19-2 توحید افعالی (شعراء 78تا 83)






شواهدی از توحید در قرآن و سایر کتب آسمانی
به صورت تطبیقی تنها به نمونهای از آیات کتاب مقدس و قرآن اشاره میکنیم، همه آیات کتاب مقدس از ترجمه فارسی آن نقل شده است).
1-سلطنت و هیبت از آن اوست(ایوب/1/25).
خدا پادشاه تمامی جهان است(مزامیر/7/47).لله ملک السموات و الارض(آل عمران/189).قل اللهم مالک الملک(آل عمران/26).لمن الملک الیوم لله الواحد القهار(غافر/6).
2-خداوند چنین میگوید:من یهوه هستم و همه چیز را ساختم(اشعیاء/24/44).ذلکم الله ربکم لااله الا هو خالق کل شیء(الانعام/102).
3-آسمانها را به تنهائی گسترانیدم و زمین را پهن کردم و با من که بود؟(اشعیاء/24/44).
هو الذی مدالارض(الرعد/4).هل من خالق غیر الله(الفاطر/4).
4-من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدائی نی-پدید آورندهنور و آفریننده ظلمت-صانع سلامتی و آفریننده بدی من یهوه صانع همه این چیزها هستم(اشعیا/8-7/45).
قل کل من عندالله(النساء/79).قل الله خالق کل شیء و هو الواحد القهار(الرعد/17). *
در اصول کافی باب الخیر و الشرسه حدیث در این زمینه نقل شده که تنها به اولین حدیث که مؤید مطلب نقل شده از تورات است اشاره میکنیم، امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان مما اوحی الله الی موسی(ع)و انزل علیه فی التوراة انی ان الله لا اله الا انا خلقت الخلق و خلقت الخیر و اجریته علی یدی من اوح فطوبی لمن اجریته علی یدیه و انا الله لا اله الا انا خلقت الشر و اجریته علی یدیه من اریده فویل لمن اجریته علی یدیه». (9)
5 خداوند که آفتاب را به جهت روشنائی روز و قانونهای ماه و ستارگان را برای روشنائی شب قرار داد و دریا را به حرکت آورد(ارنیا/35/31).
هو الذی جعلا الشمس ضیاء و القمر نورا(یونس/5) هو الذی جعلا لکم النجوم(النعام/97).
6 کیست که رودخانه برای سیل کند یا طریقی به جهت ساعقهها ساخت یا کیست که قطرات شبنم را تولید نمود و ژاله آسمان را کیست که تولید نمود-آیا (تو)برقها را میفرستی تا ورانه شوند.کیست که مشکلهای آسمان را بریزد-کیست که قضا را برای غراب آماده سازد.(ایوب باب 38).
افرأیتم ما تمونون ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون- افرأیتم ما تحرثون ءانتم تزرعونه نحن الزارعون_ افرأیتم الماء الذی تشربون ءانتم انزلتموه المزن ام نحن المنزلون-افرأیتم النار التی تورون ءانتم انشأتم شجرتها ام نحن المنشؤن-(الواقعة/72- 56).
7-نباتات را برای بهایم میرویاند و سبزهها را برای خدمت انسان(مزامیر/11-9/104).
و انزلنا من السماء ماء فانبتنا فیها من کل زوج کریم(الشعراء/8).
و فاکهة و ابّا متاعا لکم و لا نعامکم(عبس/31و32) 8-آبها را در ابرهای خود میبندد...ابرهای خیش را پیش آن میگسترد(ایوب 9-8/26).
الم تر انّ اللّه یزجی سحابا ثمّ یؤعلف بینه ثم یجعله رکاما(النور/43).
9-باد را از خزانههای خود بیرون میآورد (ارمیاء/13/10).
اللّه الذی یرسل الریاح(الروم/48).
10-دولت و جلال از تو می آید-و تو بر همه حاکمی و کبریا و جبروت در دست توست-و عزمت دادن و قوت بخشیدن به همه کس در دست توست (اول تواریخ ایام 12/29).
و گفت ای یهوه خدای پدران ما آیا تو در آسمان خدا نیستی و آیا تو بر جمیع ممالک امتها سلطنت نمینمائی و در دست تو قوت و جبروت است و کسی نیست که با تو مقاومت تواند کرد(دوم تواریخ ایام/6/20).
قول اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعزمن تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انّک علی کل شیء قدیر(آل عمران/26).
11-و از دست مردم خدمت کرده نشود که گویا محتاج چیزی باشد بلکه خود به همگان حیات و نفس و جمیع چیزها میبخشد(اعمال رسولان/25/17).
(*)نیز مقایسه شود با دعای جوشن«یا ضار یا نافع».
یا ایها الناس انتم الفقراء الی اللّه و اللّه هو الغنی الحمید(الفاطر/15).
12-پست میکند و بلند میسازد(اول سموئیل/7/2).
تعز من تشاء و تذل من تشاء(آل عمران/26).
13-از دست من رهاننده نیست (تثنیه/39/32).کسی نیست که با تو مقاومت تواند کرد(اول تواریخ ایام/12/29).سلطنت او بر همه مسلط است(مزامیر 20/19/103).و اللّه غالب علی امره(یوسف/21).هو القاهر فوق عباده(انعام/18).
14-کیست که به او تواند گفت چه میکنی (ایوب/13/9).
لا یسأل عما یفعل و هم یسألون(الانبیاء/24).
15-کیست که از جمیع این چیزها نفهمد که دست خداوند آنها را به جا آورده است که جان جمیع زندگان در دست وی است و روح جمیع افراد بشر (ایوب/10/12).فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و الیه ترجعون(یس/83).ما من دابة الا و هو اخذ بناصیتها(هود/56).
16-جمیع اینها از تو انتظار میکشند تا خوراک آنها را در وقتش برسانی، آنچه به آنها میدهی فرا میگیرند(مرموز/104).
ما من دابة فی الارض الا علی اللّه رزقها (هود/6).و کاین من دابة لا تحمل رزقها اللّه یرزقها و ایاکم(العنکبوت/61).قل من یرزقکم من السماء و الارض...غسیقولون اللّه(یونس/31).
17-قوت وجود در نزد وی است(عیوب/16/12). قوت از آن خداست(مزامیر12/67). ان القوة لله جمیا(بقره/165) 18-شخص بیقوت را چگونه اعانت گردید و بازوی ناتوان را چگونه نجات دادی (عیوب/2-1/26).
لا حول و لا قوة الا بلا العی العظیم(حدیث نبوی، بحارج 2، ص 62 روایت 9).
19-خداوند فقیر میسازد و غنی میگرداند.(اول سموئیل/6/2)
و انه هو عغنی و اقنی(نجم/50)
20-اعانت من از جانب اوست.(مزامیر /73/119)
و الله المستعان(یوسف/21).ایاک نسعتین (الحمد/5)
21-خداوند تا به ابد توکل نمائید. (اشعیا/4/26)
و علیه فلیتوکل المتوکلون.(یوسف/68
22-خداوند سخره من و قلعه من و رهاننده من است.خدای، سخره من که بر او توکل خواهم کرد. (دوم سموئیل/2/22).خدایم سخره من است که در او پناه میبرم.(مزامیر/2/18).
و ما توفیقی الا بلا علیه توکلت و علیه انیب. (هود/89)
23-تمامی اهل زمین از خدا ترسند زیرا که او گفت و شد، امر فرمود و قائم گردید(مزامیر/7/33). نام خداوند را به تسبیح بخوانیم زیرا که او فرمود پس آفریده شدند و آنها را پایدار نمود تا ابدوالاباد. (مزامیر/4/148)
انما امره اذا اراده شیئا ان یقول له کن فیکون. (یس/83)
24-آنچه را کا ارداده نمود به عمل آورده است. (مزامیر/3/115)
آنجه که خداوند خواست آن را کرد.(مزامیر 6/135)
ان ربک فعال لما یرید.(هود/107)ذو العرش المجید فعال لما یرید.(البروج/16)
25-الآن میبیند که من خود او هستم و با من خدای دیگری نیست من میمیرانم و زنده میکنم. (تثنیه/39/32)
ان امات و احی(نجم/45)و الذی یمیتنی ثمّ یحیین.(الشعراء/82)
26-مجروح میکنم و شفا میدهم(تثنیه/ 39/32)همه مرزهای تو را شفا میدهد(مزامیر /3/103).
و اذا مرضت فهو یشفین(الشعراء/81).
27-ای خداوند سلامتی را برای ما تعیین خواهی کردزیرا که تمام کارهای ما را نیز برای ما به عمل میآوری(اشعیا/12/26).ژیلسون این آیه را چنین تفسیر میکند:«هر جه ما میکنیم آفریده خداست.» (10)
و الله خلقکم و ما تعملون(الصافات/96)
و ما رمیت اذ رمیت ولکن اللّه رمی(الانفال/17).
28-قدرت نصرت دادن و مغلوب ساختن با خداست(دوّم تواریخ ایام/8/25).
و ما النصط الا من عند اللّه(انفال/10).فلم تقتلوهم و لکن اللّه قتلهم(الانفال/17).
29-پدر من تا کنون کار میکند و من نیز کار میکنم(یوحنا/17/5).
کل یوم هو فی شأن(الرحمن/30).
30-من او هستم-من اوّل هستم و آخر هستم (اشعیا 13/48).
هو الاوّل و اآخر و الظاهر و الباطن(الحدید/4).
38-اگر روح و نفخه خویش را باز گیرد، تمامی بشر با هم هلاک میشوند و انسان به خاک راجع میگردد (ایوب 15/14/34).
کل شیء هالک الا وجهه(قصص/88)عنت الوجوه للحی القیوم(طه/111).
32-نزد خدا هیچ امری محال نیست (لوقا/37/1)
ان اللّه علی کل شیء قدیر(بقره/21 و مجموعا 72 بار)ان ذلک علی اللّه یسیر(الحج/ 7، العنکبوت/19).
33-آیا بلا بر شهر وارد بیاید و خدا آن را نفرموده باشد؟(عاموس/6/3).
و ما اصاب من مصیبة الا باذن اللّه(تغابن/11).
آیاتی که بدانها اشاره شد نمونهای بود از صدها آیهای که در این زمینه در هر دو کتاب وجود دارد. معلوم میشود که ادیان توحیدی و به خصوص قرآن نه تنها خلقت آسمان و زمین و امور عظیم و خارقالعاده را به خدا نسبت میدهند، بلکه امور ساده و عادی روزمره را نیز از خدا میدانند.نه تنها میراندن و زنده کردن بلکه سیر کردن، سیراب کردن، خنداندن و گریاندن را نیز فعل خدای سبحان میدانند:
«الذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین و الذی یمیتنی ثم یحیین» (الشعراء/81-79).
«انه هو اضحک و ابکی و انه امات و احیا» (نجم/43).
پس ظواهر این آیات مؤید نظریه توحید افعالی است و«لا مؤثر فی الوجود الا اللّه»را میتوان از آنها نتیجه گرفت.
در مقابل، پذیرش توحید افعالی موجب نفی اسباب و علل نیست
1-و خدا گفت زمین نباتات برویاند.علفی که تخم بیاورد و درخت میوهای، که موافق جنس خود میوه آورد که تخمش در آن باشد (پیدایش/11/1) پس طبق این آیه زمین از طریق کلمه الهی قدرت تولید گیاهان را یافته است
متکلمان دیگر در مقابل اشاعره به آیهای به همین مضمون تمسک جستهاند:«و طری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت وربت و انبتت من کل زوج بهیج»(الحج/5)و گفتهاند:«آیه تصریح به تأثیر آب در زنده شدن زمین و تصریح به اینکه زمین گیاه را میرویاند، دارد.» (11) البته قسمت اول آیه:اذا انزلنا علیها الماء اهتزتنمیتواند نظریه اشاعره یا«مالبرانش»را رد کند، زیرا آنها جواب خواهند داد که این «اذا»ظرف است، یعنی در مقارنت بارش باران، زمین زنده میشود نه اینکه بارش باران علت زنده شدن زمین بوده باشد. ولی در قسمت دوم که فرموده است«انبتت»رویاندن را به زمین نسبت داده است یعنی زمین قدرت تولید و انبات گیاه را دارد و این همان است که«مالبرانش» در آیه سفر پیدایش بدان اشاره کرد.
تأثیر آب در خلق جانوران 2-و خدا گفت آبها به انبوه جانوران پر شود و پرندگان بالای زمین بر روی فلک آسمان پرواز کنند، پس خدا نهنگان بزرگ آفرید و همه جانداران خزنده را، آبها از موافق اجناس آنها پر شد و همه پرندگان بالدار را به اجناس آنها(پیدایش/22-20/1)پس بر طبق این آیه، آب از طریق کلمه الهی قدرت تولید جانوران را یافته و پس از آن به پرندگان و ماهیها فرموده تا بارور شوند.یعنی بارور شدن به خود جانداران مستند است.
3-خدا آنها را برکت داده و گفت بارور و کثیر شوید و آبهای دریا را پر سازید و پرندگان در زمین کثیر شوند(پیدایش/22/1). پس خدا به آنها قدرت تولید مثل را بخشیده است.
ثمر دادن به دانه منسوب است دانهای که بر زمین مناسب قرار گیرد صد چندان ثمر دهد و زمین بذات خود ثمر میآورد اول علف بعد خوشه پس از آن دانهکامل در خوشه.پس ثمر دادن را به دانه و زمین نسبت میدهد.
همین مضمون را قرآن نیز دارد:مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل اللّه کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة جبة»(البقره/261)که ثمر دادن را به دانه نسبت میدهد.
4-در کتاب«حکمت»:آمده است:«آنچنان بود که آتش:به خاطر مردان الهی قدرت سوزانندگی خود را از یاد برده بود»، یعنی آتش دارای قدرت سوزانندگی است.پس مخالفین حق دارند که نتیجه بگیرند:«بر طبق عهدین قدیم و جدید، مسلم است که علل ثانیه، قدرت حقیقی بر فعل و تأثیر را دارند».
کیست که رودخانه برای سیل کند و...صاعقهها را ساخت تا بر زمینی که کسی بر آن نیست، ببارد... تا زمین ویران و بایر را سیراب کند و علفهای تازه بر آن رویاند(ایوب باب 38).
اولم یروا انا نسوق الماء الی الارض الجرز فنخرج به زرعا(السجده/27).
انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات (البقره/22)
و گفتهاند که کلمه«به»در این دو آیه نشان دهنده تأثیر آب در رویش گیاهان است (12) .لذا جواب اشاعره یا غزالی کهالتأثیر عند الماء است لابالماء کافی نخواهد بود.
6-و خدا گفت نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها و سالها باشند.و نیرها در فلک آسمان باشند تا بر زمین روشنائی دهنده(پیدایش 16-15/1).پس در اینجا جدا کردن شب و روز و نیز روشن کردن زمین را به نیرها نسبت داده است.
هو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوابها فی ظلمات البر و البحر(الانعام/97).
هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب(یونس/5).
7-در قرآن آمده است:الله الذی یرسل الریاح فتثیر سحابا فیبسطه فی السماء کیف یشاء و یجعله کسفا فتری الودق یخرج من خلاله فاذا اصاب به من یشاء من عباده اذا هم یستبشرون(الروم/48) متکلمان نتیجه گرفتهاند که از این آیه دو امر به دست میآید:
1-تأثیر باد در نزول باران.2-تأثیر باد در تحریک ابرها(تأثیر یعنی حرکت میدهد).پس حرکت دادن را به ابر نسبت میدهد. (13)
در کتب کلامی به خصوص در باب«افعال عباد» آیات دیگری نیز در این زمینه ذکر میکنند.مثلا در شرح المواقف آیاتی را که مخالفین اشاعره به آنها استناد کردهاند به هفت دسته تقسیم میکند. (14)
1-آیاتی که فعل را به عبد نسبت میدهد مثل یکتبون الکتاب بایدیهم«البقره/80».
2-آیاتی که در آنها مدح و ذم و وعد و وعید است که لازمه آن استناد افعال به عباد است.
3-آیاتی که فعل خدا را مانند فعل بندگان نمیداند، پس لازمه آن این است که بندگان فعلی داشته باشند.
4-آیاتی که افعال عباد را مشروط به خواست آنها میکند«فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر».
5-آیاتی که در آن عبد از رب طلب استعانت میکند و اگر فعل تنها از خدا بود استعانت معنا نداشت.
6-اعتراف انبیاء به گناهان خود نشان دهنده استناد فعل به خود آنهاست.
7-تحسر و طلب رجعت کافران در آخرت نشان دهنده این است که فعلشان به خودشان منصوب است.
علامه حلی در شرح تجرید علاوه بر این هفت قسم، قسم دیگری را هم ذکر میکنند.
8-آیاتی که دلالت بر پیشی گرفتن در عمل دارد «سارعوا الی مغفرة من ربکم» یعنی خدا فعل را از بنده میخواهد و سبقت و پیشی گرفتن تنها در صورتی معنی دارد که فعل به عبد منسوب باشد. (15)
امام رحمه الله علیه
امام کل مباحث دین را اعم از فقه اخلاق واصول عقائد را علل واسطه یا بی واسطه برای توحید می دانست ایشان درکتاب شرح جنود عقل وجهل صفحه 10در این مورد می فرمایند:
عدم منافات با اختیار انسان
توحید افعالی با اختیار انسان منافاتی ندارد و اگر برخی پنداشته اند توحید افعالی مستلزم جبر است، به سبب آن است که درک صحیح و درستی از توحید افعالی و اختیار آدمی ندارند. اگر اختیار به معنایی در عرض اراده تکوینی خداوند به حساب آورده شود، مخالف توحید افعالی است؛ ولی اگر آن را در طول اراده تکوینی خداوند بدانیم مخالف آن نیست و توحید افعالی هم مستلزم جبر نمی شود. بنا بر توحید افعالی، هر فعل و اثری در عالم هستی، در اصل پدید آمدن و باقی بودنش در صحنه وجود، فعل حق است و به اراده ازلی خدا منسوب است و هیچ کس نمی تواند به اراده مستقل خود، فعلی یا اثری را تحقق بخشد. خدای متعال، هم خالق تمام هستی، هم مربی عالم و هم رازق و حاکم بر آفرینش است و هیچ کس نیست که در این امور، شریک او باشد. (59) هر فعلی در عالم، منسوب به خدا و مشمول اراده حق است و هیچ کس با او در هیچ اراده و فعلی شرکت ندارد. بنابراین، هر اراده و فعلی که از انسان صادر می شود، فعل و اراده خدا و منسوب به او است.
بنابراین نظریه، هر کاری که از انسان صادر می شود، در عین حال که فعل او است، منسوب به خداست. تنها از این منظر است که معنای «لَاجَبرَ وَ لَاتَفوِیض بَل أمرٌ بَینَ ألأمرَین» روشن می شود و شبهات وارد بر خلق اعمال، دفع می گردد. (60) به بیان دیگر، مشکل جبری ها و معتزله این بوده است که قادر به تصور نسبت افعال با دو فاعل و دو اراده نبوده اند. جبری ها، فاعلیت و اراده را تنها منحصر به خدای متعال و معتزله آن را تنها منحصر به انسان دانسته اند. گروه اول، تنها قائل به توحید فاعل و گروه دوم، تنها قائل به اراده انسان گردیده اند. در برابر آنان، علمای امامیه قرار دارند که فعل ارادی انسان را هم منسوب به انسان دانسته، و اراده آزاد انسان را میپذیرند و هم منسوب به خداوند می دانند و توحید فاعلی را اثبات می کنند. (61)
استدلال علمای امامیه این است که اسناد فعل به دو فاعل، در صورتی محال است که آن دو فاعل در عرض هم باشند، نه در طول هم، ولی اگر دو فاعل در طول هم تصور شوند، مشکلی نخواهد بود. اینان با تصوری که نسبت به ترتیب صدور افعال از خدا ارائه می دهند، فاعلیت را طولی می دانند و بر این باورند که هم اصل وجود انسان از خدا و مستند به او است، هم شئون وجودی اش مانند اراده و فعل، در عین حال که فعل و اراده اوست، مستند به خداوند است؛ اگر چه با چند واسطه باشد. بر اساس «حکمت متعالیه»، خالقیت حقیقی منحصر به خداست و سایر علت ها و معلول ها، نسبت به خدا در عین فقر و وابستگی است و هیچ استقلالی ندارد. در فلسفه صدرایی، انسان ها و صفات و افعالشان با هم متباینند و هر کس مستقلاً دارای اراده و عملی است، در عین حال، همه حقایق عالم، از انسان و غیر انسان دارای وجود ربطی و عین فقر و نیاز به خداست. (62)
دیدگاه شیعه:
از نظر شیعه، انسان در کارهای خود، نه مجبور است و نه مستقل و بی نیاز از خدا. نظر شیعه درباره جبر و اختیار، «امر بین الأمرین» است. اصطلاح «امر بین الأمرین» برگرفته از احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و مضمون آیه های قرآن کریم است. معنای «امر بین الأمرین» این است که آدمی در این جهان نه آن چنان رهاست که هر چه بخواهد انجام دهد و به هر نتیجه ای می خواهد برسد و نه کاملاً مجبور است که هر چه انجام می دهد از اختیار او خارج باشد.
این است که یکی از اندیشههای اساسی که اسلام و همه ادیان ابراهیمی عرضه داشتهاند توحید افعالی یا همان قول به«لا مؤثر فی الوجود الااللّه»است.