19-5 امکان انجام کارهای خارق العادة دلیل بر حقانیت نیست. (نمل 39 و 40)


شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه ساز نعمت آینده است.
امام صادق علیه السلام: اَدْنَى الشُّکْرِ رُؤْیَةُ النِّعْمَةِ مِنَ اللّه ِ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ یَتَعَلَّقُ الْقَلْبُ بِها دُونَ اللّه ِ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ وَ الرِّضا بِما اُعْطىَ وَ اَلاّ تَعْصیَهُ بِنِعْمَتِهِ و تُخالِفَهُ بِشَىْ ءٍ مِنْ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ بِسَبَبِ نِعْمَتِهِ؛
کم ترین سپاسگزارى، این است که انسان، نعمت را (مستقیما) از خدا بداند و جز او علّتى براى آن نداند و نیز به آنچه خداوند عطایش کرده، خرسند باشد و با نعمت او مرتکب گناه وى نشود و نعمت خدا را وسیله مخالفت با امر و نهى او قرار ندهد.
ویژگی دیگر عرفان این است که در عرفان یک حالت غیرت، کتمان و پنهان سازی است. و اگر کسی بخواهد سخنرانی عمومی درباره عرفان بکند،دیگر آن عرفان نیست.
یعنی شرط عرفان غیرت و کتمان و پنهان سازی است. امیرالمومنین علیه السلام بزرگترین عارف است،
ولی مسائل عرفانی را در مسجد نمی گفت، کمیل و یا شخص دیگر را پیدا می کرد، بعد از نماز عشا به بیرون شهر کوفه می رفتند و برای کمیل مطالب عرفانی می فرمود. کسی که عاشق کسی می شود همیشه سعی می کند آنرا کتمان کند و خوبی های معشوق خودش را نیز به کسی نمی گوید. عشق غیر از محبت و مودت است و غیر از خلّت است
شرط عشق خلوت، سر، کتمان و پنهان کردن است و کسی که علنی کند چیزی از عشق نفهمیده است.
اگر کسی کاری کند که مردم سراغ او بیایند، عارف نیست و عارف در بین مردم طوری صحبت می کند که مردم متوجه عرفان او نشوند و در زندگی عرفای بزرگ، این مسائل بسیار است. سیدالشهدا در مسجد نشسته بود، شخص عربی آمد مسئله سوال کند رفت کنار ابن عباس، ابن عباس اشاره کرد که از سیدالشهدا ع بپرس و فرد عرب با کمال بی ادبی گفت ایشان که بلد نیست من از شما می پرسم که عالمید
امام حسین ع عارف است که آنکه اهل این حرفها نیست اصلاٌ نمی فهمد که ابن عباس اگر چیزی بلد است شاگرد امام حسین عاست و شرط عرفان کتمان است وکسی که کتمان نمی کند عارف نیست.
ولی در عرفانهای نوظهور، کتابهای فراوان پخش می کنند، رهبر اکنکار 25 سال در کشورهای مختلف دنیا چرخیده است و هرکجا می رود می گوید من عارفم و تعلیمایم عرفانی نیز اینگونه است و به من ایمان بیاورید. این دیگر عارف نیست
مرتاض های هند خیلی بهتر از اوشو و کریشنا و اوکن کار و ... اند چون هیچ وقت اظهار نمی کنند و کسی را دعوت نمی کنند، و کسی نزدشان برود می گویند برو.
عرفان عشق است، عشق سر کوچه و بازار نیست، آخر شب است و مخفیانه و روشن است که عشق غیرت می خواهد و غیرت یعنی معشوق برای من است و نه کس دیگر.
مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام بلامنازع است یعنی رقیب ندارند. اگر کسی دنبال معجزه و کرامت و خبر از دل شما و.. باشد عارف نیست. در اول تذکره الاولیاء، عطار می گوید معجزه و کرامت برای شاگردان امام صادق علیه السلام است و نه خود امام صادق علیه السلام و شأن امام صادق علیه السلام اجل تر از این حرفهاست
و کسی که ائمه علیهم السلام را با این چیزها معرفی می کند درواقع مقام حقیقی ائمه علیهم السلام را بیان نکرده است.
در حالی که عرفانهای کاذب بحث اینکه کاری کنند تا از دل مردم باخبر شوید یک اصل است، بحث اینکه آدم چه کار بکند که قدرتهای روحی زیاد شود تا بتواند کارهای خارق العاده انجام دهد. ما نیز اینها را بلدیم ولی خلاف شرع می دانیم.
مهمترین معجزه پیامبراکرم (ص) قرآن است که قرآن نیز معجزه قولی است و معجزه قولی فقط برای علما است و برای عوام اصلاً معجزه نیست.
مثلاً درویش های قادری از این کارها زیاد می کنند، میخ در سر فروکردن یا شیشه و سنگ خوردن و ... ولی اینها اولاً چیز مهمی نیست، صرفاً تمرکز روح می خواهد، و تاکنون چند پایان نامه نیز در این خصوص نوشته شده که انسان چگونه می تواند کاری کند که چاقو در شکم فرو نرود و...
مثلاً شما آدمی را خیلی قبول داشته باشید و به او معتقد باشید، دو ساعت به او خیره شوید و چشمتان نیز بهم نخورد بعد از دو ساعت اگر چاقویی در شکمتان فرو کنند، دردتان نمی آید. اگر چاقو را در بیاورند و زخم شده باشد، تمام تمرکز روح را متمرکز کنید روی زخم، در همان لحظه خوب می شود و حتی اثری از آن نمی ماند.
یادگیری این مسائل راحت است ولی بناء دین ما به این چیزها نیست، و اینها خدایی کردن است، که دین نمی خواهد و دین عبد بودن را می خواهد، یکی از درسهایی که در قدیم در حوزه ها می خواندند، کوئیلو بوده، که در همین رابطه بوده ولی بنای شرع بر این چیزها نیست
ولی در عرفانهای کاذب این مسائل زیاد است و مردم عوام مردم نیز گول همین مسائل را می خورند. کسی مریض را خوب کند یا از دل کسی خبر دهد و... مردم به این چیزها ایمان می آورند. در حالی که هیچ کدام از اینها دلیل بر حقانیت نیست و فقط قدرت روح است و قدرت روح در هر کاری تربیتش کنید می تواند انجام دهد.
قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُ عَلَی' عِلْمٍ عِندِی.
ما کدام دسته ایم در زندگی خودمان.
پست را برای خدمت و شکر می دانیم یا از نزد توانمندی خودمان .