2-12.هود/7 نکته تربیتی: تاکید بر کیفیت عمل به جای کمیت آن

اخلاص روح عبودیّت و بندگی است و عبادت جز با اخلاص مفهومی ندارد. به فرمایش امام صادق (علیه السلام):
«نیّت برتر از عمل است و آگاه باشید که نیّت، حقیقت عمل است».[الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 16}
در صورت تعارض بین کیفیت و کمیت کدام مقدم است؟ مثلا آیا یک نماز مستحبی با کیفیت بالا و خلوص نیت بهتر است یا اینکه 10 نماز مستحبی بدون کیفیت و خلوص؟
پاسخ این است که در صورت تعارض میان کیفیت و کمیت، انسان باید کیفیت عمل را مورد توجه قرار دهد، یعنی کمتر دعا کند ولی با تفکر و حضور قلب. اسلام به کیفیت عمل بیشتر اهمیّت می دهد تا به کمیّت آن. زیاد بودن عمل موجب تقرّب نمی شود، بلکه خلوص نیّت مهم است.
شواهدی بر این مطلب در آیات قرآن:
از سوره انفال در مورد آرایش سپاه اسلام گفتند: خداوند می فرماید اگر صد نفر با استقامت و مومن باشند بر دویست نفر غلبه می کنند که نشان می دهد کیفیت بر کمیت ترجیح دارد.
:در داستان طالوت و جالوت هم بنی اسرائیل که تحت سلطه حاکم جابری به نام جالوت بودند به پیامبرشان گفتند تا کی اسیر باشیم یک فرمانده تعیین کن تا به جنگ جالوت برویم، پیامبر آن زمان هم جوان رشیدی به نام طالوت را انتخاب کرد و وقتی وارد میدان جنگ شدند دیدند لشگریان دشمن بسیار زیادتر هستند، به پیامبر وحی شد به یارانت بگو مقاومت کنند تا به اذن خدا بردشمن پیروز شوند و داوود چنان سنگی بر پیشانی جالوت زد که کشته شد و لشگریان هم بر دشمن پیروز شدند.
در داستان شعیب هم همین مطلب را ملاحظه می کنیم،که موسی بن عمران که هنوز به پیامبری نرسیده بود در شهری غریب و تنها، یک دلو آب خالصانه از چاه کشید که سبب شد شغل و مسکن و همسر خوب پیدا کند و از آن بالاتر در محضر پیامبر سالخورده ای مثل شعیب درس نبوت را بیاموزد و همه اینها در برابر یک عمل کوچک ولی خالصانه بود.
چیست اخلاص دل از خود کند
کار خود را به خداافکندن
نقد دل از همه خالص کردن
روی چون زر بخلاص آوردن
دل به اسباب جهان نادادن
دیده بر حور جنان ننهادن
این جملات را هنگامى فرمود که مبلغى در حدود چهارصد درهم در یک کیسه چرمى، براى بانویى پرهیزکار و مؤمنه به نام شطیطه به وسیله نماینده مردم خراسان ابوجعفر محمّد بن على فرستاد و فرمود:
این مقدار از خالص مال ماست که براى خرج کفن و دفن جهت آن بانوى مؤمنه اختصاص مىدهم.
مقدارى از این پول را تا وقتى زنده است مصرف کند و بقیه را جهت کفن و دفن بگذارد، ما اهل بیت پول کفن و دفن و مهریه زنان و مصرف حج را از مال خالص و طاهر خود خرج مىکنیم.
هان! اى ابوجعفر! چون به نیشابور رسیدى، به فاصلهاى کوتاه در حدود چند روز بعد از ورود تو آن بانو از دنیا مىرود و من قبل از دفن براى نماز بر او حاضر خواهم شد.
به آن هنگام که براى نماز بر جنازه او حاضر شوم تو مرا خواهى دید، این توجه فوق العاده امام نسبت به شطیطه و سهیم کردن او در شؤون زندگانى خصوصى خود و خانوادهاش، پاداش اخلاص آن بانو بوده که از زحمت چرخریسى خود به قدر یک دستمال، یا یک کلاف نخ، یا یک سکه طلا از سهم امام به وسیله ابوجعفر محمد بن على از نیشابور به مدینه فرستاد، تا خمس دسترنج خود را به دستور خدا به امام رد کرده باشد.
ابوجعفر که امین مردم خراسان بود، گو این که در ابتداى امر کلاف و سکه او را نمىپذیرفت، به عذر این که اندک است و براى یک سکه نمىتوان کیسه جداگانه ساخت، ولى آن بانو در آن وقت گفت: گر چه مال من اندک است ولى چه کنم سهم امام است و مرا همین مقدار مىرسیده.
ابوجعفر آن مال ناچیز را گرفت و سکه را براى نشاندار بودنش مقدارى کج کرد و در کیسهاى که سکه دیگران را ریخته بود انداخت و از خراسان به مدینه آمد.
همین که به محضر امام مشرف شد، امانات مردم خراسان را بر حضرت عرضه کرد.
امام هیچ کدام را قبول نکرد و فرمود: مال ما نیست، اینها را به صاحبانش بازگردان، اما امانتى نزد تو دارم از بانویى به نام شطیطه آن را جدا کن و به من بده.
ابوجعفر کیسه را گشود و در صدد جستجوى سکه شطیطه برآمد آن سکهها را روى هم مىغلطاند تا آن را بیابد؛ امام، خودش آن را در میان نشان داد و هم اینطور بقچهها را گشود و دستمال یا کلاف را نیز تقدیم کرد.
محمد بن على مىگوید: وقتى به وطن بازگشتم تمام صاحبان آن کالاها را فطحى مذهب دیدم، آنجا دریافتم که امام فرمود: آنها مال من نیست.
در این گیرودار مواظب وضع آن بانو بودم که سیزده روز پس از ورود من به نیشابور درگذشت، ما جنازه او را به صحرا بردیم، در جمعیت انبوهى که در بیابان براى نماز بر جنازه او حاضر بودند توجه داشتم امام را ببینم، ناگاه دیدم شتر سوارى از جانب بیابان آمد، از شتر پیاده شد در حالى که سر و صورت خود را پیچیده و پوشیده بر جنازه نماز گزارد، من نزدیک شدم تا ببینم، امام را شناختم که برگشت و بر شتر سوار شده در صفحه بیابان از نظر غایب شد !!
آرى، اولیاى خدا چه مرد چه زن در صفحهاى از پاکى و نور و صفا زندگى مىکنند و در تمام این عالم از دوست غیر دوستى نمىخواهند.
لذا، در این که منظور از «أَحْسَنُ عَمَلًا» چیست؟
در بعضی از روایات اسلامی از پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده: أَتَمُّکُمْ عَقْلًا، وَ أَشَدُّکُمْ لِلَّهِ خَوْفاً، وَ أَحْسَنُکُمْ فِیْما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهی عَنْهُ نَظَراً، وَ إِنْ کانَ أَقَلُّکُمْ تَطَوُّعاً!: [5]
«منظور این است: کدام یک از شما عقل و خرد کاملتر، و خداترسى بیشتر، و آگاهى فزونتر بر اوامر و نواهى الهى دارید، هر چند اعمال مستحبتان کمتر بوده باشد».
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَ عَمَلًا، وَ لکِنْ أَصْوَبُکُمْ عَمَلًا، وَ إِنَّمَا الْاصابَةُ خَشْیَةُ اللَّهِ وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ، ثُمَّ قالَ الْابْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ، أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ، وَ الْعَمَلُ الْخالِصُ الصَّالِحُ الَّذِی لاتُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلَاّ اللَّه عَزَّوَجَلَّ:
«منظور این نیست کدام یک بیشتر عمل مىکنید، بلکه منظور این است کدامیک صحیحتر عمل مىکنید، و عمل صحیح آن است که، توأم با خداپرستى و نیت پاک باشد، سپس فرمود: نگهدارى عمل از آلودگى، سختتر است از خود عمل، و عمل خالص صالح، عملى است که نمىخواهى احدى جز خدا تو را به خاطر آن بستاید». [6] [7]
از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده که حضرت می فرمود:
لا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقَوی وَ کَیْفَ یَقِلِّ ما یُتقَبَّلُ [8]
کاری که با اخلاص و پرهیزگاری توأم باشد، هر قدر به ظاهر کم باشد، کم نیست، چگونه ممکن است عملی که مقبول درگاه خداست، کم باشد؟!