3- 27 قرآن برای ذکر آسان شده است ولی نیازمند طهارت است (قمر/ 17 و 22 و 40 + واقعه 79)




حوه جمع این بیانات و رفع تعارض ظاهرى آنها به این شرح است که قرآن مراتبى دارد. عبارتهایى که بیانگر راز و رمز و سر قرآن است، ناظر به مراتب و درجات عالیه قرآن است لذا قارى و مفسر قرآن باید عظمت موقعیت و بلنداى معارف این اقیانوس بزرگ را درک کند و براى فهم و درک حقایق آن، اهتمامى جدى نماید و ساده انگارى و قشرى نگرى و برخورد سرسرى با قرآن را کنار گذارد و بداند که با کلام حکیم و عظیم و عزیزى مواجه است و باید با حکمت و عظمت و عزت معنوى به محضر قرآن نائل گردد بنابراین امام با آن جملات در صدد بیان اختصاصى بودن فهم قرآن نیست زیرا از نظر ایشان، خداوند قرآن را از مقام قرب خود به این عالم ظلمانى و سجن طبیعت تنزل داده تا همگان از آن در جهت هدایت و سعادت خویش،بهره مند گردند.
حضرت امام در این زمینه مى گوید: بدان که این کتاب شریف چنانکه خود بدان تصریح فرموده کتاب هدایت وراهنماى سلوک انسانیت و مربى نفوس و شفاى امراض قلبیه و نور بخش سیر الى الله است. بالجمله، خداى تبارک و تعالى به واسطه سعه رحمت بر بندگان این کتاب شریف را از مقام قرب و قوس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانى و سجن طبیعت رسیده و به کسوت الفاظ و صورت حروف درآمده براى استخلاص مسجونین در این زندان دنیا و رهایى مغلولین در زنجیرهاى آمال و امانى و رساندن آن را از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال وقوت انسانیت و از مجاورت شیطان به مرافقت ملکوتین، بلکه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبه لقاء الله که اعظم مقاصد و مطالب اهل الله است.
اگر در روایات به عظمت قرآن و فضیلت آن بر سایر کلمات تاکید مى گردد و فاصله اى میان سخن حق با خلق معین مى گردد و از ظهور و بطون قرآن سخن میان مى آید و اگر در کلمات اما از راز و سر و اسرار و رموز قرآن والحضار فهم حقیقت آن براى ذات بنى و ولى سخن مى رود، نه بدان جهت است که معانى ظاهرى قرآن قابل دسترسى براى همگان نیست و عموم مردم نمى توانند به مقاصد و پیامهاى آشکار قرآن نائل گردند بلکه بدان جهت است که قرآن داراى مراتب و مراحل بلند و بالایى است که فهم هر مرحله نیازمند به دقت و عمق ویژه اى است که هر کس به حسب سعه وجودى و صلاحیت و طهارت قلبى خویش مى توانداز آن استفاده کند.
از منظر امام قرآن مانند سفره اى است که خداوند براى همه بشر پهن کرده است.
اگر کسى لیاقت و صلاحیت خویش را در بهره بردارى از قرآن از دست نداده باشد وخود را به موانع فهم آلوده نکرده باشد، مى تواند از این کتاب عظیم الهى بهره بردارى کند.
قرآن یک سفره اى است که خدا پهن کرده براى همه بشر، یک سفره پهنى است،هر که به اندازه اشتهایش از آن مى تواند استفاده کند. اگر مریض نباشد که بى اشتهاباشد. . . از قرآن استفاده مى کند. امام خمینى (ره)بر این باور است که حتى تمام مردم شرق و غرب مى توانند از قرآن استفاده کنند، استفاده از قرآن از منظر امام ویژه حکیم و عارف و فقیه و عالم نیست بلکه عوام نیز مى توانند از این سفره گسترده الهى استفاده کنند چنانکه مى فرماید:
این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحى تا قیامت کتابى است که تمامى بشر عامى، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده مى کنند.
و اکنون به بیست و پنج نکته در مورد تلاوت قرآن میپردازیم و این نکتهها مجموعهی از آگاهیها، تجربههای دانشمندان و حاملان قرآن است که در این نوشته جمعآوری شده است.
1. طهارتاز کلیدهای وارد شدن در گسترهی قرآن این است که قاری قرآن با طهارت باشد. طاهر بودن یعنی با وضو و یا غسل و یا تیمم بودن تأثیر فراوان در روح قاری قرآن دارد و اینکه بتواند به معارف و معانی قرآن دست پیدا کند.
علی(ع) فرمود:
«لایقرأ العبد القرآن إذا کان علی غیر طهور حتی یتطهر»(8).
بندهی که طهارت ندارد تا هنگامی که طهارت نگرفته نباید قرآن بخواند.
در این نوشته یادآور شدیم که صعود و سقوط قاری قرآن با پیوند روحی او با قرآن ارتباط دارد. بالاترین درجهی این ارتباط آن است که انسان در حالیکه برای نماز در مقابل خداوند ایستاده قرآن بخواند.
انس از پیامبر(ص) چنین نقل میکند:
«و إن استطعت أن تکون باللیل و النهار علی طهارة فافعل.»(9)
اگر توانایی آن را داشته باشی که شب و روز با طهارت باشی این کار را انجام بده.
امر به طهارت برای این است که طهارت بر قلب و روح انسان تأثیر دارد.
2. مکان و زمان قرائت قرآناز عواملی که به حضور قلب انسان هنگام قرائت قرآن کمک میکند، برگزیدن زمان و مکان مناسب است.
خداوند برخی از مکانها را بر برخی دیگر برتری داده است. همانگونه که بعضی از زمانها را برتری داده است. انتخاب زمانها و مکانهای برتر برای نماز، دعا، ذکر و قرائت قرآن فایدههای فراوان در حضور قلب انسان به سوی خداوند دارد.
از این مکانهای مقدس مساجد است و با فضیلتترین مساجد، مسجدالحرام، مسجد نبوی در مدینه منوره، مسجد الاقصی و مسجد کوفه است و از مکانهای مقدس مرقدهای اولیای خداوند و حرمهای اهل بیت(ع) و به خصوص حرم مطهر امام حسین(ع) است و برترین مکان مقدس وادی عرفه در روز عرفه است که رحمت خداوند بدون حساب بر حاجیان سرازیر میشود که در آنجا دو عامل زمان و مکان باهم جمع شده است.
از زمانهای مقدس که برای حضور قلب مفید و مؤثر است شب و روز جمعه، شب قدر، روز عرفه، ماه رمضان و شب نیمه شعبان است. این زمانها و مکانها تأثیر ویژه و ژرف بر قلبها برای عبادت دارد و اینکه خداوند دلهای انسان را برای ذکر، نماز، دعا و قرائت قرآن آماده میکند.
سزاوار است که قاری قرآن امور ذیل را در نظر بگیرد:
1. برای قرائت قرآن مکان پاکیزه و تمیز را انتخاب نماید؛
2. در وقت قرائت قرآن رو به قبله بنشیند و رو به قبله نشستن برای قرائت قرآن در غیر نماز مستحب است. در روایت آمده است که بهترین نشستن این است که انسان رو به قبله بنشیند و در حالت سکینه و وقار باشد.(10)
3. مکانی که انسان برای قرائت قرآن در نظر میگیرد، باید به انسان کمک کند که قلب انسان از همه چیز فارغ باشد. عوامل خارجی مشغولزا را از خودش دور سازد.
از نظر زمان کوشش کند که قرائت قرآن را در شب یا وقتهای نزدیک شب مثل صبح زود انجام دهد. البته این سخن معنایش این نیست که قرائت قرآن را در روز ترک کند ـ چون در خلوتهای شب اموری که انسان را به خودش مشغول سازد و او را از یاد خدا بازدارد کم است. در این وقت انسان بیشتر متوجه خدا میگردد. به این جهت در قرآن مکرر به شب زندهداری و تهجد سفارش شده است:
«یا ایها المزمل، قم اللیل إلا قلیلاً نصفه أو النقص منه قلیلاً او زد علیه و رتل القرآن ترتیلاً.» (مزمل/1-4).
ای جامه به خود پیچیده شب را ـ جز اندکی ـ بپاخیز. نیمی از آن یا اندکی از آن نیمه را کم کن. یا اندکی بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان.
در خلوتهای و تاریکیهای شب قلب انسان به ذکر خدا، دعا، استغفار، تلاوت قرآن و نافلهی شب آرام میگیرد.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
«و ما کان من القیام باللیل فهو افضل لأنّه أفرغ للقلب.»(11)
نماز در شب بهتر است، چون در شب قلب انسان از امور دیگر فارغ است.
از رجابن ضحاک نقل شده که: حضرت امام رضا(ع) در مسیر خراسان بیشتر شبها به قرائت قرآن مشغول میشد. هر وقت به آیهی میرسید که در آن از بهشت و دوزخ یاد میشد از خداوند میخواست که بهشت را نصیب او گرداند و از آتش دوزخ به خدا پناه میبرد.(12)
از وقتهایی که مستحب است در آن قرآن فراوان خوانده شود ماه رمضان است؛ زیرا رمضان بهار دلهاست. امام باقر(ع) فرمود:
«لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان.»(13)
برای هر چیزی بهار است و بهار قرآن ماه رمضان میباشد.
4. قرائت قرآن در مساجد و اجتماعاتی که برای قرائت قرآن، ذکر، دعا آماده شده مستحب است و این اجتماعات توجه انسان را به خدا بیشتر میکند.
پیامبر اسلام(ص) فرمود:
«ما من قوم یذکرون الله إلا حفّت بهم الملائکة، و غشیهم الرحمة و نزلت علیهم السکینة و ذکرهم الله فیمن عنده.»(14)
هیچ گروهی یاد خدا نکرد جز اینکه فرشتگان آنان را احاطه کردند، و رحمت الهی آنان را فراگرفت و آرامش روحانی بر آنان فرود آمد و خداوند از آنان در حضور کسانی که پیشاش بود به نیکی یاد کرد.
و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود:
«ما اجتمع قوم فی بیت من بیوت الله تعالی، یتلون کتاب الله و یتدا رسونه بینهم إلاّ نزلت علیهم السکینة و غشیتم الرحمة و حفتهم الملائکة و ذکرهم الله فیمن عنده.»
هیچ گروهی در خانهای از خانههای خداوند جمع نشدند مگر برای تلاوت کتاب خداوند و درس دادن به یکدیگر در این صورت آرامش برای آنان فرود آمد، رحمت الهی آنان را فراگرفت و فرشتگان آنان را احاطه نمودند و خداوند از آنان در نزد کسانی که در حضورش بود به نیکی یاد کرد.
5. قرائت قرآن در مسیرهای رفت و آمد مردم و مکانهای این چنینی مکروه است؛ زیرا آنان را به جای توجّه به قرآن به امور دیگر مشغول میسازد.
امام صادق(ع) از پدرانش از امیرالمؤمنین(ع) چنین نقل کرده است:
«سبعة لایقرئون القرآن: الراکع و الساجد، و فی الکنیف و فی الحمام، و الجنب، و النفساء، و الحایض.»(15)
هفت گروه نباید قرائت قرآن کنند: فرد در حال رکوع و سجده، در جاهای کثیف، حمام، و افرادی که در حال جنابت، نفاس و حیض هستند.
و نهی در این روایت حمل بر کراهت شده است.
6. تلاوت قرآن در محافلی که در آنجا طرب، لهو و معصیت خداوند است، مکروه میباشد.
7. برای تلاوت قرآن در خانهها آثار و برکات فراوان است که نصوص اسلامی بر آن دلالت دارد. از جمله:
الف ـ پیامبر اسلام(ص) فرمود:
«نوّروا بیوتکم بتلاوة القرآن، و لاتتخذوها قبوراً، کما فعلت الیهود و النصاری صلّوا فی الکنائس و البیع و عطّلوا بیوتهم، فإن البیت إذا کثر فیه تلاوة القرآن کثر خیره و أتسع أهله، و اضاء لاهل السماء کما تضیء نجوم السماء لأهل الدنیا.»(16)
خانههای خود را با خواندن قرآن روشن کنید و آنها را گورستان نشمارید چنانکه یهود و نصاری کردند، در همان کلیساها و معبدهای خود نماز خواندند و خانههای خود را بیعبادت گذاردند؛ در خانهی که بسیار قرآن خوانده شود خیرش فراوان گردد و اهل آن توسعه یابند و برای اهل آسمان نور و روشنایی میبخشند همانگونه که اختران آسمان برای زمینیان نور افکنی میکنند.
ب ـ این خانهها آسمانیان را روشنایی میبخشد همانگونه که ستارگان آسمان زمینیان را روشنایی میبخشد.
امام صادق(ع) فرمود:
«إن البیت إذا کان فیه المرء المسلم لیتلوا القرآن یتراءی لأهل السماء کما یتراءی لاهل الدنیا الکواکب الدری فی السماء.»(17)
چون در خانهی مرد مسلمان باشد و قرآن بخواند اهل آسمان آن خانه را به یکدیگر نشان دهند، همانگونه که زمینیان ستارگان درخشان را به همدیگر نشان میدهند.
ج ـ در خانهی که قرآن خوانده شود فرشتگان جمع میشوند و از آن خانه شیطانها رانده میشوند.
امام علی(ع) فرمود:
«البیت الذی یقرأ فیه القرآن و یذکر الله فیه، تکثر برکته و تحضره الملائکة و تهجره الشیاطین و یضیء لأهل السماء، کما تضیء الکواکب لاهل الارض، و أن البیت الذی لایقرأ فیه القرآن و لایذکر الله فیه، تقل برکته و تهجره الملائکة، و تحضره الشیاطین.»(18)
خانهای که در آن قرآن خوانده شود و یاد خدا گردد برکتاش فراوان گردد، فرشتگان در آن خانه فرود آیند و شیطانها دور گردند و برای آسمانیان روشنایی میبخشد همانگونه که ستارگان آسمان برای زمینیان روشنایی میبخشد. خانهای که در آن قرآن خوانده نشود یاد خدا نگردد، برکتاش اندک میگردد و فرشتگان فرار میکنند و شیاطین حاضر میشوند.
د ـ خداوند بر ساکنان خانهای که در آن قرآن خوانده میشود آسان میگیرد.
امام رضا(ع) فرمود:
«اجعلوا لبیوتکم نصیباً من القرآن، فإن البیت اذا قرأ فیه القرآن یسّر علی اهله و کثر خیره و کان سکانه فی زیادة و إذا لم یقرأ فیه القرآن ضیق علی اهله و قل خیر، و کان سکانه فی نقصان.»(19)
برای خانههایتان بهرهی از قرآن قرار دهید؛ زیرا خانهی که در آن قرآن خوانده شود خداوند بر اهل آن آسان میگیرد، خیر و برکتش را فراوان میکند و ساکنان آن خانه در فراوانی نعمت قرار میگیرند. اگر در خانهی قرآن خوانده نشود خداوند بر اهل آن خانه سخت میگیرد و برکتش کم میشود و ساکنانش در نعمت اندک واقع میشوند.
ه ـ اطفال از هنگام کوچکی با نغمهها و تلاوت قرآن انس میگیرند.
3. نحوهی نشستن هنگام قرائت قرآنبر قاری قرآن مراعات آداب نشستن هنگام تلاوت قرآن لازم است؛ زیرا قاری کسی است که سخن الهی و عهد خدا به سوی بندگانش را میخواند. سزاوار است که نشستن مناسب این خطاب و عهد الهی باشد.
مستحب است که قاری قرآن رو به قبله باشد. در حدیثی چنین آمده است:
«خیر المجالس ما اسقبل به القبلة و یجلس متخشعا بسکینة و وقار، مطرقا رأسه، و یکون جلوسه وحده فی أدب و خضوع لجلوسه بین یدی معلمه.»(20)
بهترین نحوهی نشستن این است که رو به قبله و با سکینه و وقار باشد و سرش را فرو افکند، همانگونه که پیش استاد و معلم خود مینشیند با ادب و خضوع بنشیند.
و از آداب نشستن قاری این است که چهار زانو بنشیند و پاهای خود را روی هم نگذاشته و به پشت تکیه ندهد و پاهایش را دراز نکند.
نشستناش مانند افراد متکبر و خودخواه نباشد؛ بلکه با خشوع و متانت باشد؛ زیرا وی سخنان پروردگارش را تلاوت میکند.
نشستن مؤدبانه در روح قاری تأثیر میگذارد تا قلب او را خاشع سازد؛ زیرا بین جسم و روح انسان تعامل متقابل وجود دارد. وقتی جسم انسان خاشع شد روح او خاشع میگردد و برعکس هرگاه روح وی خاشع شد جسم وی نیز خاشع خواهد شد.
و از آداب قرائت قرآن این است که در حال خستگی و خواب آلودگی قرآن نخواند؛ بلکه هنگامی که نشاط و میل قلبی برای خواندن دارد قرآن بخواند.
4. مستمر و پیوسته قرآن خواندنامام صادق(ع) فرمود:
«القرآن عهد الله إلی خلقه، فقد ینبغی للمرء المسلم أن ینظر فی عهده و أن یقرأ منه کل یوم خمسین آیة.»(21)
قرآن عهد و فرمان خدا با خلقش هست، پس بر مسلمان شایسته است که به عهدش نگاه کند و هر روز پنجاه آیه از قرآن بخواند.
بر انسان مسلمان لازم است که به عهد و خطاب خداوند نگاه کند و این نگاه پیوسته باشد و هنگام خواندن قرآن خود را مخاطب سخن الهی قرار دهد، در نفسش هیبت و بزرگی خدا را جای دهد. و خود را برای فهم کلام الهی آماده کند و در معانی قرآن تدبّر نماید و از سخنان خداوند استقبال و دعوت الهی را اجابت نماید.
زهری میگوید: به امام علی بن الحسین عرض کردم کدام عمل بهتر است آن حضرت فرمود: عمل حال و مرتحل (درآید و کوچ کند) عرض کردم حال و مرتحل چیست؟ فرمود: شروع و ختم قرآن هر زمان از اولش شروع کند و به آخرش ختم نماید.(22)
و این گشت و گذار دایم در قرآن این است که از آغازش شروع و به پایاناش ختم کند، وقتی به آخر قرآن رسید دوباره از اول آن شروع میکند و این حرکت دایمی است و این حرکت در توجه، وجدان و قلب انسان تأثیر میگذارد و انسان همواره با قرآن در ارتباط است؛ زیرا هر قرائتی بوی خوش مخصوصی به خود را دارد و در هر مرتبه انسان لذت جدیدی میبرد که آن لذت در نوبت قبلی نبود، هر اندازه که قرآن تکرار شود انسان از ژرفا و آفاق قرآن مطالب جدیدی را کشف میکند که در دفعات قبلی کشف نکرده بود.
قرآن کتاب عجیب و شگفت انگیز است. هر اندازه تکرار شود شوق انسان بیشتر میشود و برای انسان گنجهای فراوانی به دست میدهد و در ذهن انسان مطالب جدیدی نقش میبندد.
5. دعا هنگام تلاوت قرآندعا از مهمترین کلیدهای وارد شدن در گسترهی قرآن مجید است؛ زیرا انسان توان آن را ندارد که به تنهایی و تلاش خود در گسترهی قرآن وارد شود، ناچار است که از خداوند کمک بگیرد و از خداوند بخواهد که وی را شایستهی رسیدن به افقهای جدید قرآن قرار دهد تا بتواند در گسترهی قرآن زندگی کند و از نور آن بهره گیرد.
در قرآن گنجهایی از معرفت و بینایی است. هرگاه انسان خواست که قرآن تلاوت کند از خداوند بخواهد که قفلهای دلش باز شود و خداوند به او بینایی و شرح صدر عنایت کند؛ زیرا هنگامی که انسان شرح صدر از خداوند خواست و در پرسشهایش صادق بود، خداوند به او شرح صدر عنایت میکند.
دعا از مهمترین درهای رسیدن به رزق و روزی است. فهم قرآن از برترین روزیهای است که خداوند به بندگانش عنایت میکند و با دعا به این هدف میرسد و هرکس در رحمت خداوند را بکوبد خداوند این در را بر وی باز خواهد کرد.
رسول اکرم(ص) فرمود:
«من تمنّی شیئاً و هو لله ـ عزوجل ـ رضاً لم یخرج من الدنیا حتی یعطاه.»(23)
هرکه از خداوند امری را بخواهد و خداوند راضی باشد، از دنیا نمیرود مگر اینکه خداوند به او میدهد.
علی(ع) فرمود:
«من قرع باب الله سبحانه فتح له.»(24)
هر که در الهی را بکوبد بر وی باز خواهد شد.
6. استعاذهاز آداب تلاوت قرآن «استعاذه» است. خداوند میفرماید:
«فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم، انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربّهم یتوکلون.» (نحل/98 و 99)
پس چون قرآن میخوانی از شیطان مطرود به خدا پناه ببر، چرا که او را بر کسانی که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل میکنند تسلّطی نیست.
استعاذه خارج شدن از دایرهی شیطان و هوای نفس است. شیطان و هوای نفس را قرین هم قرار دادیم؛ زیرا کار شیطان هماره در ساحت هوای نفس است و استعاذه انسان را از وسوسه شیطان، تسلّط هوای نفس و موج فتنهها حفظ میکند.
از عبدالله بن مسعود نقل شده که خدمت رسول خدا قرآن قرائت کردم و گفتم: «اعوذ بالله السمیع العلیم» آن حضرت فرمود که بگو: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» و این گونه جبرئیل بر من خوانده است.(25)
استعاذه در حقیقت از مقوله سخن نیست؛ بلکه از مقوله فعل است. و «اعوذ بالله من الشیطان» بیان حالت این فعل است.
و این فعل از دو جزء تشکیل شده است: «فرار از شیطان» و «پناه بردن به خدا» و این دو قضیه واحد را تشکیل میدهد. خداوند میفرماید: «ففروا إلی الله إنی لکم من نذیر مبین» (ذاریات/50) پس به سوی خدا بگریزید که من شما را از طرف او بیم دهندهای آشکارم.
و این فرار از شیطان به سوی خداوند است.
و نیز خداوند میفرماید: «و اما نیز غنّک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله» (اعراف/200) و اگر از شیطان وسوسه به تو رسید به خدا پناه ببر.
فرار از شیطان بدون پناه بردن بر خدا سودی ندارد؛ هرگاه انسان از شیطان دوری کرد و به خدا پناه برد، در این صورت است که دیگر شیطان نمیتواند به سوی او باز گردد و از راه جدید او را جذب خودش سازد؛ زیرا او به پناهگاه شامخی پناه برده است.
حلبی از امام صادق(ع) چنین نقل میکند:
«سألته عن التعوذ من الشیطان عنه کل سورة نفختها، قال: نعم نتعوذ بالله من الشیطان الرجیم. فقلت: لم سمّی الرجیم قال: لأنّه یرجم.»(26)
از امام صادق(ع) پرسیدم که هر سورهای را که شروع کردم استعاذه بگویم؟ حضرت فرمود: بله. بعد عرض کردم چرا شیطان را رجیم میگوید؟ حضرت فرمود: چون رانده شده است.
معنای استعاذه طلب پناهندگی و حمایت از خداوند تعالی است. هرگاه انسان در طلباش صادق باشد، شکی نیست که خداوند به او پناه خواهد داد و او را حمایت خواهد کرد. وقتی انسان در پناه و حمایت خداوند قرار گیرد، دیگر شیطان عاجز است از اینکه او را زیر سیطره و سلطنت خودش قرار دهد و او را جذب کند و در بر گیرد.
7. اشتراک چشم در بهرهگیری از قرآنگوش دادن به قرائت قرآن فضیلت و ارزش است؛ زیرا گوش دهنده را قادر میسازد که آنچه از معارف قرآن را با گوشش شنیده بهره گیرد. بهتر از شنیدن، قرائت قرآن است، چون با گوش و زبان از قرآن بهرهمند میشود. قرآن در قلب او از دو منفذ وارد میشود. بهترین قرائت این است که از روی مصحف باشد نه از حفظ، برای اینکه در این صورت بهره بردن او از قرآن هم با گوش است و هم با چشم و هم با زبان. و از این سه راه از قرآن استفاده میبرد.
حفظ قرآن و اینکه قرآن از حفظ خوانده شود ارزش والایی دارد؛ زیرا سینهی که در آن قرآن حفظ شده آن را آتش جهنّم نمیسوزاند؛ ولی با همهی اینها خواندن قرآن از روی مصحف بهتر است.
اسحاق بن عمّار میگوید که به امام صادق(ع) عرض کردم: جانم به قربانت، من قرآن را حفظ کردهام. از حفظ بخوانم یا از روی آن؛ امام فرمود: از روی قرآن بخوان؛ زیرا قرائت از روی قرآن ثواب بیشتری دارد. مگر نمیدانی که نگاه کردن به قرآن علاوه بر خواندن آن، عبادت مستقل است.(27)
و نیز امام صادق(ع) فرمود: «هرکس قرآن را از روی آن تلاوت کند، چشم وی نیز از قرآن بهره میبرد، و از عذاب پدر و مادرش کاسته میشود، و بر شیطان دشوارتر از قرآن با نگاه کردن نیست.(28) از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که آن حضرت فرمود: «برترین عبادت امت من خواندن قرآن با نگاه به چشم است.»(29)
دلیل آن واضح است؛ زیرا گوش و چشم از راههای دریافت قلب است، هر اندازه که این راهها بیشتر گردد، بهرهی قلب از قرآن بیشتر خواهد شد. هرگاه انسان با صدای زیبا و از حفظ قرآن بخواند قرآن از دو راه گوش و زبان وارد قلب میگردد. و هر زبان از روی مصحف بودند. قرآن از راههای زبان، گوش و چشم وارد قلب میشود و در این قلب حالت بهره از قرآن بیشتر است.
8 . خواندن قرآن با آرامش و تأنیسزاوار است قرآن با «ترتیل» خوانده شود و در آن عجله و شتاب نباشد. قرائت سریع قرآن انسان از بهرههای فراوان آن محروم میکند و انسان نمیتواند بر بسیاری از فوائد آن دست یابد.
قرائتی که فرد میتواند از آن سود کافی ببرد قرائتی است که با آرامش و تأنی باشد. و آن در صورتی است که با ترتیل باشد و این روش صحیح تلاوت کلام الله مجید است.
از امام صادق(ع) در مورد تفسیر قول خداوند: «و رتّل القرآن ترتیلا» پرسیده شد آن حضرت فرمود: «مراد تأنی در قرائت و زیبایی صوت است.»(30)
و نیز امام صادق(ع) از قول امیرالممؤمنین علی(ع)در تفسیر «و رتّل القرآن ترتیلا» نقل کرده است: قرآن را خوب بیان کن و کلماتش را روشن ادا کن و آن را مانند شعر پشت سرهم و با شتاب نخوان و چون ریک پراکنده مساز و دلهای سخت خود را با آن به هراس انداز که هدف شما فقط رسیدن به آخر سوره نباشد.(31)
یعنی سرعت قرائت مثل خواندن شعر نباشد و هم چنین آهستگی آن مانند دانههای شین پراکنده نباشد که کلمات جدا جدا ادا شود، این دو قرائت هر دو صحیح نیست. و قرائت صحیح حد متوسط است. قرائت مانند شعر که تأمل و تدبر در آن نباشد سودی ندارد. و از سویی به گونهی نباشد که پیوند بین کلمات حفظ نشود و هر کلمه جدا ادا گردد تا معانی قرآن قطع شود. قرائت صحیح قرائتی است که در آن مکث و تأمل همراه ارتباط بین معانی در وصل و وقف باشد، آنگونه که در علایم قرآن آمده است.
قرائت همراه فروتنی و خضوع ضربه بر قلبهای سخت وارد میکند. قاری باید شیوهی را انتخاب کند تا امر، نهی، توبیخ و ترس قرآن در قلب او تأثیر گذارد، امر قرآن را امر بداند و نهیاش را نهی و...
قرائت صحیح همراه با توجه و دقت در روح انسان تأثیر دارد و قاری را قادر به دریافت معانی قرآن، و تأثیرپذیری از قرآن و تعامل با قرآن میسازد.
در برخی از نصوص اسلامی از ختم قرآن با شتاب نهی شده است. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هرکه قرآن را در کمتر از سه روز بخواند آن را نمیفهمد.»(32)
و امام صادق(ع) فرمود: «قرآن عهد و فرمان خدا با خلقش است، پس شایسته است که مسلمان به عهدش نگاه کند و پنجاه آیه از آن بخواند.»(33)
بر انسان مسلمان لازم است که به این پیمان و خطاب الهی نگاه کند، و قرآن را با تأمل برای عمل، تذکر و معرفت بخواند و قصدش از قرائت قرآن ثواب فقط نباشد. البته مراتب ثواب هم با توجه قاری و تعامل صحیح وی با قرآن ارتباط دارد، هر اندازه که بهرهی قاری از قرآن بیشتر باشد، به همان اندازه ثواب بیشتر خواهد برد.
از ام سلمه نقل شده که: «رسول خدا هر آیه را که میخواند وقف میکرد.»(34)
از انس نقل شده که: «رسول خدا هنگام قرائت قرآن صدایش را میکشید.»(35)
از حسن بن خالد نقل شده که به امام صادق گفتم قرآن را در چند روز بخوانم آن حضرت فرمود: «آن را در پنج بخش بخوان (پنج روز) یا در هفت بخش بخوان (در هفت روز) اما نزد من قرانی است که چهارده بخش دارد (در چهار روز ختم میشود).»(36)
9. زیبایی صدا در قرائت قرآنزیبایی صدا، زیبایی قرآن را آشکار میسازد. تأثیر و نفوذ قرآن را در ژرفای جان انسان وارد میسازد و قلبهای فراری را به سوی کلام الله مجید میکشاند.
از علی(ع) نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: «قرآن را با صداهایتان نیکو سازید، زیرا صدا زیبا بر زیبایی قرآن میافزاید.»(37)
ابن مسعود که یکی از کاتبان وحی است صدای زیبا در قرائت قرآن داشت. پیامبر(ص) به او فرمود: قرآن قرائت کن. او عرض کرد یا رسول قرآن بر شما نازل شده من قرائت کنم؟ پیامبر فرمود: من دوست دارم قرائت قرآن را از دیگران بشنوم. وقتی وی قرآن میخواند اشک از چشمان رسول خدا جاری میشد. حضرت فرمود: «برای هرچیز زیور است و زیور قرآن صدای خوش است.»(38)
امام صادق(ع) فرمود که امام علی بن الحسین در زمان خودش، صدایش از همه به خواندن قرآن بهتر بود، هنگام تلاوت قرآن صدایش را بلند میکرد، همهی اهل خانه صدای قرائت آن حضرت را میشنید.
امام باقر(ع) نیز بسیار صدای زیبا برای قرائت قرآن داشت، وقتی قرآن میخواند و صدایش را بلند میکرد، وقتی مردم از آنجا رد میشدند میایستادند و به قرائت آن حضرت گوش میدادند.(39)
ابوبصیر میگوید به امام باقر(ع) گفتم: «هرگاه قرآن بلند میخوانم شیطان میآید و میگوید: تو با این کار به خانواده و دیگر مردمان خودنمایی میکنی، حضرت فرمود: ای محمد تو با آواز متوسط قرآن بخوان که خانوادهات بشنوند و در خواندن آوازت را به گردش درآور؛ زیرا خداوند عزوجل آواز خوب را دوست دارد که صدا در آن به گردش درآید.»(40)
البته نصوص اسلامی تلاوت قرآن با لحنهای اهل طرب را نهی نموده است.
رسول خدا(ص) فرمود: «قرآن را با لحنها و آوازهای عرب بخوانید و از لحنهای فاسقان و صاحبان گناهان کبیره دوری کنید؛ زیرا پس از من مردمانی میآیند که صدایش را مانند غنا، نوحهگری و رهبان مآبی در حنجره بچرخانند و از گلوگاه آنان نگذرد، دلشان وارونه است و دل هرکس که از آنان خوشش بیاید هم وارونه است.»(41)
10. طهارت قلبطهارت قلب از ناپاکیهای هوای نفس و معصیت به سبب توجه، یقین و تقوا از ویژگیهای اساسی برای رقت، خشوع و نورانی شدن قلب به نور الهی است. و اما گاهی قلب انسان خشن و بدل به خانهی تاریک میشود که در آن نور وجود ندارد و سینه انسان تنگ میگردد و در این حالت انسان توانایی اجابت دعوت پروردگار را از دست میدهد.
و از بزرگترین اسباب قساوت و بسته بودن قلب گناه است، اگر انسان معصیت الهی را مرتکب شود خداوند بر قلب او مهر میزند و قلب او از کسب معرفت الهی باز میماند. این همان «طبع» و «رین» است که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است: «کلا بل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون.» (مطففین/14)
نه چنین است، بلکه آنچه مرتکب میشدند زنگار بر دلهایشان بسته است.
«و طبع علی قلوبهم فهم لایفقهون.» (توبه/87)
و بر دلهایشان مهر زده شده است در نتیجه قدرت درک ندارند.
و این حالت عبارت است از بسته بودن قلب از معرفت و نور.
قلبهای سالم، قلبهایی است که وظیفهی خود را به خوبی انجام میدهند، و برای غیر خداوند در آنها جایگاهی نیست و برای خداوند شریک قرار نمیدهند. تمام حب و بغضهایشان برای خداوند است، فقط به خدا توکل و امید دارند. ترسشان از خدا است، دوستی و دشمنیاش برای خداست. فقط مطیع دستورهای الهیاند. و هیچ امری را بر امر خدا و رسول مقدم نمیداند، و اینها نشانههای سلامت قلب است.
و از این جا معلوم میشود که معارف قرآن مخصوص قلبهای است که از معصیت و ناخالصیها پاک است، قلبهایی که گناهان مانع رسیدنشان به فیض و معارف قرآن نمیشود.
اینکه خداوند فرمود: «لایمسّه الا المطهرون» این تماس فقط تماس جسمی نیست، بلکه به معارف قرآن نیز جز پاکان نمیرسند. برای اینکه انسان اگر بخواهد به معارف قرآن برسد و راهی به سوی قرآن بیابد باید قلباش پاک باشد. قلبهای ناپاک مانع از رسیدن به قرآن است.
خوب است در اینجا آیاتی سورهی واقعه بیشتر توضیح داده شود.
خداوند میفرماید:
«إنه لقرآن الکریم فی کتاب مکنون لایمسّه الا المطهرون تنزیل من رب العالمین.» (واقعه/77-80)
تحقیقاً این قرآنی است ارجمند، در کتابی نهفته، که جز پاک شدگان بر آن دست نیازند و از جانب پروردگار جهانیان فرود آمده است.
در این آیات چهار وصف برای قرآن ذکر شده است:
1. «إنّه لقرآن کریم» قرآن به صورت مطلق «کریم» است؛ یعنی کریم است در پیشگاه پروردگار، کریم است در نزد مردم بدون محدودیت به آنان نفع میرساند و به آنان از معارف خودش بهره میدهد، کریم است در بخشش، کریم است برای قاریاش و کریم است برای کسانیکه به قرآن عمل میکند.
2. «فی کتاب مکنون» یعنی در کتابی که محفوظ از تغییر است و آن لوح محفوظ میباشد، که خداوند میفرماید: «بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ.» (بروج/22)
و این آیه دلالت دارد بر اینکه معارف قرآن در لوح محفوظ، از تغییر و تبدیل حفظ شده است.
3. «لایمسّه إلاّ المطهرون» یعنی قلوب مردم به معارف قرآن نمیرسد، مگر اینکه از دو چیز پاک باشد یکی گناهان و دیگر هوای نفس و تعلقات به غیر خداوند.
هنگامی که قلوب از معاصی و هواهای نفس پاک شد به معارف قرآن دست پیدا میکند؛ در غیر این صورت آنها مانع و حجاب از رسیدن معارف قرآن است.
خداوند میفرماید:
«افرأیت من التخذ الهه هواه و اضلّه الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غشاوة فمن یهدیه من بعد الله افلا تذکرون.» (جاثیه/23)
پس آیا دیدی کسی را که هواس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش و دلش مهر زده و بر دیدهاش پرده نهاده است؟ پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمیگیرند؟
4. «تنزیل من رب العالمین» این آیه به دو مطلب اشاره دارد یکی اینکه قرآن تنزیل است، تنزیل برای تبیین و تفهیم، پس قرآن برای مردم بیان است.
«هذا بیان للنّاس و هدی و موعظة للمتقین.» (آلعمران/138)
این قرآن برای مردم بیان و برای پرهیزگاران رهنمود و اندرز است.
قرآن از جانب پروردگار تنزیل است تا برای مردم بیان باشد.
دیگر اینکه قرآن «من رب العالمین» است؛ یعنی قرآن با این ویژگی عهدهدار تربیت مردم است، تا اینکه آنان را به کمال برساند و از جانب خداوند آنان را تهذیب کند، چون از جانب خداوندی فرستاده شده که «رب العالمین» یعنی پرورش دهنده جهانیان است.
اینکه فرمود: «هذا بیان للناس» اشاره دارد بر این مطلب که قرآن بیانی برای عموم مردم است؛ ولی وسیله هدایت و موعظه ویژهای متقیان است، چون فرمود: «هدی و موعظة للمتقین» و این تأکید معنای «لایمسّه الا المطهرون» است.
این تخصیص که قرآن «بشارت»، «رحمت» و «موعظه» مخصوص مؤمنان، موقنان، و متقیان است برای این است که خود انسان باعث شده که از کتاب خدا نفع نبرد و قرآن وسیله هدایت او نشود؛ زیرا او خود قلباش را بسته است.
انسان در صورتی از این کتاب الهی بهره میبرد و از آن نور میگیرد و از موعظه، هدایت و بشارتاش استفاده میکند که قلباش را به سوی قرآن باز کند. به همین دلیل علی(ع) میفرماید: «جعله الله ریاً لعطش العلماء و ربیع لقلوب الفقهاء و محاج لطرق الصلحاء»(42)
خداوند قرآن را فرد نشاندهی عطش علمی دانشمندان و باران بهاری برای قلب فقیهان و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است.
کسانی که با قلب بسته با قرآن مواجه میشوند و از قرآن اعراض میکنند، قرآن بر شقاوت و بیماری آنان میافزاید و خداوند از قلبهای آنان نور، هدایت و رحمت را میگیرد.
خداوند میفرماید:
«و ننزّل من القرآن ماهو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظالمین إلاّ خساراً» (اسراء/82)
و ما آنچه را برای مؤمنان مایهی درمان و رحمت است از قرآن نازل میکنیم ولی ستمگران را جز زیان نمیافزاید.
در هنگام تلاوت قرآن باید آمادگی قلبی وجود داشته باشد، قرآن را با ایمان، تقوا، و یقین بخواند در این صورت است که گرههای بستهی قلب انسان به سوی کتاب خدا باز میشود و انسان به طور شایسته از قرآن بهرهمند میگردد.
آیت الله جوادی آملی
داستانهای قرآنی، دریچه فهم معارف قرآن کریم
قرآن یک خصیصهای دارد که در عین حال که وزین و علمی است، همان مطالب علمی را به صورت قصه، به صورت داستان، به صورت مَثَل رقیق کرده، نازل کرده، لطیف کرده تا در دسترس دیگران قرار گرفته تا همه بفهمند. لذا مطلبی در قرآن نیست که عوام نفهمد؛ اما آیاتی است که حکما و فقها در آن میمانند، آن آیه را با قصه و داستان و مثل و تنذیر و تشبیه و تبشیر و انذار رقیق میکند، با صد وسیله تا این شخص بفهمد.
«معارف قرآن به گونهای بیان شده است که از سویی برای همگان و به ویژه آنان که در حد حس میاندیشند، مفهوم باشد و از سوی دیگر با اصولی همراه است تا از تلقّی نازل و محسوس ایمن بماند؛ از اینرو باید از ادبیاتی استفاده شود که در آن معقول، محسوس گردد و تشبیه معقول به محسوس به کار گرفته شود و چنین شیوهای جز وضع کنونی قرآن نخواهد بود... بخشهایی از معارف دین را با تفکر عقلی هم نمیتوان فهمید و تنها راه رسیدن به این گونه حقایق، طهارت دل و راه شهود است؛ زیرا عقل تنها مفاهیم حصولی را از راه برهان میفهمد و حقایق شهودی را با عقل و استدلال نمیتوان ادراک کرد. قرآن کریم عبادت را راهی برای تقویت شهود میداند: (وَ اعْبُدْ رَبّکَ حَتّی یَأْتِیَکَ الْیَقینُ)».
حضرت امام خمینى (ره) فهم قرآن را امر تشکیکى و داراى مراتب شمرده اند. ایشان بر این نظر است
که مقاصد ظاهرى قرآن براى عموم انسانها قابل فهم است. وى علاوه بر تصریح بر این معنا با برخى از مطالبى که درباره قرآن یاد کرده اند، مثل حجیت ظواهر قرآن، تحدى قرآن، کتاب هدایت بودن قرآن و دعوت به تدبر در قرآن به نوعى بر همگانى بودن فهم قرآن استدلال کرده اند. در برخى از موارد که فهم قرآن را اختصاصى دانسته اند، ناظر به بطون قرآن است. حضرت امام شرط فهم بطون قرآن راتهذیب نفس و رهایى از هواهاى نفسانى دانسته اند و سر عدم فهم بطون قرآن را مربوط به عظمت مراتب قرآن خوانده اند.