نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

76:9
۹۶/۰۴/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j29

نظرات  (۱۱)

۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۲۳ حسین منیب
ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)»:
اَفضَلُ العَملِ ما اُریدَ بِهِ وَجةَ اللهِ.
اَفضل اعمال آن عملی است که تنها برای رضای خدا باشد. (فهرست غرر، ص 96)

2ـ «پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»:
بِالاِخلاصِ یتفاضَلُ مراتِبُ المؤمنین.
به وسیلة حقیقت اخلاص است که درجات مؤمنین بر یکدیگر برتری و رفعت پیدا می‌کنند. (میزان‌الحکمة، ج 3، ص 57)

3ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)»:
تَصفِیةُ العَمَلِ اَشدُّ مِنَ العَمَلِ!
تصفیة عمل (تا به حدّ خلوص برسد) از خود عمل سخت‌تر است! (فهرست غرر، ص 280)

4ـ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»:
اَلْعَمَلُ الْخالِصُ: الّذی لاتُریدُ اَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ اَحَدٌ إلاَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ.
عمل خالص آن عملی است که دوست نداری دربارة آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعریف و تمجید کند. (اصول کافی، ج 3، ص 26)

5ـ «مولی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)»:
اولُ الاِخلاصِ اَلَیأسُ ممّا فی اَیدیِ النّاسِ.
اولین مرحلة اخلاص، روگردانی از مال و منال دیگران است. (فهرست غرر، ص 430)
۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۲۵ حسین منیب
ـ حضرت فاطمه‌زهراسلام‌الله علیها:
مَنْ أصعَدَ اِلَی اللهِ خالِصَ عبادَتِة أَهبَطَ اللهُ اِلَیهِ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
کسی که عبادت خود را برای خدا خالصانه و بی‌شائبه کند خداوند (نیز) بهترین مصلحتش را نصیب او می‌نماید. (بحار، ج 70، ص 249)

صاحب تفسیر المیزان مى‏فرماید: محبّت اهل بیت به خداوند در آیه بعد مطرح شده که مى‏گویند: «انّما نطعمکم لوجه اللّه» و منظور از «على حبّه»، علاقه به غذا است که در این صورت، علاوه بر اخلاص، ایثار آنان نیز ثابت مى‏شود.
اگر به فکر نام و شهرت نباشید، خداوند نامتان را جاودانه مى‏کند. کارى که اهل بیت کردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.
در این آیه، کلمات مسکین و یتیم و اسیر به صورت نکره آمده تا بگوید: در اطعام، نباید گزینش کرد، بلکه به هرکس که بود انفاق کنید.
پروین اعتصامى درباره اخلاص در انفاق مى‏گوید:
بزرگى داد یک درهم گدا را
که هنگام دعا یاد آر ما را
یکى خندید و گفت این درهم خُرد
نمى‏ارزید این بیع و شرى‏ را
مکن هرگز به طاعت خودنمایى‏
حجاب دل مکن روى و ریا را
تو نیکى کن به مسکین و تهیدست‏
که نیکى خود سبب گردد دعا را
به وقت بخشش و انفاق پروین‏
نباید داشت در دل جز خدا را
۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۲۶ حسین منیب
 عدم درخواست از دیگران

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام درباره معنی و تفسیر اخلاص پرسید. او در جواب گفت: «الْمُخْلِصُ الَّذِی لَا یَسْأَلُ النَّاسَ شَیْئاً حَتَّی یَجِدَ وَ إِذَا وَجَدَ رَضِیَ وَ إِذَا بَقِیَ عِنْدَهُ شَیْءٌ أَعْطَاهُ فِی اللَّهِ؛ مُخلص کسی است که از مردم چیزی درخواست نکند تا اینکه آن را بیابد [و خدا به او بدهد] و زمانی که آن چیز را یافت، به [مقدار و اندازه] آن راضی باشد و اگر چیزی در نزد او [اضافه آمد و] باقی ماند، آن را در راه خدا عطا کند.» و در ادامه اظهار داشت: « فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَسْأَلِ الْمَخْلُوقَ فَقَدْ أَقَرَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ إِذَا وَجَدَ فَرَضِیَ فَهُوَ عَنِ اللَّهِ رَاضٍ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَنْهُ رَاضٍ وَ إِذَا أَعْطَی لِلَّهِ فَهُوَ عَلَی حَدِّ الثِّقَةِ بِرَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ به راستی کسی که از مخلوق درخواست نکند، به بندگی خدای عزیز و جلیل اعتراف کرده و هر گاه یافت [آنچه را که می خواست]، به آن راضی شود. پس او [در واقع] از خدا راضی شده و خداوند بلند مرتبه نیز از او راضی است و زمانی که در راه خدا اعطا کند، پس به حدّ اطمینان به پروردگار عزیز و جلیلش رسیده است.» 

۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۲۷ حسین منیب
خاطره ای از مرحوم بروجردی

«درباره مرحوم آقای بروجردی رحمه الله چند روز پیش از فوتشان، عده ای که خدمت ایشان بودند، نقل می کنند: خیلی ایشان را ناراحت دیدیم. می گفت: خلاصه، عمر خیلی هنر می خواهد که انسان از نظر تسلّط بر هواها و خواسته های روحی و قلبی به حدّی رسیده باشد که در کارهای خدایی از ستایش دیگران نیز خوشش نیاید. این مرحله از اخلاص را معصومان علیهم السلام و تالی تلو آنها دارند.

ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عملی انجام دهیم.» کسی از آن جمع گفت: آقا شما دیگر چرا؟ ما بیچاره ها این حرفها را باید بزنیم. شما چرا؟ بحمد الله شما این همه آثار خیر از خود باقی گذاشته اید؛ مسجدی به این عظمت ساخته اید، مدرسه ها در کجا و کجا ساخته اید... وقتی این را گفت، ایشان جمله ای فرمودند که حدیث است: «أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِیرٌ[بَصِیرٌ]؛ عمل را خالص انجام ده؛ چرا که نقد کننده آگاه است.» تو خیال کردی اینها که در منطق مردم به این شکل هست، حتما در پیشگاه الهی هم همین طور است که پیش تو هست؛ «إِنَّ اللّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ».»


۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۲۹ حسین منیب
حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل براى خدا و به انگیزه تقرّب به او است.[25] در قرآن به‌صورت‌هاى گوناگونى به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخى آیات، به جا آوردن عبادات و اعمال و قرار دادن همه شؤون زندگى و مرگ فقط براى خدا (للّه) است: «قُل اِنَّ صَلاتى و نُسُکى و مَحیاىَ و مَماتى لِلّهِ رَبِّ العــلَمین». (انعام/6، 162) نیز 46 سبأ/34، و تعبیر آیاتى دیگر، انجام دادن عمل براى طلب وجه خدا است: «اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللّهِ». (انسان/76، 9 نیز 28 کهف/18; 172 بقره/2) مقصود از «وَجهِ اللّهِ» ، صفات فعلیّه خداوند است که حق‌تعالى با آن‌ها انواع خیر را به مخلوقات افاضه مى‌کند; مانند آفرینش، تدبیر و رزق و به تعبیر دیگر، رحمت عامّه‌اى که قوام هر چیزى به آن است; بنابراین مقصود از طلب وجه اللّه، آن است که هدف انسان در اعمالش کسب فیض از رحمت الهى باشد و از آن‌چه نزد غیر خداوند است، روى برگرداند; ازاین‌رو در ادامه آیه‌6 انسان/76 از ابرار نقل شده که گفتند: ما از شما توقع پاداش و سپاس‌گزارى نداریم. با توجّه به این‌که پس از مرتبه صفات فعلیّه، چیزى جز صفات ذاتیّه الهى نیست که مبدأ صفات فعلیّه و خیر مترتّب بر آن‌ها است; بنابراین، بازگشت طلب وجه اللّه به آن است که انسان، عمل را از روى دوستى خدا انجام دهد; زیرا خداوند جمیل مطلق است. به عبارت دیگر، خداوند را از آن رو که اهلیّت عبادت دارد بپرستد.[26]برخى «وَجهِ اللّهِ» را به رضوان و مرضات خدا تفسیر کرده‌اند. بنابراین نظر، ذکر «وجه» ، بر اختصاص انجام دادن فعل براى خداوند تأکید مى‌کند.[27] مفسّران، معانى دیگرى را نیز براى وجه ذکر کرده‌اند; از‌جمله ذات، ذات شریف و مقدّس، جهت منسوب به خدا که از آن سوى، به او توجّه مى‌شود و مقام و منزلتى که خداوند براى خویش بین مردم ثابت کرده است.[28] انجام دادن عمل براى طلب وجه الهى، در آیات دیگرى با تعبیر طلب رضوان الهى: «و‌مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ‌...» (بقره/2، 265; آل‌عمران/3، 174) و تعبیر خالص کردن دین براى خدا بیان شده است.

۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۳۰ حسین منیب
خداوند متعال در سوره دهر در ضمن آیاتى چنین مى فرماید:
(إِنَّ الاَْبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْس کانَ مِزاجُها کافُورًا * عَیْنًا یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیرًا * یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخافُونَ یَوْمًا کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیرًا * وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکینًا وَیَتیمًا وَأَسیرًا * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَلا شُکُورًا... إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَکانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورًا);1
این آیات درباره اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه وآله، یعنى: على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده و شأن نزول آن بدین شرح است:
روزى امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیمار شدند، رسول خدا صلى الله علیه وآله به عیادت آن ها رفتند، على علیه السلام، فاطمه زهرا علیها السلام و خدمتکارشان فضّه، نذر کردند که اگر امام حسن و امام حسین علیهما السلام از این بیمارى بهبود یابند، سه روز روزه بگیرند.
آن دو بزرگوار بهبود یافتند، اما در منزل، چیزى براى خوردن وجود نداشت. امیر مؤمنان على علیه السلام سه صاع (حدود سه من) جو قرض کردند. حضرت فاطمه علیها السلام یک صاع از آن را آسیاب کرد و از آن به تعداد افراد خانواده، پنج قرص نان فراهم نمود. على علیه السلام نماز مغرب را خواند و به منزل آمد، هنگامى که غذا را در برابر خود نهادند تا با آن افطار کنند، بینوایى نزد آن ها آمد و از آن ها کمک خواست.
آنان همگى غذاى خود را به او دادند و آن روز و آن شب چیزى نخوردند.
آنان روز دوم را روزه گرفتند. فاطمه علیها السلام صاع دیگرى از آن آرد را نان پخت. هنگامى که نان را آوردند تا با آن افطار کنند، یتیمى نزد آن ها آمد و غذا خواست، از همین رو آنان همگى غذاى خود را به او دادند.
سومین روز روزه فرا رسید و غذا را براى افطار کردن آماده کردند که در این هنگام اسیرى نزد آن ها آمد و از آن ها غذا خواست، آنان همگى غذاى خود را به او دادند و در این سه روز چیزى جز آب نخوردند.
در روز چهارم پیامبر صلى الله علیه وآله آن ها را دید که از شدّت گرسنگى مى لرزیدند و فاطمه علیها السلام از شدّت گرسنگى، چشمانش فرو رفته و شکمش به پشتش چسبیده بود. حضرت فرمودند:
واغوثاه یا الله، أهل بیت محمّد یموتون جوعاً;
خدایا! به فریادمان برس. خاندان محمّد از شدّت گرسنگى در حال مرگ هستند.
در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: بگیر آن چه را که خداوند در مورد اهل بیت به تو داده است.
پیامبر فرمود: اى جبرئیل! چه چیزى را بگیرم؟
در این هنگام، جبرئیل، براى ایشان سوره «هل أتى» را قرائت کرد.

...المیزان

کلمه" وجه" به معناى آن روى هر چیز است که رو به روى تو و یا هر کس دیگرباشد، و وجه خداى تعالى عبارت است از صفات فعلى خداى تعالى، صفات کریمه‏اى که افاضه خیر بر خلق و خلقت و تدبیر و رزق آنها، و یا به عبارت جامع‏تر رحمت عامه او که قوام تمامى موجودات بدان است، از آن صفات نشات مى‏گیرد، و بنا بر این معناى اینکه عملى به خاطر وجه اللَّه انجام شود این است که در انجام عمل این نتیجه منظور گردد که رحمت خداى تعالى و خشنودیش جلب شود، منظور تنها و تنها این باشد و ذره‏اى از پاداش‏هایى که در دست غیر خداى تعالى است منظور نباشد، و به همین جهت خانواده اطعامگر دنبال این سخن خود که" إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ" اضافه کردند:" لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً- ما از شما نه پاداشى مى‏خواهیم، و نه حتى تشکرى".

هدف واقع شدن وجه اللَّه، و آن را غایت و انگیزه اعمال قرار دادن، در چند جا از کلام مجیدش آمده، مانند آیات زیر:" وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ" «1»، و در این معنا است آیه شریفه" وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ" «2»، و آیه شریفه" وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ" «3»، و آیه شریفه" فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ" «4»، و آیه" أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ" «5».

... نمونه

این برنامه منحصر به مساله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتى به پاداش مردم و حتى تقدیر و تشکر آنها نیست، و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیت است، و گرنه اعمالى که انگیزه‏هاى غیر الهى داشته باشد، خواه ریاکارانه باشد، و یا به خاطر هواى نفس، و یا تشکر و قدردانى مردم، یا پاداش مادى، و هیچگونه ارزش معنوى و الهى ندارد، و حدیث مشهور پیغمبر اکرم ص :لا عمل الا بالنیة و انماالاعمال بالنیات اشاره به همین معنى است.

در اینجا سؤالى پیش مى‏آید و آن اینکه اگر" ابرار" تنها براى ذات پاک خدا کار مى‏کنند پس چرا مى‏گویند ما از عذاب روز قیامت بیمناکیم، آیا انگیزه الهى، با انگیزه ترس از عذاب قیامت، سازگار است؟! اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن مى‏شود، و آن این که آنها به هر حال به خاطر خدا گام بر مى‏دارند، و اگر از عذاب قیامت مى‏ترسند به خاطر آن است که عذاب الهى است، و اگر به نعمتهاى بهشت علاقه دارند چون این نعمتها از ناحیه او است، و این همان چیزى است که در باب" نیت عبادت" در فقه مطرح است که مى‏گویند: قصد قربت در عبادات منافات با انگیزه علاقه به ثواب، و ترس از عقاب، و یا حتى کسب مواهب مادى این دنیا از سوى خداوند (مانند نماز استسقا براى نزول باران) ندارد، زیرا همه اینها بازگشت به خداوند مى‏کند، و به اصطلاح از قبیل" داعى بر داعى" است، هر چند مرحله عالى عبادت این است که علاقه به نعمتهاى بهشت و ترس از عذاب دوزخ نیز انگیزه آن نباشد بلکه یک پارچه به عنوان" حبا للَّه" انجام گیرد.

...نورالثقلین

فی کتاب الخصال عن أحمد بن عمران الحلبی قال: قلت لأبی عبد الله علیه السلام: أى الخصال بالمرء أجمل؟ قال: وقار بلا مهابة، و سماح بلا طلب مکافاة، و تشاغل بغیر متاع الدنیا.

38- فی روضة الکافی على بن إبراهیم عن أبیه عن عمرو بن عثمان عن على بن عیسى رفعه قال: ان موسى ناجاه الله تبارک و تعالى فقال له فی مناجاته: یا موسى لا یطول فی الدنیا أملک و ذکر حدیثا قدسیا طویلا و فیه یقول عز و جل: فاعمل کأنک ترى ثواب عملک لکی یکون أطمع لک فی الاخرة لا محالة.

...آبات مرتبط

وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلى‏ رَبِّ الْعالَمینَ (109)(5مورد)

وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالاً إِنْ أَجرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (29)

یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى الَّذی فَطَرَنی‏ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (51)

... روایت

ابْنُ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَام‏ یَقُولُ: «ثَلَاثٌ هُنَّ فَخْرُ الْمُؤْمِنِ وَ زَیْنُهُ‏[1] فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ: الصَّلَاةُ فِی آخِرِ اللَّیْلِ، وَ یَأْسُهُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ، وَ وَلَایَتُهُ‏[2] الْإِمَامَ‏[3] مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ».[4]

وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُوَحِّدِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ‏ مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْ مِنَ اللَّهِ سِوَى کَوْنِهِ إِلَهاً صَانِعاً لِلْعَالَمِ قَادِراً قَاهِراً عَالِماً وَ أَنَّ لَهُ جَنَّةً یُنْعِمُ بِهَا الْمُطِیعِینَ وَ نَاراً یُعَذِّبُ بِهَا الْعَاصِینَ فَعَبَدَهُ لِیَفُوزَ بِجَنَّتِهِ أَوْ یَکُونَ لَهُ النَّجَاةُ مِنْ نَارِهِ أَدْخَلَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِعِبَادَتِهِ وَ طَاعَتِهِ الْجَنَّةَ وَ أَنْجَاهُ مِنَ النَّارِ لَا مَحَالَةَ.

وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ ع‏ لَا یَکُونُ الْعَبْدُ عَابِداً لِلَّهِ حَقَّ عِبَادَتِهِ حَتَّى یَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ کُلِّهِ إِلَیْهِ فَحِینَئِذٍ یَقُولُ هَذَا خَالِصٌ لِی فَیَتَقَبَّلُهُ بِکَرَمِهِ.



[1] ( 9). فی« د»:« و زینة». و فی الوافی:« و زینته».

[2] ( 10). فی« بح» و الأمالی للصدوق:« ولایة».

[3] ( 11). فی الوافی:« للإمام».

[4] ( 12). الأمالی للصدوق، ص 544، المجلس 81، ح 8، بسنده عن الحسن بن محبوب الوافی، ج 4، ص 415، ح 2220؛ و ج 7، ص 101، ح 5540؛ الوسائل، ج 9، ص 450، ذیل ح 12473.

...نکته

1-اگر طلب جزا وشکر از دیگران همراه ریا باشد یا همراه اذیت آنان باشد عمل باطل و عقوبت هم دارد

در سوره بقره در بحث صدقه می خوانیم:

الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواْ مَنًّا وَ لَا أَذًى  لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ(262)* قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیرٌْ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى  وَ اللَّهُ غَنىِ‏ٌّ حَلِیمٌ(263)یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنّ‏ِ وَ الْأَذَى‏ کاَلَّذِى یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ  فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا  لَّا یَقْدِرُونَ عَلىَ‏ شىَ‏ْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ  وَ اللَّهُ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ(264)وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةِ  بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فََاتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَینْ‏ِ فَإِن لَّمْ یُصِبهَْا وَابِلٌ فَطَلٌّ  وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(265)

و اگر همراه ریا و منت نباشد(مثلا طلب درونی باشد) از اجر عمل کم می کند. وَ فِی تَفْسِیرِ الْإِمَامِ ع قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع‏ إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ لِأَغْرَاضٍ لِی وَ لِثَوَابِهِ فَأَکُونَ کَالْعَبْدِ الطَّمِعِ الْمُطِیعِ إِنْ طُمِّعَ عَمِلَ وَ إِلَّا لَمْ یَعْمَلْ وَ أَکْرَهُ أَنْ أَعْبُدَهُ لِخَوْفِ عِقَابِهِ فَأَکُونَ کَالْعَبْدِ السَّوْءِ إِنْ لَمْ یَخَفْ لَمْ یَعْمَلْ قِیلَ فَلِمَ تَعْبُدُهُ قَالَ لِمَا هُوَ أَهْلُهُ بِأَیَادِیهِ عَلَیَّ وَ إِنْعَامِهِ.

علل الشرائع أَبِی عَنْ حَبِیبِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْکُوفِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی سَمِعْتُکَ تَقُولُ نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ فَکَیْفَ تَکُونُ النِّیَّةُ خَیْراً مِنَ الْعَمَلِ قَالَ لِأَنَّ الْعَمَلَ رُبَّمَا کَانَ رِیَاءَ الْمَخْلُوقِینَ وَ النِّیَّةُ خَالِصَةٌ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ فَیُعْطِی عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النِّیَّةِ مَا لَا یُعْطِی عَلَى الْعَمَلِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَبْدَ لَیَنْوِی مِنْ نَهَارِهِ أَنْ یُصَلِّیَ بِاللَّیْلِ فَتَغْلِبُهُ عَیْنُهُ فَیَنَامُ فَیُثْبِتُ اللَّهُ لَهُ صَلَاتَهُ وَ یَکْتُبُ نَفَسَهُ تَسْبِیحاً وَ یَجْعَلُ نَوْمَهُ عَلَیْهِ صَدَقَةً[1].

 

 



[1] ( 2) علل الشرائع ج 2 ص 211.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی