7-1. مائده/89 مجازات های قرآنی هدفمند و معمولا از نوع خدمات اجتماعی است

الف. کفاره ی تراشیدن سر، قبل از قربانی:
در موسم حج، حاجیان نباید قبل از موعد سر خود را بتراشند، در غیر این صورت باید کفاره ی آن را پرداخت نمایند: «وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ... وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَکُمْ حَتَّى یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ...»
باشد: روزه، صدقه یا نُسُک (ذبیحه).[۱۱] البته برای "نُسُک" معنای عبادت را نیز ذکر کرده اند.[۱۲]
قرآن کریم تنها حکم کلی کفارات را بیان کرده و تفصیل آن را ائمه ی معصومین علیهماالسلام تفسیر نموده اند. در روایت نقل شده، فرد متخطی باید سه روز روزه یا اطعام شصت مسکین و یا یک گوسفند به عنوان کفاره بدهد و در پرداخت یکی از این سه کفاره با توجه به حرف "أو" در آیه که دال بر این مطلب بوده، مخیّر است.[۱۳]
ب. کفاره ی صید در حال احرام:
فردی که مُحرم است و لباس احرام در تن دارد، نباید صید کند؛ حال اگر عمداً صید کرد، باید کیفر کار خلاف خود را بپردازد:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ وَمَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاء مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیًا بَالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أَو عَدْلُ ذَلِکَ صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ...»؛[۱۸]
بنابراین اگر کسی در حال احرام به عمد صید کند، باید یکی از این سه چیز را به عنوان کفاره بپردازد:
1. همانند چیزی که صید کرده و مراد، تشابه در خلقت بوده؛ مثلاً در شترمرغ، شتر و در خرگوش، گوسفندی کفاره بدهد؛ و تعیین این تشابه بدست دو شاهدِ عادلِ فقیه است.[۲۷]
2. اطعام مساکین و روزه ی معادل که "عدل" باید بر اساس قیمت صید باشد و در آیه ی شریفه مراد از "عدل" غیر از جنس آن چیز است.[۲۸] که در روایت معادل هر "مُدّ طعام"، یک روز روزه بیان شده است.[۲۹]
. کفاره ی ظِهار
ظهار از جمله طلاق های دوران جاهلی بود که اعراب با این وسیله، همسران خود را طلاق می دادند.[۳۰] در این نوع طلاق، مرد خطاب به همسرش می گوید: پشت تو نسبت به من، همانند پشت مادرم به من است و همان طور که پشت مادرم بر من حرام است، پشت تو نیز بر من حرام هست.[۳۱]
هر چند "ظهار" در زمان جاهلیت به عنوان یک اصل مسلم تلقی می شد، اما با ظهور اسلام این عمل از نظر قرآن ممنوع اعلام شد؛[۳۲] و اگر فردی برخلاف دستور قرآن کریم مرتکب ظهار شود، قرآن برای بازگشت وی پرداخت کفاره را شرط دانسته و می فرماید: «وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا... فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِینًا...»؛[۳۳] کسانی که همسران خود را "ظهار" میکنند، سپس از گفته ی خود بازمیگردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم بردهای را آزاد کنند... و کسی که توانایی (آزادکردن بردهای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند...
یعنی باید بندهای را آزاد کند، اگر ممکن نبود. دو ماه روزه بگیرد و اگر نتوانست، شصت مسکین را طعام بدهد.[۳۵]
ظاهر آیه این است که شصت روز روزه، باید پی در پی باشد؛ اما در روایات اهل بیت سلام الله علیهم وارد شده اگر سی و یک روز متوالی باشد، پی درپی بودن دو ماه صدق می کند.[۳۶]
3. کفاره ی روزه
از جمله کفاراتی که قرآن به آن تصریح کرده، پرداخت کفاره ی روزه برای کسانی است که توان روزه گرفتن را ندارند: «أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ... وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ»؛[۳۷] چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!)... و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است کفاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: مراد از "الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ" کسانی هستند که به سن پیری رسیده و یا عطش فوق العاده دارند؛[۳۸] این ها حق دارند روزه نگیرند و در برابر هر روز، یک مد طعام بدهند.[۳۹]
4. کفاره ی نقض قسم
اگر کسی قسم خورد و بعد قسم خود را شکست، به تصریح قرآن باید کفاره پرداخت نماید:
«قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمَانِکُمْ...»؛[۴۰]
در روایات وارد شده که خداوند به وسیله ی کفاره دادن، راه بازگشت از سوگند را بازگذاشته،[۴۱] که در آیه ی دیگر بعد از بیان مؤاخذه در برابر سوگندهایی که با عقد محکم بسته شده اند و التزام آور هستند، به بیان مقدار کفاره ی "حنث قسم" پرداخته و می فرماید: «...فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ...»؛[۴۲] ...
کفاره ی اینگونه قسم ها، اطعام ده نفر مستمند. از غذاهای معمولی است که به خانواده ی خود میدهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر و یا آزادکردن یک برده و کسی که هیچ کدام از این ها را نیابد، سه روز روزه میگیرد؛ این کفاره ی سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد میکنید...
لازم به ذکر است که فرد مخیّر در انجام اطعام یا پوشاندن ده مسکین یا آزادکردن یک بنده است، هر چند تفاوت قیمت میان آن سه زیاد باشد؛ اما حکم چهارم منوط به عدم قدرت بر انجام موارد سهگانه می باشد.[۴۴] البته برخی معتقدند: اگر قسم از باب لجاجت باشد، فرد علاوه بر آن که گناهی بزرگ مرتکب شده، کفاره ی وی نیز فایدهای ندارد.[۴۵]
5. کفاره ی قتل
اگر فردی از روی غفلت و به خطا کسی را به قتل رساند، باید جریمه و کفارهی این خطای خود را بپردازد که خداوند در نوع این کفاره می فرماید: «...وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن یَصَّدَّقُواْ...»؛
اگر قتلی از روی خطا صورت گرفت، جریمه و کفاره ی آن را در سه مرحله بیان مىکند:
نخست این که، فرد بی گناهى که کشته شده، مؤمن و متعلق به خانواده ی مسلمان باشد؛ در این صورت برای قاتل هم کفاره واجب است، هم دیه: کفاره، آزاد کردن برده ی مؤمن است که هزینه ی آن باید از اموال قاتل باشد؛ دیه، یعنی پرداخت خونبهاى مقتول (دیه)، به صاحبان خون (ورّاث) که پرداخت آن باید از اموال عاقله ی[۴۷] جانی باشد.
دوم این که مقتول مؤمن باشد، اما وابسته به خاندانى که با مسلمانان دشمنى دارند؛ در این صورت فقط کفاره واجب است، (آزادنمودن برده) به دلیل مؤمن بودن؛ اما پرداخت دیه بر وارثان مقتول واجب نیست به دلیل کفرشان.
سوم این که، خاندان مقتول از کفار باشند اما با خاندان قاتل که مسلمان هستند، هم پیمانند؛ در این صورت به خاطر احترام به پیمان و در ذمه بودن کفار، باید خونبهاى او را به بازماندگانش بپردازند و برده ی مؤمنی را آزاد کنند، به دلیل مؤمن بودن مقتول.
در آخر آیه استثنایی بیان کرده به این که اگر کسی توان آزادکردن برده را نداشته باشد، باید دو ماه پی درپی روزه بگیرد.[۴۸]
تعیین کفارات در شرع مقدس، در حقیقت تجلی رحمت الهی برای بندگان خود می باشد. هنگامی که شخصی مرتکب عملی خطا یا حرامی شود، یا توان انجام یک واجبی را نداشته باشد، خدای متعال با تعیین کفاره در واقع تجلی و رحمت خود را به منصهی ظهور گذاشته تا حدی که با وضع حکم "کفاره"، حرمت ابدی را از زن ظهار شده برطرف می کند.[۸]