3-5.تجسم اعمال نیک و بد (آل عمران/30)

کافی321/2
در تفسیر برهان آمده است که امام سجّاد علیه السلام در هر جمعه در مسجد النبى هنگام موعظه، این آیه را براى مردم تلاوت مىفرمود.
پیامها:
1- اعمال انسان محو و نابود نمىشود و در قیامت در برابر او حاضر مىگردد.
«مُحْضَراً»
2- اعتقاد به حضور عمل در قیامت، مانع گناه است. «مُحْضَراً»
3- گنهکاران، در قیامت از اعمال خود شرمندهاند، امّا چه سود؟ «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها»
4- بسیارى از اعمالى که در دنیا مورد علاقه انسان است، در قیامت مورد تنفّر او قرار خواهد گرفت. «تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»
5- در روز قیامت، پشیمانى سودى ندارد و آرزوها نشدنى است. کلمه (لو) در مورد آرزوهاى نشدنى بکار مىرود. «لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»
نمىگوید آرزو مىکند اعمال بدش نابود شود زیرا مىداند چیزى در جهان نابود نمىشود، بلکه آرزو مىکند با آن فاصله بگیرد.
واژه" تجد" از ماده" و جدان" (یافتن) ضد فقدان و نابودى است و کلمه" خیر" و" سوء" که به صورت نکره آمده در اینجا مفید عموم است، یعنى هر انسانى در آن روز تمام اعمال خوب و بد خود را- هر چند کم باشد- در نزد خود مىیابد.
گرچه جمعى از مفسرین اصرار دارند این آیه، و آیات مانند آن را توجیه کنند و بگویند منظور از حاضر شدن اعمال، حضور پاداش و کیفر آنها است و یا اینکه منظور حضور نامه عمل است که تمام اعمال آدمى از نیک و بد در آن ثبت شده است.
ولى پیدا است که این توجیهات، با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا این آیه به روشنى مىگوید که انسان در روز رستاخیز،" خود عمل" را مىیابد، و در ذیل آیه مىخوانیم گناهکار آرزو دارد که بین او و عمل زشتى که انجام داده جدایى بیفتد، و در اینجا نیز خود عمل، مورد بحث آیه است نه نامه عمل و نه کیفر و پاداش آنها.
على أن فی قوله تعالى: مُحْضَراً، دون أن یقول: حاضرا دلالة على ذلک فإن الإحضار إنما یتم فیما هو موجود غائب فالأعمال موجودة محفوظة عن البطلان یحضرها الله تعالى لخلقه یوم القیامة، و لا حافظ لها إلا الله سبحانه، قال تعالى: «وَ رَبُّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ»: سبأ- 21 و قال: «وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ»: ق- 4.
و قوله: تَجِدُ، من الوجدان خلاف الفقدان، و من فی قوله: مِنْ خَیْرٍ و مِنْ سُوءٍ للبیان، و التنکیر للتعمیم، أی تجد کل ما عملت من الخیر و إن قل و کذا من السوء و قوله: وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ، معطوف على قوله ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ على ما هو ظاهر السیاق و الآیة من الآیات الدالة على تجسم الأعمال، و قد مر البحث عنها فی سورة البقرة.
قوله تعالى: تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً، ..... و الأمد یفید معنى الفاصلة الزمانیة، قال الراغب فی مفردات القرآن: الأمد و الأبد یتقاربان، لکن الأبد عبارة عن مدة الزمان التی لیس لها حد محدود، و لا یتقید، لا یقال: أبد کذا، و الأمد مدة لها حد مجهول إذا أطلق، و قد ینحصر نحو أن یقال: أمد کذا، کما یقال: زمان کذا، و الفرق بین الزمان و الأمد، أن الأمد یقال باعتبار الغایة، و الزمان عام فی المبدإ و الغایة، و لذا قال بعضهم: الأمد و المدى یتقاربان، انتهى.قاضی سعید قمی به نقل از مرحوم شیخ بهایی میگوید: در اصفهان رفیقی داشتم که خیلی وقتها به قبرستان میرفت و بر سر مزاری به دعا و تفکر مشغول میشد. روزی به دیدنش رفتم. از او پرسیدم: در قبرستان چیز عجیبی ندیدهای؟ گفت: چرا دیروز جنازه ای را آوردند و در گوشهای به خاک سپردند. پس از مدتی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید که از بوهای دنیایی نبود. متحیر شدم و به اطراف نگاه کردم ببینم این بو از کجاست
.
طولی نکشید که بوی گند بسیار متعفنی به مشامم رسید که تا به حال چنین بویی بهاین بدی را نبوییده بودم. ناگهان سگی را دیدم که بوی گند از او بود. او هم به طرف همان قبر رفت و یکدفعه ناپدید شد. در همین لحظات تحیر و تعجب دیدم همان جوان زیبا و معطر با حال بد و مجروح از قبر خارج شد و از همان راهی که آمده بود برگشت.
گفت: من عمل صالح این مرد بودم و مأمور بودم با او باشم. ناگاه سگی را که دیدی آمد که او گناهان و عمل زشت او بود. وچون اعمال زشتش بیشتر بود، بر من غلبه کرد و نگذاشت با او باشم و مرا بیرون کرد و فعلًا با او هست تا پاک شود و نوبت من فرارسد تا بتوانم با او باشم.
.
داستان منقول از حجت الاسلام عالی در برنامه سمت خدا
عن رسول الله ص : .... یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تُحَقِّرَنَّ ذَنْباً وَ لَا تُصَغِّرَنَّهُ وَ اجْتَنِبِ الْکَبَائِرَ فَإِنَّ الْعَبْدَ إِذَا نَظَرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَى ذُنُوبِهِ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ قَیْحاً وَ دَماً یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً
بحار101/74
رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم : ....یَا قَیْسُ مِنْ قَرِینٍ یُدْفَنُ مَعَکَ وَ هُوَ حَیٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَیِّتٌ فَإِنْ کَانَ کَرِیماً أَکْرَمَکَ وَ إِنْ کَانَ لَئِیماً أَسْلَمَکَ ثُمَّ لَا یُحْشَرُ إِلَّا مَعَکَ وَ لَا تُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ فَلَا تَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ أَصْلَحَ آنَسْتَ بِهِ وَ إِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشُ إِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُک
امالی صدوق ص 3