الامام الحسن «ع»: تجهل النّعم ما أقامت، فإذا ولّت عرفت.
امام حسن «ع»: تا نعمت باقى است مجهول است، و چون پشت کرد و رفت قدرش شناخته مىشود
امتداد نعمت های این دنیا در آخرت بوسیله شکر خواهد بود
نعمت بودن با ائمه اطهار و رسول در آن دنیا بوسیله اطاعت آنها در این دنیا خواهد بود
وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا
هر آنچه که در مقابل زندگی انسان باشد و در راه عبودیت استفاده شود نعمت است و هر آنچه که ما را از مسیر بندگی خارج کند برای ما نقمت میشود
جمهوری اسلامی و رهبر قرآنی آن از جمله نعمت هایی است که باید شکر عملی در برابرش داشت، که همان تلاش برای تقویتش است. ما در برابر این نعمت سؤال خواهیم شد.
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ- وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها «2» یَقُولُ سُبْحَانَ مَنْ لَمْ یَجْعَلْ فِی أَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ نِعَمِهِ إِلَّا الْمَعْرِفَةَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ مَعْرِفَتِهَا کَمَا لَمْ یَجْعَلْ فِی أَحَدٍ مِنْ مَعْرِفَةِ إِدْرَاکِهِ أَکْثَرَ مِنَ الْعِلْمِ أَنَّهُ لَا یُدْرِکُهُ فَشَکَرَ جَلَّ وَ عَزَّ مَعْرِفَةَ الْعَارِفِینَ بِالتَّقْصِیرِ عَنْ مَعْرِفَةِ شُکْرِهِ فَجَعَلَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالتَّقْصِیرِ شُکْراً کَمَا عَلِمَ عِلْمَ الْعَالِمِینَ أَنَّهُمْ لَا یُدْرِکُونَهُ فَجَعَلَهُ إِیمَاناً عِلْماً مِنْهُ أَنَّهُ قَدُّ وُسْعِ الْعِبَادِ «3» فَلَا یَتَجَاوَزُ ذَلِکَ فَإِنَّ شَیْئاً مِنْ خَلْقِهِ لَا یَبْلُغُ مَدَى عِبَادَتِهِ وَ کَیْفَ یُبْلَغُ مَدَى عِبَادَتِهِ مَنْ لَا مَدَى لَهُ وَ لَا کَیْفَ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً.
على بن الحسین (ع) را شیوه بود که چون این آیه را میخواند (18- النحل) و اگر بشمارید نعمت خدا را نتوانید آن را آمار کرد.
میفرمود: منزه باد آنکه معرفت نعمت خود را بکسى ارزانى نداشته جز بفهمیدن اینکه از معرفت حقیقت نعمت او کوتاه بین و درمانده است چونان که بکسى شناخت و معرفت خود را نداده مگر بهمین اندازه که بداند نمیتواند او را درک کند و خدا از اینکه عارفان درک میکنند از شکر حضرت او عاجزند قدردانى کرده و فهمیدن تقصیر خود را از شکر او شکر خود بحساب آورده چنانچه دانسته است جهانیان مىدانند که او را درک نتوانند و همان را ایمان و عقیده آنها مقرر ساخته چون دانسته که ببندهها وسع محدودى داده و از این اندازه نگذرد زیرا هیچ چیز از آفریدههاى او بحق عبادتش نرسد و چگونه بحق عبادت و پرستش او رسند که نهایتى ندارد و چگونگى در او نیست. تعالى اللَّه عن ذلک علوا کبیر