«بابالله» تعبیر دیگری است که در احادیث به کار رفته است. «در»، موضعی
است که از آن وارد خانه میشوند و اگر کسی بخواهد وارد خانة معرفت
و بندگی خدا شود، باید صرفاً از این در، وارد شود. از غیر در، نباید و نمیتوان وارد خانه شد. خداوند میفرماید: «وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»؛ و لیکن نیکی آن است که شخص متقی باشد و به خانهها از درهایش وارد شوید»(بقره: 189).
اگر کسی میخواهد به هدف بندگی و معرفت خداوند برسد، باید از دری
که خود خدا قرار داده است، وارد شود؛ وگرنه به هدف خود نمیرسد.
در حدیث آمده است: «لو لا نحن ما عُبدَ الله»؛ زیرا راه بندگی خدا را ائمهعلیهمالسلام به خلایق یاد دادهاند. حتی ملائکه نیز درس توحید و تنزیه و تقدیس پروردگار را از این انوار مقدس آموختهاند. بنابراین، اگر ایشان نبودند، باب بندگی خدا مسدود بود.
هر کس بخواهد مورد توجه خدای متعال قرار بگیرد، فقط باید به بندگی خدا و اقرار به مقامات اهلبیتعلیهمالسلام گردن بنهد. این قاعدة کلی هیچجا در عالم خلقت استثنا ندارد.
ولایت امامعلیهالسلام مجرای تام ولایت الله
به راستی که ارادة حضرت حق از مجرایی عبور میکند و در همة تصمیماتی که دربارة کل خلقت گرفته میشود، در عالم جاری میگردد؛ «و أجری ولایتهم علیها و فوّض امورها الیهم»؛ این عالم تحت ولایت آنهاست. طاعت از آنها بر همه واجب است؛ در حالیکه آنها نیز، تحت ولایت خدای متعال عمل میکنند. پس ولایت اولیای الهی، بهویژه چهارده نور پاکعلیهالسلام ، همان جریان ولایت خدا و ادامة توحید و جز و توحید است.
در دعوت به توحید، یک بشارت بزرگ هست که انسان ظرفیت توحید و لقای پروردگارش را دارد. پس هدف و ثمره توحید، لقا است. حال راه لقا چیست؟ و درک مقام توحید چگونه واقع میشود؟ «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاًً»(کهف: 110)؛ یعنی عمل صالح است که انسان را به لقاء میرساند. همچنین در روایت آمده است: «العمل الصالح، معرفة الائمهعلیهمالسلام». پس اگر طریق توحید ولایت شد، توحید یعنی از این ولایت خارج نشدن و اینکه همه افعال و حرکات انسان در چارچوب ولایت خدا باشد.
واژة تربیت از ریشة «رَبَو» به معنای فراهم آوردن موجبات فزونی و پرورش است و عمدتاً مفهوم رشد و نمو جسمی مراد است. از ریشه «رب ب» (ربّ) دو عنصر معنایی مالکیت و تدبیر را داشته و ربّ به معنای مالک مدبّر است؛ یعنی هم صاحب است و تصرف در مایملک از آن او، و هم تنظیم و تدبیر مایملک در اختیار اوست.
تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسانی در جهت کمال مطلق شکوفا شود. بهترین راه تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازها و وجوه اوست، راه وحی، سنت الهی و سنت معصومانعلیهمالسلام است. یا «شناخت خدا به منزلة رب یگانة انسان و جهان، و برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر». عناصر اصلی این تعریف، شناخت، انتخاب و عمل است.
از آنجا که هیچ خلقتی در جهان بدون هدایت نیست «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی»؛ پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است» (طه: 50)، انسان نیز نه تنها از این هدایت مستثنا نیست، بلکه هدایت او در دو مرحله انجام میپذیرد. در نخستین مرحله، راه و بیراه شناسانده میشود و تمیز فجور و تقوی فراهم میآید (هدایت رسولان و هدایت فطری). اما در نوع دیگر آن، تنها نشان دادن راه مد نظر نیست، بلکه پیمودن آن مطرح است. هادی در این معنا کسی است که راه را برود و هدایتشونده را به دنبال خود ببرد.
کسانی را که در این مقام عبودیت به بالاترین درجة آن رسیده و عبد واقعی خداوند گشتهاند، خداوند متعال، همآنها را به منزلة برگزیدگان خود برای انجام رسالت و یا بالاتر از آن به عنوان امام و راهنما و هدایتگر نوع دوم برمیگزیند. صاحبان ولایت و امامت، همان برگزیدگان خداوند بزرگ و حکیم هستند که ولایت الهی به واسطه وجود آنها بر کل جهان گسترانیده شده است و عنوان ولی خدا و مظهر تمامی اسما و صفات خدا لقب گرفتهاند.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.