نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

5 - 26 مستی مرگ (ق/19)

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۱۷ ب.ظ
50:19
۹۵/۰۴/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

n26

نظرات  (۸)

۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۳ امیرحسین صفاریان
#حدیث
ِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ تَهُونَ عَلَیْهِ سَکْرَةُ الْمَوْتِ‏ وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ فَلْیُکْثِرْ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ ع زِیَارَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص.
۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۴ امیرحسین صفاریان
#حدیث
نهچ البلاغه
فَغَیْرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ اجْتَمَعَتْ عَلَیْهِمْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ‏ وَ حَسْرَةُ الْفَوْتِ فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ وَ تَغَیَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ فِیهِمْ وُلُوجاً فَحِیلَ بَیْنَ أَحَدِهِمْ وَ بَیْنَ مَنْطِقِهِ وَ إِنَّهُ لَبَیْنَ أَهْلِهِ یَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنِهِ عَلَى صِحَّةٍ مِنْ عَقْلِه‏....

۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۸ امیرحسین صفاریان
#نکته
سکرات مرگ حالتى است شبیه به مستى که بر اثر فرا رسیدن مقدمات مرگ ، به صورت هیجان و انقلاب فوق العاده ‏اى به انسان دست می دهد ، و گاه بر عقل او چیره می گردد ، و او را در اضطراب و نا آرامى شدیدى فرو می برد.[۱] « وَ جَاءَت سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالحَقِّ‏ِ ذَلِک مَا کُنت مِنْهُ تحِیدُ » . و سرانجام، سکرات (و بیخودى در آستانه) مرگ بحق فرا می رسد (و به انسان گفته می شود:) این همان چیزى است که تو از آن می گریختى!
حتى انبیاء و مردان خدا که در لحظه مرگ از آرامش کاملى برخوردارند از مشکلات و شدائد این لحظه انتقالى بى نصیب نیستند ، چنانکه در حالات پیامبر (صلی الله‏ علیه‏ وآله ‏و سلّم) آمده است که در لحظات آخر عمر مبارکش دست خود را در ظرف آبى می کرد و به صورت می کشید ، و می فرمود : « لا اله الا الله مرگ سکراتى دارد ».[۲]
سکرات مرگ می تواند به خاطر عوامل زیر باشد:
مرگ یک مرحله انتقالى مهم است که باید انسان در آن لحظه تمام پیوندهاى خود را با اقوام و جهانى که سالیان دراز با آن خو گرفته بود قطع کند ، و در عالمى دیگر گام بگذارد ([۳])
در لحظه مرگ انسان درک و دید تازه ‏اى پیدا می کند ، بى ثباتى این جهان را با چشم خود می بیند ، و حوادث بعد از مرگ را کم و بیش مشاهده می کند .
آدمی می بیند با اعمالش تنها خواهد ماند ، اعمالی که بدان توجه کاملی نداشته و چه بسا گناهان زیادی که انجام داده است . و... .
على (علیه‏ السلام) ترسیمی زنده و گویا از لحظه مرگ و سکرات آن دارد. ایشان می فرماید: سکرات مرگ ، توأم با حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم می آورد ، اعضاى بدنشان سست می گردد ، و رنگ از صورت­هایشان می پرد کم کم مرگ در آنها نفوذ کرده ، میان آنها و زبانشان جدائى می افکند ، در حالى که او در میان خانواده خویش است ، با چشمش می بیند و با گوشش می شنود و عقل و هوشش سالم است ، اما نمی تواند سخن بگوید ! در این می اندیشد که عمرش را در چه راه فانى کرده ؟ و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است ؟ ! به یاد ثروت­هائى می افتد که در تهیه آن چشم بر هم گذارده ، و از حلال و حرام و مشکوک جمع آورى نموده ، و تبعات و مسؤلیت گردآورى آن را بر دوش می کشد ، در حالى که هنگام جدائى و فراق از آنها رسیده است او به دست بازماندگان می افتد، آنها از آن متنعم می شوند و بهره می گیرند اما مسئولیت و حسابش بر او است . ([۴])
صحنه هایی که محتضر هنگام جان دادن می بیند:
۱. مشاهده فرشته مرگ و برخى فرشتگان دیگر:
قرآن کریم در آیات بسیارى بر حضور ملک الموت نزد محتضر و قبض روح او تصریح کرده است . از جمله مى فرماید: « قُلْ یَتَوَفّیکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذى وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ اِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ » .[۵] بگو: « فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می گیرد؛ سپس شما را بسوى پروردگارتان باز می گردانند ». در آیه دیگری در وصف مومنان و نیکوکاران می فرماید: « همان­ها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می گیرند در حالى که پاک و پاکیزه‏ اند؛ به آنها می گویند: سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام می دادید!» ([۶])
چنانکه خداوند در وصف گناه­کاران و ظالمان می فرماید : « همان­ها که فرشتگان ( قبض ارواح ) روحشان را می گیرند در حالى که به خود ظلم کرده بودند ، در این هنگام آنها تسلیم می شوند ( و می گویند ) ما کار بدى انجام نمی دادیم ، آرى خداوند به آنچه انجام می دادید عالم است . اکنون از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود ، چه جاى بدى است جایگاه مستکبران » . ([۷])
گنه­کاران و ستمگران هنگامى که در آستانه مرگ قرار می گیرند و پرده‏ هاى غفلت و غرور کنار می رود و چشم برزخى پیدا می کنند اظهار ایمان می کنند ، منتها در این هنگام سخنان مختلفى دارند ، بعضى اعمال زشت خود را انکار می کنند و می گویند : ما عمل بدى انجام ندادیم ( همانگونه که در آیات فوق آمده ) بعضى دیگر اظهار ندامت و تقاضاى بازگشت به دنیا می کنند [۸] . بعضى دیگر تنها ابراز ایمان می کنند مانند فرعون[۹] ولى به هر حال هیچ یک از این سخنان پذیرفته نخواهد شد ، چرا که وقت آن گذشته است و این گونه ابراز ایمان جنبه اضطرارى و بى اثر است . [۱۰]
بگویند آن مردم بد سرشت که هرگز نکردیم اعمال زشت
ملایک برآرند آن گه ندا که دوزخ شما راست اکنون سرا
ز هر در، در آیید اکنون در آن معذب بمانید در آن مکان
که دوزخ بود جاى مستکبرین بگردند در بد مکانى قرین
در روایات فراوانی نیز وارد شده که محتضر فرشته یا فرشتگان قابض ارواح را دیده با آنان گفتگو می کنند از جمله پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرموده است : تمام بیمارى و دردهایى که به انسان رو مى آورد قاصدان مرگ و فرستادگان او هستند. هنگامى که عمر انسان به پایان مى رسد و در بستر مرگ قرار مى گیرد « ملک الموت » براى قبض روح او حضور پیدا مى کند. انسان از دیدن او به وحشت مى آید و آمدن او را بدون مقدمه مى داند. ولى “فرشته “ مرگ مى گوید: اى بنده خدا! (چرا به فکر نبودى و فراموش کردى )؟ چه اندازه رسول بعد از رسول و خبر بعد از خبر و پیک بعد از پیک براى تو فرستادم ؟ من آخرین خبرم و بعد از آمدن من دیگر خبرى نیست . سپس مى گوید: اى بنده خدا! دعوت پروردگارت را خواه از روى میل و رضا و خواه از روى جبر و اکراه اجابت کن . هنگامى که « فرشته» مرگ جان انسان را از کالبدش بیرون مى کشد، بازماندگان و بستگان او مشغول گریه و ناله مى شوند. « ملک الموت» مى گوید: براى چه کسى گریه مى کنید و اشک مى ریزید؟ براى چه کسى غمگین و محزونید؟ براى چه کسى دست از کار کشیده و بى صبرى مى کنید؟ به خدا سوگند! عمر او به پایان رسیده و در دنیا روزى خود را دریافت کرده بود. پروردگارش از او دعوت به عمل آورد و او هم دعوت حق را اجابت کرد. اگر مى خواهید گریه کنید بر خویشتن بگریید؛ زیرا من باز به این خانه مى آیم تا هیچ یک از شما را باقى نگذارم.[۱۱]
در روایتی که در تفسیر آیه « ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا ... » ([۱۲]) وارد شده می خوانیم : امام عسکرى علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه واله وسلم روایت کرده که فرمود : مؤمن پیوسته از سوء عاقبت بیمناک است و یقین به وصول به خشنودى خداوند پیدا نمى کند تا وقت جان دادن و ظهور ملک الموت بر او ، زیرا ملک الموت زمانى بر مؤمن وارد مى شود که سخت در بیمارى به سر مى برد و از آنچه به جا مى ­گذارد از مال و زن و فرزند سخت دلتنگ و از سختی­ ها و عقباتى که در پیش دارد به شدت مضطرب است و هنوز غم و اندوه در دلش باقى است و همه آرزوهایى که بدان­ها نرسیده از دستش رفته است . ملک الموت گویدش : چرا این همه اندوه مى ­برى و غم گلویت را مى فشارد ؟ گوید : احوالم پریشان است و ناکام از دنیا مى روم . ملک الموت گوید : آیا هیچ عاقلى با از دست دادن پول سیاهى در برابر هزار هزار برابر دنیا که به دست مى آورد بی تابى مى کند ؟ [ گوید : نه ] ، ملک الموت گوید : به بالاى سرت بنگر . او مى نگرد و درجات بهشتى وقصرهایى را که هیچ کس باورش نمى آید و آرزوى آن را ندارد مى بیند ، ملک الموت به او گوید : این منزل­ها ونعمت­ها و اموال است و هر یک از اولاد تو که صالح بوده با تو در اینجا خواهد بود ، آیا به این­ها به جاى آنچه در دنیا دارى راضى هستى ؟ گوید : آرى به خدا سوگند . آن گاه ملک الموت گوید : بنگر ، او مى نگرد و محمد و على وآل پاک آنها علیهم السلام را در برترین درجات بهشتى مى بیند ، ملک الموت گوید : این سروران و امامان خود را مى بینى ؟ آنان در اینجا همنشین و مونس تو هستند ، آیا بدیشان به جاى آنچه در دنیا از آن جدا مى شوى خشنود نیستى ؟ گوید : چرا به پروردگارم سوگند . امام فرمود : این است معناى این آیه : « ان الذین قالوا ربناالله.... » .[۱۳]
برابر برخی از نقل ها نه تنها امامان هنگام احتضار حاضر می شوند بلکه گاهی برای اقامه نماز بر برخی مومنان نیز حاضر می شوند که به عنوان نمونه در پاورقی از نماز امام کاظم بر زنی به نام شطیطه است.
۲- مشاهده پیامبر و ائمه (علیهم السلام ):
یکی دیگر از صـحنه هایى که محتضر مؤمن باشد یا کافر مشاهده مى کند حضور پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع ) نزد خود است . که احادیث فراوانی براین مطلب دلالت دارد[۱۴] و علامه مجلسی در بحار الانوار به بسیاری از آنها اشاره کرده است .[۱۵]
از جمله در روایتی می خوانیم : " مومنی که از دوستان پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت پاک آن حضرت است و علی علیه السلام را بعد از پیامبر به عنوان امام انتخاب و از او اطاعت کرده است ..... هنگامی که فرشته مرگ و یارانش بر بالین چنین انسانی حاضر می شوند بالای سر خودش پیامبر اکرم (ص) و در طرف دیگر امیرمومنان (علیه السلام) و پایین پایش امام حسن (علیه السلام) و از طرف دیگر امام حسین(علیه السلام) را می بیند که در اطراف آنها بهترین یاران آنها هستند سپس مومن مریض رو به آنها می کند و به گونه ای که دیگرا ن صدایش را نمی شنوند – همانگونه که پیامبر و امامان را نمی بینند که آن جا حاضر هستند ...- و می گوید پدر و مادرم فدایت ای فرستاده خداوند با عزت ، پدر و مادم فدایت ای وصی فرستاده خداوند رحمت ، پدر و مادرم فدایتان ای دو فرزندان پیامبر...ای دو سید جوانان اهل بهشت ... خوش آمدید ! چه قدر مشتاق دیدار شما بودم ! و چه قدر خوشحالم ! ....سپس پیامبر اکرم (ص) به ملک الموت می گوید وصیت (دستور) الهی را درباره احسان به دوست و خادم و محب ما یاد آور ، ملک الموت می گوید یا رسول الله به او دستور بده به آنچه خداوند برای او در بهشت مهیا کرده نگاه کند ....وقتی نگاه می کند نعمت هایی می بیند که به عقل کسی نرسد و به حساب در نیاید .
سپس ملک الموت می گوید چرا با کسی که ثوابش چنین است با مدارا رفتار نکنم ؟... [۱۶].
در روایت دیگری که در کافی آمده است می خوانیم :
امام صادق علیه السلام مى فرمود : هنگامى که جان آدمى به سینه اش برسد مى بیند . گفتم : فدایت شوم ، چه مى بیند ؟ فرمود : رسول خدا صلى الله علیه واله وسلم را مى بیند که به او مى فرماید : من رسول خدا هستم ، تو را مژده باد . سپس على بن ابى طالب علیه السلام را مى بیند که مى فرماید : من على بن ابى طالب هستم که او را دوست مى داشتى ، آگاه باش که امروز تو را سود خواهم رساند . گفتم : آیا احدى از مردم هست که چنین چیزى را ببیند و باز به دنیا برگردد ؟ فرمود : نه ، وقتى چنین دید براى همیشه مى میرد .این را بزرگ مى ­شماری ؟! ، این مطلب در قرآن هست . سپس حضرت این آیه (ها) را قرائت فرمود « الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشرَى فى الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ فى الاَخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکلِمَتِ اللَّهِ ذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ » .([۱۷]) همان­ها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می کردند. در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند؛ وعده‏هاى الهى تخلّف ناپذیر است! این است آن رستگارى بزرگ![۱۸]
نقل شده که در چهره یکى از شیعیان و محبّان اهل بیت به نام اسماعیل بن محمد، معروف به سیّد حمیرى به هنگام مرگ نقطه اى سیاه نمایان شد و رفته رفته گسترش ‍یافت ، به گونه اى که تمام صورتش را پوشانید. دوستان او از این موضوع ناراحت و شرمسار و همسایگانش که از دشمنان ائمه بودند، خوشحال شدند؛ ولى مدّتى نگذشت که نقطه اى سفید در صورت سیّد نمایان شد و به تدریج تمام صورت او را فرا گرفت ، به طورى که صورتش نورانى و درخشان شد. در این هنگام چشم باز کرد و تبسّم کنان گفت : آنان که گمان کرده اند، على (ع )، دوستان خود را در لحظه مرگ تنها مى گذارد، اشتباه کرده اند. پروردگارم گناهان مرا بخشید و مرا اهل بهشت قرار داد. به دوستان على بگویید که او و اهل بیتش را تا دم مرگ دوست بدارند.([۱۹])
۳. مشاهده جایگاه اخروى
یکی دیگر از دیـدنى هاى لحظه مرگ ، مشاهده جایگاه و منزلت اخروى انسان مى باشد. هرشخصى ، چه اهل سعادت و بهشت باشد و چه اهل شقاوت و دوزخ ، جایگاه خود را در واپسین لحظات حیات خود مى­ بیند و پس از آن مى ­میرد. امام صادق (ع ) در توضیح و تفسیر آیه شریفه «حتی اذا بلغت الحلقوم و انتم حینئذ تنظرون »[۲۰] فرمود :«اِنَّ نَفسَ الْمُحْتَضَرِ اِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ کانَ مُؤْمِنا رَاى مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ فَیَقُولُ رُدَّونى اِلَى الدُّنْیا حَتّى اُخْبِرَ اَهْلَها بِما اَرى فَیُقالُ لَهُ: لَیْسَ اِلى ذلِکَ سَبیلٌ».([۲۱])وقتى جان محتضر، به گلویش رسید ـ در حالى که مؤ من است ، جایگاه خود را در بهشت مى بیند. سپس مى گوید: مرا به دنیا بازگردانید تا آنچه را دیده ام به اهل دنیا بازگویم ؛ به او گفته مى شود: امکان ندارد.
نیز امام سجاد(ع ) به نقل از رسول گرامى اسلام (ص) در مورد جان دادن کافر مى فرماید: هنگام مرگ ، ملک الموت به او مى گوید: سرت را بلند کن و نگاه کن ! پس مى بیند جایگاه والاى پیامبر(ص) و سایر ائمه و پیروان آنان را و نیز بهشت برین و قصرهاى آن را! پس به او گفته مى شود: اگر ولایت اینان را مى پذیرفتى ، این جا جایگاه تو بود. پس رو به سوى جهنم برمى گرداند و در آن انواع بلاها، عقرب ها، مارها و... را مى بیند؛ در این هنگام به او گفته مى شود: این جایگاه توست ؛ و او با نهایت حسرت و تاسف جان مى دهد.([۲۲])
۴. دیدن اعمال و اموال
در حـالت احتضار، زندگى گذشته و عمر سپرى شده انسان و اعمال و کردارى که از اوسر زده ؛ در پیش چشمانش به سرعت مجسّم مى شود. امیرمؤمنان (ع ) مى فرماید:
در هنگام مرگ ؛ مال ، فرزند و عمل ، پیش چشم انسان مجسم مى شوند. شخص محتضر رو به مال کرده ، مى ­گوید: به خدا سوگند، من به تو علاقه زیادى داشتم و حرص و ولع من نسبت به تو بسیار بود؛ اکنون تو براى من چه دارى ؟ مال جواب مى دهد: کفنى به تو مى دهم . پس رو به فرزندان خود مى کند و مى گوید: فرزندانم ، من شما را بسیار دوست مى داشتم و در تمام زندگى خویش پشتیبان شما بودم ، شما براى من چه دارید؟ پاسخ مى­ دهند: تو را مى بریم در قبر دفن مى کنیم . پس رو به عمل مى کند و مى گوید: به خدا، من به تو توجهى نداشتم و نسبت به تو بى میل بودم ؛ تو براى من چه دارى ؟ عمل مى گوید: من همنشین و همراه تو هستم در قبر و روزى که برانگیخته مى شوى و تا هنگام حساب تو را همراهى مى کنم .([۲۳])
در روایت دیگری که عایشه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده می خوانیم :
عایشه مى گوید: روزى حضرت رسول صلى الله علیه و آله به من فرمود: کدام حالت براى میت از همه حالات سخت تر است ؟ عرض کردم : خدا و رسول آگاه ترند.
فرمود: اى عایشه ! تو بگو! عرض کردم : سخت ترین حالت وقتى است که مى خواهند میت را از خانه اش بیرون برند، اولاد او اطرافش را گرفته و فریادشان بلند است و مى گویند: ((وا ابتا وا ابتا)) ، فرمود: این حالت بسیار سخت است ! اما سخت تر از این این هم هست ، عرض ‍ کردم : سخت تر از این وقتى است که میت را در لحد گذارند و خاک رویش ‍ بریزند و او را تسلیم خدا کنند، دوستان از کنار قبرش برگردند و او را تنها گذارند. فرمود: از این سخت تر هم مى باشد. عرض کردم : یا رسول الله ! شما بفرمایید. فرمود: از همه حالت براى میت سخت تر، وقتى است که غسال براى غسل دادن میت داخل خانه او شود، انگشتر جوانى را از دست و پیراهن عروسى را از بدنش بیرون آورد و عمامه را از سر علماء و فقها بردارد. در این هنگام وقتى روح ، بدن را عریان بیند فریاد زند و با صداى بلند که همه خلایق (مگر جن و انس )، بشنوند. گوید: اى غسال ! ترا به خدا قسم که ! لباس مرا به آرامى بیرون آور؛ زیرا در این ساعت تازه از دست ملک الموت راحت شدم .
زمانى که غسال آب روى میت ریزد فریاد زند و گوید: اى غسال ! ترا به خدا قسم آب را به آرامى روى من بریز، آن را ملایم کن که نه سرد باشد و نه گرم ، زیرا جسد من در اثر خارج شدن روح از آن ، آتش گرفته و طاقت ندارد.
وقتى غسال مشغول غسل دادن شود، فریادش بلند گردد: اى غسال ! ترا به خدا قسم دست خود را به آرامى بر روى من بکش ؛ این جسد به واسطه خارج شدن روح از آن ، مجروح شده و تحمل ندارد که دست خود را با قوت بر آن بکشى .
موقعى که از غسل دادن فارغ شد و میت را در کفن گذاشت و پاهاى او را محکم بست ، فریادش بلند شود و گوید: اى غسال ! ترا به خدا قسم ! سر و صورت مرا با کفن نپوشان تا زن و بچه و بازماندگان ، مرا ببینند، زیرا این آخرین دیدار است ، من امروز از آنها مفارقت کنم و تا قیامت مرا نمى بینند.
چون میت را براى بردن به قبرستان ، از خانه خارج کنند، فریاد زند: اى جماعت ! در بردن من عجله نکنید تا خانه و اهل و عیال خود را وداع کنم . سپس فریاد کند و گوید: من زن خود را تنها و بدون شوهر گذاشتم اذیتش ‍ نکنید، اولاد من یتیم شدند به آنها ظلم روا ندارید؛ زیرا من امروز از خانه خود خارج شدم و دیگر به آنجا بر نمى گردم . بعد از آن که جنازه را به سوى قبرستان حمل کردند. گوید: شما را به خدا قسم ، عجله نکنید تا صداى اهل و عیال خود را که گریه و ناله مى کنند بشنوم ؛ زیرا من از آنها جدا مى شوم و دیگر تا روز قیامت صداى آنها را نمى شنوم .
چون جنازه را کنار قبر به زمین گذاشتند. فریاد زند و گوید: اى دوستان و برادران ! اى اهل و عیال و اى بازماندگان ! و اى همسایگان من ! دنیا شما را فریب ندهد کما این که مرا فریب داد، زمانه با شما بازى نکند، همین طور که با من بازى کرد، از من عبرت گیرید؛ زیرا مالى جمع کردم و همه را براى ورثه گذاشتم بدون آن که خود از آن استفاده کنم ! در حالى که وقتى خداوند حساب آنها را رسد و در دادگاه ، مجرم شناخته شوم آن ها گناهان مرا به دوش نمى گیرند.
موقعى که بر میت نماز خوانده مى شود عده اى از دوستان و اهل و عیال او بر مى گردند. مى گوید: اى دوستان و برادران ! مى دانستم که میت در دل دوستان از زمهریر سردتر مى شود اما نمى دانستم به این زودى از دل آنها بیرون مى رود و نسبت به آن سرد مى شوند.
بعد از آن که میت را داخل قبر نهادند. با فریاد بلند گوید: اى وارثین ! مال و منال زیادى جمع کردم و همه را براى شما گذاشتم . من با دست خالى و بدون این که چیزى از آن را براى خود حمل کنم و از میان شما رفتم ، مرا فراموش نکنید و از این مال و ثروت بهره و نصیبى هم براى من قرار دهید و با دعاى خیر و صدقه ، مرا یارى کنید و یاد نمایید.([۲۴])
۵ ـ حاضر شدن شیطان
موقعی که انسان در حال احتضار قرار می گیرد و نزدیک است جان از بدنش مفارقت کند، شیطان با فرزندان و یاران خود بر بالین او حاضر می شوند و تلاش می کنند تا با حیله های مختلف « ایمان » او را گرفته و آن را از چنگش بیرون آورند و این سخت ترین حالت برای محتضر است .
از امام صادق علیه السلام نقل شده است : « ما مِنْ اَحَدٍ یَحْضُرُهُ الْمَوْتُ اِلاّ وَکَّلَ بِهِ اِبْلیسُ مِنْ شَیاطینِهِ مَنْ یَأمُرُهُ بِالْکُفْرِ وَ یُشَکِّکُهُ فى دینِهِ ». هیچ انسانی نیست مگر این که در هنگام مرگ شیطان یکی از مأمورین خود را نزد او حاضر می کند تا وی را وسوسه کند و در دینش به شک اندازد و او را به کفر بکشانند.
این وسوسه ادامه دارد تا این که روح از بدن او خارج شود. اگر «ایمان » محتضر سست و عاریه ای باشد، شیطان به آسانی آن را از او می گیرد و کافر از دنیا می رود. و اگر محتضر از مؤمنان حقیقی باشد، شیطان نمی­تواند بر او غالب شود و دین و ایمانش را بگیرد.سپس فرمود: « هرگاه یکی از شما بر بالین شخصی از کسان خود رفتید که مرگش فرا رسیده است ، شهادتین را به او تلقین کنید تا شیطان به او دست نیابد ».([۲۵])
بنابراین ، هنگام جان دادن محتضر، شیطان و یارانش او را احاطه مى کنند تا او را بفریبند و اینجاست که مسأله (حسن عاقبت ) و (سوء عاقبت ) مطرح مى شود. ممکن است کسى عمرى به صورت عادت نماز بخواند و روزه بگیرد، ولى به جهت پایدار نشدن ایمان در قلب او و دلبستگى به دنیا همان گونه که در دنیا همواره به دنبال شـیطان مى دویده ـ در لحظه آخر نیز فریب شیطان را بخورد و بى ایمان از دنیا برود. خصلت هاى ناپسند و شیطانى مانند حسد، تکبر، دلبستگى به دنیا، عاق والدین و... موجب (سوء عاقبت ) مى شود. به داستان زیر توجه کنید: شخصى که اهل مسجد و مدرسه بود، مریض شد و در آستانه مرگ قرار گرفت استادش که براى عیادت نزد او آمده بود، براى وى سوره (یس ) را قرائت کرد. شاگرد با دست به استاد اشـاره کرد و گفت نمى خواهم قرآن بخوانى ! و بعد هم از گفتن شهادتین امتناع کرد و مرد. استاد از این جریان بسیار متعجب و اندوهناک شد، تا این که شبى او را در خواب دید و از او پرسید: تو که اهل مسجد و قرآن و درس بودى ، چرا این گونه عاقبت به شر شدى ؟ گفت : سه چیز در من بود که موجب بدبختى و سوء عاقبتم شد: ۱ ـ حسادت ؛ من نمى توانستم کسى را بالاتر از خود ببینم ۲ ـ سخن چینى که مردم را به این وسیله به جان هم مى انداختم
۳ ـ گاه گاهى هم شراب مى خوردم .([۲۶])
۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۳۴ حسین منیب
#توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از دنیا،در ادعیه‌ی ماه رمضان
یکی از مضامین تکرارشونده‌ی در ادعیه‌ی ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات دنیوی است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتاری‌های انسان در دوران مواجهه‌ی با حساب و کتاب و سؤال الهی؛ این یکی از موضوعات مطرح در ادعیه‌ی ماه مبارک رمضان است. برای ما که بر مسندهای مسئولیّت تکیه زدیم، توجّه به این معنا بسیار مهم است؛ عامل کنترل‌کننده و مراقب برای انسان از جمله عبارت است از توجّه به همین عوالم. اینکه بدانیم «لایَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛(۱) یک حرکت کوچک، یک سکون کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبه‌کننده‌ی دوران بعد از مرگ بیرون نیست و از ما سؤال خواهد شد؛ این خیلی تأثیر میگذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.

در دعای شریف ابی‌حمزه [میخوانیم‌]: اِرحَمنی صَریعاً عَلَی الفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی؛(۲) این حالتی که برای همه پیش می‌آید و شاید خیلی‌ها این حالت احتضار و لحظات نزدیکی مرگ را در دیگران دیده‌اند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختیاری نداریم؛ هیچ‌کس در آنجا به ما نزدیک‌تر از خدا نیست. وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون؛(۳) هیچ‌کس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطه‌ای که در مقابل ما است نجات بدهد، مگر عمل صالح و فضل الهی. عرض میکنیم در این دعا که «اللّهُمَّ ارحَمنی»؛ در آنجا ما را رحم کن. وَ تَفَضَّل عَلَیَّ مَمدوداً عَلَی المُغتَسَلِ یُقَلِّبُنی صالحُ جیرَتی؛ در هنگامی که بعد از مرگ ما را غسل میدهند، خدای متعال در آن حالت، رحمت خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بی‌اختیار در اختیار دستهای غسل‌دهنده هستیم؛ این مال یکایک من و شما است؛ هیچ‌کداممان از این حالت دوری و فراغت نداریم؛ این برای همه‌ی ما پیش می‌آید. به یاد آن لحظه باشید.

وَ تَحَنَّن عَلَیَّ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتی؛ ما را بلند میکنند، سر دوش میگیرند، میبرند به سمت جایگاه همیشگی و ابدی ما. وَ جُد عَلَیَّ مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحیداً فی حُفرَتی؛ ما را سرازیر قبر خواهند کرد. این یادآوری است؛ از این حالات نبایستی غافل بود؛ باید جلوی چشم ما باشد. اینکه سفارش میکنند به ما که به قبرستان بروید، به زیارت اموات بروید، یک علّت و وجه آن این است. بعضی بدشان می‌آید از اینکه کسی آنها را به یاد مرگ بیندازد؛ نه، این درمان است، این دارو است؛ علاج خودخواهی‌های ما، علاج غفلتهای ما، علاج هوسرانی‌های ما است. در جای دیگری از دعای شریف ابی‌حمزه [میخوانیم‌]: اِلهی اِرحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ آن وقتی که در مقابل سؤال الهی کم می‌آوریم و درمیمانیم، استدلال ما تمام میشود؛ مثل اینجا نیست که بتوانیم طرف مقابل را با استفاده‌ی از جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعیّت دور کنیم. آنجا همه‌چیز آشکار است برای آن‌کسی که از ما سؤال میکند. به یاد آن لحظه باید بود. در یک فِقره‌ی دیگر: اَبکی لِخُروجی مِن قَبری عُریاناً - این دعا را در سحرهای ماه رمضان با توجّه بخوانید - ذَلیلاً حامِلاً ثِقلی عَلَی ظَهری اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمینی وَ اُخری‌ عَن شِمالی اِذِ الخَلائِقُ فی شَأنٍ غیرِ شَأنی؛ هرکسی به فکر خودش است؛ هیچ‌کس از من آنجا دستگیری نمیکند.

لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ، وُجوهٌ یَومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ مؤمنین، متّقین، آن کسانی که مراقب خودشان بودند و از جادّه‌ی حق و انصاف و ادای تکلیف الهی خارج نشدند، مصداق این جمله‌اند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهره‌های باز، خندان، درخشان، بعضی این‌جوری‌اند. وَ وُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة. آیه‌ی قرآن تا اینجا است؛(۴) در دعا این کلمه هم اضافه شده: وَ ذِلَّة. البتّه فقط این مضمون نیست؛ دعاهای ماه رمضان مثل همه‌ی دعاهای دیگر، ما را میکشانَد به سمت آن سرچشمه‌ی لطیفِ مطبوعِ گوارای رحمت الهی.۱۳۹۴/۰۴/۰۲

۱ ) سوره مبارکه سبإ آیه ۳
وَقالَ الَّذینَ کَفَروا لا تَأتینَا السّاعَةُ ۖ قُل بَلىٰ وَرَبّی لَتَأتِیَنَّکُم عالِمِ الغَیبِ ۖ لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَلا فِی الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذٰلِکَ وَلا أَکبَرُ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ
ترجمه:
کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّه‌ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است!»
۲ )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص ۵۸۳؛ 
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص ۶۷ ؛
 بحارالانوار،علامه مجلسی : ج ۹۵ ص ۸۳ ؛
 مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی،دعای ابوحمزه ثمالی؛

... وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی وَتَفَضَّلْ عَلَی مَمْدوُداً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَتَحَنَّنْ عَلَی مَحْموُلاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتی وَجُدْ عَلَی مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی ...اِلـهی ارْحَمْنی اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتی وَکَّلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانی وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ اِیای لُبّی ... اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ یوْمَئِذ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ یوْمَئِذ عَلَیها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّه ...
ترجمه:
... پوشاندی و در آن حال که در بستر مرگ افتاده و دست‌های یاران مرا به این سو و آن سو کنند بر من رحم کن و در آن حال که روی سنگ غسالخانه دراز کشیده‌ام و همسایگان شایسته‌ام به اینطرف و آنطرف می‌گردانند بر من تفضل کن و هنگامی که خویشان اطراف جنازه‌ام را بر دوش گرفته‌اند با من مهربانی فرما وهنگامی که تک و تنها در میان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش کن ... به من رحم کن در آن هنگامی که حجت و دلیلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام بازپرسی‌ات از سرم بپرد... و منکر از من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را به پشتم بار کرده. یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را در کاری غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد چهره‌هایی در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهره‌هایی در آن روز غبارآلود است و سیاهی و خواری آنها رافراگرفته ...
۳ ) سوره مبارکه الواقعة آیه ۸۵
وَنَحنُ أَقرَبُ إِلَیهِ مِنکُم وَلٰکِن لا تُبصِرونَ
ترجمه:
و ما از شما به او نزدیکتریم ولی نمی‌بینید!
۴ ) سوره مبارکه عبس آیه ۳۷
لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ
ترجمه:
در آن روز هر کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول می‌سازد!
۴ ) سوره مبارکه عبس آیه ۳۸
وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ
ترجمه:
چهره‌هائی در آن روز گشاده و نورانی است،
۴ ) سوره مبارکه عبس آیه ۳۹
ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَةٌ
ترجمه:
خندان و مسرور است؛
۴ ) سوره مبارکه عبس آیه ۴۰
وَوُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ
ترجمه:
و صورتهایی در آن روز غبارآلود است
۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۱ حسین منیب
#لزوم قرار گرفتن اعتقاد به معاد و به امتداد نتائج اعمال در الگوی پیشرفت
مسئله‌ی دومی که [درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] مسئله‌ی اساسی است، قضیه‌ی معاد، قضیه‌ی محاسبه، قضیه‌ی تمام نشدن قضایا با زوال جسم - با مرگ - است؛ این خیلی مسئله‌ی مهمی است؛ این که حساب و کتابی در کار است؛ «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره». ملتی که این اعتقاد را داشته باشد و در برنامه‌ی عملی‌اش این معنا باشد که «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره. و من یعمل مثقال ذرّة شرّا یره»،(۱) در زندگی‌اش تحول اساسی به وجود خواهد آمد. اعتقاد به امتداد نتائج عمل، ایثار و جهاد را معنا میبخشد و منطقی میکند. یکی از ابزارهای مهم ادیان - که در اسلام به طور واضحی وجود دارد - مسئله‌ی جهاد است. جهاد باید همراه با ایثار باشد؛ والّا جهاد نخواهد شد. ایثار یعنی ازخودگذشتگی. در منطق عقل ابزاری، ازخودگذشتگی یک امر بی‌منطقی است. خوب، چرا من از خودم بگذرم؟ این اعتقاد به معاد است که این را منطقی میکند، عقلانی میکند. وقتی ما معتقدیم که هیچ عملی از بین نخواهد رفت و همه‌ی اعمال محفوظ است و ما در آن زندگی واقعی - که حَیَوان واقعی و زندگی واقعی است؛ «انّ الدّار الأخرة لهی الحیوان»(۲) این اعمال را در مقابل چشممان خواهیم دید، آن وقت اینجا اگر برای تکلیف، برای وظیفه یک چیزی را از دست دادیم، احساس خسارت نمیکنیم؛ ولو آن چیز جانمان باشد، ولو آن چیز عزیزان و فرزندانمان باشد. باید اینها جزو الگوی پیشرفت بیاید و در پیشرفت یک جامعه معنا پیدا کند.۱۳۸۹/۰۹/۱۰

۱ ) سوره مبارکه الزلزلة آیه ۷
فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَهُ
ترجمه:
پس هر کس هموزن ذرّه‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند!
۱ ) سوره مبارکه الزلزلة آیه ۸
وَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ
ترجمه:
و هر کس هموزن ذرّه‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند!
۲ ) سوره مبارکه العنکبوت آیه ۶۴
وَما هٰذِهِ الحَیاةُ الدُّنیا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ ۚ لَو کانوا یَعلَمونَ
ترجمه:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!
۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۴ حسین منیب
#فدا کردن فرزند برای نجات از عذاب الهی ، آرزوی مجرمین در قیامت
آیات مربوط به قیامت خیلی تکان‌دهنده است. من پیشنهاد می‌کنم هر کدام به تنهایی آیات قیامت را مرور کنیم؛ چون به آن احتیاج داریم. این دیگر از چیزهایی نیست که انسان بتواند آن را ثبت کند و آمار بدهد. صدها آیه در قرآن درباره‌ی قیامت وجود دارد؛ هم بشارتهای قیامت هست، هم تهدیدهای آن؛ هر دو تکان‌دهنده است. بشارتهای قرآن هم تکان‌دهنده و جذاب و شوق‌آفرین است؛ تهدیدهای قرآنی هم تکان‌دهنده است و دل انسان را آب می‌کند. «یبصّرونهم یودّ المجرم لو یفتدی من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته و اخیه و فصیلته الّتی تؤویه و من فی الأرض جمیعا ثمّ ینجیه»؛(۱) مجرم از شدت عذاب الهی آرزو می‌کند که بتواند فرزند خودش را فدا کند تا نجات پیدا کند؛ عزیزان خودش و همه‌ی انسانهای روی زمین را قربانی کند تا از عذاب نجات پیدا کند؛ اما نمی‌تواند. عذاب الهی است، شوخی که نیست؛ «کلّا انّها لظی. نزّاعة للشوی. تدعوا من ادبر و تولّی. و جمع فاوعی».(۲)۱۳۸۳/۰۸/۰۶

۱ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۱
یُبَصَّرونَهُم ۚ یَوَدُّ المُجرِمُ لَو یَفتَدی مِن عَذابِ یَومِئِذٍ بِبَنیهِ
ترجمه:
آنها را نشانشان می‌دهند (ولی هر کس گرفتار کار خویشتن است)، چنان است که گنهکار دوست می‌دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند،
۱ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۲
وَصاحِبَتِهِ وَأَخیهِ
ترجمه:
و همسر و برادرش را،
۱ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۳
وَفَصیلَتِهِ الَّتی تُؤویهِ
ترجمه:
و قبیله‌اش را که همیشه از او حمایت می‌کرد،
۱ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۴
وَمَن فِی الأَرضِ جَمیعًا ثُمَّ یُنجیهِ
ترجمه:
و همه مردم روی زمین را تا مایه نجاتش گردند؛
۲ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۵
کَلّا ۖ إِنَّها لَظىٰ
ترجمه:
امّا هرگز چنین نیست (که با اینها بتوان نجات یافت، آری) شعله‌های سوزان آتش است،
۲ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۶
نَزّاعَةً لِلشَّوىٰ
ترجمه:
دست و پا و پوست سر را می‌کند و می‌برد!
۲ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۷
تَدعو مَن أَدبَرَ وَتَوَلّىٰ
ترجمه:
و کسانی را که به فرمان خدا پشت کردند صدا می‌زند،
۲ ) سوره مبارکه المعارج آیه ۱۸
وَجَمَعَ فَأَوعىٰ
ترجمه:
و (همچنین آنها که) اموال را جمع و ذخیره کردند!
۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۶ حسین منیب
## روز عید فطر شبیه‌ترین روزها به روز قیامت
صدوق علیه‌الرّحمة از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل می‌کند: «عن ابیه عن جّده علیه‌السّلام قال: خطب امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام للنّاس یوم الفطر». یعنی امیرالمؤمنین در روز عید فطر برای مردم خطبه ایراد فرمود و در آن خطبه این‌طور بیان کرد: «فقال ایها النّاس ان یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المسیئون»؛ یعنی ای مردم! این روز، روزی است که در آن نیکوکاران به ثواب خود می‌رسند و کسانی که در ماه رمضان کردار بد داشته‌اند، زیان می‌کنند و محروم می‌مانند.

کسانی که ماه رمضان را به عبادت و به اغتنام فرصت معنوی پرداخته‌اند، امروز، روزی است که پاداش خود را از خداوند متعال می‌گیرند. پاداش روزه‌ی با اخلاص، تلاوت قرآن، قیام نیمه شب، تضرّع و دعا و صدقات و احسان و همه‌ی آنچه که شما جوانان عزیز، شما مردم مؤمن و آشنای با حقایق اسلامی در ماه مبارک رمضان انجام داده‌اید، امروز در عالم معنا به شما تقدیم می‌شود.

«و هو اشبه یوم بیوم قیامتکم». چون روز پاداش و گرفتن ثواب برای نیکوکاران و روز خسران برای بدکاران است، شبیه روز قیامت است؛ همچنان که روز قیامت هم کسانی که زندگی دنیا را به عمل نیک گذرانده‌اند، ثواب خواهند یافت و دل و چشم آنان به عنایت الهی روشن خواهد شد؛ اما کسانی که دنیا را به غفلت، به بدکاری، به ستمگری، به سرکشی و نافرمانی از خدای متعال، به غرق شدن در شهوات، به خودخواهی و به خودپرستی گذرانده‌اند، آن روز زیان خواهند کرد.

چون امیرالمؤمنین علیه‌السّلام این تشبیه را می‌فرماید، بر اساس این تشبیه، این استفاده‌ی زیبا را می‌کند. توصیه می‌فرماید: «فاذکروا بخروجکم من منازلکم الی مصلّاکم خروجکم من الاجداث الی ربّکم»؛ از منزل که خارج شدید تا برای نماز به مصلّی بیایید، زمانی را به یاد آورید که برای حضور در پیشگاه خداوند، از قبرهای خود بیرون خواهید آمد و به سوی عرصه‌ی قیامت خواهید شتافت. «واذکروا بوقوفکم فی مصلّاکم وقوفکم بین یدیّ ربّکم»؛ با ایستادن خود در مصلّی و به هنگام نمازگزاردن، آن روزی را به یاد آورید که در قیامت در پیشگاه خدای متعال خواهید ایستاد، تا مثل امروز که به شما پاداش اعمالتان را می‌دهند، پاداش اعمال خود را بگیرید. «واذکروا برجوعکم الی منازلکم رجوعکم الی منازلکم فی الجنّة او النّار»؛(۱) هنگامی که به منازل خودتان برمی‌گردید، آن لحظه‌ای را در قیامت به یاد آوردید که در پیشگاه عرض الهی، از عرصه‌ی قیامت به سوی منازل خود در بهشت، یا خدای نخواسته در جهنّم، خواهید رفت. همان‌طوری که امروز، روز ثواب و روز گرفتن پاداش برای نیکوکاران، و روز خسارت و زیان برای گناهکاران است، آن روز هم در پیش است.لحظه لحظه‌ی عمر را قدر بدانید. از ساعات عمرتان برای نیکوکاری استفاده کنید. خود را به خدا نزدیک کنید. اوقات خود را به تلاش در راه
خدا و مجاهدت برای او مستغرق کنید. ساعات زندگی، سالهای زندگی، به سرعت برق می‌گذرد؛ در عرصه‌ی قیامت این لحظات را به یاد خواهید آورد. خوشا به حال نیکوکاران و بدا به حال زیانکاران.۱۳۷۶/۱۱/۰۹
بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر
عید فطر, معاد
۱۲ تیر ۹۵ ، ۰۰:۵۰ حسین منیب
امالی ، شیخ صدوق ص ۱۰۰ح ۱۰؛

خطب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ع للناس یوم الفطر فقال أیها الناس إن یومکم هذا یوم یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المسیئون و هو أشبه یوم بیوم قیامتکم فاذکروا بخروجکم من منازلکم إلى مصلاکم خروجکم من الأجداث إلى ربکم و اذکروا بوقوفکم فی مصلاکم وقوفکم بین یدی ربکم و اذکروا برجوعکم إلى منازلکم رجوعکم إلى منازلکم فی الجنة أو النار و اعلموا عباد الله أن أدنى ما للصائمین و الصائمات أن ینادیهم ملک فی آخر یوم من شهر رمضان أبشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستأنفون.».
ترجمه:
امام صادق از پدرش از امام حسین(ع) روایت می کند که فرمود امام علی (ع) در روز فطر برای مردم سخنرانی کرد و گفت همانا که امروز روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می یابند و گنهکاران زیان می بینند و آن شبیه ترین روز به روز قیامت است پس با خارج شدن از خانه هایتان به سوی محل خواندن نمازتان، خارج شدن از قبرهایتان به سوی پروردگارتان یادآورید و با ایستادن در محل نماز خواندنتان، ایستادن مقابل پروردگارتان یادآورید و با بازگشتان به سوی خانه هایتان به روانه شدن از عرصه‌ى قیامت به سوى منازل بهشتیتان یا جهنمیتان یادآورید ای بندگان خدا کمترین چیز به مردان و زنان مومن این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به ایشان ندا می دهد: ای بندگان خدا بشارت باد بر شما که خداوند گناهان گذشته شما را بخشید پس بنگیرید که چگونه می خواهید دوباره شروع کنید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی