نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

11:46
۹۶/۰۳/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین صفاریان

j12

نظرات  (۵)

...آیات مرتبط

قالَ إِنَّ فیها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فیها لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرینَ (32)

..... نمونه

3- آنجا که پیوندها گسسته مى‏شود؟

آیات فوق یکى دیگر از عالیترین درسهاى انسانى و تربیتى را در ضمن بیان سرگذشت نوح منعکس مى‏کند، درسى که در مکتبهاى مادى مطلقا مفهوم ندارد اما در یک مکتب الهى و معنوى یک اصل اساسى است.

پیوندهاى مادى (نسب، خویشاوندى، دوستى و رفاقت) در مکتبهاى آسمانى همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است.

در این مکتب نور چشمى و امتیاز خویشاوندى در برابر پیوند مکتبى و معنوى مفهومى ندارد.

آنجا که رابطه مکتبى وجود دارد، سلمان فارسى دور افتاده که نه از خاندان پیغمبر ص و نه از قریش، و نه حتى از اهل مکه بود، بلکه اصولا از نژاد عرب نبود، طبق حدیث معروف"سلمان منا اهل البیت"" سلمان از خانواده ما است" جزء خاندان پیامبر ص محسوب مى‏شود، ولى فرزند واقعى و بلا فصل پیامبرى همچون نوح بر اثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر، آن چنان طرد مى‏شود که با" إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ" روبرو مى‏گردد.

ممکن است چنین مساله مهمى براى آنها که مادى مى‏اندیشند گران آید اما این واقعیتى است که در تمام ادیان آسمانى به چشم مى‏خورد.

به همین دلیل در احادیث اهل بیت ع در باره شیعیانى که تنها نام تشیع بر خود مى‏گذارند، و اثر چشمگیرى از تعلیمات و برنامه‏هاى عملى اهل بیت ع در زندگانى آنها دیده نمى‏شود جمله‏هاى صریح و تکان دهنده‏اى مى‏خوانیم که بیانگر همان روشى است که قرآن در آیات فوق، پیش گرفته است.

از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده که روزى از دوستان خود پرسید:

مردم این آیه را چگونه تفسیر مى‏کنند" إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ" یکى از حاضران عرض کرد بعضى معتقدند که معنى آن این است که فرزند نوح (کنعان) فرزند حقیقى او نبود. امام فرمود:

کلا لقد کان ابنه و لکن لما عصى اللَّه نفاه عن ابیه کذا من کان منا لم یطع اللَّه فلیس منا

:" نه چنین نیست، او براستى فرزند نوح بود، اما هنگامى که گناه کرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بیرون گذاشت خداوند فرزندى او را نفى کرد، همچنین کسانى که از ما باشند ولى اطاعت خدا نکنند، از ما نیستند" «1».

4- مسلمانان مطرود!

بى‏مناسبت نیست که با الهام از آیه فوق اشاره به قسمتى از احادیث اسلامى کنیم که آنها نیز گروه‏هاى زیادى را که ظاهرا در زمره مسلمانان و یا پیروان مکتب اهل بیت هستند، مطرود دانسته و آنان را از صف مؤمنان و شیعیان خارج مى‏سازد:

1- پیامبر اسلام مى‏فرماید:

من غش مسلما فلیس منا

:" آن کس که با برادران مسلمانش تقلب و خیانت کند از ما نیست" «2».

2- امام صادق ع مى‏فرماید:

لیس بولى لى من اکل مال مؤمن حراما

" کسى که مال مؤمنى را به گناه بخورد، دوست من نیست" «3».

3- پیامبر ص مى‏فرماید:

الا و من اکرمه الناس اتقاء شره فلیس منى

" بدانید کسى که مردم او را به خاطر اجتناب از شرش گرامى دارند از من نیست" 4- امام فرمود:

لیس من شیعتنا من یظلم الناس

:" کسى که به مردم ستم مى‏کند شیعه ما نیست" 5- امام کاظم فرمود:

لیس منا من لم یحاسب نفسه فى کل یوم

 «1»:" کسى که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست".

6- پیامبر ص فرمود:

من سمع رجلا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم

 «2»" کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مى‏زند اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسى که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست.

....نور

پیام ها:

1 پیوند مکتبى، حاکم بر پیوند خانوادگى و خویشاوندى است. «1» «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» (دلیل نجات گروهى از غرق شدن، ایمانشان به‏نوح بود، نه چیز دیگر) 2 گاهى انسان در کار خیر یا شرّ چنان غوطه‏ور مى‏شود که گویا یکپارچه آن عمل مى‏شود. «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ»

..... برخورد امام با نوه اش

در سال 59 آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود در زمانی که اختلافات بین بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی می رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می کند. مردم به او حمله می آورند و می خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش می برد، بچه های کمیته جلوی او را می گیرند می برندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس می گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بین صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند. آقای اشراقی به دفتر می آید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند، از طریق ایشان به بچه های کمیته پیغام می دهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمی دهد و فقط می گوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام بر می گردد امام می پرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان می گوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمی توانسته دروغ بگوید می گوید نه من قسمت دومش را نگفتم. امام به آقای اشراقی می فرمایند بر می گردی مجدد تلفن می زنی و هر دو قسمت پیام من را می دهید. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش زد با تیر او را بزنید.»

.... روایت

قالَ الاْمامُ الباقر - علیه السلام - : لا تَنالُ وِلایَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.

«وسائل الشّیعه، ج 11، ص 196»

ثَوَابُ الْأَعْمَالِ، وَ مَجَالِسُ الصَّدُوقِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ حَمِیدَةَ أُعَزِّیهَا بِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع فَبَکَتْ وَ بَکَیْتُ لِبُکَائِهَا ثُمَّ قَالَتْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَوْ رَأَیْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عِنْدَ الْمَوْتِ لَرَأَیْتَ عَجَباً فَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ اجْمَعُوا إِلَیَّ کُلَّ مَنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَرَابَةٌ قَالَتْ فَلَمْ نَتْرُکْ أَحَداً إِلَّا جَمَعْنَاهُ قَالَتْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی