17-1. نزدیکی حساب و غفلت مردم (انبیا/1)

تمام تعالیم دینی و وظایفی که خدای متعال برای انسان تعیین فرموده است، همه به نحوی غفلتزدا هستند و باعث میشوند که انسان از عواملی که موجب غفلت میشود رها گردد، تا بتواند در مسیر صحیح قرار گیرد.
علمای اخلاق و معارف دینی، بحثهای وسیع و مفصلی درباره «غفلت» در نوشتههای خود انجام دادهاند و از عواملی که سبب غفلت در انسان میشود، بحث نمودهاند، در اینجا به ذکر عواملی چند میپردازیم:
1- توجّه به مظاهر زندگی مادیقرآن کریم میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»[14]؛ ای اهل ایمان! مبادا مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند.
کلمه «تلهی» از مصدر «الهاء» گرفته شده، و این کلمه به معنای مشغول و سرگرم شدن به کاری و غفلت از کاری دیگر است، و منظور از «الهاء اموال و اولاد از ذکر خدا» این است که اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز میدارد هم چنان که فرمود: «المالُ وَ البَنُونَ زیِنَة الحیاةِ الدُّنیا» و اشتغال به این زینت دل را پر میکند، و دیگر جایی برای ذکر خدا و یاد او باقی نمیماند.[15]
خداوند در جائی دیگر از قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُواْ بِالحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّواْ بهَِا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ ءَایَاتِنَا غَافِلُون»[16]
آنها که ایمان به ملاقات ما (در قیامت) ندارند و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافلند (همه) آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام میدادند!
امیرالمؤمنین میفرماید: «إنَّ الدُّنیا خَدَّاعةٌ صَرَّاعَةٌ مَکَّارةٌ غَرارَّةٌ سَحَّارَةٌ»[17] دنیا «صَرَّاعَةٌ» است، یعنی کلاه سرت میگذارد «مَکَّارَةٌ» است؛ یعنی تو را فریب میدهد، «غَرَّارَةٌ» است؛ یعنی تو را به غرور وامیدارد و «سَحَّارَةٌ» است؛ یعنی تو را سحر و جادو میکند.
2- غرق شدن در نعمتهاقرآن کریم از قول مشرکان در روز قیامت که خداوند را مسئول غفلت و تباهی خود و پدارنشان میدانند، میفرماید: « ... ولکن متعتهم و آبائهم حتی نسوا الذکر»[18]؛ «لکن تو این کافران و پدرانشان را متمتع به دنیا و نعمتهای دنیا گردانیدی تا آنکه از فرط سرگرمی به دنیای فانی، ذکر و قرآن تو را فراموش کردند.»
امّا باید توجّه داشت که صرف برخورداری از نعمتهای الهی نمیتواند سبب انحراف شخصی شود، چراکه مؤمنین نیز از نعمنتهای خداوند استفاده میکنند ولی آنچه سبب گمراهی مشرکان شده، غرق شدن در این نعمتها و فراموشی صاحب نعمت است. در حقیقت، «خداوند نعمتهای خود را بر تمام موجودات پخش کرد، حتی آنها از منحرفان دریغ نمیدارد، امّا خطر در جایی است که این نعمتها سبب فراموشی خدا شود، نه این که مال، مطلقاً بد و خطرناک باشد.»[19]
3- جهل و نادانیخداوند در سوره اعراف میفرماید: «وَلقََدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» [20]ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلها (و عقلهایی) دارند که با آن چیزی درک نمیکنند و چشمانی دارند که با آنها نمیبینند و گوشهایی دارند که با آن نمیشوند. آنها همچون چهارپایانند، بلکه بدترند. آنها همان غافلانند.
«غفلت» و بیخبری سرچشمههای زیادی دارد که نخستین عامل آن، جهل و ناآگاهی است. عدم شناخت مقام پروردگار، بیتوجهی به مسأله قیامت، ناآگاهی نسبت به بیاعتباری مال و مقام و ثروت دنیا، بیخبری از وسوسههای شیطان، از مهمترین عوامل غفلت است.
امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این زمینه میفرمایند: «ان من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد»[21]، کسی که وضع روزگار ( و بیاعتباری دنیا) را بداند از آمادگی برای سفر آخرت غافل نمیشود.» جهل به هر یک از این امور، سبب افتادن در گرداب «غفلت» و گرفتار شدن در عواب شوم آن است.
4- تکبر و غرورکبر و غرور از مهمترین عوامل غفلت است، زیرا انسان مغرور، فقط خود و موفقیّتهای خود را میبیند و به برتریهای خود میبالد و دلخوش است و همین امر، سبب غفلت او از خدا و صاحب این نعمتها میگردد. و همین غفلت و بیتوجهی، عامل مؤثری برای شکست او خواهد شد.
بسیار انسانهای مغرور در طول تاریخ دیده شدهاند که بر اثر غرور، در دام غفلت گرفتار شده و نتوانستهاند در برابر دشمنان مقاومت کنند، از این رو ضربات دشمن، آنها را از پای درآورده است.
به طور مثال، سلامت جسم و جان اگر چه یکی از نعمتهای الهی است، ولی چنانچه انسان کم ظرفیت باشد و به قوت بازو و سلامت خود مغرور شود، یکی از عوامل غفلت شمرده میشود. به همین دلیل از الطاف خفیّه الهی است که گهگاه عافیت و سلامت را از انسان میگیرد و او را به درد و رنج بیماری مبتلا میسازد تا پردههای «غفلت» از برابر چشمهای او کنار رود و واقعیتها را با چشم دل ببیند و آمادگی عکس العمل مناسب در برابر آنها را پیدا کند.
رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) در حدیثی در بارهی آثار و برکات بیماری به سلمان فارسی در هنگام عیادتش فرمودند: «در موقع بیماری نعمتهایی نصیب تو میشود، از جمله اینکه تو به یاد خدا میافتی و پردههای غفلت کنار میرود و به همین جهت دعای تو به اجابت میرسد.[22]
5. آرزوهای درازاز دیگر عوامل «غفلت» آمال و آرزوهای دراز و دست نیافتنی است، چرا که همه فکر و تلاش انسان را به خود مشغول ساخته و از سایر امور غافل میسازد.
علی (علیه السلام) در خطبه معروف به دیباج میفرماید:
«واعلموا عبادالله ان الأمل یذهب العقل و یکذب الوعد و یحب علی الغفلة و یورث الحسرة»[23] بدانید ای بندگان خدا! آرزوهای دراز، عقل انسان را میبرد و وعده قیامت را دروغ میشمارد و انسان را بر غفلت ترغیب میکند و سرانجام، حسرت به بار میآورد.
6- فراموش کردن خدا«ولا تکونوا کالذین نسوا الله فأنساهم أنفسهم اولئک هم الفاسقون»[24] و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردهاند و او (نیز) آنان را دچار خود فراموشی کرد، آنان همان بدکاران هستند.
کلمه «نسیان» که مصدر فعل «نسوا» است به معنای زایل شدن صورت معلوم از صفحه خاطر است، البته بعد از آنکه در صفحه خاطر نقش بسته بود.[25]
اصولاً یکی از بزرگترین بدبختیها و مصائب انسان خودفراموشی است، چرا که ارزشها و استعدادها و لیاقتهای ذاتی خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشی میسپرد، و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش است، و چنین انسانی تا سرحد یک حیوان درّنده سقوط میکند، و همّتش چیزی جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود. و اینها همه عامل اصلی فسق و فجور بلکه خود این فراموشی بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خداست. لذا در پایان آیه میگوید: «آنها فاسقانند»[26]
7- فراموش کردن روز حساب«ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»[27]؛ در حقیقت کسانی که از راه خدا به در میروند، به سزای آنکه روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت.»
برای یک شخص مؤمن تنها ایمان به معاد کافی نیست، باید مدام باید به یاد معاد باشد. در مورد بعضی افراد قرآن میفرماید: «لا یُؤمِنُ بیَومِ الحِسابِ»[28] ایمان به معاد ندارد ولی در این آیه بیان میکند که ایمان وجود دارد ولی شخص معاد را فراموش میکند. از اینرو میتوان نتیجه گرفت هوی پرستی و فراموش کردن روز قیامت، خطراتی است که انسان را تهدید میکند.[29]
8- همنشینی با دوستان ناباب«یَاوَیْلَتىَ لَیْتَنىِ لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَنِ خَذُولًا»[30]
ای وای! کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم! او بود که مرا به گمراهی کشانید؛ پس از آن که قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.برای زدودن اثرات زیانبار «غفلت» و خارج شدن از سلک غافلین در آیات و روایات نکات و موارد مهمّی اشاره شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1- مداومت بر ذکر خدایکی عامل مؤثر برای زدودن آثار «غفلت» استمرار و دوام ذکر است، زیرا، یاد خدا دل را بیدار میکند، روح را صفا میبخشد و چشم بصیرت را بینا میسازد و در پرتوی آن، انسان، حق را حق میبیند و باطل را باطل و قادر به تشخیص سعادت و دوست و دشمن خود میشود.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) میفرمایند: «بدوام ذکر الله تنجاب الغفلة، با استمرار یاد خدا، آثار غفلت زدوده میشود.[53] ذکر قوت و آرامش روح است و میزان آرامش هر کس متناسب با توجه او به خداست.
هر عبادتی، حد و نصابی دارد ولی یاد خدا در دل و نام خدا بر لب، حدی ندارد: «یا ایها الذین امنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»[54]
کتاب و سنت برای غفلت زدایی از انسان، اذکاری را به عنوان ادعیه و عبادات، مشخص کردهاند تا انسان، هنگام صبح، ظهر، شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن، هنگام مشاهده مرده یا بیمار یا بعد از بهبودی از بیماری و در روزهای هفته و در ساعات روز و در اعیاد دینی و مانند آن، ذکری مناسب بگوید. به ما دستور داده شده است که در کنار سفره برای هر یک از انواع غذا «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوییم و اگر موفق نشدیم، در طلیعه امر بگوییم: «بسم الله من اوله الی آخره» چون ذکر خدا حسنه است و هر کس در این راه مجاهده کند و قدمی بردارد پاداش مضاعف دارد. از اینرو در قرآن کریم آمده است «من جاء بالحسنة فله خیر منها»[55] و نیز در جای دیگر خداوند میفرماید: «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها»[56]
2- ممارست بر فکر کردناز جمله راههایی که ما از قرآن استفاده میکنیم این است که انسان تمرین کند و خود را عادت دهد به فکرکردن. برنامهای داشته باشد برای اینکه مقداری از وقتش را برای فکر کردن صرف کند. در این زمینه آن قدر تشویق شده که یک ساعت فکر کردن مساوی با یک یا شصت سال عبادت تلقی شده است. آن که درباره چه چیزی باید فکرکنیم، در آیات آخر سوره آل عمران آمده است: « وَ یَتَفَکَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلا»[57]؛ «والذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم»[58]
انسان دایم در حال تغییر است؛ ممکن است صبح مؤمن باشد، شب کافر شود و بالعکس؛ بخصوص در آخر الزمان بر طبق روایات پیش بینی شده است که «اِنَّ العبدَ یُصبح مؤمنا و یُمسی کافرا و یصبحُ کافرا و یمسی مؤمنا»[59]، صبح انسان مؤمن است، شب کافر است و صبح کافر است، شب مؤمن. بنابراین، باید این یاد و این فکر را تکرار کرد و ادامه داد تا در هر لحظه انسان از آفات غفلت و وسوسههای شیطانی محفوظ بماند، و گرنه هر وقت مبتلا به غفلت شد، شیطان به سراغش میآید.
هرگاه انسان به کارهای خوب و آثار مثبت آن و همچنین به کارهای بد و نتایج سوء آن بیندیشد، امواج ظلمانی «غفلت» از روح و جانش دور میشود. روزی پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) خطاب به ابوذر فرمودند: «تصمیم به کارهای نیک بگیر، هرچند توفیق عمل به آن برای تو حاصل نشود تا در زمره غافلان نوشته نشوی.»
فکر مرگ و پایان زندگی از جمله افکاری است که در زدودن زنگار «غفلت» از آینه روح آدمی بسیار مؤثر است، مخصوصاً اگر هنگام عبور از آرامگاه مردگان باشد. این فکر و اندیشه به یقین جلوی سرچشمههای اصلی «غفلت» را که هوا پرستی و خودخواهی و فزون طلبی است، میگیرد.
وقتی میاندیشیم میبینیم که این زندگی دنیا، که معمولاً هفتاد، هشتاد سال بیشتر طول نمیکشد، تمام حیات انسانی نیست، بلکه بخش کوچکی از حیات انسان است؛ بخش اعظمش پس از مرگ است و در عالم قیامت، پس زندگی ما منحصر به دنیا نیست، آخرتی دارد. حال که توجه پیدا کردیم، آیا این دو مساویاند؟ یک بخش زندگی ما هفتاد، هشتاد سال است. پس از این مدت هم عالم آخرت است. حال چه نسبتی بین این دو هست؟ قرآن، خودش راهنمایی کرده است که این گونه فکر کنید و فرموده: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا و الاخرةُ خیرٌ و اَبقی» شما به حسب طبع مادی و حیوانیتان همین زندگی دنیا را ترجیح میدهید، در صورتی که اشتباه میکنید. شما باید عالم آخرت را ترجیح بدهید. جایی که بین این دو تعارض است وقتی با هم جمع نمیشوند یا باید دنیا را بگیرید، یا آخرت را. اما قرآن میفرماید: آخرت بهتر است.
اما چه عواملی سبب غفلت ما از حسابرسی روز قیامت میشود؟ مهمترین عوامل ایجاد کننده غفلت از حساب که در آیات و روایات بدانها اشاره شده، از این قرار است.
۱. دلبستگی افراطی به دنیا
توجه افراطی به دنیا یکی از عوامل غفلت از حسابرسی است. در قرآن کریم آمده: «إِنَّ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُون أُولئِک مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یکسِبُون[۶]؛ آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلاند. (همه) آنها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام میدادند.»
امام باقر (ع) خطاب به جابر میفرماید: «یَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَرْکَنَ وَ یَطْمَئِنَّ إِلَی زَهْرَةِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ اعْلَمْ أَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ غَفْلَة»[۷]؛ ای جابر! شایسته نیست انسان با ایمان، متکی و دلگرم به زرق و برق این زندگی باشد، بدان که فرزندان (و دلباختگان) دنیا اهل غفلتاند.»
. آرزوهای طولانی
از دیگر عوامل غفلت از حسابرسی قیامت «آرزوهای طولانی» است؛ چرا که آرزوهای دور، تمام فکر انسان را به خود مشغول ساخته و از دیگر کارها غافل میسازد. امام علی (ع) در این باره میفرماید: «إِنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْقَلْبَ وَ یُکْذِبُ الْوَعْدَ وَ یُکْثِرُ الْغَفْلَة[۱۱]؛ بدانید آرزو دل را به فراموشی میکشاند، وعدهها را دروغ جلوه میدهد و غفلت را زیاد میکند.»
در جای دیگر حضرت از طولانی بودن آرزوها اعلام ترس میکنند؛ زیراکه انسان را از حساب آخرت غافل میکند: «إِنِّی أَخَافُ عَلَیکمُ اثْنَینِ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ طُولَ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَإِنَّهُ یرُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَینْسِی الْآخِرَة[۱۲]؛ همانا من بر شما از دو چیز میترسم: پیروی از هوای نفس و آرزوهای طولانی پس همانا پیروی از هوای نفس از حق دور میکند و آرزوهای طولانی سبب غفلت از آخرت میشود.»
آرزوی طولانی ثروتمندان و قدرتمندان و شاهان را به ثروت اندوزی و ساختن کاخها و قصرها وا میدارد.