25-5. توصیفی از بهشت (زحرف/ 70 - 73)




البرهان فی تفسیر القرآن ج4 882
قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ: أَخْبَرَنِی أَبِی، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: «إِنَّ الرَّجُلَ فِی الْجَنَّةِ یَبْقَى عَلَى مَائِدَتِهِ أَیَّامَ الدُّنْیَا، وَ یَأْکُلُ فِی أَکْلَةٍ وَاحِدَةٍ بِمِقْدَارِ أَکْلِهِ فِی الدُّنْیَا».
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام ؛ ؛ ص338
213 وَ قَالَ الْإِمَامُ ع وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ الْیَتامى فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: حَثَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى بِرِّ الْیَتَامَى- لِانْقِطَاعِهِمْ عَنْ آبَائِهِمْ. فَمَنْ صَانَهُمْ صَانَهُ اللَّهُ، وَ مَنْ أَکْرَمَهُمْ أَکْرَمَهُ اللَّهُ، وَ مَنْ مَسَحَ یَدَهُ بِرَأْسِ یَتِیمٍ رِفْقاً بِهِ- جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِی الْجَنَّةِ بِکُلِّ شَعْرَةٍ مَرَّتْ تَحْتَ یَدِهِ قَصْراً- أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْیَا بِمَا فِیهَا وَ فِیهَا مَا تَشْتَهِی الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ، وَ هُمْ فِیهَا خَالِدُون
الإختصاص ؛ النص ؛ ص352
ْقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص…. فَإِذَا اشْتَهَوُا الطَّعَامَ جَاءَ بِهِمْ طُیُورٌ بِیضٌ یَرْفَعْنَ أَجْنِحَتَهُنَّ فَیَأْکُلُونَ مِنْ أَیِّ الْأَلْوَانِ اشْتَهَوْا جُلُوساً إِنْ شَاءُوا أَوْ مُتَّکِئِینَ وَ إِنْ اشْتَهَوُا الْفَاکِهَةَ تَسَعَّبَتْ إِلَیْهِمْ أَغْصَانٌ فَأَکَلُوا مِنْ أَیِّهَا اشْتَهَوْا
الزهد ؛ النص ؛ ص102
279- مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ: حَدَّثَنِی رَجُلٌ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الصَّیْقَلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ تُوضَعُ لَهُمْ مَوَائِدُ عَلَیْهَا مِنْ سَائِرِ مَا یَشْتَهُونَهُ مِنَ الْأَطْعِمَةِ الَّتِی لَا أَلَذَّ مِنْهَا وَ لَا أَطْیَبَ ثُمَّ یَرْفَعُونَ [یَدْفَعُونَ] عَنْ ذَلِکَ إِلَى غَیْرِهِ
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُون
بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج8 ؛ ص105
وَ رَوَى الْعَیَّاشِیُّ بِالْإِسْنَادِ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِنِ تَکُونُ لَهُ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ یَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ یَتَزَوَّجُ أَحَدُهُمَا بِالْآخَرِ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ حَکَمٌ عَدْلٌ إِنْ کَانَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا خَیَّرَ هُوَ فَإِنْ اخْتَارَهَا کَانَتْ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ إِنْ کَانَتْ هِیَ خَیْراً مِنْهَا خَیَّرَهَا فَإِنِ اخْتَارَتْهُ کَانَ زَوْجاً لَهَا ....
این آیات پاداش بندگان خالص خدا و مؤمنان صالحى را که در آیات قبل توصیف آنها به میان آمده بود بیان مىکند، و بهشت جاویدان را با هفت نعمت ارزنده به آنها نوید مىدهد.
…..
به این ترتیب پذیرایى کننده واقعى از آنها خدا است که از میهمانان خودش دعوت کرده مىگوید: بفرمائید و وارد بهشت شوید! سپس به نخستین نعمت اشاره کرده، مىافزاید" شما و همسرانتان" (أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ).
روشن است بودن در کنار همسران با ایمان و مهربان هم براى مردان لذت بخش است و هم براى زنانشان که اگر در اندوه دنیا شریک بودند در شادى آخرت نیز شریک باشند.
نعمت دوم:سپس اضافه مىکند" همگى غرق سرور و شادى باشید، آن چنان که سرور و شادمانى که آثارش در چهرههاى شما پرتوافکن باشد" (تُحْبَرُونَ).
و در سومین نعمت مىفرماید" ظرفهاى غذا و جامهاى شراب طهور از طلا مملو از بهترین غذا و شرابهاى بهشتى به وسیله خدمتکاران مخصوص گرداگرد آنها مىگردانند" (یُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ).
" صحاف" جمع" صحفة" (بر وزن صفحه) در اصل از ماده" صحف" به معنى گستردن گرفته شده، و در اینجا به معنى ظرفهاى بزرگ و وسیع است.
" اکواب" جمع" کوب" به معنى ظروف آب است که دستهاى در آن نباشد و به تعبیر امروز" جام" یا" قدح" است.
در مرحله چهارم و پنجم به دو نعمت دیگر اشاره مىکند که تمام نعمتهاى مادى و معنوى جهان در آن جمع است مىفرماید: (وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ).
به گفته مرحوم طبرسى در مجمع البیان اگر تمام خلایق جمع شوند تا توصیف انواع نعمتهاى بهشتى را کنند هرگز قادر نخواهند بود چیزى بر آنچه در این جمله آمده بیفزایند.
جالب اینکه مساله خواست دل از لذت چشم جدا بیان شده است، و این جدایى پرمعنى است:
آیا از قبیل ذکر خاص بعد از عام است؟ از این جهت که" لذت نظر" اهمیت فوق العادهاى دارد که از لذات دیگر برتر و بالاتر است، یا از این نظر که جمله" ما تشتهیه الانفس" لذات ذائقه و شامه و سامعه و لامسه را بیان مىکند، ولى جمله تلذ الاعین بیانگر لذت چشم است؟.
بعضى نیز عقیده دارند که جمله" ما تشتهیه الانفس" اشاره به تمام لذات جسمانى است، در حالى که جمله" تلذ الاعین" بیانگر لذات روحانى است، چه لذتى در بهشت بالاتر از اینکه انسان با چشم قلب به جمال بى مثال پروردگار نگاه کند که یک لحظه آن از تمام نعمتهاى مادى بهشت برتر است
در اینجا سؤالى براى مفسران مطرح شده است، و آن اینکه آیا عمومیت و گسترش مفهوم این آیه دلیل بر این است که اگر مطالبى را که در دنیا حرام است در آنجا تقاضا کنند خداوند به آنها مىدهد؟.
پاسخ: طرح این سؤال در حقیقت به خاطر عدم توجه به یک نکته است و آن اینکه محرمات و زشتیها در حقیقت همچون غذایى است نامناسب براى روح انسان، و مسلما روح سالم اشتهاى چنین غذایى نمىکند، و این ارواح بیمار است که گاه به سموم و غذاهاى نامناسب متمایل مىشود.
بیمارانى را مىبینیم که در هنگام مرض حتى تمایل به خوردن خاک و یا اشیاء دیگرى از این قبیل پیدا مىکنند، اما به مجرد اینکه بیمارى بر طرف شود آن اشتهاى کاذب ساقط مىگردد، آرى بهشتیان هرگز تمایل به چنان اعمالى پیدا نخواهند کرد، چرا که تمایل و کشش روح نسبت به آنها از ویژگیهاى ارواح بیمار دوزخى است.
این سؤال شبیه چیزى است که در حدیث وارد شده است که یک اعرابى نزدپیامبر ص آمد و عرض کرد آیا در بهشت شتر هم پیدا مىشود؟ زیرا من بسیار به شتر علاقمندم!. پیامبر ص که مىداند در آنجا نعمتهایى است که با وجود آن، مرد اعرابى شتر خود را فراموش خواهد کرد، در پاسخ با عبارتى کوتاه و پرمعنى مىفرماید: یا اعرابى ان ادخلک اللَّه الجنة اصبت فیها ما اشتهت نفسک و لذت عینک!:
و به تعبیر دیگر آنجا عالمى است که انسان کاملا با واقعیتها هماهنگ مىشود و به گفته شاعر:
آنچه بینى دلت همان خواهد!
و آنچه خواهد دلت همان بینى!
به هر حال از آنجا که ارزش نعمت هنگامى است که جاودانى باشد، در ششمین توصیف، بهشتیان را از این نظر آسوده خاطر ساخته، مىفرماید:" شما جاودانه در آن خواهید ماند" (وَ أَنْتُمْ فِیها خالِدُونَ).
*** در اینجا براى اینکه روشن شود اینهمه نعمتهاى بهشتى را به" بها" مىدهند و به" بهانه" نمىدهند مىافزاید" این بهشتى است که شما وارث آن مىشوید به خاطر اعمالى که انجام مىدادید" (وَ تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
جالب اینکه از یک سو مقابله با اعمال را مطرح مىکند، و از سوى دیگر" ارث" را که معمولا در جایى به کار مىرود که نعمتى بى خون دل و بدون تلاش و زحمت به انسان برسد، اشاره به اینکه اعمال شما پایه اصلى نجات شماست، ولى آنچه دریافت مىدارید در مقایسه با اعمالتان آن قدر برترى دارد که گویى همه را رایگان از فضل الهى به دست آوردهاید!.
*** در آخرین و هفتمین نعمت سخن از میوههاى بهشتى است که از بهترین نعمتهاى الهى مىباشد، مىفرماید:(لَکُمْ فِیها فاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْها تَأْکُلُونَ).
جالب اینکه با تعبیر" منها" این حقیقت را بیان مىکند که میوههاى بهشتى آن قدر فراوان است که شما تنها جزئى از آن را تناول مىکنید، و به این ترتیب مجموعه فناناپذیرى است، و درختانش همیشه پر بار و پر ثمر است.
در حدیثى چنین آمده: لا ینزع رجل فى الجنة ثمرة من ثمرها الا نبت مثلاها مکانها