2- 21 لهو الحدیث مایه گمراهی و عدم اعتنای به دستورات دینی (لقمان/6)

معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: متاسفانه این غفلت ها یکی از منافذی است که دشمنان انقلاب از آن برای رخنه استفاده کردهاند. غفلت فضایی را برای نفوذ باز می کند که ابزار فرهنگی مانند سینما، کتاب، انواع رسانه ها و ادبیات یکی از بهترین و موثرترین محلها برای رخنهاند و شاید یکی از دلایل این رخنه و نفوذ غفلتی باشد که تاکنون مرتکب آن شده ایم. این در حالی است که در تمام این سالها یکی از اصلی ترین رهنمودهایی که مقام معظم رهبری به مردم ارائه می دادند موضوعات فرهنگی بود. ایشان همواره به موضوعات و دغدغه هایی که در حوزه فرهنگ وجود دارد تذکر می دادند اما متاسفانه مسئولان در این زمینه غفلت می کردند و هنوز تصور می کنم برخی از مسئولان به این غفلت ادامه می دهند.
مقدمفر در ادامه صحبتهای خود با اشاره به نقشه مهندسی فرهنگی کشور یادآور شد: خوشبختانه نقشه مهندسی فرهنگی کشور مدتی است بر مبنای فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب و قوانین بالادستی نظام در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شده است.
1 تیر 1395
رهبر معظم انقلاب با انتقاد از برخی اقدامات غلط در ترویج و تجلیل هنرمندانِ بدون اعتقاد و ولنگار، افزودند: متأسفانه گاهی از فردی که ذرهای گرایش به مفاهیم اسلام و انقلاب اسلامی نشان نداده است، تجلیل میشود
رهبر انقلاب
ایشان با تأکید بر لزوم ترویج اشعار و سرودهای زنده و موضعدار در سطح وسیع، و مسئولیت صداوسیما و سایر دستگاههای مسئول در این زمینه، خاطرنشان کردند: امروز نسبت به گذشته اشعار زنده و برجستهای همچون شعر درباره فلسطین، یمن، بحرین، دفاع مقدس، شهدای غواص، شهدای مدافع حرم یا مظلومیت مجاهدانی همچون شیخ زکزاکی شیخ مظلوم، شجاع و مصمم نیجریه گفته میشود اما متأسفانه این شعرهای مؤثر و روحیهبخش، به خوبی ترویج و منعکس نمیشوند و در این خصوص کوتاهی و کمکاری وجود دارد.
حضرت آیت الله خامنهای،
«بیان خیانتهای آمریکاییها در قضیه برجام» را یکی دیگر از عرصههای ممکن برای سرودن شعر زنده خواندند و گفتند: علاوه بر سیاسیون، هنرمندان و بهویژه شاعران باید این واقعیتها را به افکار عمومی منتقل کنند.
رهبر انقلاب با انتقاد از برخی اقدامات غلط در ترویج و تجلیل هنرمندانِ بدون اعتقاد و ولنگار، افزودند: متأسفانه گاهی از فردی که ذرهای گرایش به مفاهیم اسلام و انقلاب اسلامی نشان نداده است، تجلیل میشود اما از هنرمندی که همه عمر و سرمایه هنری خود را در راه اسلام و انقلاب گذرانده است، تجلیل و به او توجه نمیشود.
جمهوری اسلامی، نظامی مکتبی و ارزشی است که موضوع فرهنگ آن با همه اهمیت و گستردگی، دارای پیچیدگی ها و معیارهای علمی و منطقی ویژه ای است. در این میان اندیشه رهبر فرزانه انقلاب در حوزه فرهنگ، همواره به عنوان گنجینه عظیمی برای تمدن اسلامی شناخته می شود اما متأسفانه مدیران فرهنگی کشور به ویژه در سازمان سینمایی گویا کمترین اعتقادی به این اندیشه ها ندارند و به همین علت است که گاهاً مشاهده می شود فیلم هایی سیاه، تلخ، پر از پوچی و تباهی در کشور تولید می شود که تنها می تواند به مذاق غربی ها و کشورهایی که می خواهند از جمهوری اسلامی ایران تصویری غیر متمدنانه و عقب مانده و تروریست نشان دهند خوش می آید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای بارها و بارها طی سال های اخیر در رابطه با مقوله عقب ماندگی فرهنگی، تهاجم فرهنگی بیگانگان و جنگ نرم به مسئولان فرهنگی هشدار داده اند اما متأسفانه گوش شنوایی پیدا نشده و حوزه فرهنگ روز به روز در معرض تخریب و نابودی بیشتری قرار گرفته است؛ همین امر باعث شد تا ایشان روز یکشنبه ۱۶ خرداد در اولین دیدار رسمی شان با نمایندگان مجلس شورای اسلامی به حوزه مهم فرهنگ اشاره کنند؛ ایشان خطاب به نمایندگان ملت گفتند: «مسأله فرهنگ، مسأله مهمی است و در بلندمدت از اقتصاد مهمتر است، من در مسأله فرهنگ احساس یک ولنگاری میکنم؛ چه در تولید کالاهای فرهنگی مفید و چه در جلوگیری از کالاهای مضر فرهنگی.»
سعید مستغاثی
رئیس پیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
گفت: ما از مدیران فرهنگی نمی توانیم انتظار بهبود اوضاع را داشته باشیم چرا که تجربه تمامی این سال ها ثابت کرده که از آن ها به اصطلاح آبی گرم نمی شود و این مجلس شورای اسلامی است که باید در مقابل ترویج ولنگاری فرهنگی توسط مدیران اجرایی بایستد. من جداً امیدوارم که نمایندگان مجلس دهم که از نزدیک سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی را شنیده اند یک بار برای همیشه جلوی مدیران فرهنگی بایستند و از آن ها سوأل کنند که چرا بر ضد آرمان های نظام و انقلاب اسلامی دست به تولید آثار به اصطلاح فرهنگی و هنری می زنید و چرا هیچ گاه فرمایشات مقام عظمای ولایت را به درستی نمی شنوید و به آن ها عمل نمی کنید. مسأله فرهنگ و هنر مسأله ای مهم و حیاتی است که باید به صورت بنیادین مشکلات آن در سطح کشور حل شود و اگر این اتفاق نیفتد ما طی سال های آینده دچار مشکلات عدیده ای خواهیم شد. ما امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به حضور نیروهای متعهد و ارزشی و پایبند به آرمان های نظام و انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ و هنر داریم اما متأسفانه مدیران فعلی فرهنگی رسماً جایی برای حضور آن ها باقی نگذاشته اند. یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵
محمدرضا اسلاملو
کارگردان سینما نیز در این باره گفت: برای دستیابی به نظرات مقام معظم رهبری در سینما و همینطور جلوگیری از ولنگاری بیشتر در حوزه فرهنگ و هنر نیاز به راه اندازی کمپین «سینمای سالم» داریم. رسانه های همراه و همسو با اهداف و آرمان های نظام و انقلاب اسلامی و همینطور هنرمندان متعهد و ارزشی که طی تمامی سال های فعالیت هنری شان تنها برای اسلام و انقلاب کار کرده اند باید با تأسیس کمپین سینمای سالم در راستای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران جلوی مدیران فرهنگی که با انجام کارهای غلط شان باعث ولنگاری در جامعه شده اند ایستادگی نمایند. انقلاب اسلامی عطیه بزرگ الهی است و درون خود مباحث بسیار ارزشمندی را نهفته دارد از جمله آنکه انقلاب ما پیروزی نور بر ظلمت و تاریکی بود و همین مضامین و شعارها می تواند سرمنشاء تولید صدها اثر سینمایی و تلویزیون شود و در سراسر جهان مخاطبان میلیونی را به سالن های سینما کشانده و آن ها را هنگام تماشای فیلم میخکوب کند.
الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام ؛ ؛ ص281
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْغِنَاءَ مِمَّا قَدْ وَعَدَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ فِی قَوْلِهِ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ «5» «6».
________________________________________
منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیه السلام، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، 1جلد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - مشهد، چاپ: اول، 1406 ق.
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ کَسْبِ الْمُغَنِّیَاتِ فَقَالَ الَّتِی یَدْخُلُ عَلَیْهَا الرِّجَالُ حَرَامٌ وَ الَّتِی تُدْعَى إِلَى الْأَعْرَاسِ لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ.
جریان، جمعیت مدیریت شده و تأثیرگذار در جامعه است؛ یعنی اگر افراد متفرق باشند، مدیریت نداشته باشند یا تأثیرگذاری اجتماعی نداشته باشند جریان نیستند. تأثیرگذاری سه حالت فکری، سیاسی و فرهنگ عمومی دارد که بر اساس آن سه نوع جریان فکری، سیاسی و فرهنگی به وجود میآید. در ایران سه دسته جریان فرهنگی وجود دارد:
1- جریان فرهنگی اصیل انقلاب اسلامی که بر اساس انقلاب شکل گرفته و هویت انقلاب را شرح میدهد.
2- خردهفرهنگ که نه هویت انقلاب را شرح میدهد و نه در مقابل آن میایستد. مثلاً در کشور ما قومیتهای مختلفی زندگی میکنند؛ ترک، بلوچ، کرد، لر، فارس و... . زبانها و گویشهای متفاوت این اقوام، میتوانند خردهفرهنگهایی تلقی شوند. میتوان این خردهفرهنگها را مدیریت کرد تا فرهنگ اصیل انقلاب را همراهی کنند. اما اگر بیگانگان خردهفرهنگها را مدیریت کنند، میتوانند آنها را در مقابل انقلاب اسلامی قرار دهند؛ مثل پانترکیسم که در مقابل نظام قرار میگیرد درحالی که قومیت ترکی تزاحمی برای نظام ندارد، بلکه همیشه همراه و همسو با آن بوده است. مثال دیگر خردهفرهنگ بلوچ است. مدتهاست در سیستان و بلوچستان تلاش میکنند تا با طرح مسئله خردهفرهنگ بلوچ، مردممان بلوچ را در برابر نظام قرار دهند که به لطف خدا تاکنون موفق نشدهاند.
3- ضد فرهنگ که با فرهنگ اسلامی تقابل و تضاد دارد. این جریان برنامه دارد تا در بخشهای رمان، سینما، اینترنت، موسیقی و... به شکل زیرزمینی یا آشکارا با فرهنگ اسلامی مبارزه کند. مهمترین فعالیت این گروه در کشور ابتذال فرهنگی است، دوم شیطان پرستی و سوم معنویتهای کاذب.
راهبردهای مقابله
چهار راهبرد برای مقابله با جریانات ضد فرهنگی وجود دارد که بعضی از آنها به صورت جزیرهای اجرا شده، ولی تا به شکل سیستماتیک اجرا نشود، ما را به نتیجه دلخواه نمیرساند. راهبرد برای مقابله با جریانات ضد فرهنگی:
1- پژوهش: لازم است پیش از اینکه به نقد این جریانات بپردازیم فعالیتهای پژوهشی و تخصصی در مورد هرکدام داشته باشیم. تحقیقات کتابخانهای و میدانی، یعنی یک شناخت دقیق و بدون پیش داوری. مثلاً کتابهایی در مورد بهائیت نوشته شده، اما نویسنده از همان ابتدا آن را نقد کرده. باید ابتدا نسبت به جریان شناخت پیدا کرد و سپس به نقد آن پرداخت. به عنوان مثال محققی که در مورد تصوف مطالعه میکند باید در زمینه عرفان نظری هم آگاهی داشته باشد. اینها حلقههای یک زنجیر هستند.
تحقیقات میدانی مکمل مطالعات کتابخانهای است. از انواع تحقیقات میدانی، مطالعه وضعیت تاریخی فرقه و وضع کنونی آن است. مثلاً پیش از انقلاب اسلامی فرهنگ رایجی بود، پس از انقلاب تبدیل به یک خردهفرهنگ شد و اکنون ضد فرهنگ است. برخیها این فرایند تغییر را در نظر نمیگیرند. پیش از انقلاب فعالیت سیاسی نکرد که در اساسنامهاش هم بود. سکولاریسم در ابتدای تأسیس انجمن تاکتیک بود ولی امروز یک استراتژی است. این مسئله، نشاندهنده یک تغییر بزرگ در انجمن است. این شناخت با تحقیقات کتابخانهای به دست نمیآید؛ تحقیقات میدانی لازم دارد.
گرایشات فرقهها نیز باید بررسی شوند. مثلاً اهلحق 12 خاندان دارد و خاندان صاحب الزمانی هشتگرد با اهل حقیهای شهرهای دیگر تفاوت بسیاری دارد. نمودار درختی فرقههای صوفیه که تهیه شده، تعدد انشعابات فرقهای صوفیه را نشان میدهد. برخی از آنها تضاد شدیدی با یکدیگر دارند؛ مثلاً نوربخشیه و ذهبیه. سیدمحمد نوربخش و عبدا... برزشآبادی مدتی در بیعت بودند ولی بعداً جدا شدند. این دو گروه آنقدر در ایران با هم اصطکاک داشتند که نوربخشیها به پاکستان رفتند و مرکز فعالیتشان را در بلوچستان پاکستان قرار دادند.
یکی از رویکردهای صوفیه این است که در ثلاثهها شخصیتها را به خودشان منتسب میکنند. فرض کنید 100 سال دیگر یکی از این فرقهها ادعا کند حضرت آیتا... بهجت جز طریقت ما بودهاند! همانطور که پیشتر در مورد شیخ بهایی و یا فیض کاشانی این کار را کردند؛ در حالی که هیچکدام صحت نداشت. برخی مواقع دو سلسله کاملاً متضاد ادعا میکنند فردی خاص منتسب به فرقه آنهاست. پس باید تحقیقات میدانی و همچنین کتابخانهای دقیقی انجام شود تا فرقههای گوناگون از لحاظ گرایشی هم شناخته شوند.
مطالعه وضعیت جغرافیایی یک جریان نیز مهم است. حتی باید بررسی شود فرقههای ایران و دیگر کشورها چه تفاوتهایی دارند. مثلاً با مطالعه در مورد علویها در خواهید یافت که با اهل حق قرابت زیادی دارند. بنابراین کسی که درباره اهل حق ایران مطالعه میکند حتماً باید علویهای سوریه و همچنین علویهای ترکیه را بررسی کند چراکه در اعتقادات و مناسک تفاوت دارند. حتی میان علویهای سوریه هم تفاوتهایی وجود دارد.
نکته مهم دیگر این است که اطلاعات و بررسیها باید دقیق باشند. گاهی این جریانات از فعالیت منتقدانشان اطلاعات دقیقتری دارند و حتی ممکن است نیروهای نفوذی هم بفرستند تا اطلاعاتی دریافت کنند. دلیل این همه دقت این است که آنها اقلیت هستند و برای بقا تلاش میکنند ولی ما چون اکثریت هستیم گاهی سستی میکنیم که بسیار خطرناک است.
2- انتقاد: پس از مرحله شناخت نوبت انتقاد است. برخیها کتاب مینویسند ولی بدون رویکرد انتقادی؛ به طوری که فرقه مورد اشاره، آن کتاب را بهترین روش برای معرفی خود میبیند! انتقاد وظیفه مسلمانان، شیعیان و به خصوص روحانیون است. هیچکس نباید در برابر این جریانها بیتفاوت باشد.
باید انتقاد مدبرانه باشد و نباید باعث ترویج شود؛ گاهی فرقهای کمجمعیت وجود دارد و تبلیغات هم نمیکند. حال اگر آن فرقه نقد شود، باعث مظلومنمایی میشود.
باید برای نقد از شیوه امیرالمؤمنین درس بگیریم. باید برای هر قشر، نقد متناسب با آن قشر را منتشر کنیم؛ چون دشمن هم برای طیفهای مختلف مردم برنامههای مختلفی دارد.
باید برای انتقاد زمان را سنجید، مثلاً اگر امروزه وهابیت نقد میشود نباید سلفیت مطرح شود؛ چراکه بخشی از حرکت بیداری اسلامی توسط سلفیها انجام میشود! اکنون وقت آن است که در برابر وهابی ها بایستیم، در بعضی از سفرهایی که بنده به کشورهای اهل سنت دارم از پیشکسوتان این جریان مانند «رشید رضا» نام میبرم، اما اصلاً اشاره نمیکنم که رشید رضا چه اشتباهاتی دارد و مشخص است که متأثر از ابن تیمیه است؛ برعکس رویکرد استعمارستیزی، استبدادستیزی و غرب ستیزی رشید رضا را مطرح میکنم.
بسیار مهم است که چه نقدی، چگونه و در چه زمان مطرح شود، چون در بعضی موارد ممکن است نتیجه عکس بدهد. مثلاً برخیها که تصوف را نقد میکنند، همه آنچه را که از میراث گذشته عرفان باقی مانده است نفی میکنند. ممکن است برخی از این نقدها وارد باشد ولی زمان برای چنین نقدی مناسب نیست.
3- مدیریت: ضرورت دارد نهادهای پژوهشی، نهادهای فرهنگی و نهادهای امنیتی با یکدیگر هماهنگی داشته باشند. امروز دیگر وقت آن رسیده که مراکز فرهنگی فعال همافزایی داشته باشند. حتی گاهی دیده شده درباره یک موضوع خاص، به طور همزمان چند مؤسسه مطالعه میکنند و موازیکاری انجام میدهند.
4- برنامهریزی: باید نیازهای نظام را شناخت. امروزه نیاز به یک پژوهشگاه مستقل در موضوع ادیان و یک پژوهشگاه مستقل در موضوع فرق احساس میشود که باید با هم در ارتباط باشند. کمیسیون فرهنگی مجلس باید برای فرق و جریانهای انحرافی قانونهای واضح و روشنی تصویب کند. هماکنون فقط قواعدی کلی وجود دارد که موجب شده هر کس با تفسیر خودش تصمیم بگیرد. بسیاری از فرقهها حدود فعالیت خودشان را نمیدانند و از این ندانستن و خلاء قانونی سوء استفاده میکنند، منتقدان و مخالفان این فرقهها نیز به تشخیص خودشان عمل میکنند و همچنین مسئولین هم تصمیمات کاملاً متفاوتی دارند. به عنوان مثال در شهری تصمیم میگیرند خانقاهی را خراب کنند و در شهری دیگر خانقاهی هزار متر توسعه پیدا میکند! همه هم به دستور مسئولین قانونی است. من از این جهت احساس خطر میکنم به خاطر نبود قوانین مشخص، جامعه به سمتی برود که در آینده متدینین نسبت به فعالیت جریانهای انحرافی دچار بیتفاوتی شوند. فرض کنید 100 سال دیگر یکی از این فرقهها ادعا کند حضرت آیتا... بهجت جز طریقت ما بودهاند! همانطور که پیشتر در مورد شیخ بهایی و یا فیض کاشانی این کار را کردند؛ در حالی که هیچکدام صحت نداشت.