13-3.کفر نعمت موجب عذاب شدید (ابراهیم/7)

- جالب اینکه در مورد شکر با صراحت مىگوید لازیدنکم (مسلما نعمتم را بر شما افزون خواهم کرد) اما در مورد کفران نعمت نمىگوید شما را مجازات مىکنم بلکه تنها مىگوید" عذاب من شدید است" و این تفاوت تعبیر دلیل بر نهایت لطف پروردگار است.
- شکر داراى سه مرحله است نخستین مرحله آن است که به دقت بیندیشیم که بخشنده نعمت کیست؟ این توجه و ایمان و آگاهى پایه اول شکر است، و از آن که بگذریم مرحله زبان فرا مىرسد، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است، شکر عملى آن است که درست بیندیشیم که هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف کنیم که اگر نکنیم کفران نعمت کردهایم، همانگونه که بزرگان فرمودهاند: الشکر صرف العبد جمیع ما انعمه اللَّه تعالى فیما خلق لاجله.
راستى چرا خدا به ما چشم داد؟ و چرا نعمت شنوایى و گویایى
بخشید؟ آیا جز این بوده که عظمت او را در این جهان ببینیم، راه
زندگى را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تکامل گام برداریم؟ حق را درک کنیم و از
آن دفاع نمائیم و با باطل بجنگیم، اگر این نعمتهاى بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف
کردیم، شکر عملى او است، و اگر وسیلهاى شد براى طغیان و خودپرستى و غرور و غفلت و
بیگانگى و دورى از خدا این عین کفران است -
اصولا ما دو گونه شکر داریم،" شکر تکوینى"
و" شکر تشریعى". " شکر تکوینى" آن است که یک موجود
از مواهبى که در اختیار دارد، براى نمو و رشدش استفاده کند، فى المثل باغبان
مىبیند در فلان قسمت باغ درختان به خوبى رشد و نمو مىکنند و هر قدر از آنها
پذیرایى بیشتر مىکند شکوفاتر مىشوند، همین امر سبب مىشود که باغبان همت بیشترى
به تربیت آن بخش از باغ درختان بگمارد و مراقبت از آنها را به کارکنان خویش توصیه
کند چرا که آن درختان به زبانحال فریاد مىزنند اى باغبان! ما لا یقیم، ما
شایستهایم، نعمتت را بر ما افزون کن، و او هم به این ندا پاسخ مثبت مىدهد. و اما در بخش دیگر از باغ درختانى را مىبیند که پژمرده
شدهاند،" نه طراوتى، نه برگى، نه گلى نه سایه دارند" و نه میوه و برى،
این کفران نعمت سبب مىشود که باغبان آنها را مورد بىمهرى قرار دهد، و در صورتى
که این وضع ادامه پیدا کند، دستور مىدهد اره بر پاى آنها بگذارند چرا که: " بسوزند چوب درختان بى
بر سزا خود همین است مر، بىبرى را" در جهان انسانیت نیز همین حالت وجود دارد با این تفاوت که
درخت از خود اختیارى ندارد، و صرفا تسلیم قوانین تکوینى است، اما انسانها با
استفاده از نیروى اراده و اختیار و تعلیم و تربیت تشریعى، مىتوانند آگاهانه در
این راه گام بگذارند. بنا بر این آن کس که نعمت قدرت را وسیله ظلم و طغیان قرار
مىدهد به زبانحال فریاد مىکشد خداوندا لایق این نعمت نیستم، و آن کس که از آن در
مسیر اجراى حق و عدالت بهره مىگیرد به زبانحال مىگوید پروردگارا شایستهام افزون
کن!
فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ الشُّکْرِ وَ شُکْرِی إِیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَى شُکْرٍ فَکُلَّمَا قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَیَّ لِذَلِکَ أَنْ أَقُولَ لَکَ الْحَمْد
وَ قَالَ ع إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ َلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْر
#شعر
بنده همان به که زتقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که بجا آورد
سمعت أبا عبد الله (ع) یقول: شکر کل نعمة و إن عظمت أن تحمد الله
عن حماد بن عثمان قال: خرج أبو عبد الله (ع) من المسجد و قد ضاعت دابته- فقال: لئن ردها الله علی لأشکرن الله حق شکره- فما لبث أن أتی بها فقال: الحمد لله. فقال قائل له: جعلت فداک أ لست- قلت: لأشکرن الله حق شکره؟فقال أبو عبد الله (ع): أ لم تسمعنی قلت: الحمد لله؟
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ ظَاهِراً بِلِسَانِهِ فَتَمَّ کَلَامُهُ حَتَّى یُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزِیدِ.
ِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع یَا مُوسَى اشْکُرْنِی حَقَّ شُکْرِی فَقَالَ یَا رَبِّ وَ کَیْفَ أَشْکُرُکَ حَقَّ شُکْرِکَ وَ لَیْسَ مِنْ شُکْرٍ أَشْکُرُکَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ قَالَ یَا مُوسَى الْآنَ شَکَرْتَنِی حِینَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِکَ مِنِّی.
سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیدِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَ شَکَرْتَ فُلَاناً فَیَقُولُ بَلْ شَکَرْتُکَ یَا رَبِّ فَیَقُولُ لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاسِ.
عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.
نگفته است: اگر شکرکنید، نعمت زیاد مىشود. مىگوید: اگر شکرکنید، خودتان زیاد مىشوید
#نکته
اگر براى کسى وسائل هدایت و در واقع وسائل حیات جاودانى فراهم بشود و او این نعمت را حق ناشناسى و ناسپاسى کند قطعاً اینچنین هتک ناموس الهى از طرف خداى متعال عقوبت و عذابى بسیار شدید دارد.حال با توجه به نعمت جمهوری اسلامی و این معنویتی که در کشور وجود دارد، اگر کسی ناسپاسی کرد و حق را نشناخت و دنباله رو مسیر حق نبود قطعا ناسپاسی بزرگی مرتکب شده چرا که نعمت بزرگی را کفران کرده است. همچنین باید دقت داشت که مشکلاتی که در کشور وجود دارد از جمله اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و... با کفران نعمت بهتر نمیشود که هیچ بلکه بدتر میشود، و باید برای برطرف شدن این موانع شکر نعمت هایی که هست را انجام داد تا خداوند نیز به فضل و کرمش نعمت را زیاد و مشکلات را برطرف کند. یکی از مصادیق شکری که مردم ایران سالهای سال است انجام میدهند شرکت در انتخابات و راهپیمایی های مختلف است.
الآن این آزادى را خداى تبارک و تعالى که به ما عنایت کرده است، ما را براى این آزادى امتحان مىکند. یکوقت نمىتوانستید کارى بکنید، حالا خدا به شما این عنایت را فرموده است که آنهایى که جلوى آزادى شما را گرفته بودند، آنها را از این مملکت اخراج کرد. حالا که اخراج کرد و آزادى به شما عنایت فرمود، شما را با این آزادى امتحان مىکند. نعمتهاى خدا امتحان است براى بندگان خدا. ببینیم که آیا این نعمتى که خدا به ما عنایت کرده است، این نعمت را کفران مىکنیم، یا شکر این نعمت را مىکنیم. کفران این است که آزادى را ما وسیله کارهاى زشت قرار بدهیم. «من آزادم، هر کارى
مىخواهم مىکنم» و لو ...! شکر نعمت این است که این آزادى را صرف بکنیم در آنچه که خداى تبارک و تعالى امر فرموده است. این آزادى که خدا به ما عنایت فرموده است، و یک هدیه الهى است، اگر چنانچه شما خیانت به این آزادى و این هدیه خدا بکنید، ممکن است خداى تبارک و تعالى هدیه خودش را پس بگیرد از ما، و ما باز برگردیم به آن حالى که سابق بودیم. باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم که از این آزادى سوء استفاده نکنیم.
گرانفروشى یکى از سوء استفادههاست، که کسى بگوید من آزادم، حالا هر چه دلش مىخواهد به این مستمندها اجحاف بکند و قیمتها را بالا ببرد و بازار را به وضع طاغوتى درست کند. اجحاف در معاملات، بىانصافى در معاملات یک امرى نیست که عقل انسان بپذیرد، و خداى تبارک و تعالى راضى باشد به این معنا. باید بازارها را یک بازارهاى اسلامى بکنید.
2- ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع سَجْدَةُ الشُّکْرِ وَاجِبَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ[1] تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَکَ وَ تُرْضِی بِهَا رَبَّکَ وَ تَعْجَبُ الْمَلَائِکَةُ مِنْکَ وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَ الشُّکْرِ فَتَحَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْحِجَابَ بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْمَلَائِکَةِ فَیَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی أَدَّى فَرْضِی وَ أَتَمَّ عَهْدِی ثُمَّ سَجَدَ لِی شُکْراً عَلَى مَا أَنْعَمْتُ بِهِ عَلَیْهِ مَلَائِکَتِی مَا ذَا لَهُ عِنْدِی قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا رَحْمَتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا لَهُ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا جَنَّتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا کِفَایَةُ مُهِمِّهِ فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا قَالَ وَ لَا یَبْقَى شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا قَالَتْهُ الْمَلَائِکَةُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مَلَائِکَتِی ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ رَبَّنَا لَا عِلْمَ لَنَا قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَشْکُرُ لَهُ کَمَا شَکَرَ لِی وَ أُقْبِلُ إِلَیْهِ بِفَضْلِی وَ أُرِیهِ وَجْهِی.
#حدیث
موضوع: شکر نعمت ایام الله
1- أَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَجَدَ لِلَّهِ سَجْدَةً لِشُکْرِ نِعْمَةٍ مِنْ غَیرِ صَلَاةٍ کَتَبَ اللَّهُ بِهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیئَاتٍ وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ فِی الْجِنَانِ
2- ٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع سَجْدَةُ الشُّکْرِ وَاجِبَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ[1] تُتِمُّ بِهَا صَلَاتَکَ وَ تُرْضِی بِهَا رَبَّکَ وَ تَعْجَبُ الْمَلَائِکَةُ مِنْکَ وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةَ الشُّکْرِ فَتَحَ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْحِجَابَ بَیْنَ الْعَبْدِ وَ بَیْنَ الْمَلَائِکَةِ فَیَقُولُ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی أَدَّى فَرْضِی وَ أَتَمَّ عَهْدِی ثُمَّ سَجَدَ لِی شُکْراً عَلَى مَا أَنْعَمْتُ بِهِ عَلَیْهِ مَلَائِکَتِی مَا ذَا لَهُ عِنْدِی قَالَ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا رَحْمَتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا لَهُ فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا جَنَّتُکَ ثُمَّ یَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبَّنَا کِفَایَةُ مُهِمِّهِ فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ثُمَّ مَا ذَا قَالَ وَ لَا یَبْقَى شَیْءٌ مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا قَالَتْهُ الْمَلَائِکَةُ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مَلَائِکَتِی ثُمَّ مَا ذَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ رَبَّنَا لَا عِلْمَ لَنَا قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَشْکُرُ لَهُ کَمَا شَکَرَ لِی وَ أُقْبِلُ إِلَیْهِ بِفَضْلِی وَ أُرِیهِ وَجْهِی.
نکته کاربردی : سجده شکر یعنی خضوع فقط در برابر خدای متعال که لازمه اش عدم خضوع در برابر طاغوت های عالم است. در واقع عدم تبیعت و همراهی با طواغیت عالم که سرآمدش آمریکای جنایتکار است یکی از مصادیق شکر به حساب می آید.
و فی الدر المنثور، أخرج ابن أبی الدنیا و البیهقی فی شعب الإیمان عن أبی زهیر یحیى بن عطارد بن مصعب عن أبیه قال: قال رسول الله ص: ما أعطی أحد أربعة فمنع أربعة: ما أعطی أحد الشکر فمنع الزیادة لأن الله یقول: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»، و ما أعطی أحد الدعاء فمنع الإجابة لأن الله یقول: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» و ما أعطی أحد الاستغفار فمنع المغفرة لأن الله یقول: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً» و ما أعطی أحد التوبة فمنع التقبل لأن الله یقول: «وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ»