نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

29-4. انقطاع الی الله (مزمل/8)

جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۸ ب.ظ
73:8
۹۶/۰۴/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j29

نظرات  (۶)

۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۵۵ حسین منیب
در دسـتـور دوم مـى فـرمـایـد: (دل به خدا ببند و از غیر او قطع امید کن و خالصانه به عبادتش برخیز) (و تبتل الیه تبتیلا).
(تـبـتـل ) از مـاده (بـتـل ) (بـر وزن حـتـم ) در اصـل بـه مـعـنـى (انـقـطـاع ) اسـت ، و لذا بـه مـریـم (بـتـول ) گـفـتـه شـده ، چرا که هیچ همسرى براى خود انتخاب نکرده بود، و اگر به بـانـوى اسـلام فـاطـمـه زهـرا (سـلام الله عـلیـهـا) نـیـز بـتـول گـفـتـه مـى شـود بـه خـاطـر ایـن اسـت کـه او از زنـان عـصـر خـود از نـظـر اعمال و رفتار
و معرفت جدا و برتر، و به حالت انقطاع الى الله رسیده بود.
بـه هـر حـال (تبتل ) آن است که انسان با تمام قلبش متوجه به خدا گردد، و از ما سوى الله منقطع شود، و اعمالش را فقط به خاطر او بجا آورد و غرق در اخلاص گردد.
و اگـر در روایـت از پـیـغـمـبـر گـرامـى اسـلام (صـلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) نـقـل شـده : لا رهـبـانـیـة ، و لا تـبـتـل فـى الاسـلام (در اسـلام نـه رهـبـانـیـت اسـت و نـه تـبـتـل ) اشـاره بـه ایـن اسـت کـه تـرک  دنـیـا بـه آن مـعـنـى کـه در مـیـان راهـبـان مسیحى مـعـمـول است در اسلام وجود ندارد آنها براى ترک دنیا هم ازدواج را ترک مى کنند، و هم هر گـونـه فـعـالیت اجتماعى را، اما یک مسلمان واقعى در عین اینکه در قلب اجتماع زندگى مى کند تمام توجهش به خدا است .
در بـعـضـى از روایـات ، از ائمـه مـعـصـومـیـن نـقـل شـده کـه (تـبـتـل ) بـه مـعنى بلند کردن دست در نماز است ولى روشن است که این در حقیقت بیان یکى از مظاهر اخلاص و انقطاع الى الله مى باشد.
بـه هـر حـال آن یـاد پـروردگـار و این اخلاص سرمایه عظیم مردان خدا در برنامه سنگین هدایت خلق است 
۰۳ تیر ۹۶ ، ۰۶:۵۷ حسین منیب

مرتبۀ چهارم؛ تبتُّل

مرتبۀ چهارم دعا این است که انسان واقعاً خود را در محضر خدا بیابد. یعنی درک کند که خدای تعالی توجّه و عنایت به او دارد و دعای او را می‌شنود. وقتی انسان خود را در محضر خالق و مولای خود بیابد، با ادب دعا می‌کند و با حالت خاصّی خدا را می‌خواند. زبان فارسی و عربی برای او فرقی ندارد، مهم حالت تضرّع و زاری است که در دعا دارد. مهم این است که دعای او قلبی است. در این صورت برای خدا، ‌تعیین تکلیف نمی‌کند. وقتی انسان برای خدا تعیین تکلیف نکرد و واقعاً با ادب و احترام خود را در محضر خدا یافت، دعایش نیز مستجاب می‌شود. اصلاً مستجاب الدّعوه می‌شود. چنین کسی توانسته است همۀ مراتب دعا را در خود بپرورد و به رستگاری برسد.

در حقیقت انسان واقعی کسی است که همیشه خود را در معرض سخت‌ترین کارها و مشکلات فرض کند و با همان حال تضرع و بی‌پناهی خدا را بخواند. در حالی که در ظاهر هیچ مشکلی ندارد، با این حالت دعا کند. در روایات داریم باید دعای شما دعای کسی باشد که در حال غرق شدن است. در این صورت خدا را می‌یابید، خدا را می‌بینید، نه با چشم سر بلکه با چشم دل خدا را می‌بینید. کسی که با این حالت خداوند را صدا می‌کند، خدایی را صدا می‌کند که او را رحیم، کریم  و جواد می‌داند. ‌خداوند را با جمیع صفات کمالش می‌یابد و می‌خواند. ‌به مراتب توحید واقف می‌شود و به آنها یقین پیدا می‌کند. وقتی به توحید ذاتی یقین پیدا کرد، به دو مبدأ متصل نمی‌شود و خدای یگانه را می‌خواند. ‌توحید افعالی را می‌یابد و درک می‌کند که هیچ کسی نمی‌تواند به فریادش برسد ‌مگر خدای سبحان. به عبارت دیگر می‌یابد مؤثری در جهان نیست جز خدا. توحید عبادی را می‌یابد و درک می‌کند که معبودی در جهان نیست جز خدای یگانه.

به این حالت دعا کردن تبتُّل می‌گویند. لذا خداوند در قرآن‌ کریم به پیامبر گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم»دستور می‌دهد که «وَ تَبَتَّلْ إلَیهِ تَبْتیلاً». [1]خداوند می‌فرماید با حالت تبتّل دعا کن، یعنی در دعا کردن باید تمام توجّه به خدا باشد، هیچ کس دیگری در نظر نباشد، هیچ تعلّقی در دل نباشد،‌ جز خداوند رحمان و رحیم. این امر مشکلی است، امّا استجابت دعا در همین حالت تبتّل است. در این حالت است که دست عنایت خدا روی سر بنده میآید و برای او ارائۀ طریق می‌شود. ایصال الی المطلوب برای سالک در سایۀ تبتّل رخ می‌دهد. یعنی پرودگار عالم این بنده را به مطلوب و مقصود می‌رساند.

 در واقع سالک باید از هر موجودی غیر از خدای سبحان منقطع گردد و به خداوند وصل شود. واژۀ انقطاع را از دو زاویه می‌توان نگریست. یکی «انقطاع عن الناس» و دیگری «انقطاع الی الله». در حقیقت دعا باید این مأموریت و نقش را در حالت معنوی بنده به ‌وجود آورد. بریدن از همه چیز حتّی از خود و وصل شدن به خدا در همه چیز حتّی در استقلال خود. این حقیقت و فلسفۀ دعا است و همان توحید افعالی است که به دست‌ آوردن آن بسیار مشکل می‌باشد.

در دعا انسان باید بتواند از همه چیز ببرد و به خدا وصل شود. مفهوم این بیان با یک مثال عامیانه روشن‌تر می‌گردد. اگر کسی بخواهد چراغی روشن کند و چند رشته سیم در اختیار داشته باشد، تا وقتی چراغ را به رشته سیمی که به نیروگاه برق متصّل است، وصل ننماید، روشن نخواهد شد. به همین صورت اگر کسی‌ می‌خواهد از نور خداوند بهره‌مند شود، باید رشتۀ دل خود را به نیروگاه لایزال الهی متصّل نماید تا چراغ دلش نورانی شود. بر همین اساس است که در مناجات شعبانیه می‌فرمایند:

«إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور»[2]

دیدگان و چشمان قلب ما زمانی می‌توانند حجاب‌های نور را کنار بزنند و جمال منور وجه‌الله را به نظاره بنشینند که از تمام تعلّقات و وابستگی‌های به غیر، انقطاع حاصل شود.

Ali Akbar, [24.06.17 06:41]
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الرَّغْبَةُ أَنْ تَسْتَقْبِلَ بِبَطْنِ کَفَّیْکَ إِلَى السَّمَاءِ وَ الرَّهْبَةُ أَنْ تَجْعَلَ ظَهْرَ کَفَّیْکَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَوْلُهُ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا «3» قَالَ الدُّعَاءُ بِإِصْبَعٍ وَاحِدَةٍ تُشِیرُ بِهَا وَ التَّضَرُّعُ تُشِیرُ بِإِصْبَعَیْکَ وَ تُحَرِّکُهُمَا وَ الِابْتِهَالُ رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ تَمُدُّهُمَا وَ ذَلِکَ عِنْدَ الدَّمْعَةِ ثُمَّ ادْعُ.

ابو اسحاق گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: رغبت آن است که کف دو دست خود را بسوى آسمان بدارى، و رهبت آن است که پشت دستهایت را بسوى آسمان بدارى. و در گفتار خداى عز و جل: وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا فرمود: تبتل: دعا کردن بیک انگشت است که بدان اشاره کنى، و تضرع:
اینست که با دو انگشت اشاره کنى و آن دو را حرکت دهى، و ابتهال: بالا بردن هر دو دست است و اینکه آنها را بکشى، و این موقع اشک ریختن است، و سپس دعا کن.




پس امام صادق(ع) فرمود در تبتل به این حالت باش که یک انگشت خود را گاهی به آسمان ببری و گاهی پایین آوری و دعا کنی[10] که سید بن طاووس(ره) می‌گوید: این حالت که با یک انگشت به آسمان اشاره می‌شود، بیان نمادین این مطالب است که انسان با وجودش به خدای متعال عرضه می‌دارد که من تنها به سوی تو منقطع شده‌ام و فقط به تو دلبسته‌ام.
وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا «3»- أَنَّ التَّبَتُّلَ هُنَا رَفْعُ الْیَدَیْنِ فِی الصَّلَاةِ.



و فی روایة أبی الجارود، عن أبی جعفر (علیه السلام)، فی قوله تعالى: إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلًا یقول: فراغا طویلا لنومک و حاجتک، قوله: وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا
 یقول: أخلص إلیه إخلاصا.
3. انقطاع از دنیا: همانطور که امام خمینی(ره) می‌گوید: اجتناب کامل از لذات دنیا، همان انقطاع کامل الی الله است.[14]
در مناجات شعبانیه می خوانیم: «رب هب لی کمال الانقطاع الیک »

نه تنها انقطاع الی الله در این مناجات مطرح است بلکه حضرت امیر علیه السلام که اولین عارف بالله است کمال انقطاع الی الله را از خدا می طلبد که جز او هرگز به دیگری روی نیاورد و از هیچ کس جز او استمداد نکند و تنها بر او تکیه نماید و فقط او رابخواند.




انقطاع الی الله، کاری دشوار و سنگین است و نیازمند سال ها سعی و کوشش و تمرین و ریاضت است و در ضمن امری تدریجی است و باید کم کم و با مدارا و با راهنمایی آشنایان با راه خدا، حاصل گردد و افراط در پیمودن این راه و عجله و شتاب باعث ضایع شدن نیروها و توان انسان و افتادن در ورطه هلاکت و دام شیطان است. این راه باید با اختیار و شناخت و اعمال صالح و در طول سالیان دراز طی گردد، هر چند در مواردی دیده شده که انجام عملی که همراه با اخلاص فراوان و صفای درون باشد در مدت کوتاهی انسان را به این هدف عالی می رساند ولی این گونه موارد نادر و بر خلاف قاعده کلی برای رسیدن به این مقصود، داشتن تقوای الهی و پایبند بودن به احکام الهی و انجام واجبات و ترک محرمات است که به تدریج زمینه این انقطاع را فراهم می آورد و با قوی شدن نور معرفت الهی و انس با حق و مناجات با حضرت پروردگار، توجه به حق و انقطاع به سوی او حاصل می گردد و هر چند این خود دارای مراتب کاملا مختلفی است و درجات کاملا متفاوتی دارد.


 در پایان دعای «ابوحمزه ثمالی» که در سحرهای ماه مبارک رمضان خوانده می شود و نیز در برخی دعاهای دیگر در این ماه تعابیری وجود دارد که عبارت دیگری از انقطاع می باشد، مثل: «اللهم انی اسئلک ایمانا تباشر به قلبی؛ خدایا من از تو ایمانی را درخواست می کنم که به واسطه آن همدم و همنشین قلبم باشی»، یعنی به واسطه این ایمان هیچ حجابی میان من و تو وجود نداشته باشد و هیچ چیز مرا از تو غافل نگرداند و این همان معنای انقطاع کامل به سوی خداوند است که آرزوی همه پاکان و صالحان بوده است. البته گاهی انقطاع غیر اختیاری برای انسان حاصل می شود. آن گاه که تمام اسباب مادی کار ساز نباشند مانند کسی که در میان مشکلات و امواج طوفان تنها بماند و یا از همه راه ها قطع امید کند، همچنان که در قرآن مجید می خوانیم: «و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما؛ و چون انسان را آسیبی رسد، ما را -به پهلو، خوابیده، نشسته یا ایستاده- می خواند» (یونس، آیه 12). و «و اذا مس الانسان ضر دعا ربه منیبا الیه؛ و چون به انسان آسیبی رسد، پروردگارش را -در حالی که به سوی او بازگشت کننده است- می خواند» (زمر، آیه 8). 5

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی