نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

70:19
70:2070:21
۹۵/۰۴/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

n29

نظرات  (۱۰)

۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۰۳ سلمان علی زاده

بیماری قلدری و بهانه گیری دو روی یک سکه است و تا آخر عمر هم گریبانگیر شخص بیمار خواهد بود اگر درمان نشود

تربیت کودک:

وقتی کودک نمی تواند منظور خود را توضیح دهد ناامید می شود و جیغ کشیدن و بهانه گیری را آغاز می کند.

•    کنترل خود را از دست ندهید
بهانه گیری کودکان واقعا آزار دهنده است. علاوه بر جیغ زدن و غرغر کردن شاید کودک لگدپراکنی کند یا پاهایش را به زمین بکوبد، اشیا را به اطراف پرت کند، دیگران را کتک بزند یا حتی نفس خود را حبس کند تا کبود شود. تحمل و کنترل این رفتارها واقعا طاقت فرسا است اما والدین باید مطمئن باشند که حبس نفس تا مرحله کبودی نیز نوعی بهانه گیری و کج خلقی کودکانه است.
هنگامی که کودک در حال جیغ و داد کردن است به حرف ها و دلیل های شما گوش نمی دهد و با حالتی منفی به فریادها و تهدیدهای شما پاسخ می دهد. هرچه بیشتر سر او داد بزنید که آرام تر شود، او با صدای بلندتری جیغ می زند. در این مواقع شاید بهترین کار این است که کنار او بنشینید و چیزی نگویید. به طور کلی، بودن در کنار کودک هنگام بدرفتاری هایش روش خوبی است. کودکان خودشان هم از خشمی که دامن آنها را گرفته است می ترسند و بودن شما در کنار آنها موجب آرامششان می شود.
اگر تحمل بهانه گیری های او را ندارید چند دقیقه کوتاه بیرون بروید و وقتی کودک دست از گریه و جیغ برداشت دوباره به اتاق بازگردید. اگر شما آرامش خود را حفظ کنید او نیز سریع تر آرام می شود.
وعده یا رشوه دادن به کودک در این شرایط نتایج خوبی در پی ندارد. بنابراین فکر این چیزها را از سر بیرون کنید. تا حد امکان به بهانه گیری های بی مورد او عتنا نکنید تا خودش خسته و ساکت شود.


نحوه برخورد با کودک لجباز

•    حواستان باشد که شما بزرگ تر هستید
مهم نیست بهانه گیری های کودک شما چقدر طول می کشد، خواسته های غیرمنطقی او را پاسخ ندهید و به هیچ وجه با او بحث نکنید. به نگاه ها و تفکرات اطرافیان نیز خیلی بها ندهید. همه آنها روزی چنین تجربیاتی داشته اند. اگر در نتیجه بهانه گیری های کودک به او چیزهایی که می خواهید را بدهید در واقع به او می آموزید داد و فریاد کردن بهترین روش برای به دست آوردن خواسته هاست. این طرزفکر برای کودک شما در بزرگسالی ایجاد مشکل خواهد کرد. سعی کنید کودک به هیچ عنوان متوجه نشود که شما خودتان هم روی رفتارهایتان هنگام عصبانیت کنترل ندارید.
اگر بهانه گیری و کج خلقی کودک به مرحله ای رسید که شروع به کتک زدن دیگران، پرتاب وسایل یا جیغ های بی وقفه کرد، او را به مکانی امن همچون اتاق خواب خودش ببرید و به او بگویید چرا او را اینجا آورده اید (زیرا سارا را کتک زده ای)  و کنار او بمانید تا آرام شود.اگر در مکان عمومی هستید و کودک کج خلقی هایش را آغاز کرد سریعا آنجا را ترک کنید تا فرزندان آرام شود.

•    عشق خود را به کودک ابراز کنید
هنگامی که کودک آرام است و می توانید با او صحبت کنید، او را در آغوش بگیرید و بگویید چقدر دوستش دارید. این رفتار برای کودک آموزنده است و می تواند با آرامش بیشتر در مورد کج خلقی های خود صحبت کند.

•    بعدا در مورد مساله پیش آمده صحبت کنید
هگامی که کودک آرام شد در مورد اتفاق های پیش آمده با او صحبت کنید. صحبت کردن در مورد بهانه گیری ها کودک بسیار ساده است. شما متوجه خواهید شد مشکل کودک شما چیست. کمک کنید تا بتواند احساسات خود را در غالب کلمات بیان کند. به طور مثال، به او بگویید:«تو خیلی عصبانی بودی چون غذا آن چیزی نبود که می خواستی.» به او اجازه دهید متوجه شود صحبت کردن در مورد ناراحتی ها نتیجه بهتری دارد. با خنده بگویید:«ببخشید من تو رو درک نکردم. الان که جیغ نمی کشی متوجه شده ام چه می خواستی.

•    زمان دادن به کودک
بسته به فرزند خود، هرچند وقت یکبار از ترفند زمان دادن استفاده کنید. این راهکار را از 18 ماهگی آغاز کنید. با این ترفند شاید کودک بتواند خودش تا حدی بهانه گیری هایش را کنترل کند. زمان دادن به کودکان به ویژه زمانی که کج خلقی کودکان بالاست و دیگر روش ها پاسخگو نیستند، جواب می دهد. کودک را در مکانی ساکت و خسته کننده برای مدت زمان کوتاهی (یک دقیقه برای هر سال از عمرش) بگذارید. این مساله کمک می کند تا کودک خودش را آرام کند.
به او توضیح دهید که چه کاری می کنید:به زمان می دهم تا آرام شوی و مامان در آنجا منتظر توست. در ضمن، به او توضیح دهید که این تنبیه نیست. اگر کودک نخواست در آن مکان بماند با قدرت اما نه بداخلاقانه او را در مکان موردنظر نگه دارید. دنبال کار خود بروید. اگر جای او امن است به هیچ وجه به او نگاه یا توجه نکنید و بگذارید با خودش کنار بیاید

•    از موقعیت هایی که برای کودک ناخوشایند است دوری کنید
مراقب باشید خیلی در موقعیت هایی که باعث ناراحتی کودک می شود، قرار نگیرید. به طور مثال، اگر او هنگام گرسنگی عصبانی می شود و شروع به بهانه گیری می کند حتما میان وعده های کوچکی در کیف خود داشته باشید. اگر هنگام غروب بهانه گیر و عصبی می شود، سعی کنید خریدهای خود را ابتدای روز انجام دهید.
اگر با تغییر فعالیت ها مشکل دارد حتما پیش از هر تغییری به او مساله را گوشزد کنید. به طور مثال، اگر قصد دارید تا نیم ساعت دیگر زمین بازی را به مقصد خانه ترک کنید حتما این مساله را با در میان بگذارید. اجازه دهید از این تصمیم آگاه شود.
اگر متوجه شدید الان است که بهانه گیری های کودک آغاز شود، بلافاصله حواس او را پرت کنید:اسباب بازی به او بدهید، مکانش را عوض کنید، شکلک های خنده دار در بیاورید یا توجه او را به پرنده در حال پرواز جلب کنید.
کودک در این سنین مستقل بودن را می آموزد بنابراین تا حد امکان به او حق انتخاب بدهید. البته نه اینکه از او بپرسید می خواهد همه وقت خود را چگونه سپری کند. بگویید:«هویج یا ذرت می خواهی؟» به جای اینکه بگویید:«ذرت هایت را بخور!» به او احساس کنترل داشتن بر اوضاع را منتقل کنید.توجه کنید که چقدر از کلمه «نه» استفاده می کنید. اگر زیاد از آن استفاده می کنید در واقع شرایط را برای خود و کودکتان پر اضطراب و سخت می کنید. سعی کنید این مساله را کنترل کنید.

•    مراقب نشانه های اضطراب زیاد باشید
شاید بهانه گیری های روزانه برای کودکان امری طبیعی باشد اما باید مراقب مشکلات احتمالی هم باشید. هر گونه تنش و استرسی که در خانه وجود دارد می تواند در بیشتر شدن کج خلقی و بهانه گیری های کودک تاثیر بگذارد.
اگر کودک به طور مدام بهانه گیر است و به خود یا دیگران آسیب می رساند حتما از یک متخصص کمک بگیرید. پزشک یا مشاور کودک می تواند شما را با هر گونه تغییر رفتاری در کودک آشنا کند و این جلسات به شما یاد می دهند چگونه رفتارهای آینده کودک را پیش بینی و رفتار کنید.

۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۴ سلمان علی زاده
قلدری جسمی
 یکی از شناخته شده ترین روشهای قلدری، قلدری جسمی است. در فیلم ها زمانی که می خواهند بچه قلدری را در مدرسه نشان دهند، قلدری فیزیکی را نمایش می دهند؛ کودکی که به زور از همکلاسی های خود پول می گیرد.
 
باید توجه داشت که این نوع قلدری موارد دیگری را نیز شامل می شود، از جمله: به زورگرفتن و تصاحب وسایل همکلاسی ها یا کتک زدن شان. البته منظور از کتک زدن این نیست که کودک قربانی لزوماً با صورتی کبود به خانه می رود.
 
گاه کبودی های جزیی بر اثر نیشگون گرفتن یا سرخی هایی در پشت کودک، می تواند تنها نشانه های این ماجرای ناراحت کننده باشد. البته بعضی وقت ها مثل زمانی که دختری موی همکلاسی خود را می کشد تا او را وادار به انجام کاری کند، این نشانه های جسمی غیرقابل رؤیت هستند.
 
بهتر است بدانید معمولا پسران قلدری را به شکل فیزیکی و کلامی نشان می دهند ولی دختران به صورت مسخره کردن، توهین کردن، غیبت و درگوشی صحبت کردن در مورد دیگری و مانع فعالیت او شدن، نشان می دهند.
 
مقابله به مثل نکند
 ممکن است فکر کنید در این شرایط دعوت کردن کودک به تلافی و مبارزه با کودک قلدر، روش مناسبی است. جدای از این، به یقین شما از عذاب کشیدن کودک تان عصبانی هستید و ممکن است او را را تشویق کرده باشید که در مقابل کودک قلدر بایستد. یا ممکن است نگران باشید که کودک قلدر باز هم فرزندتان را آزار دهد.
 
اما یادتان باشداز فرزندتان بخواهید به مبارزه یا تلافی با کودک قلدر نپردازد. این رفتار می تواند به سرعت به خشونت، بروز مشکل و حتی جراحات جدی بیانجامد. بهترین راه آن است که او را ترغیب کنید از مشکل دوری کند، از دیگران کمک بخواهد و مسئله را با یک بزرگسال مطرح کند.
 
رفتار را بشناسد
 به کودکتان حتی قبل از این که قربانی قلدری شود یاد بدهید که این مساله را جدی بگیرد و از در میان گذاشتن آن با شما نترسد، به او بگویید که این مشکل را می فهمید و به او کمک خواهید کرد در چنین شرایطی مساله اش را حل کند. فرزندتان باید بداند که شما او را سرزنش نخواهید کرد.
 
با اجرای نمایش ها و بازی به او یاد بدهید که با این گونه افراد قلدر چگونه باید برخورد کند. در این بازیها می توانید با خنده و شوخی وضعیت های ناراحت کننده ای را که ممکن است برایش پیش بیاید با هم بررسی کرده و پاسخ‌های متفاوتی را که می تواند به فرد زورگو بدهد با هم تمرین کنید.
 
اعتماد به نفس بدهید
 اگر فرزندتان قربانی تمسخر دیگران شده و از گروه های بچه ها کنار گذاشته می شود، ممکن است در این شرایط اعتماد به نفس او جریحه دار شده باشد.
 
با قرار دادن کودکتان در شرایط مناسب به او کمک کنید که در محیط های دیگردوستان خوبی پیدا کند که به او اهمیت می دهند و مسخره اش نمی کنند.
 
با پیدا کردن دوستهای تازه او نه تنها اعتماد به نفسش را دوباره به دست می آورد بلکه متوجه می شود که اشتباه از مسخره کننده ها بوده است.
 
گاهی حتی ممکن است لازم باشد فرزندتان را از کلاس یا فضایی که مورد قلدری قرار گرفته خارج کنید و یا فعالیتی که باعث شده او آزار ببیند را تعطیل کنید.
 
البته دقت کنید که خیلی از کودکان برای اینکه از فضای مورد نظر خارج نشوند، رنج هایشان را از والدین پنهان می کنند بنابر این دراین باره بهتر است نظر خود کودک را هم بپرسید و با اولیای مدرسه در میان بگذارید.
 
همیشه کنار کودک باشید
 حتی اگر کاملاً نمی توانید مشکل فرزندتان را حل کنید، به او نشان دهید که در کنار او هستید و در همه حال از او حمایت خواهید کرد. یادتان باشد فرزندتان از شما انتظار دارد حرفهای او را بشنوید و با او همدردی کنید.
 
پس اگر از وضع پیش آمده عصبانی هستید، برای عکس العمل نشان دادن عجله نکنید و بگذارید فرزندتان تمام ماجرا را برایتان تعریف کند و آنوقت به فکر چاره باشید.
 
یادتان باشد ممکن است عکس العمل های هیجانی شما باعث شود فرزندتان از گفتن ادامه حقیقت خودداری کند و یا از درمیان گذاشتن مشکل با شما پشیمان شود. پس حساب شده عمل کنید.
 
از کودک راه حل بخواهید
 برای اینکه مطمئن شوید فرزندتان در برابر مساله آمادگی دارد می توانید از او بپرسید که اگر این مشکل دوباره تکرار شد، او دفعه آینده چه خواهد کرد و به فرد قلدر چه خواهد گفت؟
 
پاسخ کودک را رد نکنید، بلکه به او کمک کنید تا بتواند پایان ماجرا را با آن روش پیش بینی کند و خودش متوجه شود که این راه حل مناسبی هست یا خیر.
 
با این کار کودک نه تنها خواهد توانست خودش مشکلش را حل کند بلکه اعتماد به نفسش هم بیشتر خواهد شد. زیرا این خودش بوده که توانسته راه حل مناسب را پیدا کند، نه شما! و این مهارتی است که تا پایان عمر با او خواهد بود.
 
اگر کودک حرفی درباره مشکلی که برایش پیش آمده نمی زند و شما خودتان شک کرده و سپس متوجه شده اید که او قربانی قلدری شده است، باز هم او را دعوا نکنید.
 
می توانید از کسی که فرزندتان با او راحت تر است مثلا برادر و خواهر بزرگترش و یا حتی مشاور و معلمش کمک بگیرید. یادتان باشد تا او احساس امنیت و آرامش نکند نمی تواند این مشکل و مشکلات دیگرش را با شما در میان بگذارد بنابر این تنها کاری که باید بکنید این است که به او اطمینان دهید که درامان است و شما اجازه نخواهید داد هیچ کس به او آسیبی برساند.
 
اشتباهی که خیلی از والدین می کنند این است که فکر می کنند معلم و اولیای مدرسه از اینکه فرزندشان مورد آزار قرار گرفته باخبرند. در حالی که اغلب اوقات افراد قلدر می دانند کی و چگونه این کار را انجام دهند که معلم و ناظم متوجه نشوند.
 
بنابر این اگر فرزندتان قربانی قلدری قرار گرفت حتماً مسأله را با معلم و مدرسه درمیان بگذارید تا آنها هم بتوانند وظیفه خود را در برابر فرزند شما و دیگر کودکان انجام دهند و بر فرد قلدر بیشتر نظارت کنند تا نتواند خطایش را دوباره تکرار کند.
 
از قلدر دوری کند
 به فرزندتان یاد بدهید بدون اینکه با قلدر درگیر شود از او دوری کند به این صورت که قاطعانه در چشمان او نگاه کرده و از قلدر بخواهد که به رفتار خود پایان دهد و سپس صحنه رابدون این که بدود، با آرامش ترک کند.
 
فرار کودک قلدر را جری تر می کند. با فرزندتان روش هایی را تمرین کنید که به کمک آن ها رفتارهای ناپسند فرد قلدر را نادیده بگیرد، واکنشی نشان ندهد ولی به بزرگترها گزارش بدهد.
 
به او بفهمانید که با بی توجهی به قلدر، نشان می دهد که وجود او برایش مهم نیست. در نهایت، قلدر به احتمال زیاد از ایجاد مزاحمت برای او خسته خواهد شد.
 
از فرزندتان بخواهید اگر کودک قلدر، نزدیک دستشویی است از دستشویی دیگری استفاده کند یا هنگامی که تنهاست به حیاط نرود. همیشه همراه دوستانش باشد تا با کودک قلدر تنها نماند. در سرویس مدرسه، راهرو یا زنگ تفریح (هر جا که کودک قلدر حضور دارد) همراه یکی از دوستانش باشد.
 
خشمش را کنترل کند
 خشمگین شدن از کودک قلدر طبیعی است، اما این مسئله، هدف کودکان قلدر است. این رفتار، سبب می شود کودک قلدر احساس قدرت بیشتری بکند.
 
به فرزندتان یاد بدهید که از گریه کردن، سرخ شدن یا ناراحت شدن در مقابل فرد قلدر خودداری کند. این کار نیاز به تمرین فراوان دارد، اما مهارتی کارآمد است که کودک قلدر را پس می راند.
 
گاهی اوقات، تمرین روش های کنترل عصبانیت مانند شمردن از یک تا ده، نفس عمیق کشیدن یا ترک محل، مفید است. گاهی بهترین راه حل آن است که به کودک یاد بدهید چهره ای سرد و بی احساس به خود بگیرد تا هنگامی که خطر رفع شود (لبخند زدن یا خندیدن می تواند کودک قلدر را خشمگین تر کند).


۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۸ سلمان علی زاده

مقابله با قلدری

سعی کنید اسباب بازی های خشن را از دسترس او دور کنید. طبیعی است که اگر اسباب بازی خشن در دسترس او باشد، به بازی های خشن گرایش پیدا می کند.


گاهی والدین بسیار آرام و خونسرد از قلدری و برخی رفتارهای فرزند خود بسیار تعجب می کنند. چنین والدینی اغلب تصور می کنند که فرزندشان نمی تواند با همسالان خود کنار بیاید و راه های برقراری ارتباط صحیح با بچه های دیگر را بلد نیست. به عنوان مثال فرزند آن ها در واکنش به نزدیک شدن یک کودک دیگر جیغ می کشد، موهایش را می کشد، او را هل می دهد و یا می زند. این رفتارها برای والدینی که نحوه صحیح برخورد با وی را نمی دانند، بسیار نگران کننده است.

همه کودکان تا حدی در دوران رشد و تکامل خود نسبت به دیگران رفتارهای تهاجمی بروز می دهند.

کودکی که چشم خرس عروسکی اش را درمی آورد، می خواهد همین کار را با کودک دیگری بکند! کودکان نمی دانند قدرت خود را چگونه باید کنترل کنند و حتی با آن چه کنند. آن ها توان درک «علت و معلول» و توان درک «درد» دیگران را ندارند.

به همین دلیل یک کودک قلدر ممکن است ناگهان به سمت کودک دیگری حمله ور شود و به بهانه گرفتن اسباب بازی اش توسط او، هلش بدهد یا بزند، کودکان در سنین پایین نمی دانند که چگونه عصبانیت خود را نشان دهند و چون نمی توانند حرف بزنند، از توانایی فیزیکی برای نشان دادن عصبانیت خود استفاده می کنند.

به علاوه باید به خاطر داشت که هر کودکی سرشت خاصی دارد. بعضی کودکان آرام و ساکت می نشینند و برخی پرتحرک تر و فعال تر هستند و همین بچه ها هم بیشتر به تهاجم به سایر کودکان گرایش دارند. در طول زمان کودک یاد می گیرد که خودش را کنترل کند و همبازی خوبی برای سایر بچه ها باشد.میگنا دات آی آر.والدین می توانند کودک فعال خود را مدیریت کنند و مهارت های مورد نیازش را به وی آموزش دهند. این نکته ها شاید به بسیاری از والدین کمک کند که بتوانند کودک خود را در مواقع قلدری بهتر مدیریت و کنترل کنند.

*وقتی تهاجمی رفتار می کند و به سمت کودکان دیگر حمله می برد، او را تنها نگذارید، کنارش بنشینید و حرکاتش را اصلاح کنید. وقتی با دست کودکی را هل می دهد، دستش را بگیرید و آرام روی دست کودک مقابل بکشید و به او یاد دهید که چگونه با دوستش رفتار کند. وقتی کودک دیگری را نیشگون می گیرد بگویید «دردش می گیرد، بهتر است با هم بازی کنید».

اگر نمی تواند خودش را کنترل کند او را از سایر بچه ها به طور موقت جدا کنید و پس از مدتی دوباره برگردانید و آموزش ها را تکرار کنید.

* به او نوازش و نازکردن را بیاموزید و بارها و بارها با او این کار را تمرین کنید.

* سعی کنید اسباب بازی های خشن را از دسترس او دور کنید. طبیعی است که اگر اسباب بازی خشن در دسترس او باشد، به بازی های خشن گرایش پیدا می کند.

* رفتارهای او را توضیح دهید. مثلا وقتی کودک دیگری را هل می دهد: «بگویید تو از دوستت عصبانی هستی چون اسباب بازی ات را گرفت».

* او را تشویق کنید که احساساتش را به صورت کلمه بیان کند و نه با حرکت خشن. به عنوان مثال بگویید: وقتی عصبانی می شوی، بهتر است بگویی عصبانی هستم تا دیگران متوجه شوند. حتی کودکان کم سن و سال هم می دانند عصبانیت یعنی چه

* به دیگران بگویید که کودکتان تهاجمی رفتار می کند چون هنوز یاد نگرفته است احساساتش را به درستی بیان کند. تاکید کنید که بچه ها را دوست دارد و به تدریج یاد می گیرد که با بقیه مهربان باشد.

به خاطر داشته باشید که فراگیری مهارت های اجتماعی زمان زیادی می برد و صبوری، درک و هدایت شما، به کودک کمک می کند تا این مسیر را بهتر و سریع تر طی کند.

۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۳ سلمان علی زاده

جزوع یعنی بهانه گیر و ضعیف مثل زمانی که آمریکای خبیث از مقابله با ایران مستاصل میشه و اونوقت بهانه موشک و هسته ای و حقوق بشر میگیره

منوع یعنی متکبر و قلدر که مشابه رویکرد آمریکا در مقابل ضعف نشون دادن برخی مسئولین در تکرار تهدید ها و تحریمها علیه ایرانه

۱۴ تیر ۹۵ ، ۲۲:۴۰ سلمان علی زاده
منوع
لغت نامه دهخدا

منوع . [ م َ ] (ع ص ) بازدارنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بازدارنده و بسیار منعکننده . (غیاث ). شدیدالمنع. (اقرب الموارد) : و اذا مسه الخیر منوعاً. (قرآن 21/70).

از مصادیق آن بخل نسبت به امکانات و تحریم های بیجای مستکبران می تواند باشد

 

۱۴ تیر ۹۵ ، ۲۲:۴۵ سلمان علی زاده

لغت نامه دهخدا

جزوع . [ ج ُ ] (ع مص ) ناشکیبائی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). جَزَع . (از متن اللغة) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).

۱۴ تیر ۹۵ ، ۲۲:۴۸ سلمان علی زاده

منع و بخل

زمینه‌ها و عوامل بخل:

گرایش به حفظ مال، برخاسته از حبّ ذات و امرى غریزى است که در نهاد بشر قرار داده شده است. این امر موجب مى‌گردد انسان بخل ورزیده، از بخشیدن اموال خویش به دیگران خوددارى کند.[20] قرآن کریم به حضور بخل در جان انسانها اشاره کرده: «واُحضِرَتِ الاَنفُسُ الشُّحَّ» (نساء/4، 128) و انسان را هَلوع: «اِنَّ‌الاِنسـنَ خُلِقَ هَلوعـا» (معارج/70،19)، مَنوع: «واِذا مَسَّهُ الخَیرُ مَنوعـا» (معارج/70، 21) و قَتور: «و کانَ الاِنسـنُ قَتورا» (اسراء/17،100) دانسته است. مفسران هلوع را به شخص جزوع و حریص و بخیل[21] و منوع[22] و قتور[23] را به بخیل تفسیر کرده‌اند، بر این اساس مى‌توانیم انگیزه بخل را نیاز انسان بدانیم، زیرا نیاز به طور طبیعى او را به جمع‌آورى اموال وا مى‌دارد.[24] از سوى دیگر کنترل این غریزه و فرو کاستن آن در حدّ اعتدال، زمینه سعادت و رستگارى انسان را فراهم مى‌آورد[25]: «و‌مَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولـئِکَ هُمُ المُفلِحون» . (حشر/59‌،9) برخى‌شُحّ و بخل را به یک معنا[26] و برخى دیگر مرتبه شحّ را بالاتر از بخل دانسته و در تبیین آن نظرهایى ارائه کرده‌اند.[27]
در قرآن از وسوسه‌هاى شیطانى نیز در زمره عوامل بخل یاد شده است، زیرا شیطان با القاى این پندار که انفاق عامل فقر* است، انسان را به بخل فرمان مى‌دهد: «الشَّیطـنُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ و یَأمُرُکُم بِالفَحشاءِ...» . (بقره/2، 268) فحشاء در این آیه به بخل تفسیر شده است.[28] شدت تأثیر ترس از فقر در پیدایش و رشد بخل تا بدانجاست که به تعبیر قرآن‌کریم، برخى از بخیلان اگر مالک خزانه‌هاى نامتناهى نعمت پروردگار نیز بودند باز هم از ترس تنگدستى بخل مىورزیدند: «لَو‌اَنتُم تَملِکونَ خَزائِنَ رَحمَةِ رَبّى اِذًا لاََمسَکتُم خَشیَةَ‌الاِنفاقِ...» . (اسراء/17،100) در این آیه امساک به معناى بخل و انفاق به معناى فقر و تنگدستى دانسته شده است.[29]
از دیگر عوامل بخل، توجیه آن در سایه قضا و قدر الهى است. برخى از کافران با استدلال به اینکه تقدیر روزى بنده به دست خداست، فقر و ندارى عده‌اى را پیامد این قانون دانسته، از انفاق کردن به آنان امتناع مىورزند[30]: «و اِذا قیلَ لَهُم اَنفِقوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا اَنُطعِمُ مَن لَو‌یَشاءُ اللّهُ اَطعَمَهُ...» .(یس/36،47)
براى درمان بخل نیز در قرآن و منابع اخلاقى راههایى ذکر شده است؛ انسان با اعتقاد به این وعده الهى که انفاق کنندگان را مشمول آمرزش و فضل خویش قرار داده: «واللّهُ یَعِدُکُم مَغفِرَةً مِنهُ و فَضلاً...» (بقره/2،268) و به آنان چند برابر پاداش مى‌دهد (بقره/2، 262 ـ 263) و با اعتقاد به اینکه روزى انسان و فراخ یا تنگ بودن آن به دست خداست: «اَللّهُ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ و یَقدِرُ...» (رعد/13،26) و با توجه به این نکته که ضرر بخل به خود شخص باز مى‌گردد[31]: «مَن یَبخَلُ و مَن یَبخَل فَاِنَّما یَبخَلُ عَن نَفسِهِ ...» (محمّد/47،38) و نیز با اقدام عملى به انفاق و بخشش اموال خویش به دیگران[32]، مى‌تواند بیمارى بخل را درمان کرده، خود را از این صفت ناپسند برهاند.

۱۴ تیر ۹۵ ، ۲۳:۱۹ سلمان علی زاده
آثار و پیامدهاى بخل : نکوهش شدید بخل در قرآن که گاه در قالب بیان پیامدهاى آن صورت‌گرفته، توجه مفسران را به این پیامدها جلب کرده است. چون قرآن، رهایى از بخل را عامل فلاح و رستگارى مى‌داند (تغابن/64‌،16؛ حشر/59‌،9) بخل عامل تباهى دین و دنیاى انسان به شمار مى‌رود.[33] بخل که مانع انجام تعهدات مالى‌انسان در مقابل خدا و مردم مى‌شود سبب دوگانگى شخصیت شده، در نهایت به نفاق مى‌انجامد.[34] قرآن کریم به کسانى اشاره مى‌کند که عهد کرده بودند در صورت برخوردارى از فضل خدا حقوق آن را ادا کنند: «و‌مِنهُم مَن عـهَدَ اللّهَ لـَئِن ءاتَـنا مِن فَضلِهِ‌لَنَصَّدَّقَنَّ...» (توبه/9،75)؛ ولى آنان به رغم این پیمان، عهد شکنى کرده، از پرداخت زکات و حقوق واجب اموال خود سر‌باز زدند: «فَلَمّا ءاتـهُم مِن فَضلِهِ بَخِلوا بِهِ و تَوَلَّوا و هُم مُعرِضون» . (توبه/9،76) این پیمان شکنى و بخلورزى، آنان را گرفتار نفاقى مزمن و ابدى تا روز قیامت کرد[35]: «فَاَعقَبَهُم نِفاقـًا فى قُلوبِهِم اِلى یَومِ یَلقَونَهُ...» . (توبه/9، 77) مفسران درباره شأن نزول آیات فوق گفته‌اند: این آیات درباره ثعلبة‌بن حاطب انصارى نازل شده است. وى مردى تهیدست بود و با خدا پیمان بسته بود که اگر مالى به دست آورد حقوق آن را ادا کرده، از تهیدستان و مستمندان دستگیرى کند. با دعاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اموال و احشام فراوانى به دست آورد تا جایى که مجبور به هجرت از مدینه شد. با تشریع حکم زکات و ابلاغ آن به وى از پرداخت آن سر‌باز زد و آن را چیزى مانند جزیه خواند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)با شنیدن گزارش سخنان وى به او نفرین کرد و او را جزو پیمان شکنان دانست.[36]
قرآن کریم، بخیلانى را که دیگران را نیز به بخل فرمان مى‌دهند و آنچه را خداوند از فضل خویش بدانها ارزانى داشته پوشیده مى‌دارند، متکبرانى فخرفروش دانسته که مشمول محبت الهى نیستند: «اِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخورا * اَلَّذینَ یَبخَلونَ ویَأمُرونَ النّاسَ بِالبُخلِ ویکتُمون ما ءاتـهُمُ اللّهُ مِن فضلِهِ ...» . (نساء/4،36 ـ 37)
خداوند بخیلان را در دنیا رها مى‌سازد تا مرتکب اعمال ناپسندى شوند که موجب عذاب و عقوبت آنان مى‌گردد: «و اَمّا مَن بَخِلَ واستَغنى * فَسَنُیَسِّرُهُ لِلعُسرى» . (لیل/92،8‌،10)[37] برخى از بخیلان، در دنیا به عقوبت و عذاب الهى گرفتار شده‌اند؛ مانند قارون که پس از تشریع حکم زکات، بر اثر بخل، در جبهه مخالفان موسى(علیه السلام)قرار گرفت و سرانجام بر اثر نفرین موسى، وى و اموالش به زمین فرو رفتند: «فَخَسَفنا بِهِ وبِدارِهِ الاَرضَ...» (قصص، 28،81)[38] و نیز گروهى که خداوند باغى به آنان عطا کرده بود و قصد داشتند حق مساکین را از آن باغ نپردازند، در نتیجه به عقوبت الهى مبتلا شده، باغشان در آتش سوخت. (قلم،‌68‌، 17 ـ 20)[39] در روایتى نیز یکى از علتهاى انحراف و هلاکت قوم لوط، بخل آنان دانسته شده است.[40] برخى از مفسران با استفاده از پاره‌اى آیات قرآن، آثار دیگرى نیز براى بخل برشمرده‌اند؛ مانند: کفر (نساء، 4،39)، کینه (محمّد، 47،37) و ترس. (احزاب، 33، 19)[41]
در آخرت بخیلان به جهنم افکنده شده، به عذاب شدید الهى مبتلا مى‌گردند: «اَلقیا فى جَهَنَّمَ کُلَّ کَفّار عَنید * مَنّاع لِلخَیرِ مُعتَد مُریب» . (ق،50‌، 24-25) مفسران خیر را در این آیه، زکات واجب دانسته‌اند.[42] در آیات متعددى، چگونگى عذاب بخیلان در آخرت تشریح شده است؛ از جمله، اموالى که نسبت به آن بخل ورزیده بودند به صورت طوقى از عذاب بر گردن آنان آویخته مى‌شود که برخى آن را از جنس آتش دانسته و برخى دیگر مى‌گویند: مارى است که پیوسته آنها را مى‌گزد[43]: «سَیُطَوَّقونَ ما بَخِلوا بِهِ یَومَ القِیـمَةِ...» . (آل‌عمران،3،180) گفته شده: در قیامت طبق قانون تجسم اعمال، اموالى که حقوق واجب آن پرداخت نشده، تجسم یافته، عذابى دردناک براى صاحبش مى‌شود.[44] در جایى دیگر قرآن کریم کسانى را که طلا و نقره را گنجینه مى‌سازند و در راه خدا انفاق نمى‌کنند به عذابى دردناک وعده داده: «... والَّذینَ یَکنِزونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ ولا یُنفِقونَها فى سَبیلِ اللّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذاب‌اَلیم» (توبه/9،34) و سپس بیان داشته که در جهنم طلا و نقره گنجینه شده را گداخته کرده و صورتها و پهلوها و پشتهایشان را با آن داغ مى‌کنند، آنگاه ندا مى‌رسد: این همان چیزى است که شما براى خود ذخیره کرده بودید [و‌حقوق واجب و حق‌الله را از آن پرداخت نکردید]: «یَومَ یُحمى عَلَیها فى نارِ جَهَنَّمَ فَتُکوى بِها جِباهُهُم وجُنوبُهُم و ظُهورُهُم هـذا ما کَنَزتُم لاَِنفُسِکُم فَذوقوا ما کُنتُم تَکنِزون» . (توبه،9،35) برخى در توجیه اختصاص این عذاب به مواضع سه‌گانه مزبور گفته‌اند: پیشانى بدان جهت است که در برابر سائل و فقیر ابرو درهم مى‌کشد و پهلو به سبب اعراض وى و پشت براى اینکه به فقیر پشت مى‌کند.[45] برخى نیز گفته‌اند: جهت آن این است که اینها اعضاى مهم و اصلى بدن است.[46]
در آیات دیگرى عذاب بخیل این‌گونه بیان شده است: شعله‌هاى سوزان آتش جهنم است که دست و پا و پوست سر را مى‌کَنَد و با خود مى‌برد و کسانى را که به فرمان خدا پشت کرده‌اند صدا مى‌زند و نیز آنان را که مال ذخیره کرده و حق خدا را ادا نکرده‌اند[47]: «کَلاّ اِنَّها لَظى * نَزّاعَةً لِلشَّوى * تَدعوا‌مَن اَدبَرَ و تَوَلّى * و جَمَعَ فَاَوعى» . (معارج/70،‌15‌ـ‌18) برخى گفته‌اند: لَظى نامى از دوزخ و آن آتشى است که زبانه‌هاى آن همه چیز را در برمى‌گیرد.[48] برخى دیگر آن را درکه دوم جهنم دانسته‌اند.[49] در آیاتى دیگر از قرآن مجازات بخیلانى که هرگز کسى را به اطعام فقیرى تشویق نکرده‌اند دربند کشیده شدن با غل و زنجیر در میان دوزخ معرفى شده است. آنان بدون یار و یاور مانده، غذایشان غسلین (چرک و خون اهل آتش)[50] است: «خُذوهُ فَغُلّوه * ثُمَّ الجَحِیمَ صَلّوه * ثُمَّ فى سِلسِلَة ذَرعُها سَبعونَ ذِراعـًا فاسلُکوه‌* ... و لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسکین * فَلَیسَ لَهُ الیَومَ هـهُنا حَمیم * ولا طَعامٌ اِلاّ مِن غِسلین» . (حاقّه/69‌،30 ـ 36) در روایات، آثار دیگرى نیز براى بخل ذکر شده است؛ مانند: فاصله گرفتن از خدا و مردم، نداشتن آسایش، خونریزى و قطع رحم[51]و حرام بودن بهشت بر بخیل و جاى گرفتن وى در جهنم.[52]
۱۴ تیر ۹۵ ، ۲۳:۲۳ سلمان علی زاده
در زندگی روزمره با افرادی رو به رو می شویم که سعی می کنند از هر کاری ایراد بگیرند و هر طور که شده بهانه ای برای هرچیزی دست و پا کنند. این افراد هم باعث آزار خود می شوند و هم باعث آزار دیگران. اما اگر این مسئله را خوب بررسی کنیم می بینیم که بهانه جویی افراد چند ریشه و علت اصلی دارد… با ما همراه باشید.
افراد موفق بهانه جویی نمی کنند !
تقریباً تمام افراد ناموفق از نوعی بیماری فکری رنج می برند. این بیماری که افکار را ضعیف می کند «بهانه جویی» نام دارد.
هر چه فرد موفق تر باشد، کمتر به دنبال بهانه جویی می رود و اصولاً تفاوت بین کسانی که با وضعیت بسیار رخوت انگیز به کار و شغل فعلی خود چسبیده اند و دائم در اضطراب از دست دادن آن هستند و افراد موفق در میزان حاشیه روی و بهانه جویی های آنهاست. برای درک صحت این مطالب یک انسان موفق را در نظر بگیرید. او تمام بهانه هایی را که یک انسان ناموفق به کار می برد، می توانسته به کار ببرد اما این کار را نکرده اما برعکس آنهایی که در زندگی به جایی نرسیده اند و برنامه ای هم برای رسیدن به جایی ندارند، یک دایره المعارف کامل از توجیهات روزمره برای کارهایشان دارند و اغلب نیز حاضر جواب و خودرای هستند. رایج ترین شکل بهانه جویی نداشتن سلامتی است که با کلماتی مثل «حالم خوش نیست» و یا «فلان بیماری را دارم» همراه است. اما همه می دانیم که بسیاری بوده و هستند که با وجود معلولیت های بسیار عمیق و جدی، به مراحل بالایی از سطح علم و فناوری دست یافته اند و نیازی نیست که در نام آنها را یادآوری کنیم. ناخوشی با صدها شکل مختلف برای توجیه به کار می رود و عاملی برای نپذیرفتن مسوولیت و یا عدم کسب درآمد بیشتر و امثال آنهاست. حال برای درمان چه باید کرد؟ درباره بیماری خود صحبت نکنید: تکرار اینکه بیمار هستید حالتان را بدتر می کند. شاید با تکرار اینکه بیمار هستید مقداری دلسوزی را به خود جلب نمایید اما هرگز احترام و صمیمیت افراد را نمی توان به دست آورد.
نگران نباشید. درباره بیماری فکر هم نکنید زیرا دچار وسواس فکری خواهید شد. همین اندازه سلامتی مکفی است. در حکایتی از سعید قصه مردی آمده است که از بی کفشی خود می نالید اما هنگامی که نگاهش به شخصی بدون پا افتاد به حال خود امیدوار شد. از همین مقدار تندرستی خوشحال باشید تا دچار مشکل نشوید.
تکرار کنید «آرام رفتن بهتر از نرفتن است». زندگی به اندازه کافی سخت هست پس آن را با خوابیدن در بستر بیماری هدر ندهید. برخیزید و تصمیم خود را برای حرکت عملی کنید.
فقدان هوش یکی از بدترین و شایع ترین انواع بهانه است. زیرا که مبتلایان به این نوع نگرش از این ضعف خود دم نمی زنند تا غرور خود را حفظ کنند و به نوعی این یک توجیه داخلی و شخصی است. نشانه این نگرش کلماتی مثل اینهاست، «برای این کار ساخته نشده ام»، «استعداد این کارها را ندارم»، «از کارهای پیچیده متنفرم».
اغلب مردم یا درباره ذکاوت دیگران اغراق می کنند و یا بهره هوشی خود را دست کم می گیرند. اما مساله این است که نمی دانند «نوع نگرش مهمتر از بهره هوشی است». یک فرد با بهره هوشی حدود ۱۰۰ و دید مثبت بیشتر از یک نابغه با بهره هوشی ۱۴۰ و دید منفی، کاربرد و احتمال موفقیت دارد. هرگز فکر نکنید که نمی توانید استعدادی را در خود پرورش دهید که در خانواده شما کسی آن را نداشته. این توصیه پدر علم فیزیک نوین را نیز در جایی یادداشت کنید: «بهتر است ذهن خود را برای فکر کردن آماده کنید نه برای انبار کردن بی هدف اطلاعات»
۱۴ تیر ۹۵ ، ۲۳:۲۳ سلمان علی زاده
برای بیرون رفتن از این مشکل راهکارهای زیر را به کار ببندید.
دیگران نابغه و شما کودن نیستید. خودتان را دست کم نگیرید زیرا که تاثیری روی احوال و وضع شما ندارد. به دنبال کشف استعدادهای خود و پرورش آنها باشید به دنبال راهی برای تنظیم افکار خود باشید.
تکرار کنید «نگرش های من مهمتر از هوش من است». در کارهای روزمره دلایل پیروزی را نیز در نظر داشته باشید. این نگرش که «دارم برنده می شوم» را همیشه به کار ببندید. از هوش خود برای توجیه استفاده نکنید، برای پیشرفت استفاده کنید، برای تغییر وضعیت.
فکر کردن بهتر از انبار کردن است. با استفاده از ذهنیت خود به خلاقیت و آفرینش دست بزنید. مهم نیست چه کاری است و به چه اندازه اهمیت دارد. این آفرینش یا خلاقیت می تواند خلق یک اثر هنری، یک تکنیک مهندسی در کار و یا حتی تغییر دکوراسیون منزل و یا شاید جابه جا کردن کتاب ها و وسایل شخصی خودتان باشد. راه های جدید را انتخاب کنید. بهانه فقدان سن که در بسیاری از موارد شاهد آن هستیم به دو صورت دیده می شود یعنی یا می گویند که برای این کارها پیر شده ایم و یا می گویند برای این کارها هنوز جوانیم. البته تعداد کسانی که با سن خود سازگار نیستند کم نیست. ایشان خود را با یک توجیه ساده مربوط به سن و سال راحت کرده و از زیر بار مسوولیت فرار می کنند. در بیشتر اوقات کسانی که در ادارات مختلف می خواهند جلوی کار جوانان را بگیرند این بهانه را به شکلی دیگر مطرح می کنند، یعنی می گویند شما برای این کار زیادی جوان هستید، اما این بیشتر به دلیل عدم استحکام موقعیت ایشان است نه جوانی شما زیرا سن و سال را شرایط روحی مشخص می کند نه چیز دیگر. برای جلوگیری از این مورد نیز راهکارهایی وجود دارد.
تکرار کنید «هنوز سنی ندارم». با تکرار این کلمه آن هم در حالی که به دنبال افقها و راه های تازه در زندگی می گردید، می توانید ثابت کنید که سن و سال شما از همسالان شما کمتر است، شادابی تان بیشتر و تجربه هایتان پویاتر. فراموش نکنید آنان که خود را بسیار مسن می نمایانند به مرگ نزدیک ترند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی