23-2. تاثیر تربیتی توجه به اسرار عبادات (صافات/102) اسرار قربانی در حج

با توجه به آنچه درباره موضوع این فصل بیان شد، به اختصار به نکاتی در همین زمینه اشاره میشود:
1. حکمت انجام قربانی، تقرب و تعالی قربانیکننده و تقوای او به سوی خداست، زیرا آنچه به خدا میرسد، باطن و روح عمل است: (لَنیَنالَ اللهَ لُحومُها ولادِماؤُها ولکِن یَنالُهُ التَّقوی مِنکُم)، بنابراین، قربانی آنگاه مقبول است که با تقوا انجام گیرد و روح این عملْ تقوا باشد. افزونبر این، همه شئون عامل آن، خواه در این عمل، خواه در اَعمال دیگر، بر پایه تقوا تنظیم شده باشد: (اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین).[1]
2. هر عملی که به قصد قربت انجام گیرد قربانی است، چنانکه در حدیث است که زکات و نماز، قربانی مسلمانان است: إنَّ الزَّکاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلاةِ قُرْبانًا لأهْلِ الإسْلام.[ نهج البلاغه2 ]
3. سرّ قربانی این است که حجگزار و قربانیکننده با تمسک به حقیقت ورع، گلوی دیو طمع را بریده و او را بکُشد[3]، بنابراین، صرف ذَبْح گاو و گوسفند یا نَحْر شتر و رها کردن آنها بدون توجه به سرّ قربانی، مایه تعالی حجگزار نیست.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج10 171 17 باب نوادر ما یتعلق بأبواب العود إلى منى إلى آخره و بکثیر من الأبواب السابقة ..... ص : 165
حدیث شبلی از امام سجاد ع: قَالَ فَعِنْدَ مَا ذَبَحْتَ هَدْیَکَ نَوَیْتَ أَنَّکَ ذَبَحْتَ حَنْجَرَةَ الطَّمَعِ بِمَا تَمَسَّکْتَ بِهِ مِنْ حَقِیقَةِ الْوَرَعِ وَ أَنَّکَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ إِبْرَاهِیمَ ع بِذَبْحِ وَلَدِهِ وَ ثَمَرَةِ فُؤَادِهِ وَ رَیْحَانِ قَلْبِهِ وَ حَاجَّهُ سُنَّتُهُ لِمَنْ بَعْدَهُ وَ قَرَّبَهُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لِمَنْ خَلْفَه
4. امام باقر(علیهالسلام) فرمود: خدای سبحان قربانی کردن را دوست دارد: إنَّ الله عَزّوَجَلَّ یُحِبُّ إطْعامَ الطَّعامِ وَإراقَةَ الدِّماء.[4] ممکن است یکی از حکمتهای آن، بهرهمندی گرسنگان و محرومان از گوشت قربانی باشد، گرچه گاهی از این سنّت الهی و برنامه جامع و سودمند، بهرهبرداری صحیح و مطلوب نمیشود.
در حدیث دیگری که اهتمام به قربانی در آن مشهود است، امام صادق(علیهالسلام) فرمود: رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم در حجةالوداع، 100شتر با خود برده بودند. بیش از 30شتر را به امیر مؤمنان، علی(علیهالسلام) بخشیدند که آن حضرت همه را نَحْر کردند و رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم نیز بقیه شتران را قربانی کردند.[1] این حدیث بهگونهای دیگر نیز نقل شده است.
[1] ـ وسائل الشیعه، ج11، ص222 ـ 223 و 231 و 236.
5. آیه شریفه (لِیَشهَدوا مَنفِعَ لَهُم ویَذکُرُوا اسمَ اللهِ فی اَیّامٍ مَعلومتٍ عَلی ما رَزَقَهُم مِن بَهیمَةِ الاَنعم)[2] افزون بر شمول سود صوری و منفعت معنوی امت اسلامی، یاد حق تعالی را هدف دانسته و مهمتر آنکه به جای نام قربانی، یاد خدا را ذکر میکند تا روشن شود که هدف از «تضحیه» همانا «تسمیه خداست» نه صرف نَحر و ذَبْح؛ یعنی به جای اینکه بفرماید: «قربانی کنند»، میفرماید: «خدا را به یاد آورند که آنها را از دامهای حلال، مانند گوسفند، روزی داد»، به طوری که هم اصل قربانی به نام خدا آغاز گردد و هم همه نعمتهای دامی در طول مدت زندگی برای همه انسانها به عنوان یاد خدا مطرح شود.
6. سالار شهیدان، امام حسین(علیهالسلام) در سال 60هجری به منا نرفت؛ لیکن قربانیهای گرانقدری داد و نیز وجود مبارک خویش را فدا کرد تا مکه و منا بماند، از اینرو امام سجاد(علیهالسلام) در شام خود را فرزند مکه و منا معرفی فرمود: أنَاابْنُ مَکَّةَ وَمِنی، أنَاابْنُ الْمَرْوَةَ وَالصَّفا[3]، بنابراین، کسی که جان خویش را فدای خدای سبحان کند، از منا و عرفات و... ارث میبرد، زیرا هم زمین مال خداست و آن را به هر کس بخواهد ارث میدهد: (اِنَّ الاَرضَ لِلّهِ یورِثُها مَن یَشاء)[1] و هم زمینه کمال متعلق به اوست و به هر کس بخواهد ارث میدهد. بر این اساس، همه شهدا و راهیان راه امام، وارثان عرفات و مشعر و منا و اسرار آن هستند.لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَةِ الْأَنْعامِ فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقیرَ (28) حج
وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَکُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فیها خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ کَذلِکَ سَخَّرْناها لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (36) حج
هم خود مصرف کنید و هم به فقراء بدهید
وسائل الشیعة ج14 209 62 باب استحباب استفراه الضحایا ..... ص : 209
19001- 1- «2» مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اسْتَفْرِهُوا «3» ضَحَایَاکُمْ فَإِنَّهَا مَطَایَاکُمْ عَلَى الصِّرَاطِ.
( 3)- دابة فارهة- نشیطة حادة قویة.( النهایة 3- 441).
علل الشرائع ج2 437 178 باب علة الأضحیة ..... ص : 437
178 باب علة الأضحیة
1 أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُسْلِمٍ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْأَضْحَى لِتَتَّسِعَ مَسَاکِینُکُمْ مِنَ اللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُمْ
برخی در طول سال توفیق گوشت خوردن ندارند. این باعث می شود که فقرا بتوانند گوشت بخورند
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج96 298 باب 52 الأضاحی و أحکامها ..... ص : 294
25- ثو، ثواب الأعمال ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ مَهْزِیَارَ عَنِ الْأَهْوَازِیِّ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْأَضْحَى لِیُشْبَعَ مَسَاکِینُکُمْ مِنَ اللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُمْ «3».
علل الشرائع ج2 437 178 باب علة الأضحیة ..... ص : 437
2 حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ الْأَسَدِیُّ عَنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِیِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا عِلَّةُ
الْأُضْحِیَّةِ فَقَالَ إِنَّهُ یُغْفَرُ لِصَاحِبِهَا عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا إِلَى الْأَرْضِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ یَتَّقِیهِ بِالْغَیْبِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُمْ ثُمَّ قَالَ انْظُرْ کَیْفَ قَبِلَ اللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ وَ رَدَّ قُرْبَانَ قَابِیلَ
با قربانی کردن حرص انسان آزمایش می شود. که چه نوع قربانی انتخاب می کند (بهترین را انتخاب می کند یا حداقلی)
علل الشرائع ج2 437 178 باب علة الأضحیة ..... ص : 437
3 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ لَحْمِ الْأَضَاحِیِّ فَقَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ ع یَتَصَدَّقَانِ بِالثُّلُثِ عَلَى جِیرَانِهِمَا وَ بِثُلُثٍ عَلَى الْمَسَاکِینِ وَ ثُلُثٍ یُمْسِکَانِهِ لِأَهْلِ الْبَیْتِ
هم فقراء هم همسایه هم خانواده: اسلام سراسرش حکمت است. نه افراط و نه تفریط
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج96 298 باب 52 الأضاحی و أحکامها ..... ص : 294
27- سن، المحاسن ابْنُ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ هِرَاقَةَ الدِّمَاءِ «5».
خداوند چون خودش اطعام کننده است (یطعمنی و یسقین) دوست دارد بندگانش هم به این وصف متصف باشند
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج96 299 باب 52 الأضاحی و أحکامها ..... ص : 294
30- سن، المحاسن أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ عَنْ مَیْمُونٍ [الْبَانِ] اللبان عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْإِیمَانُ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ إِرَاقَةُ الدِّمَاءِ «3».
بحار الأنوار (ط - بیروت) ج96 300 باب 52 الأضاحی و أحکامها ..... ص : 294
37- مِصْبَاحُ الْأَنْوَارِ، عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْمَ النَّحْرِ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ ع فَقَالَ یَا فَاطِمَةُ قُومِی فَاشْهَدِی أُضْحِیَّتَکِ فَإِنَّ بِکُلِّ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهَا کَفَّارَةَ کُلِّ ذَنْبٍ أَمَا إِنَّهَا یُؤْتَى بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتُوضَعُ فِی مِیزَانِکِ مِثْلَ مَا هِیَ سَبْعِینَ ضِعْفاً قَالَ فَقَالَ لَهُ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا خَاصَّةٌ أَمْ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ عَامَّةً فَقَالَ بَلْ لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ.
تعلیم کتاب و حکمت که در آیه شریفه (ویُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَةَ ویُزَکّیهِم)[1] آمده است، هم عقاید و اخلاق و اعمال عبادی و هم مسایل اقتصادی، سیاسی، نظامی و مانند آن را دربرمیگیرد، از اینرو تزکیه مذکورِ در آیه نیز برای بیان باطن همه این امور است و همانگونه که تزکیه هر عمل به سبب نیل به اسرار آن عمل است، هر عملی سرّی دارد که توجه به آن مایه تزکیه روح است، بنابراین، بخش مهم تزکیه نفوس در پرتو آشنایی با اسرار عبادتها و دستورهای دینی است.
حج نیز مانند دیگر عبادتها، آداب و سنن و فرایضی دارد که برای تهذیب نفس است. تشریع محرمات حج برای تطهیر قوایی است که احیانًا گرفتار عصیان و تباهی میشود، چنانکه آیه شریفه (فَلا رَفَثَ ولافُسوقَ ولاجِدالَ فِی الحَجّ)[2] به سه مورد از محرمات حج که ترک هر یک در تطهیر یکی از آن قوای نفسانی نقش دارد اشاره میکند؛ یعنی (فَلا رَفَث) به پاک کردن قوه شهویه، (لافُسوق) به تطهیر قوه غضب و (لاجِدال) به تهذیب قوای فکری نظر دارد. با طهارت این قوای سهگانه همه کارهای انسانی پاک میشود، زیرا هر کاری که از انسان صادر میشود با تحلیل دقیق به یکی از سه قوه بازمیگردد. تفصیل این مطلب بر عهده علم اخلاق است.
شایان ذکر اینکه، زائر بیتالله به هر میزان که به اسرار حج آگاه باشد، حج او خالصانهتر است، زیرا خلوص که معیار بهرهمندی از ثواب و شأنی از شئون عقل عملی است، مسبوق به معرفت است و معرفت از شئون عقل نظری است. شخصِ سالک باید ابتدا مراحل عبادی را بفهمد تا برابر فهم و معرفت خود، اقدام خالصانه داشته باشد، پس بدون آشنایی به اسرار اعمال، پیمودن مراحل کامل اخلاص، میسّر نیست. این نکته درباره معرفت به اسرار سایر عبادات نیز صادق است.
بر اساس نکته یاد شده چنانچه کسی پیش از معرفت به اسرار حج، راهی بیتالله شود، گرچه ممکن است بر حسب ظاهر حج او صحیح باشد؛ لیکن حج کامل و مقبول انجام نداده و ضیافتالله نصیب او نشده است، زیرا روحِ چنین حجگزاری به سبب عدم آگاهی از اسرار حج، تعالی پیدا نکرده است، پس چنین نیست که هر حجگزاری به اسرار حج آشنا باشد و حج کامل بهجا آورَد. تنها حافظان سرّ الهی و گنجینههای علوم ربانی که خداوند آنان را بر حفظ اسرار خویش آگاه کرده است، از سرّ حکم آگاهاند و به آن سرّ میرسند.
برای آشنایی بهتر و بیشتر با اسرار حج، باید سنّت و سیرت حجگزاران راستین، یعنی معصومان(علیهمالسلام) به دقت مورد بررسی و تأسّی قرار گیرد، زیرا آنان در کنار رعایت آداب و سنن و فرایض حج و عمل به احکام ظاهری آن، تکیهگاه تکوینی آنها را نیز در نظر داشتند.
تذکر این نکته نیز سودمند است که راز بسیاری از عبادات بر انجامدهندگان آنها پوشیده نیست؛ لیکن پیبردن به راز مناسک حج دشوار است و اسرار بسیاری از آنها با عقل بشری قابل تبیین نیست، از اینرو مراسم و مناسک حج با بندگی محض و تامّ هماهنگتر و تعبّد در آن بیش از سایر دستورات دینی است، چنانکه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم به هنگام لبیکگفتن، به خدا عرض کرد: خدایا! من با رقیّت و عبودیّت محض لبیک میگویم و حج میگزارم: لَبَّیْکَ بِحَجَّةٍ حَقًّا تَعَبُّدًا وَرِقًّا.[1]
[1] ـ المحجّة البیضاء، ج2، ص197.[جرعه ای از صهبای حج - صفحه 187]