4 - 23 عدم برابری متقین و فجار در نزد خدا دلیلی بر ضرورت معاد (ص/28)

دلائل نقلی فراوانی برای معاد و روز رستاخیز در قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهمالسلام) آمده است.
در کنار این دلائل نقلی، برهان و دلائل عقلی روشنی بر لزوم وجود جهانی دیگر بعد از این دنیا وجود دارد که در این مطلب، به طور فشرده دو مورد از آن بیان میشود:
1. برهان حکمت: این برهان را با این سوال آغاز میکنیم که آیا میتوان زندگی دوران جنینی را بدون وجود این دنیا تصور کرد؟ و آیا میشود جنین، در رحم مادر نه ماه تلاش کند برای هیچ و پوچ؟
بله درست است، زمانی زندگی جنینی معنا پیدا میکند که دنیای دیگری به غیر از رحم مادر، وجود داشته باشد و اگر چنین دنیایی وجود نداشته باشد، دیگر دوران رحمی و زندگی جنینی، پوچ و بیمعنا خواهد بود.
همچنین اگر زندگی این دنیا را بدون آخرت، تصور کنیم، همین سردرگمی وجود خواهد داشت. زیرا چه لزومی دارد که ما هفتاد سال، کمتر یا بیشتر در این دنیا با وجود این همه مشکلات و سختیها زندگی کنیم و در انتها بمیریم؟ پس برای چه هستیم و برای چه زندگی میکنیم؟ آیا آفرینش کائنات هستی با این عظمت و موجودات به کار رفته در آن و این همه مقدمات و موخّرات، همه برای خوردن و پوشیدن، لذت جنسی و زندگی مادی است؟ پس در اینصورت، فرق ما با حیوانات در چیست؟
این برهان عقلی، توسّط قرآن کریم تایید شده است، آنجا که میفرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَـٰکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛[مؤمنون/ 115] آیا گمان کردهاید که بیهوده آفریده شدهاید و به سوی ما باز نمیگردید».
آری در صورتی زندگی این دنیا مفهوم و معنا پیدا میکند و با حکمت الهی سازگاری خواهد داشت که این دنیا همانند دوران جنینی مقدمهای برای سرای دیگری باشد.
2. برهان عدالت: دقّت در نظام هستی و قوانین آفرینش، نشان میدهد که همه چیز آن، حساب شده است.
درست است که خداوند به انسان اراده و اختیار داده است، امّا اگر او از آن سوء استفاده کند، چه میشود؟ درست است که گروهی از بدکاران، در این دنیا مجازات میشوند، امّا مسلماً چنین نیست که همه مجرمان، همه کیفر خود را ببینند؛ که اگر چنین باشد، پس تکلیف این همه جنایتکارانی که از کشتن هزاران زن و کودک، هیچ اِبایی ندارند چه میشود؟ و یا پاداش پاکان و نیکان چه میشود؟ آیا ممکن است هر دو گروه در کفّه عدالت خداوند یکسان باشند؟
این برهان نیز در آیات قرآن، تایید شده است، آنجا که میفرماید: «أَمْ نَجْعَلُ ٱلْمُتَّقِینَ کَٱلْفُجَّارِ؛[ص/28] آیا پرهیزگاران را مثل فاجران قرار میدهیم؟»
پس این دنیا، مقتضی و ظرفیت پاداش و عقاب را ندارد و لاجرم برای برپایی عدل الهی باید پذیرفت که جهان دیگری وجود دارد که حسابرسی در آنجا صورت گیرد.
عدل به مفهوم اجتماعی، هدف نبوت و رسالت پیامبران است و به مفهوم فلسفی مبنای معاد می باشد و آیات زیادی از قرآن کریم به این موضوع اشاره دارند چنانچه قرآن درباره هدف نبوت و رسالت پیامبران می فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ همانا فرستادگانمان را با دلایل روشن فرستادیم و همراه ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به راستی و هدایت گرایند» (حدید/25).
و در موضوع معاد، محاسبه، رستاخیز و پاداش و کیفر اعمال می فرماید: «و نضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شیئا و ان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها و کفی بنا حاسبین؛ ترازوهای عدالت را در روز قیامت می نهیم، به احدی ظلم نخواهد شد و اگر هموزن دانه خردل باشد، آن را می آوریم؛ این بس که ما حسابگر هستیم» (انبیاء/47).
حکما و متکلمان دلائل زیادی بر ضرورت معاد اقامه کردهاند که منبع و منشأ همه این دلائل را میتوان در آیات قرآن جستجو کرد. در این فصل به برخی از دلایل قرآنی اشاره میکنیم:
← هدفمندی آفرینش
دلیل اول این که خداوند حق است و به همین خاطر فعل او نیز حق بوده، منزّه از هر لغو و باطلی است. خلق انسان بدون وجود حیات جاودان در حقیقت امری لغو و بیهوده است. چنانکه خدا میفرماید:
«افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لاترجعون» [۱]
«آیا گمان بردید که شما را بیهوده خلق کردیم و به سوی ما باز نمیگردید.»
← عدل خداوند
دلیل دوم اینکه عدل الهی ایجاب میکند که با نیکوکاران و گنهکاران در مقام جزا یکسان معامله نشود. [۲] به عبارت دیگر تحقق اجرای عدالت کامل و اعطای ثواب و عقاب در این حیات دنیوی ممکن نیست. از طرف دیگر، برای بعضی از اعمال خوب و بد، جزایی مقرر است که در وسع این عالم نمیگنجد، لذا ناگزیر از وجود عالمی دیگر است که در آن عدل الهی به طور کامل محقق شود؛ خداوند به این دلیل چنین اشاره میفرماید:
«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار [۳]»
آیا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند را با مفسدین فی الارض یکسان قرار میدهیم ؟ آیا متقین را مانند فجار و گناهکاران قرار میدهیم؟ [۴]
با این توضیحات اگر معاد نباشد، تکلیف هم به عنوان عملی که خداوند برای آن پاداش در نظر گرفته، بیهوده و لغو خواهد بود و همین هم مقتضای عدل الهی است که پاداش آنانکه به تکلیف او عمل کردند را در روز قیامت بدهد.
فاضل مقداد در شرح باب حادی عشر به همین نکته اشاره کرده میفرماید: اگر معاد در کار نباشد، تکلیف قبیح خواهد بود و فرض دوم باطل است پس مقدم هم مانند آن باطل است. [۵]
همچنین علامه حلی می فرماید: هرکس حقی بر گردن اوست یا برگردن دیگران حقی دارد، برانگیختن او عقلاً واجب است و اما غیر ایشان (یعنی کسانی که هیچ حقی نه بدهکار و نه طلبکارند) هم واجب است که برانگیخته شوند، به دلیل نقل. [۶]
← رسیدن انسان به کمال
"دلیل سوم اینکه خداوند ابتدا بشر را در این عالم، از ذره کوچکی آفرید، سپس جسم او را ذره ذره کامل فرمود تا به مرحلهای رسید که روح در او دمیده شد که در اینجا خداوند با این آفرینش، از خود، با تعبیر احسن الخالقین یاد میکند. آنگاه او را با مرگ از منزل دنیوی به عالم دیگر منتقل میکند، تا این راه، کمالی باشد برای مرحله متقدم مذکور، بنابراین اگر عالم دیگری در کار نباشد این سیر کمالی ناقص مانده و هدف از خلقت انسان محقق نمیشود. خداوند در قرآن نیز این مراحل را متوالی و پشت سر هم ذکر نموده، پس از مراحل آفرینش انسان می فرماید:
«ثم انشأناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین ثم انکم بعد ذلک لمیتون ثم انکم یوم القیامه تبعثون» [۷]
پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است. سپس شما آدمیان همه خواهید مرد. و آن گاه روز قیامت مبعوث خواهید شد. [۸]
← معاد مقتضای ربوبیت
"دلیل چهارم اینکه معاد مقتضای ربوبیت است. ربوبیت حاکی از مالک بودن ربّ و مملوک بودن مربوب است. رابطه ربوبیت مقتضی آن است که مربوب در برابر رب مسئول باشد و نیز رب او را مهمل نگذارد و به حساب اعمال او برسد و او را در برابر کارهایش جزا دهد و چون محاسبه اعمال در این جهان تحقق نمییابد باید جهان دیگری وجود داشته باشد که لوازم ربوبیت در آن تحقق یابد. حاصل آنکه ربّ بدون مربوب بیمعناست و از طرفی کسی که مهمل و رهاست و اعمال و کردارش مورد محاسبه قرار نمیگیرد، مربوب نخواهد بود. شاید از همین روست که قرآن کریم روی کلمه ربّ تکیه میکند و میفرماید:
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه [۹]
ای انسان! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد.
و نیز میفرماید:
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِم [۱۰]
و اگر میخواهی (از چیزی) تعجب کنی عجیب گفتار آنها است که میگویند آیا هنگامی که خاک شدیم (بار دیگر زنده میشویم و) به خلقت جدیدی باز میگردیم؟! آنها کسانی هستند که به پروردگارشان کافر شدهاند.
دلالت آیه دوم بر مطلوب روشن تر است زیرا بیانگر آن است که کفر آنها نسبت به پروردگارشان، آنان را منکر معاد شاخت و اگر حقیقت ربوبیت را میدانستند و پروردگارشان را میشناختند اذعان میکردند که مستلزم تحقق روزی است که در آن کردار مردم مورد حاسبرسی قرار میگیرد." [۱۱]
← تحقق وعدههای الهی
دلیل پنج اینکه معاد جایگاه تحقق وعد و وعیدهای الهی است. [۱۲] این دلیل از دو مقدمه تشکیل شده که یکی شرعی و دیگری عقلی است. مقدمه شرعی اینکه خداوند صالحان را وعده پاداش و گنهکاران را وعده کیفر داده است و مقدمه عقلی اینکه عمل به وعده نیکو و تخلف از آن ناپسند است. آیات پیرامون این دلیل بر دو دستهاند، در یک دسته اصل وعده خداوند به برپا شدن بساط قیامت و پاداش و کیفر مطرح میشود (مانند آیات۸۳ سوره زخرف،۳۱و۳۲ سوره ق،۴۳ سوره حجر) [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶]و در دسته دیگر اینکه خداوند به وعده اش عمل مینماید؛ مانند اینکه میفرماید: «انک لا تخلف المیعاد.» [۱۷]
محقق طوسی استدلال خود بر ضرورت معاد را بر همین اساس پی میریزد و میگوید: "لزوم وفای به عهد، دلیل بر ضرورت رستاخیز است." [۱۸]
← معاد هدف نهایی آفرینش
دلیل ششم اینکه بنا به فرموده خداوند در برخی از آیات قرآن، معاد هدف نهایی آفرینش و آخرین مرحله تکامل عمومی است. (برای نمونه می توان به آیات ۸۵سوره حجر و ۱۶و۱۷ سوره انبیا اشاره کرد.) [۱۹] [۲۰] [۲۱] طبق این آیات،فرا رسیدن قیامت در نظام کلی عالم، امری طبیعی است و کاروان هستی در سیر تکاملی خود ناگزیر باید به یک کمال مطلق منتهی شود. بنابراین وجود معاد باید ضرورت داشته باشد. [۲۲]
اما در مورد اینکه معاد نشانه عدل الهی است یا نه، خوب است در این مقال، رجوعی داشته باشیم به بیانات شهید آیت الله مطهری آنجا که می فرمایند:
یکی از مسائلی که در بحث عدل الهی باید مطرح گردد، مسأله مجازات اعمال در آخرت است. معاد و رسیدگی به اعمال نیک و زشت، و پاداش و کیفر دادن به نیکوکاران و بدکاران، خود از مظاهر عدل الهی است. معمولا یکی از دلائلی که برای اثبات معاد اقامه میشود این است که چون خدا عادل و حکیم است، اعمال بشر را بیمحاسبه و پاداش و کیفر نمیگذارد.
امیر المؤمنین (علیه السلام) میفرماید:
«و لئن امهل اللّه الظّالم فلن یفوت اخذه و هو له بالمرصاد علی مجاز طریقه، و بموضع الشّجی من مساغ ریقه»[1]
«ممکن است خدا ستمگر را مهلت دهد ولی هرگز او را بیکیفر رها نمیکند، وی بر سر راه ستمگر کمین کرده و همچون استخوانی که در گلو گیر کند راه را بر او میبندد».[2]