزه بود - ملت در میدان حضور داشت؛ اما وقتی با سوء رفتارها، کجسلیقگیها و انحصارطلبیها، دستِ روحانىِ روشنفکر و آگاه و شجاعی مثل مرحوم کاشانی کوتاه شد، ملت هم کنار کشید و رؤسای دولت نهضت ملی تنها ماندند. لذا دشمن آمد و با آنها هر کار میخواست کرد.
در ایران همیشه ملت با ندای دین به میدان آمده است؛ عدالت را در سایه دین دیده است؛ به خاطر اعتماد به روحانیت، هر جایی که آنها پیشگام در تحوّلی شدهاند، آنها را تنها نگذاشته است. بنابراین وقتی امام بزرگوار ما به عنوان یک مرجع، یک عالِم دین و یک انسان آزمایششده پاک و صدیق، با آن عزم راسخ وارد میدان شد و روحانیت پشت سر او وارد میدان شدند، همه ملت به میدان کشیده شدند و دشمن دیگر نتوانست مقاومت کند. آن روز، حضور ملت توانست ریشه استبداد را از این کشور بکَند.
برادران و خواهران عزیز! در کشور ما استبداد همیشه به پشتیبانی قدرتهای سلطهگرِ خارجی متّکی بوده است. استبداد و دیکتاتوری و خودکامگی حکومت پهلوی و قبل از آن به شکل دیگری حکومت قاجار، به خاطر اتّکای آنها به قدرتهای بیگانه بود. رضاخان، متّکی به انگلیس؛ محمدرضا، اوّل متّکی به انگلیس و بعد متّکی به امریکا بود. او منافع و نفوذ امریکا را بر طبق میل آنها تأمین میکرد؛ آنها هم از او حمایت میکردند و هر کاری میخواستند، با این کشور و این ملت میکردند. پنجاه سال این ملت را زیر فشار اختناق نگه داشتند و پیشرفت علمی و صنعتی و فرهنگی و اخلاقی او را در دورانی که از لحاظ جهانی بهترین و آمادهترین دورانها برای این پیشرفت بود، متوقّف کردند و این ملت و این کشور را عقب نگه داشتند. همّت آنها عیش و نوش، جمع کردن ثروت و خدمت دادن به اربابان خارجی بود. آنها به اتّکای همان قدرت خارجی، به طور کامل خود را در ایران مستقر کرده بودند و کندن اینها و نابود کردن این بنای کج و مضر و سرشار از لعنت و نفرت و شوم، کار هر کسی نبود. امام بزرگوار با پرچم هدایت اسلامی آمد؛ لذا اصول امام، اصول اسلامی است؛ عدالت امام، عدالت اسلامی است؛ مردم سالاری امام، مردمسالاری اسلامی است.
یکی از بزرگترین بیانصافیها درباره امام بزرگوار و نظام اسلامی ما این است که تبلیغات بیگانه، امام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را به استبداد و دوری از مردمسالاری متّهم میکنند. این انقلاب با این عظمت و توفندگی در ایران به وجود آمد و پس از پیروزی انقلاب اوّلین نظرخواهی از مردم به وسیله امام انجام گرفت که در هیچ انقلابی سابقه نداشت. شما نگاه کنید، یک کودتا، یک تحوّل کوچک و یک جابهجایی مختصر در کشوری صورت میگیرد؛ دو سه سال انتخابات تأخیر میافتد. در کشور، مردم صندوق رأی را نمیشناختند. انتخابات دوره رژیم طاغوت، صوری و دروغین بود. هیچ وقت مردم پای صندوق رأی نرفته بودند تا به معنای واقعىِ کلمه رأی دهند. هر کس را برای مجلسِ دستنشانده میخواستند، از صندوقها بیرون میآوردند. در چنین زمینهای، دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، امام مردم را پای صندوقهای رأی کشاند و مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. در یک سال، مردم پنج بار پای صندوقهای رأی رفتند. در طول بیستوسه سالی که از انقلاب میگذرد، ملت ما بیستوسه مرتبه برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس خبرگان، رئیس جمهور و اعضای شورای شهر و نیز تعیین قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی پای صندوقهای رأی رفت و رأی داد. در کدام نظام - حتّی بهظاهر دمکراتیک - این همه تکیه به رأی و خواست مردم وجود دارد؟ دشمنان وقیح و بیشرمِ این انقلاب و این ملت، این بیانصافی را میکنند که این انقلاب و نظام و بانی و معمار و بنیانگذار بزرگ آن را به ضدّیت با مردمسالاری متّهم میکنند.
مردمسالاری در نظام اسلامی، مردمسالاری دینی است؛ یعنی به نظر اسلام متّکی است؛ فقط یک قرارداد عرفی نیست. مراجعه به رأی و اراده و خواست مردم، در آنجایی که این مراجعه لازم است، نظر اسلام است؛ لذا تعهد اسلامی به وجود میآورد. مثل کشورهای دمکراتیک غربی نیست که یک قرارداد عرفی باشد تا بتوانند بهراحتی آن را نقض کنند. در نظام جمهوری اسلامی، مردمسالاری یک وظیفه دینی است. مسؤولان برای حفظ این خصوصیت، تعهّد دینی دارند و پیش خدا باید جواب دهند. این یک اصل بزرگ از اصول امام بزرگوار ماست.