نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

نور در حرم نور

تفسیر قران در محضر حضرت معصومه سلام الله علیها

کلمات کلیدی

آخرین نظرات

26:128
26:129
26:149
۹۵/۰۴/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین منیب

n19

نظرات  (۷)

۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۳ حسین منیب
# مقاله ای عالی و مختصر در تبیین این موضوع

در غرب مدرن چون بشری اصالت پیدا می‌کند که تجسم اهوای نفسانی، سودمحوری و لذت‌جویی است، این سه ویژگی در قالب مفهومی به نام رفاه یا پیشرفت ظاهر می‌شود و غرب چنین مطرح می‌کند که هر تمدنی ثروتمندتر است پیشرفته‌تر است، هر تمدنی که قدرتمندتر است، پیشرفته‌تر است و هر تمدنی که لذت بیشتری می‌برد، پیشرفته‌تر است. تجسم این پیشرفت، رفاه، قدرت، لذت و ثروت را در مدرنیته می‌بینیم. بنابراین هر کسی مدرن است، به قله تمدن رسیده و پیشرفته است و هر کسی که مدرن نیست، عقب‌افتاده است. از نظر اینها جامعه پیشرفته یعنی جامعه‌ای که تکنیک بالاتری دارد. شاخص مفهوم پیشرفت و تمدن مدرن، تکنولوژی است. تکنولوژی هم می‌تواند انبوهی از ثروت ایجاد کند و هم روش‌های لذت را ساده‌تر کند و هم قدرت بیافریند. نکته‌ای که بدان توجه نمی‌شود این است که تکنولوژی چیزی نیست که فقط ابزار دست ما باشد، تکنولوژی بر ما مسلط می‌شود و ما را هدایت می‌کند. اینجاست که تکنولوژی بلای جان می‌شود و بر ما استیلا پیدا می‌کند و موجودات تکنیک زده و جامعه تکنیک زده پدید می‌آیند. یکی از مواردی که در تفکر پست مدرن، به عنوان نقادی مدرنیته ظهور می‌کند این است که نظریه پیشرفت یا اصل ترقی را زیر سؤال می‌برد و می‌گوید اساساً و اصلاً اینگونه نیست که هر تمدنی که پیشرفته‌تر در معنای مدرن کلمه، است، یعنی قدرتمندتر و لذت‌جوتر است، لزوماً بهتر و کامل‌تر باشد. چنین مطرح می‌کنند که اصلاً پیشرفت را نباید اینگونه سنجید. ویل دورانت، نویسنده تاریخ تمدن در درس‌های تاریخ این نظر را به طور جدی مطرح می‌کند و می‌گوید، از نظر تکنیکی به تکنیک‌های پیچیده‌تری مسلط شده‌ایم اما آیا خوشبخت‌تر و عقلانی‌تر هم شده‌ایم؟ دورانت می‌گوید ما از نظر تکنولوژیکی پیشرفت کرده‌ایم و در این شکی نیست. اما آیا به آد‌م‌های بهتری هم تبدیل شدیم؟ وی جواب می‌دهد خیر، اصلاً قرار نبود چنین چیزی را برای ما به ارمغان بیاورد چون تکنیک فقط می‌خواست سلطه ما را بر طبیعت محقق کند و قرار نبود ارتقا وجودی و اخلاق کمال‌گرایانه برای ما بیاورد. اینجاست که میشل فوکو، متفکر فرانسوی پست مدرن معاصر (متوفی به سال 1984) به طور جدی این مسأله را مطرح می‌کند که ما اشتباه می‌کنیم که گمان می‌کنیم تکنیکی‌تر از گذشتگان هستیم و بنابراین از آنها خوشبخت‌تریم. تاریخ درسی که به ما یاد می‌دهند این است که هر چه زمان گذشته، وضعمان بهتر شده‌ است. ما از آدم‌های دو نسل قبل‌مان بهتریم و آنها از آدم‌های ده نسل قبل بهترند. اما منتقدانی همچون ویل دورانت و متفکران پست‌مدرن معتقدند اتفاقاً خیلی چیزها نشان می‌دهد که آنها خوشبخت‌تر بودند. اگر ما تصور کنیم که بشر طبیعتش به گونه‌ای است که زندگی ساده برایش راحت‌تر از زندگی پیچیده است، پس زندگی ساده گذشتگان، راحت‌تر از زندگی امروز ما بوده است. یکی از اقتصاددانان می‌گوید، می‌گوییم تکنولوژیما را از قرن معاش نجات داده است و اکنون اوقات فراغت زیادی داریم. سپس مثال ساده‌ای مطرح می‌کند و می‌گوید، در جامعه‌ای که مردمان آن از طریق جمع‌آوری خوراک زندگی می‌کنند مثلاً در 200 سال پیش، اینها شاید در روز 3 یا 4 ساعت فرصت داشتند که خوراک جمع می‌کنند و برای دو روزشان کافی بود و بقیه اوقاتشان را کار نمی‌کردند. در صورتی که ما جامعه‌ای ساخته‌ایم که انسان 8 ساعت و بلکه بیشتر کار می‌کنند ولی باز نمی‌توانند به طور کامل بخورند چون آنقدر به آنها نیاز داده‌ایم و آنقدر عرضه را گسترده و متنوع کرده‌ایم که اینها از تنوع عظیم ایجاد شده، سرگیجه می‌گیرند و از این انبوه نیازی که پدید آورده‌ایم دیگر هیچ حسی از ارضا و شادکامی آرامش و آسایش ندارند. اتفاقاً ما جامعه آسوده‌تری نساخته‌ایم بلکه ما جامعه پیچیده‌تر و سخت‌تری ساخته‌ایم. این موضوع بحث جالبی است که پست‌مدرن‌ها در انتقاد از تمدن مدرن مطرح می‌کنند. هر چقدر که مدرنیست‌ها معتقدند به دلیل پیشرفت‌ها به وضع بهتری رسیده‌ایم و هر کسی که مثل ما نیست عقب‌مانده است، پست‌مدرنیست‌ها عکس این را مطرح می‌کنند. (سخنرانی دکترشهریار زرشناس در فرهنگسرای علوم در تاریخ 30/6/1383)
۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۰۸ سلمان علی زاده

معنویت و تکنولوژی
در چند دهه اخیر همزمان با رشد سریع تکنولوژی و انفجار اطلاعاتی بسیاری از مردم مخصوصا در کشورهایی که تولید کننده تکنولوژی هستند.در خود نیاز به تامل و بازنگری در مبانی زندگی را احساس کردند و بسیاری از آنان بازگشت دوباره ای به ادیان و مذاهب مختلف داشته اند.

اخلاق مدرن دستخوش تحولات تکنولوژیک در جهت فایده گرایی دنیایی بسیاری از مبانی اخلاق سنتی را دستخوش تهدید قرار داد اما نهادهای مذهبی در دنیای غرب علی رغم لائیک بودن تعداد زیادی از افراد اجتماع ، با حفظ سیاستهای حمایت از خانواده وجلوگیری از ازدواج همجنس ها و سقط جنین همچنان سعی می کنند با نفوذ در دولتهای لیبرال اخلاق سنتی را حفظ کنند.

این تحولات و کشاکش بین معنویت و دنیا گرایی اساس تحولات آینده بشر است چالشی که امروزه در درون کشورها و بین کشورهای مختلف نیز احساس می شد.

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۲ سلمان علی زاده

دکتر گلشنی:

راسل می نویسد یکی از دانشمندان از تکنولوژی، تصویر زیبایی داده است، زیرا علم می تواند شادی انسانها را ارتقا بخشد اما تجربیات درازمدت من درباره حکومت ها نشان می دهد که علم مورد سواستفاده قرار گرفته است و علم به جای اینکه انسانها را شاد سازد، اهرم قدرت حاکمان و سبب نابودی تمدن انسانی شده است.

این استاد فلسفه علم افزود: نیکولاس ماکسول، فیلسوف علم معاصر انگلیسی کتابی تحت عنوان «از دانش به حکمت» دارد. وی صاف و صریح می گوید که باید به سمت حکمت برویم. گله ماکسول این است که چرا اینقدر از بودجه ها صرف مسائل نظامی می شود. او می گوید مشکلات علم ناشی از فقدان حکمت است اگر چه علم کنونی منافع بی شماری به وجود آورده اما در صورت فقدان حکمت می تواند منجر به مصیبت ها و مرگ انسانها شود.

استاد دانشگاه صنعتی شریف ادامه داد: همه مشکلات مهم جهانی بر اثر فقدان حکمت است. جنگ و تروریسم و خونریزی، نابرابری های ثروت و قدرت، افزایش سریع جمعیت و انقراض بعضی از نسل ها و گرم شدن زمین و ... همه این مصیبت ها بر اثر جدایی علم جدید از حکمت به وجود آمده است.

وی سپس با طرح این پرسش که چرا حکمت امروز فراموش شده است، گفت: علتش آن است که جهان بینی حاکم بر دانشمندان، یک جهان بینی سکولار و فاقد حکمت است که این جهان بینی باعث مصیبت و ویرانی شده است. علت دیگر آن این است که دانشمندان جدید هر دانشی که ریشه در حواس ما ندارند را طرد می کنند. نادیده گرفتن مسائل اخلاقی در کارهای علمی، استثمار طبیعت و جوامع انسانی و غفلت از دغدغه های بنیادین بشر، جملگی، به دلیل فراموشی حکمت است.

عضو شورای انقلاب فرهنگی گفت: به طور خلاصه، معرفت شناسی صرفاً تجربه گرایانه، هستی شناسی طبیعت گرایانه و قائل بودن به اخلاق نسبی، دانشی بدون حکمت و قدرتی بدون تقوا و آسایشی بدون آرامش برای انسانها فراهم کرده است.

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۳ سلمان علی زاده

دکتر گلشنی

گلشنی افزود: باید دانشگاهها برنامه هایشان را اصلاح کنند. باید به این مسائل توجه کنند. اما چرا حکمت مغفول ماند؟ اولین دلیل باریک شدن تخصص هاست که عامل دوری از حکمت شد. دانشمندان در قرون وسطی و هم در تمدن اسلامی ایده  های وسیعی داشتند. ابن هیثم یک دانشمند، یک اوپتیک دان و نورشناس در جهان اسلام است اما شرح حالش را که نگاه می کنیم جامع نگری و دوربینی وسیعی در او می بینیم و او صرفا با عینک تخصصی خودش به دنیا نمی نگریست. هایزنبرگ می گوید تخصص خوب است اما نباید به دنبال تخصصی کردن همه چیز برویم بلکه باید کل نگر باشیم. می گوید جهان یک دانشمند، حوزه باریکی از طبیعت است که عمر خود را صرف آن می کند. بنابراین نباید فقط باید عینک رشته خودمان، جهان را ببینیم بلکه باید کلی نگر باشیم. تاکید بیش از حد بر تخصص و تاکید بر جزءنگری باعث آسیب های زیادی شده است.

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۵ سلمان علی زاده

دکتر گلشنی:

وی دومین عامل را غفلت از مسائل اخلاقی در کارهای علمی دانست و گفت: پوپر می گوید درست است که دانش از ارزش جداست اما اینها در کل یکی هستند. این حقیقت که علم نمی تواند حکمی در اصول اخلاقی کند، این برداشت غلط را می آورد که هیچ اصول اخلاقی وجود ندارد در حالی که اصول اخلاقی ریشه همه چیزها است. اخلاق، نیرویی بس قوی تر از سیاست و اقتصاد است. مردم با مشغول شدن به تخصص ها از مسائل اخلاقی دور افتاده اند.

وی افزود: سومین عامل، تشنگی قدرت و ثروت و موفقیت است. عده ای برای این به دنبال علم می روند که بفهمند در طبیعت چه خبر است؟ اما یک بخش بزرگتر از علم، دنبال ثروت و قدرت و موفقیت و افزایش آن هستند. این مسئله موجب مشکلات شده است و اینجاست که مصیبت ها به بار می نشیند. عصر ما عصر جمع آوری اطلاعات شده است. سطح اطلاعات افزایش یافته اما عمق آن کاهش یافته است.

استاد دانشگاه شریف اضافه کرد: چهارمین عامل، غفلت از مراتب بالاتر واقعیت است. انسانِ خلاصه شده در مادیات و معنویات هیچ نقشی در زندگی اش ندارد. هدفی هم جز تأمین خواسته های مادی ندارد.

وی عامل بعدی را غفلت از سوالات بنیادین دانسته و گفت: پوپر می گوید ما در زندگی با یک عده سئوالها روبرو هستیم که جوابش را هم از علم نمی توانیم بگیریم. اینکه از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم که آن را دغدغه های نهایی انسان نامیده اند. جالب اینجاست که بعضی از بزرگترین دانشمندان ما نیز همین طرز تفکر را دارند. باید با کاووش در دین و متافیزیک به سئوالات بنیادین بشر جواب دهیم تا وسعت دیدمان افزایش یابد. باید انسانها متوجه وظیفه خطیر خود بشوند.

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۶ سلمان علی زاده

وی در ادامه به عکس العمل برخی از دانشمندان در مقابل علمِ فارغ از حکمت، اشاره کرد و گفت: انیشتین و دانشمندان دیگر از ساختن بمب اتم پشیمان شدند و از دولتشان خواستند آزمایش های سلاح های هسته ای را متوقف کنند و تمام تولیدات فکری برای ساختن سلاح های کشتار جمعی از بین برود.

گلشنی در پایان گفت: به طور خلاصه نباید اسیر تکنولوژی و علم شد. کارهای مهم و هزینه های زیادی صرف کارهای نظامی می شود اما باید به دنبال جهان بینی ای باشیم که نیازهای معنوی و مادی مشروع ما و جوامع انسانی را برطرف کنند و منافع گسترده انسانی را به منافع گروهی اندک ترجیح دهد. دانشگاههای ما باید برنامه هایشان را به این سمت تغییر دهند.

۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۵:۱۹ سلمان علی زاده
پنج نکته درباره تکنولوژی:

پنج نکته درباره تحولات فناوری وجود دارد که دانستن آن‏ها ضروری است و اساس آنها در زمینه تاریخ تحولات تکنولوژیک است.

نکته اول       

در تمام تحولات فنی، نوعی تعامل و بده و بستان مطرح است و عنوان آن را معامله ارزش‏های معنوی در قبال کسب دنیا می گذارند.

تکنولوژی همواره به ازای هر فایده و مزیّتی که عرضه می‏دارد، زیانی نیز به دنبال خواهد داشت. عدم توازن در عیوب و منافع کامپیوتر، خطری جدی است، زیرا هر قدر جنبه‌های شگفتی‌انگیزی تکنولوژی بیشتر باشد، دستاوردها و نتایج منفی آن نیز بیشتر خواهد بود.

نکته دوم      

   سهم افراد بشر از منافع و زیان‌های فناوری‏های مدرن، یکسان نیست.

امروزه اصحاب عصر فناوری اطلاعات، مدعی هستند هر چه اطلاعات در زمینه رایانه، بیشتر باشد، مشکلات و موانع بیشتری را حل می شود؛ چه موانع شخصی و چه  معضلات اجتماعی. اگر تکنولوژی مدرن ما را چنان کور کرده باشد که مشکلات و گرفتاری‏ها را نبینیم، این عصر اطلاعات، مایه نکبت و نابودی ما خواهد شد. بنابراین، نکته دوم چنین شد که همواره در تحولات تکنولوژیک، یک طرف، ذی نفع و طرف دیگر، بازنده است.

نکته سوم     

ایده مؤثر و محوری موجود در هر تکنولوژی به دلیل خاصیت ذهنی‏شان از دید ما دور می‏مانند. هر تکنولوژی به همراه خود اقتضائات و زیان‏هایی دارد.

در فرهنگ گفتاری، حافظه بشر مهم‏ترین نقش را دارد. طرفداران کامپیوتر، برای اطلاعات، بیشتر از علم و حکمت و دانایی ارزش قائلند. به یقین، در عصر رایانه، مفهوم حکمت و دانایی به طور کامل از بین می‏رود.

هر تکنولوژی، فلسفه‏ای دارد که در وادار کردن مردم به نوع خاصی از تفکر، شیوه استفاده از اعضا و جوارح، شیوه قانون‌مند کردن جهان، تقویت بعضی حس‏های انسانی و فروکش کردن برخی تمایلات فکری و اجتماعی تأثیر دارد و به نوعی، پشتوانه آن به شمار می‌رود.

نکته چهارم  

تغییرات تکنولوژیکی، خاصیت تقویت‏کنندگی ندارند، و توازن اکولوژیکی را برهم می‏زنند.                          

 آنهایی که اساسی‏ترین تأثیر را بر سیاست امریکا داشته‏اند؛ به دنبال تبدیل تلویزیون به ماشین پول‏سازی بود که بی‏وقفه کار می‏کرد. آنها به راحتی گفتمان بنیادین سیاسی را ضایع کردند.

نکته پنجم

تکنولوژی، دوستدار اسطوره‏ای شدن است. در گذشته، با چشمانی بسته با تغییر و تحولات در حوزه تکنولوژی برخورد می‏کردیم و تا به امروز، بیشتر توان خود را در راه برآورده کردن نیازهای تکنولوژی به کار بسته‏ایم تا نیازهای فرهنگ. این کار، نوعی حماقت است، باید با چشمانی باز حرکت کنیم تا پیش از آنکه به استخدام تکنولوژی در‌آییم، آن را به خدمت خود درآوریم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی