جزء 16 (مقاومت در برابر نماد های شیطانی)
سوره مبارکه طه/ 83- 97
وَ ما أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یا مُوسى (83)
قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى أَثَری وَ عَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضى (84)
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ (85)
فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ یا قَوْمِ أَ لَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدی (86)
قالُوا ما أَخْلَفْنا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنا وَ لکِنَّا حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها فَکَذلِکَ أَلْقَى السَّامِرِیُّ (87)
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِیَ (88)
أَ فَلا یَرَوْنَ أَلاَّ یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلاً وَ لا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً (89)
وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونی وَ أَطیعُوا أَمْری (90)
قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسى (91)
قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا (92)
أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْری (93)
قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتی وَ لا بِرَأْسی إِنِّی خَشیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی إِسْرائیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلی (94)
قالَ فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ (95)
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لی نَفْسی (96)
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى إِلهِکَ الَّذی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً (97)
#آقا
حقیقت هنر- هر نوع هنرى- یک عطیّهى الهى است. اگرچه بُروز هنر در چگونگىِ تبیین است، اما این، همهى حقیقت هنر نیست؛ پیش از تبیین، یک ادراک و احساس هنرى وجود دارد و نکتهى اصلى آنجاست. هنرمند با همان روح هنرى و با آن چراغ هنر که در درون او برافروخته شده است، ظرایف و دقایق و حقایقى را ابراز مىکند.
بعضى کسان مىگویند در هنر متعهّد، کلمهى اوّل با کلمهى دوم تناقض دارد. بحث مسئولیت و تعهّد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمىگردد. بالاخره یک هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمىتواند مسئول نباشد. اوّلین مسئولیتِ انسان در مقابل انسانهاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسئولیت بزرگ او در قبال انسانهاست.
هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهّد دارد. کسى که قریحهى هنرى دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهّد است. هنرمند تنبل و بىتلاش، هنرمندى که براى تعالى کار هنرىِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمىکند، در حقیقت به مسئولیتِ هنرى خودش در قبال قالب عمل نکرده است.
محلّ کلام، اخلاق و فضیلت است، من مىگویم صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اینها باهم منافات ندارند. باید صددرصد کار را با خلّاقیت هنرى ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالى و تعالىبخش و پیشبرنده و فضیلتساز پُر کرد و انباشت.
هنرِ ملتزم و متعهّد، یک حقیقت است و ما باید به آن اقرار کنیم. نمىتوان رها و یله و بىهوا و با انگیزههاى روز به روز و احیاناً پایین و پست یا ناسالم، دنبال هنر رفت و سرافراز بود؛ باید اخلاق انسانى، فضیلتها و معارف والاى دینى و الهى مورد توجّه باشند.
مطلب بسیار مهم
هنر دینى بههیچوجه به معناى قشرىگرى و تظاهر ریاکارانهى دینى نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینى به وجود نمىآید. اىبسا هنرى صددرصد دینى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غیر دینى استفاده شده باشد. نباید تصوّر کرد که هنر دینى آن است که حتماً یک داستان دینى را به تصویر بکشد یا از یک مقولهى دینى- مثلًا روحانیت و غیره- صحبت کند. هنر دینى آن است که بتواند معارفى را که همهى ادیان- و بیش از همه، دین مبین اسلام- به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهاى پاکى در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینى است.
هنر دینى این معارف را منتشر مىکند؛ هنر دینى عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفى مىکند؛ ولو شما هیچ اسمى از دین و هیچ آیهاى از قرآن و هیچ حدیثى در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلًا هیچ لزومى ندارد که در محاورات سینمایى یا در تئاتر، نام و یا شکلى که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینى باشد؛ نه. شما مىتوانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهاى نمایشى بیاورید. در این صورت به هنر دینى توجّه کردهاید.
آن چیزى که در هنر دینى به شدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحالهى هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد. جامعهى ما بعد از پیروزى انقلاب اسلامى احساس هویّت کرد.
هنر دینى عبارت است از هنرى که بتواند مجسّمکننده و ارائهکنندهى آرمانهاى دین اسلام- که البته برترین آرمانهاى ادیان الهى است- باشد. این آرمانها همان چیزهایى است که سعادت انسان، حقوق معنوى انسان، اعتلاى انسان، تقوا و پرهیزگارى انسان و عدالت جامعهى انسانى را تأمین مىکند.
توقّعِ انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقّعِ زورگویانه و زیادهخواهانه نیست؛ بل مبتنى بر همان مبانى زیباشناختى هنر است.
سیاست در دنیاى امروز از هنر استفادهى ناشایسته مىکند. اگر بگوییم نمىکند، دلیل بىاطّلاعى است. نه فقط امروز استفاده مىکند، بلکه از سابق استفاده مىکرده است .سازمان سیا بخش هنرى دارد و فیلمهایى که بعد از انقلاب علیه ما و علیه شیعه و اسلام درست کردند، بسیار زیاد است.
امام سجّاد (علیهالسّلام) در حدیثى مىفرمایند: جان و وجود انسانىِ تو ارزشمندترین چیزهاست؛ هیچچیزى جز بهشت موعود خدا نمىتواند بهاى این جان قرار گیرد؛ این را بهغیر بهشت خدا ندهید هنر، بخشى از آن فاخرترین و ارزشمندترین قسمتهاى جان انسانى است؛ باید براى این ارزش قائل شد و آن را براى خدا خرج کرد. البته وقتى مىگوییم براى خدا خرج کنید، فوراً ذهن به طرف همان حالت قشرىگرى و ریاکارى نرود.
(01/ 05/ 1380) بیانات در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر