27-2. رنگ رخسار حکایت کند از سر درون (الرحمن/ 39 - 41)



رو سفیدان. «تَبْیَضُّ وُجُوهٌ» «3»
رو سیاهان. «وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ» «4»
چهرههایى شادان. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ» «5»، «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ» «6»
صورتهایى گرفته و غمگین. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ» «7»
چهرههایى خندان. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ. ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» «8»
صورتهایى غبار گرفته و گرد زده. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ» «9»
چهرههایى خوار و ذلیل. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ» «1»
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ فَقَالَ: «یَا مُعَاوِیَةُ، مَا یَقُولُونَ فِی هَذَا». قُلْتُ: یَزْعُمُونَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَعْرِفُ الْمِجْرِمِینَ بِسِیمَاهُمْ فِی الْقِیَامَةِ، فَیَأْمُرُ بِهِمْ، فَیُؤْخَذُ بِنَوَاصِیهِمْ وَ أَقْدَامِهِمْ، وَ یُلْقَوْنَ فِی النَّارِ، فَقَالَ لِی: «وَ کَیْفَ یَحْتَاجُ الْجَبَّارُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَى مَعْرِفَةِ الْخَلْقِ بِسِیمَاهُمْ وَ هُوَ خَلَقَهُمْ؟!» قُلْتُ: فَمَا ذَا ذَاکَ، جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ فَقَالَ: «ذَلِکَ لَوْ قَامَ قَائِمُنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ سِیمَاءُ أَعْدَائِنَا، فَیَأْمُرُ بِالْکَافِرِ، فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ، ثُمَّ یَخْبِطُ بِالسَّیْفِ خَبْطاً»
#نمونه
در آیه بعد، از حوادث تکوینى قیامت، به وضع انسان گنهکار در آن روز، پرداخته، مىافزاید:" در آن روز هیچ کس از انس و جن از گناهش پرسش نمىشود" (فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌ).
چرا سؤال نمىکنند؟ براى اینکه همه چیز در آن روز آشکار است، یوم البروز است، و در چهره انسانها همه چیز خوانده مىشود.
ممکن است تصور شود که این آیه با آیاتى که تصریح و تاکید بر مساله سؤال از بندگان در قیامت مىکند تضاد دارد، مانند" آیه 24 صافات" و قفوهم انهم مسئولون:" آنها را متوقف سازید که باید از آنها سؤال شود" و" آیه 92- 93 سوره حجر" فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ:
" به پروردگارت سوگند که از همه آنها سؤال مىکنیم از کارهایى که انجام مىدادند".
ولى با توجه به یک نکته این مشکل حل مىشود و آن اینکه قیامت یک روز بسیار طولانى است، و انسان از مواقف و گذرگاههاى متعددى باید بگذرد و در هر صحنه و موقفى باید مدتى بایستد، طبق بعضى از روایات این مواقف پنجاه موقف است، در بعضى از این مواقف مطلقا سؤالى نمىشود، بلکه" رنگ رخساره خبر مىدهد از سر درون" چنان که در آیات بعد خواهد آمد.
و در بعضى از مواقف مهر بر دهان انسان گذارده مىشود و اعضاى بدن به شهادت برمىخیزند[1].
در بعضى از انسانها دقیقا پرسش مىشود[2].
و در بعضى دیگر انسانها به جدال و دفاع و مخاصمه برمىخیزند[3] خلاصه هر صحنهاى شرایطى دارد و هر صحنه از صحنه دیگر خوفناکتر است.
گروهى داراى چهرههاى بشاش نورانى و درخشانند که بیانگر ایمان و عمل صالح آنهاست، و گروهى دیگر صورتهایى سیاه و تاریک و زشت و عبوس دارند که نشانه کفر و گناه آنهاست، چنان که در آیات 38 تا 41 سوره عبس مىخوانیم:
" وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ: