12-3. تکیه بر ظالمان موجب جهنمی شدن است (هود/113)

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ[1] قَالَ هُوَ الرَّجُلُ یَأْتِی السُّلْطَانَ فَیُحِبُّ
بَقَاءَهُ إِلَى أَنْ یُدْخِلَ یَدَهُ إِلَى کِیسِهِ فَیُعْطِیَهُ.
#نمونه
گرچه مفسران معانى بسیارى براى این کلمه در ذیل آیه آوردهاند، ولى همه یا غالب آنها به یک مفهوم جامع و کلى باز مىگردد، مثلا بعضى آن را به معنى" تمایل" و بعضى به معنى" همکارى" و بعضى به معنى" اظهار رضایت" یا" دوستى" و بعضى به معنى" خیر خواهى و اطاعت" ذکر کردهاند که همه اینها در مفهوم جامع اتکاء و اعتماد و وابستگى جمع است.
بدیهى است که در درجه اول نباید در ظلمها و ستمگریهایشان شرکت جست و از آنها کمک گرفت، و در درجه بعد اتکاء بر آنها در آنچه مایه ضعف و ناتوانى جامعه اسلامى و از دست دادن استقلال و خودکفایى و تبدیل شدن به یک عضو وابسته و ناتوان مىگردد باید از میان برود که این گونه رکونها جز شکست و ناکامى و ضعف جوامع اسلامى، نتیجهاى نخواهد داشت.
و اما اینکه: فى المثل مسلمانان با جوامع غیر مسلمان، روابط تجارى یا علمى بر اساس حفظ منافع مسلمین و استقلال و ثبات جوامع اسلامى داشته باشند، نه داخل در مفهوم رکون به ظالمین است و نه چیزى است که از نظر اسلام ممنوع بوده باشد و در عصر خود پیامبر ص و اعصار بعد همواره چنین ارتباطاتى وجود داشته است.
فلسفه تحریم رکون به ظالمان.
تکیه بر ظالم، مفاسد و نابسامانیهاى فراوانى مىآفریند که بطور اجمال بر هیچکس پوشیده نیست، ولى هر قدر در این مساله کنجکاوتر شویم به نکات تازهاى دست مىیابیم.
- تکیه بر ظالمان باعث تقویت آنهاست و تقویت آنها باعث گسترش دامنه ظلم و فساد و تباهى جامعهها است، در دستورات اسلامى مىخوانیم که انسان تا مجبور نشود (و حتى در پارهاى از اوقات مجبور هم شود) نباید حق خود را از طریق یک قاضى ظالم و ستمگر بگیرد، چرا که مراجعه به چنین قاضى و حکومتى براى احقاق حق مفهومش به رسمیت شناختن ضمنى و تقویت او است، و ضرر این کار گاهى از زیانى که به خاطر از دست دادن حق مىشود بیشتر است.
- تکیه بر ظالمان در فرهنگ فکرى جامعه تدریجا اثر مىگذارد و زشتى ظلم و گناه را از میان مىبرد و مردم را به ستم کردن و ستمگر بودن تشویق مىنماید.
- اصولا تکیه و اعتماد بر دیگران که در شکل وابستگى آشکار گردد، نتیجهاى جز
بدبختى نخواهد داشت تا چه رسد به اینکه این تکیهگاه ظالم و ستمگر باشد.یک جامعه پیشرو و پیشتاز و سربلند و قوى، جامعهاى است که روى
پاى خود بایستد همانگونه که قرآن در مثال زیبایى در سوره فتح آیه 29 مىفرماید فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ:" همانند گیاه سرسبزى که روى پاى خود ایستاده و براى زنده ماندن
و سرفرازى نیاز به وابستگى به چیز دیگر ندارد.
یک جامعه مستقل و آزاد، جامعهاى است که از هر نظر خودکفا باشد و پیوند و ارتباطش باد گران، پیوندى بر اساس منافع متقابل باشد، نه بر اساس اتکاء یک ضعیف بر قوى، این وابستگى خواه از نظر فکرى و فرهنگى باشد یا نظامى یا اقتصادى و یا سیاسى، نتیجهاى جز اسارت و استثمار ببار نخواهد آورد، و اگر این وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد، نتیجهاش وابستگى به ظلم آنها و شرکت در برنامههاى آنها خواهد بود.
معنای
الذین ظلموا
تمام کسانى که دست به ظلم و فساد در میان بندگان خدا زدهاند و آنها را بنده و برده خود ساختهاند و از نیروهاى آنها به نفع خود بهرهکشى کردهاند و خلاصه در مفهوم عام کلمه" الَّذِینَ ظَلَمُوا" وارد هستند جزء مصادیق آیه مىباشند.
َ أَنْ لَا تَرْکَنَ إِلَى ظَالِمٍ وَ إِنْ کَانَ حَمِیماً قَرِیبا
تکیه بر ستمگران، گناه کبیره است. (هر گناهى که قرآن دربارهى آن وعدهى آتش داده، گناه کبیره است)
لا تَتَّخِذُوا الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُومِنِینَ نساء/ 144.
أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً نساء/ 139.
مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ مائده/ 51.
لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُومِنِینَ سَبِیلا نساء/ 141
َ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا
شخصى شترهایش را به هارون الرشید اجاره داد امام کاظم (ع) فرمود: چرا این کار را کردى؟ فرمود آقا براى کار بدى ندادهام براى این دادهام که برود مکه. فرمود: دوست دارى زنده بماند و برگردد اجاره شترهایت را بدهد گفت بله گفت همین مقدار که دوست دارى هارون الرشید زنده بماند گناه است.
ٍ1- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: مَنْ عَذَرَ ظَالِماً بِظُلْمِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ فَإِنْ دَعَا لَمْ یَسْتَجِبْ لَهُ وَ لَمْ یَأْجُرْهُ اللَّهُ عَلَى ظُلَامَتِهِ.
2- ظالم اگر مسجد هم میسازد نباید یاری اش کرد:
َ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ.
فِیمَا أَوْصَى بِهِ النَّبِیُّ ص إِلَى عَلِیٍّ ع یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ یُقَسِّینَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّیْدِ وَ إِتْیَانُ بَابِ السُّلْطَان
َ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: مَنْ بَذَا جَفَا وَ مَنْ تَبِعَ الصَّیْدَ غَفَلَ وَ مَنْ لَزِمَ السُّلْطَانَ افْتَتَنَ وَ مَا یَزْدَادُ مِنَ السُّلْطَانِ قُرْباً إِلَّا ازْدَادَ مِنَ اللَّهِ بُعْداً[1].
و الحق أن (الرکن) الاعتماد على الشیء عن میل إلیه لا مجرد الاعتماد فحسب و لذلک عدی بإلى لا بعلى و ما ذکره أهل اللغة تفسیر له بالأعم من معناه على ما هو دأبهم.
فالرکون إلى الذین ظلموا هو نوع اعتماد علیهم عن میل إلیهم إما فی نفس الدین کأن یذکر بعض حقائقه بحیث ینتفعون به أو یغمض عن بعض حقائقه التی یضرهم إفشاؤها و إما فی حیاة دینیة کان یسمح لهم بنوع من المداخلة فی إدارة أمور المجتمع الدینی بولایة الأمور العامة أو المودة التی تقضی إلى المخالطة و التأثیر فی شئون المجتمع أو الفرد الحیویة.