نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

1-13.یوسف/83 نکته تربیتی: یکی از حیله های نفس تسویل است.

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۴ ق.ظ
12:83
۹۶/۰۳/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j13

نظرات  (۷)

 (تَسویل) است که زشت را زیبا نشان دادن، زیبا را زشت نشان دادن، حقّ را باطل نشان دادن، باطل را حقّ نشان دادن، صدق را کذب نشان دادن، کذب را صدق نشان دادن، حسن را قبیح نشان دادن، قبیح را حسن نشان دادن، این نیرنگ، کار تَسویل است. نفس انسان در برابر عقل در جبهه جِهاد اکبر در این بخش کارش تَسویل است. وقتی که مُسوّلانه رفتار کرد، انسان را فریب می‌دهد. وقتی فریب داد، مبتلا می‌کند به این کار . وقتی مبتلا کرد به این کار ، این را حقّ دید و صدق دید، مکرّر این را انجام می‌دهد. وقتی مکرّر انجام داد، به دام اسارت همین نفس مُسوّله قرار می‌گیرد. در جبهه جهاد اکبر شکست می‌خورد. وقتی شکست خورد ، آن وقت اسیر می‌شود.
 آنگاه عرض می‌کند: ذات أقدس إلها! من در تمام این تبهکاری‌ها روی لِجاج و عناد نبود، روی ضعف بود. در جبهه جهاد درونی وقتی شهوت بر عقل غالب بشود یا غضب بر عقل غالب بشود، روی بیان نورانی امیرالمؤمنین سلام الله علیه که فرمود: کَمْ مِنْ عَقلٍ اَسیرٍ تَحتَ هَوَیً اَمیر (۲)، 
 یعنی در جهاد درونی گاهی هوس امیر می‌شود و عقل اسیر، من عقل‌ام امیر هوس شد! وقتی اسیرانه زندگی کردم، قهراً تن به تباهی دادم و برای این تباهی هم غرامت‌های سنگینی ارائه کردم.
 آنگاه نوبت به (تَسویل) می‌رسد؛ وجود مبارک امام سجاد سلام الله علیه در این قسمت یک روانشناسی حکیمانه‌ای را ارائه می‌کند تا انسان نفس خود را و شئون و شُعب نفس را بشناسد و بداند هر پیشنهادی که در محضر او ارائه می‌شود از کدام شأن از شئون نفس است، گرچه نفس فِی وَحدَتِها کُلُّ الاُوس 
 خلاصه آن تحلیل این است که انسان گرچه دارای شئون گوناگونی است، ولی اگر بتواند این شئون را رهبری کند، همه این شئون‌های ادراکی و تحریکی به امامت عقل او نماز جماعت می‌گذارند. یعنی در درون او یک قافله و یک کاروانی است به مدیریت عقل که در پیشگاه ذات أقدس إله کُرنش می‌کنند، نماز می‌خوانند، اطاعت می‌کنند به امامت عقل. یعنی هم نیروی ادراکی او به نام حس و خیال و وَهم به عقل نظر او اقتدا می‌کنند، 
 هم نیروی تحریکی او به نام شهوت و غضب در بخش‌های اراده و تصمیم و جَزم و عزم ما و مانند آن به عقل عملی او اقتدا می‌کنند و چون حقیقت گوهر انسانی جامع عقلین عملی و نظری است، در آن قلّه فرمانروائی و هِرم دستور دهی و عمارت آن عقل جامع قرار می‌گیرد که جوامع کَلِم به همان عقل داده می‌شود. آنگاه او امامت این قافله‌های علمی و عملی را به عهده دارد، یک کاروان علم و عمل به آن قلّه عقل جامع اقتدا می‌کنند. چنین کسی در جهاد اکبر پیروز است.
 و اگر این توفیق نصیب کسی نشد، خطر از اینجا شروع می‌شود که انسان یک خواسته‌هائی دارد، هم در بخش‌های وَهم و خیال برخی از اندیشه‌ها نسبت به او معقول جلوه می‌کنند، هم در بخش‌های شهوت و غضب برخی از خواسته‌ها برای او محبوب و حقّ جلوه می‌کند. 
 انسان گرچه دارای شئون گوناگونی است، ولی اگر بتواند این شئون را رهبری کند، همه این شئون‌های ادراکی و تحریکی به امامت عقل او نماز جماعت می‌گذارند. یعنی در درون او یک قافله و یک کاروانی است به مدیریت عقل که در پیشگاه ذات أقدس إله کُرنش می‌کنند، نماز می‌خوانند، اطاعت می‌کنند به امامت عقل .
 آنگاه یکی از شئون نفس که او نفس مُسوّله نام دارد، کارش این است که اوّلا بداند انسان چه چیز می‌طلبد. این شخص آیا مال دوست است، جاه دوست است، میز و پُست و مقام می‌طلبد یا در اِِعمال غرائض جنسی گرفتار مشکلات است؛ برخی‌ها در مقام جاه زانوهای آنها می‌لرزد، برخی در مقام اِعمال غرائض زانوهای آنها می‌لغزد، بعضی از نظر پول، بعضی از نظر تهدید، برخی از نظر تَحبیب، بالأخره هر کسی یک نقطه ضعفی دارد؛ این شأن از شئون نفس وقتی که روان کاوی کرد، درون کاوی کرد، بررسی کرد که این انسان چه چیزی را دوست دارد و از چه چیزی می‌ترسد، آنچه را که او دوست دارد، زشت‌ترین و بَدترین رخدادها را به صورت یک امر زیبای آن شخص پسند در می‌آورد، در برابر دیدگان او مُجسّم می‌کند و او را زیبا نشان می‌دهد. یا یک چیزی را که زیباست، زشت نشان می‌دهد و از او دورش می‌کند. این کار به نام (تَسویل) است که زشت را زیبا نشان دادن، زیبا را زشت نشان دادن، حقّ را باطل نشان دادن، باطل را حقّ نشان دادن، صدق را کذب نشان دادن، کذب را صدق نشان دادن، حسن را قبیح نشان دادن، قبیح را حسن نشان دادن، این نیرنگ کار تَسویل است. نفس انسان در برابر عقل در جبهه جِهاد اکبر در این بخش کارش تَسویل است. وقتی که مُسوّلانه رفتار کرد، انسان را فریب می‌دهد. وقتی فریب داد، مبتلا می‌کند به این کار . وقتی مبتلا کرد به این کار ، این را حقّ دید و صدق دید، مکرّر این را انجام می‌دهد. وقتی مکرّر انجام داد، به دام اسارت همین نفس مُسوّله قرار می‌گیرد. در جبهه جهاد اکبر شکست می‌خورد. وقتی شکست خورد ، آن وقت اسیر می‌شود.
 این است که وجود مبارک امام سجاد عرض کرد: پروردگارا ! من در تمام موارد، هیچ کدام، در هیچ موردی شما را با انکار ربوبیّت معصیت نکردم ، بلکه 
 سَوَّلَتْ لِی نَفسِی وَ غَلَبَنِی هَوانِی وَ اَعانَنِی عَلَیها شِقوَتِی وَ غَرَّنِی سِترُکَ المُرحی عَلَیّ . از یک سو تو پرده‌داری کردی، پرده‌دری نکردی، من مغرور شدم . از طرفی شهوت و غضب غالب شد، من در این جهاد شکست خوردم. 
همانطوری که برادران یوسف طبق بیان یعقوب سلام الله علیه سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنفُسُکُمْ (۳) بود، همانطوری که سامری گفت: سَوَّلَتْ لِی نَفسِی(۴۴) ؛ گاهی گوساله پرستی در اثر تَسویل نفس، توحید می‌شود! گاهی برادرکُشی در اثر تَسویل نفس کار خوب تلقّی می‌شود. این تَسویل از خطرناک‌ترین مراحل نفس انسانی است در بخش جهاد اکبر . وقتی انسان گرفتار نفس مُسوّله شد، به دام می‌افتد؛ وقتی دام افتاد، اسیر می‌شود. 
آنگاه وجود مبارک امام سجاد عرض می‌کند: پروردگارا ! منِ اسیر شده به دام افتاده را کی باید درمان کند ‎‎.

پی نوشت ها :
  

۱- سوره فرقان/ آیه ۷۷ 
۲- بحار الأنوار/ ج ۶۶/ ص ۴۱۰ 
۳- سوره یوسف/ آیه ۱۸ و آیه ۸۳ 
سوره طه/ آیه ۹۶ ۴۴-

منبع آیت الله جوادی آملی

تسویل از نگاه آیت الله امینی 

الف) تسویل نفس

یعنی نفس راه‏های انحرافی و گناهان را با مهارت کامل با لباس زیبا می‏پوشاند و اقدامات را توجیه می‏کند. حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

نفس امّاره و آرایش‏گر، بسان منافق، چاپلوسی می‏کند و به شیوه یک دوست صمیمی رفتار می‏کند تا آن گاه که فریب دهد و قدرت یابد، همانند دشمن مسلّط گردد و با تکبّر، تحکّم و زورگویی کند، سپس انسان را به جایگاه‏های بد در آورد.[141]

و می‌فرماید:

هلاک شد کسی که از خود راضی باشد و اعتماد کرده به آنچه نفس او برایش آراسته است.[142]

و می‌فرماید:

به راستی که نفس تو پرفریب و خدعه است، اگر به آن اعتماد کنی شیطان تو را به سوی ارتکاب محرمات می‏کشاند.[143]

و می‌فرماید:

برای فریب خوردن مرد، همین بس که اعتماد کند به هر چه نفس او برایش بیاراید.[144]

و در بخشی از خطبه 82 می‌فرماید:

به شما سفارش می‏کنم از خشم خدا بترسید، خدایی که با هشدارهایی که داده، جای عذری نگذاشته و با راهنمایی‏هایی که کرده، حجّت را بر بندگانش کامل کرده است، خدایی که شما را از دشمن خطرناکی ترسانده که پنهانی در دل‏ها نفوذ می‏کند و در گوش‏ها نجوا می‏نماید، دشمنی که گمراه می‏کند و انسان را به پستی می‏کشاند، وعده می‏دهد و دل را گرفتار می‏کند و آدمی را آرزومند می‏سازد و زشتی‏ها را در برابر انسان، زیبا جلوه می‏دهد و گناهان بزرگ و نابود کننده را آسان و کوچک می‏نماید تا آن‏جا که از مقام رشد و تعالی ساقط کرده و به گمراهی می‏کشاند و در نتیجه، گروگان خود را به بند کشیده و راه نجات را بر او می‏بندد.[145]

هنگامی که انسان با صحنه‏ای بر می‏خورد و در برابر گناه قرار می‏گیرد، در درجه نخست، با آن احساس بیگانگی می‏کند و با فطرت پاک خویش پلیدی آن را احساس می‏کند، دست کم احتمال می‏دهد خطا و خطر باشد، ولی هم ابلیس از برون و هم نفس توجیه گر از درون، دست به آرایش‏گری و صحنه پردازی می‏زنند و لباسی از وجاهت و زیبایی بر اندام کار زشت می‏پوشانند، توجیهاتی از قبیل: همه از این کارها می‏کنند، این که گناه کبیره نیست، در این وضعیت معلوم نیست اصلاً گناه باشد، چون نیازمندی، اشکالی ندارد، در توبه باز است، خداوند ارحم الرحمین است، بعدا جبران می‏کنی و.... اگر کسی به گناهی آلوده شد و تکرار کرد، به تدریج قبح و زشتی گناه از نظرش می‏افتد و اگر ادامه داد، به کار زشت معتاد می‏شود و کم کم آن را خوب و لازم قلمداد می‏کند. شبیه معتادی که برای تهیه مواد افیونی حاضر می‏شود هر سرقت و گناهی حتی خیانت به خانواده‏اش را توجیه کند با این عنوان که من مضطرّم، ناچارم، حفظ جان واجب است و... .

قرآن کریم می‌فرماید:

آیا کسی که زشتی کردارش برای او آراسته شده و آن را زیبا می‏بیند، [ همانند مؤمن نیکوکار است؟]... .[146]

خودفریبی و تسویل و تزیین در جامعه را می‏توان در شعارها و ادعاهای گروه‏های سیاسی ملاحظه کرد. هر جناح و گروهی، خود را مستحق، حق به جانب، مظلوم و مدافع دین و خیرخواه و طرف‏دار نظام، ملت و طرف مقابل را به عکس تصور می‏کند.

آرایش‏گری و توجیه سازی نفس به قدری قوی است که بدترین جنایت امویان و یا قاتلان کربلا را به عنوان وظیفه شرعی و کار مثبت برای آنان جلوه داد.

ولی افرادی که خود را شناخته‏ اند و اهل تقوا و پارسایان، با بدگمانی به خواهش‏های نفسانی نگاه می‏کنند، حضرت امیر علیه‌السلام در وصف متقین می‌فرماید:

نفس آنان نزد خودشان موردتهمت و بدگمانی قرار دارد و از اعمال خودشان می‏ترسند، هنگامی که یکی از آنان مورد مدح کسی قرار می‏گیرد، از تعریف و تمجید می‏ترسد و می‏گوید: من به نفس خودم آگاه ترم و خدا هم از من آگاه‏تر است.[147]


141] . تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 139، ش 2106: «النفسُ الأَمّارةُ المسوَلّةُ تَتَملّقُ تَملّقَ المنافِق، و تَتَصنّعُ بشیمةِ الصدیقِ الموافِق، حتی إذا خَدَعَتْ و تَمَکَّنتْ تَسَلَّطتْ تسلّطَ العدوِّ و تَحکَّمَت تَحَکُّمَ العتوِّ، فأورَدتْ مواردَ السوء».
[142] . همان، ج 6، ص 196: «هَلَک مَن رَضَی عَن نَفسِه و وَثِقَ بما تَسوِّلَه لَه».
[143] . همان، ج 2، ص 521 : «إنّ نَفْسَکَ لخَدوع إن تثِقْ بِها یَقتدِک الشیطان إلی ارتکابِ المحارِم».
[144] . همان، ج 4، ص 579 : «کفی بالمرء غروراً أن یَثِقَ بِکُلِّ ما تُسَوِّلُ لَهُ نَفسُه».
[145] . نهج ‏البلاغه، خطبه 82 : «أوصیکم بِتقوىَ اللّه‏ الذی أنذرَ بما أنذرَ و احتجَّ بما نَهَج و حَذَّرکُم عَدُوّاً نَفذَ فِی الصدورِ خفیّاً و نَفثَ فی الآذان نَجِیّاً فَأَضلَّ وَاَرْدی وَ وَعَدَ فَمَنی وَ زَیَّن سیّئاتِ الجرائِم و هَوَّن مُوبِقاتِ العظائمَ حتی إذا استدرَج قرینَته و اسْتَغْلَقَ رَهینَته».
[146] . فاطر، آیه 8 : « أَفَمَنْ زُیـِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً ».
[147] . نهج ‏البلاغه، خطبه 193: «فَهُم لأَِنفسِهِم مُتَّهِمُون و مِنْ أَعمالِهِم مُشْفِقُونَ و إذا زکّی أحدُ منهم خافَ ممّا یقال له فیقول: أنا أعلمُ بنفسی من غیری و ربِّی أعلمُ منّی بنفسی».
یکی از شئون نفس که او نفس مُسوّله نام دارد، کارش این است که اوّلا بداند انسان چه چیز می‌طلبد. این شخص آیا مال دوست است، جاه دوست است، میز و پُست و مقام می‌طلبد یا در اِِعمال غرائض جنسی گرفتار مشکلات است؛ برخی‌ها در مقام جاه زانوهای آنها می‌لرزد، برخی در مقام اِعمال غرائض زانوهای آنها می‌لغزد، بعضی از نظر پول، بعضی از نظر تهدید، برخی از نظر تَحبیب، بالأخره هر کسی یک نقطه ضعفی دارد؛ این شأن از شئون نفس وقتی که روان کاوی کرد، درون کاوی کرد، بررسی کرد که این انسان چه چیزی را دوست دارد و از چه چیزی می‌ترسد، آنچه را که او دوست دارد، زشت‌ترین و بَدترین رخدادها را به صورت یک امر زیبای آن شخص پسند در می‌آورد، در برابر دیدگان او مُجسّم می‌کند و او را زیبا نشان می‌دهد. یا یک چیزی را که زیباست، زشت نشان می‌دهد و از او دورش می‌کند. این کار به نام (تَسویل) است که زشت را زیبا نشان دادن، زیبا را زشت نشان دادن، حقّ را باطل نشان دادن، باطل را حقّ نشان دادن، صدق را کذب نشان دادن، کذب را صدق نشان دادن، حسن را قبیح نشان دادن، قبیح را حسن نشان دادن، این نیرنگ کار تَسویل است. 
 اگر این مرض را معالجه نکرد، این مرض به صورت غدّه‌هایی درمی‌آید که از راه «تسویل» بد را به صورت خوب، خوب را به صورت بد نشان می‌دهد; این ﴿سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی﴾،[7] ﴿سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ﴾،[8] طوری می‌شود که انسان برادر خود را آن هم آن برادر را به چاه می‌اندازد و این را هم کار خوب می‌داند. یعقوب(سلام الله علیه) به فرزندان خود فرمود: ﴿سَوَّلَتْ لَکُمْ﴾؛ «تسویل» یک کارِ کاذبِ نفسِ مسوّله است، چون مهمان ناخوانده است و وارد درون شد. می‌داند که این شخص از چه چیزی خوش می‌آید، همه رذایل را یکجا جمع می‌کند، یک؛ یک پرده زَرورقی روی این رذایل می‌کشد، دو؛ روی این را به صورت تابلوی زرّین در می‌آورد، سه؛ به او نشان می‌دهد, او هم قبول می‌کند و به چاه می‌افتد، چهار. «تسویل» یعنی بد را به صورت خوب در آوردن و به خورد صاحب آن دادن. گاهی بت‌پرستی را گوساله‌پرستی را برای آدم زیبا جلوه می‌دهد که سامری گفت: ﴿سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی﴾. اگر به اینجا رسید که «تسویل» کار خود را انجام داد، انسان فریب می‌خورد و  با خودش هم نقشه بازی می‌کند و نمی‌فهمد, با خودش مکر می‌کند و نمی‌فهمد. این است که ذات اقدس الهی فرمود اگر شما حرف‌های روشن دارید، 

 برای اینکه نفس مسوّله کاری کرد که این باطل را حق می‌بیند، این منکر را معروف می‌بیند, آن وقت بد نمی‌داند؛ لذا ذات اقدس الهی می‌فرماید اینها در صدد نیرنگ هستند; ولی با خودشان دارند نیرنگ بازی می‌کنند: ﴿وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ﴾،[10] اینها خیال کردند که ﴿یُخادِعُونَ اللَّهَ﴾، اما این چنین نیست.

گاهی نفس انسان، انسان را فریب می دهد، یعنی خود آدم، خود آدم را فریب می دهد. این دیگر چه حسابی است که انسان از درون خودش فریب بخورد؟! در قرآن می فرماید: «بل سولت لکم أنفسکم»؛ «بلکه نفس شما کار (زشتی) را برای شما آراسته است.» (یوسف/ 18 و 83)
"تسویل" یک تعبیر روان شناسانه بسیار دقیقی است که در قرآن آمده است. یعنی چه؟ یعنی انسان گاهی خودش، از درون خودش فریب می خورد، اگر نفس انسان چیزی را می خواهد، آن چنان آن را برای انسان جلوه می دهد و آن چنان آن را آرایش و زینت و به اصطلاح "توالت" می کند و آن چنان به دروغ به آن نقش و نگار می بندد که انسان خیال می کند یک چیزی است، ولی همان درون خود انسان است که این کار را کرده، برای این که انسان خودش را فریب دهد. تعبیر "تسویل" تعبیر عجیبی است. امروز که روانشناسی خیلی پیشرفت و ترقی کرده، عمیقا و دقیقا به این نکات رسیده اند. حتی به این نکته رسیده اند که گاهی انسان دیوانه می شود و این دیوانگی هیچ علت عصبی و جسمی ندارد و فقط علت داخلی و روانی دارد. مثلا وقتی (تحمل) مصایب، خیلی سخت و دشوار می شود، روان انسان برای اینکه خودش را از شر این غصه ها راحت کند، عقل را مرخص می کند.

به قول شاعر:
ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد *** دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد
و این یک اصل روان شناسی است. به هر حال مسئله کید و مکر نفس (مکاید نفس) نه مکر نفس انسان با دیگری، بلکه مکر نفس انسان با خود انسان یک مسئله بسیار مهمی است و در عرفان به این نکات، خوب توجه شده است. این دو قسمت آخر که انسان را وارد ضداخلاق نموده، بیمار می کند و از حیوان هم پست تر می کند در عرفان در حد اعلی خوب بیان شده اند و حتی نکاتی گفته شده است که واقعا حیرت آور است، یعنی انسان تعجب می کند که چگونه این افراد در ششصد سال، هفتصد سال و یا هزار سال پیش این نکات بسیار دقیق روانی را گفته اند که امروز در قرن بیستم، روان شناسی به عمق این نکات پی می برد. البته همان طور که گفتم ریشه همه این مطالب مثل همان مسئله تسویل از قرآن الهام گرفته شده است، منتها چون این ها افراد با استعدادی هستند، از یک سررشته ای که قرآن به دست می دهد، خوب می توانند دنباله رشته را بگیرند و (مطالب را) پیدا کنند.

منـابـع
مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 191-193
گاهی نفس انسان، انسان را فریب می دهد؛ یعنی خود آدم، خود آدم را فریب می دهد. این دیگر چه حسابی است که انسان از درون خودش فریب بخورد؟ ! در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 231
قرآن می فرماید: بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ [1]«تسویل» یک تعبیر روان شناسانه ی بسیار دقیقی است که در قرآن آمده است و به این معنی است که انسان گاهی خودش از درون خودش فریب می خورد. اگر نفس انسان چیزی را می خواهد،  آنچنان آن را برای انسان جلوه می دهد و آنچنان آن را آرایش و زینت و به اصطلاح توالت می کند و آنچنان به دروغ به آن نقش و نگار می بندد که انسان خیال می کند یک چیزی است، ولی همان درون خود انسان است که این کار را کرده، برای اینکه انسان خودش را فریب دهد. تعبیر «تسویل» تعبیر عجیبی است. امروز که روان شناسی خیلی پیشرفت و ترقی کرده، عمیقاً و دقیقاً به این نکات رسیده اند.

حتی به این نکته رسیده اند که گاهی انسان دیوانه می شود و این دیوانگی هیچ علت عصبی و جسمی ندارد و فقط علت داخلی و روانی دارد. مثلاً وقتی تحمل مصائب، خیلی سخت و دشوار می شود، روان انسان برای اینکه خودش را از شر این غصه ها راحت کند، عقل را مرخص می کند. به قول شاعر:

ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد
و این یک اصل روان شناسی است.

به هرحال مسئله ی کید و مکر نفس (مکائد نفس) - نه مکر نفس انسان با دیگری، بلکه مکر نفس انسان با خود انسان- یک مسئله ی بسیار مهمی است و در عرفان به این نکات، خوب توجه شده است. این دو قسمت آخر [2]که انسان را وارد ضد اخلاق نموده، بیمار می کند و از حیوان هم پست تر می کند، در عرفان در حد اعلی خوب بیان شده اند و حتی نکاتی گفته شده است که واقعاً حیرت آور است؛ یعنی انسان تعجب می کند که چگونه این افراد در ششصد سال، هفتصد سال و یا هزار سال پیش این نکات بسیار دقیق روانی را گفته اند که امروز در قرن بیستم، روان شناسی به عمق این نکات پی می برد. البته- همان طور که گفتم- همه ی این مطالب مثل همان مسئله ی «تسویل» از قرآن الهام گرفته شده است، منتها چون اینها افراد با استعدادی هستند، از یک سررشته ای که قرآن به دست می دهد خوب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 232
می توانند دنباله ی رشته را بگیرند و مطلب را پیدا کنند. مثلاً در زمینه ی همین «تسویل» مطلبی را از مولوی برای شما بگویم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی