قرآن کریم خود علت نزولش را به زبان عربی در آیه 4 سوره ابراهیم چنین بیان می کند: "وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ " ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم.
همانطور که می بینیم قرآن علت را عرب بودن پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله وسلم) معرفی می کند، بنابراین اگر پیامبر اسلام از میان قوم دیگر به پیامبری مبعوث می شدند ، قطعاً زبان آن قوم انتخاب می شد.
پس اگر قرآن به زبان عربی نازل شده ، برای آن است که در خور تعقل پیامبر و قومش باشد و اگر قرآن در مرحله وحی باقی می ماند یا به الفاظ دیگری غیر از زبان عربی نازل می شد ، فهم آن فقط مختص پیامبر بود که این خلاف فلسفه نزول قرآن برای مردم است چرا که قرآن خود را هادی و نور و مبین و.... معرفی می کند پس اگر قرار بود فهمیده نشود بعثت پیامبر عبث می بود زیرا قرآن برای تعقل و تفکر و هدایت نازل شده است دلیل سخن ما نیز آیه 2 سوره ی یوسف است.
" إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ؛ ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم باشد که بیندیشید
این امر منافاتی با رسالت جهانی و دعوت همگانی او که برای همه عصرها و نسل هاست و هدایتگری کتابش که « هدی للناس » است ، ندارد. هشدار به مردم مکه که در سوره شوری آمده است تنها از این جهت است که پیامبر در مراحل اولیه حرکت جهانی خود مأمور به هدایت یستگان، نزدیکان و مردم منطقه خویش است معقول نیست که پیامبری به هدایت مأمور گردد آنگاه کتابی را که مردم با زبان آن بیگانه اند به آنان عرضه کند.
در مورد زبان عربی به این واقعیت نیز باید توجه داشت که زبان شناسان عقیده دارند که زبان عربی از دامنه و گستره ای بسیار وسیع برخودار است و از این جهت بر سایر زبان ها تفوق و برتری دارد. به عنوان مثال افعال در زبان عربی به جای شش صیغه چهار ده صیغه دارند، تمامی اسم ها مؤنث و مذکر دارند و افعال و ضمایر و صفت ها هم مطابق آنها می باشند. فراوانی مفردات و اشتقاق کلمات، دستور زبان و فصاحت و بلاغت آن نیز، این زبان را از دیگر زبان ها ممتاز می سازد. بدون تردید خداوند برای آخرین کتاب آسمانی خود، که تا ابد زنده و پاینده خواهد بود، بهترین زبان را انتخاب می کند و برای دفع هر گونه ابهامی همه جا انتخاب آن را به خود نسبت داده و از آن به «عربی مبین» یاد می کند.
۱- از وسیع ترین زبان ها در لغت و اصطلاح است.
2- در تعبیر متنوع است و برای یک معنا یا معانی نزدیک به هم تعبیرات متفاوتی دارد.
3- دارای نظام زبانی استواری است.
4- از قابلیت اعراب برخوردار است. این ویژگی که در زبان های دیگر نیست عبارت است از تغییر حالت آخر کلمه که مطابق آن حالت، نقش کلمه در جمله تعیین می شود و بدین وسیله خواننده و گوینده هردو از خطای در گفتار مصون می مانند.
5- دارای مناسبت حروف با معانی است. این بحث از سوی برخی از گذشتگان و متأخرین از لغویین مطرح شده است که تناسب خاصی بین یک سری الفاظ با معانی خود وجود دارد؛ مثلا ابن فارس گفته[1]: تمام کلمات سه حرفی که با (ق)و (ط) شروع می شوند به معنای قطع می باشند؛ مثل (قطع و قطف و قطل و قطم و...) از این موارد در زبان عربی فراوان است.
6- اشتقاق: یعنی تولید کلمات متعدد و دستیابی به معانی متعدد از اصل یک کلمه (مصدر) .
7- خصایص دیگری نظیر دقت و ظرافت در معنا، کثرت مترادفات و معانی فراوان با لفظ واحد ، الفاظ کثیر برای معنای واحد و... .
مراد از «لسان قوم» در این آیه، تنها لغت و زبانِ مردم نیست، زیرا گاهى ممکن است گویندهاى با زبان مردم سخن بگوید ولى مردم حرف او را درست نفهمند، بلکه مراد آسان و قابل فهم گفتن است، به گونهاى که مردم پیام الهى را بفهمند، چنانکه در آیات دیگر مىفرماید: «یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ» «1» ما قرآن را به زبان تو آسان کردیم. حضرت موسى نیز از خداوند مىخواهد که گره از زبانش گشوده شود تا مردم کلامش را بفهمند. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی» «2»
"وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء "
اگر این کتاب را قرآنی غیر عربی برگردانیده بودیم قطعا می گفتند: "چرا آیات آن روشن بیان نشده است؟ کتابی غیر عربی و عرب زبان؟ بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمانی است."
چنین می گوید: اثر و خاصیت قرآن به خاطر عربی بودن واژه های آن نیست بلکه این مردم هستند که به فراخور حال خود از آن بهره می برند.