8-3. وزن در قیامت حق است (اعراف/8 و 9)



بنا بر این، آنچه مسلم است این است که در روز رستاخیز اعمال انسان با وسیله خاصى سنجیده مىشود نه با ترازوهایى همانند ترازوهاى دنیا، و چه بسا آن وسیله همان وجود انبیاء و امامان و افراد صالح بوده باشد، و در روایاتى که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده این مطلب به خوبى دیده مىشود.
در بحار الانوار از امام صادق ع در پاسخ سؤال از تفسیر آیه و نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ چنین میخوانیم:
و الموازین الانبیاء و الاوصیاء و من الخلق من یدخل الجنة بغیر حساب!
:" میزان سنجش در آن روز پیامبران و اوصیاى آنها هستند و از مردم کسانى مىباشند که بدون حساب وارد بهشت مىشوند"! (یعنى کسانى که در پرونده اعمال آنها نقطه تاریکى وجود ندارد).
و در روایت دیگرى چنین نقل شده است:
ان امیر المؤمنین و الأئمة من ذریته هم الموازین
:" یعنى امیر مؤمنان و امامان از فرزندان او ترازوهاى سنجشاند".
و در یکى از زیارات مطلقه امیر مؤمنان على ع مىخوانیم:
السلام على میزان الاعمال
:" سلام بر میزان سنجش اعمال"! در واقع مردان و زنان نمونه جهان، مقیاسهاى سنجش اعمال انسانها هستند و هر کس به آن اندازه که به آنها شباهت دارد، وزن دارد، و آنها که از ایشان بیگانهاند، کم وزن یا بىوزنند.
حتى در این جهان نیز دوستان خدا مقیاس سنجشند، ولى از آنجا که بسیارى از حقایق در این عالم در پرده ابهام مىماند و در روز قیامت که به مقتضاى وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (ابراهیم- 48) روز بروز و ظهور است این واقعیتها آشکار مىگردد.
و از اینجا روشن مىشود که چرا" موازین" جمع بسته شده است، زیرا اولیاى حق که ترازوهاى سنجشند، متعددند.
این احتمال نیز وجود دارد که هر کدام از آنها در صفتى ممتاز بودهاند، بنا بر این هر یک میزان سنجش یکى از صفات و اعمال آدمى هستند و چون اعمال و صفات انسانها مختلف است، الگوها و ترازوهاى سنجش نیز باید مختلف باشد.
و نیز از اینجا روشن مىشود که آنچه در بعضى از روایات مانند روایتى از امام صادق ع وارد شده که پرسیدند
ما معنى المیزان قال العدل
:" معنى میزان چیست؟ فرمود عدل است"[1] منافاتى با آنچه گفتیم ندارد، زیرا دوستان خداوند و مردان و زنان نمونه جهان، مظهر عدل مىباشند، عدل از نظر فکر و عدل از نظر عقیده و عدل از نظر صفات و اعمالو بالجملة الوزن إنما هو للعمل دون عامله فالآیة تثبت للعمل وزنا سواء کان خیرا أو شرا غیر أن قوله تعالى: «أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً»: الکهف: 105، یدل على أن الأعمال فی صور الحبط- و قد تقدم الکلام فیه فی الجزء الثانی من هذا الکتاب- لا وزن لها أصلا، و یبقى للوزن أعمال من لم تحبط أعماله.
فما لم یحبط من الأعمال الحسنة و السیئة، له وزن یوزن به لکن الآیات فی عین أنها تعتبر للحسنات و السیئات ثقلا إنما تعتبر فیها الثقل الإضافی و ترتب القضاء الفصل علیه بمعنى أن ظاهرها أن الحسنات توجب ثقل المیزان و السیئات خفة المیزان لا أن توزن الحسنات فیؤخذ ما لها من الثقل ثم السیئات و یؤخذ ما لها من الثقل ثم یقایس الثقلان فأیهما کان أکثر کان القضاء له فإن کان الثقل للحسنة کان القضاء بالجنة و إن کان للسیئة کان القضاء بالنار، و لازم ذلک صحة فرض أن یتعادل الثقلان کما فی الموازین الدائرة بیننا من ذی الکفتین و القبان و غیرهما.
لا بل ظاهر الآیات أن الحسنة تظهر ثقلا فی المیزان و السیئة خفة فیه کما هو ظاهر قوله: «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ» و نظیره قوله تعالى: «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ»: المؤمنون: 103، و قوله تعالى: «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ نارٌ حامِیَةٌ»: القارعة: 11، فالآیات- کما ترى- تثبت الثقل فی جانب الحسنات دائما و الخفة فی جانب السیئات دائما.
و من هناک یتأید فی النظر أن هناک أمرا آخر تقایس به الأعمال و الثقل له فما کان منها حسنة انطبق علیه و وزن به و هو ثقل المیزان، و ما کان منها سیئة لم ینطبق علیه و لم یوزن به و هو خفة المیزان کما نشاهده فیما عندنا من الموازین فإن فیها مقیاسا و هو الواحد من الثقل کالمثقال یوضع فی إحدى الکفتین ثم یوضع المتاع فی الکفة الأخرى فإن عادل المثقال وزنا بوجه على ما یدل علیه المیزان أخذ به و إلا فهو الترک لا محالة، و المثقال فی الحقیقة هو المیزان الذی یوزن به، و أما القبان و ذو الکفتین و نظائرهما فهی مقدمة لما یبینه المثقال من حال المتاع الموزون به ثقلا و خفة کما أن واحد الطول و هو الذراع أو المتر مثلا میزان یوزن به الأطوال فإن انطبق الطول على الواحد المقیاس فهو و إلا ترک.
ففی الأعمال واحد مقیاس توزن به فللصلاة مثلا میزان توزن به و هی الصلاة التامة التی هی حق الصلاة، و للزکاة و الإنفاق نظیر ذلک، و للکلام و القول حق القول الذی لا یشتمل على باطل، و هکذا کما یشیر إلیه قوله تعالى: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»: آل عمران: 102.
فالأقرب إلى هذا البیان أن یکون المراد بقوله: «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُ» أن الوزن الذی یوزن به الأعمال یومئذ إنما هو الحق فبقدر اشتمال العمل على الحق یکون اعتباره و قیمته و الحسنات مشتملة على الحق فلها ثقل کما أن السیئات لیست إلا باطلة فلا ثقل لها، فالله سبحانه یزن الأعمال یومئذ بالحق فما اشتمل علیه العمل من الحق فهو وزنه و ثقله.
و على هذا فالوزن فی الآیة بمعنى الثقل دون المعنى المصدری، و إنما عبر بالموازین- بصیغة الجمع- فی قوله:، «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ» «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ» الدال على أن لکل أحد موازین کثیرة من جهة اختلاف الحق الذی یوزن به باختلاف الأعمال فالحق فی الصلاة و هو حق الصلاة غیر الحق فی الزکاة و الصیام و الحج و غیرها، و هو ظاهر، فهذا ما ینتجه البیان السابق.
«میزان»، وسیلهى سنجش است و هر چیزى وسیلهى سنجش خاصّى دارد، مثلًا دیوار را با شاقول، گرمى و سردى هوا را با دماسنج، میوه را با کیلو و پارچه را با متر مىسنجند، همان گونه که وسیلهى سنجش انسانهاى عادّى، انسانهاى کامل مىباشند.
میزانِ روز قیامت حقّ و حقیقت است. در آن روز هم حاکمیّت با حقّ است، «هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ» هم روز حقّ است، «ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ» و هم میزانِ سنجش، حقّ است. «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیهى «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ»[1] فرمود: «میزان، انبیا و اوصیا مىباشند». چنانکه در زیارت مطلقهى حضرت امیر علیه السلام مىخوانیم: «السّلام على میزان الاعمال» اینان، معیار و میزان سنجش اعمال دیگرانند.
حضرت على علیه السلام فرمودند: «حسنات، موجب سنگینى میزان و سیّئات و گناهان، موجب سبکى آن است».
[1] ( 1). انبیاء، 47.