نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

9:111
۹۷/۰۳/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j11

نظرات  (۶)

تفسیر نور
پیام ها

1- با داشتن خریدارى همچون خدا، چرا به سراغ دیگران برویم؟ «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌»

2- خداوند، تنها از مؤمن خریدار است، نه از منافق و کافر. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»

3- در پذیرش الهى، جهاد با جان بر جهاد مالى مقدّم است. «أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ»

4- بهشت، در سایه‌ى جهاد و شمشیر و تقدیم جان و مال به خداوند است. «لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»

5- اگر هدف از جهاد، خدا باشد، کشته شدن یا کشتن، تفاوتى نمى‌کند. «یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»

6- هدف مؤمن از جنگ، ابتدا نابود کردن باطل و اهل آن و سرانجام شهادت است. «فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»

7- در معامله با خدا، سود یقینى و قطعى است. «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا» در مزایده با خداوند هرچه هست حقّ و به سود انسان است، بر خلاف دیگران که یا قصد جدّى نیست یا بى‌انگیزه‌و دروغ است، یا غلّو، یا از روى هوس و یا براى طرد کردن رقیب است.

8- ارزش جهاد، مجاهدان و شهیدان، مخصوص اسلام نیست، در تورات و انجیل هم مطرح است. و اگر امروزه در آن کتاب‌ها نیست، نشان تحریف آنهاست. «فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ»

9- گرچه ما بر خدا حقى نداریم، امّا خداوند براى ما بر عهده‌ى خودش حقوقى قرار داده است. «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا»

10- خداوند مجاهدان مخلص را طرف معامله‌ى خود قرار داده است. «بایَعْتُمْ» و نفرمود: «بعتم»


تفسیر اثنی عشری

خاتمه: در آیه شریفه انواع تأکیداتى است:


1- «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‌» وقتى مشترى ذات اللّه متصف به جمیع کمالات و مفیض کل خیرات است، پس هر آینه چه گمانى به او دارى. 2- تعبیر فرموده از ایصال ثواب به بیع و شرى براى تحقیق آن. 3- «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» به حرف تحقیق و لام تملیک به جهت ثبوت آن. 4- «وَعْداً» تأکید براى عدم تخلف. 5- «عَلَیْهِ» و کلمه على براى وجوب است ظاهرا. 6- «حَقًّا» تأکید تحقیق. 7- «فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ» کأنه جارى مجراى اشهاد است جمیع کتب الهیه و تمام انبیاء و رسل سبحانیه بر این مبایعه. 8- «وَ مَنْ أَوْفى‌ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» تنبیه است بر آن که‌ حضرت احدیت دروغ و خلف وعده نفرماید البته. 9- «فَاسْتَبْشِرُوا» بشارت عبارت است از خبر صدق اولى. 10- «وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» به واو عطف و کنایه و اشاره ربط داده و جمیع بین این سه. در خاتمه به جهت غایت توکید و مبالغه است یا به سبب ذکر کتب ثلاثه، پس هر ربطى در مقابل یک کتاب است.



کرامت انسانی  و بهای انسان
در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطه‌ی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا».(۱) نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائی هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بی‌دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به اراده‌ی الهی منتهی نشود - همه‌ی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی»؛(۲) کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همه‌ی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.
بنده سالها پیش در نماز جمعه‌ی تهران، ده پانزده جلسه راجع به همین بحث آزادی صحبت کردم؛ آنجا به یک مطلبی اشاره کردم و گفتم ما در اسلام، خودمان را بنده‌ی خدا میدانیم؛ اما بعضی از ادیان، مردم و خودشان را فرزند خدا میدانند. گفتم این یک تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شی‌ء و شخص! اسلام این را نمیگوید؛ میگوید فرزند هر کس میخواهی، باش؛ فقط باید غلام خدا باشی، غلام غیر خدا نباید باشی. عمده‌ی معارف اسلامی که در باب آزادی وجود دارد، ناظر به همین نکته است.
این حدیث معروفی که هم از امیرالمؤمنین نقل شده، هم ظاهراً از امام سجاد نقل شده، من در ذهنم هست که از امام هادی (علیه‌السّلام) هم نقل شده، میفرماید: «أ و لا حرّ یدع هذه اللّماظة لأهلها» - این آزادی است - آیا آزاده‌ای نیست که این متاع پست را - لماظه را، آب بینی یا دهان حیوان پستی را - جلوی اهلش بیندازد؟ خب، تا اینجا چیزی فهمیده نمیشود. معلوم میشود که حُر کسی است که این را جلوی اهلش بیندازد، خودش دنبال این نرود. بعد میگوید: «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»؛(۳) قیمت شما فقط بهشت است. معلوم میشود که برای آن لماظه میخواستند قیمت بپردازند؛ یعنی آن لماظه را میدادند که نفْسِ این را ببَرند، هستی این را ببَرند، هویت و شخصیت این را ببَرند؛ بحث معامله در کار بوده، از آن معامله نهی میکند. اگر بناست معامله کنید، چرا نفستان را در مقابل این لماظه میدهید؟ فقط در مقابل بهشت و عبودیت خدا بدهید. بنابراین نقطه‌ی کانونی، این است. البته یک نقطه‌ی کانونی دیگر هم وجود دارد که عبارت است از همان کرامت انسانی، که همین «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة» آن را نشان میدهد؛ که دیگر حالا وارد این قضیه نشویم.۱۳۹۱/۰۸/۲۳

۱ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴
قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ
ترجمه:
بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!»
۲ ) سوره مبارکه البقرة آیه ۲۵۶
لا إِکراهَ فِی الدّینِ ۖ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ ۚ فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَیُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ
ترجمه:
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
۳ ) قصار ۴۵۶ :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
۳ )
تحف‏العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص۳۹۰.

أَ وَ لَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا یَعْنِی الدُّنْیَا فَلَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا.
ترجمه:
امام سجاد(علیه‌السلام) فرمودند: آیا آزاده‌‏اى نیست که این ته‏‌مانده جویده شده یعنى دنیا را براى اهلش واگذارد؟ پس جان‏‌هاى شما را قیمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشید.

بهشت تنها بهای متناسب با انسان
امروز هم هرجایی که بشر در دنیا ضربه خورده است - چه ضربه‌ی سیاسی، چه ضربه‌ی نظامی و چه ضربه‌ی اقتصادی - اگر ریشه‌اش را کاوش کنید، یا در جهل است، یا در زبونی. یعنی یا نمی‌دانند و معرفت لازم را به آنچه که باید معرفت داشته باشند، ندارند؛ یا این‌که معرفت دارند، اما خود را ارزان فروخته‌اند؛ زبونی را خریده‌اند و حاضر به پستی و دنائت شده‌اند! امام سجّاد و امیرالمؤمنین - بنابر آنچه که از آنها نقل شده - فرموده‌اند: «لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛(۱) ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است. اگر همه‌ی دنیا را هم به قیمتِ قبول پستی و ذلّت و زبونی روح به شما بدهند، جایز نیست.۱۳۷۹/۰۱/۲۶

۱ ) قصار ۴۵۶ :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
۱ )
إن جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الأرض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من أولیاء الله و أهل المعرفة بحق الله کفی‏ء الظلال ثم قال ع أ و لا حر یدع هذه اللماظة لأهلها یعنی الدنیا فلیس لأنفسکم ثمن إلا الجنة فلا تبیعوها بغیرها فإنه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس»
ترجمه:
امام سجاد (ع) فرمود: همانا هر آنچه که در شرق و غرب دنیا از دریا گرفته تا خشکى دشت و کوه که خورشید بر آن تابیده است، نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون سایه ای است. پس آنگاه فرمود: آیا آزاده‏اى نیست که این ته‏مانده جویده شده یعنى دنیا را براى اهلش واگذارد؟ پس جان‏هاى شما را قیمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشید؛ چرا که هر که از خدا به دنیا خشنود شود بى‏گمان به چیزى پست خشنود شده است.
«برای بدنهای شما بهایی جز بهشت نیست، مراقب باشید به کمتر از آن نفروشید». بدن نازلترین مرحله وجودی انسان است. امام کاظم (ع) بهای این مرحله را بهشت معرفی میکند که این مرحله از هستی خویش را به کمتر از بهشت نباید از کف نهاد. این رهنمود که خبر از آگاهی عمیق از وجود انسان است، برترین رهنمون عرشی است که بر زبان شاخص عترت حضرت موسی بن [ صفحه ۱۲۶] جعفر (ع) جاری شده است. این سخن زیبا، با ارزش ترین در معرفی ارزشهای انسانی است که بهشت و نعمتهای با آن عظمت و اوصاف، تنها بهای بدن انسان مؤمن است. روح و روان انسان حتی با این بهشت ارزیابی نمیشود. روح و روان و جان، با بهشت رضوان، جنه اللقاء قابل ارزیابی است، نه جنت نعیم نه حور قلمان، نه باغ و بوستان، نه غرفه و قصر، نه گل و گیاه، نه نهرهای روان، نه عسل مصفی، نه لحم طیر، نه میوههای خوشاب و با طراوت، نه کاخهای زیبا، نه مبلمانهای بیبدیل، هیچ کدام از اینها بهای روح انسان نیستند؛ که اینها همه و همه بهشت نعیم میباشد؛ اینها همان جنات و نهر می باشند؛ اینها بهای بدن انسان مؤمن میباشند. اما بهای روح و جان انسان حضور در محضر اولیاء الله است. حضور در محضر مخازن علم و آگاهی است. حضور در محضر پاک باختهها و رسیدن به خشنودی الهی، و رضوان من الله اکبر [۳۰۰] میباشد. رسیدن به جنه الله، فادخلی فی جنتی، رسیدن به لقاء الله یعنی فی مقعد صدیق عند ملیک مقتدر [۳۰۱] میباشد، این رهنمود عرشی امام کاظم (ع) در شناخت انسان میباشد.
۲۶ دی ۹۹ ، ۱۳:۲۳ محمدعلی قاسم زاده

عالی بود. ماجورین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی