نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

26-2. مذمت سستی در برابر دشمن (محمد/35)

دوشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۵۹ ب.ظ
47:35
۹۶/۰۳/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j26

نظرات  (۷)

3 ـ صلح تحمیلى
در حالى که معاویهبراى نبرد بر ضدّ امام حسن(علیه السلام) آماده مى شد و نیروهاى گسترده اى را فراهم مى ساخت; جمعى از یاران بى وفاى امام(علیه السلام) به صراحت از ترک جنگ سخن مى گفتند.
مورّخ معروف اهل سنّت، ابن اثیر در کتاب «اسد الغابه» نقل مى کند که امام مجتبى(علیه السلام) براى مردم خطبهخواند و آنان را به جهادو نبرد با معاویهو غارتگران شام دعوت کرد; و در عین حال از آنها سوال فرمود: شما چه مى خواهید؟ اگر آماده جهادو شهادتید، دست به شمشیر برید و اگر زندگى و زنده ماندن را دوست دارید، با صراحت بگویید!
گروه زیادى در پاسخ امام(علیه السلام) فریاد زدند: «اَلْبَقیَّهَ اَلْبَقیَّهَ»; (ما زندگى و ماندن را مى خواهیم!).(6)
در همین خطبهامام(علیه السلام) تفاوت روحیّه مردم را در زمان شرکت آنها در جنگ صفّین و روحیّه آنان را در زمان خویش بیان کرده، مى فرماید: «وَ کُنْتُمْ فِی مُنْتَدَبِکُمْ اِلى صِفّینَ وَ دِینُکُمْ اَمامَ دُنْیاکُمْ فَاَصْبَحْتُمُ الْیَوْمَ وَ دُنْیاکُمْ اَمامَ دِینِکُمْ»; (آن روز که به سوى صفّین رهسپار بودید، دین شما پیشواى دنیاى شما بود; ولى امروز دنیاى شما پیشواى دین شماست. (بر اساس منافع دنیوى حرکت مى کنید و انگیزه دینى ندارید)).(7)
به هر حال، در چنین شرایطى که امام احساس تنهایى مى کرد و جز عدّه اى اندک از اهل بیترسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) و یاران خاصّ، حاضر به همراهى نبودند، آن حضرت با معاویهصلح کرد.(8)
شیخ مفید در ارشاد مى نویسد: «امام(علیه السلام) چاره اى جز صلح نداشت، چرا که یاران او نسبت به جایگاه امام بصیرت کافى نداشتند و سیاست هاى او را به فساد و تباهى مى کشاندند و به وعده هاى خویش وفا نمى کردند و بسیارى از آنان، ریختن خون آن حضرت را مباحمى شمردند و آماده تسلیم امام(علیه السلام) به دشمنانش بودند و از سوى دیگر، پسرعمویش نیز وى را تنها گذاشت و به دشمن پیوست (و در یک جمله) بسیارى از آنان به زندگى زودگذر دنیا علاقمند بودند و نسبت به آخرتو پاداش اخروى بى رغبت: (وَ مَیْلُ الْجُمْهُورِ مِنْهُمْ اِلَى الْعاجِلَهِ، وَ زُهْدُهُمْ فِی الاْجِلَهِ).(9)

«مردمی که از جهاد روی برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان می پوشاند و بلا به آنان هجوم می آورد، حقیر و ذلیل می شوند، عقل و فهم شان تباه می گردد و به خاطر تضییع جهاد حقّ آنان پایمال می شود، و نشانه های ذلّت در آنان آشکار می گردد، و از عدالت محروم می شوند.

آگاه باشید، من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه ی با این جمعیت (معاویه و پیروانش) دعوت کرده ام و گفته ام پیش از آن که با شما بجنگند، با آنان نبرد کنید.

به خدا سوگند هر ملتی که در درون خانه اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد حتما ذلیل خواهد شد ولی شما سستی به خرج دادید و دست از یاری برداشتید، تا آن جا که دشمن پی در پی به شما حمله کرد و سرزمین شما را تصاحب نمود.»(3)

خطبه 27

مَوْجِدَةَ اللّهِ، وَالذُّلَّ اللاّزِمَ، وَالْعارَ الْباقىَ. وَ اِنَّ الْفارَّ لَغَیْرُ مَزید
خشم خدا نهفته است. و ذلّت قطعى و ننگ ابدى. فرارى بر عمر
فى عُمُرِهِ، وَ لا مَحْجُوز بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَوْمِهِ. الرّائِحُ اِلَى اللّهِ
خود نیفزاید، و بین فرارى و روز مرگش مانعى ایجاد نشود. آن که با جهاد به جانب خدا روى کند
متن نهج البلاغه همراه با ترجمه استاد حسین انصاریان ص280
. و قال امیرالمؤمنین(ع): «... و أیْمُ اللّهِ لاِنْ فَرَرْتُمْ مِن سَیْفِ العاجِلَةِ لا تَسْلَمُونَ مِن سَیْفِ الاخِرَةِ». (مستدرک الوسائل، ج 2, ص 259 - نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 124, ص 382 .)

... و حضرت على(ع) فرمود: «قسم به خدا، اگر شما از شمشیر دنیا فرار کنید (و از جبهه نبرد بگریزید) از شمشیر آخرت (و عذاب الهى) سالم نمى مانید».


5- قال على (ع): «... و أیْمُ اللّهِ لاِنْ فَرَرْتُمْ مِن سُیوُفِ العاجِلَةِ لا تَسْلَمُونَ مِن سُیُوفِ الاجِلَةِ» (وسائل الشیعه، ج 11, ص 72 ).

حضرت على(ع) فرمود: «قسم به خدا اگر از شمشیرهاى دنیا فرار کنید از شمشیرهاى آینده (قیامت) سالم نمى مانید».


6- عن عمران بن حصین قال: «لَمّا تَفَرَّقَ النّاسُ عَن رسولِ اللّه(ص) فى یَوُمِ الاُْحُدِ جاءَ عَلى(ع) مُتَقَلِّداً سَیْفَهُ حتّى قامَ بَینَ یَدیْهِ، فَرَفَعَ رَسولُ اللّه(ص) رأسَهُ فَقالَ لَهُ: ما بَالُکَ لَمْ تَفَرَّ مَعَ النّاسِ؟! فَقالَ: یا رَسُولِ اللّه أرجِعُ کافِراً بَعْدَ إسلامِى». (مستدرک الوسائل، ج 2, ص 256).

عمران بن حصین مى گوید: «وقتى که مردم در روز جنگ احد (بر اثر شکست ابتدایى مسلمین از مشرکین) از اطراف پیامبر اکرم(ص) متفرق شدند، على(ع) درحالى که شمشیرش را حمائل کرده بود، آمد تا در مقابل پیامبر ایستاد (و به دفاع از پیامبر(ص) پرداخت)، پس پیامبر خدا سرش را بلند کرد و فرمود: چگونه است که تو با مردم فرار نمى کنى؟ حضرت على(ع) عرض کرد: اى رسول خدا آیا من به حالت کفر بازگردم، پس از آنکه اسلام آوردم...».


7- قال امیرالمؤمنین(ع): «ولیعلم المنهزم بأنّه مُسخِطٌ ربّه: وموبق نفسه، و أنّ فى الفرار موجدة اللّه، و الذّلّ اللازم و العار الباقى و أن الفارّ لغیر مزید فى عمره، ولا محجوز بینه و بین قومه و لا یرضى ربه ولموت الرجل محقا قبل اتیان هذه الخصال خیر من الرضا بالتلبّس بها و الإقرار علیها...» (وسائل الشیعه، ج 11, ص 65 - فروع، ج 5, ص 41 با اندکى فرق).

حضرت على(ع) فرمود: «و کسى که (از میدان رزم و جنگ) فرار مى کند باید بداند که خدا را به غضب آورده است، و خود را هلاک گردانیده است و همانا در فرار، خشم خدا و ذلت همیشگى و ننگ باقى خواهد بود و به درستى که بر عمر او چیزى افزوده نمى شود و نمى تواند بین خود و مرگش فاصله اندازد، و خدایش را خشنود نمى گرداند و همانا مرگ و نیستى قبل از یافتن این خصلت (فرار از جنگ) بهتر است از راضى شدن به فرار، و اقرار بر آن...».


8- کتاب صفین (کتاب وقعة صفین، ص 256, چاپ مصر) للنصر بن مزاحم... عن زید بن وهب أن علیّاً... قال: ««ولیعلم المنهزم أنّه مُسخِطٌ لربّه: وموبق نفسه، و فى الفرار موجدة اللّه علیه، و الذّلّ اللازم و فساد العیش علیه، و أن الفارّ منه لایزید فى عمره، ولا یرضى ربه فموت الرجل محقا قبل اتیان هذه الخصال خیر من الرضا بالتلبّس بها و الإقرار علیها...» (بحارالانوار، ج 100, ص 28 .)

در کتاب صفین نصر بن مزاحم... از زید بن وهب نقل مى کند، که حضرت على(ع) (به یاران خود در جنگ صفین) فرمود: «و باید فرار کننده (از جبهه جنگ) بداند که او خدایش را به غضب آورده است و خود را به هلاک انداخته است و در فرار خشم خدا و ذلت همیشگى و فساد زندگى بر او خواهد بود. و به درستى که فرار کننده (از جنگ) چیزى بر عمرش افزوده نمى گردد، و خدایش را راضى نمى کند، پس اگر مرد در حالت باطل بمیرد قبل از آنکه این خصلت (ننگ فرار) را بیابد (براى او) از رضایت به فرار کردن و اقرار بر آن بهتر است.»


9- قال امیرالمؤمنین(ع): «وَ إنَّ الفَارَّ لَغَیْرُ مَزِید فى عُمرِهِ وَ لا مَحْجُوز بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَوُمِهِ» (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 124, ص 383).

حضرت على(ع) فرمود: و به درستى که به عمر و زندگانى فرار کننده افزوده نمى شود و فرار مانع از مرگش نمى گردد».


10- قال امیرالمؤمنین(ع): «... واعلموا أنکم بعین اللّه، و مع ابن عم رسول اللّه(ص) فعاودوا الکَر، و استَحیوا من الفَرّ، فإنّه عار فِى الأعقاب، و نارٌ یَومُ الحِساب». (نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 65, ص 158).

حضرت على(ع) (به اصحاب خود در صفین) فرمود: «و بدانید که شما مدّ نظر خدا هستید و همراه با پسرعموى رسول خدا(ص) پس پى در پى (به دشمن حمله کنید) و از گریختن شرم نمائید، زیرا فرار ننگى براى اعقاب است (بعد از شما فرزندانتان را سرزنش خواهند کرد) و موجب آتش روز حساب و رستاخیز است (در قیامت به عذاب الهى گرفتار خواهید شد)».

. و قال امیرالمؤمنین(ع): «... و أیْمُ اللّهِ لاِنْ فَرَرْتُمْ مِن سَیْفِ العاجِلَةِ لا تَسْلَمُونَ مِن سَیْفِ الاخِرَةِ». (مستدرک الوسائل، ج 2, ص 259 - نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 124, ص 382 .)

... و حضرت على(ع) فرمود: «قسم به خدا، اگر شما از شمشیر دنیا فرار کنید (و از جبهه نبرد بگریزید) از شمشیر آخرت (و عذاب الهى) سالم نمى مانید».


5- قال على (ع): «... و أیْمُ اللّهِ لاِنْ فَرَرْتُمْ مِن سُیوُفِ العاجِلَةِ لا تَسْلَمُونَ مِن سُیُوفِ الاجِلَةِ» (وسائل الشیعه، ج 11, ص 72 ).

حضرت على(ع) فرمود: «قسم به خدا اگر از شمشیرهاى دنیا فرار کنید از شمشیرهاى آینده (قیامت) سالم نمى مانید».


6- عن عمران بن حصین قال: «لَمّا تَفَرَّقَ النّاسُ عَن رسولِ اللّه(ص) فى یَوُمِ الاُْحُدِ جاءَ عَلى(ع) مُتَقَلِّداً سَیْفَهُ حتّى قامَ بَینَ یَدیْهِ، فَرَفَعَ رَسولُ اللّه(ص) رأسَهُ فَقالَ لَهُ: ما بَالُکَ لَمْ تَفَرَّ مَعَ النّاسِ؟! فَقالَ: یا رَسُولِ اللّه أرجِعُ کافِراً بَعْدَ إسلامِى». (مستدرک الوسائل، ج 2, ص 256).

عمران بن حصین مى گوید: «وقتى که مردم در روز جنگ احد (بر اثر شکست ابتدایى مسلمین از مشرکین) از اطراف پیامبر اکرم(ص) متفرق شدند، على(ع) درحالى که شمشیرش را حمائل کرده بود، آمد تا در مقابل پیامبر ایستاد (و به دفاع از پیامبر(ص) پرداخت)، پس پیامبر خدا سرش را بلند کرد و فرمود: چگونه است که تو با مردم فرار نمى کنى؟ حضرت على(ع) عرض کرد: اى رسول خدا آیا من به حالت کفر بازگردم، پس از آنکه اسلام آوردم...».


7- قال امیرالمؤمنین(ع): «ولیعلم المنهزم بأنّه مُسخِطٌ ربّه: وموبق نفسه، و أنّ فى الفرار موجدة اللّه، و الذّلّ اللازم و العار الباقى و أن الفارّ لغیر مزید فى عمره، ولا محجوز بینه و بین قومه و لا یرضى ربه ولموت الرجل محقا قبل اتیان هذه الخصال خیر من الرضا بالتلبّس بها و الإقرار علیها...» (وسائل الشیعه، ج 11, ص 65 - فروع، ج 5, ص 41 با اندکى فرق).

حضرت على(ع) فرمود: «و کسى که (از میدان رزم و جنگ) فرار مى کند باید بداند که خدا را به غضب آورده است، و خود را هلاک گردانیده است و همانا در فرار، خشم خدا و ذلت همیشگى و ننگ باقى خواهد بود و به درستى که بر عمر او چیزى افزوده نمى شود و نمى تواند بین خود و مرگش فاصله اندازد، و خدایش را خشنود نمى گرداند و همانا مرگ و نیستى قبل از یافتن این خصلت (فرار از جنگ) بهتر است از راضى شدن به فرار، و اقرار بر آن...».


8- کتاب صفین (کتاب وقعة صفین، ص 256, چاپ مصر) للنصر بن مزاحم... عن زید بن وهب أن علیّاً... قال: ««ولیعلم المنهزم أنّه مُسخِطٌ لربّه: وموبق نفسه، و فى الفرار موجدة اللّه علیه، و الذّلّ اللازم و فساد العیش علیه، و أن الفارّ منه لایزید فى عمره، ولا یرضى ربه فموت الرجل محقا قبل اتیان هذه الخصال خیر من الرضا بالتلبّس بها و الإقرار علیها...» (بحارالانوار، ج 100, ص 28 .)

در کتاب صفین نصر بن مزاحم... از زید بن وهب نقل مى کند، که حضرت على(ع) (به یاران خود در جنگ صفین) فرمود: «و باید فرار کننده (از جبهه جنگ) بداند که او خدایش را به غضب آورده است و خود را به هلاک انداخته است و در فرار خشم خدا و ذلت همیشگى و فساد زندگى بر او خواهد بود. و به درستى که فرار کننده (از جنگ) چیزى بر عمرش افزوده نمى گردد، و خدایش را راضى نمى کند، پس اگر مرد در حالت باطل بمیرد قبل از آنکه این خصلت (ننگ فرار) را بیابد (براى او) از رضایت به فرار کردن و اقرار بر آن بهتر است.»


9- قال امیرالمؤمنین(ع): «وَ إنَّ الفَارَّ لَغَیْرُ مَزِید فى عُمرِهِ وَ لا مَحْجُوز بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَوُمِهِ» (نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 124, ص 383).

حضرت على(ع) فرمود: و به درستى که به عمر و زندگانى فرار کننده افزوده نمى شود و فرار مانع از مرگش نمى گردد».


10- قال امیرالمؤمنین(ع): «... واعلموا أنکم بعین اللّه، و مع ابن عم رسول اللّه(ص) فعاودوا الکَر، و استَحیوا من الفَرّ، فإنّه عار فِى الأعقاب، و نارٌ یَومُ الحِساب». (نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 65, ص 158).

حضرت على(ع) (به اصحاب خود در صفین) فرمود: «و بدانید که شما مدّ نظر خدا هستید و همراه با پسرعموى رسول خدا(ص) پس پى در پى (به دشمن حمله کنید) و از گریختن شرم نمائید، زیرا فرار ننگى براى اعقاب است (بعد از شما فرزندانتان را سرزنش خواهند کرد) و موجب آتش روز حساب و رستاخیز است (در قیامت به عذاب الهى گرفتار خواهید شد)».

امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب  ( علیه السلام ) :

 

من نام عن نصره ولیه

 

 انتبه بوطاه عدوه

 

غرر الحکم  ص 422

 

 کسیکه به هنگام یاری ولی خود،

 

 خود را بخواب زند

 

 با لگد دشمنش بیدار خواهد شد

و جمله فلا تهنوا به این معنا است که سستی و ضعف به خرج ندهید .


و جمله و تدعوا الی السلم عطف است بر تهنوا که چون در زمینه نهی واقع شده ، معنای لا تدعوا الی السلم را می‏دهد .


و کلمه سلم - به فتحه سین - به معنای صلح است .


و جمله و أنتم الأعلون جمله‏ای است حالیه .


می‏فرماید : تن به صلح ندهید ، در حالی که شما غالب هستید .


و مراد از علو همان غلبه است .


و این خود استفاده‏ای است معروف .


و جمله و الله معکم عطف است بر جمله و أنتم الاعلون که سبب علو و غلبه مؤمنین را بیان و تعلیل می‏کند .


پس مراد از معیت ( همراهی ) خدای تعالی با مؤمنین ، معیت نصرت است ، نه معیت قیومیت که آیه و هو معکم این ما کنتم بدان اشاره کرده است .


و لن یترکم اعمالکم - در مجمع البیان می‏گوید ماده وتر به معنای ناقص کردن چیزی است ، و در حدیث هم آمده که رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) فرمود : کسی که نماز عصرش فوت شود ، مثل این می‏ماند که اهل و مال خود را وتر ( ناقص ) کرده باشد .


و معنای اصلی این کلمه قطع است و از مشتقات آن یکی تره است که به معنای قطع به وسیله کشتن است ، و یکی هم وتر است .


و وتر به کسی و چیزی می‏گویند که با جدایی از دیگران منقطع شده باشد .


پس معنایش این می‏شود که : خداوند اعمال شما را ناقص نمی‏کند ، یعنی اجرش را تمام و کمال به شما می‏دهد .


بعضی هم گفته‏اند : معنایش این است که : خدا اعمال شما را ضایع نمی‏کند .


و بعضی گفته‏اند : خدا به شما ظلم نمی‏کند .


ولی همه این معانی نزدیک بهم‏اند .


و معنای آیه این است که : وقتی راه اطاعت نکردن خدا و رسول او و ابطال اعمال شما چنین راهی است ، و کار شما را به محرومیت ابدی از آمرزش خدا می‏کشاند ، پس زنهار که در امر قتال سستی و فتور مکنید ، و هرگز مشرکین را به صلح و متارکه جنگ دعوت مکنید در حالی که شما غالبید و خدا ناصر شما علیه ایشان است ، و چیزی از اجر شما را کم نمی‏کند ،

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی