3-19. حلم (فرقان/63)

مردی از اهل شام وارد شهر مدینه شد. به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، آن مرد کینه ای عمیق از امام علی علیه السلام و فرزندانش در دل داشت. یک روز که امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گویی ها سکوت کرد. وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن علیه السلام نزد او رفت و لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «جناب آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی و گویا سوء تفاهمی پیش آمده است. اگر بخواهی خشوندت کنیم، چنین می کنیم و اگر چیزی بخواهی به تو می دهیم و اگر راهنمایی بخواهی راهنماییت می کنیم و اگر در بردن بار یاری بجویی، بارت را می بریم و اگر گرسنه باشی سیرت می کنیم و اگر بی لباس باشی لباست می دهیم و اگر نیازمند باشی ثروتمندت می سازیم و اگر فراری باشی پناهت می دهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. حالا خوب است اسباب و وسائلت را برداری ونزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است؛ زیر ما خانه ای بزرگ و آبرو و احترامی زیاد و مالی فراوان داریم (و به خوبی می توانیم از تو پذیرائی کنیم)»
مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت آمیز و جوانمردانه درگرگون شد و از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت می گریست گفت: «گواهی می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر می دانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفورترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستید».
آنگاه دعوت امام علیه السلام را پذیرفت و تا وقت رفتنش مهمان آن حضرت بودبا آدمهایى که متلک مىگویند چه کنیم؟ متلک را یک وقتى یک آدم خودى مىگوید. یک وقتى هم یک آدم سیاسى مىگوید. اگر خودىها یک متلکى را گفتند قرآن راجع به متلک خودىها چند تا آیه دارد. متلک خودى ها: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظ» عصبانى ات که کردند قورتش بده، کظم غیظ کن یعنى خودت را نگه دار. این براى خودى هاست. «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» (آلعمران/ 134) مردم را ببخش و کینه به دل نگیر، متلک گفت خوب گفت یا غیبت که کرد ببخشیدش «و اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما» اگر چرت و پرت گفت بروى خودت نیاور و با کرامت از کنارش رد شو. شتر دیدى ندیدى. «وَإِذَا خَاطَبَهُمْ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/ 63) وقتى افراد نااهل به شما رسیدند با مسالمت با آنها رفتار کنید. اگر خودى هستند با مسالمت رفتار کن و بزرگوارانه از کنارش رد شو، کظم غیظ کن، عفو کن. این در رابطه با متلک خودىها است. مثلًا شما به من متلک مىگویى، خوب بالاخره شما همان آدمى هستى که در روز عاشورا پیراهن سیاه مىپوشى و عزادارى مىکنى، همان آدمى هستى که نماز جمعه مىروى، نماز جماعت مىروى، همان آدمى هستى که در انتخابات مىآیى و بالاخره خودى هستى، حالا از من بدت آمده. خوب حالا ول کن بابا حالا یک چرتى هم حواله ما مىکنى. چون خودى هستى من باید ببخشم.
اما یک وقت سیاسى است. آدمهاى سیاسى یعنى اصلًا تحریک مىکنند. مىگویند سلمان رشدى باید یک کتاب بنویسى و آبروى پیغمبر را بریزى و یک کاریکاتور بکشى. آنهایى که با ابرقدرتها و دلار و برنامه ریزى. اگر با برنامه ریزى شد این حسابش جدا است. حالا این برنامه ریزى حسابش جدا است. ولذا افراد منافق که مىگفتند مؤمنین خُل هستند. خدا مىگوید خُل هستند؟ «أَلَا إِنَّهُمْ هُمْ السُّفَهَاءُ» (بقره/ 13) خودتان خُل هستید. پیامبر ابتر است. مىگوید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ». هو الابتر یعنى خودت و جدّ آبادت ابتر هستید به قول ما. خوب در رابطه با دفاع گاهى انسان باید خودش دفاع کند و گاهى باید مردم دفاع کنند و گاهى هم خدا دفاع مىکند. یک صلوات بفرستید.
در قرآن واژه حلم با تعبیر «حلیم » پانزده بار آمده که یازده بار آن، به عنوان یکی از صفات خداوند ذکر شده است و چهاربار آن به عنوان یکی از خصال پیامبرانی همچون ابراهیم خلیل(علیه السلام)و اسماعیل(علیه السلام)و شعیب(ع) یاد شده است.