نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

17-5 فلسفه حکومت و شرح وظائف آن(حج/41)

چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۸ ق.ظ

22:41

۹۵/۰۳/۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین منیب

n17

نظرات  (۵)

۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۷:۴۱ امیرحسین صفاریان
#بیانات
حث را با یک تأمّل قرآنی آغاز میکنم. خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه‌ی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطه‌ی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر در نظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(۳) است، وسیله‌ی فوز و سعادت است، از همه‌ی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبه‌ی اجتماعی هم هست. جنبه‌ی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان به‌وسیله‌ی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همه‌ی مسلمانان در همه‌ی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همه‌ی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئله‌ی اجتماعی است، یک مسئله‌ی نظام‌ساز است، معیّن‌کننده و شکل‌دهنده‌ی هندسه‌ی نظام اسلامی است.
زکات که دارای جنبه‌های فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به انسان می‌آموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات مصطلحی است که در آیه‌ی شریفه‌ی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(۴) به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق انفاقات مالی، [امّا] جنبه‌ی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظام‌ساز زکات این است که انسانی که در محیط اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعه‌ی اسلامی میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیل‌الله؛ بنابراین زکات با این نگاه، یک حکم و شاخص نظام‌ساز است.
و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(۵) امربه‌معروف یعنی همه‌ی مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.
در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(۶) خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(۷) ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(۸) مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛(۹) اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.
۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۸:۴۸ سلمان علی زاده
حکومت اسلامی و دست اندر کاران و کارگذاران نظام اسلامی وظیفه ای بسیار سنگین بر عهده دارند.آن ها علاوه بر این که الگوی مناسب برای مردم  باشند باید راه را نیز برای حکومت جامعه هموار سازند.برخی از وظایف حکومت اسلامی چنین است.

۱-مبارزه با فقر:

فقر در آموزه های اسلامی به معنای ناداری مطلق نیست،این که کسی هیچ چیزی نداشته باشدبگوییم فقر است چنین نیست،بلکه فقر به معنای نداشتن ثروت و امکانات کافی برای تامین شایسته ی نیازمندی هاست.فقر عبارت است از نیازمندی انسان،یابی نصیب  ماندن از چیز هایی که برای تامین زندگی او وکسانی که تحت تکفل اویندکفایت نکند.به عبارت دقیق تر،فقرعبارت ازنداشتن چیزهایی که آدمی در زندگی به آنها نیازمند است،بسیاری از ناهنجاری های فردی واجتماعی ریشه درفقردارد.

کسانی که به رشددینی جامعه عشق می ورزند ودغدغه ی دینی دارندوازفسادوتباهی افرادوجامعه شکوه می کنندباید به رشداقتصادی جامعه همت نمایندوبه تولیدواشتغال سالم تلاش فکری وعملی نم ایند وجامعه ونیروهای مستعدوجوان راتشویق نمایند.

برای کاروتولیدسرمایه های لازم دراختیارافرادخلاق قرارگیردوآموزش های لازم داده شودوآفت بزرگ فقررا از پیکره ی جامعه بزدایند.

جامعه ی سالم اقتصاد سالم می خواهد،باتوجه به مسایل اقتصادی و فقر زدایی بالندگی عقلانیت فردی وجمعی،برخورداری ازنیروی انسانی زنده وپویا وتکلیف جامعه رادرپی دارد.

ضمن اینکه بی توجهی به این آسیب بزگ اجتماعی،جامعه رابه پرتگاه،سوق می دهدوامنیت عمومی رابه خطرمی اندازدفقر بافحشا،جنایت وتن دادن به پستی ارتباط نزدیکی باهم دارندو دلسوزان جامعه ومدیرانی که احساس مسئولیت می کنند برای درمان بسیاری از دردهای اجتماعی،ناچارازفقر زدایی ازپیکر جامعه هستند تا بتواننددر دیگر جهات توفیق لازم رابدست آورند.

ائمه ی معصومین (ع)نمی گذاشتند بینوایان ازسختی های فقروتهی دستی بیش ازاندازه رنج ببرندوتا آنجا که می توانستندبرضدبلای بزرگ فقرمبارزه می کردندآنان درتاریکی های شب به کوخ های بینوایان وفقرا می رفتندوخوراک وضروریات زندگی به آنها می رساندند،که این گونه کارهای حضرت امیرالمومنین(ع) دردوران حکومتش زبان زد است وسایرامامان هم چنین بودندنه اینکه موقع نیازو رای گیری به مناطق محروم وبه سراغ فقرا بروندو دیگرآنهافراموش شوندوبیعت را ازطبقه محروم جامعه وفقرابگیرندوبیشترکارآنها برای طبقه سرمایه داری باشد.

امروزه مسئولین جامعه اسلامی بایدبه شیوه های نوین درپی ریشه کنی فقروکمک به نیازمندان برآیند.

مقام معظم رهبری می فرمایند:برمسئولین اجرائی جامعه تکلیف است ازقرارگرفتن امکانات وفرصت های اقتصادی دردست گروهی اندک یا افرادی خاص پیشگیری نمایند.

مسئولین حکومتی به متکاثران وسرمایه داران وصاحبان ثروت وقدرت نبایدنزدیک گردندو راه رابرای سود های سرشارآنان بازنکنند.

برحکومت اسلامی واجب است درمسائل مالی چنان برنامه ریزی کنندکه فقرومکنت ازسراسرجامعه اسلامی رخت بربندد و درتوزیع ثروت وامکانات وکارفرصت های عدالت رعایت شود.

۲-نفی تکاثرومبارزه بامتکاثران

تکاثربه معنای مسابقه ورقابت ناصحیح درافزایش ثروت است تکاثرازپدیده های نامطلوب اقتصادی است که آثارزیان باربی شماری درتکوین شخصیت اخلاق انسانی ونیزدرفرهنگ عمومی جامعه برجای می نهد،وسقوط وتباهی مادی ومعنوی فردوجامعه وبه ویژه تزلزل وتخریب بنیان های اعتقادی وفرو پاشی معیارهای اخلاقی راباعث می گردد.حکومت واجتماع اسلامی بایدبه مبارزه باپدیده ی شوم تکاثربپردازدتاپرچم عدالت اجتماعی به اهتزازدرآیدومستضعفان ومحرومان به حقوق حقه خودبرسند.

برجامعه اسلامی واجب است تربیت اسلامی وارزش های آن راجایگزین تربیت تکاثری وارزش های آن سازد.دراین مسیرازیک سوبه فرهنگ سازی وازسوی دیگربه برنامه ریزی استواروچارچوب گذاری عادلانه وازناحیه سوم به کاربردن نیروی اجرایی دردفاع ازحقوق محرومان نیازاست.دست اندرکاران حاکمیت بایدباقوه ی قهریه به نبردی قاطع باهمه اشکال بهره کشی ازمردم وتجاوزمالی برخیزندتابدین سان تعادل وتوازن اقتصادی برقرارگرددوفضای اجتماع برای همگیرشدن عدالت آمادگی یابدوپایه های قوام اجتماعی واقتصادی گذاشته شود.

ازدیدگاه اسلام ریشه اصلی مشکلات اقتصادی وتوزیع ناعادلانه وسهل انگاری دراستفاده صحیح ازمنابع طبیعی است.اختصاص منابع به وسیله ی بعضی ومحروم گردانیدن بعضی دیگرونیزبه کارنگرفتن توان واستعدادانسان دربهره برداری درست ازمنابع طبیعت،عامل اصلی مشکلات اقتصادی است اختلافات طبقاتی ومحرومیت درداخل بسیاری ازکشورهابیشترمربوط به توزیع ناعادلانه ثروت ودرآمداست.ازاین رومبارزه بامتکاثران ومترفان درسرلوحه نظام اقتصادی اسلام قراردارد.مسئولین حکومتی نیزباپیروی ازمکتب اقتصادی اسلام ودستورصریح قرآن به مبارزه بااین گروه مفسدوتباه کننده درزمین بپردازد.

حال افرادی که وابسته به صاحبان ثروت هستندو می خواهنددرجامعه اسلامی احکام اسلامی را اجرانمایندمخصوصاآن کسانی که مقام ومنصب کارگذاری نظام رابه عهده دارندنمی توانندبامتکاثران مبارزه نمایندرهبرفقیدانقلاب اسلامی ایران،امام خمینی(ره)درزمان حیات،خود را نه رهبر،بلکه خادم ملت معرفی می کردند.کسانی که برای قدرت ورسیدن به ثروت بخواهند مسئولیت ملتی را به عهده بگیرند،خداوندبه راحتی ازآنها نمی گذرد.رهبرمعظم انقلاب نفوذ صاحبان قدرت وثروت راخطربسیاربزرگ دانسته،افزودنداگرکسی به خاطرتآمین نمایندگی درمجلس به صاحبان ثروت وقدرت نزدیک شود،خداازاین کاربسیارزشت نمی گذردوانتقام اللهی حتمآبرسرنوشت اواثرخواهد گذاشت.ضمن اینکه اینگونه کارهابرجامعه هم اثرمنفی می گذارد.

۳-مبارزه با بیکاری

بیکاری پدیده ای شوم ومعضلی جدی برای کشوراسلامی ماست.بیکاری مایه خستگی،کم شدن نشاط،تنبلی وفرسودگی ومایه فسادوتباهی وبیماری های روانی واجتماعی است.یکی ازمهم ترین مسائلی که درسال جهاداقتصادی بایدمسئولین به شکل جدی به آن بپردازند،رفع بیکاری است.مقام معظم رهبری نیزدربیانات نوروزی خودنسبت به کاهش نرخ بیکاری تاکیدداشته ومی فرماید:(کاهش نرخ بیکاری وافزایش اشتغال درکشور،ازجمله مسائل بسیاراساسی ومهم است.)بایدموانع ارتقای فضای کسب وکاردرجامعه ازمیان برداشته شود.به نقل منابع،درحال حاضرفضای کسب وکارایران دررتبه۱۳۱جهانی قرارداردکه این به هیچ وجه بامنابع وامکانات کشورسازگارنیست.برخی به اشتباه گمان می کنندکه رفع بیکاری تنهابردوش قوه مجریه ودولت است.درحالی که برای حل این مشکل بسیارجدی سه قوه مقننه،قضائیه،مجریه بایددست به دست هم بدهند.قوانین مرتبط باکسب وکاربایداصلاح وکاغذبازی زائدازمیان برود.دولت نیزبایدبرای ارتقاءفضای کسب وکاروایجادشغل بسترسازی کند.پرداخت وامهای اشتغال زایی بایدآسان ترشودوتسهیلات بانکی باسازوکاردقیق وبدون پیچیدگی های اداری به سهولت دراختیارمردم قرارگیرد.

وقتی زمان برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی می رسدبعضی ازکسانی که نماینده هستندهرکجامی روندازعملکردخودسخن گفته و مدعی می شوندکه برای اشتغال بیکاران فلان کارخانه را آوردیم ویاوقتی گزارش داده می شودبه نظرمیرسد که گزارش برخلاف واقع است.دراصل ۲۸قانون اساسی آمده است(دولت موظف است بارعایت نیازجامعه به مشاغل گوناگون برای همه ی افرادامکان اشتغال به کاروشرایط مساوی رابرای احرازمشاغل ایجادنماید)مادرعمل برخلاف این اصل رامشاهده می کنیم وشرایط مساوی تحقق پیدا نمی کندبلکه برای افرادمعدودی امکانات کلان و وامهای کلان داده می شودواین کارباعث می شودهزاران نفربه شکلی برده ی یک یاچندنفرمی شوندودرعمل قاعده ی سرمایه داری یعنی-هرکه سرمایه اش بیشترسودش بیشتر-واین قاعده موجب فاصله ی طبقاتی درجامعه می گرددودرنتیجه قدرت ثروت می آوردوثروت هم قدرت می آوردبه عبارتی دیگرصاحبان شرکت ها،کارخانه جات وبه نوعی موسسات مالی واعتباری وصندوق های قرض الحسنه که اسمشان قرض الحسنه است...موقع انتخابات پشتیبان مالی کاندیداها می شوندوان هابعدازانتخاب شدن درعمل نماینده ی صاحبان ثروت شده ودراین بین این مردم محروم وطبقه ی پایین ورای داده هابایدچندسال دیگرمنتظربمانند.حال تحلیل وداوری به عهده شما است.

۴-کوشش درآبادانی کشور

امام علی(ع)خطاب به مالک اشترمی فرماید:

بایدکه توجه توبه آبادکردن زمین بیش ازتوجه به گرفتن خراج باشد،چه خراج جزدرنتیجه آبادانی فراهم نمی آید.هرکس بدون آبادکردن زمین خواستارخراج شود،کشور راخراب ومردم راهلاک کرده است،وکاراوجزاندکی راست نخواهدشدویرانی زمین ازفقرمردم آن نتیجه می شودوزمانی مردمان فقیرمی شوندکه والیان دراندیشه جمع مال ونسبت به باقی ماندن برسرکارخودبدگمان باشندوازچیزهایی که مایه عبرت گرفتن است،بهره مندنشوند.

۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۰ سلمان علی زاده
وظایف حکومت

می توان وظایف و مسئولیت های دولت را در دو بخش اساسی دسته بندی کرد. وظایفی که به حوزه آرامش و امنیت روحی و اجتماعی و ملی بازمی گردد و مسئولیت هایی که به حوزه آسایش و رفاه اقتصادی ارتباط پیدا می کند.

برقراری نظم و امنیت

به نظر قرآن مهم ترین وظیفه و مسئولیت دولت و حکومت اسلامی برقراری نظم و امنیت و دفاع از جان و مال مردم و شهروندان است. در آیه ۹۹ سوره یوسف وقتی سخن از هجرت بنی اسرائیل به مصر می شود، حضرت یوسف(ع) به این نکته اشاره می کند که اگر به مصر درآیید امید آن است که به امنیت دست یابید.

در آیه ۲۴۶ تا ۲۵۱ سوره بقره این مسئله این گونه توضیح داده می شود که بنی اسرائیل پس از حضرت موسی(ع) گرفتار حملات و هجوم های پیاپی دشمنان شدند و در هر هجوم و یورشی برخی از ایشان اسیر و برده می شدند و برخی دیگر از خانه و کاشانه خویش رانده می شدند و یا به قتل می رسیدند. این گونه است که از پیامبر خویش درخواست حاکم و پادشاهی را می کنند تا مدیریت سیاسی و نظامی جامعه را در اختیار گیرد به این هدف که با برپایی حکومت و نظام سیاسی ایشان می توانند به اهداف خویش دست یابند و از قتل و غارت و تجاوز و تبعید و آوارگی در امان مانند. بنابراین از اهداف حکومت ایجاد امنیت است و بر دولت اسلامی است که این مهم را تامین کند.

ایجاد وحدت

مسئولیت دیگری که قرآن برای دولت و حاکمان بیان می کند ایجاد وحدت در میان امت و ملت است. از این رو حکومت موظف است تا ضمن ایجاد وحدت در میان مردم بر حفظ آن بکوشد و از ایجاد اختلاف جلوگیری کند. خداوند در آیه ۵۹ سوره نساء ضمن بیان مسئولیت و وظیفه دولت که اطاعت و پیروی از نظام سیاسی و حاکمان آن است می فرماید که بر دولت است چنان برنامه و اعمال خود را سامان دهد که امت گرفتار تنازع و درگیری نشود و با تصمیم سازی درست و داوری برپایه اصول اساسی و قوانین بنیادین که برپایه آموزه های وحیانی و اصول عقلایی و عقلانی است جامعه را مدیریت نماید و در صورت ایجاد اختلاف با داوری کامل و بی نقص اتحاد و وحدت اجتماعی را حفظ کند.

تحقق عدالت اجتماعی

از همین جا وظیفه و مسئولیت دیگر دولت از نگاه قرآن به خوبی دانسته می شود؛ زیرا همان گونه که بر دولت حفظ وحدت وایجاد اتحاد با داوری درست در میان ایشان واجب و ضروری است مساله داوری در میان آنان برپایه اصول حق از دیگر وظایف آن است. خداوند در آیه ۲۶ سوره ص با اشاره به حکومت داود(ع) توضیح می دهد که وی از سوی خداوند ماموریت یافت تا در میان مردم به حق داوری نماید و اصول عدالت را مراعات نماید.

در همین رابطه بر ایشان است تا از مجازات بی گناهان به جای گناهکاران جلوگیری به عمل آورده و نگذارند که حقوق شهروندی کسی پایمال شود و حقی نادیده گرفته شود. (یوسف آیه ۷۸ و ۷۹)

ظلم ستیزی

مبارزه با ظلم و ستم از دیگر وظایف ومسئولیت های حکومت از منظر قرآن است. قرآن بیان می دارد که بر حکومت های الهی است تا با ظلم و ستم مبارزه کنند و برای سبک بار ساختن مقررات اجتماعی و تسهیل امور مردم تلاش نمایند. از تشدید قوانین سخت جلوگیری نمایند و در اعمال قانون مراعات احسان و عفو را در نظر داشته باشند. (کهف آیه ۸۷ و ۸۸)

در اندیشه و بینش قرآنی، دولت و حکومت اسلامی می بایست فراتر از امت و شهروند به انسان ها و بشریت بیاندیشد. از این رو قرآن از وظایف دولت و حکومت اسلامی تلاش برای نجات مستضعفان دانسته است و از دولت ها می خواهد که برای رهایی مردم از ظلم و ستم حاکمان در هر گوشه ی جهان تلاش و کوشش کنند.

خداوند در آیه ۷۵ سوره نساء می فرماید که چه شده است که در راه خدا و برای نجات و رهایی مستضعفان از ظلم و ستم حاکمان ستمگر تلاش نمی کنید؟ بر امت و دولت اسلامی است که علیه دولت های ظالم و ستمگر به جهاد برخیزد و برای مردمانی که دست کمک به سوی ایشان دراز کرده اند یاری رساند.

اصلاح جامعه

از دیگر مسئولیت های دولت در برابر شهروند آن است که برای اصلاح جامعه تلاش کند. تلاش برای اصلاح جامعه از اصول اساسی نه تنها دولتمردان بلکه هر انسانی است. ارزش و اعتبار اصلاحات تا آن اندازه است که بعثت های پیاپی پیامبران تنها برای این منظور انجام شده است. هر دولتی موظف است همانند هر فرد مسلمان در حوزه اصلاح فردی (تزکیه) و اجتماعی تلاش کند و جلوی هرگونه فساد و تباهی و پدیده های ناهنجار اجتماعی را بگیرد این مساله همان چیزی است که امام حسین(ع) آن را انگیزه قیام خود برشمرده است و می فرماید. انما خرجت لاصلاح امت جدی؛ من تنها برای اصلاحات در رفتار و هنجارهای امت جدم قیام کرده و خروج بر دولت ظالم نموده ام.

بنابراین اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد و یا گسترش آن از وظایف دولت اسلامی است که قرآن در آیه ۲۰۵ سوره بقره بدان اشاره دارد.

حفظ نسل و توجه به آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان از مهم ترین وظایف دولت اسلامی است. آموزش ها به گونه ایی باشد که هویت اسلامی نوجوانان و جوانان حفظ شود. البته در آیات قرآن از حفظ نسل به مفهوم کلی و گسترده آن سخن رفته است که هم به بخش تشویق مردم به تولید نسل است و هم به معنای محافظت بر اصول اسلامی و آموزش و تربیت آنان است. حفظ نسل از آن رو ضروری است که بدون نسل امت از میان می رود و بدون آموزش و ایجاد بسترهای لازم جامعه پذیری جامعه دچار بحران هویت می شود. از این روست که قرآن بر حفظ نسل تاکید می ورزد. (بقره آیه ۲۰۵)

تدبیر امور اقتصادی

در حوزه آسایش و رفاه نیز قرآن تدبیر امور اقتصادی را از وظایف مهم دولت و حکومت اسلامی دانسته (نساء آیه ۵۳ و یوسف آیه ۵۵) و بر لزوم اهتمام حکومت بر برنامه ریزی، محاسبه و پیش بینی شرایط اقتصادی تاکید می کند. (یوسف آیات ۴۷ و ۴۸)

از دیگر وظایف دولت در حوزه اقتصادی، مهار تولید و توزیع ارزاق عمومی و نیازهای ضروری انسان و جوامع بشری در شرایط بحرانی و شرایطی است که گمانه بحران می رود. (یوسف آیه ۴۷)

قرآن دولت ها و حاکمانی که به امور اقتصادی مردم رسیدگی نمی کنند و به وضعیت اقتصادی جامعه و امت بی توجهی می کنند سرزنش و نکوهش می کند. (نساء آیه ۵۳)

به هر حال از وظایف حکومت و دولت هاست که در حوزه اقتصادی به ویژه کشاورزی که رزق و روزی مردم را تامین می کند اهتمام داشته و برای آن برنامه ریزی دقیق ارایه دهند و بر حفظ و گسترش آن بکوشند. (بقره آیه ۲۰۵)

۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۵ سلمان علی زاده
تعیین‌ اهداف حکومت به لحاظ برون دینی

در رویکرد برون دینی، توجه به مقدمات ذیل می‌تواند در تعیین نوع حکومت به لحاظ اهداف آن یاری‌ رساند. از این‌رو، در مقام ارائه دلیل برون دینی بر ضرورت حکومت و تعیین اهداف آن می‌توان گفت:

1. از دیدگاه اسلام، هستی دارای مراتبی است که در اعلی مرتبه آن هستی بی‌نهایت قرار دارد که مبدأ و سر سلسله هستی است و آن خدای یگانه بی‌همتا، حکیم، مدبر و محیط بر همه مراتب هستی است. از یک سو، این سلسله که نازل‌ترین مرتبه می‌باشد، همین عالم محسوس و مشهود است.

در این میان، مراتب دیگر از هستی‌ وجود دارد که واسطه فیض، رحمت و کمال بر مراتب مادون است. پس هستی شامل گستره وسیعی است که عالم محسوس بخشی کوچکی از آن است. علاوه براین، عالم محسوس، مراحل و مراتبی پیش از این عالم طی گردیده است و مراحل عظیم و وسیع دیگری نیز بعد از عالم طبیعت در پیش داریم.

2. انسان دارای روح فنا ناپذیر است که حقیقت و بعد اصلی انسان را تشکیل می‌دهد. از این‌رو، حیات بشری محدود به همین حیات مشهود مادی نمی‌شود. زندگی وی مرحله دیگری نیز دارد که از جهت کمیت و کیفیت نسبت به زندگی حاضر او بسیار بالاتر است.«و الآخره خیر و ابقی»(الاعلی: 17).

3. دو مرحله دنیوی و اخروی زندگی انسان، منفصل و منعزل از یکدیگر نیستند، بلکه بین این دو مرحله از زندگی انسان، پیوند ژرف و ناگسستنی وجود دارد. نوع حیات اخروی انسان ثمره بینش و کنش انسان در این جهان است. عالم دیگر محصول و نتیجه عمل و سیرت انسان در این جهان است.25

4. انسان مدنی بالطبع و به ناچار دارای حیات اجتماعی است.26 بسیاری از استعدادها،‌ کمالات و قابلیت‌های نهفته انسان در سایه حیات جمعی به فعلیت می‌رسد، به شرط اینکه زمینه و بستر مناسب برای آن فراهم گردد.

5. هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال حقیقی، یعنی قرب الهی است. بنابراین، قوانین اجتماعی باید بستر و مقدمات این تکامل را فراهم سازد.

6. از آنجایی در حیات اجتماعی قهراً تزاحم منافع پیش می‌آید، جامعه برای تنظیم مناسبات جمعی و تعیین روابط گوناگون بین افراد، نیاز به قانون و قوه مجریه و دستگاه نظارتی یا قوه قضائیه دارد.

7. انسان به دلیل محدودیت قوا و منابع عادی معرفت، از تشخیص همه مصالح و مفاسد و نتایج اعمال خود به خصوص ثمرات اخروی اعمال،‌ عاجز است، به همین دلیل،‌ در رسیدن به کمال حقیقی و نیل به سعادت دنیا و آخرت نیاز به هدایت وحیانی دارد. شاخصه‌های حکومت مطلوب، وظایف و اهداف آن، از جمله مهمترین مصالح حیات جمعی بشر است؛ زیرا حکومت و سلطه سیاسی بیشترین نقش را در تربیت جهت دهی و گرایش انسان به سوی ارزش‌ها دارد.27

8. از آنجا که انسان، دارای بعد روحی و معنوی است و حیات اخروی پس از انقضای مرحله حیات دنیوی به دست می‌آید، تنظیم حیات و تدبیر زندگی او به صورتی باشد که بتواند رفتار او را در حوزه فردی و جمعی به گونه‌ای سامان دهد که سعادت و کمال دنیوی و اخروی او را تضمین و تأمین کند.از این‌رو، حکومت وظیفه هدایت و پاسداری از ارزش‌ها و هنجارهای مقرون به حقیقت را دارد. وظیفه حکومت به تنظیم امور اجتماعی و تأمین امنیت در راستای بهبود حیات مادی و رفاه اقتصادی محدود نمی‌شود. ترویج ارزش‌ها و اجرای احکام و قوانین دینی و صیانت از حدود الهی به لحاظ نقش آنها در سعادت ابدی انسان، از وظایف عمده و نهایی حکومت است.

۰۲ تیر ۹۵ ، ۱۹:۱۴ سلمان علی زاده

حکومت اسلامی و اهداف آن

تبیین اهداف و غایت حکومت، یکی از مهمترین مباحثی است که از گذشته های دور مورد گفتگو بوده است.

فلاسفه ی بزرگ دوران باستان، وظیفه ی عمده ی دولت و نظام سیاسی را تعلیم و تربیت می دانسته اند. نمونه ای از اندیشه های کهن در این باره را در سیاست ارسطو می توان خواند. «وی هدف حکومت را نه زیستن، بلکه بهزیستی و تامین زندگی مطلوب می داند».                      

بیش ترین تاکید متفکران سیاسی غرب، بر مقوله های آزادی، امنیت، تظمین مالکیت شخصی، استقلال، صلح و عدالت متمرکز است. دانشمند بزرگ مسلمان، ابن خلدون، بعد از تقسیم حکومت به سه قسمت طبیعی، عقلی و دینی، غایت حکومت طبیعی را «تامین اغراض و شهوت حاکمان، غایت حکومت عقلی را تامین مصالح دنیایی مردم و غایت حکومت دینی را حفظ دین و تامین مصالح اخروی و دنیوی جامعه بر می شمارد».

با نقل آرای یاد شده روشن می شود که در آن ها صرفا به اهداف مادی حکومت عنایت شده، ولی اسلام و پیامبر خاتم، علاوه بر تامین اهداف یاد شده، اهداف اصلی و سیاسی حکومت را تامین نیاز های معنوی و اخروی می داند.

1- نجات انسان از ظلمت به سوی نور

اولین و مهم ترین هدف حکومت اسلامی پیامبر (ص)، نجات بشریت از ظلمت به سوی نور است. (دین مبین اسلام)

الف) «الر کتب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید» (ابراهیم/1) قرآن کتابی است که به سوی تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی و تیرگی شرک و ظلم و جهل به سوی روشنایی (ایمان، عدل و آگاهی) به فرمان پروردگارش در آوری.

ب) «یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط المستقیم» (مائده/16) خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راه های سلامت هدایت می کند و به فرمان خود از تاریکی ها به سوی روشنایی می برد و آن ها را به راه راست رهبری می نماید.

قبل از حکومت اسلامی پیامبر، جامعه ی جاهل عرب در دام انواع فساد ها و تیرگی های اجتماعی گرفتار بود. عدم امنیت و رفاه، جنگ های خونین قبیله ای، خرید و فروش زنان و زنده به گور کردن نوزادان دختر جزء خو و عادت همیشگی ساکنین شبه جزیره بود.

حضرت علی (ع) در حکایت از وضع اجتماعی، سیاسی و دینی آنان می فرماید: «آن گاه که شما ملت عرب، بدترین دین را داشته و در بدترین خانه زندگی می کردید، میان غار ها، سنگ های خشن و مار های سمی خطرناک فاقد شنوایی به سر می بردید، آب های آلوده می نوشیدید و غذا های ناگوار می خوردید، خون یک دیگر را به ناحق می ریختید و پیوند خویشاوندی را می بریدید، بت ها میان شما پرستش می شد و مفاسد و گناهان شما را فرا گرفته بود».

در این هنگام که خداوند منان، بشارت دهنده ی جهان، محمد بن عبد الله را مبعوث و رسالت کرد تا از طریق تاسیس حکومت اسلامی، به هدایت انسان های دربند به سوی نور، جامه ی  عمل بپوشاند و راه و رسم زندگی مطلوب الهی را به آنان بنمایاند. در نگاه اسلام و قوانین سعادت آفرین آن، تنها راه نجات انسانیت از ظلم و ستمگران و هرگونه بدبختی های اجتماعی، پذیرش دین اسلام است که غیر آن هیچ دینی در نزد خدا پذیرفته نیست.

2- اجرای احکام و قوانین اسلامی

پس از تبلیغ و ترویج دین اسلام و تاسیس مدینه ی  فاضله و تشکیل جامعه ی متدین و صالح، هدف دیگر حکومت پیامبر (ص) اجرای احکام، قوانین و مقررات اسلامی بود. آن حضرت با آوردن بهترین مقررات زندگی، تمام توانش را در پیاده کردن آن ها به کار برد. قضاوتش بر اساس ما انزل الله و امر و نهیش بر معیار وحی استوار بود.

پیامبر اسلام طبق دستور خداوند، وظیفه داشت تا بر اساس قوانین نازله در بعد حقوق کیفری، عمومی و خصوصی حکم نماید. «و انزلنا الیک الکتاب مصدقا لما بین یده من الکتاب و مهیمنا علیه فاحکم بینهم بما انزل الله ولا تتبع اهوائهم عما جائک من الحق ... و احذر هم ان یفتنوک عن بعض ما انزل الله الیک ... » (مائده/49-48) و این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم در حالی که کتب پیشین را تصدیق می کند و حافظ و نگهبان آن هاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آن ها حکم کن و از هوی و هوس های آنان پیروی نکن و از احکام الهی روی مگردان.

«اگر بپذیریم که حکومت نیاز ضروری بشر برای حاکم کردن قانون در جامعه است»، هدف حکومت بر هدف قانون انطباق می یابد و این سخن پذیرفتنی است که هدف حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی، همان هدف دولت است و هدف از تشکیل حکومت توسط پیامبر اسلام (ص)، تطبیق و اجرای قانون است.

زبان گویای اسلام، خلیفه و وصی پیامبر، حضرت علی (ع) نیز هدف از حکومت را اجرای قانون الهی می داند: «خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده ی تو بار دیگر اجرا گردد» و در یک کلام، هدف دولت اسلامی پیامبر اعظم (ص)، تثبیت قانون، اجرای آن و ایجاد فرهنگ قانون گرایی و قانون محوری است.

3- اجرای عدالت

حکومت ها همواره به دنبال ایجاد جامعه ی معتدل و تامین نیاز های اجتماعی انسان بر معیار عدالت بوده اند، اما با این حال نتوانستند به این آرمان تاریخی مهم دست یابند. شرح و تفسیر عدالت و بیان مراتب آن، از عهده ی این مقاله خارج و بحث از آن به جای دیگری موکول می شود. اما یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره ی تعریف و توضیح عدالت چنین می نویسد: «ملکه ی عدالت، رعایت اعتدال در جمیع افعال و اعمال است، به گونه ای که به طرف افراط و تفریط متمایل نشود. تحصیل ملکه ی عدالت، متوقف بر شناخت میزان اثر هر فعل و عملی بر نفس است، ولی شناخت میزان اثر افعال بر نفس مقدور بشر نیست و تنها خدای انسان آفرین می داند که کمال نفس انسان در چیست و افعال و اعمال انسان چگونه در نفس انسان اثر می گذارد؟ از این رو، خداوند قوانین کلی و شرایعی را وضع می کند تا به انسان تعلیم دهد، که چگونه در این مسیر گام نهد».

بنابراین، این خداست که می داند چه چیزی بر نفس انسان تاثیر مثبت یا منفی دارد و فقط او می داند که تکامل و عدالت اجتماعی انسان ها از توجه به قوانین میسر است؟

اجرای قوانین و مقررات عادلانه ی خدا به منظور پیاده کردن عدالت در جامعه وظیفه ای است، که پیامبر اسلام بدان خاطر حکومت تشکیل داد. «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم بالقسط و انزلنا الحدید باس شدید». (حدید/25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آن ها کتاب (آسمانی) و میزان (قوانین و مقررات عادلانه) (شناسایی حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیرویی شدید و منافعی برای مردم است.

«و امرت لاعدل بینکم». (شوری/15) مامورم در میان شما اجرای عدالت کنم.

«و اذا حکمتم بین الناس ان تحکمو بالعدل». (نسا/58) هنگامی که در بین مردم داوری می کنید، به عدالت داوری کنید.

«ان الله یعمر بالعدل و الاحسان». (نحل/90) خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد.

از دیدگاه پیامبر گرامی اسلام و قرآن، معیار فضیلت و برتری انسان ها، تقوا و پای بند بودن آنان به قوانین الهی است، که با عدالت محوری، اجرای عدالت به معنای صحیحش تحقق می گیرد. آن حضرت با دستور از جانب خدای هستی و انسان، ظرف مدت 23 سال کوشید تا عدالت و انصاف را در کشور اسلامی به نحو تمام و کمال پیاده کند، به طوری که در جامعه اسلامی همه با هم برابر و برادرند و سفید و سیاه و زرد بر سرخ برتری ندارد و همه ی اقشار جامعه ی عصر آن حضرت بر اساس تقوا و امتیازات دینی از حقوق خوش بهره مند بودند.

4-تزکیه نفوس و تذهیب اخلاق

تعلیم و تربیت نفوس، تادیب رعیت به آداب الهی و اخلاق صالح و بر حذر داشتن انسان ها از اخلاق زشت و رذیله، از اهداف دیگر حکومت پیامبر بود.

«لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیات و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانو من قبل لفی ضلال مبین.» (آل عمران/64) خداوند بر مومنان منت نهاد (و نعمت بزرگی بخشید) هنگامی که در میان آن ها پیامبری از خودشان برانگیخت، که آیات او را بر آن هـــــــــــــــا بخواند، آن ها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، البته پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.

جامعه ی آن روز، دختران را زنده به گور می کردند، ارزش های ناپسند اخلاقی و نژادی بر آنان حاکم بود و ستم پیشگی و تجاوز به محرومان خصلت آنان شده بود، اما پیامبر اسلام با خواندن آیات دلنشین خدا و تبیین معارف زلال، آنان را رام کرد و با تعلیم حکمت، مبنای اخلاق صحیح را به آنان آموزش داد.

آن حضرت علاوه بر این که خود شخصا به تربیت و تزکیه، نفوس و تهذیب اخلاق حسنه می پرداخت، در اعزام حاکمان منصوب از قبلش نیز به این هدف اجتماعی توصیه می فرمود: «یا معاذ! علمهم الکتاب الله و احسن ادمهم علی الخلاف الصالحه ... »؛ ای معاذ! به آن ها کتاب خدا و قرآن را تعلیم بده و آنان را به اخلاق صالحه و مودب کن.

اساسا یکی از فلسفه های بعثت نبوت پیامبر اسلام، اتمام اخلاق صالحه و حسنه است. حضرت پیامبر فرمود:

«انا بعثت لاتمم صالح الاخلاق؛ بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». من مبعوث شدم تا اخلاق صالح و زیبا را به بشریت تعلیم کنم. حکومت اسلامی و دینی اهداف دیگری چون اقامه ی فرایض و شعایر مذهبی، (مانند نماز، روزه و ...) احیای سنت ها و امحای بدعت ها، اخذ مالیات و تقسیم عادلانه به مستحقین، عفو و بخشش و رفق و مدارا با رعیت، اصلاح و آبادانی سرزمین اسلامی و ... نیز دارد، که سعی این نوشته بر شمردن و بررسی اهداف اساسی و محوری است و پرداختن به جزئیات و مصادیق از عهده ی مقاله بیرون است.

وظایف حکومت اسلامی

دین (اسلام) مجموعه ای از عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره ی امور فردی و اجتماعی انسان ها و تامین سعادت دنیا و آخرت آنان تدوین شده است. اسلام یک نظام است و برای تنظیم حیات جامعه برنامه دارد. دست یابی به آرمان ها و اهداف عالی حکومت اسلامی زمانی ممکن است، که رهبر سیاسی حکومت از بالاترین شایستگی و تقوا برخوردار باشد، تا بتواند به مسئولیت سنگین و وظایف دولت اسلامی عمل نماید.

1- رعایت تقوای الهی

دستگاه حکومت و زمامداران آن، تقویت کننده ی روح ایمان و توسعه ی آن در جامعه اند. از ین رو، لازم است رهبر حکومت و کارگزاران دولت اسلامی دارای زهد، تقوا و پارسایی باشند، زیرا در این صورت بهتر می توانند به اجرای عدالت و قوانین شریعت بپردازند. تقوا به سان فیلتری می ماند، که زمامداران حکومت را در برابر هوا های نفسانی نگه می دارد. بنابراین، مهمترین وظیفه ی حکومت اسلامی و اصلی ترین بایسته های زمامداران، رعایت تقوا و تقوا محوری در به کارگیری از کارگزاران شایسته در دستگاه حکومت است.

2- علم به قانون

حاکم اسلامی باید دانشمند ترین افراد به قوانین شریعت باشد، تا هدف های عالی مورد نظر اسلام را به دست آورد و آن ها را محقق سازد. «حاکمی که می خواهد به وسیله ی تشکیلات دولت و قدرت آمرانه ای که دارد، هدف های عالی اسلام را عملی کند ...، بایستی عالم به قانون و عادل باشد». حکومت اسلامی موظف است تا در اجرای قوانین و قواعد لازم از نیرو های دانشمند و فرهیخته استفاده نماید. تساوی رهبر و زمامداران در حقوق اجتماعی و برابر بودن آنان در برابر قانون، شایسته سالاری، تامین رفاه اجتماعی، تلاش در جهت پاسداری از فرهنگ اسلام و سنت های نبوی از جمله وظایفی هستند، که دولت اسلامی و کارگزاران آن باید بدان ها پای بند بوده و آن ها را عملی سازند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی