4-16.طه/97 مقابه جدی با نمادهای انحراف در مقام تربیت

.... نور الثقلین
فی کتاب الاحتجاج للطبرسی رحمه الله و عن ابى یحیى الواسطی قال: لما افتتح أمیر المؤمنین علیه السلام البصرة اجتمع الناس علیه و فیهم الحسن البصری و معه الألواح فکان کلما لفظ أمیر المؤمنین علیه السلام بکلمة کتبها فقال له أمیر المؤمنین علیه السلام بأعلى صوته: ما تصنع؟ قال: أکتب آثارکم لنحدث بها بعدکم، فقال أمیر المؤمنین علیه السلام قال: أما ان لکل قوم سامریا و هذا سامرى هذه الأمة، الا انه لا یقول: «لا مساس» و لکنه یقول: لا قتال.
...نور
پیامها:
1 بعد از ثبوت جرم، باید مجرم را مجازات کرد. «سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی فَاذْهَبْ» 2 یکى از مراحل نهى از منکر، طرد مجرمان و کافران است. «فَاذْهَبْ» 3 مفسدین فرهنگى را باید از میان جامعه طرد کرد. آزادى فکر به معناى باز گذاشتن دست منحرفان در گمراه کردن دیگران نیست. «فَاذْهَبْ» 4 انبیا با علم غیب، از آینده افراد خبر مىدهند. «أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ» 5 بعضى از امراض، قهر الهى است. «لا مِساسَ» 6 براى مروّجین فکرهاى باطل، مجازات دنیوى وسیلهى تخفیف در کیفرهاى اخروى نیست. «لا مِساسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً» 7 شاید بتوان از کیفرهاى دنیوى فرار کرد، ولى از عذاب اخروى و قهر الهى در آخرت راه گریزى نیست. «لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ» 8 بدترین نوع جرم، اصرار مجرم بر جرم است. «ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً» (سامرى خود نیز گوساله خود را مىپرستید.)
9 ابزار گناه و آثار انحراف باید نابود شود. «2» «لَنُحَرِّقَنَّهُ» 10 محو آثار کفر و شرک باید در ملإ عام وبا حضور مردم باشد. «لَنُحَرِّقَنَّهُ» و نفرمود: «لاحرقنه»
11 حفظ افکار مردم از حفظ طلا مهمتر است. گاهى باید براى ایجاد موج و مبارزه با منکر، اشیاى قیمتى فدا شوند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ» 12 غیرت دینى و قاطعیّت در برابر انحراف، لازمهى رهبرى است. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ» (سوزاندن طلا و به دریا ریختن آن، تصمیم قطعى موسى بود) 13 باید نشان داد که چیزهاى نابود شدنى شایستگى پرستش را ندارند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ» 14 هر گاه باطلى را محو کردید به جاى آن حقّ را مطرح کنید. «إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ» 15 خدایى قابل عبادت است که احاطه علمى بر همه چیز داشته باشد. «وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً»
.... نکته
با توجه به روایات در هر امتی ممکن است سامری باشد.
ویژگی سامری ها: 1-ظاهر موجه و دینی و مقبول دارند. 2- در فرصت نبود ولی قبلی در مقابل ولی فعلی می ایستند به طوریکه راه ولی قبلی را طور معرفی میکنند که سبب انحراف شود(مانند کسانی که راه امام را منحرف نشان دهد) 3- تشخیصشان سخت است و برای مواجه شدن با آنها باید در کنار ولی فعلی ایستاد و راهی را که غیر از ولی فعلی معرفی میکند منحرفانه دانست
ممکن است سامری به صورت فرد نباشد بلکه به صورت گروه ظاهر شود که البته سردمدارنی هم دارد.
عمل سامری ها ممکن است نفی توحید باسد یا نفی یک دستور مهم(لا قتال)
باید داستان سامری و سامری ها را به مردم شناساند
خداوند برای کسانی که از سامری پیروی کنند اولا امتحان را پیچیده تر می کند و ثانیا عذاب سختی برای مجازاتشان در نظر می گیرد
..... نمونه
سؤال دیگر اینکه: آیا ریختن اینهمه طلا به دریا مجاز بوده؟ و اسراف محسوب نمىشده؟
پاسخ اینکه: گاهى براى یک هدف عالى و مهمتر مانند کوبیدن فکر بت- پرستى لازم مىشود که با بتى این چنین معامله شود مبادا ماده فساد در میان مردم بماند، و باز هم براى بعضى وسوسهانگیز باشد.
بعبارت روشنتر اگر موسى ع طلاهایى که در ساختن گوساله به کار رفته بود، باقى مىگذارد، و یا فى المثل در میان مردم تقسیم مىکرد، باز ممکن بود روزى افراد جاهل و نادان به نظر قداست به آن نگاه کنند و خاطره گوسالهپرستى از نو در آنها زنده شود، در اینجا مىبایست این ماده گرانقیمت را فداى حفظ اعتقاد مردم نمود و راهى جز این نبود، و به این ترتیب موسى با روش فوق العاده قاطعى که هم نسبت به سامرى و هم نسبت به گوسالهاش در پیش گرفت توانست غائله گوسالهپرستى را برچیند و آثار روانى آن را از مغزها جاروب کند، بعدا نیز خواهیم دید که با برخورد قاطعى که با گوسالهپرستان داشت چنان در مغزهاى بنى اسرائیل نفوذ کرد که هرگز در آینده به دنبال چنین خطوط انحرافی نروند