نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

17:72
۹۷/۰۳/۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین منیب

j15

نظرات  (۶)


در قرآن کریم عوامل دنیوى ذیل به عنوان علل کورى در قیامت آمده‌اند:

اعراض از خدا و دنیاپرستى و هواپرستى،[1]
لجبازى و بهانه‌گیرى در امر دین،[2]
فراموشى آخرت و عدم اعتقاد به آن،[3]
باز داشتن مردم از پذیرش دین و افترا بر خدا،[4]
تکذیب آیات الهى و عدم تصدیق نبى(ص)،[5]
قطع رحم (و عدم پذیرش ولایت ولىّ) و طغیان و عصیان.[6]
و در روایات نیز امور ذیل به عنوان مصادیق کورى و ندیدن حق بیان شده‌اند:
کتمان ولایت امام على(ع)، نرفتن به حَجّة الاسلام با وجود استطاعت تا آن‌که بمیرد.[7]

البته به موارد آیات، در روایات نیز اشاره شده است.
کورى در آخرت بدان معنا نیست که شخص دیگر هیچ‌گونه ادراکى را نداشته باشد، همان‌گونه که در دنیا نیز چنین است. او در محشر کورى خود را درک می‌کند و متوجه این مطلب نیز هست که این سرا، سرایى غیر از دنیا است و آن‌جا چشم داشته و این‌جا ندارد. از این‌رو؛ زبان اعتراض می‌گشاید، همان‌گونه که عادتش در دنیا همین اعتراض و لجبازى بود.[8]
اما آنچه از ظاهر قرآن و برخى روایات و تحقیقات مفسران به دست می‌آید این است که: قیامت داراى مواقف متعددى است تا این‌که بالأخره بهشتیان به بهشت راه یابند و جهنّمیان در دوزخ افکنده شوند؛ و کورى این گروه مربوط به مواقف محشر است، تا قبل از ورود به جهنم، براى این‌که از رؤیت جلال و جبروت خداوند و اولیاى او محروم بمانند، لکن پس از ورود به جهنم چشمانشان باز می‌شود، تا عذاب و حسرتشان بر ندیدن اولیاى خداوند(ع) و دیدن دوزخیان معذب و چهره کریه خود، مضاعف گردد!
برخى از کوته‌نظران، فکر کرده‌اند که مراد از «من کان فى هذه أعمى» کورى جسمانى در دنیا است؛ یعنى آنان که در دنیا نابینا هستند، هرچند هم که بصیر و فقیه باشند، در آخرت کور محشور می‌شوند. در حالی که مراد آیه چنین نیست و مراد از «فى هذه اعمى»، کور دلى در دنیا است لکن مراد از «فهو فى الاخرة اعمى» کورى ظاهرى و تبلور و تجسم کوردلى در چهره است تا سبب عذاب او گردد. و چنان‌که گذشت، این کورى اخروى او در محشر است و لکن پس از ورود به جهنم چشمش بر عذاب‌ها و تجسّم سایر اعمالش گشوده می‌شود تا بیشتر معذّب گردد، همان‌گونه که او در دنیا این‌گونه عمل می‌کرد؛ یعنى چشم از آیات خداوند و اولیاى او می‌دوخت و بر متاع دنیا و هم مسلکان خود خیره می‌کرد!
معرفی منابع:
1. جوادى آملى، عبدالله، فطرت در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، 1379ش.
2. جوادى آملى، عبدالله، معرفت‏شناسى در قرآن، قم،اسراء، چاپ دوم، 1371ش.
3. طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسى)، ج 13، ص 233 - 232 و ج 14، ص 316 – 314، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
4. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، ج 8، ص 287 - 388، تهران، کتابفروشى اسلامى، چاپ دوم.
5. قرائتى، محسن، تفسیر نور، ذیل آیات مذکور در پاورقى، قم، در راه حق، چاپ اول، 1374ش.
6. قمى مشهدى، محمدبن محمد رضا، کنز الدقایق، ج 7، ص 463 و 524 - 523 و ج 8، ص 368 – 371، تهران، مؤسسه طبع و نشر (وزارت ارشاد)، چاپ اول، 1411ق.
7. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، ذیل آیات مذکور در پاورقى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، 1374ش.
 
ْاز کتاب آیت الله مصباح حفظه الله

حاصل آنکه: رابطه بین دنیا آخرت از قبیل رابطه بین پدیده هاى دنیا با یکدیگر نیست و چنان نیست که هر کسى در دنیا نیرومندتر و زیباتر و شادتر و بهره مندتر باشد در آخرت هم همانگونه محشور شود و گرنه مى‌بایست فرعونها و قارونها سعادت اخروى بیشترى داشته باشند بلکه چه بسا کسانى که در دنیا ناتوان و رنجور و تهیدست باشند ولى در اثر انجام وظایف الهى، سالم و زیبا و نیرومند، محشور و از نعمتهاى ابدى برخوردار گردند.

بعضى از ناآگاهان چنین پنداشته‌اند که مفاد آیه شریفه «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِیلاً»7.

این است که سلامت و بهره مندیهاى دنیا، رابطه مستقیم با سلامت و بهره مندیهاى آخرت دارد، غافل از آنکه: منظور از «کورى» در این آیه، کورى ظاهرى نیست بلکه مقصود، کوردلى است چنانکه در آیه دیگرى مى‌فرماید:

«فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»8.

همانا چشمها نابینا نمى‌شود بلکه دلهایى که در سینه هاست نابینا مى‌شود.


و در جاى دیگر مى‌فرماید:

«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى. قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً. قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى»1.

و کسى که از یاد من (یا کتاب من) اعراض کرد زندگى سختى خواهد داشت و روز قیامت، او را کور خواهیم کرد. گوید: چرا مرا کور محشور کردى در صورتى که قبلا نابینا بودم؟ (خداى متعال) گوید: همچنانکه آیات ما به تو رسید و آنها را به فراموشى سپردى امروز فراموش مى‌شوى!

پس علت کورى آن جهان، فراموش کردن آیات الهى در این جهان است نه کورى ظاهرى.

پس رابطه دنیا و آخرت، غیر از نوع رابطه‌اى است که بین اسباب و مسبّبات دنیوى، وجود دارد.


نتیجه

نتیجه‌اى که از این بحثها به دست آمد این است که انکار همه گونه رابطه بین دنیا و آخرت در حکم انکار معاد است، ولى نه رابطه‌اى بین نعمتهاى آخرت، وجود دارد و نه بین نعمتهاى دنیا و عذابهاى آخرت و بالعکس، و بطور کلّى، رابطه بین دنیا و آخرت از قبیل رابطه بین پدیده هاى دنیوى نیست و محکوم قوانین فیزیکى و بیولوژیکى نمى‌باشد بلکه آنچه موجب نعمت یا عذاب اخروى مى‌شود اعمال اختیارى انسانها در دنیاست آن هم نه از آن جهت که صرف کردن نیرو و انرژى و ایجاد تغییراتى در موادّ است بلکه از آن جهت که از ایمان و کفر باطنى، سرچشمه مى‌گیرد. و این است مفاد صدها آیه قرآن که بهره مندى از سعادت آخرت را در گروى ایمان به خدا و روز قیامت و انبیاى الهى، و انجام دادن کارهاى خداپسند مانند نماز و روزه و جهاد و انفاق و احسان به بندگان خدا و امر به معروف و نهى از منکر از منکر و مبارزه با کافران و ستمگران و اقامه عدل و قسط دانسته؛ و مبتلا شدن به عذاب ابدى را معلول کفر و شرک و نفاق و انکار قیامت و تکذیب انبیاء، و ارتکاب انواع گناهان و ستمها قلمداد کرده است و در آیات فراوانى بطور اجمال، عامل سعادت اخروى را «ایمان و عمل صالح»1 و عامل شقاوت ابدى را «کفر و گناه»2 معرفى کرده است.


تفسیر المیزان:

معناى ((من کان فى هذه اعمى فهوفى الاخرة اعمى (( ووجوهى که در این باره گفته شده است مقابله میان ((فى هذه (( و((فى الاخرة (( مى رساند که مقصود از ((هذه (( همین زندگى دنیا است ، همچنانکه بودن سیاق آیه در مقام بیان یکسانى ومطابقت دنیا با آخرت دلیل بر این است که مراد از کورى آخرت کورى چشم نیست ، بلکه نداشتن بصیرت ودیده باطنى است ،

 و همچنین مقصود از کورى در دنیا هم همین است همچنانکه در جاى دیگر این کورى را، کورى بصیرت معنا کرده وفرموده ((فانّها لاتعمى الابصار ولکن تعمى القلوب الّتى فى الصّدور
ونیز مؤ ید این معنا قرار گرفتن اضل سبیلا بعد از کورى آخرت است که مى رساند مقصود از آن گمراهى وبى بصیرتى است . پس معناى آیه این است که هر که در این نشاءه یعنى زندگى دنیا امام حق را نشناسد وراه حق نپیماید چنین کسى در آخرت سعادت ورستگارى را نمى بیند وراه به سوى آمرزش نمى برد. از آنچه گذشت روشن گردید

اینکه بعضیها گفته اند: اشاره در ((فى هذه (( به نعمتهائى است که در آیه ذکر شده ، ومعنایش این است که : ((کسانى که در این نعمتها که خدا روزیشان کرده کور باشند، وقدرش را ندانند وشکرش را بجا نیاورند در آخرت هم کور محشور مى شوند صحیح نیست .

وهمچنین اینکه بعضى دیگر گفته اند: مراد از کورى در دنیا نداشتن بصیرت ومراد از کورى در آخرت کورى چشم است صحیح نیست
و وجه بطلان هر دواز آنچه گذشت معلوم مى شود، علاوه بر این کورى چشم در آخرت چه بسا برگشتنش به کورى بصیرت باشد، براى اینکه خود قرآن کریم قیامت را روز نمایان شدن سریره ها ونهانها خوانده و فرموده ((یوم تبلى السّرائر(() پس کسى که در آن روز کور دل باشد، کور چشم هم خواهد بود
اسماعیل بن همام از حضرت صادق (علیه السلام ) نقل مى کند که در قول خداوند تعالى ((یوم ندعوا کلّ اناس ‍ بامامهم (( فرمود: چون روز قیامت شود خداوند مى فرماید: آیا عدالت از پروردگارشان نیست اینکه بگوید: هر قومى دنبال هر کسى بوده اند بروند. مى گویند بلى عدالت است پس گفته مى شود از هم جدا شوید، پس جدا مى شوند. مؤ لف : در این روایت تاءیید است در آنچه ما گفتیم مراد از (دعوت به امام ) در آیه احضار مردم است با امام خودشان ودعوت به معناى نداى با اسم نیست وروایات در معانى گذشته زیاد است . در تفسیر قمى در قول خداوند (ولایظلمون فتیلا(( گفته : ((فتیل (( پوسته اى است نازک که روى هسته خرما را پوشانده . ودر تفسیر عیاشى از مثنى از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که گفت ابوبصیر از آن جناب پرسید در حالى که من مى شنیدم که چه مى فرمائید در باره مردى که صد هزار درهم داشت همه ساله با خود مى گفت ام سال به زیارت حج مى روم - امسال به زیارت حج مى روم و نرفت تا مرد وبه حج اسلام موفق نشد!. فرمود اى ابا بصیر مگر نشنیدى کلام خداى را که مى فرماید؟ ((من کان فى هذه اعمى فهوفى الاخرة اعمى واضل سبیلا((؟ ومگر نمى دانى که مقصود از کورى در دنیاکورى نسبت به واجبى از واجبات خدا است .

نابینایان محشر     

 

            ومن کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیلاً.[7]

            هرکس در این جهان(چشم دلش در اثر کفر و جهل و ضلالت) نابیناست در عالم آخرت نیز نابینا و گمراهتر خواهد بود.

آیه شریفه اشاره به این دارد که فقدان معنویت در دنیا بر هویت انسان اثر سوء می‌گذارد و هویتش در روز قیامت به‌گونه‌ای است که کور و ر ضلالت خواهد بود و از مشاهده جمال جمیل حق بی‌بهره.

            ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکاً و نحشره یوم القیمه اعمی.[8]

            هر کس از یاد من اعراض کند همانا(دردنیا) معیشتش تنگ شود و روز قیامت او را نابینا محشور کنیم.

      اعراض از یاد خدا نیز برای انسان دو در مهلک دارد: نخست در دنیا زندگیش ناخوش می‌شود و دیگر این است که در روز قیامت کور وارد صف محشر می‌شود.

            قال رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیراً قال کذالک اتتک ایاتنا فنسیتها وکذلک الیوم تنسی.[9]

اودر این حال به خداوند عرض کرد: بارالها، چرا مرا نابینا محشور کردی د صورتی که من در دنیا بینا بودم؟ خداوند در جواب او می‌فرماید: آری چون آیات ما برای هدایت تو آمده بود، ولی همه را فراموش کردی. از این رو، امروز فراموشی خواهی داشت.                                                              

در حقیقت دنیا است که باعث کوری انسان در آخرت می‌شود و دنیا است هویت انسانی انسان را تغییر می‌دهد. یعنی، قد علم کردن در مقابل آیات قرآن و به فراموشی سپردن فرمان الهی و عمل نکردن به احکام شرعی باعث کوری در آخرت می‌شود. چنین کسانی هویتشان در دنیا هویت انسانی نیست و با همان هویت غیرانسانی محشور می‌َشوند. آنان آیات الهی را نمی‌دیدند، لذا، کور محشور می‌شوند.

شیخ جلیل القدر«طبرسی»(ره) در تفسیر مجمع البیان در تفسیر آبه«یوم ینفخ فی الصور فتاتون افواجا» این حدیث را نقل می‌کند:

روزی«معاذ بن جبل» که از اصحاب رسول خدا(ص)  بود، در منزل«ابو ایوب انصای» از حضرت در مورد آیه داده شده سوال کرد. پیامبر(ص) فرمود:« ای معاذ از امر عظیمی پرسیدی». سپس چشمان مبارکش را بست و فرمود:« ده طائفه از امت من به صورت پراکنده محشور می‌شوند. خداوند آنها را از میان مسلمین مشخص می‌فرماید. صورت برخی از آنها را به شکل میمون و برخی دیگر را به صورت خوک تغییر می‌دهد و عده‌ای از آنها وارونه خواهند بود به‌گونه‌ای که پا در هوا و صورت در زمین دارند. آنگاه با صورتشان روی زمین کشیده می‌شوند. برخی نیز با چشم نابینا رفت‌وآمد می‌کنند. بعضی دیگر کر و گنگ‌اند و اندیشه نمی‌کنند. بعضی زبانهای خود را می‌جوند و چرک از دهانشان جاری می‌شود به طوری‌که اهل محشر از بوی گند آن ناراحت می‌شوند. عده‌ای دست و پایشان بریده است و برخی دیگر بر شاخه‌هایی از آتش آویزانند. عده‌ای از آنها نیز عفونتشان از مردار گندیده بدتر است و بعضی لباس‌هایی از مس گداخته شده به تن می‌کنند که بر بدنشان چسبیده است.

آنها که به صورت میمونند سخن چینانند و آنهایی که به صورت خوکند از کسب حرام تغذی می‌کردند. اما، ربا خواران وارونه هستند و دادستانها و قضاتی که در قضاوتشان ظلم روا داشته‌اند کور محشور می‌شوند. مردم مغرور کر ولال هستند و دانشمندانی که به علمشان عمل نکرده‌اند و قضاتی که عملشان مخالف گفتارشان است، زبان خود را می‌جوند. دست و پا بریدگان کسانی‌اند که همسایگان خود را آزار می‌کردند و سعایت کنندگان آویخته‌گان به شاخه‌های آتشند. آنهایی که مردم از عفونتشان ناراحتند و از مردار بدتراند کسانی‌اند که از شهوتها و لذتهای حرام کامیاب شدند و حقوق الهی را نپرداختند و آنهایی که لباسهایشان از مس گداخته در آتش است کسانی‌اند که اهل کبر و مفاخرت بوده‌اند![10]

آری روز قیامت هر کس به همان سیمایی ظاهر می‌شودکه اعمالش اقتضا می‌کند.

تفسیر آیت الله جوادی
انسان در دنیا عقاید او، اخلاق او، اعمال او و در نتیجه رفتار و گفتار و کردار او تابع ارادهٴ اوست هر راهی را که انتخاب کرد می‌تواند طی کند ولی در آخرت همهٴ اعمال او در آن نشئه تابع اعمال و مَلکات دنیای اوست تابع ارادهٴ او نیست هر کسی هر عقیده‌ای که در دنیا داشت برابر آن عقیده در قیامت کار می‌کند نه برابر اراده،

نمودار قیامت جریان همین خواب است این دوتا روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در جلد هشت کافی و مرحوم فیض(رضوان الله علیه) در قسمت بَعثْ کتاب شریف وافی نقل کردند همین بود دیگر این روایات چندین‌بار خوانده شد که بشر اوّلی گرچه می‌خوابید ولی رؤیایی نداشت که در عالم خواب چیزی ببینند انبیای آنها، آنها را به عنوان بشیر و نذیر هدایت می‌کردند اینها نمی‌پذیرفتند انبیا می‌فرمودند اگر پذیرفتید بعد از مرگ در رفاهید، نپذیرفتید در عذابید انکار اینها بیشتر می‌شد چون می‌گفتند انسان که مُرد نابود می‌شود حیاتی بعد از موت نیست.

طبق آن روایتی که مرحوم کلینی نقل کرد ذات اقدس الهی رؤیا را نصیب مردم کرده است که اینها در عالم خواب چیزهایی را می‌دیدند بعد به انبیایشان مراجعه می‌کردند که اینها چه چیزی است که ما در عالم خواب می‌بینیم طبق این روایتی که مرحوم کلینی نقل کردند انبیای آنها به آنها می‌فرمودند آنچه را که شما در رؤیا می‌بینید نمونهٴ همان حرفهایی است که ما به شما می‌گوییم که در قیامت بعد از مرگ چنین عالمی هست که شما در عالم رؤیا چیزهایی را می‌بینید که در اختیار خود شما نیست، حرفهایی را می‌زنید که در اختیار شما نیست هر چه که برابر عقیدهٴ شما و اخلاق شما و اعمال قبلی شما بود حرف می‌زنید گاهی انسان در عالم رؤیا مردان بزرگی را می‌بیند سؤالاتی می‌کند وقتی بیدار شد می‌گوید ای کاش من فلان مطلب را نمی‌پرسیدم فلان مطلب را می‌پرسیدم غافل از اینکه در دنیا در بیداری هر کاری که کرده است برنامهٴ رؤیا را تنظیم می‌کند طبق آن، نه اینکه به مِیل خود انسان بتواند چیزها را ثابت کند این نموداری از آ‌ن نشئهٴ قیامت است این دوتا روایات بسیار روایاتهای نافع و آموزنده است.


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی